eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.9هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
30 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
۴۶۸ من متولد ۶۸ هستم و عید غدیر امسال زندگی مشترکم ده ساله میشه❤️ و این ده ساله شدن بسیار بسیار برام شوق برانگیز هست😍 عید غدیر سال ۹۰ در حرم عبدالعظیم در زمان اذان ظهر عقد کردیم و بعد از چند ماه با مراسم عروسی ساده به خونه خودمون رفتیم. اون موقع هنوز شعار خرید کالای ایرانی نبود اما همه جهیزیه ام ایرانی بود. از اول اهل برند و غیر و ذلک نبودم و اون موقع اولین نفری بودم که در خانواده همه مراسمات قبل از عروسی و بعد از عروسی و یک سری لوازم غیر کاربردی در جهیزیه حذف کردم مثل بوفه، چرخه گوشت، سرویس چینی و.... نگم از حرفا سر مراسم و جهیزیه اما خدا رو شکر اونجا بود که فهمیدم آدمی هستم که حرف مردم برام اهمیتی نداره. اون موقع همه عروسای قبل از من ماشین عروسیشون ماشین خارجی بود که کرایه می کردن برای ما ماشین ۲۰۶ بود که از یکی از دوستان امانت گرفته بودیم که اینم خودش حرف و حدیثایی داشت( کاش این فرهنگ های غلط که خودشون چشم و هم چشمی می کنن و اصرار دارن کوچیکترهام ازش پیروی کنن اصلاح بشه) جالب این که من شدم جاده صاف کن اقوام، بعد از من، همه مراسمات جهاز برون، حنا بندون و پاتختی در فامیل حذف شد. موندم خودشون دوست نداشتن و شهامت حذفشم نداشتن چرا انقدر حرف به من زدن. اول زندگی نمی گن دختر جوون ممکنه تو دلش خالی بشه😔 حالا بگذریم☺️ از برکات ازدواج و اینکه در این ده سال جز لطف و رحمت و نعمت و برکت هیچ چیز از خدا ندیدم🤲 بعضی وقتا زمانیکه این ده سال با خدا مرور می کنم از خدا خجالت می کشم از اینکه من انقدرها هم لیاقت این همه لطف رو نداشتم اما خدا با وجه رحمن و رحیم بودنش با من رفتار کرد😭 بعد از عروسی، همسرم تحصیلاتشون در مقطع ارشد ادامه دادن و این شد مسیری برای پیشرفت در کارشون. یکسالی که از عروسی گذشت چون اختلاف سنی بچه با خودم مهم بود، اقدام کردیم ۷یا۸ ماهی نشد و بعد لطف خدا شامل حال ما شد و پسر بزرگم در فروردین ۹۴ به دنیا اومد، از برکات مادی فرزند اول خرید خونه بود، در متراژ و منطقه ای که اصلا در معادلات ما نمی گنجید اما همه چیز به یکباره و جز لطف خدا هیچ نبود. شهریور ۹۴ که همسرم از پایان نامش دفاع کرد من اقدام کردم برای ارشد. کارشناسی دانشگاه علامه خونده بودم و برای ارشد هم دانشگاه های ممتاز منو راضی می کرد با همه این اوصاف اختلاف سنی بچه ها با هم دیگه هم برام مهم بود، وقتی پسرم از شیر و پوشک گرفتم برای دومی اقدام کردم که بعد از تولد ۳ سالگی فرزند اول، فرزند دومم در دهه کرامت سال ۹۷ به دنیا اومد. در همان سال ارشد در یکی از دانشگاههای ممتاز قبول شدم. رزق مادی فرزند دومم ماشین بود پراید داشتیم که به لطف خدا ارتقا دادیم. پسر دومم آلرژی حاد داشت و مدام بی قراری و گریه می کرد و پسر بزرگ که در سن سه سالگی بود و در بدترین سن رفتاری و اخلاقی و دیگه نمیدونم چی؛ من به لحاظ روحی خودمو باختم و در بحران وحشتناکی قرار گرفتم از همه بدتر هم این بود که شخصیتم آدم درون گرایی هستم و همین باعث میشه با کسی درد دل نکنم و این خودش مشکلات منو بیشتر کرده بود. البته ناگفته نماند همسر دلسوزی و مهربانی دارم با ایشون درد دل می کردم اما خیلی سطحی چون مدام این در ذهنم بود که ( زن اگر از خودش مدام ناله بزنه پیش شوهرش این باعث آسیب در زندگی مشترک میشه) از این رو خیلی درد دل نمی کردم و این فشارها در حدی شد که من از زمان مجردیم همیشه می گفتم بچه زیادش خوبه؛ یکی غمه، دوتا کمه، سه تا خوبه و همه اینو میدونستن اما ظاهر من چیزی از درونم نشون نمیداد و عمق فاجعه بین منو خدا بود. حال بدِ من به جایی رسید که هنوز فرزند دومم به یکسالگی نرسیده بود و من می گفتم این اشتباه تکرار نمی کنم و همین دوتا بسه‌. من آدم بی عُرضه همین دوتا رو که بدبخت کردم، سلامت به مقصد برسونم سومی پیش کِش. خلاصه شهریور ۹۸ بود که احساس کردم اتفاقی افتاده🤔 چند روز با خودم کَلَنجار رفتم تا رفتم و بی بی چک خریدم بله جوابش مثبت بود😳 هنوز بعضی وقتا فکر می کنم چه جوری و از کجا اومد🙊 ده روزی به همسرم نگفتم تا با خودم کنار بیام. خدا خودش شاهده لحظه ای به سقط فکر نکردم اما مدام می گفتم: خدایا تو بهتر از همه خبر داری از حال و روز من چرا؟ آخه چرا؟ تدبیرت چی بود؟ حکمتت چی بود؟ تو که نمیخوای این دوتا بدبختی که من مادرشونم بشن سه تا😭 چرا چرا چرا. بعد از ۱۰ روز حال بدم رو با همسرم شریک شدم اما درونم غوغایی بود. پسر دومم ۱۳ ماهش بود. دکتر بهم گفت تا پایان ۳ماهگی فقط می تونی شیر بدی 👈 ادامه در پست بعدی کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۴۶۸ حالم انقدر بد بود که همسرم با وجود اینکه معتقد بودند خانم باردار هیچ وقت نباید بره مسافرت، خودش برنامه ریزی کرد و اسفند ۹۸ چند روزی بود که کرونا شروع شده بود منو برد مشهد، عجب مشهدی بود😍 اسفند ماه مشهد که خلوته و زمانیکه ما رفتیم هنوز ضریح رو نبسته بودن، ۲یا۳ روز بود که فراگیری کرونا در ایران اعلام شده بود. در اون سفر من نماز واجب می خوندم و بعدش فقط کنار ضریح می نشستم و گریه می کردم و با امام رضا درد دل می کردم. بعد از سفر مشهد حالم بهتر شد. بعد از مشهد لطف امام رضا شامل حالم شد بعد از مدتها کم کم حال روحیم بهتر شد و با تولد پسر سومم بعد از عید فطر ۹۹ این حال، خوبه خوب شد. الان بعد از گذشت ۱۳ ماه از تولد فرزندی که خدا به ما داد، حال من چنان تغییر کرده که هر کسی منو می بینه می گه خوش به حالت چقدر شاد و شنگولی😂 برداشت خودم اینه که روزی دوتا پسر اول که علاوه بر خواست خدا اراده ماهم در تولدشون دخیل بود مادی بود و با خودشون نعمت به زندگی ما آوردن اما پسر سومم که ۱۰۰% اراده خدا در تولدش دخیل بود روزیش معنوی بود و رحمت با خودش آورد و اون حال خوبی بود که یک مادر باید داشته باشه تا بتونه جامعه سازی کنه. هر روز و هر لحظه به بچه ها میگم شما هدیه های خدا هستین به من و اونام این 🤩🤩🤩 شکلی میشن، اِنقدر حال من در این یک سال خوب بوده که حرف مردم و امان از حرف مردم: آخی ۳تا پسر داری، ایشالا خدا یه دختر بهت بده، آخی سومی آوردی دختر بشه اما پسر شد و.... ذره ای تاثیر در روحیه هم نذاشته و فقط در دلم دعا می کنم روزی برسه مردم متوجه یک سری سوالات و حرفا بشن که خصوصی هستن و نباید مدام نظر بدن‌. از جمله حال خوبه من این هست که به فکر چهارمی هستم و تنها با نیت حفظ کشوری که پرچم دار حکومت مهدوی هست و دعا کنید که نیتم اِنقدر خالص باشه که در محضر خدای مهربون پذیرفته بشه. از جمله حال خوبه دیگم اینکه ده سال از زندگی مشترکم می گذره و😍😍😍😍😍 جملات از توصیفش عاجز هستن. انشاالله به برکت این دهه خداوند بصیرتی به زنان و مردان سرزمینم بده که بخاطر امام زمانشون کمی سختی امروز تحمل کنن تا از این بحران در بیایم🤲 و به امید فردای زیبا و مهدوی🙏 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✨خداوندا مرا اولاد بسیاری عطا فرما ✨که در راه حسینت، لشکری از خون من باشد 👌«ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
💥کرونا و بدیهیات ۱-کسی حق دارد در مورد کرونا و واکسن نظر بدهد که متخصص باشد. یعنی لااقل چند سالی ویروس شناسی و فیزیولوژی و آسیب شناسی و اپیدمیولوژی و ایمنی شناسی و داروشناسی خوانده باشد. به جز این باشد، فرد باید نظر قاطبه متخصصان را بیان کند. ۲-اگر کسی این مقدمات را نگذرانده باشد، نمی تواند به مقاله علمی رجوع و به آن استناد کند. چون وقتی کلمه ویروس را می خواند، هیچ فهم دقیقی از آن ندارد و کسی که مقاله را نوشته، وجود چنین فهمی را در مخاطب مقاله مفروض گرفته است. مراقب جماعتی باشیم که تمام سوادشان را از گوگل و ویکیپدیا گرفته اند. ۳-اگر دیدید که کسی دارد در مورد کرونا و واکسن نظر می دهد از او بخواهید در حد چند جمله بگوید که ویروس چیست.ویروس کرونا چه ماهیتی دارد.کلا واکسن چیست و در بدن چه کار می کند.اگر فرد نتوانست به این سوالات ابتدایی پاسخ بدهد از او بخواهید دهنش را ببندد و خفه شود. ۴-بدیهی است، کسی که صرفا طب سنتی خوانده نباید در مورد واکسن و کرونا نظر بدهد چون در طب سنتی نه واکسن داریم و نه حتی چیزی به نام ویروس. همانطور که در پزشکی چیزی به عنوان مزاج نداریم. اینها دو پارادایم متفاوت از علم هستند و در جای خود مفید. ۵-طب سنتی ما تاکنون در مورد درمان کرونا،موفقیت هایی داشته ولی در زمینه پیشگیری،راهکار جدید عقلایی نداشته است!حواسمان باشد که فریب اظهارات مدعیان طب سنتی را نخوریم،چون آلترناتیوی برای ماسک و واکسن ندارند. ۶-نفی کامل واکسن و ماسک، بازی با جان مردم است.در قبال افرادی که بدون داشتن حداقل های لازم، تز می دهند، تعارف را کنار گذاشته، جدی برخورد کنیم. ✍حسین مروتی کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ معرفی پزشک... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ یکی از طلّاب اصفهانی می‌گوید: زمانی برای خودسازی و تزکیه نفس چند ماهی به مشهد مقدّس مسافرت نمودم. روزی خدمت آیت الله العظمی بهجت رسیدم. ایشان بدون اینکه سؤال کنم، فرمود: «آقا خودسازی به این شکل فایده‌ای ندارد. بروید به اصفهان و مادرتان را خشنود کنید.» گفتم: نمی شود. و کمی با ایشان بحث کردم. ✅ وقتی که از خدمتشان مرخص شدم در این فکر فرو رفتم که بنده در این مورد با ایشان اصلاً سخنی نگفته بودم، پس ایشان از کجا ‌دانست؟ سپس برگشتم و معذرت خواهی کردم. 📚 فریادگر توحید، ص٢١٠ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
معمولا وقتی کسی هدیه میگیره از ارگانی یا مجموعه ای چیزی نمیگه ولی من میگم. تا اینجا بعد از گذشت ۵ ماه نه پوشک خریدم و نه شیر خشک. دیروز هم از دفتر رهبری تماس گرفتن و گفتن میخوان بیان خونمون. اومدن و کلی تبریک گفتن. کلی هم هدیه دادن. با ارزش ترینش یک قرآن بود. غیر از اون یه چادر برای خانمم سه تا کارت هدیه برای انتخاب اسم خوب برای بچه ها یه کارت هدیه به مادرم که اونجا بوده! چهارتا سکه بهار آزادی و البته قول هایی درباره وام و کمک برای خرید مسکن. کار مناسب با رشته ی تحصیلی و... خلاصه اینکه کلی دلگرم شدیم. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
📌در خانواده مدام گفته می شود نقش زن. دلیلش هم واضح است؛ چون زن در خانواده عنصر محوری است. اما اینجور نیست که مرد در خانواده وظیفه و مسئولیت و نقشی نداشته باشد. مردهای بیخیال، مردهای بی‌عاطفه، مردهای قدرنشناس زحمات زن خانه، اینها به محیط خانه لطمه میزنند. ✅ مرد باید قدردان باشد. جامعه باید قدردان باشد. حتماً بایستی بر روی کار زنهای خانه‌دار ارزش گذاری ویژه بشود. بعضی میتوانستند بروند کار بگیرند، بعضی میتوانستند تحصیلات عالیه بکنند، بعضی تحصیلات عالیه هم داشتند - من دیدم زنانی را از این قبیل - گفتند ما میخواهیم این بچه را بزرگ کنیم، خوب تربیت کنیم، نرفتیم کار بگیریم. زن نرفته کار بگیرد، آن کار هم زمین نمانده؛ آن ۱۰ نفر دیگر رفتند آن کار را گرفتند. 🔷 باید از اینجور زنی قدردانی شود. در بیاناتی که حضرات فرمودند، این بود که مثلاً بیمه‌هایی برای اینها در نظر گرفته شود. بله، تأمین اقتصادیشان، بیمه‌شان، بقیه‌ی چیزهائی که لازم است، باید در نظر گرفته شود. «۱۴ دی ۱۳۹۰، سومین نشست اندیشه‌های راهبردی» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ معرفی پزشک... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌تلاش‌های BBC فارسی برای واکسن‌هراسی بین ایرانی ها.... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
📌گفتمان غربی در مورد زن اجزاء گوناگونی دارد، لکن دو جزء در آن برجسته است: یکی مَردواره کردن زن، یعنی زن را متشبّه به مرد قرار دادن، این یک بخش مهمّ از این گفتمان است؛ یک بخش دیگر هم زن را وسیله‌ی راحتی برای التذاذ جنسی مرد قرار دادن، حالا التذاذ چشمی یا مراحل بدتر و بعدتر از التذاذ چشمی، این هم یک بخش دیگر از گفتمان غربی است در مورد زن. این مسئله‌ی فمینیسم و این چیزهایی که امروز در دنیا رایج شده، همه در واقع فراورده‌های آن گفتمان غربی است که در نهایت کار به اینجاها میرسد. 📌مَردواره کردن زن؛ یعنی به دنبال این بودند که مشاغل گوناگونی که با ساخت جسمی و عصبی و فکری مرد سازگارتر است را بکشانند به سمت بانوان و زنان، و این را یک افتخار برای زن و یک امتیاز برای زن قرار بدهند. ما در مقابل این دچار انفعال شدیم، یعنی دوْر خوردیم؛ ما هم نادانسته، ناخواسته، این گفتمان را قبول کردیم. میبینید ما الان افتخار میکنیم که فلان تعداد زن، در فلان بخشهای اجرایی کشور داریم. اشتباه نشود، از اینکه این بانوان در این مناصب اجرایی باشند من هیچ مشکلی ندارم؛ یعنی منع نمیکنم، نفی نمیکنم، ایرادی هم برایش قائل نیستم -فرض کنید وزیر بهداشت ما یک خانم بود، یا معاونین رئیس‌جمهور مثلاً یا بخشهای مختلف در بینشان بانوان هستند، این از نظر من اشکالی ندارد- آنچه اشکال دارد، افتخار به این است؛ که ما به رخ دنیا بکشیم که ببینید، ما در بخشهای اجرایی اینقدر زن داریم! این همان دوْر خوردن است، این همان منفعل شدن است؛ این افتخاری ندارد. خیلی خب، یک خانمی است، ارزشهایی داشته، تواناییهایی پیدا کرده، مناسبِ این مقام شده؛ خیلی خب، بگذارند، خلاف قانون هم که نبوده؛ امّا اینکه ما به این افتخار بکنیم که ببینید، ما این تعداد خانمِ مسئولِ در بخشهای اجرایی داریم، این غلط است. «بیانات در دیدار جمعی از بانوان فرهیخته‌ی حوزوی و دانشگاهی، ۹۲/۰۲/۲۱» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ معرفی پزشک... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ رئیس بیمارستان سینا: حتی یک مورد فوتی کرونا از بین افرادی که کاملا واکسینه شده‎اند، در بیمارستان ما گزارش نشده است. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۴۶۹ سال ۹۳ همسرم که سرباز بود با واسطه به ما معرفی شد. یک جلسه بیرون از منزل با حضور بزرگترها صحبت داشتیم و وقتی دیدیم تفاهم اولیه وجود داره اومدن خونه مون خواستگاری. روز خواستگاری از وضعیت اقتصادی، حقوق، خونه، ماشین و ... ازشون نپرسیدم. چون با خدا عهد کرده بودم که یه آدم باایمان در مسیر راهم قرار بده و مادیات اصلا برام مهم نیست در حالی که در خانواده مرفه ای بزرگ شده بودم. پدرم قبل اومدن به خواستگاری تحقیقات کامل کرده بودن و شنیده بودن که ایشون خیلی آدم باایمانی هستن، به همین خاطر همون شب خواستگاری صیغه محرمیت خوندیم. خانواده شون میخواستن یه انگشتر برای محرمیت قرار بدن که ما مخالفت کردیم و‌ گفتیم بهتره زندگی با مادیات شروع نشه و ساده باشه به همین دلیل ۱۰ هزار تومان قرار دادیم و صیغه خونده شد. بعد دو هفته هم در حرم حضرت معصومه عقد کردیم. میخواستیم ۲ سال بعد عروسی بگیریم که مدیر مدرسه غیرانتفاعی که در اون‌ مدرسه کار میکردم گفتن اگه علت این همه تأخیر در عروسی خونه است من مادرم یه خونه دوبلکس بزرگ داره که در اون تنها زندگی میکنه، میتونه یه اتاق به شما بده و شما عروسی بگیرید و زندگی مشترک رو شروع کنید. ما هم قبول کردیم و اینطوری شد که بین عقد و عروسیمون به جای دو سال، دو هفته فاصله افتاد. لباس عروس رو از یکی از دوستان که برا عروسی خودش گرفته بود قرض کردیم، گلی رو‌ که همسرم روز خواستگاری آورده بود، دادیم گل فروشی تزئین کردن برای دسته گل عروس، آرایشگاه هم با کمترین هزینه در منزل، بدون رفتن به آتلیه و هزینه عکاس و فیلمبردار و هزینه های اضافی دیگه. من ۳۰۰ تومان از مدرسه غیرانتفاعی میگرفتم، همسرم هم بعد تمام کردن سربازی، با ماشین باباشون شدن سرویس همون مدرسه ما و ما با ماهی ۵۰۰ تومان زندگی مشترک رو شروع کردیم. و برکات الهی بر زندگی ما سرازیر شد. بعد چند ماه یه خونه اجاره کردیم و‌ مستقل شدیم. از همون اول دلمون بچه میخواست ولی خواست خدا نبود. بعد دو سال در حالی که همچنان ماهی ۵۰۰ تومان درآمد زندگیمون بود فاطمه خانم ما به دنیا اومد و بلافاصله بعد تولدش، همسرم در یک صندوق قرض الحسنه مشغول به کار شد. فاطمه خانم نزدیک به ۲ سالش بود که برای بچه دوم اقدام کردیم ولی متأسفانه در ۲ ماهگی سقط شد. هر چند عمرش به دنیا نبود ولی روزیش رو با خودش آورد و آقام در تعاونی صدا و سیما مشغول کار حسابداری شد با حقوق و‌ مزایای خیلی خوب با مشورت پزشک بلافاصله برای بارداری اقدام کردم ولی تا ۵ ماهگی سونو نرفتم و وقتی رفتم سونو متوجه شدم دوقلو دختر باردارم. اوایل همین بارداری بود که به طور معجزه آسا و با دست خالی یه خونه توی مسکن مهر ثبت نام کردیم. چند روز از رفتنم به سونو‌ و تعیین جنسیت گذشته بود که رفته بودم بیرون که به طور اتفاقی موقع رد شدن از روی جوی آب به زمین افتادم و‌ متاسفانه کیسه آبم پاره شد ولی من متوجه نشدم. دو روز بعد با درد و خونریزی رفتم بیمارستان، که گفتن متأسفانه بچه ها در حال سقط هستن‌ و اینطوری شد که عارفه و ساجده عزیزم در ۲۳ هفتگی به طور طبیعی زنده به دنیا اومدن ولی به خاطر سن‌کم و کامل نبودن ریه خیلی زود ما رو ترک کردن تا انشاءالله جلوی در بهشت همدیگر رو ملاقات کنیم خیلی از نظر روحی آسیب دیدم و مدتی طول کشید تا دوباره روحیم رو به دست بیارم بعد گذشت ۹ ماه، مجدد باردار شد و خدا یک بار دیگه ما رو لایق امانتش دونست و در ۱۸ فروردین ۹۹ زینب خانم به جمع ما پیوست. قبل تولد زینب خانم در حالی که در یک سوئیت ۳۰ متری با رطوبت زیاد زندگی میکردیم و به شدت خسته شده بودیم و دنبال خونه بودیم و پولی هم نداشتیم یکی از آشنایان زنگ زد و‌ گفت دنبال خونه میگردین. آقام تعجب کرد گفت من یه خونه از پدر شهیدم بهم ارث رسیده که خالیه اگه بخواید میتونم تا آماده شدن خونه تون بهتون بدم اونجا زندگی کنید. ما هم که پول زیادی نداشتیم مونده بودیم‌ چکار کنیم. اومدیم‌ خونه رو دیدیم و خوشمون اومد. چون نزدیک به زایمانم بود صاحبخونه گفت فعلا بارتون رو ببرید بعد قولنامه مینویسیم. بعد ساکن شدن در خونه در اوج‌گرانی ما در بهترین خونه با ۳۰ میلیون ماهی ۳۰۰ تومان ساکن شدیم. البته در این یک سالی که اینجا ساکن هستیم. صاحبخونه مون تا حالا ۲۵ میلیون این پول رو به ما برگردونده که ما بتونیم پول خونه ثبت نامی رو بدیم و الان با ۵ میلیونی که دست صاحبخونه هست و ماهی ۳۰۰ کرایه در این خونه ساکنیم تا آماده شدن خونمون انشاءالله به زودی قراره برای فرزند سوم اقدام کنیم. همین که نیتش رو کردیم جلو جلو روزیش هم رسیده و معجزات الهی زیادی در این سالها دیدیم که با هیچ عقل مادی قابل درک نیست. الحمدلله از این همه لطف الهی و چه زیباست اعتماد به وعده های خداوند و توکل بر قادر متعال کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
ارث فرزندان من، عشق حسین بن علی است از خدا در روضه ها، نسل حسینی خواستم 👌«ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ خدمت بزرگ... امام نقش مادر را در خانه خیلی تعیین کننده می دانستند و به تربیت بچه ها خیلی اهمیت می دادند. گاهی که ما شوخی می کردیم و می گفتیم: پس زن باید همیشه در خانه بماند؟! می گفتند: «شما خانه را کم نگیرید، تربیت بچه ها کم نیست. اگر کسی بتواند یک نفر را تربیت کند، خدمت بزرگی به جامعه کرده است». ایشان معتقد بودند: «تربیت فرزند از مرد بر نمی آید و این کار دقیقاً به زن بستگی دارد، چون عاطفه زن بیشتر است و قوام خانواده هم باید براساس محبت و عاطفه باشد». 📚برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)، ج ۱، ص ۲۵ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
📌زخم زبان نزنید. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
852958976_-211184.mp3
4.5M
✅فرزند دوم و شیوه مراقبت از آسیب توسط فرزند اول 🕋 @NasleTohidi کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ با توکل به خدا بچه میارن... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
حتی یک ساعت به فکر رزقت نباش، به دنبال کسب و کار هم که می‌روی، بدان که در رزق، فاعل تام، خدای متعال است. ✨«ان الله هوالرزاق ذوالقوة المتین: هر آینه، خداوند همان روزی دهنده نیرومند و محکم کار است.» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ معرفی پزشک... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
1667899139_-211186.mp3
2.35M
✅ فرزند دوم و ایجاد رابطه مسئولانه برای فرزند اول... 🕋 @NasleTohidi کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ زیر ذره بین 💎 هر وقت مهدی را بغل می‌کردم و نگاهم به صورت معصومش می‌افتاد، شوری درونم پا می‌گرفت. ... تا جایی که می‌شد، بدون وضو شیرش ندادم. سر همه‌ی بچه‌ها همین‌طور رعایت می‌کردم؛ اصلاً قبل از تولدشان مراقبت‌هایم شروع می‌شد. 💎 رفتارم را می‌گذاشتم زیر ذره‌بین؛ مواظب بودم گناه نکنم. هر لقمه‌ای را نمی‌خوردم؛ لقمه‌ی حلال را مثل گُلی می‌دیدم که عطر و بویش می‌رفت و در وجود طفلی می‌نشست که داشت با شیره‌ی جانم رشد می‌کرد. حواسم بود چه کلامی به زبانم می‌آید؛ سنجیده حرف می‌زدم. 💎 رفت و آمدهایم محدود شده بود. سعی می‌کردم تا جایی که می‌شود جلوی چشم نامحرم نباشم، حتی قوم و خویشی که ناچار بودم باهاشان ارتباط داشته باشم. دلم می‌خواست با قرآن انس بگیرم؛ کتاب خدا را بخوانم و حصاری امن از نور کلامش دور خودم بکشم. آن ایام در حقیقت دوست و فامیلم، خدا بود. 📚 تنها، زیر باران 🔹مادر شهید مهدی زین الدین کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ معرفی پزشک... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1