eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
58 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تلخ است که لبریز حقایق شده است زرد است که با درد، موافق شده است عاشق نشدی وگرنه می‌فهمیدی پاییز بهاریست که عاشق شده است
✨ زبان حال دلم را کسی نمی‌فهمد کتیبه‌های ترک‌خورده خواندنش سخت است
🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷 ما پیروان مکتب از لطف ناب او به جهان چون صنوبریم ای دشمن زبون که ستم درس پست توست ما وارثان مالک و عمار حیدریم با تیغ ذوالفقار علی صف کشیده ایم در انتظار لحظه ی دستور رهبریم... ۰
Hojat Ashrafzadeh - Hamin Ast Zendegi.mp3
6.93M
حجت اشرف زاده یک رود و صد مسیر ،همین است زندگی با مرگ خو بگیر ،همین است زندگی باگریه سر به سنگ بزن تمام راه ای رود سر به زیر ،همین است زندگی تاوان دل بریدن از کوهسار دریاست یا کویر ؟همین است زندگی بر گِرد خویش پیله تنیدن به صد امید این رنج دلپذیر همین است زندگی پرواز در حصار فروبسته حیات آزاد یا اسیر ،همین است زندگی چون زخم، لب گشودن و چون شمع سوختن لبخند ناگزیر،همین است زندگی دلخوش به جمع کردن یک مشت آرزو این شادی حقیر ،همین است زندگی با اشک سر به خانه دلگیر غم زدن گاهی اگر چه دیر ،همین است زندگی لبخند و اشک،شادی و غم،رنج و آرزو از ما به دل مگیر ،همین است زندگی  
" من" همان تڪ بیتے ام ڪوتَه، مفید و مختصـر " تـــــــــــــوووو" همـہ گُل واژه هاے پُر ز ایهـام غزل.... ‎‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
تنهایی‌ام را با خودم تقسیم کردم یک تکه من، یک تکه من، یک تکه هم من!
حتی اگر ممنوع باشد گریه ی یک مرد گاهی برای شعر گفتن گریه باید کرد
گفتنــــی هــا را نگفتـــم تا تَرَک برداشتم باختــم اینبار دل را گرچـــه ؛تک؛ برداشتم در گلـــویم گیر کـــرده بغض سخت رفتنت درد دل را تـا بگــویم نی لبــک برداشتم تا خبر از مــرگ احساسم به گوش تو رسد دست بـــردم بی اراده قاصـدک برداشتم تن به دریا داده بودم غرق چشمانت شدم از لب دریـــاچه ات قــدری نمک برداشتم سیب سرخی بودم از دست جــفای روزگار روی شاخه خون دل خوردم و لک برداشتم بیت آخـــــر در میـــان واژه هــــای قـــافیه تا به چشمانت،رسیدم زودشک برداشتم
آهو ندیده‌ای که بدانی فرار چیست صحرا نبوده‌ای که بفهمی شکار چیست باید سقوط کرد و همین طور ادامه داد دریا نرفته‌ای بچشی آبشار چیست پیش من از مزاحمت بادها نگو طوفان نخورده‌ای که بفهمی قرار چیست هی سبز در سفیدی چشمت جوانه زد یک بار هم سوال نکردی بهار چیست در خلوتت به عاقبتم فکر کرده‌ای؟ خُب...کیفر صنوبرِ بی‌برگ و بار چیست؟ روزی قرار شد برسیم آخرش به هم حالا بگو پس از نرسیدن قرار چیست؟
رد شدی از بغل مسجد و حالا باید یا بچسبیم به تو یا به مسلمانی خویش
اگر دستم به ناحق رفته در زلف تو معذورم! براى دست هاى تنگ، ايمانى نمى ماند...
جانِ لیلی، جان مجنون،جانِ یوسف، جانِ عشق ازفراقت تا ابد، باچشم تَر خواهم نوشت... تبریزی
دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست من سرخوشم از لذت این چشم به راهی ای عشق، تو را دارم و دارای جهانم همواره تویی، هرچه تو گویی‌و تو خواهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خورشید من، بی تو زمین یک فصل کم داشت لبخند گل، در رجعت از پاییز غم داشت خواب زمستان بی تو هی تکرار می شد گل در کنار خار، گویی خار می شد داغ پریدن را کبوتر هم به دل داشت در آسمان! شب بی تو حق آب و گل داشت یک شب ورق برگشت، مهرو ماه خندید از چشمهای آسمان احساس بارید در روز میلادت ملائک کل کشیدند با سرخوشی در صور مشتاقی دمیدند یک تکه از لبخند تو شد جای خورشید در آسمان بخت من تابید و تابید از جای پایت عاشقی جوشید، گل کرد یادت تمام گلعذاران را خجل کرد ما با تو در دلداده بودن عهد بستیم ما می نخورده از سبوی عشق مستیم این روزها هر چند کار دل صبوری ست از روی تو سهم من این ایام دوری ست اما قسم بر آیه ها‌ی مصحف نور یک روز می آیی تو از این قصه‌ی دور
چقدر ساده به هم ریختی روان مرا بریده غصّه ی دل کندنت امان مرا قبول کن که مخاطب پسند خواهد شد به هر زبان بنویسند داستان مرا گذشتی از من و شب های خالی از غزلم گرفته حسرت دستان تو جهان مرا سریع پیر شدم آنچنانکه آینه نیز شکسته در دل خود صورت جوان مرا به فکر معجزه ای تازه بودم و ناگاه خدا گرفت به دست تو امتحان مرا نه تو خلیل خدایی نه من چو اسماعیل بگیر خنجر و در دم بگیر جان مرا تو را به حرمت عشقت قسم بیا برگرد بیا و تلخ تر از این مکن دهان مرا چه روزگار غریبی است بعد رفتن تو بغل گرفته غمی کهنه آسمان مرا تو نیم دیگر من نیستی ؛ تمام منی تمام کن غم و اندوه سالیان مرا امید_صباغ_‌نو
﷽ دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست من سرخوشم از لذت این چشم به راهی ای عشق، تو را دارم و دارای جهانم همواره‌تویی،‌هرچه تو گویی‌و تو خواهی صبحتون بهشت🌹🌹🌹🌹🌹
ڪلامم طعم دلتنگے سڪوتم رنگ غـم دارد به هر در مے زنم اما تو را این قصـه ڪم دارد..
آبادی شعر 🇵🇸
پیام اول👇 ادمین هم خوبه. سلام می‌رسونه شما چطوری؟ خوبی؟ پیام دوم👇 اشعار اقای یونسی و تو یه گروه دیدم. مشاعره داشتن با یه اعضا. اگه آقای یونسی این پیام و میخونن و مایلن یه سایتی از خودشون معرفی کنن تو لینک ناشناس تا ما در اختیار دوستان بذاریم🌹🌹 پیام سوم👇 اینم از برکات فیلتر شدنه😁😁😁 پیام چهارم👇 که احتمال میدم پیام آقا جواد باشه آقا جواد ممنون. ویرایش کردم همون روز. اما نگفتی پس شعر مال کیه🤔 💐🌺🌺🌺🌺
درخواست توقف پخش دو سریال آنتن و شبکه مخفی زنان | فارس من https://farsnews.ir/my/c/166667
. مهر و وقت جلوه پاییز شد باز بغض شعرها لبریز شد از نوک هر برگ خشک زرد روی حس ناب یک غزل آویز شد... سلام✨✨ صبح پاییزی تون بهارانه💚
دلم هوای تو دارد، هوای زمزمه ات ... ❤️❤️
فعلا به دستور طبیب عشق... میخورم هر وعده ای بعد از غذا شربت خون جگر یک قاف غین* ق.غ=قاشق غذا خوری
قسمت "من" نیست با "تو" "ما "شدن یک شبی در محضری، همتاشدن👫 دختری از عشقمان حاصل شود تو شوی مامان و من بابا شدن🚶‍♂
منم که میکشم فراق و نقش و طرح بودنت همیشه در کنار من همیشه در نگاه، تو تویی خیال هر شبم دعای صبح و ظهر من بخیرِ صبح های من،برایِ پادشاه،تو سلام پادشاه من سلام شعر روز من ببین سروده ام غزل برای صبحگاه، تو
تو با من بی من و من بی تو با تو .... غم پنهان خود را با که گویم؟
در گـوش فـرشـته‌ها اذان بایـد گـفت تفسـیر خــوش یَلْـتَقِیان بایــد گــفت روزی‌که علی و فاطمه خوش حال‌اند تبریـک به صـاحب الزمـان بایـد گفت