صبح است و کمی هنروری میچسبد
در محضرِ یار، نوکری میچسبد
حالا که غذای عاشقی جور شده
لبخندِ تو مثلِ بربری میچسبد.
#حسینعلی_زارعی
🆔@abadiyesher
حال من با هیچ آهنگ زمانه ساز نیست
ماندهام در یک قفس راهی برایم باز نیست
امتداد اشکهایم تا کجا خواهد رسید؟!
چشمه میجوشد به اشک از دیدهام اعجاز نیست
در میان خلوت چشمان تو جا ماندهام!
بیتو دیگر در درونم قدرت پرواز نیست...
آمدی گفتی مرا با خود به رؤیا میبری
دور از این دنیای فانی بهترین جا میبری
رفتی و از من گذر کردی زمانه این نخواست
نیستی احساس من را تا کجاها میبری
من هنوزم دلخوشِ رؤیای زیبای توام!
در میان حسرتی دل را تماشا میبری...
تا به کی من با خیالت زندگی را سر کنم
همچو مرغی در قفس پرواز را باور کنم
تا به کی با این دل پر خون به دستان قلم
واژههای بیتو را چون شعر در دفتر کنم...
باز دلتنگی قیامت میکند با هر نفس!
تا به کی با خاطراتت دیدِگان را تر کنم...
#الهه_نودهی
🆔@abadiyesher
"امام کار ندارد به نام ، میبخشد "
به نام حضرت مادر ، امام میبخشد
سری شکسته،دلی تنگ،نالهای جانسوز...
به زخمهای قدیم التیام میبخشد
امام عشق کریمانه سفرهدار دل است
اگر شکست، دوباره قوام میبخشد
چه محترم به گدایی که میرسد از راه
درون صحن عتیق احترام می بخشد
غریبه نیست خجالت نکش بگو... اصلا
فقیر کاسه نیاورده تام میبخشد
برای کفتر جلدش بجای دانه و آب
بگو به اهل فضیلت که دام میبخشد
رسید قطره آبی به گونههام ، ببین
چه عاشقانه به اشکم مقام میبخشد
#پریسامصلح
🆔@abadiyesher
📣 فراخوان بیست و ششمین کنگره سراسری “شعر دفاع مقدس و مقاومت”
📌 مرحله استانی، ویژه #استان_اصفهان
🗓️ مهلت ارسال: ۳۰ مهرماه ۱۴۰۳
📱 ارسال آثار (به صورت فایل word) از طریق پیامرسان ایتا به شماره:
۰۹۳۸۸۲۳۷۵۷۷
🎁 آثار برگزیده مرحله استانی ضمن تقدیر به دبیرخانه سراسری ارسال خواهند شد.
🔗 جهت کسب اطلاعات بیشتر به پوستر مراجعه نمایید.
@alisalimian_poem
May 11
مرا محتاج رحم این و آن کردی، ملالی نیست
تواَم محتاج خواهی شد، جهان دار مکافات است
#فاضل_نظری
🆔@abadiyesher
من نمیدانم که دل میسوزد از غم یا جگر
آتش افتاده است در جایی و دودی میکند
#سایر_مشهدی
🆔@abadiyesher
آبادی شعر 🇵🇸
"امام کار ندارد به نام ، میبخشد " به نام حضرت مادر ، امام میبخشد سری شکسته،دلی تنگ،نالهای جان
وا کــردهای بـه سـمت خـراسان در از بهشت
ســوی تــــو میزنـنـد مــلائـک پــر از بهشت
لـطـف خــداست رانــده شـدیـم از بهشت تـا
ایـنـجـا نـصـیـب مــا بـشـود بـهـتـر از بهشت
این خـاک پای توست که فیروزه خوانده اند
ســوغـات مـیبـرند بــــه انـگـشـتـر از بهشت
آری ، بـــــرای زیـــنـــت آن گـــنـــبـــد طـــلا
بــــایــــد بــیــاورنــد زر و زیـــــور از بهشت
بــــایــــد جـلا دهند به صـحـن و سـرای تــو
بـــا سـنـگهای صـیـقـلـی و مـرمـر از بهشت
از کـودکـی دلــم بــه حــرم خو گرفته است
ایـنـجـا هـمـیـشـه بـوده نمایان گر از بهشت
واعــظ مــرا بـــه وعــده جـنّـت نیاز نیست
مـشـهـد بـــرای مــن نـبـوَد کـمـتـر از بهشت
#مـحـمـّد_درّودی
🆔@abadiyesher
بايد تو را هميشه به دقت نگاه كرد
يعني نه سَرسری، سر فرصت نگاه كرد
خاتون! بگو كه حضرت خالق خودش تو را
وقتی كه آفريد چه مدت نگاه كرد
هر دو مخدرند كه بيچاره می كنند
بايد به چشم هات به ندرت نگاه كرد
هر كس نظاره كرد تو را دلسپرده شد
فرقی نمی كند به چه نيت نگاه كرد
عارف اگر برای تقرب به ذات حق
زاهد اگر برای ملامت نگاه كرد
تو بی گمان مقدسی و كور می شود
هر كس تو را به قصد خيانت نگاه كرد
#مسلم_محبی
🆔@abadiyesher
من آن روحم که دورافتاده از دنیای خود بودم
هزاران کهکشان آن سوتر از رؤیای خود بودم
و مثل سطر جاافتاده از شعری که غمگین بود
درون ذهن خود در جستجوی جای خود بودم
ورق می خوردم از تقویم برمی گشتم اما باز
خودم دیروز خود بودم خودم فردای خود بودم
به دنبال تو بودم خواب می دیدم جوان هستم
ولی ده سال در آیینه ناپیدای خود بودم
خودم را کشته بودم روی سطر آخر شعرم
ولی برگشته بودم فکر ردّ پای خود بودم
و یک شب خواب دیدم: رو به روی جوخه ی اعدام
به جرم قتل دسته جمعی گل های خود بودم
تو مسئول گل خود هستی، این را یک مسافر گفت
و من دلواپس سیاره ی تنهای خود بودم
و من سلطان یک سیاره ی تبعیدی ام آری
خودم مسئول رؤیای گل زیبای خود بودم
#محمد_سعید_میرزایی
🆔@abadiyesher
جان فدا در رهِ جانانہی
عــــــــشقیم هنوز...
#مولانا
🆔@abadiyesher
کاسهی آب پر از حرف نرو بود ولی
گوش تو حوصلهی خواهش اینگونه نداشت
#مهتاب_بهشتی
#مفردات
🆔@abadiyesher
بگذار که سر بر سر دوش تو گذارم
تا چشم کُند کار، برای تو ببارم
چون ابر ِسفرکرده به دریا و در و دشت
می آیم و جز اشک، رهاورد ندارم
خون می خورم ازدرد ونپرسی به چه حالم
جان می کنم از هجر و نگویی به چه کارم
بــا نامه و پیغام که بی سود و ثمر بود
گفتم که تو را برسر ِانصاف بیارم
امّید وصالم نشود کاسته از هجر
من نخل ِخزان دیده مشتاق ِبهارم
خورشید و مه از دور تو را سجده کُنانند
من سوخته بی سروپا در چه شمارم؟
غم نیست که غارت کُندَم مور، ولیکن
فرصت ندهد برق که من دانه بکارم
گفتم که به پابوس تو جان را برسانم
ترسم نرسی از ره و من جان بسپارم
#محمد_قهرمان
🆔@abadiyesher
وسعت روح هنرمند به از توسعه است
آنچه در روح بشر نیست کمی حوصله است
#محمدجواد_جلالی
🆔@abadiyesher
هرچند جانِ غیر شدهای، من هنوز هم...
جانم نگفتهام به کسی جز تو سالهاست!
#طاهره_اباذری_هریس
🆔@abadiyesher
دل را چنان تکاند که هر کس که دید گفت
دیدی چه خوب خانه تکانی نموده است ؟
#سید_عسکر_رئیسالسادات
🆔@abadiyesher
هیچ چیزی جز غمت موهای من را کم نکرد
قامتم را جز "خداحافظ عزیزم" خم نکرد
رفتن تو بی وفا کاری که با من کرد را
زلزله با آن همه بی رحمیاش با بم نکرد
در دل تاریخ خواهد ماند چون کار تو را
قوم چنگیز مغول با خاک ایران هم نکرد
آنچه کرده اشکهایم با نماز مادرم
مرگ سهراب جوان با قامت رستم نکرد
آمدم شاعر شدم کمکم فراموشت کنم
شعر هم از روی دوشم هیچ باری کم نکرد...
#روحالله_عسگری
🆔@abadiyesher
هیاهوی غریب و مبهمی پیچیده در جانم
پرم از حس دلگیری که نامش را نمیدانم
تو اقیانوس سرشار از تلاطمهای آرامی
و من دریاچهی اشکی که دایم رو به طغیانم
بزن نی باز غوغا کن،بزن دف شور برپا کن
به هر سوزی بگریانم،به هرسازی برقصانم
ببین آیینهوار از حس تصویر تو لبریزم
تو آرامی من آرامم،پریشانی پریشانم
اگر شعری نوشتم رونویسی از نگاهت بود
که این دیوانگی ها را من از چشم تو میخوانم
#سیده_تکتم_حسینی
🆔@abadiyesher
خسته از خویشتنم، تاب ندارم دیگر...
کاش میشد که خودم را بگذارم بروم
#محمد_عزیزی
🆔@abadiyesher
اگر جویای احوال منی،
من سخت غمگینم
اگر هم از سر تکلیف میپرسی ،
خدا را شکر
#رضا_احسان_پور
🆔@abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امیر کبیر زمان، رئیسی عزیز
نام و یادش جاودانه شد 💔💔
#شهید_رئیسی
#امام_خامنه_ای
🚩 یادم نمیرود
(نامهای به آقای پزشکیان)
زنهار! وعدهی سرِ خرمن
با مردم صبور و فروتن
زنهار! چشمهای شهیدان
بینندهاند از پسِ روزن
یادم نمیرود که چه گفتی
دربارهی دروغ نگفتن!
یادم نمیرود که چه گفتی
از جایگاه و منزلت زن
گفتی کسی گرسنه نخوابد
دیگر کنار کوچه و برزن
گفتی رفاهِ حدّ اقلّی:
ماشین و کار و همسر و مسکن
گفتند طرح و نقشه چه داری؟
گفتی که واضح است و مبرهن:
احقاق حق به طور مساوی
ظلم و ستم نه یک سرِ سوزن،
اجرای بیتعارف قانون
اهل جناح و دسته نبودن،
توزیع عادلانهی ثروت
از نفت و گاز و صنعت و معدن،
یکرنگی و وفاق و تفاهم
بی ناکسانِ تفرقهافکن،
شایستگان و کارشناسان
در صدرِ صنعت و هنر و فن،
آرامش و رضایت مردم
رسوایی و شکستن دشمن.
گفتند راه کشتهی جمهور؟
گفتی ادامه دادنش از من
-آن مردِ بیتوقعِ خاموش
آن راهِ نیمهکارهی روشن-
سوگند خوردهای که بمانی
تا پای جان مدافع میهن
با صاحبان ثروت و قدرت
برخیز و دست و پنجه بیفکن
نهجالبلاغهی علی است این
زنهار از آن عزیزِ مُهَیمن
زنهار! آن خدای عدالت
نزدیک توست از رگ گردن...
من یادم است هرچه که گفتی
یادت بماند اینهمه شیون
#مهدی_جهاندار
#شعر_سیاسی_اجتماعی
🆔@abadiyesher