eitaa logo
مسجدالرسول(ص) میدان راهنمایی
151 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
321 ویدیو
2 فایل
این کانال بمنظور اطلاع رسانی کلیه فعالیتهای فرهنگی ، تربیتی ،آموزشی ،اردویی و .. مسجدالرسول(ص) تشکیل گردیده است. یاعلی
مشاهده در ایتا
دانلود
آیه بامداد دوشنبه : . سوره فصّلت‏ : وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ «45» . و البتّه ما به كتاب (آسمانى تورات) داديم، پس در آن اختلاف شد و اگر نبود سنّت سابقِ پروردگارت (در مورد مهلت دادن به مردم)، قطعاً ميانشان داورى شده بود (و هر اختلاف كننده‏اى به كيفر خود رسيده بود)، و البتّه آنان درباره‏ى قرآن نيز در شكى همراه با سوء ظن هستند. پيام‏ها: 1- آشنايى با تاريخ انبيا، مايه‏ى دلدارى پيامبر و مسلمانان است. وَ لَقَدْ آتَيْنا ... 2- تورات، مورد اختلاف و تحريف قرار گرفته است. «وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ» 3- مهلت دادن به گنهكاران، از شئون ربوبيّت است تا شايد مردم توبه كنند و به رشد برسند. «سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ» 4- سنّت خداوند، دادن به گناهكاران است و اگر چنين نبود پرونده‏ى عمر هر كس با اولين انحراف بسته مى‏شد. لَوْ لا كَلِمَةٌ ... لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ‏ 5- شك بايد مقدّمه‏ى و سؤال و رسيدن به يقين باشد، نه وسيله‏ى بهانه‏جويى و سوء ظن. «لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ»
آیات بامداد جمعه : سوره زخرف : وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‏ بِآياتِنا إِلى‏ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ فَقالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِينَ «46» و همانا ما موسى را همراه با آيات (و معجزات) خود به سوى و اشراف قومش فرستاديم پس گفت: همانا من فرستاده پروردگار عالميانم. سوره زخرف : فَلَمَّا جاءَهُمْ بِآياتِنا إِذا هُمْ مِنْها يَضْحَكُونَ «47» پس چون با آيات ما به سراغ آنان آمد، آنان به آن (آيات و معجزات) خنديدند. نكته‏ها: در قرآن، ماجراى موسى و فرعون و بنى اسرائيل تكرار شده است و اين بخاطر آنست كه سرنوشت موسى و قومش با سرنوشت پيامبر اسلام و مردم مكّه شباهت دارد، فرعون بهانه مى‏آورد كه موسى است و من تخت و تاج دارم، سران كفّار مكّه نيز پيامبر اسلام را فقير و يتيم و خودشان را داراى مال و مقام مى‏دانستند. پيام‏ها: 1- انبيا علاوه بر كمالات شخصى بايد معجزه داشته باشند. «مُوسى‏ بِآياتِنا» 2- در شرايط قبيله‏اى بايد به سراغ اقوام رفت. «قالَ لِقَوْمِهِ»* ولى در شرايط حكومتى بايد به سراغ حكومت رفت. «إِلى‏ فِرْعَوْنَ» (در شيوه تبليغ ابتدا بايد به سراغ موانع و اصلاح عناصرى رفت كه تغيير آنهاسبب تغيير جامعه است.) 3- طاغوت‏ها به تنهايى قدرتى ندارند، اين هستند كه به طاغوت‏ها زور مى‏دهند. «فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ» 4- خنده و تمسخر نشانه پوكى و سبك‏سرى و هوچى‏گرى مخالفان است. «إِذا هُمْ مِنْها يَضْحَكُونَ»
آیات بامداد شنبه : سوره زخرف : وَ ما نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها وَ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ «48» و ما هيچ ‏اى به فرعونيان نشان نمى‏داديم، مگر آنكه از معجزه ديگر بزرگتر بود و ما آنان را به عذاب گرفتيم تا شايد باز گردند. سوره زخرف : وَ قالُوا يا أَيُّهَا السَّاحِرُ ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِنْدَكَ إِنَّنا لَمُهْتَدُونَ «49» و (به ) گفتند: اى ساحر ! ، پروردگارت را به آنچه نزد تو عهد كرده است براى ما بخوان (تا عذاب را از ما بردارد ، كه در آن صورت) قطعاً هدايت تو را خواهيم پذيرفت. سوره زخرف : فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ «50» ولى همين كه (به دعاى موسى) را از آنان برطرف كرديم، همان دم ، همگى پيمان شكستند (و ايمان نياوردند) ! نكته ‏ها: در سوره‏ى اعراف آيه 135 نيز مى‏فرمايد: همين كه ما از آنان قهر خود را برگرفتيم، آنان پيمان تسليمى كه بسته بودند، شكستند. «فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلى‏ أَجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ» پيام‏ها: 1- براى روحيه‏ هاى لجوج استدلال و معجزه‏ى پى در پى لازم است. «وَ ما نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها» 2- معجزات پى در پى، نشانه‏ى عنايت خداوند به هدايت مردم است. «آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها» 3- اول اتمام حجّت بعد مجازات. نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ ... أَخَذْناهُمْ‏ 4- در شيوه تبليغ بايد ابتدا مرحله‏ هاى عادى را طى كرد بعد مرحله بالاتر را. «هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها» 5- قهر الهى در دنيا براى توجّه و مردم است. «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» 6- افراد پست حتّى در حال گرفتارى و فشار، دست از تحقير ديگران بر نمى‏دارند. «يا أَيُّهَا السَّاحِرُ» 7- مجرمين در عمق روح خود، اولياى خدا را مستجاب الدعوه مى‏دانند. «ادْعُ لَنا رَبَّكَ» 8- نبوّت يك عهد الهى است. «عَهِدَ عِنْدَكَ» 9- انسان به هنگام گرفتارى تعهّد مى‏دهد «إِنَّنا لَمُهْتَدُونَ» ولى بعد از حل مشكل پيمان شكن است. «يَنْكُثُونَ» 10- به هنگام احساس ، فطرت خداشناسى در انسان بيدار مى‏شود. «إِنَّنا لَمُهْتَدُونَ»
آیات بامداد دوشنبه : سوره زخرف : فَلَوْ لا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ «53» (اگر حقّ است) پس چرا دستبندهايى از طلا بر او نياويخته، يا (براى تصديق رسالتش،) با او فرشتگانى همراه نشده ‏اند ؟! سوره زخرف : فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ «54» پس فرعون قوم خود را شمرد و آنان او را اطاعت كردند زيرا آنان قومى فاسق بودند. سوره زخرف : فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِينَ «55» پس چون ما را به خشم آوردند، از آنان گرفتيم و همه آنان را غرق كرديم. سوره زخرف : فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلًا لِلْآخِرِينَ «56» پس آنان را پيشگامانى (بد) و براى آيندگان قرار داديم. نكته ‏ها: «أَسْوِرَةٌ» جمع «سوار» به معناى دستبند است. حكومت حاكمان بر مردم در نظام باطل، بر اساس استخفاف و تحقير مردم است ولى اطاعت مردم در نظام حقّ، يا بر اساس انتخاب احسن است، «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» آن هم همراه با محبّت، «لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ» اگر تو خشن و سنگدل بودى، از تو دور مى‏شدند. از امام صادق عليه السلام درباره‏ى تفسير كلمه‏ «آسَفُونا» سؤال شد. حضرت فرمود: خداوند مثل ما انسان‏ها تأسّف ندارد، ولى دارد كه تأسّف يا رضايت آنان، خشم و رضايت او را به همراه دارد. گذشته را «سلف» و آينده را «خلف» گويند و به آنچه است «مثل» گويند. به افرادى كه به عنوان نمونه نظير ضرب المثل‏ها بر سر زبان‏ها جارى هستند، مَثَل گفته مى‏شود. «فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلًا لِلْآخِرِينَ» پيام‏ها: 1- كسى كه منطق ندارد به ثروت و زينت تكيه مى‏كند و داشتن آنها را نشانه حقّ و نداشتن آن را نشانه باطل مى‏پندارد. «فَلَوْ لا أُلْقِيَ عَلَيْهِ» 2- زينت كردن مردان به طلا، كار فرعونى است. «أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ» 3- تضعيف رهبر الهى و القاى شبهه كار فرعونيان است. أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ ... 4- اطاعت در نظام فاسد بر اساس تحقير مردم است. «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ» 5- خود باختگى و تهى شدن از هويّت سبب تسليم شدن در برابر طاغوت‏ها است. «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ» 6- سرسپردگى و اطاعت كوركورانه، ريشه در فقر فرهنگى، كوته فكرى و سطحى نگرى انسان‏ها دارد. «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ» 7- جامعه‏اى كه از خط الهى خارج شد، خود را باور نمى‏كند و خفت‏پذير مى‏شود. فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ‏ ... إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ‏ ( «فسق» به معناى خارج شدن از مدار حقّ است) 8- كسى كه به نهر آب افتخار مى‏كرد، «وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي» در همان نهر غرق شد. «فَأَغْرَقْناهُمْ» 9- گاهى كيفرها علاوه بر قيامت در دنيا نيز صورت مى‏گيرد. «فَأَغْرَقْناهُمْ» 10- در مدار فسق و طغيان، آمر و مأمور با هم هلاك مى‏شوند. «أَجْمَعِينَ» 11- خشم و انتقام خداوند از انسان، به خاطر عملكرد خود اوست. فَأَطاعُوهُ‏ ... آسَفُونا ... انْتَقَمْنا مِنْهُمْ‏ 12- به گواهى تاريخ، نابود كردن قدرت‏هاى جبار، سنّت حتمى الهى است. «فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلًا لِلْآخِرِينَ» 13- حوادث گذشتگان براى آيندگان درس عبرت است. فَأَغْرَقْناهُمْ‏ ... فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلًا
آیات بامداد یکشنبه : سوره دخان‏ : وَ لَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَ جاءَهُمْ رَسُولٌ كَرِيمٌ «17» و همانا ما قبل از اين كفّار، قوم فرعون را آزموديم و پيامبرِ با كرامتى به سراغشان آمد. سوره دخان‏ : أَنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ «18» ( به آنان گفت: بنى‏اسرائيل، اين) بندگان خدا را به من واگذاريد (تا آزادشان كرده و از استثمارشان نجات دهم) همانا من براى شما پيامبرى امين هستم. نكته‏ها: كلمه « » در اصل به معناى قرار دادن طلا در كوره آتش است، تا از ناخالصى‏ها تصفيه شود، سپس براى هر نوع آزمايشِ سختى كه ‏ى انسان را نشان دهد بكار رفته است. پيام‏ها: 1- آمدن انبيا براى مردم نوعى آزمايش است تا مشخص شود چه كسانى حقّ را مى‏پذيرند و چه كسانى لجاجت مى‏كنند. وَ لَقَدْ فَتَنَّا ... جاءَهُمْ رَسُولٌ‏ (شايد مراد اين باشد كه آزاد سازى مردم و ترك بهره‏كشى و تحقير يكى از آزمايشات الهى نسبت به فرعونيان است.) 2- آزمايش الهى سنّتى مستمرّ و حتمى است. لَقَدْ فَتَنَّا ... 3- عبرت‏هاى تاريخ، هم دلدارى براى پيامبر است و هم تهديد براى كفّار. «قَبْلَهُمْ» 4- كسى را كه خداوند انتخاب مى‏كند، بايد از قبل لياقت و شايستگى لازم را داشته باشد. «كَرِيمٌ» 5- نجات مستضعفان از دست ستمگران، از وظايف انبياست. «أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ» (آرى استثمار و بهره‏كشى از طبقه محروم، بزرگ‏ترين فساد اجتماعى و اقتصادى است كه مبارزه با آن در رأس وظيفه انبياست.) 6- دست بندگان خدا بايد در دست اولياء خدا باشد. «أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ» 7- مردم بنده خدايند، چرا فرعون آنان را به بندگى مى‏كشاند. «أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ» 8- رهبرى انبيا در راستاى منافع بشر است. «إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ» 9- در مواردى انسان بايد كمالات خود را مطرح كند. «إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ» 10- رمز موفقيّت در جامعه جلب اعتماد مردم است. «إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ» 11- امانت دارى در گرفتن وحى و رساندن آن از صفات ضرورى انبياست. «رَسُولٌ أَمِينٌ» 12- درخواست رهايى بنى‏اسرائيل از سوى موسى به‏خاطر وظيفه رسالت اوست نه به خاطر حمايت از قوم و قبيله خود. «أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ»
آیات بامداد دوشنبه : سوره دخان‏ : وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّي آتِيكُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ «19» و اينكه بر خداوند نجوييد، همانا من برهانى آشكار براى شما آورده ‏ام. سوره دخان‏ : وَ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ «20» سوره دخان‏ : وَ إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ «21» و از اينكه مرا متهم (يا سنگسار) كنيد، به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مى‏ برم. و اگر به من ايمان نمى ‏آوريد پس ( لااقل ) از من كناره بگيريد. سوره دخان‏ : فَدَعا رَبَّهُ أَنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ مُجْرِمُونَ «22» پس (چون از پذيرش دعوتش مأيوس شد) پروردگارش را خواند و (گفت:) آنان قومى گنه پيشه هستند. پيام‏ها: 1- مخالفت با انبيا و بهره ‏كشى ظالمانه از مردم، برترى‏ جويى بر خداست. (موسى به مخالفان خود كه مردم را استثمار مى‏كردند فرمود: بر خدا برترى نجوييد.) «أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ» 2- همه‏ى هستى در برابر خداوند دارد. «كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» اين انسان است كه به او سفارش مى‏شود كه براى خدا تكبّر نكن. أَنْ لا تَعْلُوا ... 3- براى تبليغ علاوه بر كمالات روحى‏ كَرِيمٌ‏ ... أَمِينٌ‏ كه در آيه قبل آمد، منطق و نيز لازم است. «بِسُلْطانٍ مُبِينٍ» (كسى كه معجزه و دليل روشن دارد، جرأت برخورد با فرعون‏ها را پيدا مى‏كند.) أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ‏ ... بِسُلْطانٍ مُبِينٍ‏ 4- اگر در ميان باشد، حتّى جان و آبروى انبيايى كه كريم، امين و همراه با منطق و استدلال هستند در خطر است. «أَنْ تَرْجُمُونِ» 5- تهمت و شكنجه نبايد مانع كار شود. إِنِّي عُذْتُ‏ ... أَنْ تَرْجُمُونِ‏ (مراد از رجم، يا تهمت زدن است و يا پرتاب سنگ) 6- در شيوه‏ى تبليغ مقابله به مثل مفيد است. (در برابر فرعون كه مى‏گويد: من ربّ شما هستم موسى مكرر فرمود:) «بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ» 7- تا انسان به خدا تكيه نكند و او را خود نداند، نمى‏تواند در برابر ستمگران مقاومت كند. «إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ» 8- ايمان به پيامبر، ايمان به خداست. ( «إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي» به جاى «ان لم تؤمنوا بالله» آمده است.) 9- گاهى گوشه‏ گيرى و عزلت لازم است. «فَاعْتَزِلُونِ» (يكى از موارد نهى از منكر فاصله گرفتن از مجرمان است.) 10- با داشتن معجزه ، خواهان درگيرى با مخالفان نيست، بلكه برنامه او پيشبرد اهداف با منطق است نه درگيرى. «فَاعْتَزِلُونِ» 11- بعد از طى چندين مرحله‏ى دعوت و هدايت، نفرين کافر جايز است. فَدَعا ... 12- اگر گناه و فساد در انسان رسوخ كرد، ديگر دعوت انبيا اثرى نخواهد داشت. «أَنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ مُجْرِمُونَ»
آیات بامداد سه شنبه : سوره دخان‏ : فَأَسْرِ بِعِبادِي لَيْلًا إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ «23» پس (به او گفتيم:) بندگان مرا شبانه كوچ بده، زيرا كه شما تحت تعقيب ( ) هستيد. سوره دخان‏ : وَ اتْرُكِ الْبَحْرَ رَهْواً إِنَّهُمْ جُنْدٌ مُغْرَقُونَ «24» و را آرام پشت سر بگذار (و توقّع نداشته باش كه بعد از عبور شما آبها روى هم ريخته شود، آنگاه كه لشكر فرعون وارد شود، آب‏ها روى هم ريخته خواهد شد). زيرا آنان غرق شدگانند. سوره دخان‏ : كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ «25» سوره دخان‏ : وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ «26» سوره دخان‏ : وَ نَعْمَةٍ كانُوا فِيها فاكِهِينَ «27» چه بسيار از باغ‏ها و چشمه‏ ها و كشت‏ها و جايگاه‏ هاى عالى و نعمت‏هايى كه در آنها كامياب بودند به جا گذاشتند (و رفتند). سوره دخان‏ : كَذلِكَ وَ أَوْرَثْناها قَوْماً آخَرِينَ «28» و ما اين گونه (همه را از آنان گرفتيم و) آنها را به قوم ديگر به ميراث داديم. نكته‏ ها: «اسر» از « » به معناى كوچ دادن در شب است. « » به معناى راه باز و آرام و گسترده است. « » (با كسر نون) وسيله كاميابى است، ولى «نعمت» (با فتح نون) به معناى خود كاميابى است. كلمه‏ى‏ «فاكِهِينَ» از «فاكهة» به معناى بهره ‏گيرى از ميوه، يا از «فكاهه» به معناى مسرور بودن است. رود به قدرى عظيم است كه قرآن از آن به دريا تعبير كرده است. پيام‏ها: 1- برخى دعاها، فورى مستجاب مى‏شود. فَدَعا ... فَأَسْرِ (حرف «ف» نشانه سرعت است) 2- دعا بايد همراه با تلاش باشد. فَدَعا ... فَأَسْرِ 3- زمان در برنامه‏ريزى نقش دارد. «لَيْلًا» 4- فرار شبانه بنى ‏اسرائيل به رهبرى نوعى مبارزه بى ‏صدا بود كه فرعون تحمّل آن را نداشت و لشگرى به تعقيب آنان فرستاد. «إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ» 5- از سرزمين كفرى كه نمى‏توانيد به اهداف خود برسيد، كنيد. «فَأَسْرِ» 6- خداوند به ياران خود اطمينان و آرامش مى‏دهد. «وَ اتْرُكِ الْبَحْرَ رَهْواً» 7- هر راه بازى نشانه لطف الهى نيست، خداوند راه دريا را باز گذاشت تا فرعونيان وارد شوند و غرق شوند ! وَ اتْرُكِ الْبَحْرَ ... إِنَّهُمْ جُنْدٌ مُغْرَقُونَ‏ 8- در بسيج فرعون عليه موسى، ثروتمندان كه صاحب باغها و خانه‏ هاى مجلل بودند نيز حضور داشتند. «كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ» 9- امكانات مادى در برابر قهر خداوند، نجات بخش نيست. كَمْ تَرَكُوا ... 10- سنّت خداوند، انقراض و هلاكت اقوام ستمگر و روى كار آمدن قومى ديگر است. «كَذلِكَ وَ أَوْرَثْناها» 11- كاميابى‏ هاى دنيا زود گذر است. كَمْ تَرَكُوا ... نَعْمَةٍ كانُوا فِيها فاكِهِينَ‏ 12- غرق شدن در عيّاشى، انسان را در صف مخالفان حقّ قرار مى‏دهد. «كانُوا فِيها فاكِهِينَ» 13- ثروت، همیشه مايه‏ى سعادت نيست، بلكه گاهى مايه‏ى هلاكت است. جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ وَ زُرُوعٍ‏ ... أَوْرَثْناها قَوْماً آخَرِينَ‏
آیه بامداد سه شنبه : . سوره جاثيه‏ : وَ آتَيْناهُمْ بَيِّناتٍ مِنَ الْأَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ «17» . و به آنان روشنى نسبت به امر (دين) داديم، پس نكردند مگر پس از آنكه حقيقت برايشان حاصل شد (و اين اختلاف) از روى حسادت و برترى‏ جويى بود كه ميان آنان وجود داشت. همانا خداوند در قيامت درباره آنچه پيوسته اختلاف مى‏كنند، ميانشان داورى خواهد كرد. . نكته‏ ها: با معجزات حضرت ، حقّانيّتش بر مردم روشن شد و با نشانه‏ هايى از پيامبر اسلام كه در تورات و انجيل به طور روشن آمده بود، حقّانيّت پيامبر براى مردم روشن شد. «آتَيْناهُمْ‏ بَيِّناتٍ مِنَ الْأَمْرِ» پيام‏ها: 1- خداوند حجّت را بر مردم تمام مى‏كند. «وَ آتَيْناهُمْ بَيِّناتٍ مِنَ الْأَمْرِ» 2- بالاترين نوع كفران، اختلاف در حقّ است. با اينكه خدا به آنها برترى و غلبه بر دشمن داد، «آتَيْنا- رَزَقْناهُمْ‏- فَضَّلْناهُمْ» امّا به جاى شكر اختلاف كردند. «فَمَا اخْتَلَفُوا» 3- توبيخ قرآن از گذشتگان، عبرتى است براى آيندگان. آتَيْناهُمْ بَيِّناتٍ‏ ... اخْتَلَفُوا ... بَغْياً بَيْنَهُمْ‏ 4- علم به تنهايى نجات بخش نيست، چه بسيارند كسانى كه مى‏دانند ولى به خاطر اختلاف مى‏كنند. «مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ» 5- اختلاف بعد از علم، بغى و ظلم است. «بَغْياً» 6- روز قيامت روز حل اختلافات است. «يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ»
آیه بامداد پنجشنبه : . سوره احقاف‏ : قالُوا يا قَوْمَنا إِنَّا سَمِعْنا كِتاباً أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى‏ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى‏ طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ «30» . گفتند: اى قوم ما! همانا ما (آيات) كتابى را شنيديم كه بعد از نازل شده و كتاب‏هاى پيش از خود را تصديق مى‏كند. مردم را به سوى حق و به سوى راه راست مى‏نمايد. . پيام‏ها: 1- پيامبر انسان‏ها، پيامبر جنّيان نيز هست و گروهى از ، مأمور تبليغِ دين و آيين پيامبران در ميان جامعه خود هستند. قالُوا يا قَوْمَنا إِنَّا سَمِعْنا ... 2- جنّيان، از تاريخ انبيا و كتب آسمانى آگاه هستند. «كِتاباً أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى‏» 3- جنّيان، از محتواى كتاب‏هاى آسمانى آگاه هستند. «مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ» 4- ميان كتب آسمانى، نشانه حقانيّت آنهاست. «مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ» 5- جنّيان با شنيدن چند آيه، حق را فهميدند ولى انسان‏هايى همچون ابوجهل و ابولهب، عمرى با پيامبر بودند و نخواستند حق را بفهمند. «يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ» 6- راه حق، راه است. راهى بر اساس اعتدال و دور از هرگونه افراط و تفريط. «يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى‏ طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ»
آیات بامداد سه شنبه ، روز اول از ماه خدا : . سوره ذاريات‏ : وَ فِي مُوسى‏ إِذْ أَرْسَلْناهُ إِلى‏ فِرْعَوْنَ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ «38» . سوره ذاريات‏ : فَتَوَلَّى بِرُكْنِهِ وَ قالَ ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ «39» . و در (سرگذشت) (نيز نشانه و عبرتى است)، آنگاه كه او را همراه با حجّتى روشن و آشكار به سوى فرعون فرستاديم. پس فرعون با تكيه بر قدرت و سپاهى كه داشت، روى برگرداند و گفت: او يا جادوگر است يا جن ‏زده ! . سوره ذاريات‏ : فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِي الْيَمِّ وَ هُوَ مُلِيمٌ «40» . پس ما او و سپاهيانش را (به ) گرفتيم و آنان را در دريا افكنديم، در حالى كه او سزاوار سرزنش بود. . نكته ‏ها: مراد از «سلطان مبين»، دليل و برهان روشنى است كه بتوان با ديگران احتجاج كرد و از راه منطقى، حجّت خود را ارائه داد. « » به معناى پرتاب چيزهاى حقير و ناچيز است، «مُلِيمٌ» از «لوم» و «ملامت» به كسى گفته مى‏شود كه در خور سرزنش باشد. مقصود از «بِرُكْنِهِ»، قدرت، لشگر، ثروت، سابقه و تبليغات فرعون است. يعنى فرعون با اتكا به قدرت خود، به مبارزه با موسى پرداخت و از پذيرش دعوت او سر باز زد. . پيام‏ها: 1- در تاريخ انبيا، عبرت‏هاى فراوانى است. «وَ فِي مُوسى‏» 2- براى اصلاح جامعه، بايد به سراغ سرچشمه ‏ها رفت. «أَرْسَلْناهُ إِلى‏ فِرْعَوْنَ» 3- سلاح انبيا در برابر مخالفان، قوى و معجزه آشكار است. «سلطان مبين» 4- اركان نظامى، اقتصادى و تبليغاتى، سبب استكبار و بى‏ اعتنايى جبّاران و طاغوت‏ها به نداى حق مى‏شود. «فَتَوَلَّى بِرُكْنِهِ» 5- منحرفان سعى مى‏كنند با زور و قدرت حق ‏طلبان را ساكت كرده و آنان را منحرف، ساحر يا مجنون معرّفى كنند. «ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ» 6- قهر الهى، بعد از اتمام حجت است. بِسُلْطانٍ مُبِينٍ‏ ... قالَ ساحِرٌ ... فَأَخَذْناهُ‏ ... 7- ارتش نبايد چشم بسته مطيع هركسى باشد. قهر الهى فرعون را نيز فراگرفت. «فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ» 8- طاغوت‏ها و تمام نيروهايشان، در برابر قهر الهى بسيار ضعيف و ناچيزند. «فَنَبَذْناهُمْ» 9- منحرفان، هم گرفتار هلاكت ظاهرى مى‏شوند و هم ملامت درونى. فَأَخَذْناهُ‏ ... وَ هُوَ مُلِيمٌ‏ 10- قهر خداوند همه‏ى منحرفان را فرامى‏گيرد ولى رهبران فاسد در خور ملامت ويژه ‏اى هستند. «وَ هُوَ مُلِيمٌ» نفرمود: «و هم مليمون»
آیات بامداد چهارشنبه ، روز اول از سال شمسی ، و روز نهم از : . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ به نام خداوند بخشنده مهربان‏ سوره طور : وَ الطُّورِ «1» سوره طور : وَ كِتابٍ مَسْطُورٍ «2» سوره طور : فِي رَقٍّ مَنْشُورٍ «3» . به (كوه) طور سوگند. به كتابى نوشته شده در صفحه ‏اى گشوده سوگند. . سوره طور : وَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ «4» سوره طور : وَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ «5» سوره طور : وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ «6» به آن خانه‏ى آباد (خانه خدا) سوگند. به سقف برافراشته (آسمان) سوگند. به درياى شعله‏ ور سوگند. . سوره طور : إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ لَواقِعٌ «7» سوره طور : ما لَهُ مِنْ دافِعٍ «8» كه عذاب پروردگارت قطعاً واقع شدنى است. و براى آن هيچ مانعى نيست. . نكته‏ ها: «طور» در لغت به معناى كوه است، ولى ظاهراً مراد از آن در اينجا، كوهى در منطقه سينا مى ‏باشد كه ميقات خدا با حضرت بود. كوه طور مكانى مقدّس است و در قرآن چنين توصيف شده است: «الطُّورِ الْأَيْمَنِ» ، «بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ» و «فِي الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ» . . مراد از «كِتابٍ مَسْطُورٍ»، كتب آسمانى همچون تورات و قرآن است كه در صفحات نازك پوست نگاشته مى‏شده و البتّه باز و گشوده بوده است، نه پيچيده و بسته. «فِي رَقٍّ مَنْشُورٍ» «رَقٍّ» از «رقت» به معناى پوستى است كه براى نوشتن آماده شده و لطيف و نازك است. «مَنْشُورٍ» به معناى مبسوط و « » به معناى برافروخته و شعله‏ ور است و به معناى آكنده و مالامال نيز آمده است. مقصود از «بيت المعمور» خانه خداست كه همواره به واسطه حضور زائران و حاجيان، معمور و آباد بوده است و در قرآن ده بار از به عنوان «بيت» ياد شده است، مانند: «الْبَيْتِ الْعَتِيقِ» البتّه در روايات آمده است كه در آسمان‏ها نيز محلّى در مقابل كعبه قرار دارد كه فرشتگان به دور آن طواف مى‏كنند و آن نيز «بيت المعمور» نام دارد. . مقصود از «الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ»، درياى شعله ‏ور و جوشان و خروشان، يا درياهايى است كه در آستانه قيامت برافروخته مى‏شوند، چنانكه در آيه‏ى 6 سوره تكوير مى‏خوانيم: «وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ» و يا مراد موادّ مذابّ و جوشان قعر زمين است كه همچون دريايى از آتش هرچندگاه يكبار از دهانه آتشفشان‏ها فوران مى‏كند. در آيه‏ى آخر سوره قبل (ذاريات) خوانديم: «يَوْمِهِمُ الَّذِي يُوعَدُونَ» كه سخن از وعده‏ى قيامت بود و اين سوره بعد از پنج سوگند مى‏فرمايد: آن وعده قطعاً واقع خواهد شد. «إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ لَواقِعٌ» آن سنگ جمادى كه وحى بر روى آن نازل شود (كوه طور)، مقدّس و قابل سوگند است، چگونه انسانى كه قلبش مركز وحى است، با گذشت زمان قداستش تمام مى‏شود و چگونه وهّابيون كج فكر مى‏گويند: پيامبر صلى الله عليه و آله كه از دنيا رفت با ساير موجودات تفاوتى ندارد!! . سوگند ياد كردن به كتاب و نوشته، آن هم در زمان جاهليّت، نشانه‏ى پيشرفته بودن مكتب است، «وَ كِتابٍ مَسْطُورٍ». در سوره قلم نيز، قرآن به قلم و كتاب و سطرهاى آن سوگند ياد مى‏كند. «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ» . پيام‏ها: 1- زنده نگه‏ داشتن نام و ياد و حفظ مكان‏هاى اديان آسمانى لازم است. «وَ الطُّورِ» 2- با سوگند به كوه طور (محل وحى به موسى)، قلب اهل كتاب را به سوى خود جذب كنيد. «وَ الطُّورِ» 3- خداوند براى به باور رساندن انسان، به نظام تشريع و تكوين (كوه و كتاب و كعبه و آسمان و دريا) سوگند ياد مى‏كند. وَ الطُّورِ وَ كِتابٍ مَسْطُورٍ ... وَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ‏ 4- وحى آسمان بايد بر بهترين و لطيف‏ترين كاغذ و پوست، نگاشته و عرضه شود. «كِتابٍ مَسْطُورٍ فِي رَقٍّ مَنْشُورٍ» 5- كتاب مقدّس، بايد همواره گشوده و مورد استفاده باشد. كِتابٍ‏ ... مَنْشُورٍ 6- علم مفيد و مبارك، آن است كه منتشر شود و گسترش يابد. «مَنْشُورٍ» 7- قرآن، هم به قداست كتب آسمانى نظر دارد و لذا به آن سوگند ياد مى‏كند، هم به نظم در نگارش و شيوه ارائه و گسترش آنها. «وَ كِتابٍ مَسْطُورٍ فِي رَقٍّ مَنْشُورٍ» 8- آبادانى خانه به زرق و برق آن نيست، به آمد و رفت و قداست و بركت آن است. «الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ» (خانه خدا ساده ‏ترين خانه ‏هاست، امّا مبارك‏ترين بناهاست.) 9- با مطالعه طبيعت، به قدرت خداوند بر ايجاد قيامت پى ببريم. «وَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ» 10- قرآن كريم، توجّه انسان را از ديدنى‏ ها، به ناديدنى‏ ها سوق مى‏دهد. «وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ» 11- قهر و تنبيه، از شئون ربوبيت است. «عَذابَ رَبِّكَ»