يادش بخير مامانا #صبح كه ميشد اينارو زير چادرشون ميگرفتن ميرفتن خريد تو خونه همه پيدا ميشد اون روزا خبرى از هايپر استار و سرويس دهی رايگان مغازه ها نبود با اينكه امكانات نبود اما يه دنيا #عشق و #محبت تو اينا بود❤️
كجا رفتند اون روزا ...😢
#نوستالژی
🙈@cartoon_ghadimy🙊
1.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این #آهنگ مستقیم من رو میبره به یه #شب تابستونیِ پرستاره...
همون خونه #حیاط دار نقلیمون. وقتی که فقط پنج سالم بود. #مامان تو ایوون به اصرار ما بچه ها برامون تشک انداخته بود.
بابا یه #رادیو داشت که شبا باهاش به #قصه های شب بخیر #کوچولو گوش میکردیم.
یادمه #داستان که شروع شد، به آسمون نگاه کردم و سعی کردم #داستان رو #تصویر سازی کنم،
کم کم چشمم #گرم شد و رو #تشک چرخیدم و خنکی #تشک یه جون به جونام اضافه کرد.
مامان که فکر کرد خوابمون برده، #رادیو رو برداشت و رفت تو خونه اما من هنوز صدای #رادیو رو میشنیدم که میگفت: #شب بر همه خوش تا #صبح #فردا 🌙
#نوستالژی
🙈@cartoon_ghadimy🙊
هرخانه ای حال و هوای خاص خودش را داره
بعضی خونه ها همین که وارد میشوی
عجیب آرامت میکنند انگار که جادویت کرده باشند
بعصی از خانه ها رسم شان است صبح های #جمعه #آفتاب نزده
تا سر کوچه را #آب و #جارو میکنند
بعضی خانه ها هیچوقت دلتنگی ندارند
بعضی #خانه ها #صبح های زود
بوی #چای تازه دم و #نان #برشته میدهند
و ظهرها بوی #پیاز_داغ و #نعنا
و #غروب ها بوی #هل و #دارچین
بعضی #خانه ها انگار مأمن نورند...
#نوستالژی
🙈@cartoon_ghadimy🙊
#مادربزرگ میگفت #چای را باید توی #قوری چینی دم گذاشت، #قوری چینی #عطر #بهارنارنج را یکطور دیگری در میآورد. عطر #زعفران را،بوی #گل_محمدی، #هل را ، #دارچین را.راست می گفت #چای دم کردم یک #هل کوچک انداختم توی #قوری. حالا یک بوی خوبی پیچیده توی همه #خانه، توی تمام وجودم. به #دانه کوچک #هل توی #قوری نگاه میکنم و با خودم فکر می کنم این #دانه به این کوچکی چه کارستانی کرده امروز. #صبح امروزم را #گرم کرده انگار...بعضی وقتها لازم است با همین چیزهای #کوچک زندگی را #گرم کنیم ، خوش #رنگ کنیم ، خوش بو کنیم...
#نوستالژی
🙈@cartoon_ghadimy🙊
5.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زیاد سخت گرفتهایم!
زندگی چیزی به جز گرفتنِ یک #استکان #چای لب سوز از دستان مهربان #مادر بود؟ که بنوشی و نفس آرامی بکشی و غرق شوی میان گلهای سرخِ پیرهنش؟
یا کنار پنجرهی چوبی بنشینی و انتظار بکشی برای آمدنِ بابا؟ برای شنیدنِ صدایِ امنِ پاهایش؟ که به دستان مردانهاش خیره شوی و دنبال دلخوشیهای کوچکی برای ذوق کردن و بالا و پایین پریدن بگردی؟
زندگی مگر چیزی به جز تماشای گلدانهای سفالیِ کنارِ #باغچه بود؟! یا که استشمام #عطر کاهگل و یاسی که دیوارهای آجریِ #حیاط را بغل کرده بود؟!
#زندگی جز شنیدن صدای آواز جغدها و جیرجیرکها و لالایی شبانهی قورباغههای کنار #رودخانه بود ؟!
جز اینکه در دل #گرگ و میش #صبح، با صدای آوازِ #خروس #همسایه بیدار شوی و اولین منظرهی مقابل چشمانت بخار کتریِ روی #چراغ باشد؟!
که ببینی و گوش کنی و ایمان داشته باشی که زندگی در کمال سادگی اما پر شورتر از همیشه، ادامه دارد...؟
ما از زندگی چه میخواستیم که از دل این سادگیهای #اصیل و بی بازگشت به این پیچ و خمهای ملال آور رسیدهایم ؟!
✍🏻 نرگس صرافیان طوفان
#نوستالژی
🙈@cartoon_ghadimy🙊
1.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عزیزجون میگفت وقتی میخواید ازم خدافظی کنید و برگردید #تهران #صبح بیاید، #ظهر بیاید اما #غروب نرید..
میگفت #غروب همین جوریشم دل آدم بیتاب و بیقرار هست چه برسه به اینکه بفهمی بچههات قراره فرسنگها ازت دور بشن و برن تو یه شهر و دیار دیگه.
دلتنگی دم غروبتم به شب برسه و #تنهایی و هزار جور فکر نگران کننده مهمون دلت بشه...
میگفت خدافظی وقت داره اما #سلام نه. واسه #سلام هر وقت که رسیدید بیاید،
اول #صبح، دم #غروب، آخر #شب اما واسه خدافظی....
#نوستالژی
🙈@cartoon_ghadimy🙊
4.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
1.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گاهی تنها چیزی که بین ما و زیبایی زندگی ایستاده، خودِ داستانپرداز ماست.
ما با ذهنی پر از قضاوت، عادت، و انتظار، به دنیا نگاه میکنیم و بعد میپرسیم چرا همهچیز خاکستریست.
اما اگر حتی برای لحظهای، بدون داستان پردازی، بدون برچسب زدن، بدون قضاوت نگاه کنیم...
همان #درخت، همان چهره، همان نور سادهی #صبح، تبدیل میشود به معجزهای آشکار.
گاهی فقط باید لحظهای بیداستان نگاه کنیم...
تا #زندگی، خودش را بینقاب نشان دهد…
#انرژی_مثبت
🙈@cartoon_ghadimy🙊