سلمان درست کرد، مسلمان درست کرد
اعجاز چشم های تو انسان درست کرد
در سرزمین خشک حجاز ابر رحمتت
دریایی از محبت و ایمان درست کرد
آیین تو زنانی از ایل و تبار نور
مردانی از قبیلهی باران درست کرد
دستان مهربان تو با قلبها چه کرد؟!
از سنگ تیره گوهر تابان درست کرد ...
در عصر جاهلیت و کفر بشر، خدا
در سینهی تو زمزم عرفان درست کرد
ما روی تو ندیده دل از دست دادهایم
مهرت اویس در همه دوران درست کرد
ترکیبی از حرارت و شوق است و اشک و آه
این حال ناگزیر که هجران درست کرد
دستی که روی زانوی سلمان گذاشتی
صد لشکر از قبیلهی سلمان درست کرد
#سیدعلی_میرعلی_اکبری
@abadiyesher
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 شعرخوانی به مناسبت ۲۸ صفر
✍🏻🎙 شعر و دکلمه
#نوید_نیّری
@abadiyesher
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
دارالشفاست اینجا
آرام گشته هر کس شد بی قرارِ این در
شان بهشت دارد گرد و غبارِ این در
خورشید سر برآرد هر صبح از حریمش
گردد مدار عالم هم بر مدارِ این در
خاکش دواست اینجا، دارالشفاست اینجا
درمان و درد باشد در اختیارِ این در
موسی نشسته اینجا، عیسی نشسته اینجا
دیدیم انبیا را حتی کنارِ این در
دنیا نبود و بودیم ما بنده ی مرامش
خاکی نبود و بودیم ما خاکسارِ این در
انگور بعدِ ما بود، میخانه بعدِ ما بود
تاکی نبود و بودیم ما مِی گُسارِ این در
#عاصی_خراسانی
#علی_مقدم
@abadiyesher
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
زیباتر از این نخواندهام مصراعی
"بر خاتم انبیا محمد صلوات"
#عاصی_خراسانی
@abadiyesher
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
خبر دهید به باغ آفتاب آب شده است
یکی یکی دل آرایه ها کباب شده است
بیا و این دم آخر بگیر این ابیات
که بند بند غزل غرق التهاب شده است
مگر خبر نرسیده ست سیل خون آمد
به چشمها همهی اشکها شراب شده است
مدد کنید رفیقان ! که شعرم از دستم
رها شده ست و به هر مصرعی عذاب شده است
بدون شرح ، همین را فقط اشاره کنم
سرِ #حبیب به دامان #بوتراب شده است
#روح_الله_عمران
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
بعد از نبی مصیبت عظما شروع شد
جنگ و فریب و فتنه گری ها شروع شد
باورکنید از سر بغضی که داشتند
ظلم و ستم به ام ابیها شروع شد
آغاز فتنه آتش در بود و بعد از آن
خانه نشینی و غم مولا شروع شد
سر بسته نیز می شود از «داغ»روضه خواند
رسم ستم به غنچه از آنجا شروع شد
شاعر دلش گرفت و دمی مویه کرد و بعد
اشکی چکید و روضهٔ زهرا(س) شروع شد
#محمد_صادق_بخشی
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی
رفته پیغمبر ولی دارد گُلی در گلشنش
میدهد بر خلق طعمِ دیدنش را دیدنش
سبطِ پیغمبر مسیحایِ زمانِ خویش بود
شهر را جانی دگر میداد قرآن خواندنش
یوسفی که چشمهایِ عاشقانش صبحدم
باز میشد از شمیم دلکشِ پیراهنش
کوچههایِ بی هیاهو گرم هوهو میشدند
نیمه شب از گرمیِ آوایِ یارب گفتنش
بارها می شد سر سفره جذامیهایِ شهر
فیض می بردند از نورِ نگاهِ روشنش
بهرمند از مهر او تنها نه جمعِ دوستان
بلکه از دست کریمش لطف دیده دشمنش
مزد مهرش داده شد، روزی که از خونِ جگر
داشت یک عالم شکوفه روی دشتِ دامنش
آه از آن مظلوم وقتی همسرش شد قاتلش
آه از آن مظلوم وقتی دوستش شد دشمنش
نیستم شاعر، که الحق بهر هر شاعر سزاست
جان دهد هنگامِ شرحِ غربتِ جان دادنش
روضهام دارد به پایان میرسد اما به جان
آتشی دارم ز شرحِ تیرباران تنش
#شهادت_امام_حسن_مجتبی
#احمد_رفیعی_وردنجانی
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
آهوی دلم به جست وجوی رخ ماه
درحسرتِ یک نگاه مولا کشد آه
باشدکه رضا نظر به سویش بکند
از شام سیه رسد به انوار پگاه
#محمود_جهاندیده
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
در جهان رحمت جاوید محمد باشد
پاسدارِ دژِ توحید محمد باشد
مردمان را به ستم گرچه بسوزد دشمن
دوستان راهمه امید محمد باشد
#محمود_جهاندیده
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
عقل جهان به وسعِ مقامت نمیرسد
زیبا هر آنچه هست به نامت نمیرسد
قرآن به دست قلهی حق تکیهگاه توست
جبریل هم به قافِ قیامت نمیرسد
#محمود_جهاندیده
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
هدایت شده از خِیــٰـالِ وَصـْــلْ✨
حسین طاهریحسن مولا.mp3
6.97M
🎼 حسن مولا...
🎙 #حسین_طاهری
@KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ✨
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
از من پذیرا باش شعری اتفاقی را
از بین انبوه قوافی یک اقاقی را
شاه خراسان! پای عشق و عاشقی بگذار
این بیت های درهم هندی_عراقی را
بعد از تو آهوها پی صیاد می گردند
دنیا ندیده ست اینچنین سبک و سیاقی را
مستانگی ها را چگونه شرح باید داد
وقتی گرفتند از زبان شعر, ساقی را
زاینده رودم در سرشتم ردّی از دریاست
تا کی بگریم سرنوشتی باتلاقی را
آقا! به من فرصت ندادند این کبوترها
در نامه بنویسم تمام اشتیاقی را...
دیگر مرا تاب سرودن بیش از اینها نیست
لطفا شما بنویس از این لحظه باقی را...
#اعظم_سعادتمند
#گنجشکهای_پاییز
@abadiyesher
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
کیست او؟ آن که بین خانۀ خود
مکر دشمن مجاورش بوده است
او که انگار در تمام قرون
هرچه غربت معاصرش بوده است
او که از روزهای کودکیاش
شعله در خانۀ دلش افتاد
دم به دم داغ ظهر عاشورا
در نفسهای آخرش بوده است
نه فقط شد مدینه مدیونش
کربلا میوه داد از خونش
آن شهیدی که سیدالشهدا
هر شب جمعه زائرش بوده است
صلح او تیغ در نیام علی است
کربلا جلوۀ قیام علی است
باطن تیغ مرتضاست یکی
فرق قصه به ظاهرش بوده است
آن زمان که مسافری خسته
لب گشوده به طعنه و توهین
میزبان در عوض فقط فکرِ
آب و نان مسافرش بوده است
«دوستان را کجا کند محروم
او که با دشمنان نظر دارد»
دشمنش میهمان سفرۀ اوست
چه رسد آن که شاعرش بوده است
#سیدمحمدمهدی_شفیعی
@abadiyesher
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
چون صفر آمد و رفتش بِنشینم به عزا
به غریبی به بقیع و به غریب الغربا
ماه غربت شده تا آل علی دریابیم
چه کشیدند و چه دیدند و غریبند آنها
آه پیغمبر ما کشته شده مثل حسن مثل رضا
ماجرایی که غریب است و عجیب است أسفا
آه از کوچهٔ معروف بنی هاشمیان
سرشان آمده آنجا چه بلاها چه بلا
آه از درد حسن دیده که مادر سیلی
خورده از دست جفاکارِ پسر، ابن خطا
همسرش در عوض اینکه کنارش باشد
جای آب او دهدش کاسه ای از زهر جفا
آتشی در جگرش شعله کشید از نفسش
طشت خون پر شده بی هیچ صدا هیچ صدا
مثل این جد غربیش شده مرگش یکسان
کشتهٔ زهر جفا بخت حسن بخت رضا
یادگاران حسن کرب و بلایی شده اند
قاسم بن الحسن و پیش عمو،عبدالله
حق آن نیست نگویم چه کشید اختر او
مظهر صبر خدا زینب او کنز حیا
مادرش بین در و ضربت سر بر پدرش
یا حسن خون جگرش یا که حسین غرق بلا
تو کریم بن کریم بن کریمان هستی
معدن جود و سخایی تو به هر صحن و سرا
جان من هم بفدای تن افتاده غریب
که ندارد نه ضریح و نه چراغی نه بنا
#سید_مرتضی_س_طباطبایی
@abadiyesher
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
بخشیدمت؛ حلال! مبادا که روز حشر
بخشش شود بهانهی دیدار دیگری
#امیرحسین_پورعزیز
@abadiyesher
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
🏴السلام علیک یا سبط اکبر الرسول ص🏴
عالم و آدم گدایان حسیناند و حسن
خود امام و پیشوای پادشاه بیسر است
او کریم بن کریم است و دلش دریای مهر
در مقامات کرامت از همه دنیا سَر است
هم و غمش مهربانی ،کار و کردارش کَرَم
راه و رسمش یادگار مسلک پیغمبر است
مونس جانِ علی، نور دو چشـمان بتول
در هجوم ناخوشیها تکیهگاه خواهر است
تکیهگاه خواهر اما خود بدون تکیهگاه
ای بمیرم داخل منزل هم او بییاور است
چشم او ابر بهار و صورتش رنگ خزان
این یکی از درد کوچه، آن یکی از همسراست
جانماز از زیر پاهایش کشیدند ای عجب
این جواب عهد و پیمان با نبی و حیدر است
برق سیلی، دستِ بستـه، میخ، بـازوی کبود
گرچه با سم، در حقیقت کشتهٔ داغِ در است
قبرْ مخفی، بیحرم ، مظلوم اما مقتدر
بارالهیٰ این پسر خیلی شبیه مادر است
آل حیدر جنگ و صلحش در مسیری واحد است
پس حسین بن علی هم مجتبایی دیگر است
#ناهید_خلفیان
@abadiyesher
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
هرشب گریستم ز فراقت غزل غزل
بعد از تو شعرهام همه بیکلام شد
#امیرحسین_پورعزیز
@abadiyesher
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
باغ نه! گوشهی گلدان نگهم میداری
یا لب خستهی ایوان نگهم میداری
خستهام فصل شکفتن نرسیده است هنوز؟
بذرم و از همه پنهان نگهم میداری
دشتم و از عطش سبز شدن لبریزم
تشنهی تشنهی باران نگهم میداری
رودم و یکسره دلشورهی دریا نشدن
باز در حسرت جریان نگهم میداری
من همان شاهترین بیت فرو پاشیده
که تو در لشکر دیوان نگهم میداری
یا غزلخیزترین بند همین دیوانم
که تو در گوشهی زندان نگهم میداری
خستهام فصل شکفتن نرسیده است هنوز؟
من بهارم، تو زمستان نگهم میداری!
#مارال_افشون
@abadiyesher
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
#پایان_ماه_صفر
#امام_زمان_عج_مناجات_پایان_ماه_صفر
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
گرفته است دلم مثل آسمان امشب
دوباره حرف فراق است در میان امشب
به پای ثانیهها چنگ میزنم اما
چرا نمیگذرد کندتر زمان امشب
فدای سینه زن خستهای که بعد دو ماه
گرفته کنج حسینیه آشیان امشب
یکی برای خود آرام روضه میخواند
زبان گرفته یکی هم "حسین جان" امشب
مدینه، کرب و بلا، سامرا، نجف، مشهد
کجاست صاحب عزا، صاحب الزمان امشب؟!
بیا بخاطر این اشک، این لباس سیاه
دمی کنار عزادارها بمان امشب
نخواهم اجر، ولی از تو خواهشی دارم
بیا به مجلس ما روضهای بخوان امشب
پس از دو ماه چه اجریست بهتر از اینکه
در آستان رضاییم میهمان امشب
چه سفرهای شود آن سفرهای که جمع شود
به دست بخشش آقای مهربان امشب
#محمدعلی_بیابانی
@abadiyesher
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
هرگز نرویم سمت راهی دیگر
یا در هوس پناه گاهی دیگر
ما رعیت سلطان خراسان هستیم
در کشور ما مباد شاهی دیگر
#مهدی_کبیری
@abadiyesher
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
حج فقراست پس به حج میآیند
با ذکر و تمنای فرج میآیند
عمریست گدا و شاه عالم دارند
در مشهد ثامن الحجج میآیند
#محمدجواد_منوچهری
#السلامعلیکیاعلیبنموسیالرضا
@abadiyesher
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدم که زمانه حالِ گریان دارد
هر ثانیهاش دلی پریشان دارد
با رفتنِ احمد و حسن جان و رضا
پایانِ صفر غمی سهچندان دارد.
#حسینعلی_زارعی
@abadiyesher
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
میتوان با تو عشق را خندید
شعرهای تمیز را بویید
میتوان لابهلای خندهٔ تو
قصّههای نجیب را پوشید
میتوان با تو هر کجا گفتی
دستِ پُر مِهرِ مرگ را بوسید
میتوان در پیامِ هر روزت
نکتههایی دقیق را سنجید
میتوان کُلِّ روز، پیشانی
روی مُهرِ محبّتت سایید
میتوان با تو در صمیمِ دلم
ذرّههای حضور را کاوید
میتوان در نگاهِ هر صبحت
عطرِ شیرینِ عاشقی را دید
میتوان روی سبزههای لبت
مثلِ حجمِ ترانهها بارید
میتوان از قنوتِ اشعارت
طعمهای امید را نوشید
میتوان با تو سبز بود و رسید
در میانِ نکِشتهها رویید
میتوان با تو با تمامِ وقار
بی سر و پا و دست هم رقصید
میتوان با تو غرقِ بودن شد
قاتلِ حس و حال را بخشید
میتوان با تو هر کجا که شود
بی هوا دورِ خندهات پیچید
میتوان با تو در غزل سُر خورد
بی هوس در سرودهها غلتید
میتوان در کنارِ وهم نشست
روی دوشِ خیال هم خوابید
میتوان با تو زیرِ سنگِ زمان
بیسبب، بیبهانهای جوشید
میتوان با تو زنگِ شادی زد
کوبههای امید را کوبید
میتوان در سکوتِ سرسبزت
حرفهایی پُر از بهار جوید
میتوان با تو تا خدا هم رفت
آیههایی پُر از حضور شنید
میتوان مثلِ عاشقانِ حرم
با تو در صحنِ زندگی کوشید
میتوان با تو در زمینِ غزل
بذرهای نبوده را پاشید
با طلوعِ نگاهِ شیرینت
میتوان در غروب هم تابید
میتوان از حضورِ رنگینت
نورها خورد و گفت: بَه! چسبید
میتوان از دو چشمِ پُر مِهرت
رازهای نگفته را فهمید
میتوان با خیالِ بودنِ تو
از خیالاتِ بیاساس بُرید
با تو در آسمانِ احساسات
میتوان بی فشارِ بال پرید
میتوان با تو زندگی را پخت
بی دهان نیز طعمِ مِهر چشید
میتوان در کمالِ ناداری
نازهای تو را سریع خرید
میتوان با تو مثلِ آدم بود
دستِ حوّا به رویِ قلب کشید
میتوان ذرّه ذرّه پاورچین
با تو تا مرزِ انتظار دوید
میتوان با تو در طوافِ سلام
دورِ یک کعبهٔ دلی گردید
میتوان با ردیف کردنِ «تو»
بیهوا در سرودهها غلتید
میتوان با نگاه و لبخندت
کنجِ قلبِ شکستهام گنجید
میتوان حالِ عاشقِ خود را
با دو تا حرفِ ساده هم پرسید
میتوان با خیالِ بوسهٔ تو
روی بالِ فرشتهها پویید
میتوان لحظهای تمرکز کرد
با تو دائم به نور اندیشید
چه قَدَر خوب میتوان با تو
هر چه خوبیاست بهترش را چید.
#حسینعلی_زارعی
@abadiyesher
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
در کنج اتاقم چه غزلها که نگفتم
اشعار جدیدی که بعید است بخوانی...
#عباس_تافته
@abadiyesher
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
نازم بـه چشمِ یار که تیرِ نگاه را
بیجا هدر نکرد و به قلبم نشانه زد...!
#مهدی_اخوان_ثالث
@abadiyesher
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧نماهنگ «پناه دل مبتلا»
کاری از: گروه فضای مجازی حرم مطهر رضوی
پناه هرچه دل مبتلا، امام رضاست
تمام دار و ندار گدا، امام رضاست
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
گاهی که شهد معجزه را میچشانیام
در روبهروی پنجرهات مینشانیام
از دل سلام میکنمت مهربانترین
آیا به سمت جاذبهات میکشانیام
با اشک ِ توبه آمدهام در حضورتان
سوی بهشت روضهی خود میرسانیام
گرد و غبار روی دل من نشسته است
در حسرت سبک شدنم میتکانیام
مولا دخیل بستهی لطف توام هنوز
می.خواهم از کنار ضریحت نرانیام
چون مشهدالرضای شما بوی عشق داشت
دلبستهی شما شدهام ،آسمانیام
#زینب_حسامی
@abadiyesher
۱۳ شهریور ۱۴۰۳