eitaa logo
دشت جنون 🇵🇸
4.3هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
827 ویدیو
2 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
PAR04.MP3
19.63M
🌺🌼💐🌴💐🌼🌺 هر کس در یک آیه از کتاب خدا را کند، مثل این است که در ماه‌هاى دیگر را کرده باشد. ترتیل خوانی استاد پرهیزکار 💐 💐 🌺🌼💐🌴💐🌼🌺
🌺🍀💐🌸💐🍀🌺 🌼 یک شب از دفتر عمرم صفحاتی خواندم 🌺 چون به نام تو رسیدم لحظاتی ماندم 🌼 همه ی دفتر عمرم ورقی بیش نبود 🌺 همه ی آن ورق حسرت دیدار تو بود سلامتی و تعجیل در فرج 🌺 @dashtejonoon1💐🍀
🕊🕊🌹🕊🌹🕊🕊 دستور داده بودند که از اوایل همه بر علیه شعار بدهند. روز اول فرا رسید؛ اما هیچ کدام از بچه ها حاضر نشد علیه شعار دهند. به عراقیها گفتیم: می ‌دانید که است و ما روزه هستیم. ایرانی ها در ایام فحش نمی‌ دهند و توهین نمی‌ کنند. ما را تهدید به کردند و برای ترساندن ما داخل محوطه اقدام به تیراندازی نمودند؛ ولی باز گفتیم: ما حاضر به شعار دادن نیستیم. آنها هم بچه‌ ها را داخل آسایشگاه کردند و به مدت در آسایشگاه را باز نکردند و حتی اجازه استفاده از دستشویی و توالت را نیز ندادند. آسایشگاه بو گرفته بود به طوری که خود نگهبان ها هم نمی‌توانستند داخل شوند. بالاخره بعد از آمدند و گفتند: آیا هنوز شعار نمی‌ دهید؟ ما در جواب گفتیم: نه. تعدادی جاسوس اسامی کسانی که به بچه‌ ها روحیه می ‌دادند را تحویل عراقی ها دادند. روز یازدهم که آمدند، نفر را به عنوان محرکین و مخالفین اردوگاه بلند کرده و به جای دیگری بردند. من هم یکی از آنها بودم. وقتی ما را از آنجا می‌ بردند شروع به زدن ما به وسیله کابل و چوب و تخته و لگد کردند. بعد از اینکه همه نفر کتک خوردند و به حد کافی شکنجه شدند، رهایمان کردند. ما بعد از رهایی همگی شروع به خواندن کردیم. راوی : از شادی روح و و سلامتی 🕊 @dashtejonoon1🌹🕊
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 توی ماشین داشت اسلحه خالی می‌کرد، باچند تا بسیجی دیگه. از عرق روی لباس‌هایش می‌شد فهمید، چقدر کار کرده.... کارش که تموم شد از کنارمان داشت می‌رفت. به رفیقم گفت: چطوری مش علی؟ به علی گفتم: کی بود این؟ گفت: جانشین فرمانده. گفتم: پس چرا داره بار ماشین رو خالی می‌کنه؟! گفت: یواش یواش اخلاقش میاد دستت.... 🌹 🕊 شادی روح و 🌹@dashtejonoon1🕊🥀
🌷💐🌹🕊🌹💐🌷 اردوگاه دزفول بودیم. من نیروی مخابرات بودم که بیشتر به گردان سیدالشهداء مأمور می شدم. واحد مخابرات به ستاد لشکر نزدیک تر بود. یعنی مابین ستاد و مخابرات دستشویی ها و توالت ها بودند. پیـش از نـماز صبـح رفـتم سمت دستشویی ها. خلوت بود و هنوز از نیروهایی که برای وضو گرفتن باید به دستشویی ها می آمدند، خبری نبود. دیدم یکی آن دوروبرها هست و دارد آفـتابه هـا را پر مـی کـند و مـرتب مـی چیـند. خیـــلـی هـم بـا اشتیاق کارش را انجام می داد. اول بـی خیـال شدم،ولـی دقـت که کردم دیدم آقامهدی باکری است . 🌹 🕊 شادی روح و 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🌹🌴🥀🌷🥀🌴🌹 ۲۵ اسفند ماه سالروز بمباران شیمیایی حلبچه توسط رژیم بعث عراق یکی از غم بارترین وقایع دوران جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران بود. شهر حلبچه در ۱۰-۱۵ کیلومتری مرز ایران و ۲۲۵ کیلومتری شمال شرقی بغداد واقع است. این فاجعه، در پی انتقام رژیم بعث از رزمندگان ایرانی بود که طی عملیات والفجر ۱۰، بسیاری از مناطق کرد نشین از جمله حلبچه را آزاد کرده بودند. صدام، به پسر عمویش علی حسن المجید معروف به دستور بمباران شیمیایی را داد. پیش از بمباران شیمیایی، شهر به مدت دو روز بمباران متعارف شد. حسن المجید با این کار می خواست شیشه های ساختمان ها بشکند تا مقاومت در مقابل گازهای سمی، به حداقل برسد. ساعت دو بعدازظهر روز ۲۵ اسفند ماه سال ۱۳۶۶،چهار بمب شیمیایی پانصد کیلویی بر سر مردم حلبچه ریخته شد و در عرض چند دقیقه ابر زرد رنگی آسمان شهر حلبچه را پوشاند. در این بمباران پنج هزار نفر به کام مرگ کشیده شدند‌. هزاران نفر زخمی و صدها مورد هم در اثر عواقب، بیماری ها و نقص عضو در هنگام تولد در سال های بعد از حمله، کشته شدند. 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
💐🍀🌺🌼🌺🍀💐 طاقتم طاق شد و از تو نیامد خبری جگرم آب شد و از تو نیامد خبری عاشقانی که مدام از فرجت میگفتند عکسشان قاب شد واز تو نیامد خبری 🌺 @dashtejonoon1💐🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 یاد باد یاد جبهه ها یاد دفاع مقدس ارسالی از اعضاء شادی روح و و سلامتی رزمندگان 8 سال دفاع مقدس 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
🌺🍀💐🌼💐🍀🌺 امروز سالروز طلوع یک آسمون نشین شهرستانمونه تولدت مبارک 🌸 بسیجی سید محمدعلی طباطبائی (سید جعفر) 🍀 @dashtejonoon1🌺💐
🌷🕊🥀🌹🥀🕊🌷 🌹 بسم رب الشهداء والصدیقین 🌹 🌷 سلام بر مردان بی ادعا 🌷 خوشا آنانڪ جان را می‌شناسند طریق عشق و ایمان را می‌شناسند بسے گفتند و گفتیم از را مے شناسند 🕊 🌹 تمام این" لحظہ ها" ✨بهانہ است باور ڪن براے خرید نگاهت ، دلم خورشید را هم پس مے زند باور ڪن ... ✍️ امروز سالروز عروجتان است 🕊 🌹 والامقام 🌹شهرستان نجف آباد 🌹ڪہ در چنین روزی 🌹 آسمانی شده اند 🌹 این والامقام محل تولد و قبور پاڪ و مطهرشان در شهرستان نجف آباد است ڪہ در معرفے ایشان محل مزار ذکرمی گردد : ✍️ 🌺 سردار احمد صداقتی 🌸 (قربانعلی) ـ ۲۲ ساله ـ اصفهان 🌺 پاسدار محمد نورمحمدی 🌸 (علی ) ـ ۱۹ ساله - نجف آباد 🌺 بسیجی مسلم بهرامی 🌸 (فضل اله) ـ ۱۷ ساله ـ نجف آباد ـ قلعه سفید 🌺 بسیجی حسینعلی حاج بابائی 🌸 (جعفر) ـ ۲۶ ساله ـ نجف آباد 🌺 بسیجی محمدرضا صالحی 🌸 (اسداله) ـ ۲۵ ساله ـ نجف آباد ـ روستای همت آباد 🌺 بسیجی مجتبی محمدی 🌸 (علی) ـ ۱۶ ساله ـ نجف آباد ـ رضوانشهر 🌺 بسیجی سعید مغزی🌸 (حسن) ـ ۱۸ ساله ـ نجف آباد 🌺 بسیجی غلامرضا نجفیان 🌸 (قنبرعلی) ـ ۲۲ ساله ـ نجف آباد 🌺 بسیجی محمد حسن وثوقیان 🌸 (احمد) ـ ۱۵ ساله ـ مفقودالاثر 🌺 بسیجی نادر یاعلی 🌸 (اکبر) ـ ۱۴ ساله ـ نجف آباد ـ صالح آباد 🌺 بسیجی ناصر یوسفی 🌸 (فتح اله) ـ ۱۹ ساله ـ نجف آباد 🌺 بسیجی سید علی موسوی 🌸 (سید میر) ـ ۱۹ ساله ـ مفقودالاثر 🌺 سرباز محمدرضا کاظمی 🌸 (یداله) ـ ۱۸ ساله ـ نجف آباد ـ جلال آباد 🌺 سرباز سعید نورمحمدی 🌸 (ناصر) ـ ۱۹ ساله ـ نجف آباد 🌺 سرباز حمید جعفری 🌸 (رمضان) ـ ۱۹ ساله ـ نجف آباد ـ روستای نهضت آباد 🌺 سرباز فضل اله محمد بلندی 🌸 (محمدعلی) ـ ۱۸ ساله ـ نجف آباد ـ دهق 🌺 جهادگر سبزعلی جلالی 🌸 (حیدرقلی) ـ ۳۳ ساله ـ نجف آباد ـ جلال آباد 🌹 سالگرد 🌹آسمانی شدنتان 🌹 مبارڪ باد ... 🕊 🌹 🕊 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
🥀💐🕊🌺🕊🌴🥀 بعد از صرف افطار به من ابلاغ شد كه بايد بار خود را به خطوط مقدم در تنگه چزابه ببرم و من هم اجراي دستور كرده، از سوسنگرد به طرف بستان و از آنجا به طرف تنگه چزابه به راه افتادم. شب تاريكي بود و چشم چشم را نمي‌ديد. تيراندازي سربازان عراقي با تيربار و تفنگ ادامه داشت و گلوله‌هاي سرخ‌رنگ از چپ و راست كاميونم رد مي‌شدند و هرچند دقيقه يك بار صداي انفجار گلوله خمپاره‌اي در اطراف جاده سكوت شب را درهم مي‌شكست. گويا تا خط مقدم دشمن فاصله زيادي نبود. به عقبه يگان در خط رفتم و موقعيت دشمن را از بچه‌ها جويا شدم. گفتند خط مقدم ما با خطوط دشمن بيش از 150 متر فاصله ندارد و تنها خطوط عملياتي است كه اين قدر فاصله خط خودي با دشمن نزديك است. كمي ترس وجودم را دربرگرفته بود و تنها چيزي كه در آن لحظه به فكرم مي‌رسيد استمداد از خداوند بزرگ بود و نذر كردم اگر به سلامت از آن منطقه به وطنم برگردم 100 نفر فقير را به افطاري دعوت كنم. ... غلامرضا حيرت ‌مفرد شادی روح و 🕊 @dashtejonoon1🌹🕊
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 💠 قرار شبانه روایت است که : هر زمان جوانی دعای فرج مهدی (عج) را زمزمه کند، همزمان امام زمان دستهای مبارکشان را به سوی آسمان بلند می کنند و برای آن جوان دعا می فرمایند . پس زمزمه می کنیم دعای فرج را به نیابت از تمام 🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 🌸بسم الله الرحمن الرحيم🌸 🌸الـهي عَظُمَ الْبَلاءُ 🌸 وبَرِحَ الْخَفاءُ 🌸وانْكَشَفَ الْغِطاءُ 🌸 وانْقَطَعَ الرَّجاءُ 🌸وضاقَتِ الاْرْضُ 🌸ومُنِعَتِ السَّماءُ 🌸واَنْتَ الْمُسْتَعانُ 🌸 واِلَيْكَ الْمُشْتَكى 🌸 وعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ 🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد 🌸اولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ 🌸 وعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم 🌸ففَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريبا 🌸 كلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ 🌸يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ 🌸اكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ 🌸وانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ 🌸يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ 🌸الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ 🌸ادْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني 🌸السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ 🌸 الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل 🌸يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ 🌸بحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ 🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 @dashtejonoon1 🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹