eitaa logo
امام حسین ع
19.1هزار دنبال‌کننده
399 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. تقديم به امام زين العابدين عليه السّلام سـر از تن تو بريدند و من تمام شـدم كه وقـت رفـتن تو روي ني ، امام شدم به "قتل صبر" تو را كُشت شمر و از اين غم انـيس و مونس اشكي علي الدّوام شدم چنان كه حُرمَت من را شكست غارتگر به لطف شـعله در آن بين احترام شدم توان شرح نـدارم ، وگرنه مي گفـتم... چگونه شـد كه رها از تـبِ خيام شدم ! سـوار بر شُتري بي جهاز و لاغر و لَنگ چـه گـرم با غُل و زنجـير ، اِستلام شدم اسيرِ داغ تو يا غُصّه ي اسارت گُـل كسي نگفـت كه صـيدِ كُدام دام شدم ؟ لباس سُرخ تنم نيست ، خوب دقّت كن زِ خونِ خويش در اين راه لاله فام شدم تمامِ مويِ سـر و صورتم سفيد شده چـرا كه واردِ بازارِ شهـر شام شدم دلم شكست نشد حفظ شأن فاطميات چه غـم از اينكه تمـاشـا در ازدحـام شدم هزار مرتبه مرگ از خـدا طلب كردم همين كه راهي آن مجلس حـرام شـدم يتيم،صاحبْ عزا،بي كس و غريب و اسير چه زود اين همه من صاحب مَقـام شدم كجا روم ؟به كه گويم ؟كه من در اين عالم بـه وقـت رفـتن تو روي ني ، امام شدم ✍ .
‍ . علیه السلام اگه‌من‌دوسِت‌نداشتم تو‌الان‌اینجانبودی توی مجلس عزاداری جدّ ما نبودی اگه‌من دوسِت‌نداشتم توباهام‌کاری‌نداشتی یه‌شبم اجازه‌ واسه گریه‌و زاری نداشتی من روی چشای تو دست کشیدم بتونی برا حسین گریه کنی من اجازه دادم هرسال اربعین بری بین الحرمین گریه کنی اگه دوست داری دیگه تموم بشه این همه بلا و‌ این عُسر و حَر‌َج خدارو به مادرم قسم بده بگو عجّل لولیّک الفرج روزی صددفعه برا—شما دعا میکنم با دعاهام از شما— دفع بلا میکنم انا‌الغریب ▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎ من پیش خدا براتو  آبرو‌ گرو گذاشتم تو برام کاری نکردی ولی من‌هواتو داشتم از خُدا بخواه تو روضه‌ها‌ یه بار منو ببینی مثه‌ابن مهزیار بیای و تو خیمه‌ام بشینی من همون امام مهربونی ام که کسی یادی ازش نمیکنه منم اون آب گوارا که براش کسی احساس عطش نمیکنه هزار و صد و نود ساله که من توی تنهایی دارم سر می‌کنم اشکِ خونین چشامو شب‌و روز نثارِ زینب مضطر می‌کنم درده که نامحرما _ سمت ناقه‌ش اومدن کربلا تا شهر شام _ عمّه‌ی مارو زدن https://eitaa.com/emame3vom/103526 👇
. شهرمدینه‌باز  دارُ العزا شد کریـم‌آل‌الله جانش‌فـدا شد ذکر فاطمه  شد وَاحَسَناه یاصاحب‌َالزّمان آجَرَک‌الله چه‌کرده‌باحسن  این‌زهر کاری! خون‌دل‌از دهان گردیده‌جاری طشت‌پُر ازخون  دهد‌ شهادت نداشته‌این‌امام  یک‌روزِ راحت او که زندگی‌اش مظلومانه‌بود ای‌کاش‌که‌تشییعش‌؛مخفیانه‌بود از‌ جسمش‌حسین؛ با اشک دیده هفتادچوبه‌ی تیر بیرون‌کشیده وصیّت‌هایش‌را آقای‌ما گفت در آخرین نفس ازکربلا گفت در بستر میگفت‌: با‌آه‌ِجانـکاه لایوم‌کیومکْ‌یا اَباعبدِالله در شیب قتلگاه وقتی که افتاد باران‌سنگ و تیر عذابش‌می‌داد سنان بانیزه  زد بر دهانش شمر آمد با خنجر افتاد به‌جانش .👇
. اَختر تابنده‌ی برج امامت حسن‌بن‌علی(۲) شَرَف‌الشّمس‌آسمان‌کرامت حسن‌بن‌علی(۲) نهایت‌ادب‌وحُسن‌و‌مِلاحت حسن‌بن‌علی(۲) پسر ارشد علی و زهرا ثمر اوّل درخت طوبی مثه‌ گردوئیه توی مُشت‌تو نه‌زمین بلکه خلقت و مافیها وقت‌تماشای‌تو حُسین حَظ می‌بُرده صـدای قرآن تو کوچه‌ رو بند آوُرده یوسف‌ومجنون‌کردی بسکه‌ وجاهت داری عالم‌و حیرون کردی بسکه سخاوت‌داری کریم آل فاطمه یاحسن _ بعد‌ علی زمام‌دار ولایت حسن‌بن‌علی(۲) شدی‌شبیه‌علی کوه‌صلابت حسن‌بن‌علی(۲) تکیه‌زده‌به‌نیزه‌ی‌توشجاعت حسن‌بن‌علی(۲) پیش‌توهریلی کمر خَم‌کرده جَمل از برق تیغ‌تو رَم‌ کرده بایدم باشه از تو اون زن بیزار آخه کی‌جزتو شَرّشوکَم کرده؟ تاویه رو همین‌که‌وقت‌جنگ هِی‌ کردی‌تو تُوو کسری‌از‌ثانیه اون‌شُتر رو پِی‌ کردی‌تو فاطمه‌گفت‌حَسن‌حَسن‌ شُور تو افلاک افتاد هُودج‌ آهنین اون‌ سلیطه رو خاک افتاد کریم‌آل فاطمه یاحسن _ https://eitaa.com/emame3vom/104905 👇
. جگرم می‌سوزه با روضه‌ی هفتم صفر که جگرگوشه‌ی فاطمه شده پاره جگر حق داره اگرکه از جون خودش سیر بشه کسی‌که یه دفعه با یه اتّفاق پیر بشه چه‌اتفّاقِ‌تلخی‌بود اون‌روزی‌که‌تو،مُوجِ‌دود امام‌حسن،می‌دیدشده صورتِ‌مادرش‌کبود حق‌داره‌خون‌جگر‌بشه صاحب‌چشم‌تربشه نشد برای مادرش توو کوچه‌ها سپر بشه پاره جگر امام حسن ____ نوکرا گریه‌کُنا حرفای من رو بشنوید روضه‌ی تَحیّر امام حسن رو بشنوید این‌طرف مادرم افتاده زمین غرق‌به‌خون اون‌طرف‌بابای‌من رو می‌بَرن کِشون‌کِشون مونده‌بودم‌کجا‌بِرَم؟ توموج شعله‌ها‌بِرَم مادرمو نجات بدم یا کمک بابا برم؟ جماعتی‌که‌مُرتدن توکوچه‌سمتم اومدن شبیه مادرم‌ منو با تازیانه می‌زدن پاره‌جگر‌امام‌حسن ____ ((بعد از اون جسارتی که شد به ناموس خدا من شدم عصای دست مادرم تو کوچه ها مادرم گفت حسنم تو مَحرم راز منی نکنه با بابات از این قصّه حرفی بزنی)) دوّمی‌حرف‌بد،می‌زد غرورِمن شده لگد آب‌خوش‌ازگلوی‌من پایین نمیره‌ تاابد یه‌دنیاغم توو دِلِمَـه زخم‌زبون‌حاصلمه گوشواره‌ی شکسته‌ی مادر من قاتلمه پاره‌جگر امام‌حسن ____ https://eitaa.com/emame3vom/104907 👇
. شب‌شهادتِ رسول‌اکرم شهرمدینه‌شد محیط‌ماتم زهرا می‌گوید وامُحمّداه یاصاحب‌َالزَّمان آجَرَک‌َالله استفاده‌نکن  از لفظ‌رحلت شهیدشده‌طبقِ نصّ‌ِروایت تا توانستند مَغمومش‌کردند عایشه‌وحفصه‌ مسمومش‌کردند لعن‌دائم‌به‌آن‌ پستِ‌بد بُنیاد که‌نسبت‌هذیان‌  به‌پیغمبر داد هرکس‌جُز‌ این دید واللهِ کور است حدیث‌ثقلین‌ دریای‌نور است روحش‌‌میخواهداز تن‌ پَر بگیرد باید‌عهد‌صبر از حیدر بگیرد درروز روشن دوزخ‌نشینان غصب‌حق‌می‌کنند از تو‌علی‌جان تحمّـل‌کن‌غم عُظـمای من را وقتی‌که می‌زنند زهرای‌من‌را سیلی‌خوردن‌را  باید ببینی آماده‌شو بهرِ خانه‌نشینی 👇
. رسیده‌ساعتای آخر من دیگه باید جمع بشه بستر من شبیه دُر میریزه از رو گونه‌ش اشک چشای تنها دختر من داره می سوزه       آخه من دارم فدا میشم داره می بینه      که از این قفس رها میشم داره می باره        که دارم ازش جدا میشم ای وای ای وای  قراره خونجگر بشه پشت این در       قراره بی پسر بشه بین کوچه            برای تو سپر بشه آجرک الله یا علی ابوتراب بیا بشین کنارم برا تو حرفای نگفته دارم دلم میخواد تو نفسای آخر سرمو رو سینه ی تو بزارم بعد من دشمن   دره خونه تو می‌سوزنه دل اطفاله    تورو بی حساب می‌لرزونه تورو دست‌بسته توی کوچه ها می‌گردونه تو بعد از من    تنهاترین میشی علی با درد و داغ   دیگه عجین میشی علی میبینم که    خونه نشین میشی علی آجرک الله یاعلی شما که جز خون جگر ندارین نمیگم از فردا خبر ندارین درسته محتضر شدم ولیکن از رو سینه م حسین و بر ندارین نفسِ آخر     محو چشمای سیاهشم با همین حالم  بیقراره اون نگاهشم از همین حالا    پریشونِ قتلگاهشم ای وای ای وای   که ذبح از قفا میشه توی گودال        مُقطّعُ الاعضا میشه زیر آفتاب   سه روز تنش رها میشه آجرک الله یا علی 👇
. . قرار دل بی‌شکبیم سلام امام زمان غریبم سلام میدونم‌صدامو داری‌میشنوی حبیبم سلام سلامم به غمهای بی انتهات به‌خون‌گریه‌های‌ رَوون‌ از چشات تو مظلوم‌تری از حسین شهید بمیرم برات پریشون‌حال و غمگینی پای روضه‌ که می‌شینی ماها می‌شنویم امّا تو مُصیبت‌هارو می‌بینی ‌کِی میشه گمشده‌ی خیمه‌نشینم؟ بین این گریه‌کُنا تورو ببینم؟ قدّ یک لحظه کنار تو بشینم یاصاحب‌الزمان آجرک الله ـ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦ دلیل قبولیِ اعمال من تو دلواپسی واسه احوال من رسیده چقدر خیر تو دائماً به امثال من تو داری هوای دل زار مو جلو می‌بری با دُعات کارمو تو‌ نورانی کردی با یادت خودت شب تارمو دوسِت دارم بی اندازه غمت دنیـامو می‌سازه بَدم امّا خاطر جمعم که آغوشت واسم بازه امیدم اینه یه روز تورو ببیبنم تا زخاک پای تو بوسه بچینم به همین امید تو روضه ها میشینم یاصاحب‌الزمان آجرک الله ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍️ شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
. دیدی که اومدم، سر مزار تو  خیمه زدم داداش،بازم کنار تو اگرکه اومدم همراه دخترات فقط میخوام زیاد گریه کنم‌ برات گریه کن؛به حال زارم داداش   دل بیقرارم داداش چل روزه که در غمت    ابر بهارم داداش بی تو_توی کوفه و شام  خیلی_به ما شد احترام بُردن_مارو نامردا تو بزم حرام --------------------------------------- زخم دل منو ؛ هی میزدن نمک  این چل روزه همش ؛ سیلی بود و کتک بد سیرتا داداش ماهارو بد زدن تا شد به پهلویِ زینب لگد زدن گریه کن؛ کبوده زیره چشام   رمق نداره نِگام عمداً میبُردن مارو    هرجا که بود ازدحام خَستم_بُریده طاقتم   ای وای_خَمیده قامتم میگن_عوض شده نمای صورتم https://eitaa.com/emame3vom/105667 ........................ . علیهاالسلام حالا که اومدی، تو رو خدا نرو صفا دادی بابا، امشب خرابه رو حالا که اومدی ، دیگه پیشم بمون دست رو سرم بکش، بگو رقیه جون بابایی، منو تو آغوش بگیر، از قدیما حرف بزن راستی حواسم نبود، تو که نداری بدن بابا، توی این روزگار بابا، دیگه تنهام نذار بابا،رها کن من رو از این شام تار بابا،حسین بابا حسین زخمی شده سرم، در نمیاد صدام چشام ضعیف شده ، درد می‌کنه پاهام زخمی شده سرت ، سوخته چرا موهات خاکیه صورتت، خونی شده لبات بابایی، جز این لبای سالم، شدم منم مثل تو هی میزنم رو لبام، تا که بشم مثل تو مثل، تو که بی کفنی تنها، دارم یه پیرهنی بابا، بگو من ذالذی ایتمنی ✍ .👇
. پاشو برادر   ببین که از راه   رسیده مهمون با رُخ نیلی   با تنِ مجروح    با چشم گریون برگشتم‌حسین منی‌که‌چهل روزه که بی‌برادر گشتم‌حسین منی‌که‌چهل‌روزه از غم تو سرگشته‌م‌حسین منی‌که‌چهل‌روزه‌بعدتومُضطر گشتم حسین یه اربعینه داداش آواره ی صحراهام دویدم از بس رو خار رمق نداره پاهام حسین مظلوم من _______________________________ ازوقتی‌دق‌کرد کنج‌خرابه  رقیّه سادات طوری شکستم عصای دستم  شدن یتیمات موهام شد سفید شبی که سر تو با طبق توی ویرونه رسید شبی‌که‌رقیه دست‌رو زخمای حلقومت کشید شبی‌که‌ دختر تو گرسنه و‌ تشنه شد شهید موهام شد سفید کفن ندادن واسش هرچی‌که‌خواهش‌کردم با‌اون‌لباس‌سوخته  گُلت رو خاکش‌کردم حسین مظلوم من _______________________________ چها نکردن خودت‌که‌دیدی‌   چی بگم ازشام زینب‌و بازار   زینب‌و تحقیر   زینب‌و دشنام غربت تا کجا؟ هی‌جسارت‌به‌بابامون‌میکرد شمر بی حیا سر تو چندین بار اُفتاد از روی نیزه ها مگه یادم میره اون چوبدستی و طشت طلا غربت تا کجا؟ طناب‌وبازوی‌من  اصلاًمگه‌امکان‌داشت؟ کاش‌که‌غمهای من یه نقطه‌ی‌پایان‌داشت https://eitaa.com/emame3vom/105682 .👇
امام حسین ع
#خوش آمدی تو از سفر بابا.. #حاج_حسن_جمالی #روضه و #زمزمه_حضرت_رقیه سلام الله علیها به نفس مرحوم حا
. چه خوب میشد الان حرم بودم مهمون شاه با کرم بودم دخیلِ صاحبِ عَلَم بودم   جاموندم امسال از خرمنِ تو خوشه‌چین بودم زائر صبح اربعین بودم پا سفره ی امّ البنین بودم   بودم سبک‌بال غَم پُشت غَم نشسته رو سینه‌م میرم یه گوشه تنها می شینم تصویر کربلا رو می بینم    گریه م میگیره یادش به‌خیر اون اربعین‌هایی که کردی در حَقّم تو آقایی به یاده گریه هام توو تنهایی گریه م میگیره ________________________________ هی غصّه خوردیم این شب و‌ روزا توو کربلای با صَفات آیا ؟ فقط برا ما جا نبود آقا؟   دورت بگردیم درسته که دلامون آشوبه همه‌ش برات توو سینه میکوبه هرچی‌که‌تو‌بخوای‌همون‌خوبه  دورت‌بگردیم ماهام مثه بقیّه دل داریم از دوری کربلا می‌باریم سرروی‌زانومون‌که‌میذاریم  به یادتونیم فدای نور صورت ماهت بااینکه نیستم یار دلخواهِت منو به خاکبوسی درگاهت کِی می‌رسونیم؟ _______________________________ سلام عزیز مادره زینب سلام شهید بی سره زینب بلند شو ای برادره زینب  لشگرت‌اومد شهیدقطعه‌ی‌قطعه‌ی‌گُودال حالا که اومدم پریشون‌حال میشه بیـای برای اِستقبـال؟ خواهرت‌اومد باور میکردی من زمین‌گیرشم؟ یه مرتبه شـکسته‌شم؛پیرشم اسیر دست غُل و زنجیرشم... ای کوه‌غیرت باور میکردی من گرفتارشم؟ کَت‌بسته؛راهی سمتِ بازارشم یا وارده مجلس اغیارشم؟...  ای کوه غیرت خبر داری ای دلبره زینب؟ چها گذشت به معجره زینب به عشق تو شکست سر زینب... آرامش من کجان جوونهای بنی هاشم؟ عبّاس و عون و جعفر و قاسم که دور من میچرخیدن دائم... آرامش من دنیا توچشمم تیره و تار شد وقتی که شمر قافله سالار شد زَجرِقَسّیُ‌القَلب‌جلودار شد... عذاب کشیدیم رو لاله‌ی گوشهایی پاره ست لخته ی خون بجای گوشواره ست این قافله چل روزه آواره‌ست...همه بریدیم ✍ .
. ✍ سبک به سمت گودال از خیمه دویدم من ... (سلامٌ علیٰ قلبِ زینبِ الصبور) ─‌‎═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ چهـل روزه داداش تـو رو صـدا کردم ســرت به نِــی دیدم فقــط دعا کردم که تــا ببــینم باز کــرب و بــلای تو بپــا کنـــــم بــزمِ عـــزا بـــرای تو غریب خواهـــر وای(۴) ─‌‎═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ رسیـــدم و دیــدم مـــزار غمبـــارت مونده به دل،داداش،حسـرت دیدارت چــه غــــربتی داره کـــرب و بـلای تو خــواهــر گـریـونـت بشــه فـــدای تو غریب خواهـــر وای(۴) ─‌‎═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ پاشـو ببیـن ، زیـنب خمیـــده از داغت جون به لب خــــواهر رسیده از داغت سفید شده از غـم، مـوی ســرم داداش آتیـــش زده داغـت بـر جـگــرم داداش غریب خواهـــر وای(۴) ─‌‎═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ روی دلـم داداش یـه بغـض سنگــینـه دلخـوشـی من ایـــن پیــرهن خـونینه به غیــرِ پــــیراهن ، چیــزی نـدارم من ســرِ مــــزار تو هـــدیـــه بیـــارم من غریب خواهـــر وای(۴) ─‌‎═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ رسیــده ام امــا رقیـــه جــــا مــونده خــــرابه و داغــش دلم رو ســوزونده شبونه از بـس که تو رو صدا میکـــرد بـرای دیـدارت خــدا خــدا مـی کــــرد امــان از این غــربت (۴) ─‌‎═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ میگفت که خواب دیدم بابارسید از راه خــرابــه روشــن شــد ز نــور ثــارالله شــدی همــون شب در خـرابه مهمونش ســـرِ تو رو دید و به لب رسید جونـش غریب خواهـــر وای(۴) ─‌‎═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ چهــــل روزه اما دوباره عـاشـــور است توی دلـــم بازم کــرب و بــلا بر پاســت دوبــاره گـــودال و روضـــه و واویــلا بُنَـــیَّ می خــونـه مــادرمـــون زهــــرا غــریب مــادر وای (۴) ........................ اربعین آمد... حرم، آغوش خود را باز کرد باز، دردم را برای یک نفر آورده ام سالها صبح و غروبی گریه کردم با حسین سالها نان از تنور روضه در آورده ام کربلا و شام و کوفه زیر پای زینب است آنکه می گوید حسین؛ درد کمر آورده ام گریه کرد و گفت؛ راهم را سریعاً واکنید سر برای جسم مفقود الاثر آورده ام آنقدر اهل و عیالت تازیانه خورده اند از کبوترهای تو یک مُشت، پَر آورده ام ............... . علیه السّلام ((ای دستگیر مردم بی دست و پا حُسین)) دستم بگیر محض رضای خدا حُسین راه تسلّی دل من غیر گریه چیست؟ حالا که روزی ام نشده کربلا حُسین روزی نداشتم که بدون تو سر شود از‌ لحظه‌ای‌ که‌با‌تو شدم‌ آشنا‌ حُسین جُز دوری‌از خدا‌به‌خداحاصلی‌نداشت جُز دورِ تو پرید دلم هر کجا حُسین گرم‌است‌پُشت‌من‌به‌تو‌ ای‌کوه‌معرفت گرچه‌همه‌زدند به من پُشت‌ِ پا حُسین تاانتها به‌مَرحمت گریه‌ با‌ من‌ است شوقی‌که‌داشتم‌‌به تو از ابتدا‌ حُسین داروی دردهای بدون دوای من چیزی‌به‌غیر تُربت‌ِتو نیست"یاحُسین" ((دربارگاه‌قُدس‌که‌جای مَلال نیست)) شیون کنند در غم تو انبیا حُسین حور و ملک به صورت خود لطمه می‌زنند با ضجّه‌های حضرت خیرُالنّسا حُسین مادر گرفته بود سرت را به دامنش که شمر ذبح کرد تورا از قفا حُسین این غم کجا بَریم که قبل از شهادتت لِه شد تن تو زیر سُمّ اسب‌هاحُسین .................... . علیه_السلام مِن أینَ لِیَ الخیر به غیر از حرمت مِن أینَ لِیَ النَّجاة جز کهف غمت آن گونه که شیرینی عمرم شده ای باید بشمارم همه دم مغتنمت در سینه ی من که زنده از ماتم توست مانند غمت، نیست غمی با عظمت ای سوره ی فجر، علت بسط جهان زنده شده عالم از دمِ صبح دمت آن عشق مقدسی که در بزم شهود لطف علوی زده برایم رقمت دیدی که کسی مرا خریدار نبود گفتی که بیا روضه، خودم می خرمت برکت بده با یک نظرت بر قدمم تا اینکه شوم نوکر ثابت قدمت با گریه، تمنای شهادت دارم انداخته بر طمع، مرا هم کرمت وا شد گره های کور از زندگی ام دادم به رقیه هر زمانی قسمت تا میر و علمدار غمت عباس است بالاست همیشه تا قیامت علمت یک عمر ازین روضه بهم ریخته ام در قتلگهت ریخته قاتل بهمت آن گونه تنت پخش به صحرا شده که مانده چه کند عقیله با جسم کمت اصلا به چه رویی جلوی مادر تو بردند لباس از بدن محترمت ✍ .
. {ای دختر و خواهر ولایت آئینه‌ی مادر ولایت در اَرض و سما ملیکه،درقُم آرام دل امام هفتم} ای‌آبـرویِ‌کُـون‌ومکـان،حضرت‌ِمعصومه لال‌است‌به‌وصف‌تو‌زبان،حضرت‌ِمعصومه همشیره‌ی‌خورشیدِجهان،حضرت‌ِمعصومه یاحضرت معصومه۳ کار نگاه‌ِتونه ذرّه‌پروری از‌ هر نظر دقیقـاً مثه‌ مادری مصداقِ عینیِ سوره‌ی کوثری از‌ هر نظر دقیقـاً مثه‌ مادری بانو،شفیعه‌ی‌همه‌توو محشری از‌ هر نظر دقیقـاً مثه‌ مادری مُولاتنا یا‌(اُختُ‌الرّضا)۳ ...... {{مریم به برت اگر نشیند این‌منظره‌را مسیح بیند سازد به سلام قدّ خود خم اوّل به تو بعد از آن به مریم}} سرچشمه‌ی‌جوشانِ‌عطا،حضرت‌معصومه ای‌سَیّده‌ی هردو سرا ،حضرت‌معصومه کُفوی تو نداری‌به‌ خدا،حضرت‌معصومه یاحضرت معصومه۳ بنت خدیجه‌ای زینبِ‌ دیگری از‌ هر نظر دقیقـاً مثه‌ مادری جنس فضائل تو بوده حیدری از‌ هر نظر دقیقـاً مثه‌ مادری بانو کریمه‌ی آل پیمبری از‌ هر نظر دقیقـاً مثه‌ مادری مُولاتنا یا‌(اُختُ‌الرّضا)۳ ........ {{در كوى تو زنده ، جانِ مُرده بر خاك تو عرش سجده بُرده در قصر تو جبرئيل حاجب زُوّار تو را بهشت واجب}} حق،اسمتو روعرش‌نوشت،حضرت‌معصومه با نور وجودت‌رو سرشت،حضرت‌معصومه ای‌قُم زِحضور تو بهشت،حضرت‌معصومه یاحضرت معصومه۳ آرامش دل موسیِ جعفری از‌ هر نظر دقیقـاً مثه‌ مادری بر گردنم تو داری حقّ مادری از‌ هر نظر دقیقـاً مثه‌ مادری بیخودکه نیست تو بدون همسری از‌ هر نظر دقیقـاً مثه‌ مادری مُولاتنا یا‌(اُختُ‌الرّضا)۳ .👇
. بانوی‌باکرامت  شفیعه‌ی قیامت مُعادله بهشته  توو حرمت زیارت بُریدم از همه عالم   رو آوردم به این در ((سَلامُ‌اَلله‌عَلَیکِ‌‌یا  بِنت‌َمُوسی‌َبن‌ِجَعفَر)) بی‌بی‌جان مریم‌قبیله‌ای/تالی‌عقیله‌ای/بانوی‌جلیله‌ای یامعصومه عالمه؛محدّثه/تُربتِت‌مُقدّسه/لطف‌توبرام‌بسه یامعصومه ((کریمه‌ی‌آل‌علی‌یامعصومه)) ....... اطراف حائر تو       میگرده زائر تو ۱۴معصوم‌میان‌قم  فقط‌ به‌خاطر تو توو صحن‌ِتو میاد‌ صُوتِ خوشِ‌ساقیِ‌کوثر ((سَلامُ‌اَلله‌عَلَیکِ‌‌یا  بِنت‌َمُوسی‌َبن‌ِجَعفَر)) بی‌بی‌جان حضرت‌ِمُطهّره/عُلیا مُخدّره/ای‌پناه‌آخره- -درماندگان بیکرانِ‌عصمتی/صاحب‌ولایتی/به‌تومیگه‌عَمَّتی -صاحب‌زمان ((کریمه‌ی‌آل‌علی‌یامعصومه)) ......... قم‌باتوشد بی‌بی‌جون  مأوای‌فاطمیّون همجواریت‌براماست  برکاتش فراوون برامون مادری کردی مثل زهرای اطهر ((سَلامُ‌اَلله‌عَلَیکِ‌‌یا  بِنت‌َمُوسی‌َبن‌ِجَعفَر)) بی‌بی‌جان ای‌ولی‌نعمت‌ما/زینب‌امام‌رضا/بانی‌کرببلا برا مایی میدونن‌که‌زائرات/صحن‌ایوان‌طلات/داره‌مثل‌عتبات/چه‌ صفایی ((کریمه‌ی‌آل‌علی‌یامعصومه)) ✍ .👇
Fadaeian_Haftegi_14030719_01.mp3
42.99M
شاخه طبع خزان دیده من بار نداشت شاخه‌‌ی طبع خزان‌دیده‌ی من بار نداشت چشم آلوده‌ی من فرصت دیدار نداشت رو به مهتاب نشد روزنه‌ای باز کنم قفسِ ظلمت من رخنه‌ی دیوار نداشت چَنگ انداخته‌ام دامنِ تنهایی را منِ بی‌کَس‌شده از بس که کس و کار نداشت آه! آدینه‌ی بی‌تو شده آئینه‌ی دِق کاشکی جمعه تواناییِ تکرار نداشت در بساطم چه کنم کهنه‌ کلافی هم نیست یوسف گمشده‌ام گرمیِ بازار نداشت آبروریزیِ من شُهره‌ی آفاق شده مثل من هیچکسی وضعِ اَسَفبار نداشت از سَرِ بی‌خِرَدی قلب تو را می‌شِکَنَم وَرنه این عاشقِ بی‌فکر که آزار نداشت گریه کردم که مگر بار مرا هم بخری دلم این ظرف ترک‌خورده خریدار نداشت! امر کن! یک نفری پای غمت می‌میرم تا نگویند که فرمانده‌ی من یار نداشت مثل سیِّد حسنت، گَرم بغل کن من را یا کریمی که عروجش غمِ آوار نداشت لحظه‌ی آخرم ای کاش کنارم باشی... چه کند گر که مریض تو پرستار نداشت شیوه‌ی مَرگ مرا شاهِ نجف می‌داند سَر تمّار به جز نخل علی، دار نداشت مَست انگور نجف، دور علی می‌گردم شدّت طوف مرا چرخش پرگار نداشت این دلِ دربه‌درم تنگِ حسین است فقط کربلا رفتن من این‌ همه اصرار نداشت! جان آن مادرِ افتاده دَمِ در، برگرد آنکه با قامت خم طاقت پیکار نداشت شیشه‌ی عُمر علی با لگدی سخت شکست لااقل کاش درِ سوخته، مسمار نداشت ✍ شلاق خورد بس که‌ در آن‌ کوچه‌ از سپاه شلّاق‌ خورد بس که‌ در آن‌ کوچه‌ از سپاه انگشت‌های فاطمه بی‌جان شدند آه! قنفذ به بال زخمی بانو نکرد رَحم شمشیر در غلاف به بازو نکرد رَحم دنیا خراب شد به سَر شاه لافَتیٰ از هوش رفت حوریّه‌اش بین کوچه‌ها
. سلام_الله_علیها تو بستر به سختي نفس ميكِشي تو اين لحظه ها شكل مادر شدي الان خوب حس ميكنم واسه چي تو زهراي موسي بن جعفر شدي چقدر زوده پرپر شدن واسه تو چقدر زوده واست خميده شدن شدي فاطمه تا كه سهمت باشه تو سِنّ جووني شهيده شدن چقدر داغ ديدي تو يك نصفه روز با اينكه دلت هيچ طاقت نداشت بازم شُكر كه مثل زينب ديگه تَـهِ داستانت اسارت داشت شنيدن كه داري مياي سمت قم برا پيشوازت همه اومدن تا سايه ت رو حتي نبينه يه مرد زَناشون همه دور تو صف زدن زمين قم اون روز تو چشم خلق گمونم كه هم رتبه ي عرش بود با فرشاي با ارزش و قيمتي مسير عبور شما فرش بود قم از كوفه و شام بيزار بود كه گل ريختن پيش پات مَردُمِش تا موسي بن جعفر رو راضي كُنَن چه ها كه نكردن برات مَردُمِش برات بهترين جاي شهر قم و قُرُق كرد مُوسيٰ بن خَزرج،كه ما نباشيم فردا خجالت زده مثه كوفيا و مثه شاميا شدي زينب ثاني امّا ديگه خرابه نشيني نصيبت نشد روي نيزه ديگه سر مَحرمات قراره دل بي شكيبت نشد تو هرجا كه شيرخواره ديدي دلت حسابي شكست عين خانوم رُباب ولي ديگه با دست بسته نبُرد تو رو هيچ كس توي بزم شراب .. ✍ .
. ناسپاسی ست اگر مایه ی عارش باشیم بی تفاوت به غم ایل و تبارش باشیم اُف به دنیا که نشد آینه دارش باشیم ((با کدام آبرویی روز شمارش باشیم)) ((عصرها، منتظر صبح بهارش باشیم)) هر کسی رابطه با عالم بالا دارد دل و دین در گِرُوِ حضرت مولا دارد دوست از دوست فقط دوست تمنّا دارد ((کاروان سحـرش مال هـمـه،جـا دارد)) ((تا که جا هست،چرا گرد و غبارش باشیم؟)) درد اینجاست که از بس دل ما بی درد است یازده قرن گذشته ست و بیابان گرد است این همه غم چه به روز دل او آورده ست؟ ((سالها منتظر سیصد و اَندی مرد است)) ((آن قَدَر مَرد نبودیم که یارش باشیم)) سر و کارش که به ما مردم خودخواه افتاد یوسف از جهل خودی ها به تَهِ چاه افتاد پس به زندان نه به اکراه به دلخواه افتاد ((سال ها در پی کار دل ما راه افـتاد)) ((یادمان رفت ولی در پی کارش باشیم)) گیرم از لطف به ما نیز کمالاتی داد فرصتی در پی جبران خساراتی داد موقع گریه به ما حال مناجاتی داد ((گـیرم امروز بـه ما اذن ملاقاتی داد)) ((مرکبی نیست که راهی دیارش باشیم)) چه قَدَر گوش نواز است صدای قدمش! همه گویند که ((عشق است صفای قدمش)) می نویسیم پس از سجده به جای قدمش ((ما چرا؟ خوبترین ها به فدای قدمش)) ((حیف او نیست که ما میثم دارش باشیم؟)) سحری هم دَرِ این خانه به ما جا بدهید مژده ی وصلِ مرا با گُلِ زهرا بدهید گرچه امروز به ما وعده ی فردا بدهید ((اگـر آمـد خـبـر رفـتـن مـا را بـدهید)) ((به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم)) تضمینی از غزل مهدوی استاد علی اکبر لطیفیان 🌹 ........................... . چشم بر هم زدم جوانی رفت از دلم شورِ بیکرانی رفت آن شبانگاه های پر تسبیح آن سحر های آسمانی رفت لحظه ای غافل از وصال شدم یار، همراهِ کاروانی رفت تا به خود آمدم زدم به سرم کِی خدا عشقِ جاودانی رفت جای ماندم زِ نینوای حسین کاش پرپر شوم برای حسین ✍ .
. سیّدةُ الجلیله حور و ملک به رشته‌های چادرت دخیله سیدةُ الجلیله اسم تو رمز جوشش چشمه‌ی سلسبیله سیّدةُ الجلیله جاروکش خونه‌ی تو حضرت جبرئیله اُمّ‌أبیهای‌ِپیمبر؛یازهرا قوّت‌ِ‌بازوانِ‌حیدر؛یازهرا شأن‌نزولِ‌آیه‌ی‌تطهیری‌تو حضرتِ‌صدّیقه‌ی‌اَطهر؛یازهرا مادر‌ِ اهل‌بیت به‌خدا‌‌قسم‌تویی تو محورِ اهل‌بیت مادر‌ِ‌ اهل‌بیت همه‌میگن‌به‌ شما تاج‌سرِ‌ اهل‌بیت یا مولاتی یافاطمه فاضلة‌ُالرّشیده فوق جلالتت کسی جلالتی ندیده فاضلة‌الرّشیده خدا تورو فقط برای خودش آفریده فاضلة‌الرّشیده ولایت علی به دست تو به ما رسیده شهیده‌ی‌راه‌ِولایت؛یازهرا مُعجزه‌ی‌نابِ نبوّت؛یازهرا سعادتی‌بهتر‌ازاین‌تو‌عالم‌نیست به‌سمت‌تو‌شدم‌هِدایت؛یازهرا مادرِ کائنات پدرت تمام‌قد بلندمیشه‌ پیش‌ِپات مادر کائنات همه‌ی داروندارمون‌ فدا بچّه‌هات یامولاتی یافاطمه فاطمه‌عصمت‌ُ‌الله فاطمه‌ناموس‌علی فاطمه‌حجّتُ‌الله فاطمه عصمت‌ُالله نصّ‌ِ‌حدیثه‌ تویی الگوی‌ِبقیّتُ‌الله فاطمه‌عصمت‌ُ‌الله مُحافظ حُرمت تو حضرتِ‌غیرتُ‌الله درک‌ِ تو از عقل‌فراتر؛یازهرا شأن‌ِ تو ماورایِ باور؛یازهرا رو ناقه‌ای که سرتاپا غرقِ نوره میای‌سواره‌‌توی‌محشر؛یازهرا مادرم فاطمه مریم و هاجر و حَوّان براتو خادمه مادرم فاطمه راضیه؛مرضیه؛ حوریّه‌ای و عالِمه یامولاتی یافاطمه .👇
. این روزهای روضه پرور را تحمّل کن اين غُصّه هـاي نامكـرّر را تـحـمّل كن از شرح حال من نپرسي بهتر است امّا حـالِ منِ بی تابِ مُـضطر را تحمّل کن اي رو به قبله!رو به من آورده تنهایی اين غربتِ پُـر رنگِ حيدر را تحمّل كن جان همان چشمي كه كم سوتر شده از قبل خون گريه هاي تلخِ همسـر را تحمّل کن پهلو به پهلو کردن تو دردسرساز است اين دردهاي بين بستـر را تحمّل کن در را نشُستم تا بماند عطر تو بر آن ياسِ مُعطّـر، سُرخيِ در را تحمّل کن چون گردنت از کار افتاده ست!جان من حرکت نکن ، سنگـینی سر را تحمّل کن يا كه مزن بر موي زينب شانه يا چون من آشفـتگيِ موي دختر را تحمّل كن آه!اي پرستوي مهـاجر موقع كوچ است پس بارِ مَرهم بر تنِ پَر را تحمّل كن ديروز اگر از ناله ي محسن شدي بيهوش فـردا تلــظّي هاي اصغر را تحمّل كن اي، ازدحام جمعـيت در كوچه را ديده دور حسینت ، فـوجِ لـشگـر را تحمّل کن گیسو پریشان کن ، ولی جان علی ، زهرا وقتی که می بُرّند حنجر را تحمّل کن ✍ .
. یافاطمة الزهرامولاتی اغیثینی حال سوگواری بده اذن گریه‌ زاری بده به‌چشمای‌مااین شبا بارون بهاری بده لیاقت‌بده‌که‌امسال رزقمون اضافی بشه تااگه کوتاهی کردیم اینجوری تلافی بشه نمیشم جدا من از روضه‌هات ایشاالله یه روز می‌میرم برات یافاطمة الزهرامولاتی اغیثینی رنگ‌خوشی‌رو ندیدی شبیه پیرا خمیدی چی‌به‌سرت‌اومده‌که دل‌از علی هم بریدی به‌درد پهلو دچاری رنگ‌به‌صورت‌نداری معلومه‌ازلَحن‌حرفات دیگه‌رو‌ به‌احتضاری غم من رو از نگاهم بخون عزیز دلم کنارم بمون یافاطمة الزهرامولاتی اغیثینی ببین‌که‌ازپانشستم توو چارسالگی‌شکستم مرگ‌من‌اون‌وقتی‌بودکه‌ چارتاکفن دادی دستم ناحلةالجسمی ای وای باکیة‌‌العینی مادر دلشوره داری بمیرم به فکرحسینی مادر دعاکن براش که عطشان نشه تنش پیش چشمم عریان نشه یافاطمة الزهرامولاتی اغیثینی https://eitaa.com/emame3vom/110377 👇
. زمینه دنیای علی زهرای علی ای همنفس‌و همتای علی هی طلب مرگ از خدا نکن ای نور دلم روزگار من رو سیا نکن ای نور دلم ای یار علی دلدار علی واکن تو گِر‌ِه از کار علی ای پشت و پناهم بعد‌ تو،من بیچاره میشم با رفتن تو‌ همراه غمی همواره میشم آرامش خاطر من جون‌دادی به‌خاطر من شکسته بال و پر تو پرستوی مهاجر من «داروندارم فاطمه بمون کنارم فاطمه» —————————————————— همراز علی دمساز علی پایان علی آغاز علی میشه یکم از درداتو باهام قسمت بکنی به دیدن مظلومیّت من عادت بکنی ای خون به جگر ای کشته پسر رَدِ خون تو دیدم روی در یادم نمیره اون ساعتی که گوشواره شکست یادم نمیره سیلی به تو زد ثانی با دو دست حورای شکسته پهلو میسازی با درد بازو خورده‌سرتو به دیوار نشونه‌شَم زَخم اَبرو «داروندارم فاطمه بمون کنارم فاطمه» —————————————————— بند سوم از زبان حضرت زهرا سلام الله علیها ای تاج سرم ای همسفرم وقته سفره باید بِپَـرم غصه نخوری از اینکه قدم پای تو خمید گریه نکنی شد موی سرم واسه تو سفید ای‌مرد‌جهان مظلوم زمان در فکر توام هستم نگران بعد من فقط تنهاییه که مأنوسه باهات مرهم دل دخترم میشه اشکای چشات زخم سینمه مدالم دیگه فارق از ملالم یه‌خواهش‌دارم‌عزیزم بگوکه‌کردی‌حلالم «میرم از کنارت علی خدانگهدارت علی» https://eitaa.com/emame3vom/110379 👇
. مادر عالم امکان زهرا جنّت و کوثر و رضوان زهرا ظاهر و باطن قرآن زهرا تفسیر و تأویل و تبیان زهرا ای_همتای شیر خدا خاتون هردو سرا محتاجن روز جزا انبیا هم به شما ای_آبروی ثَقَلین بر احمد قرّةُ العِين بضعه‌ی‌ختم‌رُسُل اَنتِ اُمّ‌الحَسَنین آسمان لطف و رحمت دریای وقار و عصمت روضه‌های تو دلیل شیعه‌ها برا برائت گرچه‌کعبه‌ی‌عفافی دور علی در طوافی تو هولِ محشر برماست یه‌گوشه‌چشم تو کافی یافاطمة‌الزهرا ___ قدرت بازوی حیدر زهرا راحت جان پیمبر زهرا تو خود آیه ی تطهیری و نسل تو پاک و مطهر زهرا ای_سَیّدةُ‌النُّجَباء سرتاپا حجب‌و حیا ‌گفتن‌که نور شماست مُشتَق از نور خدا این_جمله‌ازعشق‌منه حجّت بن الحسنه گفته في بنتِ رسول لي‌اُسوةٌ‌حَسَنه مالک فرات و نیلی همکلام جبرئیلی ذکرصبح‌و شام‌شیعه یافاطمه‌اِشفَعی‌لي بسکه مهربونی مادر واسه‌ی نجات نوکر ریشه‌های چادرت رو پهن‌میکنی‌تو مَحشر یافاطمة‌الزهرا ____ https://eitaa.com/emame3vom/112058 👇
. هم ، دستِ تو افتاده است از كار مادر هم ، كارِ اين خـانه شده بسيار ، مادر روزت شبيه نيمي از روي تو شب شد از بس كه ديدي روز و شـب آزار مادر طوري گُلابِ چشم تو پاشـيد بر در كه از خجـالت ، سُرخ شد ديـوار مادر درخون نشستي،سِيلِ خونين راه افتاد از چشـمهاي حيــدر كــرّار، مادر تنها خدا، تنهاپدر، تنها تو ،هستيد ---تنهــاتر از تنهـاترين سردار ، مادر در خواب ديشب از لب مُحسن شنيدم رازي كه پنهان كردي از مسمار مادر بادردِ سر، بادردِ گردن، دردِ پهلو هر شب نشستي تا سحر بيدار مادر مي سوزد از هُرم تنت لبهاي زينـب مي بوسَمَت اين روزها هربار مادر حالا كه بابا رفته بيرون جانِ بابا يك لحظه اين پوشيّه را بردار مادر تنها نه سقفِ خانه،مي دانم پس از تو دنيا شود روي سرم آوار مادر از پاي اين بستر رسيدم پاي مـقتل ديدم كه سالارم شده بي يار مادر آن دم كه ديدم شمر آمد سمت گودال شـد بند قـلبم پاره ، چشـمم تار مادر خون حُسينت را درون شـيشـه كردند سرنيزه هاي وحشي و خونخوار مادر .
. . پروانه سوخت در دل شعله...، پری نداشت فرجام عشق عاقبت بهتری نداشت فرهاد را مُصیبتِ شیرین هلاک کرد درد فراق‌دیده که درمانگری نداشت ایمان به بازگشت تو کمرنگ‌تر شده این شهر مثل قبل به تو باوری نداشت گشتم سراغی از تو بگیرم ولی چه سود جز نرخ نان کسی خبر دیگری نداشت از این به بعد یک‌نفری آه می کِشَم دیگر مگو که داغ تو غم‌پروری نداشت پیرم ولی به درد ظهور تو می خورم شاید کسی برای تو چشم تری نداشت سر را برای آمدنت نذر می کنم شرمنده‌ام ، گدای تو سیم و زری نداشت طوفانِ نفس ، قایق روح مرا شکست کشتیِ موج‌‌دیده ی من لنگری نداشت آنقَدر بی ملاحظه ام وقت معصیت!... اصرار بر گناه مرا کافری نداشت من را ببخش ، خادمِ خوبی نبوده ام این روسیاه ظرفیت نوکری نداشت در اوج بی توجهی ام ، دوست دارمت! دلداده ات شبیه به تو دلبری نداشت بیچاره می شدیم اگر فاطمه نبود سَرخورده بود کودک اگر مادری نداشت کیفی نداشت عالم اگر که نجف نبود لطفی نداشت خِلقَت اگر حیدری نداشت فریاد می زنم دمِ ایوان طلا : عــلــی! طعم مِی ضریح تو را ساغری نداشت آشفته ام ، علاج دلم خاک کربلاست شهری که پادشاه شریفش سری نداشت آقا تو را قسم به پناهِ علی ، بیا یاسی که تاب حمله‌ی زجر‌آوری نداشت با ضربه‌‌ی لگد دو سه تا دنده خُرد شد... دیگر مدار اهل کسا محوری نداشت عج ✍ ........... . با اینکه پیکرِ پسرش بوریا شود عریان به روی خاک بیابان رها شود با اینکه از قضیّه خبر داشت فاطمه با اینکه دردِ دست و کمر داشت فاطمه پا شد برای امرِ مهمی وضو گرفت آهی کشید و بغضِ بدی در گلو گرفت صندوقچه ی لباس و کفن را که باز کرد نفرین به اهل کوفه و شام و حجاز کرد میدید فاطمه شده پنجاه سال بعد در قتلگاه آمده سرباز اِبن سعد با نیزه اش به روی تن شاه میکشد نقشه برای پیروهن شاه میکشد زهرا که دید واقعه را سوخت عاقبت با آه و گریه پیروهنی دوخت عاقبت با بازوی شکسته ی خود... روزِ آخری با چشم نیم بسته ی خود... روزِ آخری پیراهن حسین خودش را قواره کرد گریه برای آن بدن پاره پاره کرد هر سوزنی که رفت به دستش دلش شکست میدید نیزه ای وسط سینه اش نشست پیراهنش همینکه به زیر گلو رسید در قتلگاه پنجه ی قاتل به مو رسید تا روی پیکر پسرش یک سپاه رفت خولی رسید و فاطمه چشمش سیاه رفت ................ هرچندکه‌از جان وجهان‌سیر شدم در اوج جوانی‌ام زمین‌گیر شدم با این‌همه‌غم‌که‌دیده‌ام،خوشحالم چون،پای‌امام بی‌کَس‌ام پیر شدم ✍ .
. توو حیات‌ خونَمون‌ تابوتِ‍‌ـتو باچشای نیمه‌باز نگاه نکن حرف‌رفتنت‌رو‌،هی‌وسط‌نَکِش روزگار علی رو سیاه نکن اون‌‌دوتایی‌که‌همین‌چندروزِ‌ پیش ظاهراّ برا عیادت‌ اومدن دیدی‌‌از رویِ حسادت آخرش زندگی‌مونو چطور نظر زدن! مگه‌میشه‌که‌فراموش‌بکنم؟ اون‌بلاهایی‌رو که سرت اومد غرورم جریحه‌دار شد تا ابد هرکی‌هرجور میتونست تورو میزد دستت از ضرب غلاف تا نشکست از کمربند علی‌ جدا نشد بعدِ اون‌روز دیگه‌اوضاع‌ِعلی حتی یک ثانیه روبرا نشد بعد سه‌ماه هنوزم خوب نشده زخمی‌که‌رو کِتف‌و شونه‌ی توئه توحلال‌کن‌که‌ غریب‍ـیم‌ علتّه تشییع و دفن شبونه‌ی توئه دستتو بذار تو دستمو ببین دست‌من‌‌ داره میلرزه عزیزم توخودت‌بگو باید با‌چه‌دلی فرداشب رو این‌بدن‌خاک‌بریزم؟ ✍ .