eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.9هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
30 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به همین سادگی... 😂😂 این شیرینی تمام شدنی نیست...😍😍 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۷۹۶ من دهه هفتادی هستم و همسر دهه شصتی(با فاصله سنی ۳سال). کاملا سنتی باهم ازدواج کردیم، از قدیم رفت و آمد خانوادگی داشتیم. اما من اصصصصلا فکرش نمی‌کردم ایشون چشمشون منو گرفته باشه😉 چون بسیار پسر سربه زیر و آرامی بودن☺️ طوری که وقتی پدرشون با ما تماس گرفتن، به مادرم گفتم مگه ایشون اصلا منو دیده که خواسته😂 تک دختر خانواده بودم و برادر بزرگم فقط ۱/۵ سال با من فاصله داشت که خداروشکر ایشون هم خیلی زود و راحت با دوست بنده ازدواج کردن، ۶ماه قبل از عقد من و همسری❤️ بعد از آزمون کنکور بود که اقدام کردن برای خواستگاری، که پدرم گفتن حداقل ۶ ماه دیگه بیاید الان خیلی زوده.😌 پدرشوهرم زرنگی کردن و گفتن پس شما هم قول بدید این ۶ ماه هیچکس رو راه ندید خونه😕 پدرم هم قبول کردن😂 من از انتخابم بسیار راضیم، چون معیار های دقیقی برای ازدواج داشتم و خداروشکر همسرم این ویژگی ها رو داشتن (ایمان، تقوا، اخلاق خوش، صداقت، چشم پاک و ...) عقد ساده گرفتیم و این عقد ۲سال و ۳ ماه طول کشید.😔 بسیار مخالف عقد طولانی هستم، چون هردو خیلی اذیت میشن. هم دختر و هم پسر و حتی خیلی از اوقات هر دو خانواده. همسرم شغل درستی نداشتن و میترسیدن بعد از ازدواج از پس مخارج زندگی برنیاد 🥺 با اینکه من بسیار بسیار باهاشون مدارا میکردم که همه تعجب میکردن که تو چطور میتونی؟!؟! اما من از عملکرد خودم مطمئن بودم🤲 با اصرار پدرشورم ازدواج آسان گرفتیم و خیلی از تدارکات رایگان و عادی برگزار شد، بدون هیچ تجملاتی.♥️ حمایت مالی نداشتیم، طوری که پول رهن خونه رو من با پس اندازم دادم، چون همسرم رو دوست داشتم و میخواستم در کنار هم به آرامش برسیم🥰 یک هفته بعد از عروسی و زیر سقف رفتنمون، جایی که همسرم ۲سال منتظر تماسشون بود، زنگ زدن و گفتن بیاید برای کار☺️ خیلی خوشحال شدیم و واقعا این اتفاق خوب رو از برکت زندگی مشترک دیدیدم.🤲 ۴ماه بعد از عروسی دوره ام به تأخیر افتاد. فکرشم نمی‌کردم انقدر زود باردار شده باشم😉😂 دوستم بهم گفت یه بیبی چک بگیر، خندیدم و گفتم نه باباااااا. مگه به همین راحتیاس؟!؟! صبح تست دادم و بببببله،مثبت بود☺️ هم خوشحال شدم و هم جا خوردم. به همسرم گفتم، خیلی خوشحال شد، ولی بازم یکم ترسید.🙁 گفت ای کاش قبلش دکتر می‌رفتی و با آمادگی بود. گفتم من آماده بودم😉تو خبر نداشتی😂 اما خدا مارو ببخشه، در حد چند دقیقه به فکر سقط افتادیم، اما وقتی رفتم پیش دکتر زنان، خیلی خیلی زیبا و دلسوزانه باهامون صحبت کردن و گفتن میدونید هر روز چند زن و شوهر میان پیش من و میگن یه کاری کن که ما باردار بشیم🥺 خداروشکر یک بارداری بسیار راحت و آسان داشتم، ترم آخر دانشگاه، ماه ۹ بارداری بود☺️ اوایل شهریور ۹۴ پسر گلم با زایمان طبیعی و بدون درد به دنیا اومد. خانم دکتر خوشه مهر، متخصص زنان و زایمان در اصفهان، پزشک من بودن، خدا خیرشون بده🤲 بیمارستان زهرای مرضیه زایمان کردم. چون خودم فقط یک برادر داشتم، خیلی دوست داشتم خانواده پرجمعیت داشته باشم☺️ پسرم که از پوشک گرفتم، برای بارداری بعدی اقدام کردم، اما نمیشد🥺🥺🥺 هرماه منتظر، هر ماه استرس😕 مادرشوهرم می‌گفت شما دوتا که مشکلی ندارید، پس آنقدر نگران نباش😌 اما همون چندماه انتظار واقعا حس خانومایی که چشم انتظارن درک کردم😔 و همییییشه برای سبزی دامنشون دعا میکنم.🤲 محرم بود که متوجه شدم باردار هستم، نیت کردیم اسمش اگر پسر بود بذاریم محمدحسین و اگر دختر بود رقیه جان☺️جنسیت واقعا برام مهم نبود، چون میگفتم محمدطاها هم خواهر میخواد و هم داداش، پس هرچی خدا بخواد☺️ پسرگلم اردیبهشت ۹۸ طبیعی به دنیا اومد. بعد از زایمان پسرها، ورزش میرفتم و حواسم به سلامتیم بود👌 خیلی از اطرافیان میگفتن اگر دختر بود بهمون خبر بده اما اگر پسر بود، ما دوستش نداریم😔 اما خداروشکر من هیچوقت در زندگیم به حرف بقیه اهمیتی نمی‌دم و کاری که از نظر خودم و همسرم درست باشه، انجام میدیم😌 سال ۹۵ قبل از تولد یک سالگی محمدطاها خونه خریدیم و خیلی خوشحال بودیم، طوری که بعضی ها به همسرم میگفتن باورت میشد توی این سن خونه دار بشی🥺 اما روزگار جوری دیگه پیش رفت و همون خونه رو از دست دادیم و الان بعد از گذشت ۱۱ سال از زندگی مشترک، هنوز از خودمون خونه نداریم که البته این هم خالی از حکمت نیست و ما عقلمون به درک این مسائل نمی‌رسه🤷 👈 ادامه در پست بعدی... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۷۹۶ به همسری گفتم فاصله دوتا پسرها ۳سال و ۹ ماه شد و یکم زیاد شده و خیلی همبازی های خوبی برای هم نیستن.🤷پس بیا اینبار با فاصله سنی کمتر اقدام کنیم☺️ پسرمو از شیر گرفتم و به خاطر حرف رهبرم و همچنین خواندن مطالب کانال بسیار خوب شما❤️ یک سری اقدامات که برای دختر دار شدن لازم بود، انجام دادیم😌 و لطف خدای مهربان شامل حالمون شد و آذر ۱۴۰۰ دختر قشنگم طبیعی به دنیا اومد. ☺️ زندگی این چند سال پر از فراز و نشیب بود، پر از شادی و ناراحتی، اما من و همسرم در همه حال سعی کردیم همو درک کنیم و پشت هم باشیم😌🥰 ۱/۵ ساله بود دخترم، صاحبخانه جوابمو کرد و گفت خودم میخوام بیام بشینم🙁خیلی سخت بود با سه تا بچه کوچولو، دنبال خونه باشی و این قیمت ها و اینکه همه خونه به خانواده بچه دار نمیدادن🥺 یک روز حالم خییییلی بد شد و مثل همیشه به عزیزمون متوسل شدم و از امام رضا جان مدد خواستم🤲 و مثل همیشه با لطفشون ما رو شرمنده کردن و یه خونه خیلی خوب باقیمت مناسب برامون پیدا شد. الآنم چند وقتی هست با وجود کوچولوها مشغول به مشاغل خانگی و تولید مواد سالم خوراکی شدم☺️خیلی احساس خوبی داره. به همه خانوما و دوستای گلم پیشنهاد میدم تلاش کنید، حتی اگر به اندازه خریدن یک جفت جوراب باشه👌 بسیار حالتون خوب می‌کنه☺️ توی فکر بیشتر شدن بچه ها هستم😉 حتی دوست دارم کاری کنم که چندقلو باردار بشم و انشاالله فرزندانم در آینده تاثیر خیلی زیادی در جامعه داشته باشند🤲 وام فرزندآوری و کمک ودیعه مسکن دریافت کردیم 🤲 اما هنوز ماشین قسمت ما نشده🤷 اونم حکمتی داره قطعا♥️ خیلی دوست داشتم بچه ها رو ببریم کربلا، اما انگار هنوز دعوت نشدیم😔 الهی که امام حسین همه عاشقاشونو بطلبن🤲 یادم رفت بگم سر دخترم که باردار بودم، هفته ۱۲ بارداری، حالم خیلی بد شد و دکتر گفت داری مراحل سقط طی میکنی😭😭😭خیلی ترسیدم، خیلی از کورتاژ میترسیدم🥺 خدارو هزار مرتبه شکر بعد از یه مدت استراحت و استفاده شیاف حالم بهتر شد، اما تا آخر بارداری لکه بینی و استرس داشتم😔 توان بدنی ما خانوما خیلی زودتر از آقایون کم میشه، پس قدر زمان طلایی باردار شدن رو داشته باشید و برای بارداری هیییییچوقت درنگ نکنید، مخصوصا الان که خیلی واجب هست و نوعی جهاد ما خانوم ها هست ♥️♥️♥️ تک فرزندی بزرگترین ظلمی هست که یک پدر و مادر میتونن در حق فرزندشون بکنند😔🙁 خواهش میکنم تا دیر نشده اقدام کنید و از زندگی با این فرشته ها لذت ببرید. یک بار به زن برادرم گفتم بیا قول بدیم همییییشه یک نینی توی خونه پدرجون باشه، یک بار من، یک بار تووو. خندید و گفت روی من حساب نکن😎 اما من روی حرفم هستم و تا بتونم به حرف رهبرم گوش میدم و با افتخار برای ایرانم ،برای فرزندانم جهاد میکنم🤲 معامله با خدا همییییییشه برد_برد هست☺️ یک لحظه هم شک نکنید❤️ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌از شیر گرفتن یکباره یا تدریجی.... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
بهتر نیست بچه یه دونه باشه یا حداقل فاصله سنی بینشون زیاد باشه تا با هم دعوا نکنن و بهشون ظلم نشه؟ ما نمی‌خوایم بگیم هر دعوایی که بین بچّه‌ها اتفاق می‌افته خوبه، ولی در کل، رقابتی که بین بچّه‌ها تو خونواده‌های پُرجمعیت وجود داره، یه آموزش کارگاهی برا یاد گرفتن تعاملات اجتماعیه. بچّه‌ها وقتی با هم دعوا می‌کنن، یاد می‌گیرن که چطور حقّشون رو بگیرن، البته همین دعواهای معمولی. ما بزرگ‌ترا هم وقتی بچّه بودیم، با برادر و خواهرامون دعوا داشتیم؛ امّا حالا حوصله‌مون کم شده و تحمّل دعوای بچّه‌های خودمون رو هم نداریم. یکی از حُسن‌های دعواهای طبیعی، اینه که بچّه‌ها با خشونت و تندی به صورت طبیعی آشنا می‌شن و وقتی تو جامعه با برخوردهای خشن مواجه می‌شن، به این راحتی عقب نمی‌کشن. این دعواها، مثل واکسن می‌مونه. واکسن، میکروب ضعیف شده‌ایه که بدن با اون مبارزه می‌کنه تا اگه میکروب حقیقی وارد بدن شد، بتونه به راحتی با اون مبارزه کنه. خیلی از تک‌فرزندها، توی رقابت‌های اجتماعی به شدّت آسیب‌پذیر و کم‌تحمّلن، چون که اونها تو زندگی‌شون، نه تنها رقابت نکردن بلکه همیشه بدون اینکه زحمتی بکشن، در کانون توجّهات بودن. 📚ایران جوان بمان کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
من ۳۱ سالمه و خداروشکر، مادر ۷ فرزند هستم. در سن ۱۸ سالگی با همسرم که ۲۰ سالشون بود، ازدواج کردم. ازدواج ما تقریبا ساده بود و با یه سفر کربلا زندگی خودمون رو شروع کردیم. جهیزیه ام هم نسبتا ساده بود ولی الان که فکر می‌کنم میبینم ساده تر از اون هم میشد باشه. گرچه که ما نه مبل داشتیم، نه تخت، نه آینه شمعدان ونه یه سری چیزهای دیگه که ضرورت نداره ولی دوست داشتم که بازم ساده تر باشه... ۲۰ سالم بود که فرزند اولم به دنیا آمد. تعداد زیاد بچه ها با فاصله کم خیلی خوبه، درسته سختیهایی داره ولی می ارزه، بعدشم دنیا جای راحتی نیستش، یه صبحانه هم بخوای بخوری باید براش زحمت بکشی. آباد کردن آخرت هم تلاش و زحمت میخواد. چه بهتر کاری باشه که مطابق با ذات ما خانمها همخوانی داشته باشه وقتی بچه ها چندتا باشن تربیت هم راحت تره، چون گاهی خودشون پلیس همدیگه میشن و مراقب کارها و رفتار هم هستن فاصله سنی کوچولوهام با هم کمه، بیشتریشون ۲ سال و ۷ ماهه بهم میگفتن درحق بچه ها ظلم میکنی، چون شیرشون رو کامل نمی‌خورن.....ولی الان که خوشیهاشون رو با هم میبینم با خودم میگم درحقیقت اونایی درحق بچه هاشون ظلم میکنن که یکی یا دوتا بچه دارن و فرزندان شون رو از داشتن خواهر و برادر محروم می کنند. به نظر من همه دلایلی که افراد برای بچه نداشتن یا کم داشتن میارن همش برمیگرده به تنبلیشون... زورشون میاد به خودشون سختی بدن(گرچه ظاهرش سخیته، ولی شیرینیهاش خیلی زیاده) خودشون رو راحت میکنن و بهانه های عجیب و غریب میارن. همسرم موافق فرزندآوری بودند و در مواقع بیکاری شون، خیلی کمک کارم هستن (گرچه که خیلی مشغله های بیرون از منزل دارن) مخصوصا موقعی که بچه ها کوچکتر بودن،کمک ولی الان که سه تاشون بزرگترن، کمک کارم هستند. بابت تربیت شون هم باید باز هم خداجون خیلی هوامون رو داره،کتابای تربیتی استاد عباسی ولدی(من دیگر ما)و و چگونه با فرزند خود گفتگو کنم و.... هم در زمینه تربیت فرزند غوغاست که خوندم و چند دوره کلاس هم شرکت کردم. اوقات بیکاری هم خیلی کم دارم و اصلا تلویزیون نگاه نمیکنم. کلاسهای مختلف شرکت میکنم که برا دین و دنیا و آخرتم مفید باشه، از کلاسهای اخلاق و احکام و.. گرفته تا همسرداری و تربیت فرزند و... حتی کلاس برا بچه های دیگه هم برگزار میکنیم و کار فرهنگی انجام میدم. خانواده همسرم به شدت مخالف فرزند زیاد هستند و من تا ۴_۵ و گاها تا ۶ ماهگی بارداریم رو از اونها مخفی میکردم. و خانواده خودم هم که از جهت دلسوزی مخالف بودند. ولی نظر من و همسرم اینه که با خدا معامله کردیم، همه سختیهاش رو هم به جون میخریم، ان شاالله ازمون قبول کنه و توفیق بده که فرزندام سربازای امام زمان بشن و در رکاب آقا شهید بشن که چه آرزویی بهتر از این.... یادمه وقتی ۵ تا بچه داشتیم. و مستاجر بودیم، بهمون میگفتن دیگه بسه، کسی بهتون خونه نمیده میخواین چکار کنین؟؟؟ ما هم به دنبال خونه اجاره ای، اما خداجون برامون خونه ای جور کرد که صاحب خونه شدیم و جالب بود که خودمون هم باورمون نمیشد، خب حیف نیست با همچین خدای خوب و مهربون و بزرگی که داریم معامله نکنیم؟ توجه کنین عزیزای گلم ما ابد در پیش داریم که این زندگی۶۰_۷۰ سال ما در مقابلش چشم برهم زدنی بیشتر نیست.... پس حیف نیست این فرصت محدودمون رو از دست بدیم حالا بماند که خدا جون به خاطر هر کدوم از این دسته گلام، چقدر به ما لطف کرده و میکنه.... فرزند زیاد هم برا آخرتمون خوبه (افزایش نسل شیعه و محب اهل بیت علیهم السلام) هم برا کشورمون خوبه (جلوگیری از کاهش نسل و پیر شدن جمعیت) و هم برای خودمون خوبه (باقیات الصالحاتن) پس به سختیش می ارزه، حیفه تنبلی کنیم. دو روز دنیا خیلی زود میگذره. ببینیم ما کجای کاریم؟؟ ان شاالله خداجون کمکمون کنه و قبل از اینکه دیر بشه و جز افسوس و پشیمانی کار دیگه ای از دستمون برنیاد متوجه بشیم و برای فرزندآوری اقدام کنیم. من که از همین الان ماتم دارم بچه هام بزرگ بشن چکار کنم دوست دارم همینطور کوچیک بمونن و من براشون مادری کنم و باهاشون بازی کنم کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدیه رهبری را دریافت کردم. 👈 هدیه رهبری مختص چندقلوزایی بوده و خانوداه های متقاضی حداقل باید سه فرزند داشته باشند. و سن چندقلوها زیر ٢/۵ سال باشد. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
نحوه ی دریافت هدیه رهبر معظم انقلاب به چند قلو ها 👈 هدیه رهبری مختص چندقلوزایی بوده و حتما سن بچه ها، باید زیر دو سال و نیم باشد و حداقل باید سه فرزند داشته باشید. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۷۹۷ آخرین فرزند خانه بودم و یک سالی میشد که تنها با پدر ومادرم زندگی میکردم. پدرم موقع مناسبت ها به من می گفت پرچم بزن، من هم از روی اطاعت اینکار رو میکردم، یه محرم، وقتی داشتم پرچم امام حسین علیه السلام رو به دیوار پذیرایی نصب می کردم، پرچم رو تکان دادم و از خدا یه حسین خواستم. خیلی دوست داشتم سالگرد ازدواج حضرت علی ع و حضرت فاطمه س عقد کنم و یه جورایی از خدا خواسته بودم. از اونجایی که تو دعا بد پیله ام و همیشه با خودم فکر می کنم خدا که داره، خدا که به همه دارا ها میگه دست دهش داشته باشید، خدا که ازش کم نمیشه، حاجت کوچولوی من رو بده، خدا که می تونه مصلحت و خیر رو با برآورده شدن حاجتم بهم بده... حالا نوبت برآورده شدن این دعام بود و طبق تقویم مستجاب نشده بود😳 منم نساز، بدون حرف زدن به کسی، رفتم تو اتاق تاریکی بست نشستم و مثلا خدا منو ببخشه با خدا توپم پر بودو تو ذهنم دارایی های خدا، اینکه خودش گفته دعا کنید تا مستجاب کنم و... را مرور می کردم و می غریدم دنبال دلیل بودم😢🤔 تا اینکه نفهمیدم چطور متوجه شدم تقویم رو اشتباه دیدم و هنوز دوهفته دیگه تا سالگرد ازدواج دو معصوم بزرگوار مونده😁خوشحال شدم و از ماتم درآمدم😅 از طرفی مادر شوهرم که قبل ماه رمضان فقط تنهایی یه ده دقیقه ای اومده بودن خواستگاری و بدون حرف و خبری رفته بودن و اصلا فکر نمی کردم طالب باشن، مجدد تماس گرفتن و قرار خواستگاری و... بدون نظر خواهی از من، تاریخ عقد رو سالگرد ازدواج دو معصوم انتخاب کردند و من به آرزوم رسیدم😇 من به آقا حسین آرزوهام، چه از نظر شغل و چه از نظر خانواده و چه از نظر اسم و زمان و... بدون حتی آشنایی قبلی رسیدم🤪 چون درس میخوندم و هیچ شناختی از مشکلات عقد نداشتم و مادرم مدام تذکر میداد مبادا از عروسی حرفی بزنی(زشته و ...)، عقد خیلی طولانی داشتم😰 از دعای شبهای قدر غافل نشوید، دعا کلید حل مشکلاته و واقعا میگن هرچی از خدا می خواهید شب های قدر بخواین. (خانوادگی طوری تربیت شدم که اگه یکی از شبهای قدر خواب بمونم انگار گناه کردم و مدام به ما تأکید کردن، هرچی می خواهی این شب ها از خدا بگیر) سحر یه شب قدر یه کاغذ برداشتم و حوائجم رو لیست کردم که از قلم نیوفتن و تا تونستم چیزای خوبی که به عقلم قد می داد نوشتم، از شفای بیماری در خانواده مون و... که مدام می گفتن براشون دعا کنم تا زیارت خانه خدا، مدینه،کربلا، سوریه و هر سال هم مشهد خواستم و... همش مطمئن بودم چون شب قدره برآورده میشه و بعد از اون شب نگاه میکردم که چطوری این حاجت های گنده گنده به زعم من و کوچیک برای خدا، معجزه آسا برآورده خواهد شد؟! 🤔 جشن دانشجویی و هدیه و قرعه کشی مکه زمان ما مرسوم بود، عروسی جای همه دوستان خالی و امیدوارم مقبول الهی و ثوابش و ثواب همه زیاراتم برای شما هم باشد. مکه و مدینه اش اینجا مستجاب شد😍 الله اکبر، یاد کاغذم افتادم، از زمان عقد سالی یکبار مشهد رفتم و هر بار آن شب قدر. به آستان مقدس الهی سر شکر و تواضع بر زمین دارم که کربلا هم قسمتم کرد و هر بار یاد سوریه و حج واجب می افتم منتظر آن استجابت نشسته ام. 😇 ۳ ماه بعد از ازدواجم، به دلیل آگاهیم از بیماری تنبلی تخمدان که بین خانم ها شایع است، شوهرم را با تمام مشکلاتی که داشتیم راضی کردم تا برای بچه دار شدن، اقدامات اولیه و مراقبت های پزشکی را انجام دهم، که خدارا شکر قبول کردند و ۸ ماه بعد از عروسی، اولین بارداری را با دارو تجربه کردم. پسرم سال ۹۱ به دنیا آمد و روشنی چشمانمان شد. خداوند این نوزادان و این معجزه های زیبا را در تمام خانواده ها، در راستای تعجیل در ظهور و به سربازی امام زمان عج قرار دهد. اما مشکلات سخت و حل نشده همچنان بودند و من هنوز برای حل آنها چشم امید به خدا داشتم. مشکلاتی که قادر به بیانشان نیستم. پس از ۳ سال اقدام دارویی، بارداری دوم سال ۱۳۹۴ اتفاق افتاد و دخترم دنیامون را زیباتر کرد. مشکلاتمان حالا کمی رنگ باخته بودند ولی کولیکی بودن هر دو فرزندم، آرزوی بچه دار شدن مجدد را از دلم گرفت، تقریبا تمام لباسای آنها را بیرون دادم با اینکه کیفیت خوبی داشتند و به خواهرم گفتم دیگر بچه نمی آورم. خواهرم می گفت شاید پشیمان شدی ولی من می گفتم مگر میشود؟ من هرچقدر بچه بیاورم کولیکی خواهند بود و انگ نابلدی در بچه داری می خورم و... اما امید به خداوند در دادن نوزاد آرام و علاقه به نوزادان پاک، این معجزه های الهی، نگذاشت بعد از سپری کردن مشکلات تشدید شده ام+جراحی (سرطان) و برداشتن تیروئیدم که به حمد الله درمان شده بود+ درخواست رهبر انقلاب برای فرزند آوری+ روایتی که از پیامبر ص، مجددا برای بچه دار شدن ترغیبم شدم. 👈 ادامه در پست بعدی کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۷۹۷ اما این بار بیماری همسرم(واریکوسل) سخت و محکم تا ۴ سال از باردار شدنم جلوگیری کرد و دیگر مصرف دارو برای رفع تنبلی تخمدان کارگر نمی افتاد. تنها راه چاره جراحی بود که شوهرم تن نمی داد. قرص چربی مصرف می کردم و چون مصرف این قرص نقص در جنین ایجاد می کند، تمام این ۴ سال پر از استرس بودم و با اینکه از مشکلات سر راه بارداری ام آگاه بودم، هر ماه که دوره ام عقب می افتاد، مصرف قرصم را قطع می کردم و آزمایش و هربار جواب منفی😭😭😭 دیگر خسته شده بودم، نه شوهرم دست بردار بود و نه من می توانستم بی خیال، قرص چربیم را مصرف کنم یا قطع کنم. سال ۱۴۰۰ به مشهد رفته بودیم و طبق معمول به دلیل عقب انداختن بی بی چک زدم، با کمی تأخیر جواب مثبت شد و من به خیال برآورده شدن حاجتم با خوشحالی شوهرم را آگاه کردم و بازهم از ترس قرص چربی، فورا آنجا آزمایش خون دادم و در کمال ناباوری منفی شد😭😭😭😭 خیلی ناراحت بعد از گرفتن جواب برای نماز به حرم رفتیم. از شدت ناراحتی آزمایشم را دست گرفتم و به طرف زیارت امام راهی شدم، با چشم گریان و زبان ساده به آقا گلایه ساده لوحانه ای کردم🙈🙈🙈 و جواب آزمایش را در ضریح انداختم و گفتم، یکبار شما جواب منفی بگیرید، ببینید چطور است و گریان برگشتم و از آن ماجرا حتی با شوهرم سخنی نگفتم. فوق العاده از استرس دارو خوردن و عدم همکاری شوهرم برای بچه دار شدن خسته شده بودم، اما آقا بی ادبی بنده را نادیده گرفتند و کرامت کردند و شوهرم راضی به جراحی واریکوسل شد. دقیقا طبق وعده پزشکان، ۶ ماه بعد از آن، اقدام ما موثر واقع شد و حضرت😅جواب مثبت آزمایش را در دستانمان گذاشت و البته فضل الهی شامل حالمان شد و اولین دختر و پسر دوقلویم را با تمام سختی هایی که داشت، سال ۱۴۰۰ در بغل گرفتم. بحمدالله که متوجه شدیم، آرامش در دوران بارداری تأثیر مستقیمی با آرام بودن نوزاد پس از تولد دارد، تلاش من و شوهرم در کسب این آرامش در بارداری و خواندن زیاد سوره محمد و نماز شب نتیجه زیبایی داد، به طوری که نگه داری این دو نوزاد همزمان، بدون کمک دیگران، برای ما از نگه داری یک نوزاد کولیکی که قبلا داشتیم، با کمک دیگران، صد پله ساده تر است. از تمام خوانندگان این مطلب می خواهم پس از به دنیا آمدن نوزادتان در نگه داریشان، فقط به همسر خود اعتماد کنید، در واقع به خدایی اعتماد کنید که این مادر را برای این فرزندتان انتخاب کرده و قطعا توانایی نگه داری از فرزندتان را دارد. از تجربه و نظر دیگران کمک بگیرید ولی بدانید تجربه آنها برای فرزند خودشان است. شاید تجربه شما چیز دیگری است. به مادر فرزندتان در فرزند داریش اعتماد کنید تا آرامش مادر فرزندتان، با آرامش و اعتماد به نفسی که پیدا می کند، باعث آرامش فرزندانتان باشد و این، باعث آرامش خودتان و زندگیتان باشد. خداراشکر که اعتماد همسرم در تمام مراحل نگه داری از دوقلوهایم آرامش را به من و فرزندانم هدیه کرده و این آرامش، برای خودش و آرامش زندگی خودش تأثیر مستقیم دارد. چیزی که در نگه داری از دو فرزند اولم محتاجش بودم و ناآرامی کودکانم، زمینه ساز دخالت زیاد دیگران و اختلاف افتادن میان من و همسرم می شد. اما نکته دوم اینکه، پسر و دختر هایی که تازه ازدواج کردین، هر روز و شب،به امید تفضل الهی، فعالانه در پی بهتر کردن زندگیتون باشید و با سختی ها و مشکلات و اختلاف نظرهایی که دارید، زندگی رو به کام خودتون و فرزندان تون تلخ نکنید و زود حرف طلاق نزنید، طلاق عرش الهی رو به لرزه در میاره. زندگی همه، حتی من که مدام حاجت هام روا شد، پر از سختی است. با کمک دیگران و حمایت عاطفی اطرافیانم، با بیرون کردن حرف طلاق از ذهن و دلم به دلیل اختلاف نظرها، خدا راشکر هر روز نعمت های بهتر و شیرین تری وارد زندگیم شد، که بزرگترینش همین دو فرزند نو رسیده هستند. بدانید چندین سال زمان می بره تا همدیگر رو بشناسید و یکم به قول من😅 چرخ دنده هاتون تو هم گیر کنه و ...پس زود فکر جدایی نیفتید. با هر کس زندگی کنید مشکل هست. با دعا و توسل خیلی گره ها باز میشه که آدم حیرت زده میشه، عشق هاتون رو با دعا از خدا بگیرید و با دعا حفظشون کنید برا خودتون💝 در پایان، همه چیز رو می سپارم به خدا حتی حاجت های خودم و شما رو و از خداوند سلامتی تن و روح و عشقتون رو خواستارم. التماس دعا کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075