eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
جانا به جان رسید ز عشق تو کار ما دردا که نیستت خبر از روزگار ما در کار تو ز دست زمانه غمی شدم ای چون زمانه بد، نظری کن به کار ما
عشق تو ز خاص و عام پنهان چه کنم دردی که ز حد گذشت درمان چه کنم خواهم که دلم به دیگری میل کند من خواهم و دل نخواهد ای جان چه کنم
اگر روزی یقین کردی جهان جای کمی دارد چو من سر در گریبان کن، گریبان عالمی دارد
یک کلبه ی چوبی لب آب آوردم کتری و اجاق و "شعر ناب" آوردم برخیز که چای سبز خوشبختی را با حبه ی قند آفتاب آوردم
شق ّالقمری! معجزه ای! تکّه ی ماه! " لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلّا بِاللہ "
دوستت دارم،ولی دیگر نخواهم گفت، چون "دوستت دارم" شده قربانی تکرار ها گفت: "تا امروز دیدی من دلی را بشکنم؟!" بغض کردم...خود خوری کردم...نگفتم بارها!
مانند خانه اے ڪه رود صاحبش سفر بستیم دیده بر رخ مردم چو یار رفت !
مثل یک کلبه ی ویرانه پـر از آوارم دوستت کاش نمی داشتم اما دارم
صبح است و حیاتی که مرا با تو طلوع است… 🌾
چادر به سرت کردی شب سجده کنان آمد از زیر همین چادر صد مشک فشان آمد از معجزه چادر حقش نتوان گفتن اما به کرم دیدم عشقی که به جان آمد روزی که زلیخا هم با معیت معشوقش از زیر همین چادر یکباره جوان آمد
کس نگذشت در دلم‌تا تو به خاطر منی یک نفس از درون من خیمه به در نمی زنی
دل به مجنون شدن خویش در آیینه نبند صبر کن! عاشق دیوانه ترت می‌آید!
سخت پیدا شدی اما به خودم می‌بالم! چون تو از هر نظر انگار به من می‌آیی..
توصیف‌ ناپذیری و این را به غیرِ تو در وصفِ هرکسی که بگویم تعارف است.!
خندہ بر بخت زنم یا به وفادارے دوست گریه بر خویش ڪنم یا به گرفتارے دل! 🌼🥀🌼🥀🌼🥀🌼🥀🌼🥀🌼
"مانده ام باچه دلی هرروز عاشق میشوند ما ڪه بعد از عشق اول دل خود گم کرده ایم!!
‌ هرچند حیا می‌کند از بوسه ما دوست دلتنگی ما بیشتر از دلهره اوست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه ذوقی می‌کند با دست خالی به روی میز و آن اُرگ خیالی تمام خاطراتم زنده شد باز در این تصویر و این احوال عالی
سلااااام میدهم تورا جواب میدهی مرا مگر غریبه دیده ای که گفته ای به من شما؟ مرا به سیدی شلوغکار میشناسنم تورا به دختری پر از حیا و ناز و با خدا
نیمه شب رفتی،هوای چشم هایت گرگ و میش رویِ دارِ دل کشیدم چله ی غم، ریش ریش تارو پود عشق را آهسته میبافم عزیز دست حق پشت و پناهت مهربانم،خیر پیش
ایولا👌👌👏👏👏
هر چند , با عاشق شدن مشکل ندارم یک مشکل اما هست ; دیگر دل ندارم در بوستانی که خودم آباد کردم چندی ست دیگر حقِ آب و گل ندارم باید مرا از نو بچیند دستِ تقدیر چیزی کم از احساس یک پازل ندارم دیوانه ام آری, مرا دیوانه کردند ناچارم از بس"دشمنِ عاقل ندارم" فیل و رخ و اسب و وزیرم را گرفتند حتی دو تا سربازِ نا قابل ندارم دل را زدم دریا بخواهد یا نخواهد دیگر خیالِ دیدنِ ساحل ندارم من در جوابِ..عشق آیا اتفاقی ست؟ حرفی به غیر از "ای دلِ غافل" ندارم مجتبی سپید
در انتظار پیام ِ 'شبت بخیر عشقم' دو چشم خسته ی من تا به صبح بیدار است...!
ای شمع! بسوز و آب کن ما را هم آسوده ز پیچ و تاب کن ما را هم از گریۀ ما بقیع آباد نشد ای اشک! بیا خراب کن ما را هم شاعر: