آیه بامداد دوشنبه :
#قرآن
.
سوره فصّلت : وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ
وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ
وَ إِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ «45»
.
و البتّه ما به #موسى كتاب (آسمانى تورات) داديم،
پس در آن اختلاف شد
و اگر نبود سنّت سابقِ پروردگارت (در مورد مهلت دادن به مردم)، قطعاً ميانشان داورى شده بود (و هر اختلاف كنندهاى به كيفر خود رسيده بود)،
و البتّه آنان دربارهى قرآن نيز در شكى همراه با سوء ظن هستند.
پيامها:
1- آشنايى با تاريخ انبيا، مايهى دلدارى پيامبر و مسلمانان است. وَ لَقَدْ آتَيْنا ...
2- تورات، مورد اختلاف و تحريف قرار گرفته است.
«وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ»
3- مهلت دادن به گنهكاران، از شئون ربوبيّت است
تا شايد مردم توبه كنند و به رشد برسند. «سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ»
4- سنّت خداوند، #مهلت دادن به گناهكاران است
و اگر چنين نبود پروندهى عمر هر كس با اولين انحراف بسته مىشد.
لَوْ لا كَلِمَةٌ ... لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ
5- شك بايد مقدّمهى #تحقيق و سؤال و رسيدن به يقين باشد،
نه وسيلهى بهانهجويى و سوء ظن.
«لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ»
آیات بامداد جمعه :
#قرآن
سوره زخرف : وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ فَقالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِينَ «46»
و همانا ما موسى را همراه با آيات (و معجزات) خود به سوى #فرعون و اشراف قومش فرستاديم پس گفت: همانا من فرستاده پروردگار عالميانم.
سوره زخرف : فَلَمَّا جاءَهُمْ بِآياتِنا إِذا هُمْ مِنْها يَضْحَكُونَ «47»
پس چون #موسى با آيات ما به سراغ آنان آمد، آنان به آن (آيات و معجزات) خنديدند.
نكتهها:
در قرآن، ماجراى موسى و فرعون و بنى اسرائيل تكرار شده است و اين بخاطر آنست كه سرنوشت موسى و قومش با سرنوشت پيامبر اسلام و مردم مكّه شباهت دارد،
فرعون بهانه مىآورد كه موسى #فقير است و من تخت و تاج دارم، سران كفّار مكّه نيز پيامبر اسلام را فقير و يتيم و خودشان را داراى مال و مقام مىدانستند.
پيامها:
1- انبيا علاوه بر كمالات شخصى بايد معجزه داشته باشند. «مُوسى بِآياتِنا»
2- در شرايط قبيلهاى بايد به سراغ اقوام رفت.
«قالَ لِقَوْمِهِ»* ولى در شرايط حكومتى بايد به سراغ حكومت رفت.
«إِلى فِرْعَوْنَ» (در شيوه تبليغ ابتدا بايد به سراغ موانع و اصلاح عناصرى رفت كه تغيير آنهاسبب تغيير جامعه است.)
3- طاغوتها به تنهايى قدرتى ندارند،
اين #اطرافيان هستند كه به طاغوتها زور مىدهند. «فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ»
4- خنده و تمسخر نشانه پوكى و سبكسرى و هوچىگرى مخالفان است.
«إِذا هُمْ مِنْها يَضْحَكُونَ»
آیات بامداد شنبه :
#قرآن
سوره زخرف : وَ ما نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها
وَ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ «48»
و ما هيچ #معجزه اى به فرعونيان نشان نمىداديم، مگر آنكه از معجزه ديگر بزرگتر بود
و ما آنان را به عذاب گرفتيم تا شايد باز گردند.
سوره زخرف : وَ قالُوا يا أَيُّهَا السَّاحِرُ ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِنْدَكَ
إِنَّنا لَمُهْتَدُونَ «49»
و (به #موسى) گفتند: اى ساحر ! ، پروردگارت را به آنچه نزد تو عهد كرده است براى ما بخوان (تا عذاب را از ما بردارد ،
كه در آن صورت) قطعاً هدايت تو را خواهيم پذيرفت.
سوره زخرف : فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ «50»
ولى همين كه (به دعاى موسى) #عذاب را از آنان برطرف كرديم، همان دم ، همگى پيمان شكستند (و ايمان نياوردند) !
نكته ها:
در سورهى اعراف آيه 135 نيز مىفرمايد: همين كه ما از آنان قهر خود را برگرفتيم، آنان پيمان تسليمى كه بسته بودند، شكستند.
«فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلى أَجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ»
پيامها:
1- براى روحيه هاى لجوج استدلال و معجزهى پى در پى لازم است.
«وَ ما نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها»
2- معجزات پى در پى، نشانهى عنايت خداوند به هدايت مردم است. «آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها»
3- اول اتمام حجّت بعد مجازات. نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ ... أَخَذْناهُمْ
4- در شيوه تبليغ بايد ابتدا مرحله هاى عادى را طى كرد
بعد مرحله بالاتر را. «هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها»
5- قهر الهى در دنيا براى توجّه و #بازگشت مردم است. «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»
6- افراد پست حتّى در حال گرفتارى و فشار، دست از تحقير ديگران بر نمىدارند. «يا أَيُّهَا السَّاحِرُ»
7- مجرمين در عمق روح خود، اولياى خدا را مستجاب الدعوه مىدانند. «ادْعُ لَنا رَبَّكَ»
8- نبوّت يك عهد الهى است. «عَهِدَ عِنْدَكَ»
9- انسان به هنگام گرفتارى تعهّد مىدهد «إِنَّنا لَمُهْتَدُونَ» ولى بعد از حل مشكل پيمان شكن است. «يَنْكُثُونَ»
10- به هنگام احساس #خطر ، فطرت خداشناسى در انسان بيدار مىشود. «إِنَّنا لَمُهْتَدُونَ»
آیات بامداد دوشنبه :
#قرآن
سوره زخرف : فَلَوْ لا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ
أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ «53»
(اگر #موسى حقّ است) پس چرا دستبندهايى از طلا بر او نياويخته،
يا (براى تصديق رسالتش،) با او فرشتگانى همراه نشده اند ؟!
سوره زخرف : فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ
إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ «54»
پس فرعون قوم خود را #سبك شمرد و آنان او را اطاعت كردند
زيرا آنان قومى فاسق بودند.
سوره زخرف : فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِينَ «55»
پس چون ما را به خشم آوردند، از آنان #انتقام گرفتيم و همه آنان را غرق كرديم.
سوره زخرف : فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلًا لِلْآخِرِينَ «56»
پس آنان را پيشگامانى (بد) و #عبرتى براى آيندگان قرار داديم.
نكته ها:
«أَسْوِرَةٌ» جمع «سوار» به معناى دستبند است.
حكومت حاكمان بر مردم در نظام باطل، بر اساس استخفاف و تحقير مردم است
ولى اطاعت مردم در نظام حقّ، يا بر اساس انتخاب احسن است، «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»
آن هم همراه با محبّت، «لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ» اگر تو خشن و سنگدل بودى، از تو دور مىشدند.
از امام صادق عليه السلام دربارهى تفسير كلمه «آسَفُونا» سؤال شد.
حضرت فرمود: خداوند مثل ما انسانها تأسّف ندارد،
ولى #اوليايى دارد كه تأسّف يا رضايت آنان، خشم و رضايت او را به همراه دارد.
گذشته را «سلف» و آينده را «خلف» گويند و به آنچه #نمونه است «مثل» گويند.
به افرادى كه به عنوان نمونه نظير ضرب المثلها بر سر زبانها جارى هستند، مَثَل گفته مىشود.
«فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلًا لِلْآخِرِينَ»
پيامها:
1- كسى كه منطق ندارد به ثروت و زينت تكيه مىكند و داشتن آنها را نشانه حقّ و نداشتن آن را نشانه باطل مىپندارد. «فَلَوْ لا أُلْقِيَ عَلَيْهِ»
2- زينت كردن مردان به طلا، كار فرعونى است. «أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ»
3- تضعيف رهبر الهى و القاى شبهه كار فرعونيان است. أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ ...
4- اطاعت در نظام فاسد بر اساس تحقير مردم است. «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ»
5- خود باختگى و تهى شدن از هويّت سبب تسليم شدن در برابر طاغوتها است. «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ»
6- سرسپردگى و اطاعت كوركورانه، ريشه در فقر فرهنگى، كوته فكرى و سطحى نگرى انسانها دارد. «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ»
7- جامعهاى كه از خط الهى خارج شد، خود را باور نمىكند و خفتپذير مىشود. فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ ... إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ
( «فسق» به معناى خارج شدن از مدار حقّ است)
8- كسى كه به نهر آب افتخار مىكرد، «وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي» در همان نهر غرق شد. «فَأَغْرَقْناهُمْ»
9- گاهى كيفرها علاوه بر قيامت در دنيا نيز صورت مىگيرد. «فَأَغْرَقْناهُمْ»
10- در مدار فسق و طغيان، آمر و مأمور با هم هلاك مىشوند. «أَجْمَعِينَ»
11- خشم و انتقام خداوند از انسان، به خاطر عملكرد خود اوست. فَأَطاعُوهُ ...
آسَفُونا ... انْتَقَمْنا مِنْهُمْ
12- به گواهى تاريخ، نابود كردن قدرتهاى جبار، سنّت حتمى الهى است.
«فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلًا لِلْآخِرِينَ»
13- حوادث گذشتگان براى آيندگان درس عبرت است. فَأَغْرَقْناهُمْ ... فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلًا
آیات بامداد یکشنبه :
#قرآن
سوره دخان : وَ لَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ
وَ جاءَهُمْ رَسُولٌ كَرِيمٌ «17»
و همانا ما قبل از اين كفّار، قوم فرعون را آزموديم
و پيامبرِ با كرامتى به سراغشان آمد.
سوره دخان : أَنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ «18»
( #موسى به آنان گفت: بنىاسرائيل، اين) بندگان خدا را به من واگذاريد
(تا آزادشان كرده و از استثمارشان نجات دهم) همانا من براى شما پيامبرى امين هستم.
نكتهها:
كلمه « #فتنه» در اصل به معناى قرار دادن طلا در كوره آتش است، تا از ناخالصىها تصفيه شود،
سپس براى هر نوع آزمايشِ سختى كه #جوهرهى انسان را نشان دهد بكار رفته است.
پيامها:
1- آمدن انبيا براى مردم نوعى آزمايش است تا مشخص شود چه كسانى حقّ را مىپذيرند
و چه كسانى لجاجت مىكنند. وَ لَقَدْ فَتَنَّا ... جاءَهُمْ رَسُولٌ
(شايد مراد اين باشد كه آزاد سازى مردم و ترك بهرهكشى و تحقير يكى از آزمايشات الهى نسبت به فرعونيان است.)
2- آزمايش الهى سنّتى مستمرّ و حتمى است. لَقَدْ فَتَنَّا ...
3- عبرتهاى تاريخ، هم دلدارى براى پيامبر است و هم تهديد براى كفّار. «قَبْلَهُمْ»
4- كسى را كه خداوند انتخاب مىكند، بايد از قبل لياقت و شايستگى لازم را داشته باشد. «كَرِيمٌ»
5- نجات مستضعفان از دست ستمگران، از وظايف انبياست.
«أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ» (آرى استثمار و بهرهكشى از طبقه محروم،
بزرگترين فساد اجتماعى و اقتصادى است كه مبارزه با آن در رأس وظيفه انبياست.)
6- دست بندگان خدا بايد در دست اولياء خدا باشد. «أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ»
7- مردم بنده خدايند، چرا فرعون آنان را به بندگى مىكشاند.
«أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ»
8- رهبرى انبيا در راستاى منافع بشر است. «إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ»
9- در مواردى انسان بايد كمالات خود را مطرح كند. «إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ»
10- رمز موفقيّت در جامعه جلب اعتماد مردم است. «إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ»
11- امانت دارى در گرفتن وحى و رساندن آن از صفات ضرورى انبياست.
«رَسُولٌ أَمِينٌ»
12- درخواست رهايى بنىاسرائيل از سوى موسى بهخاطر وظيفه رسالت اوست
نه به خاطر حمايت از قوم و قبيله خود.
«أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ»
آیات بامداد دوشنبه :
#قرآن
سوره دخان : وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّي آتِيكُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ «19»
و اينكه بر خداوند #برترى نجوييد، همانا من برهانى آشكار براى شما آورده ام.
سوره دخان : وَ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ «20»
سوره دخان : وَ إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ «21»
و از اينكه مرا متهم (يا سنگسار) كنيد، به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مى برم.
و اگر به من ايمان نمى آوريد پس ( لااقل ) از من كناره بگيريد.
سوره دخان : فَدَعا رَبَّهُ أَنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ مُجْرِمُونَ «22»
پس (چون از پذيرش دعوتش مأيوس شد) پروردگارش را خواند
و (گفت:) آنان قومى گنه پيشه هستند.
پيامها:
1- مخالفت با انبيا و بهره كشى ظالمانه از مردم، برترى جويى بر خداست.
(موسى به مخالفان خود كه مردم را استثمار مىكردند فرمود:
بر خدا برترى نجوييد.) «أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ»
2- همهى هستى در برابر خداوند #تواضع دارد. «كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ»
اين انسان است كه به او سفارش مىشود كه براى خدا تكبّر نكن. أَنْ لا تَعْلُوا ...
3- براى تبليغ علاوه بر كمالات روحى كَرِيمٌ ... أَمِينٌ كه در آيه قبل آمد،
منطق و #استدلال نيز لازم است. «بِسُلْطانٍ مُبِينٍ»
(كسى كه معجزه و دليل روشن دارد، جرأت برخورد با فرعونها را پيدا مىكند.) أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ ... بِسُلْطانٍ مُبِينٍ
4- اگر #لجاجت در ميان باشد، حتّى جان و آبروى انبيايى كه كريم، امين و همراه با منطق و استدلال هستند در خطر است. «أَنْ تَرْجُمُونِ»
5- تهمت و شكنجه نبايد مانع كار شود. إِنِّي عُذْتُ ... أَنْ تَرْجُمُونِ
(مراد از رجم، يا تهمت زدن است و يا پرتاب سنگ)
6- در شيوهى تبليغ مقابله به مثل مفيد است.
(در برابر فرعون كه مىگويد: من ربّ شما هستم موسى مكرر فرمود:)
«بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ»
7- تا انسان به خدا تكيه نكند و او را #پناه خود نداند، نمىتواند در برابر ستمگران مقاومت كند. «إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ»
8- ايمان به پيامبر، ايمان به خداست. ( «إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي» به جاى «ان لم تؤمنوا بالله» آمده است.)
9- گاهى گوشه گيرى و عزلت لازم است. «فَاعْتَزِلُونِ»
(يكى از موارد نهى از منكر فاصله گرفتن از مجرمان است.)
10- #موسى با داشتن معجزه ، خواهان درگيرى با مخالفان نيست،
بلكه برنامه او پيشبرد اهداف با منطق است نه درگيرى. «فَاعْتَزِلُونِ»
11- بعد از طى چندين مرحلهى دعوت و هدايت، نفرين کافر جايز است. فَدَعا ...
12- اگر گناه و فساد در انسان رسوخ كرد، ديگر دعوت انبيا اثرى نخواهد داشت.
«أَنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ مُجْرِمُونَ»
آیات بامداد سه شنبه :
#قرآن
سوره دخان : فَأَسْرِ بِعِبادِي لَيْلًا إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ «23»
پس (به او گفتيم:) بندگان مرا شبانه كوچ بده، زيرا كه شما تحت تعقيب ( #فرعونيان) هستيد.
سوره دخان : وَ اتْرُكِ الْبَحْرَ رَهْواً إِنَّهُمْ جُنْدٌ مُغْرَقُونَ «24»
و #دريا را آرام پشت سر بگذار (و توقّع نداشته باش كه بعد از عبور شما آبها روى هم ريخته شود،
آنگاه كه لشكر فرعون وارد شود، آبها روى هم ريخته خواهد شد).
زيرا آنان غرق شدگانند.
سوره دخان : كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ «25»
سوره دخان : وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ «26»
سوره دخان : وَ نَعْمَةٍ كانُوا فِيها فاكِهِينَ «27»
چه بسيار از باغها و چشمه ها و كشتها و جايگاه هاى عالى و نعمتهايى كه در آنها كامياب بودند به جا گذاشتند (و رفتند).
سوره دخان : كَذلِكَ وَ أَوْرَثْناها قَوْماً آخَرِينَ «28»
و ما اين گونه (همه را از آنان گرفتيم و) آنها را به قوم ديگر به ميراث داديم.
نكته ها:
«اسر» از « #اسراء» به معناى كوچ دادن در شب است.
« #رهو» به معناى راه باز و آرام و گسترده است.
« #نعمت» (با كسر نون) وسيله كاميابى است،
ولى «نعمت» (با فتح نون) به معناى خود كاميابى است.
كلمهى «فاكِهِينَ» از «فاكهة» به معناى بهره گيرى از ميوه، يا از «فكاهه» به معناى مسرور بودن است.
رود #نيل به قدرى عظيم است كه قرآن از آن به دريا تعبير كرده است.
پيامها:
1- برخى دعاها، فورى مستجاب مىشود. فَدَعا ... فَأَسْرِ (حرف «ف» نشانه سرعت است)
2- دعا بايد همراه با تلاش باشد. فَدَعا ... فَأَسْرِ
3- زمان در برنامهريزى نقش دارد. «لَيْلًا»
4- فرار شبانه بنى اسرائيل به رهبرى #موسى نوعى مبارزه بى صدا بود كه فرعون تحمّل آن را نداشت
و لشگرى به تعقيب آنان فرستاد. «إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ»
5- از سرزمين كفرى كه نمىتوانيد به اهداف خود برسيد، #هجرت كنيد. «فَأَسْرِ»
6- خداوند به ياران خود اطمينان و آرامش مىدهد. «وَ اتْرُكِ الْبَحْرَ رَهْواً»
7- هر راه بازى نشانه لطف الهى نيست، خداوند راه دريا را باز گذاشت تا فرعونيان وارد شوند و غرق شوند ! وَ اتْرُكِ الْبَحْرَ ... إِنَّهُمْ جُنْدٌ مُغْرَقُونَ
8- در بسيج فرعون عليه موسى، ثروتمندان كه صاحب باغها و خانه هاى مجلل بودند نيز حضور داشتند. «كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ»
9- امكانات مادى در برابر قهر خداوند، نجات بخش نيست. كَمْ تَرَكُوا ...
10- سنّت خداوند، انقراض و هلاكت اقوام ستمگر و روى كار آمدن قومى ديگر است. «كَذلِكَ وَ أَوْرَثْناها»
11- كاميابى هاى دنيا زود گذر است. كَمْ تَرَكُوا ... نَعْمَةٍ كانُوا فِيها فاكِهِينَ
12- غرق شدن در عيّاشى، انسان را در صف مخالفان حقّ قرار مىدهد. «كانُوا فِيها فاكِهِينَ»
13- ثروت، همیشه مايهى سعادت نيست، بلكه گاهى مايهى هلاكت است. جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ وَ زُرُوعٍ ... أَوْرَثْناها قَوْماً آخَرِينَ
آیه بامداد سه شنبه :
#قرآن
.
سوره جاثيه : وَ آتَيْناهُمْ بَيِّناتٍ مِنَ الْأَمْرِ
فَمَا اخْتَلَفُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ
إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ «17»
.
و به آنان #دلايل روشنى نسبت به امر (دين) داديم،
پس #اختلاف نكردند مگر پس از آنكه حقيقت برايشان حاصل شد (و اين اختلاف) از روى حسادت و برترى جويى بود كه ميان آنان وجود داشت.
همانا خداوند در قيامت درباره آنچه پيوسته اختلاف مىكنند، ميانشان داورى خواهد كرد.
.
نكته ها:
با معجزات حضرت #موسى، حقّانيّتش بر مردم روشن شد
و با نشانه هايى از پيامبر اسلام كه در تورات و انجيل به طور روشن آمده بود، حقّانيّت پيامبر براى مردم روشن شد.
«آتَيْناهُمْ بَيِّناتٍ مِنَ الْأَمْرِ»
پيامها:
1- خداوند حجّت را بر مردم تمام مىكند. «وَ آتَيْناهُمْ بَيِّناتٍ مِنَ الْأَمْرِ»
2- بالاترين نوع كفران، اختلاف در حقّ است.
با اينكه خدا به آنها برترى و غلبه بر دشمن داد، «آتَيْنا- رَزَقْناهُمْ- فَضَّلْناهُمْ» امّا به جاى شكر اختلاف كردند. «فَمَا اخْتَلَفُوا»
3- توبيخ قرآن از گذشتگان، عبرتى است براى آيندگان. آتَيْناهُمْ بَيِّناتٍ ... اخْتَلَفُوا ...
بَغْياً بَيْنَهُمْ
4- علم به تنهايى نجات بخش نيست، چه بسيارند كسانى كه مىدانند ولى به خاطر #حسادت اختلاف مىكنند.
«مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ»
5- اختلاف بعد از علم، بغى و ظلم است. «بَغْياً»
6- روز قيامت روز حل اختلافات است. «يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ»
آیه بامداد پنجشنبه :
#قرآن
.
سوره احقاف : قالُوا يا قَوْمَنا إِنَّا سَمِعْنا كِتاباً أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى
مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ
يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ «30»
.
گفتند: اى قوم ما! همانا ما (آيات) كتابى را شنيديم كه بعد از #موسى نازل شده
و كتابهاى پيش از خود را تصديق مىكند.
مردم را به سوى حق و به سوى راه راست #هدايت مىنمايد.
.
پيامها:
1- پيامبر انسانها، پيامبر جنّيان نيز هست
و گروهى از #جن، مأمور تبليغِ دين و آيين پيامبران در ميان جامعه خود هستند. قالُوا يا قَوْمَنا إِنَّا سَمِعْنا ...
2- جنّيان، از تاريخ انبيا و كتب آسمانى آگاه هستند. «كِتاباً أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى»
3- جنّيان، از محتواى كتابهاى آسمانى آگاه هستند.
«مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ»
4- #هماهنگى ميان كتب آسمانى، نشانه حقانيّت آنهاست.
«مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ»
5- جنّيان با شنيدن چند آيه، حق را فهميدند
ولى انسانهايى همچون ابوجهل و ابولهب، عمرى با پيامبر بودند و نخواستند حق را بفهمند. «يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ»
6- راه حق، راه #مستقيم است.
راهى بر اساس اعتدال و دور از هرگونه افراط و تفريط. «يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ»
آیات بامداد سه شنبه ، روز اول از ماه خدا :
#قرآن
.
سوره ذاريات : وَ فِي مُوسى إِذْ أَرْسَلْناهُ إِلى فِرْعَوْنَ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ «38»
.
سوره ذاريات : فَتَوَلَّى بِرُكْنِهِ وَ قالَ ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ «39»
.
و در (سرگذشت) #موسى (نيز نشانه و عبرتى است)، آنگاه كه او را همراه با حجّتى روشن و آشكار به سوى فرعون فرستاديم.
پس فرعون با تكيه بر قدرت و سپاهى كه داشت، روى برگرداند و گفت:
او يا جادوگر است يا جن زده !
.
سوره ذاريات : فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِي الْيَمِّ وَ هُوَ مُلِيمٌ «40»
.
پس ما او و سپاهيانش را (به #قهر) گرفتيم و آنان را در دريا افكنديم،
در حالى كه او سزاوار سرزنش بود.
.
نكته ها:
مراد از «سلطان مبين»، دليل و برهان روشنى است كه بتوان با ديگران احتجاج كرد و از راه منطقى، حجّت خود را ارائه داد.
« #نبذ» به معناى پرتاب چيزهاى حقير و ناچيز است،
«مُلِيمٌ» از «لوم» و «ملامت» به كسى گفته مىشود كه در خور سرزنش باشد.
مقصود از «بِرُكْنِهِ»، قدرت، لشگر، ثروت، سابقه و تبليغات فرعون است. يعنى فرعون با اتكا به قدرت خود، به مبارزه با موسى پرداخت و از پذيرش دعوت او سر باز زد.
.
پيامها:
1- در تاريخ انبيا، عبرتهاى فراوانى است. «وَ فِي مُوسى»
2- براى اصلاح جامعه، بايد به سراغ سرچشمه ها رفت. «أَرْسَلْناهُ إِلى فِرْعَوْنَ»
3- سلاح انبيا در برابر مخالفان، #منطق قوى و معجزه آشكار است. «سلطان مبين»
4- اركان نظامى، اقتصادى و تبليغاتى، سبب استكبار و بى اعتنايى جبّاران و طاغوتها به نداى حق مىشود. «فَتَوَلَّى بِرُكْنِهِ»
5- منحرفان سعى مىكنند با زور و قدرت حق طلبان را ساكت كرده
و آنان را منحرف، ساحر يا مجنون معرّفى كنند. «ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ»
6- قهر الهى، بعد از اتمام حجت است. بِسُلْطانٍ مُبِينٍ ... قالَ ساحِرٌ ... فَأَخَذْناهُ ...
7- ارتش نبايد چشم بسته مطيع هركسى باشد.
قهر الهى #لشگريان فرعون را نيز فراگرفت. «فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ»
8- طاغوتها و تمام نيروهايشان، در برابر قهر الهى بسيار ضعيف و ناچيزند.
«فَنَبَذْناهُمْ»
9- منحرفان، هم گرفتار هلاكت ظاهرى مىشوند و هم ملامت درونى. فَأَخَذْناهُ ...
وَ هُوَ مُلِيمٌ
10- قهر خداوند همهى منحرفان را فرامىگيرد
ولى رهبران فاسد در خور ملامت ويژه اى هستند.
«وَ هُوَ مُلِيمٌ» نفرمود: «و هم مليمون»
آیات بامداد چهارشنبه ، روز اول از سال شمسی ، و روز نهم از #ماه_خدا :
#قرآن
.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
سوره طور : وَ الطُّورِ «1»
سوره طور : وَ كِتابٍ مَسْطُورٍ «2»
سوره طور : فِي رَقٍّ مَنْشُورٍ «3»
.
به (كوه) طور سوگند.
به كتابى نوشته شده
در صفحه اى گشوده سوگند.
.
سوره طور : وَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ «4»
سوره طور : وَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ «5»
سوره طور : وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ «6»
به آن خانهى آباد (خانه خدا) سوگند.
به سقف برافراشته (آسمان) سوگند.
به درياى شعله ور سوگند.
.
سوره طور : إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ لَواقِعٌ «7»
سوره طور : ما لَهُ مِنْ دافِعٍ «8»
كه عذاب پروردگارت قطعاً واقع شدنى است.
و براى آن هيچ مانعى نيست.
.
نكته ها:
«طور» در لغت به معناى كوه است، ولى ظاهراً مراد از آن در اينجا، كوهى در منطقه سينا مى باشد كه ميقات خدا با حضرت #موسى بود.
كوه طور مكانى مقدّس است
و در قرآن چنين توصيف شده است: «الطُّورِ الْأَيْمَنِ» ، «بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ» و «فِي الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ» .
.
مراد از «كِتابٍ مَسْطُورٍ»، كتب آسمانى همچون تورات و قرآن است
كه در صفحات نازك پوست نگاشته مىشده
و البتّه باز و گشوده بوده است، نه پيچيده و بسته. «فِي رَقٍّ مَنْشُورٍ»
«رَقٍّ» از «رقت» به معناى پوستى است كه براى نوشتن آماده شده و لطيف و نازك است.
«مَنْشُورٍ» به معناى مبسوط
و « #مسجور» به معناى برافروخته و شعله ور است
و به معناى آكنده و مالامال نيز آمده است.
مقصود از «بيت المعمور» خانه خداست كه همواره به واسطه حضور زائران و حاجيان، معمور و آباد بوده است
و در قرآن ده بار از #كعبه به عنوان «بيت» ياد شده است، مانند:
«الْبَيْتِ الْعَتِيقِ» البتّه در روايات آمده است كه در آسمانها نيز محلّى در مقابل كعبه قرار دارد كه فرشتگان به دور آن طواف مىكنند و آن نيز «بيت المعمور» نام دارد.
.
مقصود از «الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ»، درياى شعله ور و جوشان و خروشان،
يا درياهايى است كه در آستانه قيامت برافروخته مىشوند،
چنانكه در آيهى 6 سوره تكوير مىخوانيم: «وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ»
و يا مراد موادّ مذابّ و جوشان قعر زمين است
كه همچون دريايى از آتش هرچندگاه يكبار از دهانه آتشفشانها فوران مىكند.
در آيهى آخر سوره قبل (ذاريات) خوانديم: «يَوْمِهِمُ الَّذِي يُوعَدُونَ» كه سخن از وعدهى قيامت بود
و اين سوره بعد از پنج سوگند مىفرمايد: آن وعده قطعاً واقع خواهد شد. «إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ لَواقِعٌ»
آن سنگ جمادى كه وحى بر روى آن نازل شود (كوه طور)، مقدّس و قابل سوگند است،
چگونه انسانى كه قلبش مركز وحى است، با گذشت زمان قداستش تمام مىشود
و چگونه وهّابيون كج فكر مىگويند: پيامبر صلى الله عليه و آله كه از دنيا رفت با ساير موجودات تفاوتى ندارد!!
.
سوگند ياد كردن به كتاب و نوشته، آن هم در زمان جاهليّت، نشانهى پيشرفته بودن مكتب است، «وَ كِتابٍ مَسْطُورٍ».
در سوره قلم نيز، قرآن به قلم و كتاب و سطرهاى آن سوگند ياد مىكند. «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ»
.
پيامها:
1- زنده نگه داشتن نام و ياد و حفظ مكانهاى #مقدس اديان آسمانى لازم است.
«وَ الطُّورِ»
2- با سوگند به كوه طور (محل وحى به موسى)، قلب اهل كتاب را به سوى خود جذب كنيد. «وَ الطُّورِ»
3- خداوند براى به باور رساندن انسان، به نظام تشريع و تكوين (كوه و كتاب و كعبه و آسمان و دريا) سوگند ياد مىكند.
وَ الطُّورِ وَ كِتابٍ مَسْطُورٍ ... وَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ
4- وحى آسمان بايد بر بهترين و لطيفترين كاغذ و پوست، نگاشته و عرضه شود. «كِتابٍ مَسْطُورٍ فِي رَقٍّ مَنْشُورٍ»
5- كتاب مقدّس، بايد همواره گشوده و مورد استفاده باشد. كِتابٍ ... مَنْشُورٍ
6- علم مفيد و مبارك، آن است كه منتشر شود و گسترش يابد. «مَنْشُورٍ»
7- قرآن، هم به قداست كتب آسمانى نظر دارد و لذا به آن سوگند ياد مىكند،
هم به نظم در نگارش و شيوه ارائه و گسترش آنها. «وَ كِتابٍ مَسْطُورٍ فِي رَقٍّ مَنْشُورٍ»
8- آبادانى خانه به زرق و برق آن نيست، به آمد و رفت و قداست و بركت آن است. «الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ»
(خانه خدا ساده ترين خانه هاست، امّا مباركترين بناهاست.)
9- با مطالعه طبيعت، به قدرت خداوند بر ايجاد قيامت پى ببريم.
«وَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ»
10- قرآن كريم، توجّه انسان را از ديدنى ها، به ناديدنى ها سوق مىدهد.
«وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ»
11- قهر و تنبيه، از شئون ربوبيت است. «عَذابَ رَبِّكَ»