eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
354 دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
10.9هزار ویدیو
139 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
در آغـوش داشتـن فرزنـد و اسلحـه انتخابـی سخـت بین لطافـت و خشونـت بین #عشـق و نفـرت اما آنچه #شهیــد می بینـد هیچـکدام از ایـن دو نیـست او در مقـام رضایـت حق‌تعـالی به سمت شهــادت می رود که از همه زیباتــر است! #شهیـد_علی_تجلایی #لشکر۳۱عاشورا صبحتون شهدایی نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
باید #عاشق شد ... درست مثل #حاج_احمد #مرزِ_اسلام را #عشق تعیین می‌ ڪند! از #مسجد_جامع_خرمشهر_الی_بیت_المقدس ... #خرمشھرها_در_پیش_است هرکس با ماست ؛ #بسم_الله... هرکس با ما نیست، #خداحافظ نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در سرم #عشق تو ای یار همانست، همان در دلم #حسرت دیدار همانست همان..... #مادر_شهید نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
وجودتان را . . . با سرشته بودند ؛ و سرنوشت تان را با منطقه دالپری خوزستان سال ۱۳۶۰ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺗﺠﻤﻊ ﮔﺮﺩﺍﻧ‌ﻬﺎﯼ ﻟﺸﮑﺮ۱۴ ﺍﻣﺎﻡﺣﺴﯿﻦ نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
ای رهروان کوی شهادت سفر بخیر ای راهیان راه سعادت سفر بخیر ای غنچه های پرپر میدان ای ڪاروان شرع و طریقت سفر بخیر نام شما به صفحه تاریـخ ثبت شد ای مومنان دین و دیانت سفر بخیر... 📎پ ن: رزمندگان گردان حضرت علی اکبر علیه السلام؛ لشکر مقدس ۳۱ عاشورا؛ ۲🌷 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🌼🌱 شاید شهــید در گذرگاه دنیا بہ دنبال فرصت عقل بود ... تا عشق را عاقل ڪند و راست گفت شهید چمران : آنگاه ڪہ عقل عاشق شود ، نیز عاقل می شود .... نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
. شـ‌هید مدافـع حـرم رضــا میرزایـي از شـ‌هدای فـاطمیـون🍃 .نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
[ مـجاهد بي ادعــا ] سال ۱۳۵۹ از خانواده‌ای افغانستانی تبار در ایران متولد شد. نوجوان بود که دلیرانه به صفوف مجاهدان افغانستانی پیوست تا داد شیعیان مظلوم هموطنش را از طالبان جهل و خون بگیرد. عادت نداشت از مجاهدت‌هایش حرفی بزند همین بود که از ۵ سال و اندی حضورش در افغانستان خاطره‌ای باقی نیست جز اینکه با همرزم بود. روز خواستگاری گفته‌بود " تا جنگ باقی است من ، هر جای دنیا که باشد" سال ۱۳۸۰ پای سفره عقد نِــشَـست و باز از جنگ دل نــَشُــست. زیبایی‌ها و خوشی‌های دنیا زنجیر نمی‌شد به و . همین بود که دو سال عقـدشـان را در افغانستان و جنگ با طالبان سپری کرد. بعد از عروسی دوشــادوش پدرش در آهنگری، پتک بر آهن داغ کوبید و رزق حلالش را از دل آتش بیرون کشید. باز اما به در دلش زبانه می‌کشید. مثل پرنده‌ای مهاجر مدام در رفت و آمد بود؛ از این وطن به آن وطن. از این سنگر به آن سنگر. پسر ده‌ماهه‌اش، مجــتبی را به خدا سپرد و دوباره عزم کرد. دو سال و اندی بعد که برگشت فهمیدند یک سال در هرات اسیر طالبان بوده. ماه مبارڪ رمضــان سال ۱۳۹۲ دخترش نرجس دو سال و نیمه بود که از منـاره‌های حرم بانوی فریاد هل من ناصر ینصرنی را شنید.💔 رضایت بانوی خانه‌اش را گرفت. به ندای بانوی ڪـربلا لبیک گفت و دوشادوش در نبرد با داعش سینه سپر کرد.✌️ نام جهادی‌اش در سوریه بود و در نیروی ادوات خدمت می‌کرد. از چندبار حضور این مجاهد بی‌ادعا در سوریه فقط همین‌ها را می‌دانیم. اینها را بانوي صبوری می‌گوید که بعد از چند روز بی‌خبری، خواب همسرش را می‌بیند؛ در رویا، هر دو به زیارت رفته‌اند. ... بانو از نگرانی‌ها و دلهره‌هایش می‌گوید و می‌پرسد "چرا نیستی؟" شـ‌هید می‌گوید "من کنار شما هستم." یڪ هفته بعد خبر آمد که تڪ تیرانداز تڪفیری، رضا را در حالیکه مشغول حمل پیکر همرزم شـ‌هیدش بوده به آرزویش رسانده‌است. 🥀 چند روز بعد، ماه مبارڪ رمضــان ۱۳۹۳ بود که پیکر روی دست‌های دوستدارانش تشییع شد.💔 در خانواده شهید میرزایی، هر ڪسی، دلتنگی را نوعی تاب می‌آورد. همسرش گاهی سجاده دلتنگی‌هایش را در حرم امام رضا ـعلیه السلامـ می‌گشاید و گاهی در قطعه شهدای مدافع حرم بهشت رضا ـعلیه السلامـ نگاه در نگاه شـ‌هید، اشڪ‌های دوری را از چشم پاک می‌کند. دردانه شـ‌هید، نرجس خانم، دلگویه‌هایش را در گوش قاب‌عکس بابا زمزمه می‌کند. گریه آقا مجتبی را کسی ندیده؛ ڪسی چه می‌داند! شاید دارد به سفارش پدرش در آخرین دیدارشان عمل می‌ڪند. "مجتبی‌جان! بعد از من، تو مرد خانه‌ای؛ مرد گریه نمی‌کند." 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
زندگی به است عقل به ادم زندگی نمیده..! عقل به ادم میگه چجور بهتر بخوره، بهتر بخوابه، بهتر پلاسیده بشه،.. عشق است که در درون انسان آتش زندگی را برمیفروزاند.؛ مسلمان است عاشق است عاشق است عاشق است.. @zakhmiyan_eshgh
🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂 ﴾﷽﴿ 🍂🍂 🍂 💠 ❤️ 💠 ۵۹ با عجلہ نشستم،برعڪس من آروم رفتار میڪرد،با فاصلہ ازم نشست روے تخت،با زبون لب هاش روتر ڪردوگفت:خب امیرحسین سهیلے هستم بیست وشیش سالہ طلبہ و معلم..... باحرص حرفش روقطع ڪردم:بہ نظرتون الان میخوام ایناروبشنوم؟ نگاهش رو بہ دیوار رو بہ روش دوختہ بود،دستے بہ موهاش ڪشید وگفت:نہ! در حالے ڪہ سعے میڪردم آروم باشم گفتم:پس چیزے رو ڪہ میخوام بشنوم بگید! حالت نشستش رو تغییر داد و ڪمے بہ سمتم خم شد آروم گفت:نمیدونم بین شما و امین چے بودہ! اما میدونم شما.... ادامہ نداد. زل زدم بہ یقہ ے پیرهن سفیدش: حرفاے امین بے معنے نبود! ابروهاش رو داد بالا:امین! میخواستم داد بڪشم الان وقت غیرت بازے نیست فقط جوابم رو بدہ! شمردہ شمردہ گفتم:آقاے..سهیلے..معنے...حر..ف..هاے...امین...چے..بود؟ دستے بہ ریشش ڪشید و گفت:منو امین دوستے عمیقے نداریم دوستے مون فقط در حد هیات بود! آب دهنش رو قورت داد:دو سال پیش یہ روز طبق معمول اومدہ بود هیات،عصبے و گرفتہ بود! حالشو ازش پرسیدم،گفت ازم ڪمڪ میخواد. گفت ڪہ دخترهمسایہ شونو چندبار تو ماشین یہ پسر غریبہ دیدہ و تعقیبش ڪردہ فهمیدہ از هم دانشگاهیاشہ. با تعجب زل زدم بہ صورتش،امین من رو با بنیامین دیدہ بود! _گفتم چرا بہ خانوادش نمیگے گفت نمیتونم،باهاشون خیلے رفت و آمد داریم نمیخوام مشڪلے پیش بیاد. سرش رو بلند ڪرد و نگاهش رو دوخت بہ دست هاے قفل شدہ م: اون موقع دنبال ڪار تو دانشگاہ بودم امین اصرار ڪرد برم دانشگاہ اون دختر و یہ جورے ڪمڪش ڪنم! گفت حساس و زود رنجہ از در خودت وارد شو! منم قبول ڪردم برم دانشگاہ اون دختر و روز اول دیدمش!جلوے ڪافے شاپ!داشت با پسرے دعوا میڪرد! نمیدونستم همون دختریہ ڪہ امین میگفت وقتے ڪلاسش تموم شد و امین اومد پیشم فهمیدم همون دختر همسایہ س! آروم گفتم:پس چرا اون روز ڪہ جلوے دانشگاہ دیدیش گفتے نمیشناسیش؟ دستم رو گذاشتم جلوے دهنم،چطور فعل هاے جمع جاشون رو دادن بہ فعل هاے مفرد؟! مِن مِن ڪنان گفتم:عذرمیخوام. سرش رو تڪون داد و گفت:امین خواستہ بود چیزے نگم،اون روز ڪہ جلوے دانشگاہ دیدمش تعجب ڪردم از طرفے..... ادامہ نداد،دست هاش رو بهم گرہ زد و نگاهش رو دوخت بہ دست هاش. با ڪنجڪاوے گفتم:از طرفے چے؟ آروم گفت:نمیخواستم...نمیخواستم چیزے بشہ ڪہ ازم دور بشید!میخواستم امشب همہ چیزو بگم! از روے تخت بلند شدم،چادرم رو مرتب ڪردم پوزخندے زدم و گفتم:ڪاراتونو بہ نحواحسن انجام دادید آفرین! چیزے نگفت،خواستم برم سمت خونہ ڪہ گفت:من اینجا اومدم خواستگارے! با حرص گفتم:اینم ڪمڪ اصلے تونہ براے راحت شدن دوستتون از شرعذاب وجدان؟! دست هام رو بہ نشونہ ے تشویق ڪوبیدم بہ هم و گفتم:آفرین دوستے روبایدازشمایادگرفت برادر! برادرروباحرص گفتم! نگاهش رو دوخت بہ پایین چادرم با آرامش گفت:ولے من برادر شما نیستم،خواستگارتونم! با خجالت ادامہ داد:معنے خواستگارروبگم؟ باحرص نفسم روبیرون دادم و پشتم روبهش ڪردم. خواستم واردخونہ بشم ڪہ گفت:خانم هدایتے! امین گفت ڪمڪش ڪن،حواست بهش باشہ ولے نگفت عاشقش نشو! ✍نویسنده:لیلے سلطانے باراول تورادیدم،دستہ گل سپید بردست وَبہ این منظورڪہ سپید نشانہ ے صلح است! خواستے بگویی:اے بانو!این سپیدے نشانہ ے مِهر است! باردوم شدوتودستہ گل سرخ بر دست وَ تمام عالم مے داند گل سرخ نشانہ ے است! ... نویسنده این متن👆: 👉 💠 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh 🍂 🍂🍂 🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂
عاشقے شد شب زنده داران را چه شد⁉️ دور ای دل سر آمد را چه شد ⁉️ 🌷 🌙 🍃🌹🍃🌹
🍁زخمیان عشق🍁
به مناسبت سالروز شهادت شهید سعید بیاضی زاده #کانال_زخمیان_عشق
♡بسم رب شهدا . 🍃گاهی که میخواهم از بگویم و بنویسم زبانم قفل میشود ، نگاهم روی خط های دفتر سفید ثابت می‌ماند و قلم کاغذ سفید را با کلماتی نامفهوم سیاه میکند. . 🍃اینبار هم همینطور! بالاخره با یک حرف ، با یک کلمه در ذهنم روشن میشود. به دست مینویسم از او : گرمای را با حضورش در خانواده ها به خنکای بهار تبدیل کرد، مثل هر نور چشمی که تازه متولد میشود.😉 . 🍃 آقایی که راه را در پیش گرفت و را به تن کرد. باز هم یک شاگرد از مدرسه آمده بود که امتحان پس بدهد.🙂 . 🍃باز مردی از که دل به باخته بود و هیچ جوره نمیشد پای رفتن را از او بگیری...❣️ وَ باز شاگردی که رسم از خود را خوب بلد بود ، گذشتن میخواهد به نیست به است. باید بی ریا و صادقانه بگذری از هرآنچه که مانع سعادتمندی‌ات میشود و این طلبه گذشت از هر چیزی که داشت!❤️ . 🍃هرچه بگویم باز نمیتوانم حق مطلب را ادا کنم چرا که هنوز درکی از مقام والای شهید و ندارم.😔 هنوز اندر خم این کوچه ماندم وَ به گمانم قرار نیست دل را تکانی بدهم تا گرد و غبارهای هایش برود و شود ،دلم یک متفاوت میخواهد مثل همه آنهایی که رفتند. 😓 . 🍃دلم پر میکشد برای که جایی برای من نیست چون هنوز خود را پیدا نکردم.😞 . 🍃کاش متفاوت به آخر برسیم!😌 وگرنه پایان همه قصه هاست.🌹 . ✍️نویسنده : . به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد : ۵ تیر ۱۳۷۳ . 📅تاریخ شهادت : ۲۲ مهر ۱۳۹۵ .حما سوریه . 📅تاریخ انتشار : ۲۳ مهر ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : روستای محمد آباد ساقی .
🍁زخمیان عشق🍁
به مناسبت سالروز شهادت شهید محمد حسین فهمیده 🥀 نشر معارف شهدا درایتا #کانال_زخمیان_عشق @zakhmiyan_
🍃این بار قلمِ دل عزم وصف نوجوان رهبری کرده که چه زیبا وار‌ ، بند بند وجودیش را در مسلخگاه قربانی نمود . . 🍃حسین فهمیده، که از تمام بندرگاهای‌ دنیایی دست کشید و جان خود را فدای جانانش کرد🌹 . 🍃درست است، بزرگی قصه فهمیده را همه شنیده ایم، شاید بارها و بارها، اما باید زبان به اعتراف بگشایم که قاموس لغات و واژه ها یارای آن را ندارد تا بزرگی او را کند. . 🍃دقیق که مینگری، میبینی که نوجوان قصه ی ما چه زیبا توانست در آغازین ثانیه های نوجوانیش اسوه انسان کاملی را برای به تصویر بکشاند😌 . 🍃بدرستی، او چه زیبا توانست این عالم فانی را به چَشمِ روح، بشناسد و بر تمام آمال دنیویش پشت پا بزند. . 🍃آری فهمیده‌ چه زیرکانه دام های را شناخت و آنها را به زانو دراورد. . ✍نویسنده : . 🕊به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد : ۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۶ . 📅تاریخ شهادت : ۸ آبان ۱۳۵۹ . 📅تاریخ انتشار : ۷ آبان ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : شهدای بهشت زهرا(س) . نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
به مناسبت تولد شهید حاج حسین همدانی 🌺🎂 #کانال_زخمیان_عشق
🍃از پس شیب آسمان، پشت بوته پراکنده ابرها، ستاره ای چشمک می‌زند. بندبند وجود آسمان و زمین، سرشار از یاد اوست. اویی که نامش، همیشه ستاره ممتدیست در امتداد آسمان . . 🍃حاج حسین همدانی، ملک پیکار و شیرمرد میادین عشق. عاشقی که در تب و تاب رسیدن، طبیب خاکریز های شد❣ . 🍃وجودش را در کنه حقیقت میجویم و بر چهره دلم تصویر می‌شود. وجودش را در قعر دقایق این روزها جستجو می‌کنم، روزهایی که دردمند فقدان و 😓 . 🍃روزهایی که در پی ستارگان زمین، آسمان شبانگاه را طی می‌کنند و خود را با خاطرات، زنده نگاه می‌دارند. خاطراتی از جنس . . 🍃او نیز دست در دست دوست، روزی میخورد از بیکران و دست به دعای زمینیان برمیدارد، اما جای خالی اش با هیچ واژه ای، پر نمی‌شود😞 . ✍نویسنده : . 🕊به مناسبت سالروز تولد . 📅تاریخ تولد : ۲۴ آذر ۱۳۲۹ . 📅تاریخ شهادت : ۱۶ مهر ۱۳۹۴.حومه حلب . 📅تاریخ انتشار : ۲۳ آذر ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : گلزار شهدای همدان .
🍁زخمیان عشق🍁
به مناسبت سالروز شهادت شهید علی شفیعی🌹 نشر معارف شهدا درایتا #کانال_زخمیان_عشق @zakhmiyan_eshgh
🍃 به قول خودش، در تمام و بی کسی اش ، دست هایش فقط در خانه را زد وچشم هایش بهانه او را گرفت و بارید.😢 . 🍂 پدرش را سرطان در هم پیچید و آسمانی شد...♡ ، شد نان آور خانواده ،آن هم چه نانی...! نانی که ، چرک از رخت ها می ربود و خشت خشت آماده می کرد برای سر پناه مردم. . 🍂 علی در وارد عرصه مبارزه شد وفعالیت هایش را از مسجد محل آغاز کرد. . 🍃نام مادر، ننه علی " سکینه پاکزاد " است وبه راستی فرزند پاکی زاده .پاکزاد و زاده پاک هردو در جبهه ها حضور داشتند.👊 . 🍂گویی جسم اثیری اش در کالبد جسم اسیری نمی گنجید که هم نتوانست طعم ، لعبت دنیا را به او بچشاند . . 🍂چهار ماه بعد از ازدواجش بود که به سوی حقیقی پر کشید❤️ . بر مزارش نوشتند: . زادروز: ۱۳۴۵/۸/۱۸ . شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۴ . 🍃بعد از این تا مدت ها هنوز چندین خانواده با تاریکی شب ،چشم شان به در خشک بود بلکه دوباره زنگ خانه، نوید آمدن ناشناسی را بدهد که برایشان آذوقه پشت در می گذاشت😥 . ✍نویسنده : . ❣به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد: ۱۸ آبان ۱۳۴۵ . 📅تاریخ شهادت: ۴ دی ۱۳۶۵ . 📅تاریخ انتشار: ۳ دی ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : گلزار شهدا کرمان . نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
~🕊 سوختن؛ کمال‌ است.. اما آنها که سوختن پروانه در آتش‌شمع را کمال‌عشق می‌دانند ، کجایند که سوختن انسان در آتش‌عشق را به نظاره بنشینند؟ ♥️ نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
به مناسبت سالروز شهادت شهید حسن باقری🌺 نشر معارف شهدا درایتا #کانال_زخمیان_عشق @zakhmiyan_eshgh
🍀فکه ، سرزمینی است؛ که هر قسمت اش ، قصه گوشت و پوست و استخوان رزمنده هایی را در به یادگار دارد.دلاور مردانی که با عاقبت بخیر شدند. و خونشان ، این روزها‌، دل هر را به بازی می گیرد‌. 🍀در روز ولادت ، چشم به جهان گشود و در شناسنامه اش نام ثبت شد اما همه او را با نام حسن باقری می شناسند. 🍀فرمانده ای که هدایت را نه از پشت میز بلکه در منطقه عملیات به عهده گرفت .شناسایی مقر را به نیروهایش آموزش داد.همانی که لقب دفاع به او دادند و همیشه یک قدم جلوتر از دشمن بود.. 🍀مثل همان روز سرنوشت ساز ، که برای شناسایی مکان عملیات با همراه شدند و هردو با خمپاره دشمن و با ذکر آسمانی شدند .آسمانی از جنس که شاید مزد شب زنده داری های شهید بود .‌ ✍نویسنده : 🍁به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۲۵ اسفتد ۱۳۳۴ 📅تاریخ شهادت: ۹ بهمن۱۳۶۱ 📆تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱۳۹۹ 🥀محل دفن : بهشت زهرا تهران نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند و تماشای تو زیباست اگر بگذارند من از اظهار نظرهای دلم فهمیدم هم صاحب فتواست اگر بگذارند دل درنایی من اینهمه بیهوده مگرد خانه دوست همین جاست اگر بگذارند... پ.ن: ؛ بخشی از مجموعه عکس [یاد] روایتی از جانبازان اعصاب و روان جنگ ایران و عراق؛ اسفند ۱۳۹۹ نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
داخلش جز حا‌‌ء و سین و یاء و نون چیزۍ نبود..:)💚
🍁زخمیان عشق🍁
‍ اولین شعر در رثای مادر شهیده فاطمه اسدی، توسط استاد امیری اسفندقه سروده شد: دست در دست نور می‌آید زنی از راه دور می‌آید چه زنی شیرزن، زنی دیگر زنی از نور نیز روشن تر زنی از نسل روشن باران داغدار شهادت یاران تهی از ترس و یأس و دلشوره قلب تاریخ، نبض اسطوره اسوه عشق، اسوه ایثار خفته در کوه و همچنان بیدار ابر و آتش، بهار و تابستان آبروی تمام کردستان می‌رسد باشکوه چون خورشید زنی از پشت کوه چون خورشید همه فرهنگ و فر، همه آیین زینبی واره فاطمه آیین می‌رسد تا که داغ تازه شود کوچه با چلچراغ تازه شود می‌رسد داغ همچنان خبرش داغدار دو گوشه جگرش با وقار و صبور و سنگین است زن دیگر که گفته‌اند این است زنی از شام روضه‌های دمشق پاسدار عفاف و عزت و عشق زنی آیینه دار بیداری زنی آیینه وفا، آری آری، آری زنی شهیده و پاک رفته از خاک تا دل افلاک آسمان حبس کرده آهش را باد جارو کشیده راهش را می‌زند آب کوچه را باران موج در موج گریه‌ی یاران به زنان قبیله‌ی سوگند بسپارید تا که کل بکشند دست در دست نور می‌آید زنی از راه دور می‌آید زنی از نسل روشن باران داغدار شهادت یاران ✍مرتضی امیری اسفندقه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک اعلامیه آورد به مادر نشون داد... اعلامیه‌ی یک شهیدی همنام خودش بود... شهید مهدی مهری گفت مامان یه روز اعلامیه منو میارن، شما چکار می‌کنید؟ گفت از خدا گرفتم، به خدا هم می‌سپارم... ❣وقتی خبر شهادت رو به مادر دادند، گریه نکرد... گفت خودم فرستادمش .. اگر گریه کنم اجرش ازبین میره... پ.ن۱: مادر است که فرهنگ و تمدن و ویژگی‌های اخلاقی یک قوم و جامعه را با جسم خود ، با روح خود ، با خُلق خود و با رفتار خو‌د ، دانسته و ندانسته به فرزند منتقل می‌کند. همه تحت تاثیر مادران هستند:)!... پ.ن۲: مادری که مکتبش خمینی است، فرزند حسینی تربیت میکند... شادی روح آسمانی مادران شهدا صلوات 🚩لبیک یا زینب
صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام 🌙حالا ڪه سفره ، سفره ے اسٺ پس خدا ✨هر چہ بخواهد این دلمان مےدهد بہ ما 🌙بے شڪ حوالہ همہ امسال ✨مزدے ڪه آخرِ رمضان مےدهد بہ ما ✨اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.✨ 🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🤲🌷 💝 🌴💎🌹💎🌴
Ali-Ghelich-Delam-Roshane-320.mp3
9.31M
🎼 یارب... یارب... نظر تو بر نگـردد🌴💙🌴 🌴💙🌴
💔 سلام ... من نبودم آن روزها❗️❕❗️ سوختنت را ندیدم... نه میخی دیدم نه زخم بازویی... اما به اندازه ی تمام شنیده هایم زجر کشیدم... کردم... برای غربت غریبانه ات...😭 و اکنون در حرارت آتشی می سوزم که بیادم می اورد شما آنقدر عظیم بود که حتی نمیتوانم ضریحت را بغل بگیرم و در آغوشت برای همه ی مصائبت بریزم... اما مادر نمیگذارم قبر پنهانت پرچمهای عزاداری مرا پایین بکشد... اینجا را به شما قدم به قدم حَرمت میکنیم❗️ عزا علم میکنیم...🏴 همه ی ما را حَرمت میکنیم.... ☝️ 🌴🕯🥀🕯🌴
نگاهی به آفتاب و لبخندی بر رخ یار 🔹️ این عکس یکی از زیباترین عکس های دوران دفاع مقدس است که را با نگاهی عمیق و لبخندی بر لب به تصویر کشیده است. ◇ گفتمش زیباترین چیست؟! ◇ گفت : لبخندی که گاه جان دادن بر لب مردان نشاند . 🔹️ تصویری کمتر منتشر شده ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴🌼🌴خداجان!!!! هیچ چیز قشنگ تر از این نیست یڪی را داشته باشی ڪه هر روز به او بگویی با تو حال تمام روزهایم است.... زمستان یڪ میخواهد ، یڪ تو ڪه دستانش را بشودبی هیچ دلهره‌‌ای گرفت یڪ تو ڪه بشود ؛ این خیابان‌های یخ زده را گرم قدم زد ... جانان!!!! حیف باشد ڪه تو باشی و مرا غم ببرد ... شڪر ڪه هستی حضرت‌دلبر 🌴🌼💎🌼🌴
❤️ـݩ .. دوشنبه‌، طبق روایاٺِ باید گفٺ ؛ ڪه رزقِ ما همه در دسٺِ حضرٺِ اسٺ .. 🌴💎🕯💎🌴
✋🏻 مـا همـانیـم ڪہ از تـو غفلـت ڪردیـم بـا همہ آدمیـان غیـر خلـوت ڪردیـم سـال هـا مے گـذرد، بـرگـردیـم و مشخـص شـده مـاییـم ڪہ ڪردیـم 🌴💎🌹💎🌴
🕊اگر شهیدانه زندگی کنی شهادت خودش پیدایت میکند لازم نیست به دنبالش بگردی🍀 از تا راهے نیست؛ اگر... راه را "گُم" نکنیم؛ ... شهیدانه_زیستن🌷🌷🌷 ✍💞سرباز ولایت 💞 🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh