eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
55 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
این حال خرابم را، دیوانه نمی فهمد در حسرت شمعی را، پروانه نمی فهمد غمگین تر از آنم که، در ذهن تو می آید مستی شراب هرگز، پیمانه نمی فهمد در بدرقه ام دستت، بر شانه ی من باشد اندوه مسافر را، پایانه نمی فهمد این حجم گرانی ها، با سقف در آمد را با سفره ی خالی که، یارانه نمی فهمد نه بستر آرامی، نه شانه و دیواری کمبود محبت را، دردانه نمی فهمد 🍂🥀🍂
عاشقی هم عالمی دارد ولی در چشم تو یک غروب بی فروغم پس خدا حافظ رفیق
درد اینجاست که در عشقِ تو زاهد شده ام رفته ای و همه شب عابدِ جاهد شده ام عشق درد است، فقط درد، فقط درد و جنون جان به لب آمد و دیگر متقاعد شده ام متقاعد شده ام رفته ای و ترک شدم باز با این همه راهیِ مساجد شده ام شب دعا، روز دعا، در همه حالات دعا من از عالم، من از آدم همه فاقد شده ام هی دعا کردم و انگار خدا هم نشنید تا که لا مذهب و لا یعقل و زائد شده ام مستی و بی خبری برد تو را از یادم بعد از آن رفتم و در میکده وارد شده ام حال،، آرامم و بی فکرِ تو شب می خوابم گرچه مجنونم و بی عشقِ تو واحد شده ام
علی دعابکند مستجاب خواهد شد گداش صاحب فضل و کتاب خواهد شد علی دعابکند زمزمی به دیده عشق برای اشک حسین انتخاب خواهد شد علی دعا بکند عرش و کرسی و عالم به روی منکر زینب خراب خواهد شد علی دعابکند زینبش به کاخ یزید به هیبت و نفس بوتراب خواهد شد علی دعابکند انبیا همه باهم به حکم خادمیش انتصاب خواهد شد علی دعابکند رهبر دوصد مریم عقیله اش که به جایش رباب خواهد شد علی دعابکند با اشاره زینب حساب کل قیامت حساب خواهد شد علی دعابکند نام نامی زینب به لوح سینه هر شیعه قاب خواهد شد علی دعابکند نقشه یزید پلید به تیر خطبه زینب جواب خواهد شد علی دعا بکند دشمنان زینب در نگاه خشم ابلفضل عذاب خواهد شد علی دعابکند نوکران دربست عقیله اش همه عالیجناب خواهد شد علی دعابکند زینبش به تنهایی علم به دوش همین انقلاب خواهد شد ✍محمد_حبیب_زاده
سرمست شد نگارم, بنگر به نرگسانش مستانه شد حديثش, پيچيده شد زبانش گه مي فتد از اين سو, گه مي فتد از آن سو آن کس که مست گردد, خود اين بوَد نشانش سلام شبتون بی غم🌹🌹🌹
این چیست که چون دلهره افتاده به جانم؟ حال همه خوب است من اما نگرانم...
حرف دارم با تو اما بغض مانع می شود آه هم باید به سختی از دهانم بگذرد
دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
«هراسِ بادِ هجرانی نداری؟!» وصل میپرسد و از عاشق جوابِ «هرچه بادا باد» می آید
نمک پرورده‌ی عشقم حلاوت سنج رسوایی گریبان می‌درد شور خدا دادی که من دارم.....
دستم که به نفرین تو بالای سرم رفت تا نام تو بردم دل دیوانه دعا کرد
روسری واکردی و زلفی پریشاندی به باد عده ای شاعر به یک آنی رضاخانی شدند😁
هم ساده دلم را برد ، هم دار و ندارم را خندید و گرفت از من آرام و قرارم را
144.4K
با اینکه به فتوای دل اشکال ندارد گر یار پسندید تو را کار تمام است خیلی وقته قهقه ی رهبـــرمون رو نشنیدیما☺️
يا می گذری از من يا راه نمی آيی چون قد بلند خود، کوتاه نمی آيی چون ابر که بی باران... يا قبله ی بی ايمان هرگاه که می آيی، دلخواه، نمی آيی... 💙 مستفعل مفعولن. مستفعل مفعولن
همدم شبهای پر از درد و غم یک نظری باز به لطف و کرم زائرتان باز بهم ریخته شعله ی دل را به قلم ریخته در حرم امن تو غرق غم است هرچه که بد ،باز بنی آدم است جیره خور سفره ی احسان تو باز شده دست به دامان تو خانه خرابی پی آبادی است طالب"شش گوشه" از "آزادی" است با نفس گرم تو حل می شود کام دلم باز عسل می شود کرب بلا بسته به امضای توست لازمه ی عشق تولای توست من که گدای در این خانه ام بی نظر لطف تو ویرانه ام بس که در این کوی عنایات شد بارگهت قبله ی حاجات شد پنجره فولاد به اذن اله زنده کند مرده در این بارگاه در حرم عشق نشد نامراد هر که توسل زده باب الجواد پادشه طوس براتم بده مژده ی وصل عتباتم بده
عاشقان را مطا بجز جان نیست عجزِ عاشق به غیرِ هجران نیست وصلِ جانان طلب کند هر دم غیر از این خواهشی در ایشان نیست کشته هجران ِ دلبری ما را که کم از آیه های قرآن نیست روی ماهِ نگار ما پسِ ابر مانده مهجور و قرصِ تابان نیست دیدنش آرزوی دیرین است دیده لایق هنوز بر آن نیست روسیاهی از این فراتر که در من اصلا کسی هراسان نیست؟ ندبه کردم ولی نه از روحم ندبه ام هم برای سامان نیست " درجوانی تو سر براهم کن دم پیری زمان جبران نیست" یاصاحب صبر
هرچند دشمنم شده‌ای دوست دارمت بر دوستان گلایه روا نیست ... بگذریم ...  
سهم من در وسط معركه ى عشق چه بود؟🧐🤔 غم و دلتنگى و حسرت همه يكجا با هم🙁☹️
نمانده هیچ به جز دردِ بی‌شمار از من که انتقام گرفته‌ست روزگار از من هرآنچه داشته‌ام، داده‌ام به خاطرِ تو دل مرا ببر اکنون به یادگار از من یقین که آینه‌ام لایق نگاه تو نیست مگر که اشک بشوید کمی غبار از من پس از تو ناخوشم ای باغبان! بیا و ببین که برگ‌ برگ جدا می‌شود بهار از من امید بسته به دیدار تازه‌ی من و تو نمی‌گریزد اگر جان بی‌قرار از من
مثل هر شب هوس عشق خودت زد به سرم چنــد  ساعت  شده  از  زندگیــــم  بی خبرم این همه فاصله ، ده جاده و صد ریل قطار بال پــرواز دلـــم کــــو که به سویت بپرم؟ از همان لحظه که تو رفتی و من ماندم و من بین این  قافیــه ها  گــم  شده  و در به درم تا نشستم غزلی تازه سرودم که مگر این همه فاصله کوتـــاه شود در نظرم بسته بسته کدئین خوردم و عاقل نشدم «پدر  عشـــق   بسوزد  کـــه  درآمد  پدرم» بی تو دنیا به درک، بی تو جهنم به درک کفــر مطلق شده ام دایره ای بی وَتَرم من خدای غزل ناب نگاهت شده ام از رگ گردن تــو من به تو نزدیک ترم   🌱
صحبت صبحت بخیر از روی لبهایت که ریخت شاعر و دیوان شعر و شهر را سرمست کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هم در هوای ابری آبان دلم گرفت هم در سکوت سرد زمستان دلم گرفت هرجا که عاشقی به مراد دلش رسید هرجا گرفت نم‌نم باران دلم گرفت شعرخوانی
202030_1954711248.mp3
4.84M
تو همه رازِ جهان ریخته در چشم سیاهت من همه محو تماشای نگاهت :)
برای تابش عشقی که در جهان من است سپیده ی رخ تو بهتــرین زمان من است هــزار غنچـه ی بـوسـه در انتظـار لبت به صف نشسته میان لـب و دهـان مـن است طواف کرده دل من تمـام فصل تورا ببـار، بارش مهرت، تـب خزان من است همیشه تشنه ی لطفی ز دیدگان توام پیاله ی نظرت، تاب روح وجان من است منم که زخمی سنگ مسیل هجرانم و دل خوشم به نشان ها، که امتحان‌من است برای دیدن لبخنــد غنچه های وصــال تمــام بـاغ نـگـاه تو آشیـان مـن است خدا # ۱۵آذرمــاه۱۴۰۰🍂
202030_143585109.mp3
5.77M
منم آن شیخ سیه‌روز که در آخر عمر لای موهای تو گم کرد خداوندش را ..
202030_1097398514.mp3
2.37M
برای سوخته دل، بستر و مزار یکیست تمشکِ ترشِ لب و تُنگِ زهرمار یکیست تفاوتی نکند اشک و بغض و هق هقِ ما مسیرِ چشمه و سیلاب و آبشار یکیست هنوز گُرده ی سهراب، سرخ مثل عقیق هنوز رسمِ پدر سوزِ روزگار یکیست هنوز طعنه به جان میخرد زلیخا و هنوز بر درِ کنعان امیدوار یکیست هزار بار دلم سوخت در غمی مبهم دلیلِ سوختنش هر هزار بار یکیست حرام باشد اگر بی وضو بغل گیرم که قوسِ پیکره ی برنو و دوتار یکیست شبی ترنج به بَر میکشد شبی حلاج شکایت ازکه کنیم ای رفیق؟!دار یکیست دو مصرع اند دو ابرو شکسته نستعلیق میانِ هر غزلی بیتِ شاهکار یکیست به دستِ آنکه نوازش شدیم، تیغ افتاد دلیل خون جگریِ من و انار یکیست! به دشنه کاریِ قلبم برس ادامه بده خدای هر دوی ما انتهای کار، یکیست...
هرکه در قابِ چشمِ تو آیـــد دوست دارم که قاتلش باشم
‌ جلوه‌ے مُشترک حیدر و زهرا ؛ زینب فیض جارے شده از عالم بالا ؛ زینب نه‌‌ فقط‌ فخرِ تو؛فخرِ پدرت‌ هم بوده به تو گفتند اگر زینت بابا ؛ زینب نیمی‌از هیمنه‌ی‌تو به‌خدیجه‌‌‌رفته‌ست‌‌ نیمه‌ی‌ دیگر تو رفته به طاها؛ زینب مادرت اُمِّ‌أَبیهاست از این رو باید لقب تو بشود "سِرّ أَبیها" ؛ زینب مادرت مرتبه‌‌ے عصمت ڪبرے دارد توازاین‌روشده‌ای‌عصمت‌ِصغری؛زینب ڪعبه‌راضی‌ست؛اگرمَضجع‌ِتوسَمت‌خودش بِڪشد عقربه‌ے قبله نما را؛زینب .... اشتباه است اگر فڪر ڪنم در عالم فاطمه نائبه‌اے داشته اِلّا زینب سینه‌ام را ڪه ببویند ملائک در قبر می‌نویسند به روے ڪفنم "یا زینب" مِنّت از هیچ‌طبیبی‌ نڪشم چون ڪه مرا اشڪ‌ در داغ تو ڪرده‌ست مداوا ؛ زینب اشک خونین اباالفضل دلیلش این بود دستِ‌تو بسته‌شد؛او ڪرد تماشا ؛ زینب نیزه دار سر ارباب دلش سنگے بود با دلت چون‌ڪه نمی‌ڪرد مدارا ؛ زینب نیزه‌داران همه مستند؛در این راه دراز بی‌سبب‌نیست‌زمین‌خُوردن‌ِسرها؛زینب حرمله،شمر،سنان،زجر ؛ مُقصّر هستند ڪه‌ شدے غرق ڪبودی‌ تو سراپا ؛ زینب
آمدی شمس و قمر پيش تو سوسو بزنند تا كه مردان جهان پيش تو زانو بزنند چشم وا كردی و دنيای علی زيبا شد باز تكرار همان سوره ی "اعطينا" شد