هفتهنامه زن روز
#نمای_نزدیک
گرانبهاترین دارو
زهره معراجی
اگر چشم ها پنجره اى به عمق روح آدم ها باشند، دلم مى خواست مى توانستم گاهى از این پنجره ها به آن طرف سرك بکشم. آن طرفى که همیشه راز آلود و ناشناخته است. یقین دل آدم ها هم کتابى است براى خودش، قطور، پر از قصه هاى تلخ و شیرین. دلم مى خواست گاهى مى شد این کتاب را ورق بزنم. آدم ها هیچ وقت عین آن چیزى را که در دلشان نگه داشته اند را به زبان نمى آورند. همیشه یک کپى نه چندان واضح، از آنى که در صندوقچه دلشان هست را نشانمان مى دهند، ما هم از روى همان کپى ناقص به نتیجه اى مى رسیم و قضاوتشان مى کنیم! و نمى فهمیم آن جایى که ایستاده ایم چقدر از واقعیت آن آدم دور است.
چشم هاى خانم باجى هم از همان پنجره هایى بود که دوست داشتم آن طرفش را ببینم. اما خانم باجى یک پرده تورى کهنه روى مردمک چشم هایش کشیده بود، مى فهمیدم آن طرف به جاى شادى، غم توى دلش صاحب خانه شده اما نمى توانستم پرده را کنار بزنم.
هر وقت از چیزى گلایه مى کردم، خانم باجى لبخند کم رنگى روى لب هاى قیطونیش مى نشاند، بعد آهى مى کشید و مى گفت: «اى بابا طورى نیست گلم! درست میشه ان شاءالله. بى تابى نکن مادر، تو این دنیا فقط مرگه که چاره نداره. وقتى مى گفتم خسته شدم، مى گفت: میخواى حالت خوب بشه، یه خیرى به کسى برسون. خدا ارحم الراحمینه، بنده اش هم محتاج رحمته.» بالأخره آن روز رسید. روزى که خانم باجى پرده تورى روى چشم هایش را مى شست، و من توانستم توى قلبش را ببینم.
همان روزى بود که بعضى از مادرها و پدرها، چمدان هاى عزیزانشان را با سوغات و شیرینى چیدند، عکس یادگارى گرفتند. براى آخرین بار جگر گوشه هاشان را در آغوششان فشردند و براى همیشه منتظر فرود هواپیمایشان ماندند. خانم باجى لابه لاى اشک هایش گفت: «سخته مادر! اگر بهت بگن این دختر کوچولویى که الان توى بغلت شیر مى خوره و به چشمات زل زده، این بچه اى که دست لاى موهاش مى کنى وکمند موهاشو مى بافى، پیشونیش رو مى بوسى و راهى مدرسه اش مى کنى، هزار جور آرزوى شیرین تو خیالت براش مى سازى، بذاره بره. سخته که جیگر گوشه ات زودتر از تو بره.» خانم باجى هم دست کرده بوده لاى کمند موهاى دخترى که چشم هاى عسلى داشته، گیس هایش را بافته، راهى مدرسه اش کرده، قد کشیدنش را دیده، قربان صدقه اش رفته و اسفند دود کرده و براى شلوار سبز رنگش، شلیته قرمز پولک دار دوخته تا روز بله بران بپوشد و دست شاهزاده زندگیش را بگیرد تا با هم تمام طول وعرض زندگى را سفر کنند، شانه به شانه هم؛ و پشت سرشان بچه هایشان با شادى بدوند و نسل هاى خوشبخت مثل حلقه هاى زنجیر به دنبالشان بیایند! اما یک بیمارى نه چندان خطرناك و یک تشخیص نادرست عروس آرزوهاى خانم باجى را چند روز قبل از عروسى با خودش به گور مى برد! مى گویند خانم باجى یک شبه همه موهایش سفید مى شود، مى گویند خانم باجى چند ماه در بستر بیمارى مى افتد و همه از او قطع امید مى کنند، مى گویند تا چند سال، هر شب مردى در تاریکى دسته گلى روى گور عروسش مى گذاشته و تنهایى اش را مویه مى کرده.
خانم باجى اشک هایش را پاك کرد، دوباره پرده چشم هایش را آویخت، بلند شد و با صداى بغض دارى گفت: «یا ارحم الراحمین!» وضو گرفت تا دو رکعت نماز براى صبورى دل مادرهایى بخواند که تا قیامت باید منتظر دیدار عزیزشان بمانند.
@zane_ruz
#کدبانوگری
سالاد آفتابگردان
🥗مواد لازم:
فیله مرغ(نصف یک سینه مرغ) : 200 گرم
قارچ: 350 گرم
تخم مرغ: 4 عدد
پنیر دلخواه:100 گرم
نمک و فلفل سیاه: به مقدار کافى
سس مایونز: 160 گرم
زیتون سیاه: به مقدار کافى
چیپس: براى تزئین
🥙طرز تهیه:
ابتدا مرغ را پخته و بعد کمى سرخ کنید و کنار بگذارید. تخم مرغ ها را آب پز و رنده کنید (سفیده و زرده جدا). قارچ ها را خرد کرده و در کره یا روغن تفت بدید و کمى نمک و فلفل بزنید. در یک بشقاب مناسب که گنجایش سالاد را داشته باشه ابتدا فیله خورد شده مرغ را ریخته و سس مایونز و نمک و فلفل زده و روى آن قارچ ریخته دوباره سس مایونز و لایه بعد سفیده تخم مرغ به همراه نمک و فلفل و سس مایونز ولایه بعد پنیر رنده شده به همراه سس مایونز وروى آن زرده رنده شده تخم مرغ و درآخرین لایه زیتون هاى برش زده را چیده و اطراف آن را با چیپس تزئین کنید.
@zane_ruz
#مذهبی
ارزش وقت
حجتالاسلام و المسلمین قرائتی
انسان لحظه مرگ میگوید فقط چند دقیقه دیگر به من وقت بدهید. برای یک ثانیهاش التماس خواهیم کرد. دانشمندانی داشتیم در زندان کتتب نوشتند. با حداقل امکانات چه کارهایی که نمیکردند. آنوقت ما ساعتها عمرمان را هدر میدهیم. مثل یخ داریم آب میشویم. از عمرمان درست استفاده کنیم.
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#زیرگذرتاریخ
حمله مشکوک به اف_۲۷
وقتى خورشید انقلاب در 22 بهمن سال 1358 طلوع کرد خبر این پیروزى را صدایى نافذ براى اولین بار از رادیوى سراسرى اعلام کرد. صاحب این صدا یک روحانى جوان با سابقه اى طولانى در مبارزه بود؛ فضل الله محلاتى.
فضل الله محلاتى اولین نماینده امام خمینى ره در سپاه پاسداران بود. او فعالیت هاى سیاسى خود را از سال 1326 و به دنبال آشنایى با جمعیت فدائیان اسلام، مجتبى نواب صفوى و آیت الله سیدابوالقاسم کاشانى آغاز کرد. در واقعه ملى شدن صنعت نفت همکارى نزدیکى با آیت الله کاشانى داشت. در تبریز سخنرانى تندى کرد و مأموران حکومت پهلوى به او حمله کردند و مجروح شد. وى اولین بار در هجده سالگى بازداشت شد. در جریان انتقال جنازه رضاخان به قم، همراه با فدائیان اسلام تظاهرات کرد. بعد از کودتاى 28 مرداد در سال 1332 در بجنورد علیه کنسرسیوم نفت و شخص شاه سخنرانى کرد و بعد از آن دستگیر و به مشهد تبعید شد. فضل الله محلاتى در آستانه پیروزى انقلاب اسلامى از اعضاى فعال کمیته استقبال از امام خمینى ره بود. فضل الله محلاتى 1 اسفند سال 1364 به همراه چند تن از نمایندگان مجلس شوراى اسلامى، مسئولین دولتى، قضات و نیروهاى عالى رتبه ارتش ایران، با هواپیماى اف ـ 27 عازم جبهه هاى جنگ بودند که هواپیماى آن ها با کمک اطلاعاتى عوامل داخلى ( به نقل از برخى منابع) مورد حمله دو فروند جنگنده عراقى قرار گرفت و در 25 کیلومترى شمال اهواز سقوط کرد و همه سرنشینان آن، که نزدیک به 50 نفر بودند به شهادت رسیدند. بدن وى در قم حرم حضرت معصومه سلام الله علیها دفن شده است. روز شهادت وى در تقویم رسمى ایران با نام «روحانیت و دفاع مقدس» نام گذارى شده است.
@zane_ruz
#رأی_اولی_ها
جشن تکلیف سیاسی
امام خامنهای:
انتخابات برای جوانان ما که برای اول بار وارد این صحنه میشوند، جشن تکلیف سیاسی است. جشن تکلیف سیاسی روزی است که برای اولبار میرود نقش خود را برای انتخاب یک فرد، به عنوان نمایندهی مجلس یا شورای شهر یا رئیس جمهور، ایفا میکند؛ اینها خیلی باارزش است. ۱۳۸۳/۱۲/۲۴
@zane_ruz
#سرگرمی
زرافهای شبیه گورخر
کاپی پستانداریست که به خانواده زرافه ها تعلق دارد. این حیوان در جنگل های بی نور و پرباران کنگو واقع در آفریقای مرکزی زندگی میکند. غذای این جانور برگ است. شکل این جانور شبیه به زرافه است اما کوچکتر از آن می باشد و دارای گردن کوتاهتری است. رنگ کاپی قهوه ای مایل به قرمز می باشد و پاهای او مانند گورخر سیاه و سفید و راه راه است. سر این حیوان نیز شبیه به زرافه است و جنس نر این حیوان دارای شاخ های کندی است. جالب است بدانید که این زرافه گردن کوتاه در میان جانورشناسان تا اویل قرن بیستم ناشناخته بود.
@zane_ruz
#ینگه_دنیا
بلژیک گوگولی
وقتى کشورى گوگولى مانند بلژیک پر از آرامش و ثروت و رفاه رو با کشور خودمون مقایسه مى کنید یادتون نره این وحشى هاى اتوکشیده از کجا صاحب چنین ثروتى شده اند. این روز ها عکس مرد سیاه پوست و نحیفى از کشور کنگو در شبکه هاى اجتماعى دست به دست مى شود. عکس مربوط به زمانى است که کنگو تحت استعمار بلژیک بود. این مرد به دلیل تخلف از وظایف توسط همان مو بورهاى اتو کشیده اى که شما حسرتشان را مى خورید تنبیه شده است. آن ها دست و پاى دختر خردسال مرد را بریده اند و جلوى او انداخته اند تا درس عبرتى براى خودش و دیگر برده هاى سیاه کنگویى باشد.
@zane_ruz
#داستان_هفته
ماجراهای من و خواهر دوقلویم
فرزانه مصیبی
تینا و مبینا خواهران دوقلویی هستند که همراه سه برادر بزرگتر و پدر و مادرشان زندگی شادی دارند. شباهت عجیب این دو خواهر دوقلو در کنار تفاوت شخصیتی شان ماجراهای طنز جالبی ایجاد میکند. این وسط عمه خانم که از بدو تولد دوقلوها در تمام مراحل زندگی آنها دخالت داشته و بر پدر و مادر آن ها تسلط خاصی دارد، کاری کرده که تینا فکر میکند پدر و مادرش امتیازات ویژهای برای خواهرش مبینا نسبت به او و برادرهایش قائل می شوند...
پنجشنبه ها با ما باشید و ماجراهای جذاب این خانواده را از زبان تینا دنبال کنید.
@zane_ruz
بسم الله الرحمن الرحیم...
🌺اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم...🌺
همراهان گرامی زن روز
سلام!✋✨🌹
صبح شنبه تون بخیر
امیدواریم هفتهای پر نشاط و با برکت در انتظارتون باشه. ازتون دعوت میکنیم این هفته هم ما رو با مطالب جذاب و مفید همراهی کنید.
@zane_ruz
#حدیث_امروز
امیرالمومنین امام علی علیه السلام به جابر بن عبد اللَّه انصاری فرمود:
ای جابر استواری دین و دنیا به چهار چیز است: عالمی که به علم خود عمل کند، و جاهلی که از آموختن سرباز نزند، و بخشنده ای که در بخشش بخل نورزد، و فقیری که آخرت خود را به دنیا نفروشد. پس هر گاه عالم علم خود را تباه کند، نادان به آموختن روی نیاورد. و هر گاه بی نیاز در بخشش بخل ورزد، تهیدست آخرت خویش را به دنیا فروشد. ای جابر کسی که نعمت های فراوان خدا به او روی کرد، نیازهای فراوان مردم نیز به او روی آورد، پس اگر صاحب نعمتی حقوق واجب الهی را بپردازد، خداوند نعمت ها را بر او جاودانه سازد، و آن کس که حقوق واجب الهی در نعمت ها را نپردازد، خداوند، آن را به زوال و نابودی کشاند.
نهج البلاغه، حکمت ۳۷۲
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#ج_مثل_جوان
مهندسی معکوس برای جرم
نیلوفر حاج قاضی
این صحبت مربوط به امروز و دیروز نیست. سالیان سال است که به گوش ها آشناست. این که محیط زندان براى خیلى از افرادى که مرتکب جرم شده اند مناسب نیست و علاوه بر این که آموزشگاهى براى فراگرفتن فنون جدید قتل و سرقت است، اثرات روانى و جامعه شناختى منفى زیادى هم براى مجرمین دارد و انگ سوءپیشینه به پیشانى خیلى از افرادى که جرم هاى سهوى یا دم دستى مرتکب شده ا ند، مهر مى شود. ضمن این که هزینه نگهدارى از زندانیان هم هزینه، مسئولیت اقتصادى و بودجه کلانى را مى طلبد. به همین خاطر قانون، مجازات هاى جایگزین حبس را براى زندانیان در نظر گرفته است. این جایگزین ها طیفى از اقدامات اصلاحى و ترمیمى است که با هدف اصلى کاهش جمعیت کیفرى زندان ها و در کنار آن، اصلاح و بازپرورى مجرم و جبران آسیب هاى وارده در اثر جرم، در قانون مجازات اسلامى سال 1392 پیش بینى شده و به نظام حقوقى ما راه یافته است. در این یادداشت میخواهیم به موضوع جایگزین های حبس و این که چه مواقعی ضرورت پیدا میکنند صحبت کنیم. در بخشی از این یادداشت میخوانیم:
دو متهم در شهرستان فاروج به جاى تحمل حبس در زندان، محکوم به گچ کارى مدارس این شهر و کاشت نهال در فضاى عمومى شهر شدند. یک قاضى فاروجى متهمى را به اتهام تمرد نسبت به مأمورین در حین انجام وظیفه به جاى مجازات یک سال حبس تعزیرى به تهیه و تحویل دویست اصله نهال جهت کاشت در حاشیه معابر عمومى پارك هاى سطح شهر فاروج به شهردارى این شهرستان محکوم و متهمى دیگر را به اتهام سرقت از صندوق صدقات کمیته امداد امام خمینى ره به جاى مجازات شش ماه حبس و پنجاه ضربه شلاق تعزیرى به ده روز کار در امور بنایى و گچ کارى مدارس و آموزش و پرورش شهرستان فاروج محکوم کرد.
متن کامل «ج مثل جوان» این هفته را میتوانید در مجله زن روز مطالعه کنید.
@zane_ruz
#پزشکی
آپنه خواب
آپنه خواب وضعیتى است که در خواب بروز مى کند و در آن تنفس فرد به مدت چند ثانیه متوقف مى شود. در این صورت مغز به مدت چند ثانیه اکسیژن دریافت نمى کند. در نتیجه زمانى که فرد از خواب بیدار مى شود احساس سردرد مى کند.
آپنه خواب علائم دیگرى مانند احساس خستگى زیاد، گودى و سیاهى پاى چشم (حتى اگر فرد زود خوابیده باشد) نیز دارد. اگر تمام این علائم را با هم دارید مى توانید به وجود آپنه خواب شک کنید. مى توانید از همسر یا یکى از اعضاى خانواده بخواهید تا شما را در حین خواب تحت نظر داشته باشد. اگر خر و پف مى کنید مى تواند یک دلیل دیگر براى بروز آپنه خواب باشد. در نتیجه ابتدا لازم است که با مراجعه به پزشک، مشکل آپنه خواب را بررسى و رفع کنید.
@zane_ruz
#مذهبی
تفاوت زن و مرد
حجتالاسلام والمسلمین پناهیان
تفاوتهای بین زن و مرد فقط طاهری و جسمانی نیستند. همانطور که زن و مرد نباید لباس یکدیگر را بپوشند؛ خصلتهای اختصاصی یکدیگر را هم نباید پیدا کنند. ما نیازمندیم این تفاوتها را بفهمیم و فاصلهها را حفظ کنیم تا بتوانیم رفتار مناسبی نشان بدهیم و احکام اسلام را هم راحتتر خواهیم پذیرفت.
@zane_ruz
#شماوما
رزق ما دست خداست
دوستی می گفت: در یکی از روزهاي زمستان از منزل خود به سوي محل کارم که دور بود خارج شدم. برف بود و وسیله اي نبود تا دست هایم گرم شود، آن ها را در جیب گذاشتم، یک دانه تخم آفتابگردان پیدا کردم، آن را بیرون آوردم و با دندان شکستم. ناگهان بذر وسط آن بیرون پرید و بر روي برف ها افتاد، ناخواسته خم شدم که آن را بردارم، پرنده اي بلافاصله آمد آن را به منقار گرفت و پرید. او گفت به نظر تو چه درسی در آن است؟ من گفتم رزق ما آن نیست که در دست ماست بلکه آن است که در دست خداست. این حکایت زندگی و دنیاي ماست که به آن چه در جیب، در دست و جلوي چشم ماست دلخوشیم و خیال می کنیم همه اش رزق و روزي ماست و همین که می خواهیم آن را در دهانمان بگذاریم و لذتش را ببریم از ما می گیرند و به دیگري می دهند.
@zane_ruz
#ایرانگردی
سفری لذتبخش به باغ زیبای ایرانی
باغ پهلوانپور در محله مزویرآباد شهر مهریز قرار گرفته است و یکی از جاذبههای گردشگری استان یزد محسوب می شود. باغ پهلوانپور در دوره قاجار ساخته شده و نمونهای از باغهای ایرانی است. باغهای ایرانی، باغهایی هستند که عمدتا در فلات ایران و مناطقی که از فرهنگ آن متأثر شدهاند، ساخته میشدند. این باغها از نظر ساختار هندسی، آب و درختان و کوشک میانی با باغهای امروزی متفاوت هستند. افرادی که باغ پهلوانپور را دیدهاند و با ویژگیهای منحصر به فرد باغهای ایرانی آشنا هستند متوجه خواهند شد که نشانههایی از تغییرات سبک باغ سازی کهن ایرانی به سمت و سوی باغ سازی رایج امروزی در این باغ دیده میشود. باغ پهلوانپور دربرگیرنده مجموعه ورودی (برج، اصطبل و کاهدان)، ساختمان کوشک یا شربتخانه، بنای زمستانخانه، بنای سرایداری، حمام و آشپزخانه است که بنای زمستانخانه در دوره پهلوی ساخته شده است. درختان انار، بادام و خرمالو در باغ پهلوانپور دیده میشوند. در دو طرف جوی اصلی باغ نیز درختان تنومند و سالخورده چنار به چشم میخورند. جوی اصلی باغ پهلوانپور از قنات حسنآباد سرچشمه میگیرد. این جوی از هیچ یک از باغهای دیگر منطقه عبور نمیکند. گفتنی است نام باغ پهلوانپور در فهرست میراث جهانی یونسکو هم ثبت شده است.
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#زیرگذرتاریخ
شاعر از یاد رفته
به مناسبت 3 اسفند 1296، درگذشت ادیب الممالک فراهانى
ادیب الممالک فراهانی» را می توان یکی از بنیان گذاران یا پیشروان شعر متعهد سیاسی در ادبیات فارسی معاصر نامید که در اشعار خود، مشکلات کشور و مردم را منعکس ساخته است. میرزا محمدصادق حکیم ملقب به ادیب الممالک فراهانی در تهران به دنیا آمد. او سرودن شعر را با مدیحه گویی آغاز کرد و لقب ادیب الممالک از طرف مظفرالدین شاه قاجار به وي اعطا شد. ادیب الممالک در سرودن انواع شعر به ویژه قصیده تبحر داشت و از سبک استادان قدیم پیروي می کرد. بیشتر سروده هاي این شاعر برجسته، بیان کننده اوضاع زندگی اجتماعی و مبارزات سیاسی دوران اوست. ادیب الممالک با انتشار روزنامه ادب، در بیداري افکار عمومی ملت ایران و افشاي ظلم و فساد حاکمان قاجار نقشی سازنده ایفا کرد. او پس از صدور فرمان مشروطه، به سردبیري روزنامه مجلس برگزیده شد و به بازتاب موضوعات مردمى و چگونگى فعالیت نماینده هاى مردم در مجلس پرداخت. وى با شروع استبداد صغیر از تهران بیرون رفت و سپس با مجاهدان نهضت مشروطه به پایتخت بازگشت. او هم چنین علاوه بر تبحر در ادبیات فارسی و عربی، در حوزه حکمت و فلسفه، ریاضی، نجوم و... تخصص داشت و با زبان هاي روسی، ترکی، پهلوي، فرانسوي و انگلیسی آشنایی داشت. از ادیب الممالک فراهانی دیوان اشعاري شامل قصاید، غزلیات، رباعیات و... به جاي مانده است. ادیب الممالک فراهانی در 57 سالگی درگذشت و در حرم حضرت عبدالعظیم مدفون شد. ادیب از نخستین کسانى بود که با تأسیس روزنامه ادب رسما پاى به عالم مطبوعات نهاد و کمابیش تا پایان عمر کار روزنامه نویسى را همراه با شاعرى دنبال کرد و در شاعرى توان خاص داشت اما به سبب دگرگونى هاى پرشتاب سیاسى، اجتماعى و فرهنگى، به ویژه، در حوزه ادبیات نقش او در تحولات شعرى، بسیار زود از یادها رفت.
@zane_ruz
#داستان
اسیر نگاه
فاطمه ابراهیمی
عرق از شقیقه اش سر خورد و لاى ته ریش بورش گم شد. انگار حتى آفتاب نیم روزى اکتبر ماه هم مثل مردم این سرزمین، قصد جنگ داشت. کلاهش را از سر برداشت و با دستمال گل دوزى شده اى که هدیه معشوقه اش بود، سرش را خشک کرد.
نگاهش به فرمانده بود که با دست به داخل طویله اشاره مى کرد و خودش همراه چند سرباز دیگر پشت خانه اى سنگر گرفته بودند. پوزخندى به این همه بى لیاقتى زد، عرضه گرفتن چند خان محلى را هم نداشت. سر چرخاند به سوى نخل بلند بالایى که هنوز چند خوشه خرماى خشکیده از روى آن آویزان بود، سایه نخل به سمت مخالف افتاده بود و اسیرى که به او سپرده بودند، دست و بالش را براى رفتن به سایه بسته بود...
از شما دعوت میکنیم ادامه این داستان زیبا را در کانال زن روز بخوانید.
@zane_ruz