خواب دیدم عصبانی شده ای دست گلم
مثل هرشب به سرم داد زدی پاک خُلم
آمدم تا که ببینم به کجا هیچ ولش
تا بغل هم که همین شعر و غزل کرد هُلم
حس ندارم،خفه ام،آسم گرفتم تو ولی
لطف کن تا هیجانی نشوی ای تپلم😶
#سید_طباطبایی
ترکیب عجیبی است سیاهی و سفیدی
اسرار نهانی است به چشمت که ندیدی
شب یک کُره در مرکز این دار کشیده است
گویا نفسی بر من دلتنگ دمیدی
#سید_طباطبایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😂شعر طنز
بسیار شنیدنی👌👌
😂😂😂
ضربه اى سخت زد به احساسم
عشق؛با اينكه حسن نيت داشت!
رفتى و بعد رفتنت گفتم..
آھ پس مرگ هم حقيقت داشت("
سیدتقی سیدی
پرستویی که میداند جهان هم تکیه گاهش نیست
مهاجر میشود اما خدا داند که راهش نیست
منم آن ماه بیتابی که میتابد به هر چاهی
تو آن جویندهٔ آبی که هیچ آبی به چاهش نیست
برای روز دلتنگی میان خفتن و مردن
تعادل میشود یک آن،که آن هم در نگاهش نیست
اگر روزی برای من تو هم خواندی غزل هایی
بگو حتماً که حیران شد ولی این هم گناهش نیست
#سید_طباطبایی
دل سپردم به بتی تا شود ارام دلم
نه که تسکین و قرار از منِ مسکین ببرد
#میرزا_جعفر_آصف
افطار با برنج ، کار گرسنه هاست
عاشق به بوسه روزهٔ خود باز می کند
#احسان_پرسا
#روزهمستحبیآخرینروزماهرجبفراموشنشه😉
دَست بَر دیوان شُدم
"هر چه لِسانالغیب گفت..."
خواجه هَم در فالِ ما
شـعرِ جدایی ساز کـــــرد...
#محمد_بزاز
بر لبش لبخند نابی صبح ها گل میکند...
چایی از این قند پهلوتر کجا پیدا کنم؟!
#طاهره_اباذری_هریس
صبح همگی بخیر
مشڪل اهلِ زمین شاید همین یڪ جملـہ بود
هيچكس مَثلِ قدیم آنگونـہ عاشقپیشـہ نیست
#محمد_حسن_جمشیدے .
مُردم از درد و به گوش تو فغانم نرسید
جان ز کف رفت و به لب رازِ نهانم نرسید
گرچه افروختم و سوختم و دود شدم
شِکوه از دستِ تو هرگز به زبانم نرسید
به امید تو چو آیینه نشستم همه عمر
گردِ راه تو به چشم نگرانم نرسید
غنچه ای بودم و پرپر شدم از بادِ بهار
شادم از بخت که فرصت به خزانم نرسید
منِ از پای در افتاده به وصلت چه رسم
که به دامانِ تو این اشکِ روانم نرسید
آه! آن روز که دادم به تو آیینه ی دل
از تو این سنگدلی ها به گمانم نرسید
عشقِ پاکِ من و تو قصه ی خورشید و گُل است
که به گلبرگِ تو ای غنچه لبانم نرسید
#شفیعی_کندکنی
چو مغرورانِ بی منطق، نگو از "عشق" بیزارم
که ناگه می زند بر دل...
شگردِ او شبیخون است ...!
#صائب_تبريزی
🌻🌻
قصد رفتن کرده ای این پا و آن پا می کنی
چشم بر هم میگذارم بی خجالت دور شو!
✍#اسماعیلعلیخانی
✒️
🌿💟🌿💟🌿
#عاشقانه
تو آن قصیده ی بی اختیار موزونی
من آن دو بیتی نصفه؛ چهار پاره شده
تو مثل شعله ی خورشید صبحگاهانی
منم که مثل اشعه ؛هزار پاره شده
تو خاصتر ز سکوتی ؛ شکستنی هستی
شبیه حنجره ام ؛ کز هوار؛ پاره شده
برای دلبری از من خود زلیخایی
که پشت جامه ی من در فرار پاره شده
تو مثل دادستان ؛ سخت و تلخ و سنگینی
طناب مرگ من اما به دار پاره شده
تو سمت دیگر ریل و من این ورم یعنی
تمام رابطه با یک قطار پاره شده...
#بچه_شیعه
💟🌿💟🌿💟
گفته بودی عشق می کارم به صحرای دلت
بید مجنون کاشتی ما را چنین دیوانه کرد!
#راحم_تبریزی
طعمِ دریا میدهد سیبِ گلابش گاه گاه
گاهی عشق بی پدر جادوگری هم میکند
#لیلا_بهادری
چگونه سر زِ خجالت برآورَم بَرِ دوست
که خدمتی بسزا برنیامد از دستم
#حافظ
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
👤#شهراد_میدری
شب رفت و سپیده یِ دل افروز آمد
بر صبحِ چمن، نم نمِ گلدوز آمد
لبخند بزن سبزه بیارا با شوق
"اسفند" شد و شمیمِ نوروز آمد
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
عشقت آموخت به من رمز پريشانی را
چون نسيم از غم تو بی سر و سامانی را
بوی پيراهنی ای باد بياور، ور نه
غم يوسف بكشد عاشق كنعانی را
دور از چاک گريبان تو آموخت به من
گل من! غنچه صفت، سر به گريبانی را
آه از اين درد كه زندان قفس خواهد كشت
مرغ خو كرده به پرواز گلستانی را
ليلی من! غم عشق تو بنازم كه كشی
به خيابان جنون، قيس بيابانی را
اينک آن طرف شقايق، دل من كز سوزش
داغ بر دل بنهد لالهی نعمانی را
همه، باغ دلم آثار خزان دارد، كو؟
آن كه سامان بدهد اين همه ويرانی را
#حسین_منزوی
قصد رفتن کرده ای این پا و آن پا می کنی
چشم بر هم میگذارم بی خجالت دور شو!
✍#اسماعیلعلیخانی
اگر تو مىشكنی ليليانه، كاسهٔ من
چه غم كه شيوهٔ دلبرگزينیات زيباست
#حسین_منزوی
خورشید کمی خم شد و چشمی به افق داشت
آهسته به من گفت: چرا شعر نگفتی؟!
#الههگودرزی