eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.6هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
۴۸۵ سال ۸۱ با همسرم نامزد کردیم ایشون تازه سربازی شون رو تموم کرده بودن و توی یک مغازه شاگردی میکردن و کل درامدشون ماهیانه ۴۰ هزار تومن بود بعد از سه ماه عقد کردیم و دوران خوش نامزدی رو رسما شروع کردیم اما از همون ابتدا مشکلات مالی روی هردومون فشار میاورد. در این بین مشکلات خونوادگی من هم قوز بالا قوز شده بود، جوری که بعضی اوقات مشکلات خودمون رو فراموش میکردیم، خلاصه یک سالی از دوران سخت عقد گذشته بود که من احساس کردم حالت های بارداری بهم دست میده و بعد از اینکه به دکتر مراجعه کردم متوجه شدم باردار هستم، خیلی خیلی ناراحت شدم اوضاع بد مالی خودمون و خانواده ها ی طرف قضیه بود ترس از رفتن آبرو پیش خانواده و فامیل روی دیگه ماجرا بود😢 متاسفانه از روی نادانی و ترس یک ماه تمام من و همسر دنبال راهی بودیم که این مهمان ناخوانده را از بین ببریم 😢 اما خوشبختانه هیچ راهی پیدا نکردیم چون نه پولش رو داشتیم که داروی سقط جنین بخریم و نه راه بلدی که ما رو به سمت این بی راهه ی خطر ناک بکشونه ☺ تا اینکه دیدیم چاره ای نداریم جز اینکه به پدر مادر هامون بگیم تا هرچه سریع تر کمک کنن تا ما زندگی مشترک مون رو آغاز کنیم. زحمت دادن این خبر رو همسر مهربونم به عهده گرفتن و به مادرم با خجالت فراوان گفتن و سریع رفتن منزل خودشون و تا چند روز روشون نمیشد بیان منزل ما.... بماند که خانواده ی من چچچچقدرررر به من و همسرم کنایه زدن که شما موقعیت شناس نیستین و به فکر آبروی ما نبودین به فکر جیب خالی ما نبودین و هزار جور حرفه دیگه .... اما بالاخره خانوادها راضی شدن به ما کمک کنن روزهای خیلی سختی بود .هنوز تاریخ عروسی مشخص نشده بود و مادر من در حال تدارک جهیزیه بود و من هم تازه ویار های بارداری خود نمایی میکرد. نه تلفنی بود که با همسرم صحبت کنم و نه اون روش میشد بیاد منزل ما کسی هم به غیر از پدر و مادر من و پدر مادر همسرم و خواهر هاش از موضوع خبر نداشتند. تا اینکه پدرم گفتن اتفاقی که نباید افتاده دیگه این قایم باشک بازی تون چیه دیگه به همسرت بگو مثل سابق بیاد اینجا😊 همه چیز به ظاهر عادی بود و خانواده ها هم هرچند خیلی ناراحت بودند اما با تمام توان به فکر مراسم بودن تا هرچه زوتر ما بریم سر خونه زندگی خودمون تا اینکه یک روز دل درد عجیبی به سراغ من اومد که تا حالا تجربه نکرده بودم، به مادرم گفتم و ایشون هم گفتن شاید به خاطر سردی این طوری شدی کمی چای نبات به من دادن اما متاسفانه افاقه نکرد و پشت سر هم دل درد هام بیشتر میشد تا اینکه بعد از یکی دو ساعت بچه دوماهه من در منزل سقط شد 😭😭😭 درسته مهمان ناخوانده بود اما پاره ای از تن من و همسرم بود دیگه از رفتنش خو شحال نشدم تو بغل همسرم گریه میکردم اما به وضوح خوشحالی مادرم رو میدیم و این برام سخت تر بود، من چوب دو سر سیاه شده بودم از طرفی جلوی خانواده ها آبرومون رفته بود و از طرف دیگه بچه مون رو از دست داده بودیم و تازه بار تهمت از طرف خانواده ی همسرم سمت من بود که میگفتن خودشون بچه رو سقط کردن 😰😰 من همش به این فکر میکردم که چقدر خدا کمکمون کرد که دست مون به خون یه طفل بی گناه آلوده نشه هر چند روزهای خییییلی سختی رو تحمل کردیم اما پیش خدا رو سفید شدیم. شش ماه بعد از این جریان همه چیز دست به دست هم داد و من و همسر زندگی مشترکمون رو شروع کردیم. همچنان همسرم شاگرد مغازه بود و درامد زیادی نداشت اما توکل مون به خدا زیاد بود و دوست نداشتیم از کسی کمک بخواهیم با کم و کثر زندگی می ساختیم و عاشق همدیگه بودیم. هفت ماهی از زندگیمون گذشته بود که تصمیم گرفتیم طعم واقعی فرزند دار شدن رو بدون استرس بچشیم و خدا هم خیلی زود جوابمون رو داد 🤲🏻 بله من برای بار دوم باردار شدم اما آن بارداری کجا و این بارداری کجا من و همسرم خیلی خوشحال بودیم و خیلی زود به خانوادها اطلاع دادیم و این بار خانواده هامون هم خیلی خوشحال بودن و همش مراقب من بودن و توصیه میکردن چی بخور چی نخور😄 واقعا رفتار هاشون برای ما که اون روی سکه شون رو دیده بودیم عجیب بود. همش با خودم می گفتم مگر دفعه اول که من باردار شده بودم خلاف شرع کرده بودم مگر اون نوه شون نبود چرا انقدر تبعیض... چرا باید خانواده ها انقدر رو اینجور مسائل حساس باشن چند تا بچه ی بی گناه دیگه باید به خاطر این رسم و رسومات و فرهنگ های غلط سقط بشن حتی خیلی از این مادر های جوان به خاطر سقط های غیر اصولی متاسفانه برای یک عمر در حسرت مادر شدن می مونند ... خلاصه روزهای بارداری من با ویار سخت و استراحت های بیشتر به خاطر سقط قبلی و همچنان بی پولی شدید در حال سپری بود هر چند گاهی پول سونو و دکتر رو هم نداشتیم اما هم خودم و هم همسرم لحظه ای پشیمان نشدیم😍 👈 ادامه دارد.... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۴۸۵ هنوز اواسط بارداری بودم که به طور معجزه آسایی همسرم در یک شرکت به صورت قراردادی استخدام شد و خیلی زود بیمه شدیم و هزینه های دکتر و دارو برامون کمتر شد و برای پرداخت اجاره خانه مشکلی نداشتیم. همچنین با حقوقی که می گرفت هم خیلی راحت تر و در رفاه نسبی در حد خودمون زندگی میکردیم و هم میتونستیم مقداری پس انداز کنیم. ما این شغل خوب رو مدیون کوچولویی بودیم که قرار بود به زودی چراغ خونمون رو پر نورتر کنه و مطمئن بودیم فقط به خاطر برکت وجود این بچه است که خدا این همه به ما لطف کرده ... پسر زیبای من در یک شب سرد زمستانی در سال ۸۴ به دنیا اومد درست وقتی من ۱۹ سالم بود و همسرم ۲۴ سال داشت، با به دنیا اومدن پسرم یه شور و نشاط عجیبی به خونه مون وارد شد نه تنها برای خودمون که برای خانواده همسرم نعمتی بزرگ محسوب میشد چون پسر من اولین نوه خانواده ی آنها بود، مادر خودم و همسرم خیلی در نگه داری فرزندم کمکم می کردن چون من فرزند آخر خانواده بودم هیچ تجربه ای از بچه داری نداشتم به طوریکه با هر گریه بچه من هم گریه میکردم و با هر تب و مریضیه بچه من هم واقعا مریض میشدم تا اینکه کم کم و با کمک مادرم و مادر همسرم مادری کردن رو یاد گرفتم و فهمیدم اساس مادر بودن بر پایه ی صبر قرار گرفته. پسرم سه ساله شد و ما هنوز تو همون خونه ای که جهیزیه برده بودیم زندگی میکردیم با یک صاحبخانه بسیار خوب و صبور، خدا رحمتشون کنه ... هنوز موعده قرار داد سال چهارم نرسیده بود که پدر همسرم خونه کوچکی خریدن و به ما گفتن برید اونجا زندگی کنید تا زمانی که بتونید با پس اندازهاتون برای خودتون خونه بخرید، خدا حفظ شون کنه ... خونه خیلی کوچکی بود اما همین که اجاره خانه نمیدادیم خیلی کمک بزرگی بود وقتی به خانه جدید نقل مکان کردیم دوبار هوس مادر شدن به سر من زد هر چند همسرم خیلی موافق نبودن اما وقتی تنهایی پسرم رو میدید که هیچ همبازی نداره ایشون هم راضی شد😅و خوشبختانه این بارهم خیلی زود لطف خداوند شامل حالمون شد و من برای بار سوم طعم بارداری رو چشیدم اما این بار طعمش با دفعه های قبل فرق داشت ویار بسیار بسیار شدید که هر چن روز یه بار زیر سرم میرفتم حالت تهوع های شدید و سردرد های عجیب و ضعف جسمی، این بار دیگه یه بچه کوچک هم داشتم که باید بهش میرسدم خلاصه دوران بسیار سخت بارداری گذشت و بعد از طی کردن پروسه یه یک زایمان به شدت سخت دختر خوشگلم پا به جهان گذاشت و با دیدن و در آغوش گرفتنش، تمام سختی های بارداری و زایمان رو فراموش کردم.😍 اما این کوچلوی دوست داستنی مامان مثل برادرش آروم نبود شب ها تا دیر وقت جیغ میزد و روزها به علت رفلکس زیاد معده بی قراری میکرد جوری که تمام وقت من گرفته میشد نه به خونه و غذا میتونستم برسم نه حتی به فرزند اولم تا چهار ماه اوضاع همین بود کم کم دخترم بهتر شد اما نسبت به بچه های اطرافیان بی قرار تر بود با بچه ها بازی نمی‌کردم، خیلی زیاد گریه میکرد .... تا اینکه دو ساله شد دوبار همان شب بیداری ها به سراغش اومد، طوری که شب ها از خواب می‌پرید و مدام جیغ میزد و گریه میکرد ...من و همسرم خیلی نگرانش بودیم به چند دکتر اطفال مراجعه کردیم هر کس دارویی تجویز میکرد و نظری میداد اما دخترم فرقی نمیکرد تا اینکه یک خانم دکتر متعهد ما رو ارجاع دادن به متخصص مغز و اعصاب اطفال و این دکتر هم بعد از گرفتن نوار مغز و آزمایش تشخیص دادن که دخترم سالم هست و فقط از یک اضطراب نهفته رنج میبره که با مصرف یک دوره داروی ضد اضطراب مشکلش به طور کامل بر طرف شد. 👈 ادامه در پست بعدی... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۴۸۵ به خواست خدا دخترم روز به روز بهتر و آروم تر می شد، کم کم بچه ها در کنار هم بزرگ میشدن، از برکت وجود دخترم همسرم تونست ماشین بخره و شیفت های کاری بیشتری سر کار بود و به طبع درآمد بیشتری داشتیم. من و همسرم به زیارت عتبات رفتیم و دخترم حالا ۵ ساله شده بود و پسرم ۹ سالش بود، وقت آزاد بیشتری داشتم حالا میتونستم با خیال راحت به کلاس هایی که علاقه داشتم برم از جمله مهمترینش آشنایی با قرآن و شهدا بود به طوری که هفته ای سه جلسه در کلاس های قرآن و احکام تفسیر و تدبر در قرآن شرکت می کردم و سعی می کردم بچه هام روهم با قرآن بیشتر آشنا کنم، سوره های کوچک قرآن رو حفظ میکردن و قصه های قرآنی براشون تعریف میکردم. دخترم پیش دبستانی بود که این بار همسرم در گوش من از نیاز جامعه به فرزندآوری نجوا میکرد و من همچنان با دید دوتا کافی است از نظر خودم با ایشان وارد بحث میشدم و به هیچ عنوان راضی به آوردن فرزند سوم نمیشدم از نظر من خانه ای که در آن زندگی میکردیم برای چهار نفر خیلی کم جا و کوچک بود چه برسد به پنج نفر و با این دست بهانه ها خواسته ایشون رو برای فرزند سوم رد میکردم و میگفتم جنسمون جوره هر گُلی بخوان به سرمون بزنن همین دوتا میزنن چه نیازی به فرزند جدید... تا اینکه یک سالی گذشت و همچنان همسر جان هر گاه فرصتش پیش میامد این مسئله رو مطرح می کرد و من هم مخالفت میکردم تا اینکه دخترم تازه کلاس اول رفته بود که بعد از دهه ی اول محرم به صورت اتفاقی خودم تنها با جمعی از دوستان عازم کربلا شدم این بار با دفعه اولی که رفتم کربلا فرق داشت خیلی رزق معنوی برای من به همراه داشت انشالله خدا نصیب همتون کنه 🤲🏻 از اون سفر پر فیض که بر گشتم نمیدونم امام حسین با دلم چکار کرد، با همسرم صحبت کردم بهشون گفتم من تصمیم عوض شده من فکر کردم دیدم کاری واسه جامعه انجام ندادم، پس حالا که این کار از دستم بر میاد، چرا کوتاهی کنم وقتی ولی فقیه ام دارن میگن موالید زیاد بشن و من گوش ندم. نمیتونم ادعا کنم امام حسینی ام وقتی به صدای حسین زمانم گوش نکردم، چطور میتونم اون دنیا انتظار شفاعت از ائمه داشته باشم. همسرم وقتی حرفهای من رو شنیدن تعجب کردن و گفتن هیچ وقت فکر نمیکردم این طور عوض بشی 😮😮😮 این بار هم خیلی خیلی زود شامل لطف خداوند قرار گرفتیم و من برای بار چهارم باردار شدم، البته خوشبختانه بارداری راحتی رو پشت سر گذاشتم و در یک ظهر تابستانی گرم در سال ۹۶ دختر دوست داشتنی من با وجود خواهر ۸ ساله و برادر ۱۲ سالش دیده به جهان گشود و با خودش یک دنیا صفا و برکت ویژه ای به خونه مون آورد طوریکه هنوز یک ماهه نشده بود ما از اون خونه کوچک به یک خانه بزرگ رفتیم با یک صاحبخانه بسیار خوب و هنوز دختر قشنگم سه ساله نشده بود که به صورت معجزه آسایی یه خونه خوب خریدیم و تولد سه سالگی دخترم رو تو خونه خودمون جشن گرفتیم. هرچند خیلیها وقتی برای بار سوم فرزند دار شدم کنایه زدن و گفتن این بچه ها اینده میخوان چرا انقدر بی فکر هستید و من فقط یا با احترام جواب میدادم یا به زدن لبخند اکتفا می کردم😄 در آخر اضافه کنم من و همسرم در این سالها فقط با قناعت صبر و گذشت زندگی کردیم این طور نبوده که همیشه در ناز و نعمت باشیم ما روزهای سخت زیادی رو با هم گذروندیم اما در همه حال خدا رو در نظر گرفتیم و ایمان داشتیم که با هر سختی، آسانی هست. ما به فکر فرزند چهارم هم هستیم، اگر خداوند توفیق بدهد انشالله 🤲🏻التماس دعا 🙏🏻 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
دوتا کافی نیست
#استاد_حسینی_قمی ❤️ در آغوش نماز 💕 چه مانعی دارد که وقتی می‌بینید طفل خردسال شما گریه می‌کند، بدون
: در بغل داشتن کودک در حال نماز در حالی که پوشک نجس به پا دارد، مبطل نماز است؟ : با وجود نجاست در آن، بنابر احتیاط نماز باطل است. : اگر ندانیم پوشک بچه نجس شده یا خیر و در حال نماز او را بغل کنیم و بعد از نماز متوجه شویم نجس است، آیا نماز باطل است؟ : در فرض مذکور، نماز صحیح است. 📚 استفتاء از دفتر مقام معظم رهبری کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
"صفحه ای برای حمایت از قلب های کوچک" قلب هایی که پنهان می تپند❤️ و پنهانی ساکت میشوند💔 @nejate_fereshteha
1_979087032.mp3
1.72M
📌زندگی حقوقی ممنوع... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ مستند «خون ریزی‌‌» پیرامون سقط جنین در آمریکای پس از انقلاب جنسی در دهه های شصت تا نود میلادی را می توانید در پانزدهمین جشنواره سینما حقیقت و در بخش مستندهای کوتاه ملی تماشا نمایید. 🔴 این جشنواره از ١٨ تا ٢۵ آذرماه برگزار می شود و علاقمندان برای تماشای مستند «خون ریزی» می توانند به سایت های هاشور و نماوا مراجعه نمایند. جدول پخش مستند فردا به اطلاع شما خواهد رسید. همچنین نشست نقد و بررسی این مستند در جشنواره سینما حقیقت برگزار می شود و امیدواریم بتوانیم آن را به صورت لایو از صفحه اینستاگرام سفیرفیلم به اطلاع شما برسانیم. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
🏔 پدر و مادر‌ها باید بچه‌ها را آماده کنند برای اینکه مشکلات را تحمل کنند. از ارزش زهرا [سلام الله علیها] این است که بچه هایش را لوس بار نیاورد، حسین بن علی تکه تکه شد آخ نگفت، زینب کبری هفتاد تا شهید دید آخ نگفت. 🏔 ما باید بچه هایمان را لوس بار نیاوریم. یکی از مشکلات ما این است که [با این توجیه که] بچه‌ام عقده‌ای می‌شود، هی بچه‌ها را لوس بار آوردیم... 🏔 جوان، هشتاد و چهار کیلو، جورابش تا به تا بشود روانی می‌شود. می‌آید خانه غذایش سرد بشود حال ندارد برود آشپزخانه گرمش کند، شیشه‌ها را می‌شکند که چرا غذای ما گرم نیست!! کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ معرفی پزشک... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✨✨ اَلسلام عَلی زینَب الصّبور✨✨ اگر عباس علمدار صف کرب و بلاست از ازل تا به ابد پرچم زینب بالاست مادری کرد برای سه امامش زینب پس ولایت به پرستاری او پا برجاست بهترین خوبترین خواهر دنیا آمد حضرت فاطمه ی دیگر دنیا آمد 🌺🍃میلاد پر برکت عقیله بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها مبارک باد. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۴۸۶ هر چقدر زندگی رو راحت بگیرین زندگی براتون شیرین تر میشه و شیرین کردن زندگی طبق فرمایش حضرت اقا از واجبات و وظایف ما خانم هاست. من ۱۶ سالم بود که با همسرم که ۲۱ سالشون بود عقد کردم 🙂 دختر یک پزشک هستم و همسرم طلبه هستن، اون زمان که ما باهم عقد کردیم همسرم فقط طلبه بودن و کار نداشتن مادرم اون زمان سر خواهرم باردار بودن ما ۴ تا بچه بودیم ۳ تا خواهر که یکی تو راه بود و یه برادر😁 شرایط مالی خیلی خوبی نداشتیم اما با همون حال توکل به خدا کردیم و ازدواج کردیم، واقعا واقعا اگر نیتتون خالص باشه خدا راه رو براتون هموار میکنه ما با همون وضعیت جهاز خریدیم یه جهاز معمولی رو به بالا که خیلی از وسایل زندگی های عادی امروزی رو نداشت. ۸ ماه عقد بودیم و تو ۱۷ سالگی من عروسی کردیم، بماند که تا همینجا کلی حرف من بابت ازدواجم تو این سن خوردم و چقققققد حرف مادرم خورد بابت اینکه حامله هست و داماد گرفته😑 چقد حرف بابت بیکار بودن همسرم و اینکه خونه مون هم اجاره ای بود نه موتوری نه ماشینی، چقد حرف که وضعیت بابام خیلی خوب نبود و ..... بماند که بعضی از فامیلا باهامون سرسنگین شدن و خلاصه بگم که ما بعد ازدواج خودمون همه چیمونو به دست آوردیم. و واقعا تنها چیزی که کمک کرد من تا اینجا بیام این بود که برام حرف مردم مهم نبود. تجربه هاشونو میشنوم اما در آخر کاری که درسته و بیشتر به صلاحه منه انجام میدم 😊 من یه سال و نیم بعد از ازدواجم اقدام به بچه دار شدن کردم و اینجا همچنان ما با شهریه طلبگی زندگی میکردیم (ناگفته نماند که خانواده من گاهی به من بابت بعضی از خرجام کمک میکردن ولی اونقدر نبود که اگر نباشه نشه زندگی کرد☺) و من ۱ و سال و نیم بعد از ازدواجم باردار شدم، تقریبا یک ماهم بود که فهمیدیم مادرم هم بارداره 😁😌🤭 با فاصله سنی ۲ سال حدودا با خواهر اخرم 😁 و بااااااااز حرف مردم وای داماد داری😐 وای دخترت بارداره کی کاراشو انجام بده 😐وای زشته چهل سالته😐 وای مگه حسودی 😐و ... و من تنها کسی بودم که واقعا از بارداری مادرم خوشحال بودم و به تنها چیزی که فکر نمیکردم سختی راه بود و واقعا به این اعتقاد داشتم که خدا کمک میکنه و در ضمن این موضوع فقط به خانواده خودمون مربوطه و حرف مردم واقعا مهم نیست. خدا وااااااقعا کمک کرد و من الحمدلله بارداری راحتی داشتم، به حدی که نیاز به کمک مادرم واقعا نداشتم، مادرم چون خواهر کوچیک داشتم و ویار داشتن اون یکی خواهرمم مدرسه ای بود برادرمم تو سن بلوغ بود، شرایطشون طبعا از من سختتر بود. که خدا دو نفر رو سر راهشون گذاشت. یه بنده خدایی که به خاطر ویارشون میومدن و براشون غذا درست میکردن و یه نفر هم که میومدن تو کارای خونه کمکشون میکردن. واقعا به طور معجزه واری دوران بارداری ما طی شد. که تو دوران بارداری من ۴ ماهگی و مادر ۶ ماهگی جفتمون اسباب کشی داشتیم که مادرم دوبار اسباب کشی کردن.😢 باز اونجا هم خدا به فکرمون بود و بازهم برامون از بنده هاش کمک فرستاد. زمان خرید سیسمونی که شد باز هم به خاطر اسباب کشی و اینا وضع پدرم خیلی خوب نبود (بگم که اگر وضع همسرم همچنان با شهریه طلبگی نمیگشت من این زحمت رو به پدر و مادرم نمیدادم و همینجا ازشون ممنونم ) خلاصه سیسمونی رو هم گرفتیم و فهمیدیم که هم بچه من دختره و هم بچه مادرم 🤩😍 خاله و خواهرزاده تازه خاله ای که از خواهرزاده یک ماه هم کوچیکتره 😍 گذشت و من ۸ ماهم بود که همسرم خداروشکر به شغلی دوستش داشت رسید و الحمدلله درآمدش هم خوبه😃 و واقعا این از برکت وجود دخترم بود واقعا درسته رزقشو با خودش آورد و من میگم که خونه ای که الان مادرم اینا توش هستن به خاطر شرایطش خیلی خوبه و اونم رزق خواهرم بوده 😇 الان دختر من یک ماهشه و خواهرم تقریبا یک هفته شه و واقعا یک انرژی دیگه ای تو خونه مون به وجود اومده واقعا زندگیامون که به خاطر کرونا یکنواخت و حوصله سر بر شده بود رنگ و رو گرفت.😍 ۱_احساسم اینه که پیوند بین من و همسرم با وجود دخترم واقعا محکمتر شده و ۲_ بیشتر همو میفهمیم و ۳_ واقعا به این اعتقاد پیدا کردم که حرف مردم رو فقط در حد تجربه شنیده شده بشنویم و در نهایت کار درست رو انجام بدیم ارامشمون خیلی بیشتره 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 مادرم عضو کانالتون هستن و میخوام از همینجا از مادرم و پدرم که از اول زندگی کمکم کردن تشکر کنم و به مادرم بگم که تو این راه ثابت قدم بمونه و اصلا ترس و ناراحتی ای به دلش راه نده که خودم تا ته کنارش هستم و دستشو میبوسم. و بابت کم کاری هام میخوام که منو حلال کنه ممنونم 🥰 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ مادر خسته و پسر خوش خنده😍 نویسنده: فریبا کلهر کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
⁉️آیا بچّه‌دار شدن با وجود اختلافای زناشویی کار درستیه؟ 🤔 ✅✅ برا تصمیم‌گیری در بارۀ بچه‌دار شدن و یا نشدن با وجود اختلاف میان زن و شوهر، باید به اندازۀ اختلاف، توجّه کنیم. گاهی اختلافا به اندازه‌ایه که دو طرف در بارۀ ادامۀ زندگی، تردید جدّی دارن. در این صورت، به نظر می‌رسه قبل از تصمیم‌گیری در بارۀ بچه‌دار شدن، باید در مورد ادامه زندگی یا طلاق، به یک نتیجۀ قطعی و منطقی برسن.☝️ 💡در این جا مشاوره، نقش ویژه‌ای داره. ما توصیه‌ می‌کنیم در این مرحله، به تنهایی تصمیم نگیرن و به مشاوره برن.✌️ 💯اگه اختلاف به اندازه‌ای نیست که دو طرف به طلاق فکر کنن، زیاد بودن تعداد بچه‌ها، می‌تونه از اثر دعواها روی بچه‌ها کم کنه.👌 ♨️ به صورت طبیعی، دعوای پدر و مادر برای بچه‌ها ، ناامنیِ روانی ایجاد می‌کنه. وقتی هم که دو طرف در حال دعوا هستن، بچه نمی‌تونه برا احساس امنیت روانی، به یکی از اونا پناه ببره و تنهایی، فشار روانی زیادی به بچه، وارد می‌کنه.🤯 🔴 ولی اگه در کنار این بچه، خواهر و برادر دیگه‌ای هم باشن، اونا می‌تونن نقطۀ اتّکای روحی و روانی همدیگه بشن. به همین دلیل، آسیبای روانی رو بچه‌ها کمتر می‌شه.👌 📚ایران جوان بمان @abbasivalad کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«فرزند بیشتر، زندگی شیرین تر» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
🔷 شیوه برخورد با رفتارهای ناپسند کودک فرض کنید شما ظرفی پر از شیر، از مغازه ای گرفته و می خواهید به منزل ببرید. چون این ظرف پر می باشد، بسیار آهسته و با احتیاط کامل حرکت می کنید، تا چیزی از شیر بر زمین نریزد. اما اگر در این حال کسی آمد و به شما تنه زد، و نصف ظرف شیر بر زمین ریخت، در این هنگام، دیگر شما در حرکت، احتیاط نمی کنید و آهسته نمی روید؛ بلکه بدون هیچ هراسی، می توانید به سرعت حرکت کنید؛ چون دیگر خوف ریختن شیر وجود ندارد. دربارۀ کودکانِ خود نیز سعی کنید کودک شما خیال کند که ظرف حیثیت و حرمت او پر می باشد و باید با احتیاط کامل رفتار کند، و تلاش کند کسی به او تنه نزند؛ امّا اگر شما آمدید و به او تنه زدید، دیگر ظرف حرمت و شخصیت او تقلیل خواهد یافت، و طبعاً دیگر نباید توقع داشته باشید که این کودک رفتارش با شما مثل سابق باشد. پس، این نکتۀ مهم را فراموش نکنید که گاهی «تغافل» لازم است، به این معنا که شما از عیوب فرزندانتان آگاه باشید، اما کودک شما اطلاع نداشته باشد که شما از عیوب او آگاه هستید. آگاه بودن شما از عیوب فرزندانتان خوب است، اما آگاه بودن ایشان از این که شما عیوب وی را می دانید، خوب و به صلاح نیست. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
چرا "معنویت" برا گرم نگه داشتن کانون خونواده لازمه؟ ✅ برا مقابله با بسیاری از مسائلی که با هوای نفس ما همراهه، باید طعم معنویت رو چشید. بدون چشیدن طعم معنویت، نمی‌شه از خیر لذّتای این دنیا گذشت.🤷‍♀🤷‍♂ 😈 انتقام، لذّت داره. نفس از لجاجت لذّت می‌بَره. شهوترانی، خواستۀ نفسه و... . وقتی کسی طعم معنویت رو چشید، دیگه نمی‌توته به لذّتای این دنیا دل خوش کنه. ♨️ 🍃چه زیبا فرمود زینت عابدان، امام سجّاد علیه السّلام که: «إلهی مَن ذَا الَّذِی ذاقَ حَلاوهَ مَحَبَّتِک فَرامَ مِنکَ بَدَلاً. خدایا چه کسی شیرینی محبّت تو رو چشید و غیر از تو رو برگزید؟» 📚بحارالانوار، ج٩١، ص١۴٨ 📛 یکی از خطرایی که خونواده‌ها رو تهدید می‌کنه، نبودِ معنویت یا کم رنگ بودنش تو خونه‌هاست. ✅✅ این یه قاعده‌ست: هر چی معنویت کمتر باشه، مشکلات تو زندگیِ مشترک بیشتره و هر چی معنویت بیشتر باشه، اختلاف با همسر کمتره.👌 ❌ تا اسم معنویت رو می‌شنوید، تو ذهنتون فقط نماز و روزه و مجلس دعا رفتن رو تصور نکنید. اینا از مصادیق معنویت هست ولی همه معنویت نیست. والدینی که با بچه‌های خودشون بازی نمی‌کنن، فقط دستور می‌دن و در ابراز محبت خسیسن، یا معنویت ندارن و یا در معنویت خیلی ضعیف هستن.😏 📚تا ساحل آرامش @abbasivaladi کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
🚨بزرگ‌ترین تهدید بشریت ایلان ماسک، مدیر عامل شرکت تسلا، می‌گوید: "اگر تعداد تولدها کاهش یابد تمدن ما فرو می‌پاشد" و از مردم می‌خواهد فرزندان بیشتری داشته باشند. او تأکید کرد که توقف فرزندآوری بزرگترین تهدیدی است که بشریت با آن مواجه است. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«فرزند بیشتر، زندگی شیرین تر» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 مناظره دکتر مروتی و دکتر اصنافی در برنامه رینگ با موضوع جمعیت 🔺 در سال ۶۸ تصمیم گرفته شد تا سال ۱۳۹۰ نرخ باوری از بیش از ۶ فرزند به ۴ برسد که خیلی زودتر یعنی سال ۱۳۷۱ محقق شد. سال ۱۳۷۲ در قانون تنظیم خانواده تصویب کردند به فرزندان سوم به بعد دفترچه بیمه داده نشود. 🔺 در سال ۷۳ در کنفرانس جمعیت و توسعه قاهره تعهد کردند رشد جمعیت را به صفر برسانند؛ صدای هیچ جمعیت‌شناسی در نیامد چرا که تعهد داده بودند! 🔺حتی کامپیوتر انجمن جمعیت‌شناسی دانشگاه تهران را نیز صندوق جمعیت سازمان ملل تامین می‌کرد! 🔺 استاد محترم دانشگاه پروژه گرفت کتب درسی ارشد و لیسانس جمعیت‌شناسی را با پول صندوق جمعیت سازمان ملل مورد بازنگری قرار دهد درحالی که این صندوق توسط بنیاد راکفلر پایه‌ریزی و تامین مالی شده است. این اساتید اطلاعات جمعیتی را به کشورهای بیگانه فروختند تا برای خود تابعیت بگیرند! کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1