.
#زمینه
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم
#امیر_حسین_الفت
نکش روی زمین پاهاتو
دیگه نمیشنوم صدا تو
شاید عسل به هم دوخته عمو لباتو
میبینم گل پرپرم رو
امانت برادرم رو
چه جور بلند کنم جلو حسن سرم رو
شکستن استخوون تو
سینهء غرق خون تو
تو قتلگاه با سم مرکب
نیزه به پهلوات زدن
خودت بگو عزیزمن
من چی بگم به عمه زینب
عمو جانم
عمو جانم
عموجانم جانم جانم
*
نگفتم نرو نازنینم
نزار داغ تو روی سینم
چه جوری بدن مصلح تو ببینم
نگفتم نرو قرص ماهم
پناه دل بی پناهم
نزن شعله به این سینهء غرق اهم
تموم لشگر اومدن
سنگ به پیکرت زدن
عمو برای تو بمیره
مثل علی اکبرم
تو رو به خیمه میبرم
تا مادرت آروم بگیره
عمو جانم
عمو جانم
عمو جانم جانم جانم
*
.👇
.
|⇦•دیدن روی شما کاش...
#قسمت_اول #مناجات با #امام_زمان و توسل به #حضرت_عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری
●━━━━━━───────
دیدن روی شما کاش میسّر می شد
شام هجران شما کاش که آخر می شد
بین ما فاصله ها فاصله انداخته اند
کاش این فاصله با آمدنت سر می شد
*امشب شايد بعضي ها اين اتفاق براشون بيوفته، هر كسي با گوشِ جانش صداي آقاش رو شنيد سلام مارو هم برسونه...
گفت: داشتم سلام ميدادم تو حرم حضرت قمر بني هاشم،داشتم زيارت نامه ميخوندم، ديدم يه نفر پشت سرم ميگه: "السَّلامُ عَلَیْکَ یا عَمّيَ الْعَبّاس"... حواسم نبود كه آقام داره سلام ميده، تا به خودم اومدم ديدم صاحبِ صدا نيست...*
شهر ما بوی خدا داشت، دوباره ای کاش
با ظهورت نَفَسِ شهر معطّر می شد
پاک می شد دل تاریک به لطفت ای کاش
مالک خانه ي دل ساقیِ کوثر می شد
طاقتم طاق شد از دوری دلگیرِ شما
جمعه ي آمدنت کاش مقدّر می شد
صبح و شب اهل دلی زمزمه می کرد ای کاش
پسری منتقم سینه ي مادر می شد
کاش می شد حرم از دست تو سیراب شود
دست تو یاورِ عبّاس دلاور می شد
ــــــــــــــــــ
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#روضه_حضرت_عباس
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
1401051502.mp3
1.63M
|⇦•دیدن روی شما کاش...
#قسمت_اول #مناجات_امام_زمان روحی له الفدا و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری
.
|⇦•هر گرفتاری سراغ آستانش...
#قسمت_دوم #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری
●━━━━━━───────
هر گرفتاری سراغ آستانش را گرفت
رزق و روزیِ تمام خاندانش را گرفت
*خيلي ها حوائجِ تمامِ سالشون رو جمع ميكنن، ميگن: شب تاسوعا ميريم دَرِ خونه ي آقامون قمر بني هاشم، اين آقا نميذاره كسي دست خالي بگرده، اين آقا خودش طعم خجالت كشيدن رو چشيده...*
خوش به حالِ سائلی که سائلِ عباس شد
خوش به حال آن که از عباس نانش را گرفت
*اومد اون سائل دَر زد، دَر خونه ي حضرت عباس، هنوز خبر نداره آقا به شهادت رسيده، حضرت اُم البنين سلام الله عليها شناخت اين سائل رو، دلشوره گرفت، گفت: هر سال اين مي اومد اينجا پسرم دستش رو پر مي كرد خرج يكسالش رو ميداد، فرمود: هر چي توي خونه داريم بياريد تا دست خالي بر نگرده، هر كسي يه چيزي آوُرد، اتفاقاً از هميشه بيشتر هم آوُردن، دادن دستِ سائل، اما ديدن نميگيره، فرمودن: چرا نمي گيري، مگه سائل نيستي؟ گفت: سائلم، اما من سائلِ اون دستاي قشنگم، من اومدم رويِ زيباي صاحب خونه رو ببينم، من عاشق اون چشماي نازنينش هستم، يه وقت ديدن اُم البنين آهي كشيد، فرمود: سائل اون دستاي قشنگ رو از تن جدا كردن، اون چشم زيبا رو تيرِ سه شعبه زدن*
روزِ محشر دست هايش دستگيري مي كند
دستِ خود را داد دستِ دوستانش را گرفت
*آره ولله، با دست هاي بريده شده دستِ همه ي عالم رو ميگيره، امشب التماسش كن، بگو: بي دستِ كربلا، دستِ مرا بگير... روايت ميگه: روز قيامت پيغمبر سئوال ميكنه، فاطمه جان! امروز براي شفاعتِ اُمتِ من چيزي داري رو كني تو اين صحراي قيامت؟ يه مرتبه مي بينن فاطمه دستاي بريده شده ي اباالفضل رو جلو مياره، صدا ميزنه: براي تمام اهل محشر كفايت ميكنه اين دستاي بريده...
ان شاءالله كسي تو جمع ما نباشه شرمنده ي زن و بچه اش باشه، اگه كسي هم هست، توي خلوتِ خودش يه خط روضه ي خودش يا داداشش رو بخونه، بگو: آقا! خودت مي دوني شرمندگي چقدر سخته...*
هيچ كس اندازه ي عباس شرمنده نشد
كربلا بدجور از او امتحانش را گرفت
از خجالت آب شد، آب آورِ كرب و بلا
عصرِ تاسوعا امان نامه امانش را گرفت
*شمرِ نانجيب هيچ قصدي جز اين نداشت كه عباس رو خجالت زده كنه، خوب مي دونست كه اگه همه ي عالم رو به عباس تقديم كنه دست از ابي عبدالله بر نميداره، وقتي اومد دَرِ خيمه ي عباس، صدا زد: عباس! بيا برات امان نامه آوُردم، يه وقت ابي عبدالله ديد عباس سرش رو از خجالت پايين انداخت... ابي عبدالله فرمود: عباسم! سريع برو جوابش رو بده، دشمن هم نبايد از دَرِ خونه ي تو دست خالي بره، اومد گفت: نانجيب! براي من امان نامه آوُردي، اما پسرِ فاطمه امان نداشته باشه؟ بچه هاش تو اين صحرا آواره باشن؟...*
ــــــــــــــــــ
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#تاسوعا
#ویژه_ایام_محرم
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•چشم هايش پاسبان هاي...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به #حضرت_عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری
●━━━━━━───────
چشم هايش پاسبان هاي بَناتِ خيمه بود
حرمله با تير چشمِ پاسبانش را گرفت
تيرها در پيكرش وقتِ زمين خوردن شكست
بس كه خون رفت از تنش آخر توانش را گرفت
*آقا اباالفضل العباس در عالم رؤيا به اون عالم فرمودند: به دوستان ما بگيد روضه ي مارو اينجوري بخونند، بگيد: هر سواري ميخواد از اسب روي زمين بيوفته اول دستاش رو حائل ميكنه، اما من كه دستي در بدن نداشتم... اينقدر تير خورده بود بر بدنِ آقا...*
صارَ کَالْقُنْفُذ برايِ تيرها جايي نماند
ناگهان سر نيزه اي حجمِ دهانش را گرفت
قتل او کار عمود آهن و نیزه نبود
تیرهایی که به مشکش خورد جانش را گرفت
*هي ميگفت: الان جوابِ رباب رو چي بدم؟ كنار گهواره هي داره بچه رو آروم ميكنه، عموت رفته آب بياره، قول عموت قوله... من جواب سكينه رو چي بدم؟...*
از بغل تا که سرش را بر سر نیزه زدند
گریه های ناتمامی خواهرانش را گرفت
* هيچ موقعي نبود عباس مقابل داداشش وقتي مي ايسته دوتا دستش روي سينه اش نباشه، هميشه آقارو كه ميديد دستش رو روي سينه اش ميگذاشت، خم ميشد به احترامِ ابي عبدالله، اون لحظه اي كه ابي عبدالله اومد بالا سرش، دست كه نداره، تمام بدن پر از تيره، اين دستي هم كه قطع شده ديگه بالا نميآد، ديدن هي داره تلاش ميكنه، نشد احترام كنه، لذا شايد گفته باشه: حسين اينجارو تلافي ميكنم، لذا سرها رو كه رويِ نيزه زدن، هر كاري كردن سر عباس روي نيزه نايستاد، سر رو از بغل زدن، يعني حسين! اينجور بهت سلام ميكنم...
كنار بدن عباس، براي اينكه حسين رو بيشتر عذاب بدن، همه جمع شده بودن، همه هلهله مي كردن، همه كف ميزدن "وَ بَكَى بُكَاءً عالِيا" داد ميزد حسين... ابي عبدالله مثل ابر بهار گريه مي كنه، عباس غيرتُ اللهِ، نميتونه اين اشكارو ببينه، صدا زد: حسين جان! دور تا دورت دشمن ايستاده، دارن تو رو تماشا ميكنن، چرا داري گريه مي كني؟ گفت: مگه ميشه گريه نكنم، عباس! هم پشت و پناهم بودي، هم علمدارم بودي، هم ساقيِ حرم بودي، پشتم شكست" أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي"...
به خواسته ي اباالفضل، ابي عبدالله اون تيري رو كه حرمله نانجيب زده رو به سختي از چشم عباس كشيد، يه چشم هم خونابه گرفته، اين چشم رو پاك كرد، يه وقت ديد عباس هم داره گريه ميكنه، گفت: عباس جان! اگه من گريه ميكنم جا داره، تو چرا داري گريه ميكني؟ گفت: داداش! چرا گريه نكنم، مي بينم لحظه ي آخر اومدي سرم رو روي دامن گرفتي، به من بگو ساعتي ديگه كي ميخواد سرِ تو رو بغل كنه...
ميخوام بگم: عباس! هم باباش علي، هم مادرش زهرا، هم پيغمبر، هم امام حسن براي اين لحظه گريه كردن، تو هم به جمع اين گريه كن ها اضافه شدي، اما هيچ كدوم از شما نديديد، نه كسي نبود سر رو از خاك بلند كنه، يه وقت زينب ديد شمر داره ميدوه سمتِ گودال"وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه" اي حسين...
ــــــــــــــــــ
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_حضرت_عباس
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
1401051504.mp3
8.22M
|⇦•هر گرفتاری سراغ آستانش...
#روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری
.
#واحد
#حضرت_عباس
#شب_نهم_محرم
#سربند_امام_حسین
ما کسی رو از تو بهتر نداریم
یه امام حسین که بیشتر نداریم
مارو از درِ خونهت جدا نکن
جایی رو به غیر این در نداریم
ای که به یک گوشه نگات آقا
سنگ سیاه و مثل در کردی
یه نیم نگاهی هم به ماها کن
از اون نگاها که به حر کردی
یا اباعبدالله ، نعم الارباب
به علیِ اکبرت ، منو دریاب
****
#حضرت_اباالفضل_واحد
شده ام بی کس و یاور چه کنم
من و این خنده ی لشگر چه کنم
قامت خمیدهمو و همه دیدند
بی برادر شدم آخر چه کنم
پاشو داداش خون به دلم کردی
همه میدونن چقدر مردی
بچه ها بی تو آب نمیخوان که
فقط میخوان به خیمه برگردی
یا اخا یا عباس --- یا اباالفضل
......
وای من ای قمر ام بنین
فرق تو کجا عمود آهنین
از سر و صورت غرق خون تو
معلومه با صورت افتادی زمین
ببین چجوری میزنم فریاد
برادر تو شده دشمن شاد
حرمله با خنده میگه دیدی
آخر علمدارت زمین افتاد
یا اخا یا عباس --- یا اباالفضل
.....
همه دلشورهم اینه شب برسه
جون اهل خیمه بر لب برسه
حرمله فکر جسارته فقط
پس خدا به داد زینب برسه
اینا همه دست بزن دارن
وقت زدن که کم نمیزارن
پاشو برا رقیه کاری کن
اینا پی غارت گوشوارن
یا اخا یا عباس --- یا اباالفضل
#عبدالحسین ✍
👇
۱۱
(حضرت ابوالفضل ع)
#نوحه
#زمزمه
#شب_نهم_محرم
#حاج_رضا_یعقوبیان
ای گل ام البنین،حامی قرآن و دین
جانی و دردانه ای،بر امیرالمؤمنین
گشته ای بر فاطمه نور دو عین
یاور زینب علمدار حسین
یا ابوفاضل مدد۲
ای کریم با وفا،ساقی کرب و بلا
از ولادت بوده ای،حامی خون خدا
ای امید تشنه کامان حسین
ساقی اطفال عطشان حسین
یا ابوفاضل مدد۲
از کرامت گشته ایم،ما همه مهمان تو
از طفولیت شدیم،ریزه خوار خوان تو
پای تا سر شور و احساسیم ما
باز امشب یاد عباسیم ما
یا ابوفاضل مدد۲
می کنی یاری دین،با دعای فاطمه
بهر آب گشتی روان،سوی نهر علقمه
دشمنان دین و قرآن خدا
از بدن کردند دستانت جدا
یا ابوفاضل مدد۲
ای طرفدار حسین،یار و غمخوار حسین
شد ز هم فرقت دو تا،ای علمدار حسین
جسم تو مانده کنار علقمه
آمده بهر تسلی فاطمه
یا ابوفاضل مدد۲
زد شرر بر جان او،ناله ی ادرک اخا
بر سر بالین تو،آمده خون خدا
ای که بودی تو مرا یار و امید
در کنار پیکرت قدم خمید
یا ابوفاضل مدد۲
فرق پاک تو شکست،پیکرت در خون نشست
تیر کین دشمنان،یا اخا چشم تو بست
یا اخا خیز و ببین تنها شدم
من اسیر دست دشمن ها شدم
یا ابوفاضل مدد۲
#زنجیر_زنی
#سبک_گلفروشم_گلفروش
.