eitaa logo
آذرخش
55 دنبال‌کننده
387 عکس
407 ویدیو
101 فایل
سعید لطیفی _طلبه حوزه علمیه خراسان: 1️⃣فلسفه 2️⃣کلام و عقاید 3️⃣روان شناسی 4️⃣سیاسی و اجتماعی 5️⃣زبان و ادبیات فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
آذرخش
بسم رب الحسین کربلا همیشه در جریان است! تا زمانی که بر تمام جهان سایه نیانداخته ! تا زمانی که آه و ناله مظلومان بلند است! تا زمانی که خورشید به امید دوباره طلوع می کند... کاروان کربلا در جریان است.... حسین ات را دریاب! @zarakhsh
بسم رب الحسین وصیت نامه امام ع «بسم الله الرحمن الرحیم» هذا ما اوصى به الحسين بن علي الى اخيه محمد بن الحنفية. يشهـد ان لا اله الا اللّه وحده لا شريك له و ان محمدا عبده و رسوله ، جاء بالحق من عند الحق و ان الجنة و النار حق و ان الساعة اتية لا ريب فيها و ان اللّه يبعث من في القبور، و اني لم اخرج اشرا و لا بطـرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح في امة جدي (ص) اريد ان امر بالمعروف و انهي عن المنكر و اسير بسيرة جدي و ابي علي ابن ابي طالب (ع). فمن قبلني بقبول الحق فاللّه اولى بالحق و من رد علي هذا اصبر حتى يقضي اللّه بيني و بين القوم بالحق و هو خير الحاكمين و هذه وصيتي يا اخي اليك "و ما توفيقي الا باللّه عليه توكلت و اليه انيب". (بحارالانوار، 44جلد/صفحه329) محمد بن حنفيه خدمت برادرش سيدالشهدا عليه السلام رسيد و حضرت را از رفتن به سمت بر حذر داشت. حضرت از تصميم خود بازنگشنند آنگاه اين وصيتنامه را نوشتند و به دست برادر سپردند: «اين حسين بن علي است به برادرش محمد بن حنفيه: شهادت مى دهد به اينکه جز الله خدايي ، يگانه است و او را شريکي نيست و اينکه محمد، بنده و فرستاده ي اوست که به حق از جانب آمد و اينكه بهشت و آتش حق است و قيامت بدون هيچ شكى آمدنيست و خداوند هر که در قبر هاست را زنده مى كند؛ خروج و من از روى سركشى و و و ظلم نيست، تنها براى در امت جدم(ص) قيام کردم و مي خواهم به امر کنم و از منكر بازدارم و به سيره جدم(ص) و پدرم بن ابيطالب عمـل کنم. پـس هر كس مرا به درستي قبول كند خدا به (پاداش) درستي سزاوار تر است و هر كه و هرکه اين (قيام) را رد كند، مى كنم تاخداوند بين من و اين گروه قضاوت كند که او بهترين حاکمان است. برادرم ! اين وصيت من به تواست و توفيق من نيست مگر به خداوند بر او توكل کردم و به سوي او باز مي گردم. @zarakhsh
بسم رب الحسین پرتویی از خورشید کربلا. وجود مبارك حسين بن علی(ع) براي اهدافی بود از جمله: ١. ، با سواد و با فرهنگ ‏كردن مردم. ۲.به در آوردن مردم از و گمراهي عقلي. و براي اين دو جگر داد: «و بَذَلَ مُهجَتَه فيك ليستنقِذَ عبادَك من الجهالةِ و حَيرةِ الضّلالة» ؛ و به استنادِ «حسينٌ منّي و أنا من حسين» ، آنچه در زيارت اربعين درباره هدف نهضت حسين بن علی آمده است، همان اهداف پيامبر اكرم‏ ص است: «فهَداهُم به من الضّلالة و أنقذهم بمكانه من الجهالة» ؛ يعني خدای سبحان به دست گرامی دو كار كرد: مردم را با فرهنگ و با سواد كرد و نيز آنها را از گمراهی به ‏درآورد.» ( بنيان مرصوص- ص۳۲۲) @zarakhsh
1428037378_-1064850118.mp3
4.76M
بسم رب الحسین. جدال با نادان و نادانی! دشمنان امام ع فقط، خون خوار یزید نبودند! امام ع با سپاهی از و انحراف، دست و پنجه نرم می کرد! این، نادان و نادانی بود که در برابر امام (ع) صف آراست و امام ع خون خود و عزیزانش را به مردمان کرد بلکه قلب هایشان شوند! @zarakhsh
شبهات عاشورایی .m4a
22.67M
بسم رب الحسین. ع ✅بررسی فشرده شبهات عاشورایی، توسط استاد حجت الاسلام و المسلمین وکیلی: 1⃣چرا عزا؟ چرا اشک؟ 2⃣حجاب پس از عصر عاشورا 3⃣قمه زنی در آینه نقد 4⃣چرا حسین ع می گریست؟ 5⃣و... @zarakhsh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم رب الحسین. حیف نیست مادرت را اذیت می کنی! استاد فاطمی نیا(ره) .👌 @zarakhsh
بسم رب الحسین ✍شبهه: گریه و عزاداری برای امام حسین ع با منافات دارد چراکه باید در مقابل مصیبت ها بردباری نمود!!!!» 🔴پاسخ نقضی: 1⃣ براساس آیه «۱۸ سوره مبارکه یوسف» هنگامی که فرزندان حضرت خبر کشته شدن یوسف ع را به پدر دادند، یعقوب نبی ع فرمود: «من صبری نیکو خواهم داشت؛ و در برابر آنچه می‌ گویید، از خداوند یاری می‌طلبم». در حالی که ایشان از غم و اندوه حضرت یوسف آنچنان می گریست که آیه 84 می گوید چشمان حضرت یعقوب ع سفید شد. آیا یعقوب نبی ع بر خلاف ی خود عمل کرده اند؟!! اگر گریه های طولانی منافاتی با صبر می داشت قرآن کریم به این خلاف وعده تذکر می داد در حالی که چنین بیان نشده است. 2⃣ هنگامی که جناب ع عموی پیامبر، در جنگ احد به شهادت رسید، پیامبر اکرم ص به مردم سفارش نمود که برای ایشان عزاداری کنند. 👇 📚(مسند أحمد بن حنبل، ج۹، ص۳۹۸) 👈 چرا پیامبر اکرم ص بجای عزاداری مردم را به صبر در مقابل این مصیبت نکردند؟ 👈آیا مخالفین شیعه از پیامبر ص هم معنای صبر و بردباری را بهتر می دانند؟ ❌پاسخ حَلی : ✳️اگر فردی در هنگام عزاداری کلمات کفر آمیز و مخالف با الهی بر زبانش جاری نماید، در اینصورت عزاداری او با صبر مخالفت دارد.(مثلا بگوید : خدایا چرا در بین این همه مردم فرزند من باید از دنیا برود.). وگرنه در غیر اینصورت، گریه و عزاداری هیچگونه مخالفتی با صبر نخواهد داشت. 👈هنگامی که ، فرزند پیامبر اکرم ص از دنیا رفت، رسول خدا بر او گریه نمودند. عبد الرحمن بن عوف به پیامبر گفت: «ای رسول خدا شما هم گریه می کنید؟ رسول خدا فرمود: ای پسر عوف، اشک ریختن من نشانه و است. و همچنان که اشک می ریخت فرمود: چشم گريه می كند، دل غمگين و محزون می شود، ولی سخنی نمی گوييم مگر آن چه كه خدا را راضی كند، ای ابراهيم ما در فراق تو محزون و هستيم». 📚(صحیح البخاري، ص۳۱۵) 👈بماند که گریه بر عزای امام حسین ع گذشته از آثار مفید و روانی، منجر به تبليغ و اندیشه حسینی در طول تاریخ خواهد شد. @zarakhsh
بسم رب الحسین ع ⁉️منافات عزاداری با پذیرش قضا و قدر الهی؟! ♻️جهان آفرینش با برنامه خاصى آفریده شده و پیش خواهد رفت. اگر همه چیز، از جمله مرگ انسان ها، توسط خداوند تعیین شده و به او تحقق یافته است پس گریه و عزاداری نوعی و بی احترامی به خواست پروردگار است ؟ 🔆خوب است بدانیم پذیرش قضا و قدر الهی هرگز به معنای این نیست که انسان همچون باشد و اتفاقاتی که اطرافش می افتد در او تاثیر نگذارد. مرگ عزیزان گرچه طبق قضا و قدر الهی است، اما باعث بازماندگان او میگردد. 1⃣گریه بر عزیزان مطابق فطرت و قضای الهیِ انسان است: گریه بر عزیزان، امری و جزئی از قضا و قدر الهی است؛ یعنی خدا انسان را این گونه سرشته است. هرگاه انسان به مصیبت یکى از عزیزان اش دچار شود، احساس اندوه شدید کرده و بر چهره اش جارى مى گردد. اسلام نیز دینی، فطرت محور است. و با گریه ای که در عزیزان بوده و خشم خدا را در پی ندارد، مخالفت نمی ورزد. 2⃣اگر گریه برعزیزان با قضا و قدر الهی منافات می داشت باید از سوی (ص)، صحابه و بزرگان دینی، از آن نهی می شد، اما نه تنها از آن نهی نکرده اند بلکه خود این را انجام می داده و حتی در برخی موارد به گریه سفارش نیز کرده اند مثل گریه برای امام حسین(ع). 📚نمونه های زیادی از سیره رسول خدا(ص) در زمینه عزاداری نقل شده است: ❇️سوگواری بر حضرت حمزه ❇️گریستن در شهادت بن ابی طالب (اسد الغابه ج 1ص 343) ❇️گریستن به هنگام درگذشت ابراهیم. ❇️گریه به هنگام احتضار سعد بن عباده (صحیح بخاری جلد 2 ص 84). ❇️گریه به هنگام زیارت قبر مادرشان (صحیح مسلم جلد 2 ص 671) و... . @zarakhsh 👇👇👇
3⃣ عزاداری، فلسفه دارد! 👈شیعه فقط به عنوان سوگواری برای اهل بیت(عل) گریه نمی کند بلکه گریه های شیعه حکمت های فراوانی دارد: 🍀برانگیختن عواطف مردم بر ضد حکومت های و حمایت از مظلومان. 🍀تقویت شیعیان و حفظ مکتب اهل بیت(ع). 🍀برای پیوند با یک مکتب، فقط منطق کافی نیست، بلکه که عشق و علاقه و محبت_ می باشد، نیز لازم است و این پیوند عاطفی با گریه محقق می گردد. 🍀شیعیان با گريه بر مظلوميّت امام حسين ع ایشان را قرار می دهد. 🍀 عزاداری برای امام حسین(ع)، نمونه ای از شعائر الهی و نوعی ابراز مودّت نسبت به خاندان پیامبر ص است که در آیه 23 سوره شوری به آن سفارش شده است.» 4⃣گریه در پذیرش قضا و قدر الهی نقش مثبت و صبر آفرین دارد : «گریه، باعث انسان و راحت تر پذیرفتن مرگ عزیزان می‌شود. زیرا مرگ آنان بر انسان شوک وارد کرده و گریه این شوک را کنترل می کند. به همین خاطر، اشخاصى كه كمتر گريه مى كنند و نمى توانند غم‏ها و عقده های روانی خود را تخلیه نمایند از تعادل روانی و سلامت جسمانی کمتری برخوردار اند.» @zarakhsh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم رب الحسین ع امام حسین (ع) قیام نکرد فرار کرد!! پاسخ آیت الله وحید خراسانی (ره). @zarakhsh
4_5881786243892645495.zip
1.97M
بررسی سند روایت زیر 👇👇 @zarakhsh
آذرخش
بررسی سند روایت زیر 👇👇 @zarakhsh
بسم رب الحسین. ⚔دستور معاویه توسط پیامبر ص ✳️ در منابع با سند معتبر از پیامبر اکرم نقل شده است که حضرت فرمودند: 🔹«وَحَدَّثَنِي إِبْرَاهِيمُ بْنُ الْعَلافِ الْبَصْرِيُّ قَالَ، سَمِعْتُ سَلامًا أَبَا الْمُنْذِرِ يَقُولُ، قَالَ عَاصِمُ بْنُ بَهْدَلَةَ حَدَّثَنِي زِرِّ بْنِ حُبَيْشٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: إِذَا رَأَيْتُمْ مُعَاوِيَةَ بْنَ أَبِي سُفْيَانَ يَخْطُبُ عَلَى الْمِنْبَرِ فَاضْرِبُوا عُنُقَهُ» 📌ترجمه: «هنگامی که معاویه بن ابی سفیان را بر روی منبر دیدید خطبه می خواند، گردنش را بزنید». 📚(أنساب الأشراف، ج۵،ص۱۳۷) 👈با توجه به این روایت معتبر، آیا رواست اهل تسنن معاویه را بهشتی بدانند و در کنار نام او «رضي الله عنه» بیاورند؟ 👈براستی چگونه می توان کسی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دستور به قتلش داده است را در دل داشت؟ 👈آیا وقت آن نرسیده است که دوستداران در عقایدشان نسبت به معاویه بازنگری نمایند؟ @zarakhsh
بسم رب الحسین. ❓آیا معاویه ارزشش را دارد؟ 🌀بر اساس روایات اهل تسنن، معاویه و غذای خودش را بر فرمان پیامبر اکرم ترجیح داد! 📚در کتاب ، ص۲۰۱۰ در این رابطه روایتی از ابن عباس نقل شده که می گوید: «من با كودكان بازی می كردم كه رسول خدا آمد. خودم را پشت دری مخفی كردم. حضرت به پشتم زد و فرمود: برو به بگو بيايد. من آمدم و گفتم: او دارد غذا می خورد. به من فرمود: برو به معاویه بگو بیاید. پس برگشتم و گفتم: او دارد غذا می خورد. حضرت فرمود: خدا را سير نكند.» 📚و یا در روایتی معتبر در کتاب مسند ، ج۵، ص۲۱۷ آمده است هنگامی که ابن عباس، نزد معاویه آمد به او گفت: «[فرمان] پیامبر را اجابت کن». ⁉️آیا شخصیتی همانند معاویه که فرمان پیامبر اکرم (ص) نزد او به اندازه شکمش ارزش ندارد، دارد که علمای اهل سنت برای دفاع از چنین نفرین شده ای خودشان را به آب و آتش بزنند؟ ‼️این روایت آنچنان برای دوستداران معاویه گران آمده است که آن را به حالت های گوناگون تحریف نموده اند. (چنانچه علاقه مند بودید، جملات شان را تقدیم خواهم کرد.) @zarakhsh
شرح باب حادی عشر.pdf
1.19M
بسم رب الحسین. شرح باب حادی عشر. یک دوره و عقاید اسلامی که مباحث آن بسیار دقیق و استدلالی، پیش رفته است. : مرحوم علامه ره : مرحوم فاضل مقداد ره : علامه مصطفوی @zarakhsh
❇️ کار فرهنگی امام سجاد علیه‌السلام 🔸کار تشکیلاتی و مخفی امام سجاد علیه‌السلام در دوران خفقان بنی‌امیه این بود که غلامانی از مناطق مختلف می‌خریدند و این خادمان دو نکتۀ اساسی در خانۀ امام زین‌العابدین علیه‌السلام فرا می‌گرفتند: 🔘نخست، با همۀ وجود عبادت حضرت سجاد را می‌دیدند و حقیقت نماز را درک می‌کردند؛ 🔘دوم، اشک امام بر سیدالشهدا را  می‌آموختند که سیرۀ دائمی حضرت بود. 🔹بعد حضرت این غلامان را آزاد می‌کردند و آن‌ها در منطقۀ خودشان مبلغ دین می‌شدند. 📍برگرفته از جلسات عبادت در سیره امام سجاد علیه‌السلام ✅@Aminikhaah
جامعه ی بر مدار تقوا.mp3
4.47M
🎙 🔶 تقوای تشکیلاتی 📌 برگرفته از جلسات « نظام مهندسی معارف » @Aminikhaah
آذرخش
بسم رب الحسین. انا لله و انا الیه راجعون. هنوز پشت لبم سبز نشده بود که آشنایی با آیت الله و آیت الله آملی، مرا شیفته حوزه علمیه ساخت. معارفی که از ایشان بر زبانش جاری میشد آنقدر ، شیرین و روح نواز بود که نمی توانستم از یک لحظه اش غافل شوم. ظاهر ایشان، پاکش را فریاد می زد و باطن پاکش سرچشمه ظاهرش بود. ایشان از عمل شان پیشی نمی گرفت و پیوسته اهلِ عمل به هایش بود. در عظمت تقوای ایشان همین بس که نَفَس ِگرمش در تاریک من، نفوذ می کرد و چندین روز بااخلاق و بودم. های جان گدازش، به امام زمان اش (عج) را فریاد می زد و حرف های موثقی شنیده ام که بین امام (عج) و مأموم، ارتباطات بوده است. دلم نمی خواهد، خبر درگذشت ایشان را باور کنم اما... خدایشان بیامرزد. @zarakhsh
4_5847945002566552998.pdf
982K
بسم رب الحسین 📚 تقریر درس تفسیر 🎰آیات اعتقادی 🔸 آیت الله سیدجعفر سیدان 🔸 سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ 🔸 مدرسه آیت الله العظمی خویی(ره) @zarakhsh
🔴ابن‌سینا و عیاشی! 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ برخی از گزارشگران زندگی سعی کرده‌اند او را فردی عیاش و خوشگذران و به ویژه شراب‌خوار و در نتیجه بی‌اعتنای به احکام شرعی و حتی نامتشرع معرفی کنند. شهید مطهری نیز درباره ابن‌سینا می‌گوید: افزون بر مشغله‌های سیاسی، اهل عیش و بزم هم بود! «و مقدارى از وقتش صرف اين كارها شده است و بالاخره جانش را روى اين دو كار- عياشى و وزارت- گذاشت.» بنده نمی‌دانم منبع برای چنین انتسابی به ابن‌سینا چه بوده است؛ گویا منبع اصلی چنین انتساباتی به ابن‌سینا، دو بخش از زندگی‌نامه کوتاه‌نوشت اوست که بخش اول آن را خودش و مابقی آن را شاگرد همراه و وفادارش ابوعبید جوزجانی نوشته‌اند: خود ابن‌سینا می‌گوید: «شبها به خانه می‌آمدم و چراغ را روشن می‌کردم و مشغول خواندن و نوشتن می‌شدم و هرگاه خواب به سراغم می‌آمد یا احساس ضعف می‌کردم، ظرفی «شراب» می‌نوشیدم و قوت خود را باز می‌یافتم و دوباره مشغول خواندن و هرگاه دیگر توان مقاومت در برابر خواب را نداشتم و اندکی خواب می‌رفتم، خواب آن مسائل را می‌دیدم تا جایی که پاسخ بسیاری از آنها را عیناً‌ در عالم رؤیا می‌یافتم» به نظر می‌رسد چنین عباراتی هرگز دال بر عیاشی و شراب‌خواری ابن‌سینا نیست؛ «شراب» در عربی یعنی «نوشیدنی» و ابن‌سینا در این عبارات می‌گویید یک «نوشیدنی خواب‌زدا» و «نیروزا» می‌نوشیدم تا بتوانم با قوت بیشتر به فعالیت‌های علمی‌ و فلسفی‌ام ادامه دهم و این غیر از می‌‌خواری و می‌گساری است! افزون بر این، خود ابن‌سینا در جملاتی قبل از آن جملات پیش‌گفته، چنین می‌نویسد: «هرگاه در پاسخ مسأله‌ای می‌ماندم و نمی‌توانستم حد وسط قیاس آن را بیابم، به مسجد می‌رفتم و نماز می‌گذاردم و به درگاه خالق هستی تضرع و زاری می‌کردم تا آنکه گره آن گشوده می‌شد و مشکل بر من آسان می‌گشت» و چنین باوری و رفتاری با عیاشی و شراب‌خواری و مستی و می‌گساری نمی‌تواند سازگار باشد. بخش دیگری از زندگی‌نامه ابن‌سینا که مستند ادعای شهید مطهری و دیگران بوده است گزارشی است که ابوعبید از ملاقات شیخ‌ ابوالقاسم کرمانی با ابن‌سینا نقل کرده است. وقتی کرمانی در یک روز تابستانی و خیلی گرم، مجموعه نقدهای اهل علم شیراز درباره کتاب الاصغر فی المنطق ابن‌سینا را در کتابچه‌ای به ابن‌سینا تقدیم کرد، «شیخ از من خواست تا برای او کاغذ سفید حاضر کنم» پنجاه ورق را در پنج دسته ده‌تایی برای او آماده کردم «سپس نماز عشاء را خواندیم و شمعی را جلوی خود گذاشت و دستور داد «شراب» را آماده کنند. من و برادرش نشستیم و از ما خواست تا شراب بنوشیم و خودش مشغول نوشتن پاسخ آن مسائل شد. پیوسته می‌نوشت و می‌نوشید تا نیمه‌های شب. تا آنکه خواب بر من و برادرش چیره شد. شیخ از ما خواست که به خانه برویم و استراحت کنیم. صبح‌هنگام، فرستاده شیخ آمد و گفت شیخ با تو کار دارد. من خدمتش رسیدم دیدم که در «نمازخانه» و مصلای خود نشسته» و پاسخ‌ نقدهای منطق‌دانان شیرازی را در پنجاه صفحه آماده کرده بود و «به من گفت اینها را بگیر و به شیخ ابوالقاسم کرمانی بده!» دقت در این داستان و توجه به صدر و ذیل آن نیز نشان می‌دهد که منظور از «شراب» در اینجا نیز نوعی نوشیدنی خواب‌زدا و نیروافزا بوده است و نه خمر و می مست‌کننده! وصیت‌نامه مشهور او که خطاب به عده‌ای از دوستانش و طبق برخی از گزارش‌ها خطاب به ابوسعید ابوالخیر نوشته است گویای شدت التزام او به احکام شرعی است: «بدان که برترین حرکات، نماز است؛ و عالی‌ترین سکنات روزه است و نافع‌ترین خیرات، صدقه داده و کمک به مستمدان است و ... برترین کارها کاری است که با خلوص نیت انجام گرفته باشد و ام الفضائل، حکمت است ...» حالات شیخ‌ در واپسین روزهای عمر پر برکتش نیز از شدت التزام عملی او به شریعت تا واپسین نفس‌های زندگی‌اش حکایت می‌دهد: «هنگامی که ضعف و ناتوانی او شدید شد، غسل کرد و به درگاه الهی از ناکرده‌ها یا بدکرده‌های خود طلب مغفرت کرد و همه اموالش را به مستمندان و نیازمندان بخشید و خدمتکاران خودش را آزاد کرد و رد مظالم کرد و پیوسته مشغول تلاوت قرآن شد تا اینکه جان به جان آفرین تسلیم کرد.» 🖋 شواهد پژوهشی نشان می دهد که این دسته انتسابات به ابن سینا غلط و در برخی موارد ناجوانمردانه و عجولانه است و از ساحت قدسی او بدور است. 🆔 @h_falahati
بسم رب الحسین. استعفای مرجعیت! شاید خبر کناره گیری از مرجعیت، بر شما نیز وارد شده باشد. ایشان مرجعی بانفوذ و چهره ای درخشان و نام آشنا در میان مردم عراق است. ایشان با آن همه نفوذ و جایگاه بلند،به محض آنکه چراغ مرجعیت را در خود کم فروغ یافت، به دست گرفت و بر نوشت : «اینک من شرایط کافی، برای مرجعیت را ندارم، ازین پس همه وکالت ها ساقط است و مردم را به اطاعت از رهبر انقلاب اسلامی ایران آیت الله خامنه ای توصیه می کنم.» این حجم از و تکلیف گرایی، میوه ی درخت ایمان است، همان درخت پر برکتی که ریشه هایش با سیراب شده است. بارالها! نَمی از آنان را روزی من بگردان! میدانی که چه قدر محتاج و لب تشنه مانده ام. @zarakhsh
بسم رب الحسین اولین پرونده! مایلم در این واپسین روزهای گرم ، کام تان را به خبری مَسِرَّت بخش شيرين سازم. پس از چند ماه، فرصتی فراهم شد و دوباره به شورای حل اختلاف، قدم گذاشتم بلکه گره از اَبروی خدا بگشایم و میان آنان صلح و آرامش برقرار سازم. آفتاب، تازه بر دمیده بود که به آبی، سرد ساختم و نانی گرم برای خانه خریداری کردم، هنوز نخورده بودم که راهی شورا شدم. اولین مراجعین، جمعی از همسایگان بودند که از صدای و همسایه به تنگ آمده بودند! جوانی سبک سر و بی ملاحظه در آن محله بود که شب ها صدای و آوازش خودش، خواب را بر مردم حرام کرده بود و روزها صدای ، از مردم سلب آسایش می کرد. همسایه دیوار به دیوار، بسیار محترمانه تذکر داده و درجواب، شنیده بود!! لاابالی گری های آن جوان، صبر همه را به سر آورده و کار را به شورا کشانده بود! در نهایت به مداخله نیرو انتظامی شدیم! دو روز درگیر این ماجرا بودیم! عجب جوان بی شرم و پر وقاحتی بود! پدر، مست اش کرده بود و مردم را خود می دانست ! وقتی به شورا آمد مرا به کناره ای کشید و یک دسته نو کف دستم گذاشت و آرام گفت : « ناقابله حاجی! شر را بخوابان! بیشتر از این هم هست!!» من نیز قیافه پاکدست را به خود گرفته، ابروهایم را در هم گره زدم و با صدایی که در گلو انداخته بودم، گفتم : « پولت را ببر تا را نبرده ام!!!» چه قدر و خوش خیال بود که می‌خواست طلبه ای را با پول بخرد! گفتم : « فقط یک راه حل داری و آن گذشته است!!» سرانجام از همه عذر خواهی کرد و به رعایت شهروندی متعهد شد. هنگام رفتن قیافه اش دیدنی بود! غرورش بدجور تَرَک خورده بود و حوصله هیچ کس و هیچ چیز را نداشت! همسایه ها از ناسزا گویی هایش، زخم به دل داشتند، عزم شان بر بسیار جدی بود! که شکر خدا میانجیگری هایم مقبول افتاد و کار به نکشید! اکنون که این متن را می نویسم ، خدا می داند که رگ هایم پر از احساس از زندگی است! بسیار خرسندم که پای جوانی به و ثبت سوء پیشینه باز نشد و از طرفی آرامش و آسایش به باز گشت! بارالها! درون این سینه، نزاعی دیرینه است، میان عقل و !! چه کسی می‌خواهد دست من بینوا را بگیرد؟؟ چه کسی حق این مظلوم را می ستاند؟؟ چه کسی را به کرسی معرفت خواهد نشاند؟! دست مرا بگیر ای مهربان ترین مهربانان 🙏 @zarakhsh
♻️چرا باید حاکم در دسترس باشد؟ 🖋 آموزه‌ای از نامه ۵۳ نهج البلاغه ۱) در دسترس نبودن حاکمان نشانه‌ای از تنگ‌نظری و بدخلقی آنها است. (احْتِجَابَ الْوُلَاةِ عَنِ الرَّعِيَّةِ شُعْبَةٌ مِنَ الضِّيق) ۲) در دسترس بودن حاکم، فرصتی است برای انجام امور بزگوارانه (فَفِيمَ اِحْتِجَابُكَ مِنْ ... أَوْ فِعْلٍ كَرِيمٍ تُسْدِيه) ۳) در دسترس نبودن حاکمان موجب ناآگاهی آنان از امور حکمرانی (و تعیین اولویتها و ...) میشود. (قِلَّةُ عِلْمٍ بِالْأُمُور) ۴) در دسترس نبودن حاکمان موجب می‌شود اخبار و اطلاعات جامعه به صورت گزینشی به اطلاعشان برسد. (يَقْطَعُ عَنْهُمْ عِلْمَ مَا احْتَجَبُوا دُونَه: روند آگاهی حاکمان از امور پنهانی جامعه را قطع می‌کند) ۵) اولویتهای ذهنی آنان با اولویتهای عینی و واقعی مردم نامطابق می‌شود. (فَيَصْغُرُ عِنْدَهُمُ الْكَبِيرُ وَ يَعْظُمُ الصَّغِيرُ وَ يَقْبُحُ الْحَسَنُ وَ يَحْسُنُ الْقَبِيحُ) ۶) در محاسبات ذهنی و اقدامات عملی‌شان، حق با باطل آمیخته می‌شود. (وَ يُشَابُ الْحَقُّ بِالْبَاطِل) ۷) حقوق مردم بر گردن حاکم است حاکم چرا باید با نهان کردن خود، از انجام وظیفه در برابر حقوق رعیت استنکاف کند؟ (فَفِيمَ اِحْتِجَابُكَ مِنْ وَاجِبِ حَقٍّ تُعْطِيه) ۸) اگر حاکمان در دسترس باشند اکثر مشکلات مرم با کمترین زحمت و هزینه به دست آنان قابل حل است. (أَكْثَرَ حَاجَاتِ النَّاسِ إِلَيْكَ مِمَّا لَا مَئُونَةَ فِيهِ عَلَيْك) 🌐 کانال «با نهج البلاغه» 🆔 @h_falahati
بسم رب الحسین. مدرسه نواب! آسمان، بوی مِهر می داد و حس و حال ِدانش آموز را داشتم که در اوج خجالت و تنهایی وارد مدرسه جديد می‌شود! عصر جمعه بود و مدرسه بسیار دیده می‌شد ! به جز چندطلبه شهرستانی و یک طلبه _که برای خیر مقدم آمده بود _ کس دیگری مشاهده نمی شد! نه کسی را می‌شناختم و نه کسی مرا می‌شناخت! بارم را زمین نهادم و گوشه ای در تنهایی خود فرورفتم! وای خدای من! من از تنهایی بیزارم و از تنها ماندن می ترسم! تنهایی قلبم را کرده بود! خیلی دلم میخاست با برخی از دوستانم، تماس بگیرم تا گرمای کلام شان، این قلب سرد را حرارت و آرامش بخشد! آنکه از همه مشتاق تَرَش بودم، امکان زنگ زدنم نبود لکن رفقای دیگر، این نخل ِسرمازده را گرما بخشید! با هم کلام شدم ، به حسین زنگ زدم و قدری از گفت و گو با بهره بردم . با حرف های کلی خندیدم و آرام گرفتم! البته ناگفته نماند با یکی از رفقایم که همیشه صدایش در گوشم نواخته است، نیم ساعت صحبت کردم، آری ام را می گویم! خدایش به سلامت دارد! اگر _زبانم لال _یک روز خورشید لبخندش کوتاه شود دیگر میل خندیدن نخواهم داشت! مدام زیر لب زمزمه می کردم : «این نیز بگذرد! مگر در مدرسه عج کسی را می شناختی؟!» از کوله ام، بالشتی ساختم و بر هم نهادم تا خواب غفلت، همه تنهایی هایم را از یاد ببرد! فردا چه می‌شود؟! چه کسانی می آیند؟ چه می گذرد؟ چه ها گفته می شود؟! برنامه سال آینده چه خواهد بود؟! به دامان حضرت ع پناه بردم و آینده را به سپردم که او قدرتمند ترین مهربانان است ... @zarakhsh