eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
58 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
افتاده به حوض دلم آن ماهی عشقت فیروزه‌ایی و سرخ چه پیوند قشنگی
ساده بودم ڪه دلم را به امانت دادم، گرگ بودی ڪه دریدی و رهایش ڪردی...!
« دوستَت دارم » اگر جزوِ گناهان من است دوست دارم تا گناهم باز هم سنگین شود ...
دل بیمش از این نیست که در بند تو افتاد ترسد که کنى روزى از این بند رهایش
مگو اصحابِ دل رفتند و شهرِ عشق شد خالی جهان پُر شمسِ تبریز است، مردی کو چو مولانا؟
با من چنان کُن کز بعدِ مرگم با خود نگویی "ای کاش آن روز ..."
هرگز ندیده‌است کسی وصل در فراق دل پیش اوست، گریه به هرجا بَرد مرا...
جز کوے تو ، دل را نبوَد منزل دیگر گیرم که بُوَد کوے دگر، کو دلِ دیگر؟!(:🌱 ظریف اصفهانی
دلم را جز تو کس دلبر نباشد به جز شور تو ام در سر نباشد دل فایز تو عمدا می‌کنی تنگ که تا جای کس دیگر نباشد
این‌یکی دق‌کرد وقتی آن‌یکی را گربه برد در مرام جوجه‌هایم عشق بازی را ببین...!
آن طبیبے ڪه مرا دید و ندادم دارو خوب داند ڪه دواے دل من دیدار است ...🤍
از هر چه هست و نيست گذشتم ولـی هنــوز در مـرز چشمــهاے «تــــو» گيــرم فقـط هميـن...!!
وصف آن چشمت غزل ؟ ‌والله دیوان هم کم است...
جانا، چو دل خسته به سوداے تو دارم او داند و سوداے تو، من ڪار ندارم 🌸 🌸 🍂🌸🍃 🍃🍂🌸🍃🍂🌸 💜🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
دلم را چشم هایش تیرباران کرد، تسلیمم بگویید آن کمان ابرو سپاهش را نگه دارد !
به هر طرف که نشیند رقیب، ننشینم که در میانه نگاهِ تو مُشتَبِه نشود...
من گرفتار شبم در پی ماه آمده ام سیب را دست تو دیدم به گناه آمده ام سیب دندان زده از دست تو افتاد زمین باغبانم که فقط محض نگاه آمده ام چال اگر در دل آن صورت کنعانی هست بی برادر همه شب در پی چاه آمده ام شب و گیسوی تو تا باز به هم پیوستند من به شبگردی این شهر سیاه آمده ام این همه تند مرو شعر مرا خسته مکن من که در هر غزلم سوی تو راه آمده ام
خنده از لطفت حکایت می‌کند ناله از قهرت شڪـایت می‌کند این دو پیغام مخالف در جهان از یکی دلبر روایت می‌کنـــــد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌💠💠⊰⃟𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎
👌👌🌱🌸 تورا از دور میبینم، پس از یک عمر دلتنگی هوای بغض میگیرد، گلوی آرزوهایم...
میان جمع بخندیم از سرِ اجبار به حال غُربتِ خود مخفیانه گریه کنیم...
خودم فرهادم اما حیف! شیرین نیستی، تلخی! نمک دارم! ولی این نیست آن شوری که می‌خواهی!
مقصود ما ز وصل تو بوس و کنار نیست
در طالع ما نیست دلی شاد و سری خوش
مرگ عاشق تلخ تر از کام زهر آلود اوست از هلاک کوهکن یارب چه بر شیرین گذشت؟
گفتمش شیرین ترین آواز چیست چشم ِ غمگینش به رویم خیره ماند
مارا همین بس است که داریم درد عشق
📝 لبت به بوسه مرا وعده داد، لیکن گفت: شکر زِ قاعده بیرون خوری زیان دارد... 😉
به غیر از بوسه کز تکرار رغبت را کند افزون کدامین قند را دیگر مکرر می‌توان خوردن...؟!
شـاه قاجـارم که وقتی رقص باله می کنی روی کاغـذ یک شبه ایران ِ خود را می دهد
سَرَم به مُردگی ام گرم بود قبل از تو چرا رسیدی و با عشق زنده ام کردی. .؟