eitaa logo
الرادود الحسیني محمد الجنامي
4.8هزار دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
5.5هزار ویدیو
19 فایل
﷽ - كُل خـادِم ذلـيـل إلّا. خادِم الحُسَين سُلطان. المُخلص: مُحَمد الجَنّامي 🎧♥️⁦⁦⁦.، 📆- أنشأنا في: ۱۴۰۰/۱/۱۵❤️⃟🕊،!. 📲رابط المجهول (لینک ناشناس) ..... 🌐شرایط تب : eitaa.com/ALKAFlL ...
مشاهده در ایتا
دانلود
الرادود الحسیني محمد الجنامي
علیکم السلام خواهش میکنم وظیفه س. چشم من نوحه هایی که ترجمه شدن رو دارم توی مناسبت هاشون تو کانال می
🔺نوحه های ترجمه شده در کانال 1) 2) 3) 4) 5) 6) 7) 8) 9) 10) 11) 12) 13) 14) 15) 16) 17) 18) 19) 20) 21) 22) 23) 24) 25) 26) 27) 28) 29) 30) 31) 32) 33) 34) 35) 36) 37) 38) 39) 40) 41) 42) 43) 44) 45) 46) 47) 48) 49) مجلس 50) 51) 52) 53) 54) 55) 56) 57) 58) 59) 60) 61) 62) 63) 64) 65) 66) 67) 68) 69) 70) 71) 72) 73) 74) استوديو 75) 76) 78) 79) ⭕️کپـی باذکـر لینـک کانـال @Mohammadaljanami
49.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺نوحه شد لثامه با ترجمه کامل 🔺 مقطع الأول الرادود : محمـد الجنامـی الشاعر : کـرار حسیـن الکربلائـی مترجم : عبـاس رزیـجـی @Mohammadaljanami
51.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺نوحه شد لثامه با ترجمه کامل 🔺 مقطع الثاني الرادود : محمـد الجنامـی الشاعر : کـرار حسیـن الکربلائـی مترجم : عبـاس رزیـجـی @Mohammadaljanami
50.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺نوحه شد لثامه با ترجمه کامل 🔺 مقطع الثالث الرادود : محمـد الجنامـی الشاعر : کـرار حسیـن الکربلائـی مترجم : عبـاس رزیـجـی @Mohammadaljanami
القصيدة: شَد لثامه الشاعر: كرار حسين الكربلائي الرادود: محمد الجنامي ~~ شدّ لثامه هز صمامه نقاب بست شمشيرش را تکان داد بالطف عيده و ايدگ بيده هامه ابهامه میدان نبرد جای شادی اوست و با دست خویش سر لشکریان را به هم میزد هيبه و رايه منطي احچايه شکوه و پرچم در دست دارد به حرم وعده(آب)داده طـر الهـيمه جـاب الغـيمه يـم اخـيامـه بیابان را طی کرد ابرِ(پر از آب)را در کنار خیمه گاهش آورد گمر يضوي شحلاته ماه تابانی که بسیار خوش سیماست گمر كافل خواته ماه بنی هاشم سرپرست خواهرانِ خویش است يَمّ اخيامه کنار خیمه گاهش ~~ امان الخيم وأهل الخيم كلها بأمانه خیمه گاه در امان است و همه‌ی حرم در پناه اباالفضل هستند جمال إذا شـلنه الگـمر هوّه امكانه زیبایی مطلق است... اگر ماه آسمان را کنار بگذاریم، او جای ماه را می‌گیرد چـبير حلف عالعلگمي يجرّه من اذانه با عظمت است...قسم خورده که علقمه را از گوش بگیرد و کنار خیمه گاه بیاورد گمر فدوه لله العلم بيده صلّه فدای او، همانند ماه است...پرچم دردست او نماز ادا کرد ملح للرجـوله الـوصـل يـمه فنّه او نمک مردانگی است...هرگز کسی نمی‌تواند کنار او برسد اليگول آنه خاله رجف من خياله آنکه گفت من دایی اباالفضل هستم، اکنون از سایه‌ی او ترسیده و به لرزه افتاده شمرهم يگلهم دخـيل الله منّه شمر به همدستانش میگوید:از غضب عباس به خدا پناه ببرید ريشه ابرايه وجيش انفاسه پرهای پهلوانی‌ در کلاه اوست...و نفس‌هایش معادل یک لشکر است من طباها موت و جاها حي عبّاسه چون وارد کارزار شد، گویی مرگ سراغ لشکر آمده..مرحبا به عباس خرزة عينه الموت ابعينه نگاه غضبناک چشمانش..مرگ در چشمان او دیده می‌شود عم السّاده ذل القاده عسكر داسه عموی سادات، فرماندهان جنگی را خوار و ذلیل ساخت...یک لشکر را زیر پا نهاد علي بـأربـع جـهـاتـه از چهار سوی میدان، شبیه علی مرتضی است گمر كـافـل خـواتـه ماه بنی هاشم، سرپرست خواهرانِ خویش است يَمّ اخيامه کنار خیمه گاهش ~~ شجاع درس بالجامعة بقسم البطوله شجاع است...در دانشگاه حیدر کرار در رشته پهلوانی تحصیل نموده است علي نطاه ميه و طلع بالطف قبوله مولا علی نمره۱۰۰از۱۰۰به او داده و در میدان کربلا قبول شد جيوش تولاها و شمر ذوله اعله ذوله مقابل لشکرهایی انبوه ایستاد و لشکرها را بر هم زد فـزع ليـها فزعه غنـم بيـها يـرعه سوی آنها یورش برد... آنها همچون گوسفندانی در دست چوپان بودند ذبحهم عقيقه السلامة عضـيده سر گوسفندان را برید و عقیقه‌ی سلامتی برادرش حسین نمود بطل سيفه شاعر صعد عالمناحر پهلوانی که شمشیرش شاعر بود..بر فراز منبر گلوها بالا رفت قراله قـصـيدة صورها جديده وقصیده هایی خواند که تصویر پردازی هایش جدید بود كلشي ابكيفه هوّه و سيفه همه چیز طبق خواسته اوست...او و شمشیر بُرّانش من يـدناله و اليـدناله يأخـذ روحه چه کسی نزدیک او می‌شود؟آنکه نزدیک شود جانش را می‌گیرد و الما طاعه يلوي اذراعه و آنکه از او اطاعت نکند، دست او را بر می‌تافت نعم الـوالي بـيرغ عالي منهو يلوحه خوشا به این سرپرست...پرچمی بلند است که دست کسی به آن نمی‌رسد جبل ماكو ابثباته کوهی است که استواتر از آن وجود ندارد گمر كافل خواته ماه بنی هاشم سرپرست خواهرانِ خویش است يَمّ اخيامه کنار خیمه گاهش ~~ يناس الشمس لو باوعلها ابغيمه تلبد ای مردم.. اباالفضل چون به آفتاب نگاه کند، پشت ابر مخفی می‌شود شموخ حلو طوله النخل لو شافه تگعد بلند بالاست...قامت او زیبا است و اگر نخل ها قامتش را ببینید خم می‌شوند الفرات حچه ويه الجرف احسلك اشرد رود فرات کرانه‌اش گفت:تو بهتر است فرار کنی الاجه زلمه نشمي الشرد منه نشمي آنکه سوی تو آمده مردی شجاع است...کسی که از او فرار کند،شجاع است الـزلم كـلها صاحت تعـبنه يكافل همه مردان جنگجو فریاد زدند: ای اباالفضل خسته شدیم اليگول آنه و آنه يشبعه مهانه هر که ادعای جنگجویی میکند او را مورد اهانت قرار می‌دهد العلم بيده وگله ونعم يبو فاضل پرچم در دست او گفت: مرحبا ای اباالفضل الرايه الخضره صارت حمره پرچم سبز رنگ...قرمز رنگ شد دم غطـاها بي تتباها و الـطف شـاهد خونین شد، پرچم به عباس افتخار می‌کند و کربلا شاهد است ثابت ما زل ما يتنازل استوار است و تکان نخورد...هرگز کوتاه نمی‌آید ملك الموته يحـسب موته نازل صـاعد فرشته‌ی مرگ در حال صعور و فرود فقط کشته ها را می‌شمرد السّمه تگول اشعلاته آسمان میگوید ؛عباس چه قامت بزرگی دارد گمر كافل خواته ماه بنی هاشم سرپرست خواهرانِ خویش است يَمّ اخيامه کنار خیمه گاهش است ~~
نشوف عذاب ومن عذابه ماكو مهرب می‌بینیم که، همچون عذاب است و از عذابش راه فراری وجود ندارد بلاء دخیل الله اخـو زينب تنگب بلایی نازل شده...پناه برخدا برادر زینب نقاب بست! ثبات يسمونه ابن ابـوه المنه يگرب استواری مطلق است...هرکه نزدیک عباس شود او را مرد میدان می‌نامند كفيل الوديعه وگـف عالشريعة سرپرست زینب، امانت حیدر.. کنار فرات ایستاد ومن خزرة الماي ركض عالمخيم و چون اخم کرد ، آب از ترس به سوی خیمه گاه دوید النهر بيده شاله العطش صفگاله با دستش فرات را از جا بلند کرد..تشنگی برای عباس کف زد ابفـقه گطع الرگاب يظل هوّه الأعلم در فقه گلو بریدن، لو عالم ترین مرجع است هوّه الاعلم و الچف زمزم او داناترین است...و دستش زمزم است فدوه العينه عم اسكينه ما يتلاكه فدای چشمانش..کسی نمی‌تواند رو در روی عموی سکینه بایستد شبت ناره شَن الغاره آتش او زبانه کشید...و حمله حرد سمره ازنوده تحچي ابزوده كل عشاگه دست هایش نیرومند است و عاشقانش از غیرت او دم می‌زنند النهر يحچي ابصفاته فرات از صفت های او تعریف می‌کند گمر كافل خواته ماه بنی هاشم سرپرست خواهرانِ خویش است يَمّ اخيامه کنار خیمه گاهش ~~ الچفوف هون بس خضرن بالطف مناير دست هایش بر زمین افتادند...اما از آنها گلدسته ها رویید العلم ينادي ابگبته أهلًا يزاير پرچم بر فراز گنبدش به زائران خوش آمد می‌گوید كريم اليدگ بابه ابد ما يبقه حاير بخشنده است.. هرآنکه درب خانه اش را بکوبد، حیران نمی‌ماند(دست خالی باز نمی‌گردد) الخلگ تحچي عنه جمال و محنه مردم از او تعریف می‌کنند ،عباس لبریز از زیبایی و مهربانی است ينـاس هـذا عبّاس رجـوله و مـهابـه ای مردم، این عباس، لبریز از مردانگی و شکوه است شاراته بالايد اخذ منّه شتريد نشانه ها در دست اوست...هرچه میخوایی از او بگیر و علي ينسه همه اليروح اعله بابه به مولا علی سوگند، هرکه نزد او برود غم‌هایش را از یاد می‌برد الخير ابابه الرحمه ابابه خیر و برکت در آستانه بارگاه اوست رحمت در آستانه بارگاه اوست كلشي ابابه و اتدگ بابه متظل حيره همه چیز در آستانه‌اش وجود دارد، چون درب او را بزنیم حیران نمی‌مانیم كلها اتشوفه الطف بـچفوفـه همه، او را می‌بینند که کربلا در دستان اوست نهـر الجنه يشـرب مـنه زود و غـيره جوی بهشتی است که از آن شهامت و غیرت می‌نوشیم بگلب زينب غلاته او عزیز دلِ زینب است گمر كافل خواته ماه بنی هاشم سرپرست خواهرانِ خویش است يَمّ اخيامه کنار خیمه گاهش