🍃عشق مهمان مقدسی است و قلب ، میزبان مهربانی. #عاشق که باشی ، جان تازه میگیری از وجودش .
.
🍃گاهی دل با شنیدن #روضه ای ، ذکری هم چون #یا_حسین .یارقیه .#یا_زینب یازهرا .می لرزد و ناگهان می بینی عاشق اهل بیت شده ای.
.
🍃صادق عاشق #حضرت_زهرا(س) بود.برای ازدواجش شرط کرد شریک زندگی اش حتما از سادات باشد.
با یک بانوی سیده #ازدواج کرد.
به قول همسرش در جلسات #خواستگاری هم حرف از شهادتش بود.
.
🍃به یاد #شهید_تجلایی از همسرش خواست تا در روز عقد برای شهادتش دعا کند...
پس از بله گفتن، #گلزار_شهدا و شهیدی هم اسم #صادق، دل عروس خانم را به بازی گرفت و او برای نیمه گمشده اش که به تازگی پیدا کرده بود با اشک دعای شهادت خواند.
.
🍃با شهادت #محمود_رضا_بیضایی، چهره آقای خانه ،حسرت های دل اش را رسوا کرد و آنجا بود که همسرش فهمید خودخواهی است صادق را فقط برای خودش بخواهد.
.
🍃برات کربلای نوکر ارباب در #اربعین امضا شد .همسرش نامه ای نوشت و به جدش قسم داد که پاره تنش به آرزویش برسد و از اهل کربلا خواست که همچون #قاسم_بن_الحسن شهد شیرین شهادت نصیب رفیق زندگیاش شود .نامه را به او داد تا در حرم #ابا_عبدالله امانتی را به صاحبش بسپارد.
.
🍃صادق عاشق #خدا بود و همسرش عاشق صادق .می گویند دعای عاشق ها در حق هم #مستجاب می شود.
راه شهادت برایش باز شد.
.
🍃در اسفند ماه عازم سوریه شد . همسرش لحظه وداع ،در حضور وابستگی ها و دوست داشتن هایش، او را با قرآن بدرقه کرد. می دانست او رفتنی بود .ندایی در درونش می گفت:
من با دو #چشم خویشتن دیدم که #جانم می رود.
.
🍃۵۷ روز برای مرد زندگیش دعا کرد .گریه کرد.در ذهنش بارها مراسمی را تصور کرد که با حضور یار سفرکرده و خودش و خدا برگزار می شود.اما همین ۵۷ روز کافی بود برای #پرواز کبوترمدافع حرم.
.
🍃بعضی آدم ها اهل زمین نیستند فقط می آیند تا تلنگری باشند برای آن ها که قلب هایشان، زمین گیر شده است.صادق عدالت اکبری هم اهل همین #قافله بود.
.
🍃 مراسم #تشییع ،استقبال همسرش با لباس سفید و بی قراری دوستانش ، دلهای بسیاری را منقلب کرد .
.
🍃عاشق به #وصال رسید...
حال یک سنگ قبر، لبخند زیبای #شهید یک #بانوی_سیده با دنیایی دلتنگی،قصه عشق را برای ساکنان زمین روایت می کند..
.
🍃راستی #تولدت_مبارک شهید عاشق.
خوش به حال اردیبهشت که هم آمدنت را شاهدبود هم رفتنت را ...
.
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
.
☘به مناسبت سالروز تولد شهید #صادق_عدالت_اکبری
.
📅تاریخ تولد : ۲ اردیبهشت ۱۳۶۷. آذربایجان شرقی
.
📆تاریخ شهادت : ۴ اردیبهشت ۱۳۹۵.دلامه سوریه
.
📅تاریخ انتشار: ۱اردیبهشت ۱۳۹۹
.
🥀مزار : تبریز
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍀هلهله #ملائکه گوش فلک را پر کرده.
هم اهل #آسمان شادند هم #زمین میرقصد
حکمتش چیست ؟
.
🍀خدا که نه ،حال بنده خدا نیز میداند
شب شور است و شادی.
به نام هم بودند و این راز را فقط #خدا میدانست. عروسیِ #مرد_خانه_خدا
و #دخت_خانه_نبی دو دریا ب بهم می پیوندند تا دنیا با وجودشان به ساحل #آرامش برسد.
.
🍀ازین پس #دین آسوده خواهد بود در سایه سار محبت این #عروس و #داماد .
.
🍀شهر لبریز از نایابی همچین محبتی است و کوچه ها سر شار از حروف #عشق و دوستی و این حقیقت است که ادامه می یابد در گروِه پیوند علی و فاطمه،زیر یک سقف پای یک سفره ساده از پیوند دو #نور تا امتداد یازده ستاره روشن و فصل عشق از همینجا آغاز میشود.
.
✍نویسنده: #فاطمه_زهرا_نقوی
.
🌺به مناسبت سالروز #ازدواج #حضرت_علی(علیه السلام) و #حضرت_زهرا(سلام الله علیها)
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #ازدواج #علی #زهرا
🍃 به قول خودش، در تمام #تنهایی و بی کسی اش ، دست هایش فقط در خانه #خدا را زد وچشم هایش بهانه او را گرفت و بارید.😢
.
🍂 پدرش را سرطان در هم پیچید و آسمانی شد...♡
#مادر ، شد نان آور خانواده ،آن هم چه نانی...!
نانی که ، چرک از رخت ها می ربود و خشت خشت آماده می کرد برای سر پناه مردم.
.
🍂 علی در #یازده_سالگی وارد عرصه مبارزه شد وفعالیت هایش را از مسجد محل آغاز کرد.
.
🍃نام مادر#شهید، ننه علی " سکینه پاکزاد " است وبه راستی فرزند پاکی زاده .پاکزاد و زاده پاک هردو در جبهه ها حضور داشتند.👊
.
🍂گویی جسم اثیری اش در کالبد جسم اسیری نمی گنجید که#ازدواج هم نتوانست طعم ، لعبت دنیا را به او بچشاند .
.
🍂چهار ماه بعد از ازدواجش بود که به سوی #عشق حقیقی پر کشید❤️
.
بر مزارش نوشتند:
.
زادروز: ۱۳۴۵/۸/۱۸
.
شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۴
.
🍃بعد از این #تاریخ تا مدت ها هنوز چندین خانواده با تاریکی شب ،چشم شان به در خشک بود
بلکه دوباره زنگ خانه، نوید آمدن ناشناسی را بدهد که برایشان آذوقه پشت در می گذاشت😥
.
✍نویسنده : #سودابه_حمزه_ای
.
❣به مناسبت سالروز شهادت
#شهید_علی_شفیعی
.
📅تاریخ تولد: ۱۸ آبان ۱۳۴۵
.
📅تاریخ شهادت: ۴ دی ۱۳۶۵
.
📅تاریخ انتشار: ۳ دی ۱۳۹۹
.
🥀مزار شهید : گلزار شهدا کرمان
.
#گرافیست_شهدا #استوری_شهدایی
🍃در سرمای ۸دی ۱۳۷۰ دنیا آمد. وجودش گرما بخش خانواده آبیاری شد😎
.
🍃مادر بزرگش از دیار باقی نوید آمدنش را در خواب به مادرش داد و با آوردن ظرفی بزرگ از میوه، وعده داده بود "خداوند نظری ویژه بر تو دارد و پسری #صالح بر تو عطا کرده."😍
.
🍃تک پسر بود و دردانه اهل خانه به خصوص #مادر. کمربند مشکی در دان ۳ رشته کونگفو، دان ۳ رشته جودو و دان ۳ رشته هاپکیدو را داشت. همچنین استاد مربی و داوری بین المللی ورزش رزمی #هاپکیدو را از کره گرفته بود. حکمهای قهرمانی فراوان از چند کشور مختلف در وزن خودش داشت🤗
.
🍃شاید پدرش هرگز فکر نمی کرد به خاطر همین فعالیت های عباس، روزی فرزندش از او در اعزام به #سوریه پیشی بگیرد!
.
🍃شهید خوب می دانست، مادر در فراغش اشکی نخواهد ریخت مگر به یاد #بانوی_عاشورا و برادرش #سید_الشهدا. به مادر قول داده بود اول #صبر شما را از خداوند می خواهم بعد هموار شدن اعزام و رسیدن به #شهادت را❣
.
🍃شهید خوب می دانسته کجا قدم می گذارد که در #وصیت_نامه اش نوشته: "مردم این زمانه ما را سرزنش می کنند که کجا میرویم و برای چه کسی می جنگیم ؟! اینان غافلند که ما خودمان قدم بر نمیداریم گویی مارا صدا می زنند! قلبمان پایمان را به حرکت وا میدارد. روی پیشانی مان مهر شهادت زده اند."😌
.
🍃پدر و مادرشهید بارها در مصاحبه ها گفته اند"او دوبار در خواب شهادتش را دیده بود! بار اول در سن ۱۳ سالگی، بار دوم یک سال قبل از شهادت." او حتی نحوه شهادتش را دیده بود و وقتی مادر از جزئیات خوابش پرسید گفت:"طاقت شنیدنش را نداری."
.
🍃بعد از شهادت هم گویی یک دل و دو دلدار شده بود، که موقع حمل پیکرش، موشک #کورنت بهش اصابت کرد و به قول مادرش اِربا اِربا شد و از بین ذره ای استخوان و خاکستر با تشخیص DNA به وطن بازگشت😓
.
🍃عباس بارها گفته بود، نباید بی بی را تنها بگذاریم. پس ماند. ولو با خاکستروجودش، بانویش را تنها نگذارد🌹
.
🍃بعد از شهادت این بابای جوان 24 ساله، پدرش حواسش به سه بچه عباس که هرگز #ازدواج نکرده بود هست.
.
🍃مادرش هم به آرزویش رسید. او مدام از خداوند می خواست اگرعباسش لیاقت شهادت دارد شهید شود، اما هرگز نبیند به #اسارت ببرندش.
.
✍نویسنده : #سودابه_حمزه_ای
.
🌺به مناسبت سالروز تولد #شهید_عباس_آبیاری
.
📅تاریخ تولد : ۸ دی ۱۳۷۰
.
📅تاریخ شهادت : ۲۱ دی ۱۳۹۴
.
📅تاریخ انتشار : ۷ دی ۱۳۹۹
.
🥀مزار شهید : گلزار شهدای عباساباد شهریار
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃شهید حاج رضا فرزانه سال ۱۳۴۳ در #تهران دنیا آمد. با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت و تا آخر جنگ با سمتهای مختلف به نبرد با دشمن بعثی پرداخت. بارها مجروح شد ولی هر بار با بهبودی نسبی به جبهه برگشت. سال ۶۳ #ازدواج کرد و صاحب سه فرزند پسر شد.
🍃شهید فرزانه در مدت هشت سال حضور در جبهه، بارها مجروح شد ولی هر بار با بهبودی نسبی به جبهه برگشت.با حمله تکفیریها به#سوریه، خود را برای دفاع از#حرم آل الله آماده کرد 👊
🍃اگر چه مسئولان#سپاه رضایت به این سفر ندادند ولی شهید حاج رضا تصمیم خود را گرفته بود. ۱۲ دی ماه سال ۹۴ آغاز سفرش شد و چهل روز بعد، ٢٢ بهمن خبر شهادتش رسید🕊
🍃پیکر مطهرش را دوستان زینبی اش، برای خنثی کردن توطئه تکفیریها مخفی کردند و بدین ترتیب پیکرش هم#مدافع_حرم شد♥️
✍نویسنده: #نادره_عزیزی_نیک
🌸به مناسبت سالروز شهادت
#شهید_حاج_رضا_فرزانه
📅تاریخ تولد : ۲۲ خرداد ۱۳۴۳
📅تاریخ شهادت : ۲۲ بهمن ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣٩٩
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
🍃شرطش برای #ازدواج این بود که همسرش حضور همیشه او را در جبهه بپذیرد .بیشتر دنبال #همرزم بود تا همسر ، از روزی که امام گفته بود جنگ در اولویت است درس و#دانشگاه را رها کرده و خود را به جبهه رسانده بود.
🍃با خطبه ای که امام خواند #تهمینه_عرفانیان_امیدوار شد هم رزمش تا او به نهایت آرزویش که #شهادت بود برسد. چند روز بعد از عقد، راهی جبهه شد. به قول دوستانش گاهی از تلفن زدن به همسرش امتناع می کرد و عقیده داشت باید فکر و ذهنش به طور کامل در اختیار جنگ و جبهه باشد و به مردم خدمت کند.
🍃از زلزله طبس گرفته تا روزهای جنگ، همه وجودش را صرف خدمت کرده بود. در کارنامه #جهادی اش سمت #فرمانده_گردان، مسئول طرح و عملیات منطقه ۶ سپاه،مسئول طرح و عملیات نصر ۵ خراسان و #قائم_مقام_فرمانده_لشکر_۵ به چشم می خورد. با فروتنی خاصی که داشت خیلی ها نفهمیدند او فرمانده است یا رزمنده معمولی...
🍃۶ سال روزهایش در جبهه شب شد و شب هایش شاهد #نمازشب و دعا برای رسیدن به کاروان دوستان شهیدش بود .
سرانجام با اصابت گلوله ای که به سرش خورد مجروح شد و پس از گذشت ۲۱ روز در بیمارستان و به دور از جبهه، به خیل شهدا پیوست.
🍃از او دختری به نام #فاطمه به یادگار مانده که مونس مادر است. اندکی تفکر لازم است تا بدانیم چه اندازه مدیونیم به سردار چراغچی ها و خانواده هایشان.
کاش به جای زخم زدن، مدیون بودن را یاد بگیریم و مسئول قطره قطره خونشان باشیم💔
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
🌸به مناسبت سالروز شهادت
#شهید_ولی_الله_چراغچی
📅تاریخ تولد : ۱ مهر ۱٣٣٧
📅تاریخ شهادت : ۱٨ فروردین ۱٣۶٣
📅تاریخ انتشار : ۱٧ فروردین ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای بهشت رضا
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
🍃سال هزاروسیصدوچهل در شهرکرمان از دامان پدری عالم، عارف و مادری با تقوا، پسری قد کشید احمد نام که بسیار پرهیزگار، مهربان و درس خوان بود.
🍃شهید احمد فتحی سال چهارم دبیرستان بود که در #تظاهرات و فعالیتهای ضد رژیم #شاهنشاهی فعالانه شرکت می کرد، حتی چندین مرتبه توسط ایادی مزدور کتک خورد و زخمی شد.
🍃بعداز پیروزی #انقلاب در کنار فعالیتهای اجتماعی و سیاسی به ادامه تحصیل پرداخت و با رتبه بالا در رشته #پزشکی_دانشگاه_تهران قبول شد .اما بعد از انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه ها به عضویت #سپاه_پاسداران انقلاب اسلامی درآمد.
🍃 او با اصرار و سعی فراوان توانست سپاه را مجاب کند که به درد واحد فرهنگی نمی خورد و همراه یکی از واحدهای سپاه به مهاباد رفت و در آنجا مستقر شد.
🍃او یکی از پایگاههای بلا استفاده ومستقر در مهاباد را که در تیررس ضد انقلابیون دموکرات بود، احیا کرد و همان جا مشغول خدمت شد. بعد از شهادتش آن پایگاه را به یاد او نامگذاری کردند.
🍃همرزمش می گوید:" ز وقتی یک راننده تاکسی به احترام لباسمان از ما کرایه نگرفت شهید احمد بدون فرم به خیابان می آمد."
🍃شهید احمد در بیست وچهارم فروردین سال شصت در درگیری روستای دارلک مهاباد براثر اصابت گلوله ای از سوی عوامل ضد انقلاب دعوت حق را لبیک گفت و به فیض شهادت نائل آمد. بعد از شهادتش آن پایگاه را به یاد او نامگذاری کردند.
🍃دوست #جانباز_نخاعی اش می گوید:" به خاطر شرایطم در مسأله ي ازدواج درمانده بودم كه يك دفعه به ياد دوستم شهید احمد افتادم. به او متوسل شدم و گفتم زماني ما باهم دوست بوديم ، حاشا به كرمت! اگر دست رد به سينه ام بزني.
🍃بعد از #ازدواج با همسرم به محل مزار شهدا رفتيم و قبر شهید احمد را نشان دادم كه او گفت:" اين کناری هم قبر دايي من است. شهيد حسن كمساري.كاملاً به قبر شهید احمد چسبيده بود! آن روز مطمئن شدم به لطف #خدا ازدواجم به واسطه ي شهید احمد صورت گرفته.
✍نویسنده : #سودابه_حمزه_ای
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_احمد_فتحی
📅تاریخ تولد : ۱٣ خرداد ۱٣۴۰
📅تاریخ شهادت : ٢۴ فروردین ۱٣۶۰
📅تاریخ انتشار : ٢٣ فروردین ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : کرمان،گلزار کرمان مرکزی،قطعه ۵، ردیف۱
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
🍃در بیست و نهمین روز از اولین فصل سال در خانواده ایی متدین در #خرمشهر بدنیا آمد. از کودکی دارای استعداد و توانایی بالایی بود. در #کنکور اعزام به خارج رتبه برتر را کسب کرد و در کنکور سراسری در تمامی رشته های #پزشکی قبول شد. که ترجیح داد در #دانشگاه_تهران به تحصیل خود ادامه دهد...
🍃نخستین مرحله اقدامات سیاسی اش از راه اندازی تشکل بچه های جنوب شهر شکل گرفت. بعد از مدتی جهت برقراری ارتباط با مردم به دلیل شناخت ویژگی های منطقه خود انتقالی گرفت و در اهواز شروع به فعالیت کرد.
🍃در سال ۵۵ پس از گرفتن اخطار های فراوان و بی اعتنایی او و ادامه دادن به فعالیت هایش از دانشگاه اخراج شد. و به خرمشهر بازگشت. و فعالیت #سیاسی خود را به صورت رسمی و گسترده شروع کرد.
🍃بعد از پیروزی #انقلاب اسلامی تصمیم به ادامه تحصیل گرفت و اما با اصرار #شهید_جهان_آرا دوباره درس را ترک کرد و برای سر و سامان دادن به وضعیت خرمشهر راهی شهرش شد. با شروع دوران تحصیل تصمیم به ازدواج گرفت و با دختری که چند سال پیش در جریان فعالیت های انقلابی اش با او آشنا شده بود ازدواج کرد...
🍃خانم صدیقه زمانی دختری بود که نه تنها روز ها بلکه سالهای سال بعد از شهادت سید رضا هنوز به چشم یک #معلم به همسرش نگاه میکرد.
🍃ایشان از احترام فوق العاده ای که سید رضا به ایشان می گذاشت این گونه می گویند: او معتقد بود که #زن از جایگاه ویژه ای برخوردار است و به خاطر همین بسیار با مهربانی و لطف با من برخورد می کرد و در کارهای خانه کمک کار خوبی بود و همیشه در بین جمع مرا با نام فامیل خودم صدا می کرد و مانند دکتر شریعتی معتقد بود که زن با #ازدواج هویتش عوض نمی شود و حضرت صدیقه طاهره(ص) همواره فاطمه بنت محمد(ص) است.
🍃با آغاز #جنگ_تحمیلی از روزهای نخست درگیری در خط مرزی تا جنگ تن به تن در خرمشهر حضور داشت و نقش پررنگی را ایفا میکرد. تا اینکه بعد از شهادت محمد جهان آرا فرماندهی سپاه خرمشهر به دوش ایشان افتاد.
🍃به عنوان یک #فرمانده هر کاری که از دستش بر می آمد برای رسید به هدف مقدسش انجام میداد، از بلند کردن جعبه مهمات تا رانندگی و سرکشی به خطوط مقدم. تا اینکه در روز ۱٧ اردیبهشت مصادف با ولادت #امام_علی (ع) با برخورد ترکش توپ #شهید شد و به لقا الله پیوست...
✍نویسنده: #فاطمه_زهرا_نقوی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_عبدالرضا_موسوی
📅تاریخ تولد : ٢٩ فروردین ۱٣٣۵
📅تاریخ شهادت : ۱٧ اردیبهشت ۱٣۶۱
📅تاریخ انتشار : ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : خرمشهر
🥀مزار شهید : گلزار شهدای ابادان
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃سال ۱٣٣٧ در یکی از روستاهای اصفهان دختری بدنیا آمد که تمام رفتارهایش با هم سن و سالانش متفاوت بود. از پنج سالگی به مکتب میرفت و تمایل داشت #چادر سر کند و چون بزرگان رو می گرفت. مادرش نگران زمین خوردنش بود اما وقتی با او در میان می گذاشت طیبه می گفت زمین بخورم بهتره تا مردم رویم را ببینند!
🍃لباس کهنه را به نو ترجیح می داد تا مبادا طفلی یتیم نداشته باشد و حسرت بخورد. تنها شش سال داشت که دور حوض می چرخید و می خواند"خمینی عزیزم ،بگو که خون بریزم!"
🍃پدرش از روحانیون مبارز بود و طیبه قبل از #سن_تکلیف نیمی از ماه مبارک را روزه گرفته و هشت روزش را برای سلامتی #امام_خمینی که در تبعید بودن و بقیه را برای سلامتی پدرش هدیه میکرد.
🍃در هفت سالگی #قرائت قرآنش که کامل شد ، قالی می بافت و می گفت: مزد قالیبافی روزم را برای #جهیزیه ام بگذارید و مزد قالیبافی شبم را برای آقای خمینی! می خواهم وقتی به ایران بازگشت، پیش پایش گوسفند قربانی کنم. هر چه پول بدستش می رسید، یک قِران و ۱۰ شاهی کنار گذاشته و باقی را خرج #فقرا می کرد.
🍃شهیده طیبه در سال ۱٣۵۰ با پسر خاله مجاهدش ابراهیم جعفریان #ازدواج کرد و طی یک مراسم #مولودی خانی به خانه بخت رفت. طیبه بعد از ازدواج با کمک شوهرش به مطالعه عمیق کتب مذهبی و آگاه کننده و #تفسیر_قرآن پرداخت.
🍃بعد از مدتی توسط همسرش به عضویت گروه مهدیون در آمد. سال ۵۴ که #ساواک در صدد تعقیب ابراهیم برآمد، زندگی مخفی آنان شروع شد. سال ۵۶بعد از دستگیری همسرش، همراه پسر خردسالش، برادر و دختر خاله اش که از همرزمانش بودندتوسط ساواک محاصره شدند.
🍃 دراین درگیری مسلحانه با ساواک، خودش دستگیر شده و همراهانش به شهادت رسیدند. وسیله #شکنجه آنان فرزند خردسالشان بود. طیبه و ابراهیم یک ماه زیر شکنجه بیشتر دوام نیاوردند و این در حالی بود که بانوی شهید تا آخرین لحظات در زیر شکنجه مراقب #حجابش بود.
🍃گر چه طیبه نماند تا هنگام ورود امام جلوی پایش گوسفند قربانی کند اما با خون خودش راه آمدنش را هموار کرد.
✨ #روحش_شاد و راهش پر رهرو باد
✍نویسنده: #سودابه_حمزه_ای
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهیده_طیبه_واعظی
📅تاریخ تولد : ٢۴ تیر ۱٣٣٧
📅تاریخ شهادت : ٣ خرداد ۱٣۵۶
📅تاریخ انتشار : ۴ خرداد ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : تهران
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃می گویند عشق حسین سن و سال نمی شناسد. از همان کودکی آرام آرام روح و جسمت را دربر می گیرد. غلامِ حسین می شوی و #عاشق روزهای محرم...
🍃امیر کاظم زاده از همان کودکی عشق اهل بیت مخصوصا #امام_حسین بر دلش جوانه زده بود. با شروع #محرم با بچه ها محله را سیاهپوش می کردند. سنج و طبل می خریدند و برای #ارباب #عزاداری می کردند.
🍃لحظه به لحظه با عشق امام حسین قد کشید و بزرگ شد و با پیوستن به سبزپوشان سپاه راهش را استوار کرد.
مدتی بعد به درخواست مادر #ازدواج کرد و حاصل ازدواجش فرزندی شد که نذر حضرت محمد بود و پس از نوشتن نام هایی که امانت سپردند به صفحه های #قرآن، طاها قسمتشان شد و نام عزیز دل پدر شد محمد طاها.
🍃عشق به شهادت در دلش هر لحظه می تپید. در تشییع #شهدای_دفاع_مقدس از همه میخواست برای شهادتش دعا کنند و معتقد بود که در باغ شهادت هنوز هم باز است. مدتی بعد که خبر دفاع از #حرم_حضرت_زینب را شنید به عشق اباعبدالله راهی شد. مقصد را نگفت فقط از ماموریتی گفت که ممکن است ۴۵ روز طول بکشد.
🍃مادر با محمد طاها شش ماهه بدرقه کرد پسرش را به امید دیدار دوباره. اما شاید محمد طاها میدانست که اخرین دیدار با پدر است که بیقراری کرد و چشم های پدر هر چند قدم یکبار، فرزند شش ماهه اش را میدید و دل کندن را تمرین می کرد. شاید هم به یاد #شش_ماهه ارباب بغض می کرد و استوارتر قدم بر میداشت.
🍃مدتی بعد در باغ شهادت باز شد و خودروی پر از مهمات بهانه و تیر عدو سبب خیر تا فرنانده این بار در میان شعله های آتش به باغ آرزویش برسد. سه روز در محاصره در میان شعله های آتش سوخت. از امیر اربا اربا چیزی نمی توان گفت اما مادر هنوز هم منتظر است تا قامت تک پسرش را بعد از خداحافظی آخر ببیند. حال، محمد طاهای شش ماهه مردِ کوچک خانه شده و دلتنگی هایش را با قاب پدر شریک می شود .دست می کشد بر عکس #پدر و از حسرت هایش می گوید. از دیدن روی پدر و یک سفر با پدر آن هم به مقصد #مشهدالرضا...
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_امیر_کاظم_زاده
📅تاریخ تولد : ۱۴ شهریور ۱٣۶۱
📅تاریخ شهادت : ۱۱ خرداد ۱٣٩٢
📅تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : دمشق
🥀مزار شهید : بهشت زهرا سلام الله علیها
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃سال هزاروسیصدوچهل در شهرکرمان از دامان پدری عالم، عارف و مادری با تقوا، پسری قد کشید احمد نام که بسیار پرهیزگار، مهربان و درس خوان بود.
🍃شهید احمد فتحی سال چهارم دبیرستان بود که در #تظاهرات و فعالیتهای ضد رژیم #شاهنشاهی فعالانه شرکت می کرد، حتی چندین مرتبه توسط ایادی مزدور کتک خورد و زخمی شد.
🍃بعداز پیروزی #انقلاب در کنار فعالیتهای اجتماعی و سیاسی به ادامه تحصیل پرداخت و با رتبه بالا در رشته #پزشکی_دانشگاه_تهران قبول شد .اما بعد از انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه ها به عضویت #سپاه_پاسداران انقلاب اسلامی درآمد.
🍃 او با اصرارو سعی فراوان توانست سپاه را مجاب کند که به درد واحد فرهنگی نمی خورد و همراه یکی از واحدهای سپاه به مهاباد رفت و در آنجا مستقر شد.
🍃او یکی از پایگاههای بلا استفاده ومستقر در مهاباد را که در تیررس ضد انقلابیون دموکرات بود ، احیا کرد و همان جا مشغول خدمت شد. بعد از شهادتش آن پایگاه را به یاد او نامگذاری کردند.
🍃همرزمش می گوید:" از وقتی یک راننده تاکسی به احترام لباسمان از ما کرایه نگرفت شهید احمد بدون فرم به خیابان می آمد."
🍃شهید احمد در بیست وچهارم فروردین سال شصت در درگیری روستای دارلک مهاباد براثر اصابت گلوله ای از سوی عوامل ضد انقلاب دعوت حق را لبیک گفت و به فیض شهادت نائل آمد. بعد از شهادتش آن پایگاه را به یاد او نامگذاری کردند.
🍃دوست #جانباز_نخاعی اش می گوید:" به خاطر شرایطم در مسأله ي ازدواج درمانده بودم كه يك دفعه به ياد دوستم شهید احمد افتادم. به او متوسل شدم و گفتم زماني ما باهم دوست بوديم ، حاشا به كرمت! اگر دست رد به سينه ام بزني.
🍃بعد از #ازدواج با همسرم به محل مزار شهدا رفتيم و قبر شهید احمد را نشان دادم كه او گفت:" اين کناری هم قبر دايي من است. شهيد حسن كمساري.كاملاً به قبر شهید احمد چسبيده بود! آن روز مطمئن شدم به لطف #خدا ازدواجم به واسطه ي شهید احمد صورت گرفته.
✍نویسنده : #سودابه_حمزه_ای
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_احمد_فتحی
📅تاریخ تولد : ۱٣ خرداد ۱٣۴۰
📅تاریخ شهادت : ٢۴ فروردین ۱٣۶۰
📅تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : کرمان، گلزار کرمان مرکزی، قطعه ۵، ردیف۱
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
🍃شهید حاج رضا فرزانه سال ۱۳۴۳ در #تهران دنیا آمد. با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت و تا آخر جنگ با سمتهای مختلف به نبرد با دشمن بعثی پرداخت. بارها مجروح شد ولی هر بار با بهبودی نسبی به جبهه برگشت. سال ۶۳ #ازدواج کرد و صاحب سه فرزند پسر شد.
🍃شهید فرزانه در مدت هشت سال حضور در جبهه، بارها مجروح شد ولی هر بار با بهبودی نسبی به جبهه برگشت.با حمله تکفیریها به#سوریه، خود را برای دفاع از#حرم آل الله آماده کرد👊
🍃اگر چه مسئولان#سپاه رضایت به این سفر ندادند ولی شهید حاج رضا تصمیم خود را گرفته بود. ۱۲ دی ماه سال ۹۴ آغاز سفرش شد و چهل روز بعد، ٢٢ بهمن خبر شهادتش رسید🕊
🍃پیکر مطهرش را دوستان زینبی اش، برای خنثی کردن توطئه تکفیریها مخفی کردند و بدین ترتیب پیکرش هم#مدافع_حرم شد♥️
✍نویسنده : #نادره_عزیزی_نیک
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_حاج_رضا_فرزانه
📅تاریخ تولد : ۲۲ خرداد ۱۳۴۳
📅تاریخ شهادت : ۲۲ بهمن ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
🍃با آغاز #جنگ_تحمیلی، شناسنامه اش را در دست گرفت و راهی شد. مسئول اعزام با دیدن قامتش موافقت کرد اما وقتی چشم هایش تاریخ تولد کمال را در شناسنامه دید و فهمید ۱۳ سال بیشتر ندارد مخالفت کرد.
🍃ناامید نشد، کم نیاورد و با دستکاری تاریخ تولدش، راهی #جبهه شد. تعلقات دنیا نتوانست او را پابند کند. حتی بعد ها که #ازدواج کرد و فرزند ۲ ماهه اش خود را برای پدر عزیز می کرد، حس پدری را نادیده گرفت و باز هم راهی جبهه شد.
🍃بارها بال پروازش زخمی شده بود و با جراحت برگشت اما هربار مصمم تر از قبل راهش را ادامه داد. آنقدر برای شهادت در خانه خدا را زد که وقتی فرمانده گردان امام حسین بود به آرزویش رسید...
🍃شناسنامه ها را دستکاری کردند و روحشان بزرگ شد و عاقبت بخیر .وای بر ما اسیران دنیا که گم کرده ایم ماه و سال را... شهید جان نگاهی💔
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_کمال_قشمی
📅تاریخ تولد : ۱٣۴۴
📅تاریخ شهادت : ٣ تیر ۱٣۶٧
📅تاریخ انتشار : ٣ تیر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : منطقه ماووت
🥀مزار شهید : گلزار شهدای زنجان
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
✦به نام خداوند مردان جنگ
🍃سخت است بخواهی از مرام و مسلک شهدایی بگویی که توفیق درک حضورشان را نداشتهای. از همانهایی که مرگ در مقابلشان سر تعظیم فرود میآورد. با همه این سختیها #قلم در دست میگیرم تا بگویم از شهیدی دیگر که پرپر شد تا #اسلام و انقلاب پرپر نشوند.
🍃در سال ۴۲ و در بلندترین شب سال، پسری همنام سلطان غریب خراسان پا به عرصه وجود گذاشت. از همان کودکی برای کمتر شدن فقر خانواده، در کنار پدر و مادر به کشاورزی پرداخت. در ده سالگی به مکتب رفت تا آیه های سراسر نور #قرآن را بیاموزد. شبها درس میخواند و روزها نجاری میکرد.
🍃دوران نوجوانیاش با روزهای پایانی حکومت طاغوت گره خورده بود و او هم که از سلاله پاکان بود به جمع انقلابیون اضافه شد. حضور در جبهههای نبرد را از وظایف هر انسان توانمند میدانست، به همین دلیل عزمش را جزم کرد و راهی شد.
🍃وقتی امام(ره) فرمودند باید #ازدواج کنند، با گوش جان امر ایشان را اطاعت کرد و به این سنت با عظمت پیامبر(ص) جامه عمل پوشاند. زیبایی اسلام ناب محمدی را که ببینی، #عشق پاک ایزدی رسوخ کرده در قلبت و عروج عاشقانه و عارفانه دوستانت را که ببینی، از همه چیز دل میکَنی تا بروی به آنجا که "او" به انتظار نشسته.♥
🍃#موسی_الرضا هم همینها را دیده بود، لمس کرده بود و با تمام وجود شیرینی این عشق را چشیده بود که تنها نه روز بعد از ازدواجش بازهم راهی شد. یکسال بعد، خداوند دختری به او عطا کرد که نامش را #رقیه گذاشتند. چه کسی میدانست سرنوشت او نیز همچون سه ساله اباعبدالله رقم میخورد؟
🍃چندی بعد در منطقه ماهوت شیمیایی شد و دو فرزند بعدیاش را به دلیل عوارض این بیماری در شش ماهگی از دست داد. اجر مجاهدت های خالصانهاش را، خدا در تیرماه سال ۶۶، هنگامی که در حال حمل مهمات بود، با اصابت خمپاره به ماشینشان به او عطا کرد.
🍃در این سفری که از فرش تا عرش بود، دو نفر دیگر که یکنفر از آنها کسی بود که باهم پیمان #اخوت بسته بودند، او را همراهی کردند. و دخترکش، چون سه ساله #ارباب حسرت یک آغوش دیگر #پدر تا ابد بر دلش ماند...😔
✍نویسنده: #محدثه_کربلایی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_موسی_الرضا_خراسانی
📅تاریخ تولد : ۱ دی ۱٣۴٢
📅تاریخ شهادت : ٨ تیر ۱٣۶۶
📅تاریخ انتشار : ۸ تیر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : عملیات نصر
🥀مزار شهید : گرگان
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍀هلهله #ملائکه گوش فلک را پر کرده.
هم اهل #آسمان شادند هم #زمین میرقصد
حکمتش چیست ؟
.
🍀خدا که نه ،حال بنده خدا نیز میداند
شب شور است و شادی.
به نام هم بودند و این راز را فقط #خدا میدانست. عروسیِ #مرد_خانه_خدا
و #دخت_خانه_نبی دو دریا ب بهم می پیوندند تا دنیا با وجودشان به ساحل #آرامش برسد.
.
🍀ازین پس #دین آسوده خواهد بود در سایه سار محبت این #عروس و #داماد .
.
🍀شهر لبریز از نایابی همچین محبتی است و کوچه ها سر شار از حروف #عشق و دوستی و این حقیقت است که ادامه می یابد در گروِه پیوند علی و فاطمه،زیر یک سقف پای یک سفره ساده از پیوند دو #نور تا امتداد یازده ستاره روشن و فصل عشق از همینجا آغاز میشود.
.
✍نویسنده: #فاطمه_زهرا_نقوی
.
🌺به مناسبت سالروز #ازدواج #حضرت_علی(علیه السلام) و #حضرت_زهرا(سلام الله علیها)
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #ازدواج #علی #زهرا
🍃سال ۱٣٣٧ در یکی از روستاهای اصفهان دختری بدنیا آمد که تمام رفتارهایش با هم سن و سالانش متفاوت بود. از پنج سالگی به مکتب میرفت و تمایل داشت #چادر سر کند و چون بزرگان رو می گرفت. مادرش نگران زمین خوردنش بود اما وقتی با او در میان می گذاشت طیبه می گفت زمین بخورم بهتره تا مردم رویم را ببینند!
🍃لباس کهنه را به نو ترجیح می داد تا مبادا طفلی یتیم نداشته باشد و حسرت بخورد. تنها شش سال داشت که دور حوض می چرخید و می خواند"خمینی عزیزم ،بگو که خون بریزم!"
🍃پدرش از روحانیون مبارز بود و طیبه قبل از #سن_تکلیف نیمی از ماه مبارک را روزه گرفته و هشت روزش را برای سلامتی #امام_خمینی که در تبعید بودن و بقیه را برای سلامتی پدرش هدیه میکرد.
🍃در هفت سالگی #قرائت قرآنش که کامل شد ، قالی می بافت و می گفت: مزد قالیبافی روزم را برای #جهیزیه ام بگذارید و مزد قالیبافی شبم را برای آقای خمینی! می خواهم وقتی به ایران بازگشت، پیش پایش گوسفند قربانی کنم. هر چه پول بدستش می رسید، یک قِران و ۱۰ شاهی کنار گذاشته و باقی را خرج #فقرا می کرد.
🍃شهیده طیبه در سال ۱٣۵۰ با پسر خاله مجاهدش ابراهیم جعفریان #ازدواج کرد و طی یک مراسم #مولودی خانی به خانه بخت رفت. طیبه بعد از ازدواج با کمک شوهرش به مطالعه عمیق کتب مذهبی و آگاه کننده و #تفسیر_قرآن پرداخت.
🍃بعد از مدتی توسط همسرش به عضویت گروه مهدیون در آمد. سال ۵۴ که #ساواک در صدد تعقیب ابراهیم برآمد، زندگی مخفی آنان شروع شد. سال ۵۶بعد از دستگیری همسرش، همراه پسر خردسالش، برادر و دختر خاله اش که از همرزمانش بودندتوسط ساواک محاصره شدند.
🍃 دراین درگیری مسلحانه با ساواک، خودش دستگیر شده و همراهانش به شهادت رسیدند. وسیله #شکنجه آنان فرزند خردسالشان بود. طیبه و ابراهیم یک ماه زیر شکنجه بیشتر دوام نیاوردند و این در حالی بود که بانوی شهید تا آخرین لحظات در زیر شکنجه مراقب #حجابش بود.
🍃گر چه طیبه نماند تا هنگام ورود امام جلوی پایش گوسفند قربانی کند اما با خون خودش راه آمدنش را هموار کرد.
✨ #روحش_شاد و راهش پر رهرو باد
✍نویسنده: #سودابه_حمزه_ای
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهیده_طیبه_واعظی
📅تاریخ تولد : ٢۴ تیر ۱٣٣٧
📅تاریخ شهادت : ٣ خرداد ۱٣۵۶
📅تاریخ انتشار : ۲۴ تیر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : تهران
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃شهید حاج رضا فرزانه سال ۱۳۴۳ در #تهران دنیا آمد. با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت و تا آخر جنگ با سمتهای مختلف به نبرد با دشمن بعثی پرداخت. بارها مجروح شد ولی هر بار با بهبودی نسبی به جبهه برگشت. سال ۶۳ #ازدواج کرد و صاحب سه فرزند پسر شد.
🍃شهید فرزانه در مدت هشت سال حضور در جبهه، بارها مجروح شد ولی هر بار با بهبودی نسبی به جبهه برگشت.با حمله تکفیریها به#سوریه، خود را برای دفاع از#حرم آل الله آماده کرد👊
🍃اگر چه مسئولان#سپاه رضایت به این سفر ندادند ولی شهید حاج رضا تصمیم خود را گرفته بود. ۱۲ دی ماه سال ۹۴ آغاز سفرش شد و چهل روز بعد، ٢٢ بهمن خبر شهادتش رسید🕊
🍃پیکر مطهرش را دوستان زینبی اش، برای خنثی کردن توطئه تکفیریها مخفی کردند و بدین ترتیب پیکرش هم#مدافع_حرم شد♥️
✍نویسنده : #نادره_عزیزی_نیک
🌸به مناسبت #بازگشت_پیکر
#شهید_حاج_رضا_فرزانه
📅تاریخ تولد : ۲۲ خرداد ۱۳۴۳
📅تاریخ شهادت : ۲۲ بهمن ۱۳۹۴
📅تاریخ تشییع پیکر : ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
📅تاریخ انتشار : ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا #شهید_رضا_فرزانه
🍃می گویند عشق حسین سن و سال نمی شناسد. از همان کودکی آرام آرام روح و جسمت را دربر می گیرد. غلامِ حسین می شوی و #عاشق روزهای محرم...
🍃امیر کاظم زاده از همان کودکی عشق اهل بیت مخصوصا #امام_حسین بر دلش جوانه زده بود. با شروع #محرم با بچه ها محله را سیاهپوش می کردند. سنج و طبل می خریدند و برای #ارباب عزاداری می کردند.
🍃لحظه به لحظه با عشق امام حسین قد کشید و بزرگ شد و با پیوستن به سبزپوشان س.پاه راهش را استوار کرد.
مدتی بعد به درخواست مادر #ازدواج کرد و حاصل ازدواجش فرزندی شد که نذر حضرت محمد بود و پس از نوشتن نام هایی که امانت سپردند به صفحه های #قرآن، طاها قسمتشان شد و نام عزیز دل پدر شد #محمدطاها.
🍃عشق به شهادت در دلش هر لحظه می تپید. در تشییع #شهدای_دفاع_مقدس از همه میخواست برای شهادتش دعا کنند و معتقد بود که در باغ شهادت هنوز هم باز است. مدتی بعد که خبر دفاع از #حرم_حضرت_زینب را شنید به عشق اباعبدالله راهی شد. مقصد را نگفت فقط از ماموریتی گفت که ممکن است ۴۵ روز طول بکشد.
🍃مادر با محمد طاها شش ماهه بدرقه کرد پسرش را به امید دیدار دوباره. اما شاید محمد طاها میدانست که اخرین دیدار با پدر است که بیقراری کرد و چشم های پدر هر چند قدم یکبار، فرزند شش ماهه اش را میدید و دل کندن را تمرین می کرد. شاید هم به یاد #شش_ماهه ارباب بغض می کرد و استوارتر قدم بر میداشت.
🍃مدتی بعد در باغ شهادت باز شد و خودروی پر از مهمات بهانه و تیر عدو سبب خیر تا فرنانده این بار در میان شعله های آتش به باغ آرزویش برسد. سه روز در محاصره در میان شعله های آتش سوخت. از امیر اربا اربا چیزی نمی توان گفت اما مادر هنوز هم منتظر است تا قامت تک پسرش را بعد از خداحافظی آخر ببیند. حال، محمد طاهای شش ماهه مردِ کوچک خانه شده و دلتنگی هایش را با قاب پدر شریک می شود .دست می کشد بر عکس #پدر و از حسرت هایش می گوید. از دیدن روی پدر و یک سفر با پدر آن هم به مقصد #مشهدالرضا...
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_امیر_کاظم_زاده
📅تاریخ تولد : ۱۴ شهریور ۱٣۶۱
📅تاریخ شهادت : ۱۱ خرداد ۱٣٩٢
📅تاریخ انتشار : ۱۳ شهریور ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : دمشق
🥀مزار شهید : بهشت زهرا سلام الله علیها
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃شرطش برای #ازدواج این بود که همسرش حضور همیشه او را در جبهه بپذیرد .بیشتر دنبال #همرزم بود تا همسر ، از روزی که امام گفته بود جنگ در اولویت است درس و#دانشگاه را رها کرده و خود را به جبهه رسانده بود.
🍃با خطبه ای که امام خواند #تهمینه_عرفانیان_امیدوار شد هم رزمش تا او به نهایت آرزویش که #شهادت بود برسد. چند روز بعد از عقد، راهی جبهه شد. به قول دوستانش گاهی از تلفن زدن به همسرش امتناع می کرد و عقیده داشت باید فکر و ذهنش به طور کامل در اختیار جنگ و جبهه باشد و به مردم خدمت کند.
🍃از زلزله طبس گرفته تا روزهای جنگ، همه وجودش را صرف خدمت کرده بود. در کارنامه #جهادی اش سمت #فرمانده_گردان، مسئول طرح و عملیات منطقه ۶ سپاه،مسئول طرح و عملیات نصر ۵ خراسان و #قائم_مقام_فرمانده_لشکر_۵ به چشم می خورد. با فروتنی خاصی که داشت خیلی ها نفهمیدند او فرمانده است یا رزمنده معمولی...
🍃۶ سال روزهایش در جبهه شب شد و شب هایش شاهد #نمازشب و دعا برای رسیدن به کاروان دوستان شهیدش بود .
سرانجام با اصابت گلوله ای که به سرش خورد مجروح شد و پس از گذشت ۲۱ روز در بیمارستان و به دور از جبهه، به خیل شهدا پیوست.
🍃از او دختری به نام #فاطمه به یادگار مانده که مونس مادر است. اندکی تفکر لازم است تا بدانیم چه اندازه مدیونیم به سردار چراغچی ها و خانواده هایشان.
کاش به جای زخم زدن، مدیون بودن را یاد بگیریم و مسئول قطره قطره خونشان باشیم💔
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_ولی_الله_چراغچی
📅تاریخ تولد : ۱ مهر ۱٣٣٧
📅تاریخ شهادت : ۱٨ فروردین ۱٣۶٣
📅تاریخ انتشار : ۱ مهر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای بهشت رضا
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
🍃 به قول خودش، در تمام #تنهایی و بی کسی اش ، دست هایش فقط در خانه #خدا را زد وچشم هایش بهانه او را گرفت و بارید.😢
🍂 پدرش را سرطان در هم پیچید و آسمانی شد. #مادر ، شد نان آور خانواده ،آن هم چه نانی...! نانی که، چرک از رخت ها می ربود و خشت خشت آماده می کرد برای سر پناه مردم.
🍂 علی در #یازده_سالگی وارد عرصه مبارزه شد وفعالیت هایش را از مسجد محل آغاز کرد.
🍃نام مادر#شهید، ننه علی " سکینه پاکزاد " است وبه راستی فرزند پاکی زاده .پاکزاد و زاده پاک هردو در جبهه ها حضور داشتند.👊
🍂گویی جسم اثیری اش در کالبد جسم اسیری نمی گنجید که#ازدواج هم نتوانست طعم، لعبت دنیا را به او بچشاند. چهار ماه بعد از ازدواجش بود که به سوی #عشق حقیقی پر کشید❤️
بر مزارش نوشتند:
زادروز: ۱۳۴۵/۸/۱۸
شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۴
🍃بعد از این #تاریخ تا مدت ها هنوز چندین خانواده با تاریکی شب ،چشم شان به در خشک بود بلکه دوباره زنگ خانه، نوید آمدن ناشناسی را بدهد که برایشان آذوقه پشت در می گذاشت😥
✍نویسنده : #سودابه_حمزه_ای
❣به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_علی_شفیعی
📅تاریخ تولد: ۱۸ آبان ۱۳۴۵
📅تاریخ شهادت: ۴ دی ۱۳۶۵
📅تاریخ انتشار: ۱٧ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدا کرمان
#گرافیست_شهدا #استوری_شهدایی
♡بسم الله الرحمن الرحیم♡
🍃باور کن از تو نوشتن برای من #دشوار است، باور کن این روزها اینجا کسی عجیب چشم #انتظار توست؛ چشم انتظار همان چشم هایِ #همت گونه ی تو! کسی زیر آسمانِ خدا هر شب تورا آرزو میکند و در رویاهایش محتاج ثانیه ای از صدای تو است.
🍃برادر جان! جان یاری نمیکند، وگرنه فریاد میزدم تا نامت را به جهانی بشناسانم. از #عاشقانه هایت میگفتم، با اشک هایم مزارت را پاک میکردم و با لبخند زمزمه میکردم: #یادت_باشد*
🍃قدم هایم یاری نمیکند وگرنه آنقدر می دویدم تا نهایت خود را به تو می رساندم. به پاهایت می افتادم و از تو #طلب برادری کردن در حق این خود #گناهکارم را داشتم...
🍃تو؛ شهیدِ #پاییزیِ این کشوری! تمامِ عاشقانه هایت هم در پاییز رقم خورد! از کربلا رفتنت تا #ازدواج و نهایت قبولی ات نزد سه ساله ی ارباب. اصلا خیالِ من این است که پاییز زیبایی اش را از وجودِ تو گرفته و من نیز عاقبتم به دست تو در پاییز ختم به #حسین(س)شد...
🍃ما کجا و روضه ی #ارباب کجا، ما کجا و اشک بهر غریبیِ حسین(ع)کجا! اصلا ما کجا و چادر خاکیِ مادرِ #پهلوشکسته کجا...
🍃 #حمیدِ_همت* ! اگر نبودی چه کسی خوش طعمیِ چایِ روضه ها را به ما می چشاند و چه کسی تا بی نهایت به پایِ روسیاهی های ما میماند تا عاقبت بخیرمان کند؟!
🍃 آری، ما هیچ نبودیم و این تو بودی که صدایمان زدی... از طرف همه ی ما :"یادت باشد"
✨بمانی برایمان برادرترین؛ سالروز #شهادتت_مبارک، آرامِ جان❤️
پ.ن : یادت باشد رمزی است بین شهید و همسرش به معنای دوستت دارم♡
پ.ن : شهید حمید سیاهکالی مرادی به دلیل زیبایی چشم هایشان به حمید همت معروف بودند
✍نویسنده : #اسماء_همت
🌷به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
📅تاریخ تولد : ۴ اردیبهشت ۱۳۶۸
📅تاریخ شهادت : ۴ آذر ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۳ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای قزوین
🕊محل شهادت : سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
✨بسم ربّ الزهرا(س)
🍃پسری بود متولد فصل هزار رنگ. #پاییزی که از آسمانش برگهای رنگی میریزد. اما او اینگونه فرو نریخت بلکه #آرام و سبکبال به سوی آسمان شتافت و این دلیلی بر همراه بودن اصالت اوست.
🍃دو برادرش در #جنگ پر کشیدند و خونشان را فدای #اسلامی کردند که آنها را به حقیقتشان رسانده بود. برادر دیگری داشت که آثار #دلاوریهایش در جنگ در جایجای بدنش نمایان بود و او قلبی داشت سرشار از #عطوفت و مهربانی که از هیچ کمکی به برادر ناتوانش دریغ نمیکرد.
🍃تواضع، مهربانی، #خوشاخلاقی، دلاوری، ایمان و... چیزهایی هستند که امثال من لفظیت آنها را دیده و شعار خود کردهاند اما #عبدالرشیدها آنها را به فعلیت تبدیل کرده، در پردهای از خضوع و #خشوع تقدیم خدا کردهاند.
🍃او که از میعادگاه عاشقان در آن #هشت_سال جامانده بود، دیگر صبر نکرد تا دوباره نردبان #آسمان را جمع کنند. موقع اعزام سر از پا نمیشناخت. شور و اشتیاقش از #عباس دیگری شدن برای #دختر_علی(ع)، بود.
🍃نزدیک روز #ازدواج دخترش بازگشت اما نمیدانم آنجا چه دیده بود و #عشق چه رویی از خود را برایش نمایش داده بود که همسرش هم فهمیده بود، طوطی طبعش اینجا سیر نمیکند. میل بازگشت دارد و میخواهد همانجا #جاودانه شود.
🍃خدا هم اشکهای شبانهاش را برای گرفتن حاجت، بیجواب نگذاشت. روح #بیقرارش را به آغوش کشید و #آرامش و حیاتی جاودانه برایش رقم زد.
✍نویسنده : #محدثه_کربلایی
🌷به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_عبدالرشید_رشوند
📅تاریخ تولد : ۱ مهر ۱۳۴۶
📅تاریخ شهادت : ۶ آذر ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۵ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : امامزاده محمد
🕊محل شهادت : سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
◇بسم الله الرحمن الرحیم◇
🍃شهید ابراهیم سال ۱۳۲۹ در محله قصرالدشت مسجدالرضا شیراز دنیا آمد. تحصیلاتش را با نمرات عالی تا مقطع دیپلم در کازرون و شیراز سپری کرد. به علت علاقه وافر به #پرواز در امتحان #خلبانی شرکت کرد. سال ۵۰ و ۵۱ پس از گذراندن آموزش مقدماتی در ایران، برای #آموزش هواپیماهای جنگی به آمریکا فرستاده شد.
🍃شهید ابراهیم در ایام #انقلاب، همراه همفکران نیروی هوایی چاش به فعالیت انقلابی پرداخت و حامی رهبر انقلاب شد. پس از پیروزی #ازدواج کرد و از پروردگار یک #دختر هدیه گرفت.
🍃با آغاز #جنگ_تحمیلی به بوشهر منتقل شد و همراه خلبانان شجاع نیروی هوایی #ایران به نبرد با دشمن پرداخت. شهید ابراهیم در مدت دو ماه ابتدای جنگ، ۵۰ پرواز برون مرزی داشت و ۸۰ پرواز عملیاتی موفق و از تیمسار فکوری چندین لوح #تقدیر اخذ کرد.
🍃سرانجام در #عملیات مروارید،پس ازشکست دادن #نیروی_دریایی صدام، داخل آبهای خلیج فارس، همراه ناو پیکان همیشه جاوید ایران، مورد اصابت گلوله های دشمن قرار گرفت و با لقب #مفقود به #آسمان پرواز کرد.
✍️نویسنده: #نادره_عزیزی_نیک
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_ابراهیم_شریفی
📅تاریخ تولد : ۱ مهر ۱۳۲۹
📅تاریخ شهادت : ۷ آذر ۱۳۵۹
📅تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : جاویدالاثر
🕊محل شهادت : اب های خلیج فارس
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی