eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.9هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
30 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ساره جوانمردی به همراه فرزندش برای دریافت مدال تپانچه ۱۰ متر، روی سکو رفت.😍 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۸۴۷ من مادر سه کودکم و متولد سال ۷۲ هستم. از دسته دختران پر شوری که هرجا کلاسی، کاری، برنامه‌ای و هرچی بود باید شرکت می‌کردم و تو هر موضوعی سرک می‌کشیدم. از هنر و قرآن و احکام و رباتیک و سفال و نقاشی و ورزش بگیر تا خبرنگاری و زبان و... با سَری پر شور به عشق رشته انرژی هسته‌ای دانشگاه شریف ریاضی خوندم و نهایتا سر از رشته فقه و حقوق دانشگاه امام صادق درآوردم. و این شد فصلی جدید و طوفانی زیبا در زندگیم... در خانواده مذهبی چشم به جهان گشوده بودم و چادر و عقایدم انتخاب خودم بود ولی بنیانهایی که در دانشگاه چیده شد و فقهی که آموختم و دوستان نابی که یافتم مسیر زندگیم رو به سمت دیگری برد. منی که هدفم ساخت راکتور بود😁 رسیدم به کُنه وجودی انسان از دیدگاه ملاصدرا و سهروردی و مسئله نکاح شهید ثانی و فقه خانواده و جزا و مالی و داستان حقوقی. و کلاسهای اخلاق و گعده های دوستانه و قدم قدم بزرگتر شدن تنه و محکمتر شدن ریشه عقایدم. ولی با همه لذتی که از اینهمه غوطه خوردن در دنیای جدیدم می‌بردم، چیزی کم داشتم. پس ازدواج کردم. در طول پروسه خواستگاری‌هایم با منطقی که من هیچ انسانی را بار اول نمیتونم بشناسم، پس خدایا خوبه خودت نگهش دار و بده خودت ردش کن،پیش رفتم و سال آخر دانشگاه مزدوج شدم. با مردی از جنس تابستان، لطیف و مزین به شغلی که شبی هست و شبی نیست. مضرات عقد طولانی را در دوستانم دیده بودم و برای همین با تصمیم خودم کمتر از یک سال عقدم طول کشید. تصمیم گرفته بودم همیشه و همه جا ملاکم ان اکرمکم عند الله اتقکم باشه و کرامتم رو تو تقوا ببینم و نه جهاز سنگین و فلان آتلیه و سالن و آرایشگاه. پس خیلی نرم رفتم یه گوشه تا مامانم خودش هرچی در توانشه بخره و شوهرم هرجور جیب خودش و خانوادش پاسخگو هست مراسمات رو بگیرن و میترسیدم یه جوری پیش برم که یه چیزی داشته باشم که یه دختری که نداره آه نداشتنش رو بکشه خلاصه خییلی ساده همه چیز پیش رفت و من برای هیچ چیزی هیچ شرط و بهونه ای نذاشتم. شب عروسی وقتی داشتم وارد منزلم میشدم اتفاق عجیبی برامون افتاد. در همسایگی ما مادر شهیدی زندگی میکردند که اون ساعت خواب بودند، موقع اومدن ما پسر شهیدشون به خوابشون اومدن و گفتند که مامان بیدار شو برو ببین تو کوچه مون عروس اومده. مادرشون میگن ول کن عروسی و آهنگ و رقص و گناهش دیدن نداره، شهید میگن نه پاشو برو ببینشون اونا اینطوری نیستن. خلااصه مادرش رو از خواب بیدار میکنه که بیان ما رو ببینن و برامون دعا کنن😭خیلی حس عجیب و خوبی بود. ما زندگی رو شروع کردیم و در حالی که سفت و سخت مشغول پایان کارشناسی و ارائه پایان نامه و کنکور ارشد بودم در کمتر از دو ماه از مراسم عروسیمون و خدا خواسته ما مامان بابا شدیم. خیلی سخت بود برام. با اینهمه فعالیت و سر پرشور و برنامم، این اتفاق اصلا در منظومه فکریم به این زودی نبود. ولی دیگه مامان شده بودم‌. کتابهای تست و کنکور که کنار رفتن جاشون رو کتابهای تربیت فرزند و صوت و کلاسهای آموزشی برای بهترین مامان دنیا شدن پر کرد. و من دیدم اگر میخوام محیط تربیتی جوجم امن باشه باید یکی دو سالی بیخیال درس خوندن و نبودن پیشش بشم. پس کنکور رو خیلی الکی دادم و همین الکی طور فقه دانشگاه تهران قبول شدم و خیلی جدی نرفتم. موندم پیش جوجم و دنیای مادر پسری ما سال ۹۶ آغاز شد. کمی گذشت وقتی از لذتهای عروسک بازیم یکم جدا شدم، دیدم که هنوزم یه چیزی کم دارم و حسم رفت روی ادامه تحصیل، پس شروع کردم حوزه خوندن. سطح سه جامعه الزهرا رشته کلام قبول شدم دو سه ترمی خوندم و دیدم کمبودم بزرگتر شد، گفتم نکنه بخاطر نرفتن به دانشگاهه؟ پس باز هم کنکور دادم ولی این بار رشته حقوق و قبول نشدم😁. کلام برام سخت و ثقیل بود اونهم مجازی خوندنش و دور از استاد و کلاس و مباحثه ولش کردم. به همین راحتی و این داستان کشمکش های تحصیلی من سه سالی طول کشید. این دوره سه ساله هم کامل در خانه بودم و همبازی کودکم و چه انفجارهایی که مادر پسری تو خونه انجام ندادیم. بعد سه سال تصمیم گرفتم به علاقه بزرگمم توجه کنم و رفتم سراغ رشته تاریخ. بازهم کنکور حوزه را شرکت کردم و سطح سه همان جامعه الزهرا رشته تاریخ اسلام قبول شدم و به موازات این قبولی پسر دومم هم سال۱۴۰۰ به دنیا آمد. من شدم مادر دو پسر و در عین حال بصورت مجازی تاریخ میخوندم و چه لذتی از این ایام میبردم. و در کنار همه اینها به حفظ قرآن و دوره های تجوید و تفسیر هم به صورت مجازی رو آوردم و همه رو با هم پیش می‌بردم. ادامه 👇 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۸۴۷ گاهی دوستانم با یه بچه تو خونه شکایت از بی وقتی و نرسیدن به کارهاشون میکردند و من متعجب که چه جوری نمیرسن و به این نتیجه رسیدم تو باید از ظرفیتهای وجودیت استفاده کنی تا خدا ۲۴ ساعتت رو به سبک ظرفیتهات و توانمندی ها و برنامه هات کشش بده. واین مستلزم یا علی گفتن خود انسان و خواستنشه که بیاد وسط گود و نترسه. من هر روزم مشغول درس و حفظ و بازی با بچه‌ها و کارِ خانه بودم، تازه خیلی روزها و شبها همسرم هم سرکار بودند و کار من بیشتر. ولی موفقیتهام واقعا بیشتر و برام لذت بخش تر بود. دیدم این خودمم که نخواستم وقتم الکی هدر بره و خدا با شرایط جدیدم، شرایط جدیدی برام ایجاد کرد. من در سال مثلا ۹۱ هیچ وقت فکر نمیکردم روزی برسه که مقاطع تحصیلی یا شغلیم رو در منزل کنار بچه ها و مجازی بگذرونم ولی خدا برام ایجاد کرد و اینها برکت توکلیه که سر ازدواج و بچه دار شدن بهش کردم. الان هم یه مهمان جدید در راه داریم که قراره خونه مامان باباشو شلوغتر و ریخت و پاش تر بکنه و من مامانی شدم که یاد گرفتم اولا باید موقعیت و ظرفیت و توانمندی‌هام رو خوووب بشناسم. با خودم رو راست باشم و گول اطرافم رو نخورم. مثلا من اصلا نمیتونم کم خوابی رو تحمل کنم و با کار زیاد آدمی نیستم که بتونم هر روز صبح زود بیدار شم. توان فشار کار بیرون رو هم ندارم. پس فعلا کلا دور حضورهای اجتماعیم رو خط کشیدم تا فشار خستگیم و کم طاقتیم داد و عصبانیت و بیحوصلگی و مریضیم نشه برای خانوادم. جاش از امکان تحصیل و شغل دور کاری و مجازی استفاده کردم. شناخت توانایی و ظرفیت ها خییلی مهمه همچنین یاد گرفتم بچه ها رو باید با مدل خودشون رفتار کرد. اونا مثل ما نمیبینن و استدلال نمیکنن. برای همین اصلا وسط اذیت های پسر کوچکم و داد و بیداد و کتکهای پسر بزرگم داوری نمیکنم. فهمیدم محیط مهمه نه ادا اصول ما مامان باباها. ته ته اخلاق و باورهای ما رو بچه ها میرن درمیارن و می‌فهمن، نه فیلمی که جلوشون بازی میکنیم. برای همین شروع کردم از ته خودم رو ساختن و الان منتظرم سومی از راه برسه و اژدهای مرحله سوم با سوپرایزهاش ما رو شگفت زده کنه. یه چیزی هم راجع به برنامه ریزی بگم، موفقیت و لذت از ایام تو چینش ساعتی کارها نیست تو کیفیته و ثبات قدم. دونستن چشم انداز طولانی مدت زندگی و خرد کردن اون تو سالها و ماه ها و هفته و روز و روزانه ها رو نوشتن. اینکه شب قبل بنویسی فردا کارها چیه و مهم و غیر مهم چیه خیییییلی کمک میکنه روز پر بهره ای داشته باشی و یکی از بهترین راه های برنامه ریزی با بچه هست که من بی نهایت دوسش دارم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
یکی از دلایلی که باعث ایجاد پولیپ میشه، دیر اقدام کردن به بارداری هست یعنی خداوند مهربون رحم رو طوری آفریده که خصلتش رشد دادن و بزرگ کردن چیزی باشه حالا اگه خانما همت کنند و مانع بارداریشون نشن، رحم جنین رو بزرگ میکنه ولی اگه مثل من ۷ سال مانع بارداری بشن، رحم من پولیپ درست کرد و هرماه بزرگ تر و شاخه دار میشد. من سالم بودم یعنی تحت نظر دکتر بودم و توی سونوهام چیزی از پولیپ دیده نمیشد ولی یه بار که دوستم رو برای ویزیت برده بودم دکتر، پزشک بهم گفت توی رحمت پولیپ دیده میشه، فرستاد سونو بیرون تا ابعاد دقیقش رو بدونه نظرش این بود تا چهار پنج ماه اقدام کنم اگه باردار شدم که هیچ ولی اگه باردار نشدم برم عمل... من خیلی ناراحت شدم و ترسیدم و بعد دوماه که دیدم نخیر باردار نمیشم دکترم رو عوض کردم رفتم تا نظر دکتر دیگه رو بپرسم که اون دکتر هم تا سونو کرد، گفت بله پولیپ داری و پولیپت از سونو قبلیت بزرگتر هم شده حتی عکسش رو هم توی مانیتور بهم نشون داد، شبیه قارچ بود که چندتا چندتا کنار هم شاخه انداخته بود. دکتر گفت خانم میفرستمت سونوگرافی بیرون تا وضعیت دقیقش رو بهم بگه، وقت بدم بیای عمل، منم خیلی ناراحت شدم، توی سونو فولیکول هم نشون داده بود. گفتم این ماه رو هم میخوام اقدام کنم. خیلی ناامید و ناراحت از وضعیتم بودم که چرا یهویی اینطوری شدم آخه پولیپ از کجا اومد... شب موعد فرا رسید ولی طبق معمول همسرم باهام قهر بود کلا روزای مهم و اصلی دوره رو همیشه یه اتفاقی دعوایی خستگی یا کسالتی پیش می اومد تا اون چیزی که باید بشه نشه.... به هرحال اون شب و اون هفته ی مهم یه جورایی که میشد بهتر هم بگذره گذشت نزدیکای پریودی بودم منم که امیدی نداشتم همش فکر عمل و اینکه این ماه چقدر پولیپم بزرگتر شده، آزارم می‌داد. اکثرا وقتی خونه تمیز میکردم به سخنرانی گوش میدادم توی سخنرانی در مورد توسل به حضرت زینب(س) اشاره ای کردن که خیلی مجربه و حاجت میده، منم که دل شکسته .... با خودم گفتم اين ماهم که اونطوری به دعوا و دلخوری گذشت ولی من توسل میکنم شروع کردم، همونطوری که گفته بودن توسل کردم. در کمال ناامیدی همون ماه آزمایشم مثبت شد و پولیپی که باید عمل میشد مانع بارداریم نشده بود. اینطور شنیدم که یکی از درمان های پولیپ باردار شدنه ولی حتما اندازه و تعدادش رو دکتر بهتر میدونه، من برخلاف بارداری قبلیم که پر خطر بود و از اول تا آخر بارداری استراحت بودم، به لطف خدا و توسل به حضرت زینب (س) این بارداریم خیلی خیلی بهتر از بارداری قبلیه حتی با دختر تو راهیم همسفر کربلا شدم و دوتایی رفتیم پیاده رویی اربعین، قربونش برم کل راه رو تو دل مامانش پیاده رفت کربلا و کربلایی شد مامانش که ازش راضیه ماه آخر هستم، دعا کنید صحیح و سالم بدنیا بیاد و زندگیمون رو پر از نور کنه. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید [بار دیگر حسن و حسین را مخاطب قرار دادم و گفتم:] امشب، شب پایان عمر من است؛ پس به سخنانم گوش فرا دهید. شما را به رعایت تقوای الهی سفارش می‌کنم. دنیا را طلب نکنید؛ گرچه دنیا به سراغ شما آید و برای آنچه از دنیا از دست می‌دهید، اندوهناک مباشید. حق را بگویید و با یتیمان مهربان باشید. به داد بیچارگان برسید و برای آخرت خویش کار کنید. دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید. به کتاب خدا عمل کنید و از سرزنش‌ها نهراسید. [آخرین آیه‌ای که تلاوت کردم، این آیه بود:] «فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ»؛ (پس هرکس هم‌وزن ذره‌ای کار خیر انجام دهد، آن را می‌بیند.) 📚 علی از زبان علی کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
مقام معظم رهبری در دیدار امروز با دست‌اندرکاران برگزاری کنگره ملی بزرگداشت شهدای لرستان با اشاره به اینکه در قضیه فلسطین، آمریکا شریک جرم قطعی جنایت‌کاران است، تصریح کردند: در این جنایات، دست آمریکا تا مرفق در خون مظلومان و کودکان و بیماران، داخل شده و آلوده است. در واقع آمریکا است که دارد جنایت غزه را مدیریت می کند. ایشان افزودند که قضیه غزه، از یک سو، قضیه مظلومیت و از یک سو، قضیه اقتدار است. مردم غزه، واقعا مظلوم هستند و این دشمن ددمنش، خون‌خوار و رژیم تروریستی و غاصب، حدی برای جنایت نمی‌شناسد؛ در یک بمباران، هزار نفر را شهید می‌کند. ایشان با اشاره به اقتدار مردم غزه فرمودند: اما در کنار این مظلومیت، دو نقطه مهم وجود دارد؛ یک نقطه، صبوری و توکل این مردم است. این مردم، صبوری به خرج دادند. در کنار این، نقطه مهم دیگر این است که ضربه‌ای که در حمله رزمندگان فلسطینی به رژیم غاصب وارد شد، ضربه‌ی تعیین کننده است و تاکنون چنین ضربه‌ای، به این رژیم وارد نشده است و قابل ترمیم هم نیست و هر چه می‌گذرد، بیشتر معلوم می‌شود که قابل ترمیم نیست. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
٨۴٨ من مادر ۴ تا بچه هستم، ۱۱ ساله،۸ ساله،۵ ساله و ۴ ماهه، چون همسرم امام جماعت روستا هستن، توی روستایی ساکن هستیم که ۴۰ دقیقه تا حرم حضرت معصومه سلام الله علیها راه داره، غربت و سختی هست ولی بی بی خیلی غریب نوازی میکنه... من تمام سعیمو کردم که مادر خوبی برای بچه هام باشم اونا بهم میگن تو بهترین مادر دنیایی ولی من حس میکنم شاید خیلی جاها کوتاهی کردم و سعی میکنم روز به روز مادر بهتری باشم. من تازه ازدواج کرده بودم و سال دومی بود که رفته بودم حوزه که متوجه شدم باردارم خدا به من یه پسر محبت کرد. که دست راست منو باباشه و اون نباشه همچی لنگ میمونه. خیلی با محبت و حرف گوش کن هست و خیلی کمک حال منو باباش، خداروشکر میکنم که خدای مهربونم همچین پسری به من عنایت کرد. بعدشم خدا دوتا دختر پشت سرهم بهم داد با فاصله سه سال که همبازی هم و مونس تنهایی مادر شدن و آخری هم یه گل پسر کوچولویی هست که چشم و چراغ خونه شده و امید زندگی خانواده. من هر روز صبح ساعت ۷ بیدار میشم، چون تو روستا مدرسه دیرتر باز میشه و مدرسه نزدیک هست، دخترم همیشه صبح ها مدرسه میره اونو آماده میکنم و میفرستم مدرسه. البته دخترم خودش خداروشکر خیلی خوب همکاری میکنه و بعضی موقع ها زودتر از من بیدار میشه و خودش آماده میشه، بعدشم صبحانه میخوریم و میرم سراغ درست کردن ناهار و کارای خونه... من و پدر بچه ها به تغذیه سالم خیلی اهمیت میدیم، من سعی میکنم غذاهایی که بچها دوست دارن درست کنم و برای درست کردن شام و ناهار وقت میذارم تا بچه ها از غذا خوردن لذت ببرن.. پسرم هم ظهرها مدرسه میره تا ساعت ۱۲ و نیم ناهار آمادست ناهار میخوره و میره مدرسه... دخترم شبها تکلیف انجام میده و پسرم صبح ها، ساعت ۱۰ هم میخوابن و ساعت ۷ یا ۸ صبح هم بیدارن. شبها هم وقتی هوا خوب باشه با بچه ها میشینم توی حیاط بزرگ روستاییمون و تنقلات میخوریم و به ستاره های آسمون نگاه میکنیم، اینجا شباش پر ستاره است و شباش سکوت دل نشینی داره. و در آخر هم خواستم بگم همه ی ما سختی های زیادی کشیدیم ولی با هربار به دنیا اومدن بچه ها صبورتر شدیم و خدا توان و قدرت بیشتری بهمون داد. از بچه دار شدن نترسیم و امیدمون به خدا باشه، نذر کردم اگه خونه دار شدم بچه پنجمی هم تو خونه ی خودم بدنیا بیارم برای من و همه ی مستاجرا دعا کنید که خونه دار بشیم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فرزندان تجربه ۸۴۸... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
علّت آمدن من به قم این بود که پدرم، آقا سید محمود مرعشی نجفی که از زهّاد و عبّاد معروف نجف بود. چهل شب در حرم امیر المؤمنین علیه السلام، بیتوته نمود که آن حضرت را ببیند. پس شبی در حالت مکاشفه، حضرت علی علیه السلام را مشاهده کرد که به ایشان فرمود: سید محمود چه می خواهی؟ عرض می کند: می خواهم بدانم قبر فاطمه زهرا سلام اللّه علیها کجاست؟ تا آن را زیارت کنم. حضرت فرموده بودند: من که نمی توانم برخلاف وصیت آن حضرت قبر او را معلوم کنم. عرض می کند: پس من هنگام زیارت چه کنم؟ حضرت فرموده بودند: خداوند متعال، جلال و جبروت حضرت فاطمه را به فاطمه معصومه سلام اللّه علیها عنایت فرموده اند؛ پس هر کس که بخواهد به زیارت حضرت فاطمه زهرا نایل شود، به زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام اللّه علیها برود. 📚 بر ستیغ نور کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
شخصی از حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره پرسید: آیا حضرت فاطمۀ معصومه سلام‌ الله‌ علیها معصوم است یا نه؟ ایشان فرمودند: عجب! چطور می‌شود امام علیه‌السلام دربارۀ شخصیتی فرموده باشد «مَن زَارَها وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّة» (هر کس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می‌گردد) و معصوم نباشد؟ 🏴 رحلت کریمه ی اهل بیت، حضرت معصومه سلام الله علیها را تسلیت عرض می‌کنیم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جهان در آستانه ظهور 🔹قبل از بارش باران تندبادی برمی‌خیزد و گردوغبار زیادی برپا می‌کند و همه‌‌ی خس و خاشاک‌ها و آشغال‌ها را از روی زمین جارو می‌کند. امّا اگر کمی صبر کنیم، باد آرام می‌گیرد و باران می‌بارد و سپس ابرها کنار می‌روند و هوا لطیف و آفتابی می‌شود. آشوب‌ها و نابسامانی‌هایی که در روزگار ما در سراسر جهان پدیدار شده است، نزدیک شدن هوای لطیف و آسمان صاف و آفتابی عصر ظهور را بشارت می‌دهد. 🔹وقتی طوفان درمی‌گیرد، گرد و خاکی به‌ پا می‌شود که چشمی چشم دیگر را نمی‌بیند. باد هر چه در زمین است را از جا می‌کَند و این آشفتگی و آشوب که در فضا ایجاد می‌شود، زمین را جارو می‌کند. 🔹طوفان‌های عظيم سیاسی، اقتصادی و نظامی که امروزه در سطح جهان برخاسته، آمده است تا بساط حکومت‌های خودکامه و تفکّر زندگی بدون خدا را در جهان جارو کند و بساط این تجربه‌ی تلخ شکست‌خورده را جمع کند. 🔹جنگ جهانی‌ و بیماری‌های عظیمی که قبل از ظهور رخ می‌دهد طوفانی است که به‌ پا می‌خیزد. طبيعتاً صحنه‌ی طوفان خیلی ترسناک است؛ تا جایی‌ که گاهی اوقات سبب وجوب نماز آیات می‌شود. (در خواندن نماز آیات نیز رازی نهفته است. خسوف، کسوف، زمین‌لرزه، طوفان‌ و رعد و برق‌های بسیار شدید، نشانه‌هایی از قیامت است و‌ لذا وقتی واقع می‌شوند، خواندن نماز آیات واجب می‌گردد. قیامت صغری ظهور حجّت‌ خداست و قیامت کبری ظهور خود خداست؛ پس مقدّمات آنها از علائم قیامت است.) 🔹هم حوادث طبیعی بسیار بزرگ مانند زلزله‌های بسيار عظیم، قحطی، سیل‌ و طوفان‌های بزرگ و هم حوادث بشر ساخته مانند جنگ‌ها و درگیری‌ها، طوفانی است که قبل از ظهور می‌آید تا بساط ظلم جهانی را جمع کند. 📚جانِ جهان کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
صحنه اقتدار و مظلومیت رهبر انقلاب: قضیه غزه از یک سو صحنه مظلومیت و از سوی دیگر صحنه اقتدار است. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من و همسرم سال ۸۲ باهم ازدواج کردیم، یک ازدواج ساده و آسان ، بدون ماشین عروس و لباس عروس، عکاس وفیلمبردار و... حتی خرید عروسی هم خیلی درحد کم و ضروری بود، باهم توافق کرده بودیم جهیزیه هم بسیار ساده باشه. یه جشن کوچولو تو خونه بدون گناه، مولودی داشتیم چون نیمه شعبان بود. هنوزم همه پشت سرم حرف میزنن ولی من زندگی شیرینی دارم چون اصلا این چیزها نمیتونه ملاک خوشبختی باشه، مهریه هم ۱۴ تا سکه بود. به فضل الهی سه ماه بعد ازدواجمون باردار شدم، من ۲۵ سالگی و همسرم ۲۸ سالگی، همدیگه رو پیدا نمی‌کردیم به خاطر این دیر شد😁 خدا یه دختر بهمون داد و من تو شیردهی دوباره حامله شدم و یک و نیم سالگی دختر بزرگم، دختر کوچکم به دنیا اومد😍 سخت بود ولی واقعا شیرینی زیادی داشت. تقریبا طی هفت سال بعد خداجون دوتا پسر پشت سرهم بهم داد. سر فرزند چهارم، آزمایش های غربالگری مشکل دار نشون داد، گفتن بچه سندروم دان هست آمینیوسنتز فرستادن ولی شنیده بودم برای جنین خطر داره انجام ندادیم و به دکتر گفتیم ما فرزندمون رو همین طور که خدا داده میخوایم، گفتن باید سقط کنید ولی ما با رضایت خودمون نگه داشتیم و به خدا و ائمه توکل کردیم. بچه ام نیمه شعبان سالم و زیبا به دنیا اومد اسمشو گذاشتیم محمد مهدی... بعد از هفت هشت سال الان برای فرزند پنجمی باردار هستم در حالی که ۴۳ سالمه و هیچ بدی هم نداره همه چیز خوبه، خیلی هم خوشحالیم البته خونه مون خیلی کوچیکه، ماشین هم نداریم ولی خدا کریمه... روزی که فهمیدم پنجمی رو باردارم فقط یه نکته بود که منو اذیت می‌کرد واکنش اطرافیان😩 تا ماه ششم به کسی نگفتم، الان کم کم دارن می‌فهمن. بعضی ها تحسین می‌کنن، بعضی ها هم که دیگه نگو تعجب می‌کنن و میگن چه لزومی داشت بچه آوردی اونم تواین سن البته بگم این بچه رو خداجونم خودش بهم داده و من شکر می‌کنم.. همسر و پسرام از خوشحالی دارن پرواز می‌کنن ولی دخترا ناراحتن چون جو جامعه چندان همراه نیست، میگن پیش دوستامون چی بگیم. در مورد تربیت بچه هام بگم که در خانواده پرجمعیت، بچه ها روی همدیگه اثر میذارن و تربیتشون راحت تره چون کانون توجه پدرومادر نیستن و مستقل بار میان مخصوصا ما که دوتا دختر پشت سر هم و دوتا پسر پشت سرهم داشتیم خیلی خوب بود، کوچیک بودن همبازی هم بودن الان هم حامی همدیگه هستن از نظر اقتصادی هم شکر خدا همسرم کارمند هستن و خدا هم روزی بچه ها رو می‌رسونه و مدارس خوب فرستادیمشون از نظر تحصیلی موفق هستن... ریخت و پاش نداریم، بچه ها اتاق جدا ندارن چون اصلا لزومی نداره. یه خونه دو خوابه هفتاد متری داریم، یکی از اتاقها برای بچه هاست که وسیله هاشون گذاشتن، یکی هم برا من و همسرم... خداروهزار مرتبه شکر زندگی معمولی و آرامی داریم، فقط ماشین نداریم خیلی سخته تفریح و سرگرمی کمه تو زندگیمون ولی سعی می‌کنیم فضای خونه رو برای بچه ها آروم و بانشاط درست کنیم بگو و بخند و بازی پدر با بچه ها و.... دیگه باید یه جور ساخت با شرایط به حرفای مردم هم اهمیت نمیدم، دارم از بارداری پنجم که خیلی هم سخته، لذت می‌برم وخداروشکر می‌کنم که بازم یه موجود کوچولو بهمون هدیه داده، مردم یا پشت سرم حرف می‌زنن که خب گناهامو میشورن یا تو روی خودم میگن که جواب شون میدم. همه خانواده توی کارها به هم کمک می‌کنیم و من خودم هم فعّالیت اجتماعی دارم با برنامه ریزی همه چیز ردیف میشه... خیلی از نیازهایی که والدین میگن به خاطر اون بچه نمیارن، اصلا نیاز نیست متاسفانه زندگی غربی روی خانواده های ما اثر گذاشته مادر میره سرکار و مجبور نصف حقوقش بده بچه رو بذاره مهد یا این کلاس و اون کلاس... خب خیلی از خانم های شاغل واقعا ضرورت نداره برن سر کار و می تونن بمونن تو خونه به بچه هاشون برسن، تازه اون وقت مردا میتونن جای اونها برن سرکار و اینکه بیکار هم تو جامعه کمتر خواهد شد البته بگم بعضی از شغلها ضرورت داره خانم ها باشن، مثل پزشک زنان یا معلم های عزیزی که فداکاری می‌کنن از زندگیشون می‌زنن ولی واقعا بعضی شغلها برای خانم ها لازم نیست... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌 "همدم امروز، یاور فردا" کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075