eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
56 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درد و دل‌های یک مادر چند فرزنده!😂 🎙 شعرخوانی فهیمه انوری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﴿هِزار بار دِلم سوخت دَر غَمی مُبهم «دلیلِ سُوختنش هَر هَزار بار یکیست﴾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﴿روزی به دِلبری نَظَری کرد چَشم مَن زان یِک نَظر مَرا دو جَهان از نَظر فِتاد﴾
شرط طواف کعبهٔ دل، بی‌بضاعتی است گر شرط طوف کعبهٔ گِل، استطاعت است
دلخوشم با غزلی تازه همینم کافی است تو مرا باز رساندی به یقینم ،کافی است قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو؟ گاه گاهی که کنارت بنشینم،کافی است گله‌ای نیست،من وفاصله ها همزادیم گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی است آسمانی!تو در آن گستره خورشیدی کن من همین قدر که گرم است زمینم کافی است من همین قدر که با حال وهوایت –گهگاه برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی است فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز که همین شوق مرا،خوبترینم!کافی است
قهوه و شعر و خیال تو و این باد خنک باز لبخند بزن، قهوه شکر می‌خواهد
پدید در دل غم آمد و پدیده نشد دوید با غم دل هرچه کرد دیده نشده تمام زندگی اش چشم می کشید ولی به صبحگاه سعادت شبش کشیده نشد درید تیغ زمانه تن غرورش را ولی به رغم غم و غصه ها، دریده نشد نگفت جز حق و یک عمر جز مقابل حق همیشه سرو سهی مانده و خمیده نشد شبیه میوه‌ی باغی که تا رسید کسی سراغ از آن نگرفت و به وقت چیده نشد خرید طعنه‌ی بازار را به دل اما نداشت مشتری و لاجرم خریده نشد گلایه داشت از این روزگار اما دید بدون غصه و غم آدم آفریده نشد
باید کمک کنی کمرم را شکسته‌اند بالم نمی دهند ، پرم را شکسته‌اند نه راه پیش مانده برایم نه راه پس پلهای امن پشت سرم را شکسته‌اند هم ریشه‌های پیر مرا خشک کرده‌اند هم شاخه‌های تازه ترم را شکسته‌اند حتی مرا نشان خودم هم نمی‌دهند آیینه‌های دور و برم را شکسته‌اند گلهای قاصدک خبرم را نمی‌برند پای همیشه‌ی سفرم را شکسته‌اند حالا تو نیستی و دهان‌های هرزه‌گو با سنگ حرف مفت، سرم را شکسته اند
دوباره آمده ام، گرچه دیر برگشتم ولی شبیه گدا سر به زیر برگشتم به صد امید به سوی تو روی آوردم به سوی خانه ی نعم الامیر برگشتم شدم ذلیل گناهم، خودم پشیمانم ببین شکسته و زار و حقیر برگشتم گرفت دست مرا دست مهربانی تو به دستگیری تو یا مجیر برگشتم وحید محمدی
دل ز تن بردی و در جانی هنوز دردها دادی و درمانی هنوز...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک روز دوباره یار بر میگردد سرسبزترین بهار برمیگردد یک روز بهشت میشود، چشمانم؛ از برزخِ انتظار بر میگردد
هر صبح که خورشید غزلخوان به جهان می آید دیدن رویِ خوشِ یار چه دیدن دارد ...🦋
لذت دنیا... داشتن کسی است که دوست داشتن را بلد است. به همین سادگی...! ‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‎‎‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راه کج بود نشد تا به ديارم برسم فال من خوب نيامد که به يارم برسم بي‌قراري رسيدن رمق از پایم برد نشد آخر سر ساعت به قرارم برسم شهرياري پر از اندوه ثریا هستم شايد آخر سر پيري به نگارم برسم استخوان سوز سياهي زمستان شده‌ام بلکه نوروز بیاید به بهارم برسم عشق هرروز دلم را به کناري مي‌برد عشق نگذاشت سرانجام به کارم برسم مرگ دل‌بستگي آخر دنياي من است مي‌روم شايد روزي به مزارم برسم شهریار
به چه مشغول کنم دیده و دل را که مُدام دل تو را می‌طلبد، دیده تو را می‌جوید
چای خوب است اگر شاخه نباتی چون تو وسط تلخی ایام، کنارش باشد....
گیرم گناه از من و گیرم خطا زِ تو کوته به بوسه عاقبت این ماجرا کنیم... •عماد خراسانی
Erfan Tahmasbi - Del Az Man Delbari Az To.mp3
1.39M
﴿دِل از مَن دِلبری از تُو سَر از مَن سَروری از تو﴾ ﴿دِل خُون و خَراب از مَن رُخ حُور و پَری از تُو... ﴾
گفتیم مگر که اولیائیم ، نِه ایم یا صوفیِ صفّه ی صفائیم ، نِه ایم آراسته ظاهریم و باطن نه چنان القصّه چنانکه می نمائیم ، نِه ایم
آغوش مهربانت از هر جواب خوش تر❤️
چه قدر حس زلالی است شاعرت باشم شریک خلوت شب‌های خاطرت باشم چه قدر با تو قشنگ است منتظر ماندن قطار باشی و من هم مسافرت باشم قرار باشد و بوسه، درخت باشد و برگ به کوچه کوچه‌ی پاییز، عابرت باشم سکوت باشی و خواهش، کلید باشم و در شراب باشد و بستر، مجاورت باشم همین دو جمله ی کوتاه راز خوشبختی است: به خاطر تو بمانم... به خاطرت باشم... مسعود جعفری
نه تنها شکل چشمان تو رومی است که ارقام خلافت هم نجومی است دلت مصداقی از نشر اکاذیب تنت تشویش اذهان عمومی است...!
چهره ی شرقیِ زیبای تو شد موجب خیر یک به یک انجمن غرب گرا ریخت بهم...           ...🔖
مثل داروهای کم پیدا، نبودت فاجعه است من پراز درد توام، بیمار می‌دانی که چیست...
. بااینکه زخم‌ خورده‌‌اَم از بی‌وفایی‌اش از تیغ تیز عشق نکردم حذر هنوز 😔
دیریست که از روی دل آرای تو دوریم محتاج بیان نیست که مشتاق حضوریم
شبیه سقفِ نم افتاده حینِ بارشِ باران لَکی افتاده روی قلب من از درد بی درمان برای چک چکِ اشکی که می افتد، عوض کردم دمادم کاسه‌ها را تا سحر، لعنت به این بحران... هوا سرد است و مردم سرد ومن بدجور دلسردم اجاق رابطه خاموش شد در عصر یخبندان نشستم پای عشقش، ایستادم رو به یورش‌ها چه راحت شانه خالی کرد پای اولین طوفان خدایا خسته‌ام از عشق... وقتی آخرش این است سجودِ سقف و سیلِ اشک و مشقِ خانه ی ویران 📚گیدا