eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
نیندازد به هر آلوده دامن ، عشقِ او سایه به‌خاصان‌می‌دهد‌‌شَه‌جامه‌ی‌پوشیده‌ی‌خود را
دَر عِـشـق جایِ داد و سِتَد نیست غالِبـاً دِل می‌دهَند و دَر عِوَضَش دِل نِمی‌بَرَند
سوز ِ سردی می‌کشد شلّاق و می‌چرخاند و من درد را حس می‌کنم در بند بندِ استخوانم
من اختيار خود را تسلیم عشق كردم ...
حتی به رغم منظره‌هایی که محشرند همواره چشم‌های تو یک چیز دیگرند تندیس یادبود خدا در زمینی و اعضای تو تراشه‌ای از سنگ مرمرند بوسه‌ست نام تک‌تک آن میوه‌ها که من در هر زمان بچینم‌شان، باز نوبرند آزادم و در اوج رهایی اسیر تو دستان من شبیه به بال کبوترند هرچشم و گوش بسته که دیدم دچار توست انبوه عاشقان تو هم کور و هم کَرند در عشق جای داد و ستد نیست، غالبا دل می‌دهند و در عوضش دل نمی‌برند مارا چه ساده سکه‌ی یک پول می‌کنی این روزها که ناز تو را خوب می‌خرند
شنیده می شود از آسمان صدایی که.. کشیده شعر مرا باز هم به جایی که ... نبود هیچ کسی جز خدا، خدایی که... نوشت نام تورا، نام آشنایی که ـ پس از نوشتن آن آسمان تبسم کرد و از شنیدنش افلاک دست و پا گم کرد نوشت فاطمه شاعر زبانش الکن شد نوشت فاطمه هفت آسمان مزین شد نوشت فاطمه، تکلیف نور روشن شد دلیل خلق زمین و زمان معین شد سلام‌اللّه علیها 🌸
دبستان رفته می داند چه یارب هاست با طفلان چو در اخبار می گویند برف احتمالی را...
🌸🌸
ای در دلم نشسته از تو کجا گریزم؟! ای توبه ام شکسته! از تو کجا گریرم؟!...
پنهان و آشکار به یادت گریستم چون ابر نوبهار به یادت گریستم دلسنگ و پر غرور از این عشق رد شدی دلتنگ و بی قرار به یادت گریستم تو مثل رود راهی دریا شدن شدی من مثل آبشار به یادت گریستم روزی هزار بار تو را یاد کردم و... روزی هزار بار به یادت گریستم مانند جاده ای که به پایان نمی رسد عمری در انتظار به یادت گریستم دیدم که در قفس دو قناری چه دلخوش اند بی هیچ اختیار به یادت گریستم
🍂🌼 ❤️ 🌼🍂 ناگهان آیینه حیران شد، گمان کردم تویی ماه پشت ابر پنهان شد، گمان کردم تویی   رد پایی تازه از پشت صنوبرها گذشت... چشم آهوها هراسان شد، گمان کردم تویی   ای نسیم بی‌قرار روزهای عاشقی هر کجا زلفی پریشان شد، گمان کردم تویی   سایه‌ی زلف کسی چون ابر بر دوزخ گذشت آتشی دیگر گلستان شد، گمان کردم تویی   باد پیراهن کشید از دست گل‌ها ناگهان عطر نیلوفر فراوان شد، گمان کردم تویی   چون گلی در باغ، پیراهن دریدم در غمت غنچه‌ای سر در گریبان شد، گمان کردم تویی   کشته‌ای در پای خود دیدی یقین کردی منم سایه‌ای بر خاک مهمان شد، گمان کردم تویی 🍂🌼 💜🌺💜🌼🍂
، اےصبا... درد من خسته به درمان برسان یعنی ازمن بستان جان وبه جانان برسان نامهء ذره به خـــورشید جهـــان‌آرا بـَــر تحفهٔ مــــور به درڪَــاه سلیمان برسان 🌸 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 💜🍃🌸🍃🌸
هر کس به کسی نازد و ما فاطمه داریم گفتیم همیشه ، همه جا فاطمه داریم ننگ است بکوبیم درِ خانه هر کس دنبال سرابیم چرا فاطمه داریم ما ترس نداریم ز سیلاب حوادث مانند علی بعد خدا فاطمه داریم ما چشم طمع تا ابدالدهر نداریم بر ثروت هر بی سر و پا ، فاطمه داریم رو کن به مسیر دگری ای غم دنیا بیهوده به این سمت نیا ، فاطمه داریم زهراست که داده است به ما جرات طوفان در دل نبُوَد واهمه تا فاطمه داریم
چون شعر و ترانه بود در خانه ی ما چون رود روانه بود در خانه ی ما یک صبح بهار مادرم خوابش برد تقدیر زمانه بود در خانه ی ما
🍃🌹 تا آن زمان که گردش این روزگار هست تا آن زمان که روز وشبی برقرار هست کم یا زیاد بسته به میزان لطف حق پای پیاده عشق به هر دل سوار هست وقتی گدا شدن به در دوست عاشقیست پس در تمام عمر به هر لحظه کار هست ما ظاهراً اگر چه خدا را ندیده‌ایم اما یقین که جلوه آیینه‌دار هست یک گل رسید و معنی ضرب المثل شکست یک یاس آمده که همیشه بهار هست یک برگ یاس با همه عالم برابر است معنی یاس یک کلمه هست و مادر است هرکس که مادر است دو عالم برای اوست بام بهشت نقطه پایین پای اوست مادر شدن برای دو عالم شرافتی است بر دختری که گفته پدر هم فدای اوست او قبل خلقت آمده قبل از همه رود سوی بهشت باغ گلی که سرای اوست شرط و شروط خلقت دنیاست فاطمه این میل باطنی عمیق خدای اوست آمد کسی که بین قنوت شبانه‌اش همواره اسم یک یک همسایه‌های اوست تصویر خالصانه ذکر و دعاست او همسایه همیشه قرب خداست او او کوثر است و چشمه دریاترین خم است نور است و نور بخش سپهر است و انجم است پیداتر از همه شد و بین بزرگی‌اش در لابلای ثانیه‌های زمان گم است از آب و خاک مهریه او جوانه زد هر دانه‌ای که بر سر هر خوشه گندم است مصرف نکرد غیر خودش در مسیر حق زهرا تمام مرتبه الگوی مردم است از خود گذشت تا که ولایت علم شود زهرا بپای دین خدا مثل اهرم است دین خدا ز همت او جان گرفته است زن با نگاه فاطمه عنوان گرفته است سلام‌الله‌علیها
یک استکان طراوت گلهای تازه دم یک لقمه آفتاب سحر ناشتای تو هر چار فصل دامن چل تکه ات بهار هر هفت روز هفته دلم مبتلای تو... 💙
بسم الله الرحمن الرحیم ترکیب‌بند مدح فاطمی-مهدوی؛ کوثر ساقی بدون لطف تو شادی به فکر غم شدن است وجود یکسره در معرض عدم شدن است به جلوه آمده در تو تمام "کن فیکون" جواب خواسته‌های تو لاجرم "شدن" است به بودن تو گره خورده است بودن ما به شوق توست که دم فکر بازدم شدن است برای از تو نوشتن درخت‌های جهان تمام حسرت‌شان کاغذ و قلم شدن است تویی که آینه‌ی کعبه‌ای و آن عملی که در برابر تو واجب است، خم‌شدن است کمال مرتبه‌ی شاعران دوره‌ی ما در آستان تو عمان و محتشم شدن است عزیز می‌شود از هم‌نشینی گل، خار که فضّه‌ی تو سزاوار محترم شدن است رسیده است به لطف تو تا خدا زهرا کسی‌که ذکر لبش بوده‌است؛ "یازهرا" خبر رسیده به شب موقع سپیده شده که روح صبح به جان سحر دمیده شده گناه راه ندارد به هردلی که بر آن نسیم مرحمت فاطمه وزیده شده کدام فاطمه؟ آن فاطمه که با لطفش گناه‌کارترین بنده‌ها خریده شده کدام فاطمه؟ آن فاطمه که در معراج صدای شوهرش از هر طرف شنیده شده کدام فاطمه؟ آن فاطمه که بی‌مثل است همان که هیچ‌کجا مثل او ندیده شده کدام فاطمه؟ آن که برای اهل زمین غبار معبر او سرمه‌ی دودیده شده فضائل تو زیادند، کم نباید گفت به این دلیل غزل‌های ما قصیده شده خوش‌آمدی به‌جهان ای تمام جان جهان فدای مقدم تو جان شاعران جهان برای بردن نامت وضو گرفت قلم که از قبال تو نام نکو گرفت قلم تو را ندیده و یک‌عمر از تو دم زده است اگر سراغ تو را کو به کو گرفت قلم همین که نام تو را تا همیشه یاس سرود برای ساحت خود رنگ‌وبو گرفت قلم به هیچ واژه‌ی دیگر نمی‌شود آرام که از همان اول با تو خو گرفت قلم از آن زمان که به اجبار از غم تو نوشت چه بغض‌های بدی در گلو گرفت قلم به نام دشمن تو می‌رسید و می‌دیدم که از نوشتن آن نام رو گرفت قلم به روسیاهی خود راه چاره پیدا کرد نوشت فاطمه و آبرو گرفت قلم در آسمان امامت وجود تو بدر است که درک فضل تو درک فضیلت قدر است به‌جز تو رخت محبت به تن نداشت کسی توجهی به مقامات زن نداشت کسی اگر تو همسر مولا علی نمی‌بودی در این جهان پسری چون حسن نداشت کسی به سینه سنگ تو را می‌زنند عاشق‌ها وگرنه مستمع سینه‌زن نداشت کسی قسم به آیه‌ی فصل‌الخطاب خطبه‌ی تو که در حضور تو طبع سخن نداشت کسی اگر که ذره‌ای از برکت تو را می‌دید علاقه‌ای به پسر داشتن نداشت کسی اگر که قابل تقدیم خاک پای تو بود بدیهی است که سر در بدن نداشت کسی اگر تقاص ستم‌های رفته بر تو نبود به زیرلب دم یابن‌الحسن نداشت کسی خدا کند که بیایی به ما سری بزنی به آسمان زمین رنگ دیگری بزنی زمانه‌ای‌ست که شان امام گم شده است هزار رکن در این یک مقام گم شده است غبار شبهه نشسته‌ست روی آینه‌ها چرا که فرق حلال‌وحرام گم شده است چه روزگار بدی شد که فیض گمنامی میان این همه "دنبال نام" گم شده است چنان بدون تو بی‌ارزش است این دنیا که بین پیر و جوان احترام گم شده است نشسته‌ایم که صبح رسیدنت برسد نشسته‌ایم و شکوه قیام گم شده است مگر که چشم امید زمین به غیر از تو در انتظار ظهور کدام گمشده است؟ بیا که بی تو شب عید را نمی‌دانیم! که ماه بر سر این پشت بام گم شده است به شام دنیا، صبح ظهور، خاتمه است می‌آید آن‌که دعای‌قنوت فاطمه است.
گر افتخار وجود تو روزگار نداشت چنین شکوه و جلالی به یادگار نداشت تویی بهانه خلقت به عاشقانه ی شب بدون ماه وجودت علی نگار نداشت طنین واژه مادر، شکوه و جلوه زن بدون لطف تو، بانو، چنین وقار نداشت کرم شبیه حسن، صبر مثل زینب بود جهان بدون حسین تو اعتبار نداشت تو اهل بیتی و بیت تو، عالم امکان بعید نیست که غیر از تو شاهکار نداشت کشید چادر مهرت بر آسمان پهنا زمین به غیر عبای تو سایه سار نداشت
با دیدنت افتاده از چشمان من دنیا خانم اجازه چشمتان شاعر نمیخواهد ؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آبادی شعر 🇵🇸
مخصوص مدیر کانال☺️☺️
پُر کن از باده ی چشمت، قدح صبحِ مرا خود بگو من ز ِ تو سرمست یا خورشيد...؟ 🌷