تصادف شدید در روستای رباط پشت بادام
🔸این سانحه بر اثر برخورد شدید دو کامیون و آتش گرفتن تانکر حامل سوخت اتفاق افتاده است
🔸خوشبختانه این سانحه تلفات جانی در پی نداشته و به تعدادی از خودروها و منازل مسکونی اطراف حادثه خساراتی وارد شده است
🔸تیمهای اطفای حریق از چادر ملو و شهرستان اردکان به محل حادثه اعزام شدهاند
🔸تیمهای پلیس راه و انتظامی هم اکنون در محل حادثه حضور دارند
🔸با تماسهایی از سوی استاندار محترم و فرماندار محترم شهرستان اردکان همه نیروها برای بررسی ابعاد این سانحه بسیج شده اند.
🔸بخشدار خرانق با حضور در محل حادثه از تشکیل کمیته بحران در اسرع وقت خبر داد
🔸از مردم فهیم روستای رباط پشت بادام خواهشمند است ضمن حفظ خونسردی کامل از اجتماع در اطراف محل حادثه خودداری نمایند
منتظر اخبار تکمیلی در رابطه با این حادثه باشید
@zarrhbin
تنوع در روش های توزیع مرغ و گوشت یارانه ای به زودی
شنیده ها حکایت از این دارد که شرکت پشتیبانی امور دام کشور به زودی شیوه توزیع مرغ و گوشت تنظیم بازار را متحول خواهد کرد و علاوه بر میادین و فروشگاههای زنجیره ای ؛ به صورت فروش اینترنتی مرغ و گوشت گرم و منجمد را در جلوی درب منازل تحویل خواهد داد .
شرکت پشتیبانی امور دام از دو ماه گذشته تاکنون و در راستای جلوگیری از افزایش قیمت ها مرغ گرم را هر کیلو 9800 تومان، مرغ منجمد هر کیلو 8900 تومان، گوشت گوسفندی گرم هرکیلو 40 هزار تومان و گوشت منجمد گوساله را هر کیلو 29 هزار تومان در تمامی میادین و فروشگاههای زنجیره ای عرضه کرده است .
@zarrhbin
✨﷽هرشب _یک حدیث✨
❤️ دعای حضرت فاطمه علیها السلام
✍روزی امام حسن مجتبی علیه السلام وارد
اتاق مادرش ، حضرت زهراء علیها السلام گردید
دید که مادرش در حال قنوت نماز است و برای
مردها وزن های مؤمن با ذکر نامشان دعا میکند .
گوش کرد ، که دید مادرش فقط برای دیگران دعا
می نماید و برای خویش ، هیچ دعائی نمیفرماید ،
جلو آمد و اظهار داشت : ای مادر! چرا مقداری هم
برای خودت دعا نمی کنی همان طوری که برای
دیگران دعا می نمائی ؟
🍃حضرت زهراء سلام اللّه علیها پاسخ داد :
ای فرزندم ! اوّل ما باید به فکر نجات همسایه
باشیم و سپس برای خودتلاش و دعا کنیم .
و در حدیثی وارد شده است که : دعای مؤ من
در حقّ دیگران مستجاب می شود و موقعی که
انسان در حقّ دیگران و برای دیگران دعا کند ،
ملائکه الهی برای او دعا خواهند کرد ، که حتما،
دعای آن ها مستجاب خواهد شد
📚بحار ، ج 43 ، ص 81
@zarrhbin
به خداوند اعتمادکن
گاهی بهترین ها را بعد از تلخ ترین تجربه ها به تو می دهد ...!
تا بیشتر قدر داشته هایت را بدانی....
یا حق 👋♥️
@zarrhbin
گاهی وقتا فراموش کن کجایی،
به کجا رسیدی و به کجا نرسیدی،
گاهی وقتا فقط زندگی کن
هر كى پرسید: چرا اینجای زندگی گیر کردی لبخند بزن و بگو کم نذاشتم
اما، نشد
یه وقتایی فقط از زنده بودنت لذت ببر
از بودن کنار کسانی که دوستشان داری و دوستت دارن
از طلوع خورشید
از صدای آواز قمری ها
از باد
باران
از همه چیز
فقط لذت ببر
@zarrhbin
🔊🔊🔊🔊🔊
خوشبختانه با تلاش مستمر اکیپ تعمیرات شرکت سهامی آب منطقه ای یزد ظرف ۳۶ ساعت ( نصف زمان اعلام شده ) تعمیرات پیش بینی شده و مورد نظر انجام و دیشب مجددا جریان انتقال آب به یزد برقرار شد/روابط عمومی شرکت سهامی آب منطقه ای یزد
@zarrhbin
🔘 حاج نورسته خانم...⁉️
📌 دکتر پاپلی در کتاب شازده ی حمام دو داستان در مورد #وفاداری زنهای یزدی آورده است و اینچنین گفته است: "معروف است که زنهای یزدی به شوهرانشان وفادارند و به زندگی اشان خوب می رسند آنها واقعاً مصداق ضرب المثلِ 《زن خوب فرمانبر پارسا***کند مرد درویش را پادشا》 هستند." این هفته یکی از این داستانها را #باهم می خوانیم و یکی هم به شرط بقا هفته ی بعد.
🍃 نورسته خانم از خانواده ی خوب و #سرشناسی بود. او خواستگاران متعدد داشت اما پدر و مادرِ این یکی خواستگار خیلی پی گیر بودند. دختر ۱۸ سال بیشتر نداشت و داماد ۳۰ ساله بود و دورِ #ایران را گشته بود. موقع خواستگاری داماد در یزد نبود و دختر را #هرگز ندیده بود، اصلاً قصدِ #ازدواج نداشت؛ در مشهد گاراژدار بود. نام یک زن شمالی هم در شناسنامه اش ثبت شده بود. مادر و پدرِ داماد می گفتند پسرشان آن زن را طلاق داده است.
🍂 هیچ کس از #دختر نپرسید که می خواهی زن مردی که ندیده ای و اصلاً در یزد نیست و موقع #عقد هم نخواهد بود و پدرش با #وکالت تو را عقد می کند بشوی ؟! در آن سالها، #نظردختر را در امر #ازدواج نمی پرسیدند. حتی از داماد هم به طور جدی نپرسیده بودند که می خواهی داماد شوی و دختر را غیاباً به عقد تو درآوریم یا نه؟! از بس که به او گفته بودند باید داماد شوی و زنِ #یزدی بگیری او هم از سر بی حوصلگی گفته بود: هر کار می خواهید بکنید.
🍃 البته داماد از خانواده ی سرشناسی بود. پدربزرگش نسل اندر نسل #تاجربازار بودند. این یکی در کل خانواده دنبال رانندگی، ماشین داری، گاراژداری و خوش گذرانی های مربوط به آن رفته بود. آخر آدمِ بازاری، #کاسب و مغازه دار که هر روز صبح تا شب باید زیر سقف دکانش حاضر باشد نمی تواند که تفریحاتِ #خلاف بکند. آدمِ کاسب اگر سر و گوشش بجنبد، مغازه اش #تعطیل می شود. البته #کاسبهای_قدیم را می گویم نه کاسب های حالا که خودشان داستان های دیگری دارند.
🍂 بالاخره در #غیاب_داماد بساط عروسی را راه انداختند. بعد از عروسی هم داماد از مشهد به یزد نیامد. چند ماهی طول کشید و بالاخره داماد سی ساله که آدمِ قوی، #ورزیده، زورخانه کار و کشتی گیر بود به یزد آمد و #عروسی انجام شد. پدر دختر، با چند تن از دوستانش شرکتی تشکیل دادند و گاراژی در یزد درست کردند؛ برای او در یزد کار و کاسبی راه انداختند و بالاخره با فشار پدر و مادر، پدرزن و مادرزن مرد جوان همراه زنش ساکن یزد شدند.
🍃 داماد از خودش خانه ای نداشت. پدرش خانه ی بزرگی داشت ولی زندگی کردن با #مادرشوهر کاری بس #شاق بود. خانم جان مادر حسن آقا، خدای متلک، برتری جویی و #تحقیرکردن دیگران بود. نمی شد با او #زندگی کرد. پدرزن خانه ای در اختیار داماد گذاشت. حسن آقا شروع به کار کرد، اما تفریحات خودش را داشت و اصلاً به زنش #وفادار نبود. اما نورسته خانم، یک زن یزدی بود #دختری که مادر و پدرش #بااخلاق_دوهزارساله_یزدیها بزرگش کرده بودند. شوهرش را نه تنها دوست نداشت #بلکه می پرستید.
🍂 سعی می کرد این مردِ سرکشِ دَدَریِ #ولخرج، یک مرد کاسب #علاقمند به خانه و زندگی بسازد. اما محیط گاراژ بزن بهادری و خوشگذرانی بود. حسن آقا از نظرِ #سیاسی مخالف توده ای ها بود. او با گروه های شاهی زد و بند داشت و در انتخابات فعال بود. او با شهربانی و ژاندارمری و مقامت شهری ارتباط نزدیک داشت و دیگر نمی توانست هم مدقعیت اجتماعی اش را در شهری #کوچکی مثل یزد حفظ کند و هم به عیش و عشرت بپردازد. لاجرم یک پایش در تهران بود و یک پایش در یزد.
🍃 نورسته خانم می دانست که شوهرش به او #وفادار نیست، اما هرچه حسن آقا بی وفایی می کرد، نورسته خانم #وفادارتر می شد. دو دخترشان به دنیا آمده بودند که آنها صاحب باغ بزرگی شدند. حسن آقا مسافرت هایش را می رفت و در تهران هم #فعال بود. حسن آقا و نورسته خانم به #مکه رفتند و حاجی آقا و حاجی خانم شدند. حاجی خانم به خودش چسبیده بود و بچه ها را بزرگ می کرد حاجی آقا به خوشگذرانی هایش پای بند بود. وقتی حقوق ماهانه یک کارگر گاراژ ۳۰۰ تومان بود، خبر می آمد حسن آقا #شبی، ۴_۳ هزار تومان خرجِ #کاباره و کافه در تهران کرده است.
🍂 دخترهای حسن آقا به چهارتا رسیدند، حاجی آقا صاحب داماد و نوه شد. همه گفتند: حالا دیگر تلاش های حاج نورسته خانم به بار خواهد نشست و حسن آقا پای بند خانه و زن و زندگی خواهد شد. اما حاجی آقا در سن ۵۲ سالگی با دختری تقریباً با دختری هم سن و سال دختر بزرگ خودش ازدواج کرد. حاج نورسته خانم مثل اسفند روی آتش نمی توانست #آرام بگیرد. ولی او اهلِ #دعوا و فحش، سر و صدا و قهر و دادگستری نبود.نورسته خانم اول باور نمی کرد، که شوهرش #داماد شده است، او می گفت: شوهرش هر کاری می کند داماد نمی شود. ولی خبرها درست بود. حاجی آقا تهران خانه گرفته بود و دائم تهران بود؛
👇👇👇👇
🍃 اما کار و کاسبیِ یزد هم #حضور او را می طلبید. بالاخره حاجی آقا دل به دریا زد و خانه ای در یزد تهیه کرد و زن جدید را از تهران به یزد آورد. هر روز به طرق مختلف #اخبار به حاج نورسته خانم می رسید ولی او باور نمی کرد. بالاخره همسایه ی روبروی خانه ی جدید حاجی آقا اتاقی را در طبقه ی دوم در اختیار نورسته خانم گذاشت. آن #زن_صبور به آنجا می رفت و از پنجره بالای خانه روبرو شاهد رفت و آمد شوهرش بود. بالاخره او #باور کرد که شوهرش زن گرفته است؛
🍂 ولی هر روز پیراهن شوهرش را اتو می زد و او را تر و تمیز می کرد تا حاجی آقا به خانه ی آن زن برود. حاج نورسته خانم #غصه می خورد و گاه آهسته #اشک می ریخت ولی #آبروداری می کرد. هر کس برای او دلسوزی می کرد، می گفت: این حرفها #شایعه است و مرد او از این کارها نمی کند. حاج نورسته خانم سعی می کرد با #مهربانی، التماس، درخواست و خواهش از حاجی آقا و با نذر و نیاز این #قضیه را حل کند.
🍃 حاجی آقا روز به روز وضع مالی اش بهتر می شد ولی #آرامش از خانه رخت بربسته بود. حاج آقا هم حرص و جوش می خورد. او هم به طرق مختلف سعی می کرد خود را از گرفتاری ها، حرف و حدیث ها، پیغام و پس پیغام ها برهاند. حاجی آقا ورزشکار بود ولی سالها بود ورزش را کنار گذاشته بود. در مراسمی بنا به #خواهش_دوستان در زورخانه میدان دار شد. فشارهای روحی و عصبی زمینه ی سکته را آماده کرده بود، حاجی آقا در سن ۵۴ سالگی وسط گود زورخانه #سکته_شدید_مغزی کرد #پول و سرعت عمل حاجی آقا را از #مرگ نجات داد. با هواپیمای #اختصاصی به تهران و بیمارستان آمریکایی ها (ساسان بعدی) منتقل شد.
🍂 حاجی خانم باید هم #غم_شوهر را می خورد و هم حضور هوو را در بیمارستان تحمل می کرد. آن زن باید روزی یک بار از اتاق بیمارستان #بیرون می رفت تا هوو بیاید و حاجی آقا را #ملاقات کند. حاجی آقا #بهبود یافت ولی برای همیشه نصف بدنش #فلج شد، حرف زدن و خواندن و نوشتن را هم #فراموش کرد. بعد از مدتی حاجی را به یزد آوردند؛ دیگر نمی توانست به طورِ #مستقل از خانه بیرون برود. قرار شد زن جوان طلاقش را بگیرد و آزاد شود.
🍃 حاج نورسته خانم ترتیب همه ی کارها را داد. او بعد از ۲۵ سال شوهرش را #بازخرید می کرد. حالا این شوهر نیمه فلجِ بی زبان مالِ خودش بود. من زن نیستم تا احساسات زن ها را بفهمم. دختری، ندیده همسر مرد می شود و بعد از ازدواج به شوهرش #عشق می ورزد و همیشه چشمش به در خانه است که کی شوهرش به خانه می آید. حالا بعد از ۲۵ سال شوهرش را، شوهر فلج و بی زبانش را تمام و کمال در #اختیار داشت. من حالِ این زن و هیچ زن دیگری را نمی فهمم. ولی می دانم که حاجی نورسته خانم حالا احساس می کند که مردش مالِ خودش است.
🍂 حاجی نورسته خانم به کارهای بیرون می رسید او باید با ده ها مرد سر و کله می زد و حساب و کتاب ها را راست و ریس می کرد. به بیمه ی کارگران، مالیات و مسائل دیگر می پرداخت. پاسخ شکایت کارگرانش را می داد. شوهرش را برای ادامه ی معالجه به #آمریکا می برد. دخترها را عروس کرد. خانه ی قدیمی را فروخت و خانه ی جدید بزرگی ساخت. شوهر را به مسافرت های خارج و داخل به فرانسه به مکه، سوریه، دبی و ... برد.
🍃 آن مرد که بعد از سالهای سال خانه نشین شده بود کم کم تسلیمِ #محض_خداوند شد. برای هر کاری و هر چیزی شکر خدا را می گوید. اما حاجی آقا در دردون خانه در ذهن خودش برنامه ی مخصوصی را برای خودش طرح ریزی کرده است. سر موقع باید غذا بخورد، سر موقع باید نماز بخواند، حمام کند. اگر کوچک ترین تغییری در برنامه اش پیدا شود، اعتراض می کند. عملاً برنامه هایش در حد #خودخواهی است. سی و چند سال است حاج نورسته خانم از شوهر فلجش که مثل یک #بچه خودخواه شده است نگهداری می کند.
🍂 در این مدت حاجی آقا چندین عمل جراحی ( عمل کیسه صفرا، چشم و...) داشته است. حاجی آقا در سال ۱۳۸۷ تقریباً هشتاد و هفت سال سن دارد. هنوز می تواند با نصفه ی سالم بدنش روزی یک ساعتی راه برود. پاهایش درد می کند ولی هنوز بدنش را می کشد. یک چشمش #نابینا شده است اما چشم دیگرش او را یاری می دهد.
🍃 دوستان قدیمش گاه گاه به دیدن او می آمدند یکی یکی می میرند حاجی آقا همیشه چشم به راه است تا آشنای قدیمی از در وارد شود و با او از قدیم از دوره ی #پهلوانی، از دوره ی جوانی صحبت کند. هر مصیبت یا خوشی که به او و خانواده اش وارد شود #خدا را شکر می کند. حاج نورسته خانم این مرد مریض را مثل بچه تر و خشک می کند. حالا حاجی نورسته خانم خودش مریض تر از حاج آقاست، او هم هفتاد و چند سال دارد و سالی چند بار در بخش مراقبت های ویژه #قلب (CCU) بستری می شود، اما خوشحال است که شوهر ۸۷ ساله معلولش مال خودش است. همین او را سر پا نگاه داشته، شوهرش مال خودش است. #وفاداری_زن_یزدی_یعنی_همین، یعنی همین.
📚 شازده حمام، جلد ۱، دکتر محمدحسین پاپلی یزدی
📩 سمیّه خیرزاده اردکان
@zarrhbin
بازدید امام جمعه محترم شهر اردکان از آزمون کتبی مسابقات معارف دانش آموزی
لازم به ذکر است مرحله کتبی سی و هفتمین دوره مسابقات معارف به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ویژه دانش آموزان متوسطه دوره اول و دوم در رشته های نهج البلاغه . تفسیر . احکام . صحیفه سجادیه و انشا نماز به صورت متمرکز بین 470 دانش آموز منتخب
🌸روابط عمومی آموزش و پرورش اردکان🌸
@zarrhbin
سومین همایش مشاوره ای دانش آموزان کنکوری توسط مشاور استانی و با حضور رئیس آموزش و پرورش و مدیران و مسئولان دبیرستان ها
🌸روابط عمومی آموزش و پرورش اردکان🌸
@zarrhbin
ذرهبین درشهر
تصادف شدید در روستای رباط پشت بادام 🔸این سانحه بر اثر برخورد شدید دو کامیون و آتش گرفتن تانکر حامل س
علت حادثه شب گذشته تانکر سوخت مشخص شد
هوو و ترمزی که باز نگرفت و فاجعه ای که نزدیک بود
سرهنگ "مسعود قانعی" سرپرست پلیس راه استان یزد در گفت و گو با خبرنگار پایگاه خبری پلیس درباره جزئیات این خبر گفت: در ساعت ۱۰:۲۱ دقیقه شب گذشته (دوم بهمن ماه) خبر واژگونی یک دستگاه تریلی تانکردار "هوو" در روستای "رباط پشت بادام" به ماموران پلیس راه "یزد- طبس" اعلام شد .
وی افزود: ماموران بلافاصله در محل حاضر شدند و مشاهده کردند یکدستگاه تریلی تانکردار به دلیل نقص فنی در سیستم ترمز پس از برخورد با 3 دستگاه خودرو پارک شده در کنار خیابان، تریلی از تانکر جداشده و پس از طی مسافتی و برخورد با یک دستگاه خودرو پراید و دیوار حیاط خانه ای واژگون شده است.
قانعی افزود: تانکر جداشده از تریلی نیز بر اثر برخوردهای مداوم دچار آتش سوزی شده و این آتش سوزی به چند مغازه و حیاط یک خانه سرایت کرده است.
سرهنگ قانعی با بیان اینکه با تلاش ماموران آتشنشانی و گروه های امداد و نجات، آتش پس از مدتی مهار می شود ادامه داد:در این حادثه فقط راننده خودرو مجروح و به بیمارستان منتقل شد که حال عمومی وی رضایت بخش است.
سرپرست پلیس راه استان یزد در پایان افزود: کارشناسان علت این حادثه را نقص فنی در سیستم ترمز این خودرو اعلام کردند.
@zarrhbin
💠اهم سخنان حجتالاسلاموالمسلمین سید اسماعیل شاکر امامجمعه اردکان در مراسم عزاداری ایام فاطمیه
دوم بهمنماه 97
مسجد جعفر زاده اردکان
✅ در ایام فاطمیه، مباحث تاریخی و اعتقادی درباره حضرت زهرا (سلامالله علیها) و بهویژه در خصوص موضوع شبهات و سؤالات فاطمی بهصورت گسترده مطرح میشود.
✅ مهمترین سؤالی که امروز توسط مردم بیان میشود این است که ما باور نداریم که باوجود حضور حضرت علی (علیهالسلام)، دشمنان به خانه آن حضرت حمله کنند و همسرش را بزنند و ایشان سکوت کنند. مگر حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) غیرت نداشته است.
✅ در پاسخ به این سؤال میتوان اینگونه بیان کرد که در تاریخ، فکر و استدلال عقلی آنچنان معتبر نیست بلکه سند و مدرک معتبر است. ممکن است که بعضی از چیزها ازنظر عقل انسان خیلی بعید باشد اما سند و مدرک وجود دارد.
✅ باور کردن موضوع حمله به خانه حضرت زهرا (سلامالله علیها) و جسارت به ایشان بسیار سخت و مشکل است اما وقتی از کتب تاریخ اهل تسنن، شیعه و احادیث اهلبیت اینهمه سند و مدرک وجود داشته باشد میتوان این موضوع را اثبات کرد.اگر کسی این سندها را قبول ندارد و آنها را رد میکند از همین کتابهای معتبر مدرکی بیاورد که این واقعه اتفاق نیفتاده است. ما برای وقوع این حادثه سندی معتبر ازنظر اهل تسنن و شیعه داریم.
✅ در تاریخ، سه مکان قبرستان بقیع، خانه حضرت و روضه نبوی برای مکان قبر حضرت زهرا (سلامالله علیها) نقلشده است. برعکس تصور خیلی از افراد، هیچکدام از علمای بزرگ ما نگفتهاند که آن حضرت در بقیع دفن شده است بلکه میگویند یا در خانه و یا در روضه نبوی دفن شده است.
✅ اولین وظیفه ما درباره ترویج فرهنگ حضرت زهرا (سلامالله علیها) این است که بازندگی آن حضرت آشنا شویم و خوب است که انسان یک دوره مختصر از زندگی اهلبیت را مطالعه کند.
✅ دومین راه ترویج فرهنگ فاطمی، برپایی مجالس فاطمی است که در آن حقایق زندگی آن حضرت بیان شود و بیان این حقایق با وحدت تضادی ندارد و نباید به این بهانه از برپایی مجالس فاطمی غفلت کنیم بلکه باید به هر نوعی ترویج شود.
@zarrhbin
🔶سونوگرافی بیماران سرپایی در بیمارستان ضیایی عصر روزهای یکشنبه و سه شنبه
پزشک رادیولوژیست: "دکتر مهتاب امیرحیدری"
نحوه اخذ نوبت :
صرفا تلفنی و از طریق تماس با شماره ۳۱۵۲۴۰۰۰ و از ساعت ۶:۳۰ صبح دو روز قبل امکان پذیر می باشد.
🔸"امکان دریافت نوبت حضوری وجود ندارد"🔸
🔹 شایان ذکراست بیمارستان ضیایی با حضور دو پزشک رادیولوژیست دکترمحمد زارع و دکترحسین زاده در سطح بیمارستان کلیه سونوگرافی های بیماران بستری، سی تی اسکن ها و ریپورت آنها را انجام می دهد و با پیگیری های متعدد جهت حضور دکتر امیرحیدری، قسمتی از سونوگرافی های سرپایی نیز انجام می شود.
♦️بدیهی است با عنایت به حجم بسیار زیاد متقاصیان و محدودیت تعداد پذیرش تعدادی از متقاضیان موفق به دریافت نوبت نشوند.
لذا از مراجعین عزیز خواهشمندیم با سعه صدر و تحمل تازمان دریافت نوبت، بیمارستان را جهت ارائه بهتر خدمات همراهی نمایند.
@zarrhbin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عجیب_اما_واقعی
در اردکان لوله انشعاب گاز که از آن آب بیرون می آید 🤔🤔
@zarrhbin
#رب_گوجه_شیشه_سدکیس
با قیمت مصرف کننده #15500تومان
فقط روز #چهارشنبه 1397/11/03
با تخفیف ویژه #9500تومان