eitaa logo
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
1.1هزار دنبال‌کننده
452 عکس
73 ویدیو
19 فایل
ما به دوران جدیدی از عالم وارد شده‌ایم. به‌تدریج آثار این آغاز، محسوس‌تر می‌شود و تاثیر خود را در تغییر چهره زندگی بشر آشکار می‌کند. در این کانال، این دوران جدید را از سه زاویه مورد تامل قرار می‌دهیم: #روش، #دولت و #استعمار. Admin: @yas_aa
مشاهده در ایتا
دانلود
12. آیت‌الله‌خامنه‌ای: ♨️ دارایی‌های جغرافیای تاریخی ایران بزرگ و مقتدر اسلامی «عزیزان من، جوان‌های هوشمند و بااستعداد ما! امروز دعوای استکبار با ما این است که چرا قدرت شما منطقه را فرا گرفته. این اقتدار جمهوری اسلامی است. آنچه از نظر ما عنصر اقتدار ملّی است، از نظر دشمنان ما یک عامل مزاحم است و با آن مبارزه میکنند. با توسعه‌ی اقتدار جمهوری اسلامی در میان ملّتها در منطقه و فراتر از منطقه مخالفت میکنند، چون عامل اقتدار است، چون عمق راهبردی کشور است؛ با قدرت دفاعی کشور و قدرت نظامی کشور مخالفت میکنند؛ با هرآنچه وسیله‌ی قدرت و عنصر اقتدار ملّی باشد، دشمنان ما مخالفت میکنند». @doranejadid
13. آیت‌الله‌خامنه‌ای: ♨️ نسبت جغرافیای تاریخی با دولت‌سازی و تمدن‌سازی به مراحل پنج‌گانه‌ی تحقق اهداف و نسبت آن با الگوی پیشرفت باید توجه داشت. «مرحله‌ی اول در این فرایند، شکل‌گیری انقلاب اسلامی است و پس از آن باید بلافاصله نظام اسلامی تشکیل شود که هنر بزرگ امام خمینی رحمه‌الله نیز ایجاد نظام اسلامی بود. مرحله‌ی سوم را که اکنون در آن قرار داریم، "تشکیل " یعنی تشکیل دولتی براساس الگوها و معیارهای کاملاً اسلامی است. تا وقتی این مرحله به‌طور کامل محقق نشده است، نوبت به تشکیل جامعه‌ی اسلامی نمی‌رسد و در این صورت، موضوع سبک زندگی اسلامی نیز صرفاً در سطح گفتمان‌سازی در جامعه باقی خواهد ماند. تمدن اسلامی، نیست بلکه به معنای تأثیر پذیرفتن فکری ملت‌ها از اسلام است. الگوهای رایج ، از لحاظ مبانی، غلط و بر پایه‌ی و اصول غیر الهی هستند و از لحاظ آثار و نتایج نیز نتوانسته‌اند وعده‌هایی را که درخصوص ارزش‌هایی نظیر «» و «» داده بودند، محقق کنند. ایران، زمینه‌ی تحقق این الگو است و اگر به فرهنگ، تاریخ، ، ، آداب و سنن و سرمایه‌های انسانی و طبیعی کشور توجه نشود، الگوی پیشرفت، سندی غیر قابل تحقق و بدون استفاده خواهد شد». دیدار اعضای شورای عالی «مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» . ۱۳۹۵/۰۲/۰۶ @doranejadid
چقدر عمیق و هستی‌شناسانه می‌بینی این مبتلابهات روزمره‌ی ما را ای مرد! ای سرتاپا چشم و فهم و درک و بصیرت...
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
⭕️ از "جبر جغرافیا" تا "جبر شهر" گفتیم که در دیدگاه جغرافیاگرایان بر این مطلب اصرار می‌شود که عوامل جغرافیایی در پیدایش و زوال و انحطاط تمدن‌ها عاملیت و حاکمیت دارند. اگرچه عوامل جغرافیایی در نزد اصحاب این نظریه آن‌دسته از عوامل جغرافیایی است که مستقل از دخالت انسان وجود دارند و مستقل از فعالیت‌های آدمی، بر تحولات زیست اجتماعی انسان سایه می‌اندازند؛ اما می‌توان این نظریه را امتداد داد و از تاثیر زمین‌های ساخته‌شده بر سرنوشت آدمی نیز صحبت کرد. بله؛ دقیقا مراد من، "شهر" است. "شهر" یا "بورژ" یا "بورگ"، اگرچه فارغ از تلاش آدمی وجود ندارد و برساخته‌ی اندیشه و امیال و پیشرفت‌های تکنیکی و فکری انسانی است، اما در امتداد جبر جغرافیایی، به‌ویژه در روزگاری که ما زندگی می‌کنیم، می‌توانیم از "جبر شهر" صحبت کنیم و این سوال را مطرح کنیم که آیا ساخته‌شدن شهرها یک سوال فلسفه‌ی تاریخی است یا نه؟ اگر در کنار معنای بورژوایی شهر از معانی دیگری را جست‌وجو کنیم و جایگاه‌ شهرهای تاریخ‌ساز مثل بیت‌المقدس، بابل، ارم را با متروپل‌های امروزی بسنجیم، شاید بتوان از نگاه فلسفه‌تاریخی به "شهر" نیز نگریست و با قوت از این ایده دفاع کرد که ساخته‌شدن محیط اجتماعی-جغرافیایی خاصی که امروزه آن را شهر می‌نامیم، در بسترهای تاریخی خودمتولد می‌شوند. آیا می‌توان پذیرفت که پیدایش بورگ‌ها در اروپا در پی انقلاب صنعتی صرفا یک حادثه‌ی اقتصادی بوده است؟! آیا می‌توان با این برداشت سهل‌پندارانه کنار آمد که مدینه‌های فاضله‌ای که فیلسوفان در آثار خود جست‌وجو کرده‌اند، صرفا به‌عنوان یک سوژه‌های غیرقابل تحقق و مربوط به عالم معنا هستند؟! رهیافت جغرافیاگرایی در فلسفه‌ی تاریخ حامل این بصیرت است که از فضای زیست اجتماعی در یکی از ابعاد تاریخی خود، نیازمند شهرگزینی و شهرنشینی است و این گزینش یک بستر تاریخی خاص خودش را طی می‌کند و تاریخ خودش را می‌سازد و در جغرافیای خاصی تعین پیدا می‌کند. به‌ویژه آن‌که منابع الهیاتی ما از جغرافیاهای اجتماعی خاصی سخن گفته‌اند که یک وجهه‌ی روشن و بارز تاریخی دارند؛ مثل مکه و کوفه؛ شهرهایی که هم در پیدایش و هم در غایت خود، یک جایگاه تاریخی برجسته دارند. @doranejadid
⭕️ شهر و "دولت-فضا-جهان" هانری لوفور یکی از اندیشمندان مغرب‌زمین که از بستر اندیشه‌های چپ بیرون آمده و تا آخر عمر بدان پایبند مانده است، است که در توضیح و توصیف ، اندیشه‌ی قابل اعتنایی دارد. وی معتقد است اگر در دوره‌ی صنعتی‌شدن، سامان‌دادن و تحت کنترل درآوردن کارگران، استیلای حاکمان را قوت می‌بخشید، در دوره‌ی شهری‌شدن، این است که در کانون اِعمال قدرت قرار می‌گیرد. مراد وی آن است که در دوره‌ی سرمایه‌داریِ شهری‌شده، اصحاب و ثروت با تولید ایده‌ی شهر و ساخت آن می‌خواستند با به انقیادکشیدن شهروندان و سرکوب شکل‌های دیگر زندگی اجتماعی، سلطه‌ی عمیق‌تری را سامان‌دهی کنند. تبعا ساختن ، کفایتی از زمان و اندیشه را می‌طلبد؛ باید گونه‌ای از علوم مدرن تولید و تعلیم داده شوند؛ باید مجموعه‌ای از دانش‌های مدرن، از شهرسازی و مدیریت شهری گرفته تا معماری و اقتصاد شهری پدید آیند و در دامن ، به استخدام نهادهای حاکمیتی درآیند. مسیری که بخش گریزناپذیری از تاریخ مدرن بوده است. شهوت سیری‌ناپذیر سازمان‌های دولتی، از وزارت مسکن و سازمان نوسازی گرفته، تا شهرداری و سازمان‌های تابعه‌اش به فراگرفتن علوم شهری و توسعه‌ی آموزش‌های شهروندی را با این می‌توان عمیق‌تر فهمید؛ افزایش فزاینده‌‌ی متخصصان شهری در و را نیز باید باید بر همین معنا دنبال کرد. همان مطلبی که لوفور آن‌ را «تکنوکراتِ ساختاریِ دولتی» می‌نامد؛ یعنی تولید علوم و گفتمان‌های شهریِ در خدمت . در چنین جبری، با زیرکی می‌پرسد: «چه خواهد ماند از قدرت مذهبی اگر نتواند بر پایه‌ی نام‌ها و مکان‌هایش تجسد یابد». اکنون ما نیز باید بپرسیم، در دولت‌سازی اسلامی، با شهر مدرن و جبر ناشی از آن چه می‌خواهیم بکنیم؟ آیا شهر، صرفا جایی برای کار و خدمت و تحصیل و تمشیت امور زندگی است، یا یک کارخانه‌ی عظیمی که انسان‌ها را به شکل خاصی درمی‌آورد و حقیقتا یک فضا برای تلبس به انواع نانوشته است؟ طرح دولت‌سازان جوان برای مواجهه با زیست شهری چیست؟ 🧲 لینک اطلاعات مربوط به هانری لوفور در ویکی‌پدیا: https://en.wikipedia.org/wiki/Henri_Lefebvre 🧲 آدرس چند مقاله پیرامون آثار و اندیشه‌های لوفور: http://problematicaa.com/materialist-dialectic/ http://pi.srbiau.ac.ir/article_8798.html http://tarjomaan.com/barresi_ketab/6726/ http://dialecticalspace.com/toward-an-urban-strategy/ http://dialecticalspace.com/henri-lefevbre/ @doranejadid
بررسی یک واقعه‌ی بزرگ تاریخی که قرار است آینده را متحول کند، وقتی‌که هنوز زمان زیادی از وقوع آن نگذشته، احتیاج به نبوغ، پختگی و خبرگی فراوان دارد. بلاشک مهم‌ترین و بزرگ‌ترین واقعه‌ی عصر حاضر، ایران به رهبری امام خمینی ‌قدس‌سره‌الشریف است. شناخت صحیحِ آن، مستلزم داشتن دیدی فراتر از آمارها و گزارش‌ها و نگاهی فراسیاسی، انقلابی و مکتبی است. کسی می‌تواند تحلیل جامعی ارائه کند که در طول عمر پرماجرای انقلاب، پیوسته با آن همراه و اساس نظام فکری‌اش، منطبق بر اساس نظام فکری معمار بزرگ انقلاب باشد. در مراسم بزرگداشت «نخستین دهه‌ی انقلاب اسلامی» در ۱۲ بهمن ۱۳۶۷، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، ریاست ‌جمهور وقت، سخنرانی تاریخی ای در هتل لاله‌ی تهران و در جمع فرهیختگان و اندیشمندان داخلی و میهمانان خارجی به یادگار می‌گذارند که زوایای مهم انقلاب اسلامی در آن تبیین می‌شود. متن حاضر، مختصری از بیانات معظم له در مراسم بزرگداشت «نخستین دهه ی انقلاب اسلامی» سال ۶۷ می باشد. @doranejadid
🎈نخستین دهه‌ی انقلاب اسلامی (بخش اول) ❎ سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای در 12 بهمن 1367: «همه می‌دانند که قرن نوزدهم، قرن مقابله‌ی با دین و تحقیر دین بود؛ هر دینی. قرنی بود و فصلی بود که بشر خواست با تکیه‌ی بر انسان‌گرایی و خِرَدگرایی، اعلام کند که از دین بی‌نیاز است، و این اعلام آن‌چنان خشن و غیرمؤدبانه و غیرمنطقی انجام گرفت که آثار تخریبی آن در تمام جوامع بشری که پایبندی‌ای به دینی داشتند، محسوس شد. در همین قرن نوزدهم بود که استعمار چهره‌ی خشن خودش را در دنیا نشان داد، و آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین و کشورهای عقب‌افتاده‌ی تقریباً سراسر دنیا، به‌نحوی از انحا، مدت‌ها زیر شلاق استعمار و زیر چکمه‌ی خشن استعمار قرار گرفت. در منطقه‎ی اسلامی، استعمار هدف خودش را مقابله‌ی با اسلام ـ به‌عنوان یک اندیشه‌ی مانع و رادع از وصول استعمار به اهداف خودش ـ قرار داد. تاریخِ مبارزات و استعمار مردم هند، تاریخ ایران، تاریخ آسیای مرکزی، تاریخ شمال آفریقا ـ مصر ـ و برخی از کشورهای دیگر، به‌طور کامل حاکی از این است که استعمار اروپایی در این مناطق، مبارزه‌ی با اسلام را به‌عنوان یکی از هدف‌های حتمی و قطعی خودشان قرار دادند. به‌خصوص در منطقه‌ی نزدیک آسیا، یعنی ایران، افغانستان، ترکستان و هند. سیاستمداران آن روزِ انگلیس، صراحتاً این را اعلام می‌کنند که باید با اسلام در این مناطق مبارزه کرد و آن را نابود کرد. در اواخر قرن نوزدهم، لُرد کرزُن معروف که قدرتِ مطلقه‌ی منطقه‌ی هند و خلیج‌فارس در برهه‌ای از زمان بود، در کتاب خودش نوشت: «حیات انگلیس بدون تصرف این منطقه و به‌خصوص هند، امکان‌پذیر نیست» و نایب‌السلطنه‌ی هند، لُرد آلِنبُرو نیز گفت: «تا وقتی مسلمان‌ها در هند حضور دارند، امکان سیادت مطلق انگلیس بر هند امکان‌پذیر نیست.» انگلیسی ها این را از روی تجربه می‌گفتند؛ آنان مسلمین را هم در هند و هم در افغانستان تجربه کرده بودند. هم در منطقه‌ی قفقاز و هم در آسیای مرکزی مسائلی حادث شده بود که اطلاعش را داشتند؛ می‌دانستند که عامل و عنصر اصلی برای مقابله‌ی با استعمارِ انگلیس در این منطقه، اسلام است. لذا شروع کردند به اسلام‌زدایی». @doranejadid
🎈نخستین دهه‌ی انقلاب اسلامی (بخش دوم) ❎ سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای در 12 بهمن 1367: ... «روشنفکران مسلمان، تاریخچه‌ی اسلام‌زدایی در منطقه‌ی آسیای غربی یا آسیای میانه، منطقه‌ی هند، ایران، افغانستان را با دقت نگاه کنند، ببینند استعمار ـ که در این منطقه استعمارِ انگلیس یکه‌تاز بود و در بعضی از مناطق، روس ـ در این مناطق با اسلام چه کار داشت، و نسبت به اسلام چگونه فکر می‌کرد، و تأثیرات آن حرکات وسیع و همه‌جانبه و پول‌های زیادی را که خرج کردند، بر روی جریان فکر اسلامی در این منطقه مطالعه کنند و مشاهده کنند. البته در این خلال روشنفکران و اصلاح‌گرانی از قبیل سیدجمال‌الدین و محمد عبدُه پدید آمدند، و بسیاری از روشنفکران در ایران، مصر و بالاخره اقبال لاهوری در هند، فهمیدند که دارد چه اتفاق می‌افتد. این فریادی را که شما در کلمات اقبال مشاهده می‌کنید، فریادِ مصیبت یک انسان آگاه و روشنفکر است که مشاهده می‌کند اسلامش را دارند چه‌جور از دستش می‌برند. حرکات وسیع سیدجمال‌الدین در مصر، ایران، هند، اروپا و عثمانی، همه ناشی از این احساس خطر بسیار حادّی است که آن روز، دشمنِ اسلام طراحی و برای آن پول‌های بسیاری را خرج می‌کرد و متفکرین زبده‌ای را به این کار می‌گماشت. تعداد کنفرانس‌هایی که در آن، درباره‌ی اسلام فکر می‌شد، در کشورهای اروپایی به‌مراتب بیشتر از مجالسی است که علمای اسلام، در سطوح بالا برای بازشناسی اسلام و تحقیقات تشکیل می‌دادند. می‌شود گفت که: استعمار یک نقشه‌ی بلندمدت برای حذف و محو اسلام از کل مناطق اسلامی به‌دست آورد؛ طرحی که آمیزه‌ای بود از تلاش سیاسی و تلاش فرهنگی و تلاش اجتماعی و تلاش نظامی. تاریخ معاصر ، یعنی تاریخ نیم قرنِ اولِ قرن بیستم، کاملاً حاکی و نمایشگر این استراتژی وسیع و همه‌جانبه است.» ... @doranejadid