eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
358 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6043847802490981301.mp3
1.58M
☑️بند اول قاری نیزه نشینم تو رو با گریه میبینم داره پاره پاره میشه قلب  از غصه حزینم خوندی آیاتی از قران کریم أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الرَّقِیمِ یادم اومد گودال و این ایه رو که وَ فدیناهُ بدبحٍ عظیم واویلا حسین حسین واویلا ☑️بند دوم اگه از  غمت بمیرم میدونی که از خدامه رو تنم  نشونه ها از سنگای کوفه و شامه توی هر محل و توی کوچه ها شنیدیم توو گُذرا هی ناسزا سیلی میخوردیم و تازیونه از حرمله  خولی و شمر بی حیا واویلا حسین حسین واویلا ☑️بندسوم چشمام از غصه پر آبه دیدنش برام عذابه حرمله آب و میریزه پیش چشمای ربابه سر تو روو نیزه بود غرق خون ما  ولی کعب نی خوردیم بی امون وقت سیلی خوردن دیدم ای حسین (ع) خاتمت رو توو انگشت ساربون واویلا حسین حسین واویلا .
4_6048809284286811383.mp3
1.92M
☑️بند اول دنبال نیزه ت باچشم گریون می اومدیم با  پاهای  پرخون توو هر محل و هرکوی و کوچه میرفتیم از حال توو شهر کوفه ما رو با جسارت بردن بی بهونه با بی حرمتی و سیلی تازیونه واویلاواویلا ☑️بند دوم تنها سلاحم چشم ترم بود سایه ت توو هرجا  روی سرم بود چشمم همیشه به سوی نیزه کاشکی نیفتی  از روی نیزه روو نیزه که خوندی قران ای برادر میزدن به لبهات با سنگ قوم کافر واویلاواویلا ☑️بند سوم اون که سرت رو باسنگ شکسته دستای ما رو  با طعنه بسته بوسه گرفتن سنگا ازون لب هر چی خطا رفت میخورد به زینب افتادیم روو خاکا صد بار ای برادر کمونیه قدّم  شدم مثل مادر واویلاواویلا .
4_6048809284286811387.mp3
2.78M
برادرم ای علمدار حرم دلواپس نباش برای معجرم یار حسین (ع) ای علمدار حسین(ع) گره خورد بعد تو کار حسین(ع) نیزه نشین ای یل ام بنین (س) یادمه خوردی عمود آهنین وا اَسَفا یادمه توو کربلا چشماتو با نیزه دوختن بی هوا روو نیزه ها خوردی سنگ از رو جفا توی شام و کوفه تو سوا سوا صاحب علم صاحب دست قلم میبنی اسیر ضجر و حرملم ببین عدو میشه با ما روبه رو بچه ها میخونن از ترس هی عمو توو هر مکان میزنن زجر و سنان همه ی اهل حرم و بی امان مثل سراب شد برات ساقی آب که خجالت میکشی تو از رباب(س) شدن فلک هر جایی خوردن کتک بچه ها میگفتن ای عمو کمک تو ازدحام سنگ میخوردیم از رو بام مارو بردن زیر دروازه ی شام میخندیدن میزدن میرقصیدن وقتی اشک چشم ما رو میدیدن تب حسین(ع) پیش زینب حسین(ع) چوب زدن به دندون و لب  حسین(ع) شام خراب میدادن مارو عذاب نبودی تو مجلس بزم شراب
4_6050882941741960766.mp3
708.4K
🎼 ☑️بند اول آه از شام بلا میزدن نامردا ما رو بی هوا وقتی میفتادیم زیر دست و پا آی از شام بلا آه توی ازدحام توو شلوغی های دروازه ی شام شامیا میکردن هتک احترام به ناموس امام آه از شام خراب وقتی  که از سرت خونای تازه میریخت قلب زینب از هم گسیخت ☑️بند دوم آه  ازشام خراب از جفاهای اون قوم ناصواب برده بود مارو تو بزم شراب آه ازشام خراب آه از آتیش و دود میسوختیم توی شام از عمق وجود توو محله های های اون قوم یهود تو محل یهود میزدن مارو بی امون عقده داشت هر کی از بابامون ☑️بند سوم آه  وا محمدا خون تازه میریخت از روو نیزه ها از سر علمدار و  خون خدا آه  وا محمدا آه بیداد از فلک روی زخم ماها میریختن نمک بچه ها با ناله میگفتن کمک آه عمه جان کمک توی شام میزدن حرفای بد و ناسزا به ناموست و بچه ها ☑️بند چهارم آه از شام بلا از جفای قوم پست و بی حیا از سر بریده از تشت طلا آه از شام بلا آه دلا رو سوزوند حرومی با چوب رو لبها می نشوند تا حسینم ایه ی قرآن میخوند آه تا قران میخوند لب داداش من میشد اونجا غرق خون تا میزد لعین خیزرون .
|⇦•عشق به شش گوشه... وتوسل به حضرت زینب سلام الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ روزی که به فصل عُمر من خاتمه است از مردن من خبر به جمعِ همه است آن روز به روی قبر من بنویسید این قبرِ گدایِ حضرت فاطمه است بر شانه های زخمی خود کوه غم دارم من در مُحرم بیشتر میل حرم دارم عشق به شش گوشه مرا از زندگی انداخت از دوری اش یک کربلا در سینه غم دارم این اشک را از لقمه های سفره ی بابا این مِهر را از شیر پاکِ مادرم دارم گفتند کُلُّ الخیر فی بابُ الحسین آری من هرچه که دارم از این بابُ الکَرم دارم حسین... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
4_6039713634475576859.mp3
12.61M
|⇦•عشق به شش گوشه... و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بر شانه های زخمی خود کوه غم دارم من در محرم بیشتر میل حرم دارم
|⇦•اهل روضه مرا حلال کنید... وتوسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ روضه خوانی نشست بر منبر گفت هرگز نمیرود از یاد اهل روضه مرا حلال کنید دَخَلَت زَینَبٌ عَلَی بنَ زِیاد *اگر معرفت داشته باشیم همین یه فراز یه دنیا سوز و گدازه، زینب عقیلة العرب، دختر علی کجا؟ مجلس اون بی حیا کجا؟ آی چه گذشت این روز و شب ها به زینب کبری ...* از زمین و زمان صدا خیزد جبرئیل است میزند فریاد غیرتی ها همه به هوش به هوش دَخَلَت زَینَبٌ عَلَی بنَ زِیاد *شب و روز های گریه از حالا به بعده مردم... سادات عذرخواهی منو بپذیرن* زینب و مجلس شراب کجا؟ معجرش دستِ کوفیان افتاد ای امام زمان! ببخش مرا دَخَلَت زَینَبٌ عَلَی بنَ زِیاد *یا اباعبدالله یا اباعبدالله! میخوای ناله بزنی بسم الله...* برادر به قربان خون سرت *انشالله صدای نالت برسه کربلا* برادر به قربان خون سرت فدای سر پر ز خاکسترت ببینید مرد و زن جشن بر پا کنن که ناموس حق تماشا کنن *اگه همه ی روضه ها رو بخواد تو یک جمله بگه زینب اینه...* به گلهای ما رنگ نیلی زدن به طفلان ناز تو سیلی زدن *دم دروازه کوفه مشغول خطبه خوانیه یوقت دختر ابی عبدالله دید عمه اش یه نقطه رو داره نگاه میکنه، طرز حرف زدنش عوض شد، عمه کی نظر شما رو جلب خودش کرده؟ چرا عوض شد طرز صحبت کردنتون؟ فرمود:سر از دریچه محمل بیرون بیار تا تو هم ببینی... تا سر بیرون آورد دید سر بریده باباش حسین... یا بقیة الله.. زینب یه نگاه به حسین کرد، حسین! با من حرف نمیزنی نزن با دخترت حرف بزن* اگر بهر نماز شکر میخواهی وضو سازی ندارم آب با خاک سر زینب تیمم کن ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
4_6039713634475576860.mp3
9.97M
|⇦•اهل روضه مرا حلال کنید... و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ روضه خوانی نشست بر منبر گفت هر گز نمی رود از یاد اهل روضه مرا حلال کنید دخلت زینب علی ابن زیاد
|⇦•دوباره ضربه ی سیلی... وتوسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دوباره ضربه ی سیلی نشست بر رویی به تازیانه کشیدند باز ، بازویی *اجازه بدید زیاد بازش نکنم رد شم و شما گریه کنید...* اگر چه هیچ دری وا نشد، ولی آن روز به جای میخ به نیزه زدند، پهلویی شنیده ایم که یک عصر پای یک خیمه به دست باد پریشان شده است، گیسویی و ماجرا که به اینجای کار ختم نشد چقدر زخم زبانها شنید، بانویی *ای حسین... هر چه قدر ناله داری صداتو رها کن...یه بیتشو بگم انشا الله کربلا مونو امضا شده بگیریم* خودم دیدم که در مقتل حسینم دست و پا میزد سنان بر پهلویش می خورد و زهرا را صدا می زد حسین.... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .
4_5774121975106506079.mp3
5.73M
|⇦•دوباره ضربه سیلی... و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دوباره ضربه سیلی نشست بر رویی به تازیانه کشیدن باز بازویی
يا اين دل شكستۀ ما را صبور كن يا که به خاطر دل زينب ظهور كن ای ماه پرفروغ بنی‌هاشمی، بتاب! اين جاده‌های شب‌زده را غرق نور كن مانده‌ست چند کوچه به پایان انتظار؟ ما را برای همرهی خود غیور کن با كوله‌بار غربت و اندوه خود بيا از كوچه‌های سينه‌زنی‌مان عبور كن امشب بيا كه روضه‌بخوانی برايمان دل را پر از تلاطم و لبریز شور کن يا چند صفحه مقتل كرب‌وبلا بخوان يا روضه‌های شام بلا را مرور كن هم از طلوع ماه روی نیزه‌ها بگو هم يادی از مصيبت و داغ تنور كن
. |⇦•بار بگشایید.... سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه ●━━━━━━─────── بی بی زینب سنّ و سالی نداره، یه مرتبه از خواب پرید، شروع کرد گریه کردن. مظهرِ عاطفه، مظهرِ مهربانیِ خدا فاطمه ست... دوید زودی بغلش گرفت گفت :دخترم زینبم! چی شده مادر؟ عرضه داشت مادر خواب دیدم، نگرانم دلشوره دارم.. گفت: دخترم زودی بیا ببرمت پیش جدّت رسول خدا. تا آورد خدمت رسول خدا، نوه ی عزیزش زینب رو بغل گرفت، عزیز دلم! آینه ی فاطمه، زینبِ من، هی می‌گفت: زینبِ من! نبینم گریه اتو..بگو ببینم چه خوابی دیدی.. صدا زد.. یا رسول الله !خواب دیدم تو یه بیابونی هستم، طوفان شدیدی شد، پناه بردم به یه درختی، تا پناه بردم به اون درخت، درخت از ریشه کنده شد همه جا تاریک شد.. طوفان به راه خودش ادامه داد. دستمو دراز کردم یه شاخه ای رو گرفتم، اون شاخه شکست. پیغمبر آروم آروم گریه کرد. بابا یا رسول الله! شاخه ی دیگری رو هم گرفتم، اون شاخه هم شکست، دو تا شاخه ی دیگه مونده بود، اون دو شاخه رو هم که گرفتم، اون دو شاخه هم شکست. من تو این بیابون تو اون تاریکیا خیلی ترسیدم.. ناله ی پیغمبر بلند شد. صدا زد: عزیزم! خوابت رو تعبیر می‌کنم. اون درختی که دیدی من بودم بابا! اول شاخه ای که گرفتی مادرت فاطمه بود بابا! دوم شاخه بابات علی بود.همه ی امیدت به حسن و حسین بود عزیزم! همهٔ شاخه ها شکستن تا رسید به شاخه ی آخر..رسول الله فرمود: یه روزی تو یه بیابونی حسینت رو ازت می‌گیرن..زینبم تو آواره ی بیابان ها میشی عزیز دلم......! ابی عبدالله هر چه کرد دید ذوالجناح حرکت نمی‌کنه، پیرمردی رو صدا زدن، حضرت فرمود: به من بگید اینجا کجاست؟ صدا زد.. آقا جان اینجا رو نینوا میگن، گفت: آقا جان! قدیمیا میگن اینجا کربلاست. فرمود:...* بار بگشایید اینجا کربلاست آب و خاکَش با دل و جان آشناست *اینجا همون جائیه که جدّم فرمود.همچین که حسین اومد پایین یه وقت خبر دادن گفتن آقا خواهرت زینب کارت داره... همچین که اومد بی بی فرمود: حسین! جونِ زینب بیا برگردیم، حسین جان! از همون لحظه ای که وارد این سرزمین شدی دلم شور میزنه. داداش وارد این سرزمین شدیم ناخودآگاه بچه ها دارن گریه میکنن.. یه دختری دامن عمه رو گرفت گفت: عمه! مگه نگفتی میخوایم مهمونی بریم. عمه پس چرا نیزه هاشون رو به ما نشون میدن.. حسین، حسین.... تا ابی عبدالله دستور داد بار بگشایید، اول کسی که اومد جلو، اباالفضل بود، آقا جان امر، امر شماست.. فرمود: عباس جان! با دیگران خیمه ها رو بر پا کنید. با تمام سختیا و بیچارگیایی که تو این مسیر کشیدن، با احترام از این مَهمِلا پایین اومدن، عمو عباس رقیه رو بغل گرفت. سکینه رو با عزّت و احترام پایین آوردن.. پایین اومدن بی بی زینب مقدّمات داره، آخه عقیله ست... جوونای هاشمی اومدن کوچه باز کردن برا عمه شون، قاسم اومد سرشو پایین انداخت مؤدب، دست عمه رو گرفت، یه دستشو علی اکبر گرفت، یه نگاه کرد به صورت قاسم گفت: پسرم! دلم برا داداشم تنگ شده، کاش بابات بود می‌دید حسین چقدر غریب شده.. اما این آخرین باری بود که عمه رو اینجور با احترام پایین آوردن، گفت: حسین جان! قلبم داره میلرزه، چهار پنج ساله بودم بین در و دیوار مادرمو کشتن.. بابامو تو کوفه کشتن..گفتم داداش دارم سایه ی بالا سر دارم. هفتِ صفر پاره های جیگر داداش حسنمو دیدم. حسین جان بیا بریم نمی‌خوام سر بریدت رو بالای نیزه ها ببینم..* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
02-roze.mp3
25.8M
|⇦•بار بگشایید.... سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه
. عج و (س) ▪︎غزل امام زمان(عج) خواستم نزدیک‌تر باشم به آقایم، نشد تا بگیرم دامن لطف تو مولایم نشد خواستم از معصیت دوری کنم، آدم شوم بند‌ها را وا کنم از دست و پاهایم نشد ندبه‌های جمعه را هی خواب می‌مانم ببخش سر به زیرم که میان روضه پیدایم نشد ظاهراً ذکر تو را می‌گویم، اما باطناً در میان عاشقانت باز هم جایم نشد گفتمت یک بار در خوابم بیا، جانِ حسین سر به خاک مقدمت‌ای یار می‌سایم، نشد دائماً می‌چرخم آقا جان به دور معصیت از دو چشم خیس تو هربار، پَروایم نشد کربلایم دیر شد، دارم خجالت می‌کشم آه آقا جان بگو که وقت امضایم نشد ▪︎روضه کلامی اجازه بدین از همینجا دلارو ببرم کربلا... یابن‌الشبیب عمه‌ی ما راه دور رفت می‌خواست قتلگاه بماند به زور رفت آتش گرفت چادرش اما کسی ندید پنجاه و پنج سال قدش را کسی ندید پنجاه و پنج سال  بدون غمی نبود تا آن زمان مقابل نامحرمی نبود پنجاه و پنج سال پرش را گرفته‌اند مردانِ خانه دور و برش را گرفته‌اند ▪︎روضه کلامی: (هر وقت می خواست بره زیارت قبر مادر... یا زیارت جدش رسول الله... همه ی مَحرما دورشو می گرفتن...حتی سایه ی زینبو کسی ندید... یابن‌الشبیب عمه‌ی ما احترام داشت چندین امام زاده و چندین امام داشت ▪︎روضه کلامی: (حالا که آماده ای بگم چه کردن با عمه ی سادات...) ▪︎مرثیه حضرت زینب س: پیش بزرگ قافله فریاد می‌زدند یابن‌الشبیب بر سرِ او داد می‌زدند داغی کمر شکن کمرش را شکسته بود یک نیزه‌ی بلند سرش را شکسته بود یابن‌الشبیب بسکه زمین خورد جان نداشت می‌خواست راه علقمه گیرد توان نداشت یابن‌الشبیب دختر دلگیر را زدند پنجاه و پنج ساله زنی پیر را … اما رُباب زخم پَرَش را گرفته بود از بسکه درد داشت سرش را گرفته بود یابن‌الشبیب آتش خیمه امان  نداد فرصت به روی زخمی دختران نداد او را به ریگ‌های پریشان سپرد و رفت او را به آفتاب بیابان سپرد و رفت او را به مردمان دهاتی سپرد و رفت..‌‌.. ▪︎روضه کلامی (صدا زد حسین جان...) ▪︎مرثیه زبانحال س: سِپُردَمت به خدا و به ریگهای بیابان سپردمت به غبار به خارهای مغیلان سپردمت به وحوش،به شیرهای درنده به مردمان دهات و به آهوان پریشان به باد گفتم اگر شد مَرتبت بکند که تا خمیده نگردد دوباره مادر جان به گوش خاک سپردم تنت بپوشاند مباد اینکه ببیند کسی تو را عریان سپردمت به هر آنکس که بود ، اما تو سپردیم به که رفتی به دلقکان به کنیزان سپردیم به دو صد چشم پست نامحرم به شمر و خولی و اَخنس به حرمله به سنان ▪︎ کلامی : (یه نگاه به علقمه کرد... صدا زد عباس جان یادته زینبو میاوردی کربلا...گفتی جوونای بنی هاشم...پرده ی مَحمل هارو نگه دارید... نکنه باد بیاد این پرده ها کنار بره... چشم نامحرم به محارم آل الله بیفته...بلند شو نگاه کن ببین دور خواهرتو نامحرما گرفتن پاشو ببین یه مُشت بی حیا دارن خواهرتو سوار بر ناقه می کنن...همه صدا بزنیم یاحسین ▪︎ بعد روضه: خداحافظ ای برادر زینب به سبک حسین جان ای آبروی دو عالم🎼 ز زخم تنت روی ریگ بیابان به اشگ دل و سوز و آه یتیمان خدایا از این غم چه چاره کنم... تنت بی سر مانده در دل صحرا سرت هر دم روی نیزه ی اَعدا خدایا از این غم چه چاره کنم... (خداحافظ ای برادر زینب)۳ ▪︎ های به سبک دشتی بسوی شام و کوفه ام چه ظالمانه می برند نمی روم ولی مرا به تازیانه می برند سر تو را به روی نِی،نشانده دشمن علی نمی روم ولی مرا به این بهانه می برند مرا نه سر نه سامان آفریدند پریشان پریشان آفریدند پریشان خاطران رفتند در خاک مرا از خاک ایشان آفریدند اگر دردم یکی بودی چه بودی اگر غم اندکی بودی چه بودی به بالینم حبیبی یا طبیبی از این هر دو یکی بودی چه بودی مو که افسرده حالُم چون ننالُم شکسته پَرُّ بالُم چون ننالُم همه گویند زینب ناله کم کن۲ تو آیی در خیالُم چون ننالُم۲ ▪︎ های : من که ز آغاز عمر،بی تو نکردم سفر خیز و ببین خواهرت با که سفر می کند لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین "صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله" ▪︎دعای آخر مجلس: *فرج امام زمان عج برسان. *رهبر عزیزمون حفظ بفرما. *مریض های اسلام شفا بده. *زیارت کربلا نصیب ما بگردان. *حاجات این جمع برآورده به خیر بفرما* ذکر ما هست دائم الاوقات بر محمد و آل او صلوات... . .
. 🎤 مناجات و روضه جانسوز _ *اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ* از کسانی که سال های سال بی قرار امام زمانش بوده مرحوم سید حیدر حلی ، از علما و شعرای بزرگ شیعه ست . سالها از این شهر به آن شهر ، از این زیارتگاه به اون زیارتگاه ، دنبال یوسف زهرا میگرده، خسته شد با خودش گفت میرم کربلای معلی ، آگه اونجا زیارتش کردم که می بینمش، اما اگه اونجا هم ندیدمش، دیگه دنبالش نمی گردم. (بعضی ها عجب نشونی هایی بلد بودن) یه قصیده ای گفت،گفت این قصیده رو می برم روبروی قبر و حرم ابی عبدالله می خونم ان الله دیگه این تیر آخر به هدف می خوره. از حله با چه امیدی،پای پیاده آمد کربلا ، ان شاالله وعده ی هممون اربعین ابی عبدالله با پای پیاده بریم زیارت ... وارد حرم شد قصیده شو مقابل مضجع ملکوتی ابی عبدالله خواند : "اتری تجی ء فجیعه _ بأمض من تلک الفجیعة؟" *یعنی تو عالم مصیبتی جان گداز تر از فاجعه ی کربلا سراغ نداریم* "حیث الحسین علی الثری" *اون ساعتی که از مرکبش رو خاک ها افتاد* "خیل العدی طحنت ضلوعه" *اون ساعتی که ده نفر سوار بر اسب بر بدن نازنینش اسب تازوندن ... دونه دونه ی این ابیات رو داره میخونه، تا رسید به این بیت : "و رضیعه بدم الورید مخضب فاطلب رضیعه" *یعنی این آقایی که اینجا خوابیده یه بچه ی شیرخواره داشت ، چه جوری سیرابش کردن؟ به خون حلقش اون رو سیرابش کردن ... آقا بیا انتقام شیرخواره ی حسین رو بگیر ... تا رسید به این بیت،دید یه دستی از پشت سر به شانه اش خورد ،یکی میگه سید حیدر دیگه بسه ... ادامه نده،منه مهدی طاقت ندارم ... (رمز سخن گفتن با امام زمان رو گرفتی ؟!!) من میخوام بگم آقاجان سید حیدر که چیزی نگفت، فقط گفت این آقا یه بچه ی شیرخواره داشت .. پس چه گذشت بر جد غریبتون حسین ... اومد این بچه ی شیرخواره رو از خواهرش زینب گرفت ، مرحوم سید ابن طاووس می نویسد ، همه یاراش رو زمین افتادن ، یه نگاه کرد دید دیگه براش یاری باقی نمانده ، یه مرتبه صدا زد : "هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّه"ِ همین که اهل حرم استقاثه ی حسین رو شنیدن، انقده این زن و بچه ضجه زدن ... که ابی عبدالله نگران شد ، سراسیمه آمد سمت خیمه ها، اول خواهرش رو صدا زد : "فنادا یا زینب ایتینی وَلَدِیَ الصَّغِیرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ" این بچه ی صغیر و شیرخواره ام رو بده باهاش وداع کنم ... به به رحمت خدا بر این ناله ها ... روضه ی شیرخواره ی ابی عبدالله از روضه هایی هست که حضرت تو چند تا تشرف سفارش کرده، روضه ،روضه ی باب الحوائجه ... از همه التماس دعا ، برا پیروزی مدافعان حرم زینبی هم دعا کنید ... همین که خواهرش رو صدا زد ، عقیله ی بنی هاشم این بچه رو بغل گرفت ، عجیبه به خدا این بچه رو مادر به ابی عبدالله نداده ، همه ی مقاتل نوشتن زینب این شیرخواره رو به حسین داد ؛ شاید رباب مادرش خجالت کشید، تا این کودک رو تو بغل برادر قرار داد یه جمله ای رو زینب گفته ، عرضه داشت داداش سه روزه که این بچه آب نخورده" "فأطلب له شربة من الماء فاخذ الحسین علی یدا" ابی عبدالله این شیرخواره رو ، رو دست گرفت ،بعضی ها نوشتن اونقده بالا آورد که زیر بغل حسین نمایان شد" فرمود :«ان لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل الرضیع» آگه به من رحم نمی کنید لااقل به این شیرخواره رحم کنید «اما ترونه کیف یتلظی عطشا» مگه نمی بینید از شدت عطش لب هاشو پشت سر هم باز و بسته می کنه ... گریه کنا ، ناله زنا ، هنوز حرف ابی عبدالله تمام نشده بود ، حسین هم متوجه نشد تیر حرمله از کدام طرف آمد ... یه وقت دید ... «فَذُبحَ مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن ... » چنان گوش تا گوش علی دریده شد ... ناله بزن یا حسین ... ┄┅═══✼✼═══┅ .👇
. روحی له الفدا و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج‌ عباس حیدر زاده ●━━━━━━─────── اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً.. ای داغدار اصلی این روضه ها بیا بیا صاحب عزای ماتمِ کرب و بلا بیا بیا تنها امیدِ خلق جهان یابن فاطمه ای منتهای آروزی اولیاء بیا بیا بالا گرفته ایم برایت دو دست را ای مرز استجابت قنوت و دعا بیا بیا هفته به هفته میگذرد با خیال تو پس لااقل به حُرمتِ خونِ خدا بیا بیا بیش از هزار سال تو هم گریه کرده ای ای خون جگر ز قامتِ زینب بیا بیا *عرضه داشت یا جدّاه صبح و شام برات گریه میکنم اونقدر گریه میکنم تا اشک چشمم مُبدّل به خون شود.سؤال کردن آقا جان!برای کدام مصیبت گریه میکنید؟ فرمودن:همۀ مصیبت های کربلاسخته.کدام مصیبت بیشتر جگر شما را آتش میزد؟مصیبت قمر بنی هاشم است؟فرمودن: اگر قمر بنی هاشم هم بود برای این روضه گریه میکرد. مصیبت آقا علی اکبر است؟ فرمودن آقا علی اکبر هم اگر بود برای این روضه گریه میکرد، مصیبت قتلگاه است؟ فرمودن: خود سید الشهدا هم برای این روضه گریه میکند. کدام روضه است آقاجان؟ فرمودند: مصیبت اسارت عمه ام زینب..* بیش از هزار سال تو هم گریه کردی ای خون جگر زِ قامتِ زینب بیا بیا بیا *معلومه مصیبت اسارت بی بی خیلی سخته، اون لحظه ای که میخواد از بدن برادرش جدا بشه مگر به این راحتی ها از بدن بی سر برادر جدا میشد ...* حسین جان! مگر تو همسفر با ما نبودی در اين صحرا كردي تو منزل زِ جا بر خیز و لیلا را جدا کن زِ نعش اکبرِ شیرین شمایل به مُردن راضیم شاید که دیگر نبینم قاتلت را در مقابل *نگاه به بالا سرش کرد، دید همونکه روی سینۀ حسینش نشسته بود بالا سرش ایستاده... تازیانه دستش داره، بچه ها رو با تازیانه میزنه. برای خواهر داغدیده خیلی سخته قاتلِ برادر رو ببینه مگر طاقت داره؟ آی زینب! بی بی جان!* خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند من که از راهی بازار ‌شدن بیزارم ببزارم حسین جان! تو دعا کن که کنار بدنت جان بدهم آخه فکر همراهی با شمر دهد آزارم *وحشی ابن‌حرب بعد کشتن حمزه سیدالشهدا، اسلام آورد و توبه کرد. اومد خدمت پیغمبرِ خدا، پیغمبر خدا بهش فرمود: وحشی بگو بدونم عموی من حضرت حمزه رو چه جوری به شهادت رسوندی؟ گفت: آقا کمین کردم از پشت سر نیزه ای زدم حمزه روی زمین افتاد، روی سینه اش نشستم و سینه اش رو دریدم، تا به اینجا رسید صدای گریه پیغمبر بلند شد. فرمود: وحشی! بلند شو از جلو چشم من کنار برو، جایی برو که تا آخر عمر تو رو نبینم. من طاقت ندارم قاتل عمو جانم رو ببینم... یا رسول الله شما طاقت نداشتی قاتل عمو جانت رو ببینی اما دخترت زینب! یه نگاه میکرد میدید شمر بالا سرش ایستاده.یه طرف حرمله رو میدید، یه طرف خولی...* ... *یه ناز دانه ای داره ابی عبدالله دختر سه چهار ساله،این روی زانوی عمه نشسته میدونی که دختری که بترسه دیگه ازبغل بزرگترش جدا نمیشه. از موقعه ای که خیمه ها رو غارت کردن بدن این دختر میلرزید.خودش رو از عمه جدا نمیکرد، یک مرتبه دید عمه داره با کسی حرف میزنه هی میگه "یا أخاه.." این دختر حساس شد از تو بغل عمه بلند شد سرش رو از محمل بیرون آورد سر بریده ی بابا رو دید.یه نگاه به عمه کرد یه نگاه به سر بریده کرد، یک مرتبه بی بی زینب متوجه این دخترشد.دید الانِ که جان از بدن این دختر بیرون بیاد، رنگش پریده... رو کرد جانب سر بریده ی برادر.. داداش حسین! اگر با من حرف نمیزنی نزن، یه کلام با این دخترت حرف بزن...میترسم الان دخترت دق کنه.... هر کجا نشستی به قصد فرج صدا بزن: یا‌ حـــــسین... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
روضه خانگی - اسارت در کوفه - 1631.mp3
8.25M
|⇦ای داغدار اصلی... امام زمان روحی له الفدا و توسل به کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج عباس حیدرزاده
. |⇦•آقا بیا.. امام زمان روحی له الفدا اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── هر لحظه در حال و هوایت پر گرفتیم تنها خیالی از تو را در بر گرفتیم هر شب ز داغ دوری ات مُردیم و از صبح با شوق رویت زندگی از سر گرفتیم بر جاده های انتظارت خیره ماندیم عکس فراقت را ز چشم تر گرفتیم آن قدر شیرین است پیش تو نشستن امشب بیادت محفلی دیگر گرفتیم سوگند بر شرمندگی های اباالفضل آقا بیا که روضهٔ اصغر گرفتیم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
1402050202.mp3
11.37M
|⇦•آقا بیا..... روحی له الفدا اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
. ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ هفت روز است که من داغ برادر دیدم هفت روز است سر نیزه فقط سر دیدم هفت روز است فقط زخم زبانم زده اند طعنه بر اشک من و قد کمانم زده اند هفت روز است که بعدتوگرفتار شدم پی تو راهی هر کوچه و بازار شدم باورم نیست سرت بر سر نی ها باشد بدن بی کفنت در دل صحرا باشد باورم نیست زدم بوسه روی حنجر تو باورم‌نیست که غارت شده انگشتر تو باورت نیست که این کوفه چه آورده سرم باورم نیست که با قاتل تو همسفرم عده ای پیرُهَنِ کهنه ی تو دزدیدند عده ای بر سر تو سنگ زده خندیدند چشم گریان مرا خوب تماشا کردند پیش چشمان ترم هلهله بر پا کردند خواهرت را چقدر زود کمانی کردند از سر بام.به ما سنگ پرانی کردند وای از کوفه و از دست یهودی ها که به تو و خواهر تو تند زبانی کردند گوشواره که کشیدند لگد هم زده اند این چنین از پدرت کینه ستانی کردند کاش میمردم و آنروز نمیدیدم که بروی پیکر تو اسب دوانی کردند چقدر از سرنیزه به زمین افتادی بسکه در کوچه همه نیزه تکانی کردند... .👇
. |⇦•هر که پای نگار .. علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری ●━━━━━━─────── "اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ، اَلسَّلاَمُ عَلَي الْمَهْدِيِ وَ عَلی آبائه، السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا صَرِيعَ الْعَبْرَةِ السَّاكِبَةِ،السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا صَاحِبَ الْمُصِیبَهِ الرَّاتِبَهِ،وَ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة،وَ یا بابَ نِجاةِ الْأمّة" هر که پای نگار پا نشود درِ جنت به روش، وا نشود قَبْرُهُ‏ فِی‏ قُلُوبِ‏ مَنْ‏ وَالا در دلم غیر دوست جا نشود رو به هر کس زدم مرا پس زد هیچ جا کوی آشنا نشود اشک اگر آبرو نگه دار است راز من با تو برملا نشود ما محرم گرسنه ی اشکیم کاش چشمی کم اشتها نشود *من از محرم بی‌گریه می‌ترسم،من از محرمی که اشک نداشته باشم می‌ترسم حسین جان به من روزی گریه بده..* گریه کن همنشین معصوم است تا قیامت از او جدا نشود زهد بی حب، تو ضرر دارد پس کسی بی تو، با خدا نشود پرچمت اعتبار منزل ماست بی تو این خانه ها بنا نشود *هنوزم خیلی‌ها اعتقاد دارند پی خونه‌ای رو میذارن کمی تربت امام حسین میریزن...* وادی تور ماه حسینیه‌هاست نطق ما هر کجا که وا نشود وا مکن از سر خودت ما را آخه سفرهٔ شاه بی‌گدا نشود بی پناهم پناه من زهراست دستم از چادرش رها نشود تعزیه‌دار روضهٔ تو، رضاست او نگرید عزا عزا نشود... *حضرت رضا به ابن شبیب فرمودند: "إن كُنتَ باكِيا لِشَيءٍ فَابكِ لِلحُسَينِ" ابن شبیب! می‌خوای گریه کنی بر حسین گریه کن. بعد فرمود: ما پلک‌هامون زخم شده انقدر گریه کردیم..* « زخم‌های او زیاد و اشک‌های ما کم است می‌پذیرد باز از ما این بضاعت را حسین دست و پا می‌زد اگر در خون میان قتلگاه دست و پا می‌کرد اسباب شفاعت را حسین» حج نوکر طواف شش گوشه است مکه خوب است، کربلا نشود کلِّ عالم به پات جان بدهند باز حق غمت ادا نشود *این روایت از امام صادق علیه السلام است که می‌فرماید: همه ی عالم جان بدهند، انسانها جان بدن برای این مصیبت حقش ادا نمیشه. امام صادق به مسمع بصری فرمود: مسمع!کربلا نمیری گریه می‌کنی یا نه؟ گفت: بله..حضرت فرمود: بگو ببینم جزع و فزع برا حسین‌میکنی یانه؟ برای حسین ما بی‌قراری می کنی یانه؟..* ته گودال رفت و آمد بود روی جسمت برو بیا نشود دختر کوچک تو خوابیده کاش! دور سرت سر و صدا نشود کاش! آقا تو بی کفن نشوی کاش! سهم تو بوریا نشود «حسین وای وای ...» آن سفر کرده که صد قافله دل همرَه اوست راه بستن روی قافله‌اش، دشمن و دوست هر کجا هست خدایا به سلامت دارش گره افتاده حسین بن علی در کارش *آقا! هزارو‌ چهارصد سالههنوز این داغ تازه هست آقا. سفر به سلامت آقا..* کودکان در بغل مادرشان خوابیده دختران هم گلِ سر بر سرشان، خوابیده ردِّ خورشید عراق هست روی صورتشان از غریبی به خدا طاق شده طاقتشان دخترانی که به روی پر قو خوابیدند اما، موقع دیدن لشکر چقدر ترسیدند زینب از ناقه چه با واهمه آمد پایین زینب آمد؟ نه! بگو فاطمه آمد پایین گَرد بر چادر خانوم بنشیند هیهات قد او را کسی از دور ببیند هیهات آه زینب به ملاقات خدا آمده‌ای کربلایی شده‌ای کرب و بلا آمده‌ای تو که دور و بر خود چند برادر داری پرده داری حرمی چون علی اکبر داری تو که در امر حیا بین زنان منتخبی چون علی شیر خدا شیر خدای عربی چند روزِ دگر آماده هجران هستی بی ابوالفضل گرفتار بیابان هستی .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
روضه - حاج محمدرضا بذری(1).mp3
37.57M
|⇦•هرکه پای نگار... و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری
روضۂ دفتری امام حسن مجتبی(ع) 👈🏻اجرا توسط: استاد پرویزی🎙️ 👈🏻تایپ و ارسال: علیمحمدی✍🏻 السلام علیک یا حسن بن علی ایهاالمجتبی یابن رسول الله یا حجة الله علی خلقه یا سیدنا و مولانا انا توجهنا وستشفعنا و توسلنابک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا، یا وجیهاً عندالله اشفع لنا عندالله سلام ای برتر از ایوب صبرت که نَبْوَد سایبان بر روی قبرت مزارت سجده گاه آفِتاب است ولی افسوس که ویران و خراب است از این غم بر دلِ هر شیعه داغ است که قبرت در مدینه بی چراغ است ◾دلها رو ببریم مدینه، بگو یا امام حسن دستم به مدینه نمیرسه امشب اومدم تو گذرنامه ی مدینه مو امضاء کنی، یکی از عُلَما در عالم خواب بی بی فاطمه ی زهرا رو میبینه گفت حضرت زهرا فرمود: چرا یادی از حسنم نمیکنید مگه حسن پسر من نیست، حسنم غریبه ، حسنم مظلومه، چرا روضه ی حسنم رو نمیخونید، آی مادرای مجلس ، آی غریب نوازا، بیاین امشب برا غریب بی مادر مادری کنید بیاید امشب هم ناله بشید با بی بی فاطمه ی زهرا ، پیغمبر فرمود به قدری حسنم مظلومه که مرغان هوا و ماهیان دریا بر او گریه می کنند، هر چشمی برای حسنم گریه کند فردای قیامت رنگ جهنم رو نمی بینه ، چشمی که برای حسنم گریه کنه کور وارد محشر نگردد و قدمی قبر حسنم رو زیارت کنه در پُل صراط نلغزد، اما بگم با این امام در مدینه چه کردند، قربون غربتت برم آقا جان ، نیمه های شب هی صدا میزد جگرم داره میسوزه ، باید کی رو صدا بزنه(هر مردی هر دردی داشته باشه در خونه به زنش میگه)اما بمیرم امام مجتبی تو خونه خودش هم غریب بود عوضِ اینکه زنش جُعده رو صدا بزنه صدا زد کنیزا برید بگید زینبم بیاد خواهرم بیاد، زینب خودشو با عجله رساند کنار بستر برادر دید امام حسن داره مثل شخص مارگزیده هی بخودش می پیچه(الهی هیچ خواهری همچون زینب داغ برادر نبینه) صدا زد خواهرم: برو حسینمو بگو بیاد یه وقت دیدن زینب تو کوچه های بنی هاشم هی می دود هی بر سر و صورت خودش میزنه حسینم بیاد که حسن داره جون میده، همه اومدن کنار بستر امام مجتبی صدا زد زینب برو طشتی بیاور، طشت مقابل برادر قرار داد زینب دلش خوش بود الان برادر زهرو برمیگردونه اما بمیرم دید پاره های جگر برادر درون طشت ریخت ریخت😭😭 ای روزگار دو طشت نشونِ زینب دادی زینب فقط این طشت رو ندید تو مجلس یزید هی صدا میزد یزید: نزن ، نزن ، نزن ، میدونی داری کجا رو میزنی بخدا خودم دیدم پیغمبر این لبارو می بوسید ، یا زهرااااا، بخدا خودم دیدم زهرا این لبا رو می بوسید، علی این دندونارو می بوسید نزن😭😭😭 خواهرم مریضا یادتون نره ، دکتر جواب کرده ها یادتون نره،میگن انقدر تیر به تابوت آقا امام حسن مجتبی زده بودن که بدن به تابوت چسبیده بود امام حسین گفت خدایا غارت زده به کسی نمیگن که مالشو بردن غارت زده به من میگن که بدن برادرمو با دست خودم میان خاک بزارم،آی دلهای آماده اینجا خم شد تیر از تابوت و بدن برادرش بیرون کشید کربلا هم نشست رو خاکها تیر از چشم عباس بیرون آورد، هر کجای این محفل نشستی با سوز دل بگو یا حسین «علی لعنة علی القوم ظالمین»