eitaa logo
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
1.1هزار دنبال‌کننده
29.1هزار عکس
20.4هزار ویدیو
123 فایل
کانال دوستداران شهید مدافع حرم شهید عباس کردانی لینک کانال @abbass_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ارتباط با خادم کانال،، @mahdi_fatem313
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸 می دانی لایق بودن یعنی: رنگ رو داشتن شهدا رو داشتن در شهدا بودن این راه سرانجام تو را در اغوش 🕊می سپارد گر مرد رهی بسم الله✋ 🕊🕊🌷 @abbass_kardani
🌾زمانی که مردم مشغول عمل هستند، 🔹دعای کمیل می خوانند، 🔸دعای ندبه، 🔹دعای سمات، 🔸نماز شب 🔹و زیارت عاشورا می خوانند، 🌾و به کارهای مشغول هستند، تو کاری کن که عملت باشد👌. 🌾مثلا دیده اید که بعضی ها پرخوری می کنند، در عوض بعضی ها کــم ولــی می خورند⁉️ 🌾زمانی که مردم می خواهند. عملی انجام دهند که همه بفهمند، یک عمل انجام بده😊. (ره) 🌹🍃🌹🍃 @abbass_kardani
#اخلــــــــــــــــــاص ⛔️ما،درخانه باامنیت انقدر مخلصانه نمازمیخوانیم؟؟؟ ⛔️اصلا به نمازخواندن،اهمیت میدهیم؟؟؟ @abbass_kardani
دل نوشته ای با شهدا 🌹 از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم! . اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... . . دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از از کوچه گذشتم... . . به سومین کوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... . . به چهارمین کوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... . . به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . . ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... کم آوردم... گذشتم... . . هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان میکرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... . . هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میکردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... . . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... . . . . از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت... گاهی،نگاهی.... @abbass_kardani
🎄🕊 ✨خوشا به حال کسانی که در تمام احوال برای خدا را فراموش نکنند و تمام کارهای خود را مخلصانه برای خدا انجام دهند که این کار باعث رها شدن از و نجات پیدا کردن از آتش جهنم می‌باشد. بدانید که اخلاص، محک شناخت متقی و مومن از غیرمومن وغیر متقی  است. لذا  اخلاص در امور را پیشه خود قرار دهید و اعمالتان را هر چند که قلیل باشد
: 💢ما در مواجهه با مرگ، رسیدن به و بزرگی را انتخاب کرده‌ ایم✅ 🔰ما فرزندان کسانی هستیم که راه آن‌ها را نمی‌شناسد❌ چرا که آن‌ها به‌وسیله مرگ در مسیر خدا صعود👆 کرده‌اند و به زندگی و نشاط و بشارت دست یافتند؛ زندگی که جز کسی که ابرها از کنار رفتند آن را احساس نمی‌‌کند🚫 از این رو آنچه را که کسی ندیده می‌بیند و آنچه که به قلبـ❤️ کسی خطور به قلب وی خطور می‌کند.  🔰ما فرزندان کسانی هستیم که در راه دفاع👊 از مرزهای وطن چیزی ندیدند❌ وطنی که ما شرم داریم آنرا رها کنیم هر چقدر تهدید هم باشد؛ ما می‌ایستیم و افتخار می‌کنیم که میوه‌های سال‌ها جهاد با چشمانی باز👀 هستیم، با اختیار و ، چشمانی که با عشق و اراده 🌷 بسته شدند.  🌹🍃🌹🍃 @abbass_kardani
♨️در ماجـرای #فتنه ‌ی ۸۸ . . . معمولاً به ما آماده‌باش می‌دادند. بنابراین چند تا از بچه‌ها برای اینکه بتوانند در مراسم تاسوعا، #عاشورا شرکت کنند گوشی‌شان را #خاموش کرده بودند تا آماده‌باش شامل آنها نشود. 🌺منتهـا مرتضــی گوش به زنگ بود و به محض #اعلام آماده‌باش به مصاف #فتنـه‌گــران رفت. 🌴من آن روز همراهـش بودم به نظرم در خیابان شادمـان بود؛ که در یک موقعیت #خاص، عده‌ی زیادی از فتنـــه‌گران مرتضــی را #محاصره ڪردند و او را از ناحیه گردن و دست به شدت #مضروب کردند طوریکه او را به بیمـارستان رساندیم. 💐مرتضـی تنها از #ولایتمداری دم نزد ؛ و به امر ولایت وارد میدان عمل شد مزد این #اخلاص و #عملگرایی چیـزی جز " شهــادت " نبـود ... ✏️راوی : مهدی بهارلو (دوست‌شهید) #جانباز_فتنه۸۸ #شهید_جاویدالاثر_مدافع_حرم #شهید_مرتضی_کریمی🌷 🍃🌹🍃🌹
به قولِ شهداء آخر بودند که یوسف زهرا(ع) آن ها را خرید، به قولِ معروف برای تیپ زدند... چطور؟ اگر زیبا بودند از آن زیبایی در استفاده کردند... گفتند خدایا ما می خواهیم ما را فقط تو ببینی ما میخواهیم از تو دلبری کنیم که در نهایت هم دل بردند و هم دل دادند و به قیمت جان، را خریدند... آنها در اوج عمل کردند و شدند یاران سیدالشهداء(ع) ولی ما...بماند...😔😔 🙏 🍃🌹🍃🌹 @abbass_kardani
#شـهـیـدانـه 🌸🍃 #شهـدا... مـــرا #میهمان ِ سفـره ی مهربانی ِخود کنید! دلـم گرفته از آشــــوب ِ #شهر ... اینجا، #آدمها غریبه اند #اخلاص و #صفا و #گذشت... دلم یک جـُــرعه #سادگی میخواهد ... #دسـتم‌رو‌بگیــرین‌آے‌شــهدا #شهید_مصطفی_صفری_تبار #شهیدکـمـیــــل #مدافع_وطن @abbass_kardani✅
📝 💢دیشب حال خوشی نداشتم😞 گذرم افتاد به ♦️از خیابان شهدا🌷 آرام آرام در حال گذر بودم. خیابان هر قدمش ایی داشت 🌾 ، به نام محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین😌نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی⁉️⁉️ جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم😔 🌾 دومین کوچه شهید پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی💖 رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد👤 صدایم زد! گفت: سفارشم بود به حضرت زهرا و رعایت حدود خدا... چه کردی⁉️ جوابی نداشتم و از شرم از کوچه گذشتم😔 🌾 به سومین کوچه رسیدم! شهید به صدایی ملایم💥اما محکم مرا خواند! گفت: البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد⁉️ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد😢 سر به گریبان؛ گذشتم. 🌾 چهارمین کوچه! شهید آقا حمید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی⁉️ برای خودت چه کردی!؟ برای دفاع از ⁉️ همچنان که دستانم در دستان بود! از او جدا شدم💕 و حرفی برای گفتن نداشتم. 🌾 پنجمین کوچه و شهید صدای نجوا و مناجات شهید می آمد! صدای اشک و ناله😭 در درگاه پروردگار را متوجه اش نکردم🚫 شرمنده شدم، از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم😔 🌾 ششمین کوچه و شهید هیبت خاصی داشت. مشغول بود! مبارزه با هوای نفس،نگهبانی دل💝 کم آوردم...گذشتم... 🌾 هفتمین کوچه انگار کانال بود! بله شهید انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! دل های دختران و پسرانی بود که در دنیا خطر⚠️ لغزش و غفلت تهدیدشان میکرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم😔 🌾 هشتمین کوچه؛ رسیدم به انگار شهید پازوکی هم کنارش👥 بود! پرونده های را تفحص میکردند! آنها که اهل عمل به وصیت شهدا📜 بودند شهید محمودوند پرونده شان را به می سپرد! برای ارسال نزد 😢 🌾پرونده های باقیمانده روی زمین🗞 دیدم وساطت میکردند، برایشان. هم بود!😭 وساطت فایده نداشت❌ ⇜از حرف ⇜تا ! فاصله زیاد بود. دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم...خودم دیدم که با حالم چه کردم!😭😭 تمام شد...تمام⛔️ از پس کوچه های دنیا! ❌نمی توان گذشت❌ ❣ 😔 🌷شهدا همه را صدا میزنند 💥اما نمیشنود🚫 🌹🍃🌹
#سیـره_شهــدا❤️ 🔸از ویژگی‌های بارز شهید خوشرویی و آراستگی ظاهری و پرداختن به ورزش بود و همین امر در #تواضع و #اخلاص، ایشان را #محبوب دل جوانان می‌کرد. 🔸پرهیز از #ریا، شاخصه دیگر ایشان بود؛ چنانچه بعد از شهادت نیز خانواده و نزدیکان وی از برخی مدارج و مراتب علمی ایشان بی‌اطلاع بودند.   🔸ارادت خاص نسبت به مولا علی بن موسی الرضا(ع)، تداوم ارتباط با قرآن و اقامه نماز صبح در مسجد، زیارت هفتگی جمکران و زمزمه همیشگی دعای عهد، روح بیکرانه‌اش را زلال‌تر می‌کرد. 🔸 در یک کلام، زندگی شهید طبق سفارش مقام معظم رهبری، آمیخته‌ای از #تحصیل، #تهذیب و #ورزش بود. #شهید_محمدمهدی_مالامیری🌷 #شهید_مدافع_حرم 🌷🌷یادشهداکمترازشهادت نیست 🌷🌷 🌷💥🌷 @abbass_kardani 🌷💥🌷
به قولِ حاج حسین یکتا: آخر تیپولوژی بودندکه یوسف زهرا(ع)♥️ آن ها را دید به قولِ معروف برای تیپ زدند... چطور⁉️ اگر بودند از آن زیبایی در راهِ خدا استفاده کردند👌گفتند: خدایا ما می خواهیم ما را فقط ببینی ما میخواهیم فقط از تو دلبــ💖ـری کنیم که در نهایت هم دل بردند و هم دل دادند و به قیمت جان را خریدند ... ✍پ.ن: گاهی با خواندن هرچند کوتاه ولی پربارشان به خودم نهیب می زنم اگر امثال شهید دهقان ها🌷 یا ها یا...، همینطوری از دنیا می رفتند، حیف می شدند. برازنده شان بود آنها در اوج عمل کردند و شدند یاران سیدالشهداء(ع) وسربازان مهدی موعود🌸 و ما ... بماند.....😔 🦋🦋یاد شهدا کمتر از شهادت نیست 🦋🦋 🦋🌺🦋 @abbass_kardani 🦋🌺🦋
باید یـادمان بـماند.. سختی سنگرهای کمین را... هـور را... ، نیـزارها را... و رزمنـده ها را... که مبادا کنیم مدیون کسانی هستیـم @abbass_kardani
ـ﷽ـ برای اینڪه؛ |لُطف، رحمت و آمُرزشِ| خداوند شامل حآل ما شود، باید داشته باشیـم. برای اینڪه ما |اخلاص| داشته باشیم، سرمایه مے خواهَد ڪه ما از همه چیزِمان بُگذریم. برای اینڪه از همه چیزِمان بُگذریم، باید شبانہ روز دِلمان، وجودمان و همه چیزمان با |خـدا| باشـد. آنقدر باشیم ڪه خدا ڪلاََ از ما راضے باشد. قدم مے زنیم، حرف مے زنیم، شُعار مے دهیم و مے جنگیم، براے باشـد، همه چی و همه چی باید برای رضای خدا باشـد ڪه اگر اینطور بود پیروزیم. •[
🕊تا میتوانی از صبر بگو ،از گذشت 🕊و ایثار 🕊که این این سه خود جوهر 🕊 اخلاص اندو ... 🕊پاکیزه کردن قصد و عمل و 🕊نیت است 🕊از غیر خدا 🕊اخلاص، جلای عشق است...♥️ 🕊شهید محسن حججی 🕊سلام صبح تون شهدایی🕊✋🕊 🕊 🕊 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 👉@abbass_kardani👈 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
🔶 سردار دلها: باید به این بلوغ برسیم که نباید دیده شویم! آن کس که باید ببیند، می بیند...! @abbass_kardani
☘ شهادت شهید والامقام عباس کردانی(کردونی) ☘ سلام بر او که می گفت: «هر گاه امتــِــدادِ نگـــاهَت به حـَــرام نرسیـــد؛ شـَــهیـــدی...» شهید مدافع حرم عباس کردونی، قصه ای عجیب دارد، شاید عجیب تر از هر شهید دیگری, زندگی زاهدانه در اتاقی کوچک در زمین کشاورزی به دور از آدم های دنیا زده داشت. از خواب امام رضا "علیه السلام" که ساعت وروز وسال شهادتش را به او خبر داده بود تا آشنایی بسیارش با علوم غریبه، عباس را متفاوت کرده بود اما هیچ کدام از اینها، کرامت عباس نبود، کرامت عباس او و اش بود. صحبت از این شهید سخت است. 💔فرازی از وصیت نامه : بعد از اقرار به وحدانیت خداوند یکتا ونبوت رسول الله ووصایت ائمه اطهار علیه السلام با در راه خدا قدم نهادم وبرای خدا از سرزمینم هجرت نمودم.تاجهاد درراه خدای تبارک وتعالی را به جا بیاورم وبه فریاد خواهی مظلومان بشتابم وبه ندای حسین زمانم لبیک گفته باشم. واز خدا خواسته ام همچون سیدالشهدا علیه السلام ویاران، قطعه قطعه شهید شوم واگر شهادتم همراه با اسارت باشد چه بهتر که نشانی از عمه سادات سلام الله علیها به یادگار داشته باشم. هدیه به روح مطهر شهید عباس کردانی فاتحه وصلوات🦋
☘ تولد شهید والامقام عباس کردانی(کردونی) ☘ سلام بر او که می گفت: «هر گاه امتــِــدادِ نگـــاهَت به حـَــرام نرسیـــد؛ شـَــهیـــدی...» شهید مدافع حرم عباس کردونی، قصه ای عجیب دارد، شاید عجیب تر از هر شهید دیگری, زندگی زاهدانه در اتاقی کوچک در زمین کشاورزی به دور از آدم های دنیا زده داشت. از خواب امام رضا "علیه السلام" که ساعت وروز وسال شهادتش را به او خبر داده بود تا آشنایی بسیارش با علوم غریبه، عباس را متفاوت کرده بود اما هیچ کدام از اینها، کرامت عباس نبود، کرامت عباس او و اش بود. صحبت از این شهید سخت است. 💔فرازی از وصیت نامه : بعد از اقرار به وحدانیت خداوند یکتا ونبوت رسول الله ووصایت ائمه اطهار علیه السلام با در راه خدا قدم نهادم وبرای خدا از سرزمینم هجرت نمودم.تاجهاد درراه خدای تبارک وتعالی را به جا بیاورم وبه فریاد خواهی مظلومان بشتابم وبه ندای حسین زمانم لبیک گفته باشم. واز خدا خواسته ام همچون سیدالشهدا علیه السلام ویاران، قطعه قطعه شهید شوم واگر شهادتم همراه با اسارت باشد چه بهتر که نشانی از عمه سادات سلام الله علیها به یادگار داشته باشم. هدیه به روح مطهر شهید عباس کردانی فاتحه وصلوات🦋
✨﷽✨ سردار سلیمانی، پرورش یافته‌ی دین ✍ آیت الله مصباح یزدی (ره) در جلسه درس اخلاق: دین چنین کسانی را مانند حاج قاسم می‌تواند بپروراند که حتی در اوج قدرت و در جلسات رسمی سعی می‌کرد گوشه‌ای بنشیند و به شدت از شهرت و مطرح شدن پرهیز داشت. آن وقت این را مقایسه کنیم با حال خودمان. اگر بیاییم در مجلسی و کسی به ما اعتنا نکند، چه حالی پیدا می‌کنیم؟ مخصوصا اگر کسی فحشی هم به ما بدهد، چه حالی پیدا می‌کنیم؟ آن وقت کسی با این فضائل سعی می‌کرد دوستانش هم او را نبینند. این تربیت است. هیچ مکتبی این طور نمی‌تواند افراد را تربیت کند. ما خیال نکنیم دین صرفا یک نماز و روزه و حجّ است، نه اینطور نیست. کسانی باور کرده‌اند که اساس دین در است. اساس دین و محبت و و خشیت و خوف و رجا است. اصل دین اینجا است. بقیه رفتارها نمودهایی است که در موقعیت‌های مختلف خودش را نشان می‌دهد. ما باید بیشتر برای قلبمان حساب باز کنیم. بسیاری از ما غافل هستیم و گمان می‌کنیم اگر ولا الضالین را خوب بگوییم دیگر دین را ادا کرده‌ایم. اما این بزرگوار اساس دین را فهمید ریشه‌اش کجا است، به چه چیزی باید بیشتر اهمیت داد و تا لحظه آخر هم دست از این منش‌اش بر نداشت. 🕊🕊@abbass_kardani🕊🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
یڪرنگی پهن است بفرمایید ؛ لقمه‌ای با جرعه‌ای ... ماراهم دعوت کنید شهدا چه صبحی شود باشما بودن وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
برگزاری هیأت ومراسم عزاداری در دهه اول محرم، برایش از به شمارمی‌آمد وسنگ تمام می‌گذاشت، اما کیفیت اجرای آن برایش خیلی مهم‌ تر بود. طوریکه می‌توان ازهیأت عاشقان ثارالله (ع)، لشکر «۸ نجف اشرف» ، به‌عنوان یک الگوی نمونه عزاداری نام برد. از چند وقت پیش بزرگ ‌ترها و معتمدین خود را در لشکر خبر می‌کرد؛ چندتا بسیجی و یکی،دوتا پیرغلام امام حسین(ع) . بعدهم تقسیم کارمی‌کرد. «حاج حسین ، حاج عباس، سیدناصر، حاج فاضل، حاج رضا ،حاج غلام‌علی، حاج‌آقا جنتیان، برادر احمدپور» و بسیجی‌ها،هرکدام براساس و توانشان، مسئولیتی را برعهده می‌گرفتند. آن‌ها هم حاجی را خوب می‌شناختند؛ باوجود و ، اما جدی ، و ریزبین . اول کار تذکرات را می‌داد، سخنران و تک‌ تک موضوعات و مطالب قابل بحث برایش خیلی مهم بود و می‌گفت : انقلاب ما بر گرفته از وهمین مراسم‌ها بود و تداوم آن هم منوط به آن است؛ پس باید محتوای این مراسم‌ها قوی باشد. به عزاداران از بزرگ‌ ترها گرفته تا اطفال و حتی همسایگان نیز از توصیه‌های ویژه ‌اش بود . معمولا خودش و همه چیز را با دقت کنترل می‌کرد، البته مدیریتش هم اینگونه بود و همه می‌دانستند کارشان را باید به بهترین شکل انجام دهند . دیگر نیازی به تذکر مجدد نبود و کم‌تر به او مراجعه میشد‌‌. یادشهداکمترازشهادت نیست 🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🌦... از خیابان آرام آرام در حال گذر بودم!🤔 . 🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی؟... جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞 . 🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از 😓 از کوچه گذشتم... . به سومین کوچه رسیدم! 🌷شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... . به چهارمین کوچه! 🌷شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی؟! برای دفاع از !؟! همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓 . 🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم😓، از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . 🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ، نگهبانی ... کم آوردم...😭 گذشتم... . 🌷هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم ! هم ! هم ! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان می‌کرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم... . 🌷هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را می‌کردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود...😭😭😭 . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم!😭 تمام شد... . 🥀🕊از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا، نمی توان گذشت... وصیت_شهدا یادشهداکمترازشهادت نیست 🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
☘ شهید والامقام عباس کردانی(کردونی) ☘ سلام بر او که می گفت: «هر گاه امتــِــدادِ نگـــاهَت به حـَــرام نرسیـــد؛ شـَــهیـــدی...» شهید مدافع حرم عباس کردونی، قصه ای عجیب دارد، شاید عجیب تر از هر شهید دیگری, زندگی زاهدانه در اتاقی کوچک در زمین کشاورزی به دور از آدم های دنیا زده داشت. از خواب امام رضا "علیه السلام" که ساعت وروز وسال شهادتش را به او خبر داده بود تا آشنایی بسیارش با علوم غریبه، عباس را متفاوت کرده بود اما هیچ کدام از اینها، کرامت عباس نبود، کرامت عباس او و اش بود. صحبت از این شهید سخت است. 💔فرازی از وصیت نامه : بعد از اقرار به وحدانیت خداوند یکتا ونبوت رسول الله ووصایت ائمه اطهار علیه السلام با در راه خدا قدم نهادم وبرای خدا از سرزمینم هجرت نمودم.تاجهاد درراه خدای تبارک وتعالی را به جا بیاورم وبه فریاد خواهی مظلومان بشتابم وبه ندای حسین زمانم لبیک گفته باشم. واز خدا خواسته ام همچون سیدالشهدا علیه السلام ویاران، قطعه قطعه شهید شوم واگر شهادتم همراه با اسارت باشد چه بهتر که نشانی از عمه سادات سلام الله علیها به یادگار داشته باشم. هدیه به روح مطهر شهید عباس کردانی فاتحه وصلوات🦋
... از خیابان آرام آرام در حال گذر بودم!🤔 . 🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی؟... جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞 . 🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از 😓 از کوچه گذشتم... . به سومین کوچه رسیدم! 🌷شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... . به چهارمین کوچه! 🌷شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی؟! برای دفاع از !؟! همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓 . 🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم😓، از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . 🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ، نگهبانی ... کم آوردم...😭 گذشتم... . 🌷هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم ! هم ! هم ! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان می‌کرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم... . 🌷هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را می‌کردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود...😭😭😭 . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم!😭 تمام شد... . 🥀🕊از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا، نمی توان گذشت... 🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
☘ تولد شهید والامقام عباس کردانی(کردونی) ☘ سلام بر او که می گفت: «هر گاه امتــِــدادِ نگـــاهَت به حـَــرام نرسیـــد؛ شـَــهیـــدی...» شهید مدافع حرم عباس کردونی، قصه ای عجیب دارد، شاید عجیب تر از هر شهید دیگری, زندگی زاهدانه در اتاقی کوچک در زمین کشاورزی به دور از آدم های دنیا زده داشت. از خواب امام رضا "علیه السلام" که ساعت وروز وسال شهادتش را به او خبر داده بود تا آشنایی بسیارش با علوم غریبه، عباس را متفاوت کرده بود اما هیچ کدام از اینها، کرامت عباس نبود، کرامت عباس او و اش بود. صحبت از این شهید سخت است. 💔فرازی از وصیت نامه : بعد از اقرار به وحدانیت خداوند یکتا ونبوت رسول الله ووصایت ائمه اطهار علیه السلام با در راه خدا قدم نهادم وبرای خدا از سرزمینم هجرت نمودم.تاجهاد درراه خدای تبارک وتعالی را به جا بیاورم وبه فریاد خواهی مظلومان بشتابم وبه ندای حسین زمانم لبیک گفته باشم. واز خدا خواسته ام همچون سیدالشهدا علیه السلام ویاران، قطعه قطعه شهید شوم واگر شهادتم همراه با اسارت باشد چه بهتر که نشانی از عمه سادات سلام الله علیها به یادگار داشته باشم. هدیه به روح مطهر شهید عباس کردانی فاتحه وصلوات🦋