eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
58 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اَلحمدُ لِلهِ الّذی جَعَلَنا مِنَ المُتَمَسّکینَ بِولایةِ اَمیرِالمؤمنینَ و الائمةِ المَعصومینَ علیهم السلام داغی به دل سیاه ابلیس نشست روزی که به سمت آسمان رفت، دو دست هرکس که دلش قلمرو شیطان شد از حب علی(ع) بریده و عهد شکست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅دومین شاهکار استاد قرائتی دراثبات ولایت امیرالمومنین علیه السلام
لبِ بُت، گر به تصدیق کمالش "یاعلی" گوید به نوری آشنا گردد که آرد کعبه ایمانش...
همین ساعت که ما در حسرت یک بوسه می‌سوزیم کسانی در نجف پیش ضریحش عالمی دارند
شب شاهد چشم‌های بیدار علی ا‌ست تاریخ در انتظار تکرار علی‌ است خوشبخت کسی که مُهر پرونده‌ی او امضای "براءَةٌ مِنَ النّارِ" علی ا‌ست
جز خدا وقتی نداری انتظاری از خدا جز خدایی هیچ چیزی کم نداری از خدا «لافَتی الّا علی لا سَیف الّا ذولفقار» این حدیثی شد که داری یادگاری از خدا کوچه های شهر می گویند هر شب دیده اند ماه را سرگرم گردش در مداری از خدا مِهرتو وقتی نباشد مُهر هم بت می شود نیست بر سجاده چیزی جز غباری از خدا اصل تو هستی و دنیا با فروع سست خویش جعل کرده نسخه های بی شماری از خدا بی تو شاید عقل بشناسد خدایی را ولی هست در آیینه اش تصویر تاری از خدا سوختی و صبر کردی، نه فقط یک چند سال ساختی یک عمر با این خلق عاری از خدا دور از معیار تو ماندیم و با خود ساختیم باب میل خویشتن پروردگاری از خدا اوج مظلومیّت ات ایمان کوفی وار ماست وای از فردای ما و شرمساری از خدا
🌸🍃🌸🍃 قلم در دست میگیرم ولی ذهنم پریشان ست چه بنویسم ز اوصافش که او پیدا و پنهان است؟! صراط المستقیم و نقطه ی در باء بسم الله… علی ، تفسیر قرآن نه ؛ علی خود روح قرآن ست اگر مولا نخواهد ، برگی از شاخه نمی افتد … امیرالمؤمنین شأن نزول باد و باران ست تَوَرُّق کرده ام تاریخ بیت الله را ، کامل … فقط مولای ما ، مولای ما مولود این خانه ست! فقط مولای ما ، در بستر مرگ نبی خوابید و ثابت کرد تنها او برای مصطفی ، "جان" ست خدا در آسمان هایش برایش تخت شاهی بست ولی او در زمین در فکر نان مستمندان است … یتیمان مدینه دردهایش را نمی دانند دلش لبریزِ از داغ است ، با این حال خندان است اگر انسان علی باشد ، دگر ما را چه مینامند ؟! جهانی کافرند انگار ، اگر حیدر مسلمان است! مرا با یک نگاه لطف خود ، از غم رها گردان جهان بی لطف چشمانت برایم مثل زندان است …
BaBaAli1402.mp3
6.36M
🎼 سرود بابا علی 🌸 ویژه عید غدیر خم و سالروز امامت حضرت امام علی (ع) 🔰 تقدیم به ساحت مقدس بابا جانمان آقا امیرالمؤمنین (ع) 🔶 اجرا: گروه سرود رهپویان احلی من العسل 📜 شعر: مهدی شریفی 🎹 تنظیم: احسان جوادی 🎚 میکس و مسترینگ: محمد سلطان زاده 🎙 ضبط: استودیو رهپویان
. دل عاشق احمد و و آل است از یاد قلوب مالامال است تا خواستم از بگویم، دیدم: در وصف زبان شاعر لال است
هر روز قرار من و تو ساعت هشت یاد تو و روزهای خوبی که گذشت ای کاش که با چای و نباتِ سر صبح شیرینی خاطراتمان برمی گشت
به باران، چشم بسپارم میایی؟ دو فنجان عشق، بگذارم میایی؟ خدا ! یک صندلی خالی ست اینجا برایت جا نگه دارم، میایی؟
@shere_aeini انگور نجف چیده شده وقت شتاب است ساقی طلبیده به نجف فصل شراب است از تاکِ ضریحش به لبم چِکّه ای افتاد این ساغرِ بی غش سببِ کشفِ حجاب است با مردمک چَشم نَظر کردم و دیدم هر نقش به جز نقش علی نقشِ بر آب است بر مست که گوید سُخن کُفر حَرج نیست پس گفت خدا هست علی،حرفِ حساب است بر پنجه ی پا آمده ام محضرِ ساقی این گردنِ افراشته در شوقِ طناب است امروز مرا عبدِ فرامین خودت کن فردا که زمان رفت فقط وقت جواب است تن پوشِ خلافت نَرود بر تنِ ناصاف این خِرقه برازنده ی آن شاه جناب است صد فرقه دَرآمد به جهان لیک وَر آمد ماناست علی دولتِ او دولتِ ناب است دینی که علی را به امیری نگرفته چون میوه ی در بسته در بطن خراب است انگشتِ فلک بر لبِ حیرت که علی کیست؟ آشفتگی ات دهر ، ز دیدارِ نقاب است فردا که نِقاب از رخ حیدر بگشایند معلوم شود جلوه ی مخلوق، حُباب است بی مِهر علی پای به محشر نگذارید بر سینه ی دیوار خورَد هر چه ثواب است 🔸شاعر:
♡عشقت چنان آتش به جان کاه می افتد هر قدر هم مانع شوی ، ناگاه می افتد! چشم سیاهت مرز بین کفر و ایمان است هر مومنی، با دیدنش در چاه می افتد یک ثانیه می بینمت، یکسال درگیرم هر اتفاق نادری کوتاه می افتد... در کوچه می گردی، نفس ها بند می آید پشت قدم هایت خیابان راه می افتد با انقلاب شرقی مشروطه ی چشمت از سکه ها حتی کلاه شاه می افتد با پیله کردن عاقبت پروانه خواهم شد! روزی دلت دست من خودخواه می افتد‌✧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشقانه ای شنیدنی از آثار فاضل نظری که آدم رو به وجد میاره
در سکوت.... اشکی که پای کوچ تو افتاد در سکوت دائم نوید فاجعه می داد در سکوت لبخند تلخ من ،و تو لبخند میزدی در بزم حجله حضرتِ داماد، در سکوت نه ماه و نه شب از شبِ بی "مهر"یت گذشت زائید کودکی نُه "خرداد" در سکوت تبریک وتهنیت که نه ،هرگز کسی نبود گوید اذانِ لحظه ی میلاد در سکوت باید که باشی و پسرت را بغل کنی دارد نوازشش مگر ایراد در سکوت!؟ اصلا برای کودکمان اسم بهتری!!! معنا ندارد این "سرطان"، داد... در سکوت اصلا خودت بیا که بفهمند کودکت دارد پدر و بانی ایجاد در سکوت... حالم خوش است!!!! و دکتر دیوانه گفته است دیگر رسیده لحظه ی میعاد...در سکوت با گریه آمدی و فقط می شود سرود آمد میان معرکه جلاد در سکوت...
همه دغدغه ام مثل صدف ها این است که در آغوش نگه دارمت ای گوهر من!
دو جا به دست نبی دست او گره خورده‌ست علی مباهله‌اش کمتر از غدیرش نیست! ✍️ مسعود یوسف پور
بعد از آن حج الوداعش،وحی آمد از کبیر کای منادی،جمع کن مردم ز هر سو در غدیر وی پیمبر ، هر چه نازل بر تو شد،بلّغ بگو ور نگوئی این رسالت،نسخ کردی آن خطیر در بیابانی که می زد آفتابش تیغ، سر گفت ای حجاج از اشتر فرود آیید زیر بر بلندائی برفت او،دست مولا را گرفت آن ولی ای را که چون او نیست در عالم نظیر گفت پیغمبر، که ای لبیک گویان یک پیام هر که را مولا منم،زین پس علی او را امیر آنکه در لیل المبیت از جان خود آسان گذشت وانکه یوم الدار گشتم او وصی و او وزیر داد پیغامی خدا از عرش بر این فرشیان نعمتم کامل نمودم بر فقیر و برصغیر شاد باشید ای مسلمانان که شادی را سزاست چون که امروزم بکردم بر شما روشن ضمیر
رفیق، جای دلم را دقیق میدانی نزن که زخم تو بی‌شک امان نخواهد داد
از شوق تمام دشت و کوه ها گلزار است از عِطر بهار و خنده اش سرشار است بلبل سَرِ شاخ گل به حرف آمده است این جشنِ غدیرِ حیدر کرّار است
با دیدن چشمان تو زیبا شدہ شعرم همرنگ غزلنامہ ے نیما شدہ شعرم با این دل دیوانہ ے من باز چہ ڪردی بے پردہ ببین با تو هم آوا شدہ شعرم اے مریم تنهایے من بانگ بر آور فریاد پس از مرگ مسیحا شدہ شعرم سوگند بہ باران تو اے عشق بهاری بے آتش زرتشت ٬ اوستا شدہ شعرم خوابم شدہ بیدارے چشمان تو امشب انگیزہ ے روییدن فردا شدہ شعرم بگذار ڪہ این پنجرہ ها بستہ بمانند بر روے تو دروازہ ے دنیا شدہ شعرم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌
غرق ِ خشم و نفرت دندان‌هایش را می‌فشارد، دستانش را مشت می‌کند و انگشتانش را خشمگین در هم گره می‌زند، چشمان ِ کاسه‌ی خون شده‌اش الان است که از حدقه بیرون بیفتد! صدای انکرالاصواتش از لابه‌لای تارهای حنجره‌ای که هرگز به حق مرتعش نشده بلند می‌شود: - ما را به یکتایی خدا دعوت کردی، ما نیز گواهی دادیم، گفتی نماز بخوانید و حج و زکات برپا دارید ما پذیرفتیم، پس به این اندازه راضی نشدی و حالا این جوان را به جانشینی خود نصب کردی؟! آیا این سخنی از ناحیه‌ی خودت است یا از جانب خدا؟! پیامبر آرام و مهربان پاسخ می‌دهد: سوگند به پروردگاری که خدایی جز او نیست، از جانب خداست. باران کلام همیشه مهربان پیامبر زمین و زمان را آرام می‌کند، جز قلب پر نفاق ِ نعمان بن حارث! منافقانه روی برمی‌گرداند و فریاد می‌زند: اللهم ان هذا هوالحق من عندک فامطر علینا حجاره من السماء خدایا! اگر این سخن حق است و از جانب تو سنگی از آسمان بر ما فرود آور! خدا هم در دم دعایش را مستجاب می‌کند! سنگی از آسمان بر فرق ِ سرش فرود می‌آید و به درک واصلش می‌کند! سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ لِّلْکَافِرینَ لَیْسَ لَهُ دَافِعٌ / معارج1و2 ✍ملیحه سادات مهدوی نوشت: از امروز تا آخر ذی حجه هر روز در شأن امیرالمؤمنین آیهای تازه نازل می‌شود... الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
خانه‌ی شرع خراب است که ارباب صلاح در عمارتگری گنبد و دستار خودند...
شیرینی عید غدیر گشته دو چندان در برم آمد امام کاظمی(ع) که من برایش نوکرم باب الحوائج جان ما او صاحب ایران ما فرزند او مولا رضا(ع) آقای من تاج سرم آقا امام صادق(ع) است لبخند برلبهایشان شیرینی آقا جان بده درکاظمین صحن حرم "عاصی" 🍃🌹🍃❤️ ❤️ در شب میلاد با سعادت آقام امام کاظم علیه السلام هدیه نثار حضرت ۳صلوات
🌷صلی الله علیک یاباب الحوائج یا موسی بن جعفر🌷 چشم صبح صادق از نورش منور می‌شود جاری اشک شوق از چشمان مادر می‌شود می‌شکوفد غنچه‌ای در بوستان معرفت یک جهان از عطر لبخندش معطر می‌شود صبر و حلم و بردباری می‌شود شرمنده‌اش خستگی‌های جهان از لطف او در می‌شود هفتمین خورشید گردد آشکار و رفتنِ هفت شهر عشق با شوقش میسر می‌شود در چه زندان می‌شود این کهکشان نور که پیش پای او همه دیوارها، در می‌شود حاجت از باب‌الحوائج خواه، هر حاجت‌ روا با دعای حضرت موسی بن جعفر می‌شود
ذره ای در نزد خورشید درخشان توأیم تشنه‌ای در حسرت یک جرعه باران توأیم سال‌ها نان خورده‌ایم از سفره‌ی اولاد تو روزی ما می‌رسد چون بر سر خوان توأیم گوشه‌ای از صحن آیینه و یا صحن عتیق هرکجا هستیم گویی کنج ایوان توأیم زائران دختر تو زائران فاطمه‌اند تا ابد ممنون این لطف دو چندان توأیم ما غذای خانه‌هامان هم غذای حضرتی‌ست درمیان خانه هم در اصل مهمان توأیم بی گمان ایل و تبارت عزت این کشور‌اند در حقیقت اهل جمهوری ایران توأیم بچه‌های تو در ایران پادشاهی می‌کنند حضرت غربت‌نشین! مدیون احسان توأیم شش امامی نیستیم و نیستیم اهل وقوف امر، امر توست آقا، تحت فرمان توأیم بی گمان بی حب تو اسلام ابتر می‌شود دین هر کس پای خود، ما که مسلمان توأیم قبله‌ی ما را کشاندی سوی مشهد، در عوض_ بنده‌ی ناقابل شاه خراسان توأیم عبد صالح بوده‌ای، باب الحوائج بوده‌ای ماهم آقا از مریدان عموجان توأیم مست بودیم از غدیر خم، دوباره عید شد تو به دنیا آمدی، مستی ما تمدید شد ✍
🌺یا موسی بن جعفر علیه السلام🌺 نـــوری تولد یافت از خورشیــــد مـــادر با او نشد در کظـم، انســــانی بــــرابـــــر مــا بنــــدگان نابه ســــامـــان تو هستیم ســامـــان بده دنیــای ما را،جــان مـــادر بــاران مــــهــــر تـــو به شعــر ما رسیده جــــــاری شده ابیات ناب ای مهـر گستر آنقــــدر خوبـــی که خــدا قطـــعا نــدارد حتــــی بهشتی این چنین زیبا و محشــر در جـــای جایِ این جهان گشتیــم، هرگز پیــــدا نشـــــد از صـحن زیبای تو بهــتر گرچـــه دو دلبنــــد شما اینجا غریب‌اند هستند این دردانــه‌هایت جـــانِ کشــور آسایش این خاک، هست از مشهد و قـم خیــــر کثیـری نیست از این رزق، برتــر معصومه‌ات فخرِ جهـان است و دلِ قم عشـق است ایـــوان رضا جانت سراسر گفتنــــد هستی ســــومین باب الحوائج بعد از دو بـابِ حضرت عباس و اصغرع در چنــگ غــم هایم گرفتـــارم،مــدد کن دستم به دامـــان تو یاموسی بن جعــفر
شراب تلخ می‌خواهم که مردافکن بود زورش که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شَر و شورَش
صبحم عسل و ترانه و چایی شد روزم چقدر بکر و تماشایی شد هر شنبه که با نام تو کردم آغاز سرتاسر هفته غرق زیبایی شد! شهراد ميدرى
بر خنده‌ی خورشید مشارق صلوات بر آینه‌ی جمال خالق صلوات از مکه و از مدینه گل می‌بارد بر دسته گل امام صادق صلوات ✍