eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.3هزار دنبال‌کننده
88 عکس
14 ویدیو
0 فایل
آیات و روایات با رویکرد اجتماعی ارتباط با حقیر/سوالات، اشکالات و نقدها: @yahadi71 گلچینی از فهرست مطالب کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/72
مشاهده در ایتا
دانلود
پشه های سرگردان نباشیم.mp3
3.06M
💠 «پشه های سرگردان» نباشیم! 🔸 بیان امیرالمومنین(ع) در اینکه مردم سه دسته اند: 1. عالم ربّانی 2. دانشجوی در مسیر رستگاری 3. پشه های سرگردان 🔸 توصیف دسته سوم؛ کسانی که به مانند ، بدون پشتوانه محکم، بادی به هر جهتی هستند. 🔸 روایت مهم امام صادق(ع) در اینکه ملاک و شاخص، حق و عدالت است، نه شخصیت ها و افراد 🔸 ماجرای و گیجی او در جنگ جمل و پاسخ امیرالمومنین(ع) 🎤گوینده: محمد معلی دیدن اصل متن و استنادات 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
آیات و روایات اجتماعی
💠 «پشه های سرگردان» نباشیم! 🔰 امیرالمومنین(ع) در #نهج_البلاغه میفرمایند: مردم سه دسته اند: 1️⃣ عالم
این یادداشتی که مدتی قبل نوشتیم رو استاد در قالب یک و بسیار جذاب بازتولید کردند، حتما گوش کرده و منتشر کنید. ان شاالله بناست به مرور مابقی متن ها رو هم اگه فرصت کردند، تبدیل به پادپخش کنند که بسیار عالی خواهد شد. تشکر فراوان دارم از زحمتی که کشیدند و وقتی که گذاشتند. برای دیدن استنادات، اصل یادداشت رو ببینید.
💠 استفاده از برچسب «سنتی» و «مدرن»، شگرد جبهه باطل 🔺، مردمی عرب تبار در سرزمین «احقاف» از جزیرة العرب بوده و دارای و سرزمینی آباد بودند. ملتی که برای بر مکان های مرتفع و بلند، بنایی تفریحی میساختند. 🔺حضرت به آنها میگفت: «أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ؟»(شعرا:128) چرا شما بر هر مکان بلندی، به غرضی و بدون نیاز، اقدام به ساخت برج هایی عظیم میکنید؟ 🔺ظاهرا قوم هود در بالای کوه ها و نقاط بلند، ساختمان هایی به بلندی کوه بنا میکردند تا برای گردش و تفریح به آنجا بروند، بدون اینکه غرض دیگری در کار باشد، بلکه مسئله اصلی صرفاً برای و پیروی از هوی و هوس بوده است. در این آیه خداوند آنها را برای این کار میکند. 🔺حضرت هود، ضمن یادآوری نعمتهای الهی، مانند حیوانات اهلی، زمینهای مزروعی و چشمه سارها، مردمان را به دعوت میکرد و از شیوه و منش «» برحذر میداشت. 🔺اما این قوم به سبب افراط در خوی و هزینه کردن ثروت ملی برای ساخت تفرج گاه های برون شهری به جهت تفاخر نسبت به یکدیگر و نیز که آنها را گرفته بود، مستحق فروپاشی و میشوند. 🔺آنها قومی بودند که ندای هود(ع) را پس زده و توصیه او مبنی بر دست برداشتن از خوی را نپذیرفتند، بلکه افزون بر آن، با و خرافه گرایی، هود(ع) را در جامعه تخریب میکردند. 🔺آنجا که خطاب به هود(ع) گفتند: «إِنْ هٰذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِينَ»(شعرا:137). آنها نسبت به معارف و توصیه های هود نبی میگفتند که این حرف های تو قدیمی و سنتی است، چیزی نیست جز همان سنت پیشینیان، همان عادت و گذشتگان. 🔺در موارد متعدد قرآن کریم به نقل از کفار گزارش میکند که در مقابل معارف الهی از برچسب « و » استفاده میکردند: «إِنْ هٰذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ»(مؤمنون: 83) یعنی این معارف چیزی نیست جز اسطوره، افسانه و خرافه. 🔺جالب اینکه برخی اقوام مانند (ع)، این رفتار انحرافی خود را، «» خویش می نامیدند و به بقای آن استدلال میکردند، درحالیکه (ع)، خوی اشرافی خویش را «» تلقی کرده و معارف پیامبرشان را «» معرفی میکردند. 🔺برچسب هایی که امروزه علیه اسلام و انقلاب اسلامی بکار میرود، مانند «سنتی»، «»، «»، «» و...، همه سابقه داشته و امری جدید نیست بلکه جبهه باطل در گذشته نیز علیه جبهه حق استفاده میکردند. 🔺هدف از این کار نیز به حاشیه راندن اسلام ناب است. آنها با استفاده از این برچسب ها میخواهند یک و رسانه ای علیه مسلمین ایجاد کرده و آنها را تحت فشار قرار دهند تا هیچ کس دیگر نیز جرئت اسلام آوردن نکند. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 پیشبرد دین و ظهور، بواسطه فُجّار و کسانی که بهره ای از دین ندارند! (بخش اول) 🔺«» کسی بود كه نَسَبَش خیلی معلوم نبود و هر گاه ذكرى از او ميشد، رسول خدا(ص) ميفرمود: «إنَّهُ لَمِنْ أَهْلِ النَّارِ» یعنی او اهل دوزخ است. 🔺 نقل میکند: وقتی پیش آمد، قُزمان كه از بود، از شركت در جنگ احد خوددارى كرد. زنان بنى ظفر وقتی متوجه نرفتن او به جنگ شدند، شروع به كردن او کردند و گفتند: ➕اى قُزمان! مردان همه به جنگ رفتند و تو تنها باقى ماندی؟ آيا از اين رفتار خود نمى‌كشى‌؟ تو نیستی مگر مانند ، مردان به جنگ رفته اند اما تو در خانه نشسته ای! (يا قُزمان، قد خرج الرجال و بقيت! يا قزمان، ألا تستحي ممّا صنعت؟ ما أنت إلّا امرأة، خرج قومك فبقيت فى الدار!) 🔺این سرزنش زنان بر او اثر گذاشت و قُزمان كه به هم معروف بود، به خانه‌اش رفت، شمشير و كمان خود را برداشت و از مدینه به سمت محل جنگ احد خارج شد. 🔺او هنگامى به پيامبر(ص) رسيد كه حضرت مشغول مرتب كردن صفوف مسلمانان بود. قزمان از پشت صف ها آمد و خود را به صف اول رساند. 🔺او نخستين فرد از مسلمانان بود كه به سوی دشمن، تير انداخت، تيرهايى كه او مى‌انداخت، همچون نيزه بود و همچون شتر نر، نعره مى‌كشيد. سپس با شمشير شروع به نبردی جانانه و برجسته کرد. 🔺غلاف شمشيرش را شكست و شعار داد: ➕ بهتر از است! اى اوسی ها، براى حفظ حيثيت و نژاد خود، جنگ كنيد و چنان كنيد كه من میكنم! (الموت أحسن من الفرار! يا آل أوس، قاتلوا على الأحساب و اصنعوا مثل ما أصنع!) / (قاتلوا، معشر الأوس، عن أحسابكم فالموت خير من العار و الفرار) 🔺قزمان با شمشير، به نحوی جانانه خود را ميان مشركان رساند و شروع به نبرد کرد، به طورى كه گفتند او كشته شده اما دوباره ظاهر شد، درحالیكه میگفت: من جوانمرد قبيلۀ ظفر هستم! 🔺قزمان هفت هشت نفر از مشرکان را كشت و خود نیز زخم هاى زيادى برداشت و به خاك افتاد. در اين هنگام، قتادة بن نعمان از كنار او گذشت و به او گفت: مبارکت باشد! (قال: هنيئا لك الشهادة!) 🔺قزمان گفت: اى اباعمرو! به خدا من براى ، جنگ نكردم، بلکه تنها به قصد جنگ كردم كه قريش بر ما پيروز نشوند و زمين هاى ما را لگدمال نكنند. (إنى و اللّه ما قاتلت يا أبا عمرو على دين، ما قاتلت إلّا على الحفاظ أن تسير قريش إلينا حتى تطأ سعفنا) 🔺خلاصه زخم ها موجب اذیت و آزار او شده و در نتیجه او دست به زد. اما ، و ، اینجای ماجرا را کمی متفاوت نقل کرده اند. براساس این نقل، وقتی او زخمی شد، همراهانش او را به خانه‌هاى بنى ظفر بردند. 🔺مسلمانان اطراف بسترش را گرفتند و به او گفتند: اى قزمان، امروز ، تلاش زيادى كرده و حسابی به پرداختی و او را به و پاداش الهی بشارت دادند. 🔺قزمان گفت: به چه چيز مرا مژده و بشارت میدهيد؟ به خدا اين فداكارى من، تنها به خاطر دفاع از شرف فاميلى و و و حمایت از قبيله‌ام بود و اگر به خاطر آن نبود، اصلا به این جنگ نمیرفتم! (قَالَ: بِمَاذَا أبشر؟ فو الله إنْ قَاتَلْتُ إلَّا عَنْ أَحْسَابِ قَوْمِي، وَلَوْلَا ذَلِكَ مَا قَاتَلْتُ) / (أى جنة‌؟ و اللّه ما قاتلت إلا حمية لقومى) / (و اللّٰه إن قاتلت إلا حدبا على قومي) 🔺قزمان وقتی ديد زخم هاى بدنش او را اذیت و آزار ميدهد و درد او را شدید فرا گرفت، تيرى از ميان جعبه تيردان خود بيرون كشيد و به وسيلۀ آن، رگى را از بدنش بريد و خود را آسوده ساخته و کرد. 🔺وقتی این ماجرا را برای پیامبر نقل کردند، حضرت فرمود: او اهل است. همانا خداوند گاهی خود را به وسیله مردی تایید کرده و پیش میبرد. (إنّ اللّه يؤيد هذا الدين بالرجل الفاجر) (ادامه دارد...) 📚 منابع: 1. المغازی، ج1، ص223 2. انساب الاشراف، ج1، ص281 3. سیره ابن هشام، ج2، ص88 4. تاریخ طبری، ج2، ص531 5. إعلام الورى بأعلام الهدى‏، ج1، ص182 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
پیشبرد دین و ظهور، بواسطه فجار و کسانی که بهره ای از دین ندارند.mp3
8.55M
💠 پیشبرد دین و ظهور، بواسطه فُجّار و کسانی که بهره ای از دین ندارند! (بخش دوم) 🔺 در کافی، ذیل روایتی مفصل از امام صادق(ع) پیرامون جهاد، مضمون همین مسئله را روایت کرده است: «إِنَّ اللَّه عَزَّوجَلَّ يَنْصُرُ هذا الدِّينَ بأقوامٍ لاخَلاقَ لهم» یعنی خداوند خود را بواسطه مردمی میدهد كه نصيبى از آن ندارند. 🔺 در الغیبه از امام صادق(ع) نقل میکند: خداوند، امر ما را با كسانى يارى خواهد داد كه بهره‌اى از نيكى ندارند و اگر امر ما فرا رسد، كسانى با آن همراه مى‌شوند كه امروز اند. (لَيَنصُرَنَّ اللَّهُ هذا الأَمرَ بمَن لاخَلاقَ له و لو قد جاء أَمرُنا لقد خَرَجَ منه مَن هو اليومَ مُقيمٌ على عبادةِ الأوثان‏) 🔺درمنابع روایی اهل سنت نیز همین مضمون از پیامبر(ص) نقل شده است.(دیدن این روایات) 🔺علامه مجلسی در بحار نیز با ذکر روایتی با همین مضمون، بیانی درتبیین همین مسئله دارد. 🔺شیخ مفید در الفصول المختاره نیز ذیل ماجرای کشته شدن زبیر در جنگ جمل، به همین ماجرا اشاره میکند. 🔺عموما نصرت دين، بواسطه مؤمنان صورت میگيرد اما براساس این روایات، به نظر میرسد جزو است که گاهى نصرت دین و پیشبرد امر الهی، بواسطه افراد و حتّى انجام بشود. 🔺مانند درگيرى بين كفّار كه سبب حفظ دين از آسيب آنها شده و این درگیری آنها با یکدیگر، درنهایت به سود دین خواهد شد. 🔺توجه به این مسئله از حیث به شدت قابل توجه است و میتوند درتنظیم روابط با گروه های مختلف، به شدت به ما کمک بکند، خصوصا ناظر به روابط بین الملل. 📍آیات و روایات اجتماعی|عضوشوید📍
💠 جنگ تبوک و جریان سست کننده اراده مردم! (بخش اول) 🔺ابن هشام نقل میکند: وقتی پیامبر دستور داد تا مسلمانان آماده نبرد با رومیان() بشوند، مردم روزگار سختى داشتند، هوای بشدت گرم و خشكسالى یک طرف و رسیدن زمان برداشت محصول ها هم طرف دیگر. 🔺خلاصه براى مردم سخت بود که بخواهند قید محصول خود را زده و خود را به سختی سفر و گرمای بیابان بسپارند و احتمال کشته شدن در جنگ را به جان بخرند. 🔺معمولا رسول خدا(ص) از پیش، جنگی را به صورت عمومی بیان نمیکردند اما در این سفر به خاطر دوری و سختی سفر و کثرت دشمن، هدف خود را اعلان کرده تا مردم كاملا خود را آماده كنند. 🔺عده ای از و برخی از مردم كه اين سفر براى آنها سخت و مشكل بود، از رفتن با رسول خدا(ص) خوددارى كردند. یکی از آن افراد، شخصی بود به نام «». وقتی پیامبر پیشنهاد همراهی با لشکریان را به او داد، او در پاسخ گفت: ➕اى رسول خدا، مرا مورد قرار نده چرا که قومم ميدانند كه من بیش از همه به زنان علاقه دارم لذا میترسم با شما آمده و در آنجا را ببینم و نتوانم خودداری کرده و گرفتار بشوم. 🔺پیامبر وقتی حال بیچارگی او را دید، از او رو گردانید و اجازه داد كه در شهر بماند. اما خدای متعال درباره او آیه 49 توبه را نازل کرد: ▪️«وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ: ائْذَنْ لِي وَ لَا تَفْتِنِّي أَلَا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ» آنها ترس افتادن در فتنه زنان رومی را داشتند، درحالیکه با نرفتن به جهاد، در افتاده بودند. 📍آیات و روایات اجتماعی|عضوشوید📍
آیات و روایات اجتماعی
💠 جنگ تبوک و جریان سست کننده اراده مردم! (بخش اول) 🔺ابن هشام نقل میکند: وقتی پیامبر دستور داد تا م
💠 جنگ تبوک و جریان سست کننده اراده مردم! (بخش دوم) 🔺مهمتر از نرفتن عده ای به جنگ، حرکت عده ای از منافقین بود که علاوه بر عدم همراهی با پیامبر در این جنگ، در عرصه اجتماعی نیز به شدت فعالیت کرده و مردم را از پیوستن به لشکریان اسلام باز میداشتند. 🔺آنها از جهاد و که نسبت به حق داشتند، به یکدیگر میگفتند: در اين به جهاد نروید. به اصطلاح مگر شده اید که در چنین شرایطی خود را به خطر بیندازید! (لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ، زَهَادَةٌ فِي الْجِهَادِ، وَ شَكًّا فِي الْحَقِّ) 🔺خدای متعال نیز درباره آنها آیه 81 و 82 توبه را نازل فرمود: ▪️«فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَ كَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ قَالُوا لَا تَنفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ * فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلًا وَ لْيَبْكُوا كَثِيرًا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ» ▪️یعنی: تخلف كنندگان از جنگ ، از مخالفت با پيامبر خدا و كناره‌گيرى از جهاد، خوشحال شدند؛ و خوش نداشتند كه با مال و جان خود، در راه خدا جهاد كنند؛ و گفتند: «در اين گرما، به سوى ميدان حركت نكنيد.» به آنان بگو: « از اين سوزان‌تر است!» اگر مى‌فهميدند. 🔺لذا آنها بايد كمتر بخندند و بسيار بگريند؛ چرا كه آتش جهنم در انتظارشان است اين، جزاى كارهايى است كه انجام مى‌دادند. 🔺در اين ميان، به رسول خدا(ص) اطلاع دادند كه گروهى از در خانۀ اجتماع كرده و در حال طراحی برای بازداشتن مردم در رفتن به جنگ هستند. 🔺وقتی این خبر به پیامبر رسید، حضرت را با چند نفر مأمور كرد تا به آنجا رفته و آن خانه را به بکشند. 🔺 از كسانى بود كه در آن اجتماع شركت داشت و چون شعله آتش بلند شد، مانند ديگر منافقين از پشت بام خانه فرار كرد و خود را از بالا به زمين انداخت، به طورى كه پايش شكست و در اين باره چندین شعر نیز سرود. 🔺پس از اين جريان، پیامبر آماده حركت شد و مسلمان را بسيج كرد و را وادار كرد تا كمك بيشترى در تهيه تجهيزات جنگى و پشتیبانی کنند. آنان نيز اطاعت كرده و هر يك به سهم خود كمك زيادى در اين باره كردند. 📚 السیرة النبویة، ابن هشام، ج2، ص517 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
آیات و روایات اجتماعی
💠 جنگ تبوک و جریان سست کننده اراده مردم! (بخش دوم) 🔺مهمتر از نرفتن عده ای به جنگ، حرکت عده ای از من
📌پ.ن: جالب اینکه در مقابل این دسته افرادی که نه خود اهل جنگ و جهاد بودند و نه دیگران را ترغیب به جنگ میکردند بلکه حتی به شیوه های مختلف، مانع همراهی مردم با پیامبر میشدند، افرادی نيز بودند كه علاقه شدیدی برای حضور در جنگ داشتند. در همین ماجرای جنگ ، عده ای نزد پیامبر آمده و گفتند ما برای حضور در جنگ، مرکب و تجهیزات لازم را نداریم لذا شما به ما کمک کنید تا بتوانیم توشه و مرکبی تهیه کرده و در جنگ شرکت کنیم. پیامبر نیز نتوانست مرکب و وسیله سواری برای آنها تهیه کند لذا به آنها فرمود: مركبى ندارم كه به شما بدهم. آنها نیز با اندوه بسيار، گريه كنان از نزد حضرت بازگشتند. (فَقَالَ: لَا أَجِدُ مَا أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ، فَتَوَلَّوْا وَ أَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنْ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلَّا يَجِدُوا مَا يُنْفِقُونَ) دو نفر از آنها که گریان به سوی خانه خود بازمیگشتند، در مسیر به برخورد كردند. ابن يامين علت ناراحتی و گریه آنها را پرسید. آنها نیز ماجرا را تعریف کردند. ابن يامين كه متوجه ماجرا شد، خود را با مقدارى خرما به عنوان آذوقه راه به آنها داد و آن دو نیز توانستند به همراه پیامبر به سمت تبوک حرکت کنند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه بودیم و در کوچه مان یک حسینیه ساختیم شبی سقف آن بود چادر مادر آجرش چند قوطی حلبی بهترین روزهای عمرم بود نه دروغی نه کبر نه غضبی کام من شد به خاک تو شیرین تربت کربلا مگر رطبی دل من لک زده برای حرم یک زیارت مرا نمیطلبی شاید این گریه های آخر است بسته است عمر آدمی به تبی بین گودال ماجرایی بود تو پر از زخم و قاتلت عصبی .
💠 ماجرای عبرت انگیز عبیدالله بن جحش 🔺، پسر عمه و برادر زن رسول خدا(ص) بود که پیوسته در میزیست. پس از ظهور اسلام، بت پرستی را رها کرده و مسلمان شد و با همسر مسلمان خویش، «» دختر ، به حبشه هجرت کرد. عبدالله بن جحش برادر او نیز در جنگ احد شهید شده بود. 🔺عجیب اینکه عبیدالله در تحت تاثیر فرهنگ و آیین قرار گرفته و از اسلام برگشته و شد. (فرأى النصارى هناك فأعجبته النصرانية) 🔺او هنگامی که از کنار مسلمانان میگذشت، آنها را به سخره و گرفته و میگفت: «فَقَّحْنا و صَأْصَأْتُم‏» یعنی ما که بصیرت به خرج داده و شدیم اما شما چشم هایتان را باز نکردید و همچنان در ماندید! 🔺عبیدالله بر همان آیین مسیحیت در حبشه از دنیا رفت و گفته شده در حالی که مست بود، در دریا غرق شد یا بر اثر افراط در نوشیدن ، به هلاکت رسید. 🔺البته همسر او، «»، همچنان بر اسلام پایدار مانده و کرد، درحالی که همسرش، اینگونه وضعی داشت و پدرش ابوسفیان نیز درحال جنگ با پیامبر بود. 🔺جالب اینکه پس از مرگ عبیدالله، پیامبر «ام حبیبه» را به همسری خویش در آورد و او را از بی پناهی و بی سرپرستی نجات داد. 🔺جالب اینکه پیامبر پس از صلح حدیبیه، سفیرانی نزد پادشاهان فرستاد و آنها را به اسلام دعوت کرد. نخستین سفیری که حضرت اعزام کرد، نزد ، پادشاه حبشه بود. 🔺حضرت در نامه ای او را به اسلام دعوت كرده و برايش آياتى از قرآن نوشته بود. نامه پیامبر را گرفت و بر ديدگان خویش نهاده و براى ابراز تواضع، از تخت فرود آمد و روى زمين نشست و اسلام آورد و بر زبان جاری کرد و گفت: ➕اگر مى‌توانستم به حضورش بيايم، حتماً مى‌آمدم. (قال: لو كنتُ أستَطيعُ أن آتِيَهُ لَأتَيتُه) 🔺آنگاه نامه‌اى حاكى از اجابت حق و تصديق و اسلام آوردن خود به دست داد تا به پیامبر برساند. 🔺این همان و چرخش روزگار است که نجاشی مسیحی، مسلمان میشود اما در مقابل عبیدالله بن جحش مسلمان نیز مسیحی میشود. البته نجاشی به خاطر ترس از جانش، اسلام خود را علنی نمیکرد. (لم يظهر للحبشة إسلامه و خافهم علىٰ نفسه) 📚منابع: 1. طبقات الکبری، ج1، ص258. 2. تفسیر قمی، ج1، ص176. 3. المحبر، ص194. 4. السیرة النبویه و... 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
به بهانه شهادت امام موسی کاظم علیه السلام... 👇👇👇
💠 شیوه برخورد امام کاظم(ع) با یک مسلمان ناآگاه و دفع شرّ او 🔺 در ارشاد نقل میکند: مردى از نوادگان که در مدينه بود، امام كاظم(ع) را و آزار میداد و هر گاه حضرت را مى‌ديد، به ايشان و على(ع) مى‌داد. 🔺روزى برخى از اصحاب و یاران حضرت به ایشان گفتند: «اجازه بده تا اين را بكُشيم»؛ امّا حضرت به شدّت آنها را از اين كار نهى كرد، نهی ای شدید و حتی برعکس از حال آن شخصی که او را اذیت و آزار میداد پرسيد. 🔺به حضرت گفتند كه آن شخص در اطراف مدينه، مشغول زراعت است. حضرت سوار مَركب شده و به مزرعه‌ او رفت. وقتی وارد شدند، آن شخص خطاب به حضرت فریاد زد: زراعت و محصول ما را لگدمال نكن! (لا توطِئ زَرعَنا!) 🔺حضرت به ميان مزرعه رفته تا آنکه به او رسيد و از مركب، پایین آمد و نزد او نشست و با او به و پرداخت و به او فرمود: «در اين کشت و زراعت خود، چه قدر هزینه كرده‌اى‌؟» 🔺گفت: صد دينار. حضرت فرمود: «چه مقدار اميد دارى كه از اين زراعت سود نصيبت بشود؟» او گفت: غيب نمى‌دانم. 🔺حضرت فرمود: «از تو غیب نخواستم بلکه گفتم بواسطه این زراعت، چه مقدار امید سود داری؟ گفت: اميدم در آن زراعت، 200 دينار است. 🔺حضرت كيسه‌اى بيرون آورد كه در آن، 300 دينار بود و فرمود: «سود زراعتت نيز مال خودت باشد و خداوند، به همان مقدار كه اميد دارى، به تو روزى خواهد رساند». 🔺آن شخص برخاسته و پیشانی حضرت را بوسيد و از ايشان خواست تا به خاطر و بی ادبی اش او را ببخشد. حضرت به او زده و دور شد. 🔺پس از مدتی حضرت وارد مسجد شده و آن شخص نیز آنجا نشسته بود. هنگامى كه چشم او به حضرت افتاد، گفت: اینکه خداوند رسالت‌هاى خود را در كجا قرار بدهد، از همه داناتر است! 🔺ياران آن شخص، دور او را گرفته و به او گفتند: ماجرای تو چيست‌؟ پيش از اين، چيز ديگرى مى‌گفتى و او را دشنام میدادی اما الان از او تعریف میکنی؟ آن شخص به آنها گفت: آنچه الان گفتم را شنيديد؟ همین است. 🔺او سپس شروع به دعوت به امام كاظم(ع) كرد [یا برای حضرت دعا کرد] که آنگاه بین خودشان جدالی درگرفت و هرکدام برای دیگری استدلال می آورد. 🔺هنگامى كه حضرت به خانه‌اش بازگشت، به اصحابشان كه خواهان كشتن آن شخص بودند، فرمود: ▫️«كدام بهتر بود؟ آن روشی که شما مى‌خواستيد يا روشی که من پیاده کردم؟ من با همين روشی كه ديديد و با آن مقدار هزینه، او را كرده و او را از خود، بازداشتم». ▫️(قالَ لِجُلَسائِهِ الَّذينَ سَأَلوهُ في قَتلِ العُمَرِيِّ‌: أيُّما كانَ خَيراً: ما أرَدتُم أم ما أرَدتُ؟! إنَّني أصلَحتُ أمرَهُ بِالمِقدارِ الَّذي عَرَفتُم، وكَفَيتُ بِهِ شَرَّهُ‌!) ➕مطالعه کامل روایت 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9