eitaa logo
شیخ غلامعلي بدرلو
1.3هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
253 فایل
یاهو زَكَاةُ الْعِلْمِ بَذْلُهُ لِمُسْتَحِقِّهِ وَ إِجْهَادُ النَّفْسِ فِي الْعَمَلِ بِهِ تصنیف غررالحکم، حدیث ۱۳۲ http://eitaa.com/Arshiv_Gholam ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Sheikh_Gholamali
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ مُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السّلام) يَقُولُ: 🔸إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ أَرْصَدَ لِمُحَارَبَتِي وَ أَنَا أَسْرَعُ شَيْ‏ءٍ إِلَى نُصْرَةِ أَوْلِيَائِي. 🔹از معلى بن خنيس، گويد شنيدم امام صادق (علیه السّلام) مى‏فرمود، به راستى خداى تبارك و تعالى مى‏فرمايد: هر كه به يكی از دوستان من اهانت كند، محقّقاً به نبرد با من كمين گرفته است و من به يارى دوستانم از همه چيز شتابان ترم. 📜الكافي، ج‏2، ص 351 @Arshiv_Gholam
شیخ غلامعلي بدرلو
🔰حکایت عقیل 🔻از جعفر بن محمّد (عليه السّلام) روايت شده كه عقيل نزد على (علیه السّلام) آمد و على (عل
🔰 ادامه‌ی حکایت عقیل... 🔻وقتى كه معاويه از آمدنش خبر يافت، فرمان داد كرسي‌ها نهادند و ياران خويش بر آن‌ها نشانيد. عقيل به مجلس در آمد. معاويه فرمان داد كه صد هزار درهم به او دهند. عقيل درهم‌ها بستد. ▪️معاويه گفت: مى‏خواهم بگويى كه ميان لشكرگاه من و لشكرگاه على چه فرقى ديدى؟ ▫️عقيل گفت: به لشكرگاه أميرالمؤمنين علىّ بن أبى طالب (علیه السّلام) گذشتم. شبى داشت چون شب‌هاى پيامبر (صلّی اللّه علیه و آله) و روزى چون روزهاى پيامبر (صلّی اللّه علیه و آله) با اين فرق كه پيامبر (صلّی اللّه علیه و آله) در آن ميان نبود. أمّا به لشكرگاه تو در آمدم جمعى از منافقين را از آن كسان كه در شب عقبه بر رسول اللّه غدر كردند، ديدم. ▫️پس عقيل گفت: اى معاويه آن كيست در دست راست تو نشسته است؟ ▪️معاويه گفت: عمرو بن العاص است. ▫️عقيل گفت: اين كسى است كه شش مرد ادّعا مى‏كردند كه پدر او هستند و عاقبت از آن ميان آنكه قصّاب بود، بر ديگران غلبه يافت. اكنون بگوى كه آن ديگرى كيست؟ ▪️معاويه گفت: ضحّاك بن قيس الفهرى است. ▫️عقيل گفت: به خدا سوگند در زمان جاهليت كار پدرش اين بود كه مزدى مى‏گرفت و حيوان نر را بر مادگان مى‏جهانيد. اكنون بگوى كه آن ديگرى كيست؟ ▪️معاويه گفت: ابو موسى اشعرى است. ▫️عقيل گفت: مادرش دزد بود. ▪️چون معاويه ديد كه عقيل مجلس‏نشينانش را به خشم آورده است، پرسيد: ابو يزيد از من چه مى‏دانى؟ ▫️عقيل گفت: اين سخن رها كن. ▪️معاويه گفت: بايد بگويى. ▫️عقيل پرسيد: حمّامه را مى‏شناسى؟ ▪️معاويه پرسيد: حمّامه كيست؟ ▫️عقيل گفت: گفتم تو كيستى و بر خاست و برفت. ▪️معاويه يكى از نسب‏شناسان را خواست و گفت: مرا بگوى كه حمّامه كيست؟ ▫️گفت: مرا و زن و فرزندم را امان ده. معاويه امانش داد. ▫️گفت: حمّامه جدّه تو بود در جاهليت آن كاره بود، از آنان كه بر سر خانه خود علم مى‏زدند. و گويند كه حمّامه مادر مادر ابوسفيان بود. ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفي 📜الغارات (ترجمه آيتى)، ص 35 و 36 @Arshiv_Gholam
♦️شرط اوّل جهاد با عدوّ اللّه، جهاد با آن عدوّ باطنی است؛ اگر نتوانی بر او پیروز شوی و شکست خوردی، از دشمن خارج هم شکست خواهی خورد؛ اصل جهاد این است. سید علی خامنه ای تفسیر سوره برائت، ص 519 @Arshiv_Gholam
💎 یادمه تابستون سال اوّل طلبگی که رفتیم مشهد، با جمعی از رفقا رسیدیم محضر آیت اللّه سیّد عزّالدّین حسینی زنجانی (رحمه اللّه). 🔺ایشون از شاگردان و اوصیاء مرحوم علّامه طباطبایی (رحمه اللّه) بودند و محضر علّامه مصباح (رحمه اللّه) ارادت ویژه‌ای داشتند. (بعدا اگه روزی بود، ناظر به ارادتشون خاطره ای رو عرض می‌کنم) ☑️ خلاصه روز خیلی خوبی بود. گاهی رفقا سئوال می‌کردند و حاج آقا جواب می‌دادند. گاهی حاج آقا خودشون نکاتی رو می‌فرمودند. 💡یکی از توصیه هاشون این بود که زیارت جامعه أئمة المؤمنین (علیهم السّلام) رو بخونید. این زیارت تو ملحقّات مفاتیح الجنان اومده. انصافاً نکات نابی تو این زیارتنامه وجود داره. حضرات توفیق بدن محروم نشیم إن شاء اللّه. 👇یکی از عبارات زیارت👇 «...يَتَقَرَّبُ أَهْلُ اَلسَّمَاءِ بِحُبِّكُمْ وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ تَوَاتُرِ اَلْبُكَاءِ عَلَى مُصَابِكُمْ وَ اَلاِسْتِغْفَارِ لِشِيعَتِكُمْ وَ مُحِبِّيكُمْ...» 📜بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (علیهم السلام)، ج ۹۹، ص ۱۶۲ @Arshiv_Gholam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⛔️قول به غیر علم⛔️ 💎در مسئله‌ی اخلاق، این نکته را هم عرض بکنم. این را بعداً می‌خواستم عرض کنم؛ چون می‌ترسم وقت بگذرد، جلوتر عرض می‌کنم؛ زیرا جزو اساسی‌ترین مسائل است. پرهیز از قول به غیر علم، از غیبت، از تهمت. 🔆 من خواهش می‌کنم شما جوان‌های عزیز به این مسئله اهتمام بورزید. همین طور که در زمینه‌های مختلف اهتمام به طهارت عملی دارید، به نماز اهتمام دارید، به روزه اهتمام دارید، به پرهیز از تعرّض‌های جنسی اهتمام دارید، به این مسئله هم اهتمام داشته باشید. اگر چنانچه ما چیزی را به کسی نسبت بدهیم که در او نیست، خب این می‌شود تهمت. اگر چنانچه چیزی را بگوئیم که به آن علم نداریم؛ مثلاً یک شایعه است، یک نفری یک حرفی را از قول یکی نقل می‌کند، ما هم همان را دوباره تکرار می‌کنیم، خب، این کمک کردن به شایعه است، این شایعه‌پردازی است؛ قول به غیر علم است. 🔺قول به غیر علم، خود قولش هم اشکال دارد، عمل کردن به آن امر غیر معلوم و بدون علم هم اشکال دارد؛ «و لا تقف ما لیس لک به علم». «لا تقف» یعنی چیزی را که علم به آن نداری، دنبال نکن، دنبال نرو. دنبال کردن، هم در زمینه‌ی عمل هست، هم در زمینه‌ی گفتار هست. وقتی شما یک چیزی را گفتید که به آن علم ندارید، این هم اختفاء امری است که انسان به آن علم ندارد. لذا دنبالش می‌فرماید «انّ السّمع و البصر و الفؤاد کلّ اولئک کان عنه مسئولا». نائب المهدی امام خامنه‌ای (حفظه اللّه) بیانات در دیدار دانشجویان، ۱۳۹۱/۰۵/۱۶ 🌐https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=20802 @Arshiv_Gholam
دنبال شُهرتیم و پِی اسم و رسم و نام غافل از اینکه فاطمة گمنام می‌خرد...💯 🔰آره والّا... @Arshiv_Gholam
55.6K
🔰سئوال⁉️ سلام چه کنم حبّ الدّنیا از دلم خارج شود؟ و برای شناخت معصومین عیلهم السّلام مخصوصاً حضرت أمیر و امام زمان چه کنم؟ اگر امکان دارد منابعی برای مطالعه در این زمینه بفرمایید. ✅ جواب حضرت استاد فقیهی (حفظه اللّه)... @Arshiv_Gholam
♦️از قرآن هم به وضوح به دست می‌آید که کسانی که ثروت‌های زیادی دارند، نفس آن ثروت، سبب تیرگی روح، و مانع احساس وظیفه، و سدّ راه انفاق مال در راه خدا می‌شود. سید علی خامنه ای تفسیر سوره برائت، ص 541 @Arshiv_Gholam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️در نظام ارزشی اسلام، ارزش هیچ چیز معادل و هم سنگ ارزش کمال معنوی و روحی انسان _که عبارت است از تقرّب هرچه بیشتر به خداوند_ نیست. علامه مصباح یزدی جنگ و جهاد در قرآن، ص 82 @Arshiv_Gholam
جنون گریخت سراسیمه از ملاقاتم شب شراب که باشد دچار افراطم بریز هرچه که داری مکن مراعاتم تو بی‌ملاحظه، من نیز بی‌مبالاتم سیاه مست تو هستم گذشته کار از کار “شب شراب می‌ارزد به بامداد خمار “ نمی‌رسد به شکوه تو فکر کوتاهم اگر مدیح تو را از خود تو می‌خواهم بگو که دهر به دست تو خلق شد، ما هم بگو بگو و مگو من صنایع‌اللّهَم لطیف طبع خدا آنِ آشکار تویی که شعر جوششی آفریدگار تویی تو آن قصیده‌ی بی اختیار موزونی پر از خیالی و از هر خیال بیرونی شکوه شعر کهن در کلام اکنونی بریز قاعده‌ها را به هم تو قانونی سرودنِ تو حماسی‌ترین مغازله است جهان بدون تو اسلوب بی معادله است رسیده‌ام به تو در نظمی از پریشانی به شاعرانه‌ترین لحظه های حیرانی نگفته‌ام که چه می‌خواهم از تو، می‌دانی شراب شعر صغیر و فؤاد کرمانی تو ای قصیده‌ی أعلا مسمّط عالی جنون ”فاتح علی خان” در اوج قوّالی کتاب معجزه در بی شمار ابوابی اگر چه نقطه‌ی ایجاز غرق اطنابی بخوانمت منِ وامانده با چه القابی اگر خدات بگویم تو بر نمی‌تابی اگر ملال توام بی دریغ کن دفعم تو تیغ می‌کشی أمّا منم که ذینفعم تو همزمانِ زمان نیستی کجایی تو کنار فاطمه‌ای همدم حرایی تو به چشم حیرت جبرییل آشنایی تو به ذهن کوچک دنیا پر از چرایی تو تو در نهایت معراج در نبایدها نشسته‌ای به تماشای رفت و آمدها تو آفتابی و هرگز نمی‌شوی انکار دریغ و درد که نهج البلاغه را یک بار کسی مرور نکرد ای شکوه بی تکرار برای مالک اشتر نوشته‌ای بسیار هنوز جوهر آن نامه‌ها تر و تازه است غریبیِ سخنت در زمین پر آوازه است به ناشناسیِ منظومه‌ی علی نامه به الغدیر، به موی سپید علّامه به «یاعلی مددِ» پوریا به هنگامه به شرمگینیِ من در چکامه و چامه تو دیگری و دلم در خیال دیگر نیست که سرنوشتی از این سرنوشت بهتر نیست «حمیدرضا برقعی» @Arshiv_Gholam
🔰مُناشدة أميرالمؤمنين (عليه السّلام) بر طلحه در روز جمل (سال 36): 🔻حافظ بزرگ أبوعبداللّه (حاكم)، در جلد ۳ «مستدرك» صفحه ۳۷۱، با بررسى در طريق، روايت نموده از وليد و أبى بكر بن قريش كه آن دو از حسن بن سفيان و او از محمّد بن عبده و او از حسن بن حسين و او از رفاعة بن اياس ضبّى و او از پدرش و او از جدّش نقل نموده كه: 🔆 در جنگ جمل با على (عليه السّلام) بوديم، آن حضرت فرستاد نزد طلحة بن عبيد اللّه و ملاقات با او را خواستار شد، در نتيجه طلحه به نزد آن‏ حضرت آمد، به او فرمود تو را به خدا سوگند مي‌دهم آيا از رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) شنيدى كه مى‏فرمود: «من كنت مولاه فعلى مولاه، اللّهم وال من والاه، و عاد من عاداه»، طلحه گفت: آرى؛ فرمود: پس چرا با من مقاتله و نبرد مي‌كنى؟! گفت متذكّر نبودم. ‼️ راوى گويد كه طلحه از خدمت آن‌جناب بازگشت نمود. علّامه عبدالحسین أمینی 📖ترجمه الغدیر، ج۲، ص ۴۴ و ۴۵ @Arshiv_Gholam
آداب رفاقت.pdf
991.9K
🔰آداب رفاقت ✍ مرحوم شیخ محمّد بهاری همدانی (رحمه اللّه) 📜تذكرة المتقين، ص ۲۱ تا ۳۲ @Arshiv_Gholam
💠 قال رسول اللّه (صلّى اللّه علیه و آله): 🔸يَا أَبَاذَرٍّ، كُنْ عَلَى عُمُرِكَ أَشَحَّ مِنْكَ عَلَى دِرْهَمِكَ وَ دِينَارِكَ. 📜الأمالي (للطوسي)، ص 527 @Arshiv_Gholam
🔰بكر بن عيسى گويد على (علیه السّلام) مى‏گفت: اى مردم كوفه اگر در آن روز كه از نزد شما مى‏روم جز أثاثه خانه‏ام و ستوران باربرم و غلامم چيز ديگرى با خود داشتم بدانيد كه خائنم. 💎 هزينه زندگى على (علیه السّلام) از غلّه‏اى كه براى او از مدينه مى‏رسيد و آن حاصل مزرعه او در ينبع بود، تأمين مى‏شد. 🔻على مردم را نان و گوشت مى‏خورانيد و خود نان در روغن زيتون تريد مى‏كرد و با خرماى عجوه مى‏خورد. اين بود طعام او. 🔘 گويند كه هر چه در بيت المال بود تقسيم مى‏كرد، آن‌سان كه ديگر در روز جمعه در آنجا هيچ نبود. عصر هر پنجشنبه آنجا را آب مى‏پاشيد و دو ركعت نماز به جاى مى‏آورد. 🔵 و گويند كه دست روى شكم خود مى‏گذاشت و مى‏گفت: سوگند به آنكه دانه را رويانيد و جانداران بيافريد كه هر چند هيچ نيابم شكم به خيانت نيالايم و گرسنه از ورطه خيانت بيرون آيم. ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفي 📜الغارات (ترجمه آيتى)، ص 35 و 36 @Arshiv_Gholam