شعر ، پیر جوانی ام شده است
گریه ی ناگهانی ام شده است
گونهی استخوانیام شده است
آنکه من عاشق خودش هستم
عاشق شعرخوانیام شده است
نه به من میل ِ بیشتر دارد
نه از این حال من خبر دارد
نه به سر فکر دردسر دارد
به عیان عاشق من است ولی
به بیان، حالتی دگر دارد
#یاسر_قنبرلو
🍂🍁
در جاده ی عشق پا گذارم بی تو
ترسی ز غم و غصه ندارم بی تو
روزی که تو رفتی دل من سخت گرفت
اکنون تو بیا که داغدارم بی تو
#محمدجواد_جلالی
امان از شام
دل فغان می کند، فغان ازشام
آتشم می زند بیان از شام
زخم دارند واژه ها به جگر
لکنت افتاده در زبان ازشام
دردمندان آشنا در جان
زخم دارند بیکران از شام
از مصیبت شکست پشت زمین
خون شده قلب آسمان از شام
شعله ها سرکشید تا به فلک
سوخت سرتاسر جهان از شام
داشت کم کم به چشم می آمد
ازپس جاده ها نشان از شام
فاطمه داشت زیر لب می گفت
نگذرد کاش کاروان از شام
کربلا رفت روبه پایان، نه
تازه شد باز داستان از شام
خیزران خورد روی مروارید
دود برخاست ناگهان از شام
آنچه دیدند اهل بیت کجا؟
وآنچه گفتند دیگران از شام
روضه این است: حضرت زینب(س)
پیربرگشته این جوان از شام
می نویسم فقط به جای غزل
بارها، بارها، امان از شام
#امان_از_شام
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🍂🍁
ساکت شدم ، نه این که نشان رضایت است
گاهی سکوت قطع امید از مخاطب است..
#سیدمحمدجواد_کاشانی
تقویمِ عمرم پُر شد از پاییز، بی تو
من خسته ام از هرکس و هر چیز،بی تو
مثل نگاهِ خشک و پوچ این مترسک
افتاده ام در گوشه ی جالیز، بی تو
امشب تمامِ فکر و ذهنِ من همین است
شد کاسه ی صبرم چرا لبریز، بی تو؟
با من بخوان این فصلِ شیرین را که هستم
چون شهریار،آواره ی تبریز، بی تو
دلتنگم و هر صبح باید نوش جان کرد
یک استکان شعرِ خیال انگیز، بی تو
می بارم امشب بر سرِ این شهرِ غمگین
چون قطره هایی دائم و یکریز، بی تو
#محمد_حسین_حیدری
به وقت شاعری
در جاده ی عشق پا گذارم بی تو ترسی ز غم و غصه ندارم بی تو روزی که تو رفتی دل من سخت گرفت اکنون تو ب
اگرچه ظاهر شعرم تناقض آلود است
ولی هوای خیالم دم است پر دود است
من از تمام طپش های موج های خیال
برای دوست سخن گفته ام که مشهود است
اگر که فاش بگویم ز عشق غمگینم
اگر فسانه بخواهی دلم چه خشنود است
کسی که پای کسی ماند بی گمان مرد است
و آنکه رفت به درگاه عشق مردود است
منی که شعر ز جانش همیشه شعله کشید
ببین که طبع روانم چگونه مسدود است
دگر برای من و عشق شعر ننویسید
که شعر بی هوس وصل یار نابود است
#محمدجواد_جلالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در شهر عشق رسم وفا نیست، بگذریم...
یارای گفتن گلهها نیست، بگذریم...
دردی ست در دلم که دوایش نگاه توست
دردا که درد هست و دوا نیست، بگذریم...
گفتی رقیب با من تنها مگر کجاست؟؟؟
گفتم رقیب با تو کجا نیست؟ بگذریم...
ابری که میگذشت به آهنگ گریه گفت:
دنیا مکانِ ماندن ما نیست، بگذریم...
هرچند دشمنم شدهای دوست دارمت
بر دوستان گلایه روا نیست... بگذریم...
#سجاد_سامانی
میخواهمت چنانکه شب خسته خواب را
میجویمت چنانکه لب تشنه آب را
محو توام چنانکه ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیده دمان آفتاب را
بی تابم آنچنانکه درختان برای باد
یا کودکان خفته به گهواره تاب را
بایسته ای چنان که تپیدن برای دل
یا آنچنان که بالِ پریدن عقاب را
حتی اگر نباشی، می آفرینمت
چونان که التهاب بیابان سراب را
ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی
با چون تو پُرسشی چه نیازی جواب را
#قیصر_امین_پور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوش است خلوت اگر یار یارِ من باشد
نه من بسوزم و او شمعِ انجمن باشد
من آن نگینِ سلیمان به هیچ نَسْتانَم
که گاه گاه بر او دستِ اهرمن باشد
روا مدار خدایا که در حریمِ وصال
رقیب محرم و حِرمان نصیبِ من باشد
#حافظ
خوب با ما تا نکردی، بد گذشتی روزگار
گریه باید کرد؛ اما... خندهداری بیشتر
#سجاد_شهیدی
ما داغدار بوسهی وصلیم چون دو شمع
ای کاش عشق سر به سر ما نمیگذاشت...
#فاضل_نظری☔️
گرفتی عاشقانه در بغل دیوان حافظ را
و حافظ بعد از آن بار دگر انگار شاعر شد
#محمدجواد_جلالی
آن زلف مکن شانه که زنجیر دل ماست
بر هم مزن آن سلسله را شانه نگه دار
#وحشیبافقی
🚩 سقوط
تمام شهر اگر ناگهان سقوط کند
قرار نیست که ایمانمان سقوط کند
وطن حکایت عشق است، مال دنیا نیست
که با معاملهی این و آن سقوط کند!
ز پادشاهیِ سلطانحسینها چهعجب
که با محاصرهای اصفهان سقوط کند
خدا نیاورد آن روز را که مملکتی
ز بیکفایتی حاکمان سقوط کند
به عافیتطلبان، نرخ ترس و سازش را
خبر دهید، که بازارشان سقوط کند
نگاه زخمی شهری به استقامت توست
مباد سنگرت ای قهرمان سقوط کند
بت بزرگ قرار است تکهتکه شود
به پای بتشکن داستان سقوط کند
عزیز! یوسف خود را به عالمی نفُروش
چهغم که ارزش پول جهان سقوط کند!
#مهدی_جهاندار
گر در دو جهان کام دل و راحت جان است
من وصل تو جویم که بِه از هر دو جهان است
#قائممقام_فراهانی
نمی ارزد به حسرت خوردن و افسوس فرداها
اگر یک لحظه امروز از تماشایت بپرهیزم....
اگر شاعر نمی بودم دلم می خواست برگردم
گلوبندی شوم از گردنت خود را بیاویزم...!!
#حسین_زحمتکش
او صبر خواهد از من بختی که من ندارم
من وصل خواهم از وی قصدی که او ندارد
#شهریار
ما مشْقِ غمِ عشْقِ تو را خوش ننوشتیم
امّا تـو بکـِش خـط بـه خـطای همهی ما
#فاضل_نظری