eitaa logo
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
1.8هزار دنبال‌کننده
882 عکس
229 ویدیو
12 فایل
❞ فلسفه، علوم اجتماعی، شعر ❝ « یک نیمه من شعور افلاطون است یک نیمه دیگرم دل مجنون است » • گروه #شعر و هنر چامه : https://eitaa.com/joinchat/1530200446C77195466fb 👥 ارتباط: @taha_mojahed تبادل نداریم🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 _ما در حال حاضر می‌خواهیم در یک‌زمان مترجم، متفکر، مبارز سیاسی، فیلسوف و خوش‌تیپ باشیم و این نمی‌شود. 🔸 _فلسفه اساساً کار آسانی نیست. اگر کسی بخواهد به‌طورجدی فلسفه بخواند، این کار نوعی نظم و انضباط روحی و روانی می‌خواهد. برای اینکه فلسفه در ایران احیا شود، باید از کلاس فلسفه که متکی به خطابه است دوری‌کنیم و متن ‌محوری را جایگزین کنیم . 📚 برشی از مصاحبه با - اینکه مترجم فقط یک‌زبان خارجی بداند، برای ترجمه متون سنگینی چون هگل و کانت کافی نیست. این نباید زحمات این دوستان را بی‌ارزش کند. اما ما باید به سمتی برویم که بتوانیم با استانداردهای جهان حرکت کنیم. ما نمی‌توانیم زمانی که نقد سیاسی را مطرح می‌کنیم، در استاندارهای جهانی سخن بگوییم، اما وقتی خودمان دست‌به‌کار تولید می‌شویم، این استاندار را نداشته باشیم. پس یک ترجمۀ قابل‌قبول شرایطی دارد. نخستین شرط آن، تحصیل آن رشته به همان زبان‌اصلی است. بعدازآن است که باید تکلیف خود را روشن کنیم. آیا ما می‌خواهیم مترجم باشیم یا متفکری در قلمرو زبان فارسی؟ بسیاری به من می‌گویند چرا ترجمه نمی‌کنی؟ جواب من این است که چون تخصص ترجمه را ندارم. ترجمۀ متون فلسفی مانند کانت و هگل یک شرط لازم دارد که آن‌هم آموزش در این رشته است؛ اما یک شرط کافی نیز دارد و آن‌هم دانش ترجمه این متون است که من نه علاقه‌اش را دارم نه تخصصش را. پس ما باید به‌طرف این شکل مدرن از تقسیم‌کارها برویم و از این اصطلاحات من‌درآوردی جهان‌سومی مانند «مترجم-متفکر» بیرون بیاییم. - مترجمی کاری به‌طور عمده تخصصی و صوری است که شیوۀ زندگی خاص خود را می‌طلبد. به نظرم این شعار سپهری وصف حال اوست: «به سراغ من اگر می‌آیید نرم و آهسته بیاید». به نظرم آقای ادیب ‌سلطانی این پروژه را در سطح استاندار جهانی دنبال کرده است. حال می‌توان با بنیادهای نظری او در مورد زبان اختلاف داشت؛ اما کسی نمی‌تواند در این شک کند که او دقیق‌ترین ترجمه از کانت در تمامی زبان‌ها را صورت داده است‌. ترجمۀ او از انگلیسی و فرانسوی هم دقیق‌تر است؛ اما اینکه چرا ترجمۀ او را نمی‌خوانند، اما ترجمۀ انگلیسی کانت در محافل آکادمیک ما خوانده می‌شود، دلیلش برمی‌گردد به اینکه فلسفه اینجا هنوز شأن ‌و منزلت خود را ندارد. ما در ترجمه یک استاندارد جهانی داریم و آن‌هم ادیب سلطانی است. حالا اگر کسی می‌خواهد در فرم زبانی دیگر، به‌طور مثال سنت فروغی، آن را ترجمه کند که کاری بسیار عالی است، باید دقت‌های ادیب سلطانی را داشته باشد. توجه کنید که ادیب سلطانی در ساختار زبان آلمانی این کتاب را ترجمه کرده است. -ما باید بدانیم که مترجم متفکر نیست و باید تلاش کنیم که این دو مقوله را از یکدیگر تفکیک کنیم. ما در حال حاضر می‌خواهیم در یک‌زمان مترجم، متفکر، مبارز سیاسی، فیلسوف و خوش‌تیپ باشیم و این نمی‌شود؛ اما راجع به ده درصد و نود در صد به‌هرحال ما که نمی‌توانیم به فهم ناب از هیچ متفکر کلاسیکی دست‌یابیم. آن جوان هم که به همان سطح از فهم رسید و در آن راستا تلاش کرد، بازهم خوب است که تلاش می‌کند. من از این موسسه‌های پرسش و رخداد و امثالهم دوری می‌کنم، چون آنجا مونولوگ است. -باید موسسه‌هایی راه بیندازیم که دیالوگ-محور باشند. - باید متن را خواند و سر کلاس نباید آن‌چنان محیط رعب و وحشتی ایجاد کرد که دانشجو نتواند حتی همان درک ده‌درصدی خودش را بیان کند. بیان همان ده درصد، آغازِ درستی است؛ اما باید او یاد بگیرد. باید تن به انتقاد بسپرد و می‌توان البته همان درک ده‌درصدی او را موردنقد قرارداد. کلاس‌های من متن‌خوانی است و همواره این را می‌گویم که در سر کلاس آن‌کس که چیزی می‌گوید، هرچند اشتباه، برای من بسیار جالب‌تر است تا آن‌کسی که بخواهد فقط مصرف کند. پس همان تلاش‌های عنایت، مرتضوی، زیبا جبلی و پرهام شروع راهی است که می‌خواهیم آغاز کنیم؛ اما باید از آن‌ها عبور کنیم. کما اینکه هگل و کانت و فیشته و شیلینگ و هایدگر را در خود زبان آلمانی با تصحیح‌های گوناگون چاپ می‌کنند. ما باید این نکته را مدنظر داشته باشیم که متن کلاسیک را نمی‌توان صددرصد فهمید؛ اما ما تلاش می‌کنیم این متون را دوباره فهم کنیم. این تلاشی انسانی است که باید دوباره پرسید و دوباره فهمید، چراکه فرهنگ بشری چیزی جز این اندوخته‌ها ندارد. _____ __ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
نظامی گنجویقسمت دوم~1.mp3
زمان: حجم: 14.12M
▪️ ▪️لیلی و مجنون ▫️قسمت دوم خوانش و شرح: محمدرضا طاهری . . . ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
🖊 چرا جمهوری اسلامی در تربیت "دهه هشتادی" ها شکست خورده است؟ ✍️ مهران صولتی حسین یکتا عضو قرارگاه عمار (کلیپ پیوست) در حال تبیین نقشه های دشمن برای تاثیر گذاشتن روی دهه هشتادی هاست. یکتا ملایم سخن می گوید. طنازی می کند و حتی از مقدسات برای جا انداختن استدلال های خود مایه می گذارد. ویژگی هایی که به جز آخری خیلی در میان انقلابیون سابقه ندارد. یکتا را می توان یکی از نمایندگان شاخص جمهوری اسلامی در مواجهه با دهه هشتادی ها دانست. ولی واقعیت این است که این تلاش ها هم نتوانسته به پرورش نسلی در تراز آرمان های انقلاب اسلامی بینجامد. چرا؟ ✅ نظام سیاسی در ایران ایدئولوژیک است و ایدئولوژی؛ سازه ای انتزاعی برای توجیه تبعیض، توهم آفرینی و غیریت سازی است. تربیت مبتنی بر ایدئولوژی لاجرم عمودی، آمرانه و انعطاف ناپذیر است. همچنین این نوع تربیت مونولوگ وار و بی اعتنا به علوم تربیتی نوین بوده و مخاطبان را افرادی منفعل می پندارد. ✅ در آموزش و پرورش ایران سعی می شود تا حقیقت از طریق موعظه و نصیحت، به مخاطب عرضه شود حال آن در جهان امروز معلم بیشتر یک تسهیل گر است و باید صرفا موقعیت های آموزشی را برای مخاطبان فراهم آورد. به عبارت دیگر دانش آموزان باید در کشف حقیقت مشارکت فعال داشته باشند که اکنون ندارند. ✅ تربیت در نظام تعلیمی ایران منقطع از تجربیات سیاسی دوره های مختلف در نظر گرفته می شود. دهه شصتی ها و هفتادی ها در آوردگاه جنگ و اصلاحات جامعه پذیر شدند ولی دهه هشتادی ها در معرض دیجیتالی شدن زندگی روزمره و انقباض ساخت سیاسی در کشور قرار داشته اند. به دلیل غیبت روشنفکران نیز فضایی برای تحولات عمیق معرفتی شکل نگرفته است. ✅ در آموزش و پرورش ایران تربیت بدون در نظر گرفتن ویژگی های شخصیتی "دهه هشتادی" ها مانند؛ فردگرایی، جهان اندیشی، سنت گریزی و اقتدار ستیزی پیگیری می شود. مشکل مهم تر اما این جاست که حتی در صورت اذعان مسئولان به این واقعیت ها، ساختارهای آموزشی موجود امکان تحول در این راستا را نداشته و لاجرم وضعیت آسیب زای کنونی ادامه می یابد. ✅ تربیت در ایران به صورت گلخانه ای و بدون توجه به تنگناهای اقتصادی، انسداد سیاسی و محدودیت های فرهنگی انجام می شود. حال آن که دانش آموزان به طور روزانه و از طریق رسانه ها در معرض دریافت اطلاعات زیادی در این حوزه ها هستند. وجود این شکاف نه تنها تربیت را بی اثر می کند بلکه موجب افزایش بی اعتمادی نسبت به نهادهای رسمی می شود. 🔹 نکته پایانی: تربیت "دهه هشتادی" ها به سبک مربیانی مانند حسین یکتا اگر چه با زبان امروزی تری انجام می شود ولی هنوز هم به شدت ایدئولوژیک و شعار زده است. واقعیت این است که تربیت این نسل بیش از سخنان زیبا، نیازمند مشارکت کودکان و نوجوانان در فراهم آوردن موقعیت های آموزشی، کاهش تمرکز گرایی، افزایش مدرسه محوری، و بهره گیری از تجربیات جهانی است. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
🔷طلبه قبل از اتمام سطوح هیچ کار غیر علمی نباید کند. ♦️نقش آفرینی غلط از نقش آفرین نبودن به مراتب خسارت بار تر است. ____ __ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
کنش طبقه متوسط در ایران منطقاً محافظه کارانه و اصلاح طلبانه است و رادیکال نیست. اگر طبقه متوسط ، احساس کند زیست آن در حال به هم خوردن است، مقاومت می‌کند و اینجا ، ستیز ظهور می‌کند و واکنش آن به نوعی ، یک (شبه رادیکالیسم) است، ولی آنچه که در حالت طبیعی انتخاب می‌کند ، محافظه کاری است چون می‌خواهد زیست اش به هم نریزد و از طریق بوروکرات ها، دانشگاهی‌ها، هنرپیشه‌ها، گروه‌های خرده پای اقتصادی و… بازی می‌کند. در اغلب اوقات ، بازی طبقه متوسط ، یک بازی اصلاح گرایانه است و اتفاقاً قابل پیش بینی است. ایده آل ها و آرمان‌های طبقه متوسط مشخص است. آرمان آن ، سامان اجتماعی، بهره گیری از امکانات زندگی و توسعه شهری و… است. ___ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
☕ دلخوشم با غزلی تازه همینم کافی ست تو مرا باز رساندی به یقینم ،کافی ست قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو؟ گاه گاهی که کنارت بنشینم،کافی ست گله‌ای نیست، من وفاصله ها همزادیم گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن من همین قدر که گرم است زمینم کافی ست من همین قدر که با حال و هوایت گه گاه برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز که همین شوق مرا، خوبترینم ! کافی ست ___ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
♦️انبیا و مرسلین اگر راجع به خواص خوراکی ها حرفی زده اند به خاطر جنبه طبی آن نبوده است! چرا که این کار در شان انبیا نیست. 📝 @ensani_islami 🔸اگر گاهى انبيا و مرسلين آثار و خواص مطعومات را بيان فرموده‏اند، نظرشان نظر طبى نبوده است، چنانكه اطبا نظر به آثار و خواص اغذيه مى‏كنند و آثار آنها را بيان مى‏نمايند و مرادشان بيان تأثير و خاصيت آنها در فربهى بدن و يا تقويت كبد و يا زيادى خون است؛ بلكه اين گونه آثار از نظر انبيا كنار بوده است، و نظر ايشان به همان جهت مواد اغذيه است كه موجب صفاى روحى و توجه به كمال و قبول فيض و كمالات مى‏باشد. اگر پيامبرى در مورد آثار و خواص خربزه- مثلًا- سخنى فرموده و به آن ترغيب و تحريص نموده است، همان جنبه و خاصيتش را كه موجب لطافت روح و صفاى ذات و لطافت وجود است در نظر دارد. و اگر طبيب خاصيت آن را بيان كرده و به آن ترغيب نمايد، نظر به چاق نمودن جسم و كلفت نمودن گردن انسان دارد و هر گز اطبا و حكماى طبيعى با عقولشان نمى‏توانند بيشتر از اين آثار را بفهمند؛ آثار و خواص اشياء را از آن حيث كه دخالت در سعادت ذاتيه و صفاى وجود و ضياء ذوات دارند، فقط سلسله انبيا و مرسلين به تعليم الهى و غيبى مى‏دانند. 🔸ممكن است غذايى در مذاق و ذائقه نوع مردم، طعم و حظّ و لذت قابل اهميت نداشته باشد، بلكه خوش نيايد، اما خاصيت لطافت وجودى و قبول فيض و كمالات را بيشتر داشته باشد، و اى بسا اغذيه‏اى كه در ذائقه مردم، خوش‏طعم و گوارا باشد ولى ماده‏اش صلب و غير قابل براى كمالات و فيوضات باشد و كدورت و ظلمت وجودى و صلابت داشته باشد. اگر در ابواب اطعمه و اشربه كتب فقهيه در لسان انبيا و ائمه هدى از برخى مواد غذايى انتقاد شده و طباع را از آنها تنفّر داده‏اند و يا به بعضى تحريص و ترغيب نموده‏اند و بعضى از مواد را تحريم فرموده‏اند و بعضى را مستحب و مباح اعلام نموده‏اند، نظرشان به تحريص بر خوردن و خدمت به بطن نيست؛ زيرا اين كار، شأن انبيا نمى‏باشد بلكه شأن طبّاخين است؛ زيرا آنها كه به نام خدمت به بشريت بشر و روحانيت انسان و صفاى ذوات و روحيات و تنوير قلوب و افكار خود را معرفى نموده‏اند، مرام و منظور خود را تعقيب مى‏نمايند نه دعوت به دنيا و خوردن و نوشيدن، و در هر حكمى اصل منظور خود را در نظر دارند كه توده بشر را به عالم نور گسيل دهند و قلوب را به مبدأ عالم جلب نمايند و صفحه الهى وجود انسانى را صيقل و صاف و زلال نمايند، و در همان تحريص و ترغيب به اغذيه، استكمال وجود بشر و صفاى ذات افراد انسان را در نظر دارند. تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره، ج‏3، ص: 336 ____ __ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝 تقریبا کل اسلام را به صورت وارونه فهمیده ایم... ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
نظامی گنجویجلسه سوم نظامی~1.mp3
زمان: حجم: 10.47M
▪️ ▪️لیلی و مجنون ▫️قسمت سوم [آن شیفته را به مه رسانند...] خوانش و شرح: محمدرضا طاهری . . . ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
📝 "بیایید دست از توحید ذهنی برداریم" - نگاه غالب ما در زندگی به مسئله لااله الا الله یک نگاه فانتزی دست نیافتنیِ مقیدِ است. وقتی به نماز می ایستیم، خدایی را پرستش میکنیم که در مقابل خود قرار داده ایم، این خدای مقابل پذیر که "صمدیتش" را خراب کرده ایم با توحید هم خوانی ندارد. نماز که تمام میشود مشی و حرکتمان باز بریده از توحید است. توحید را در ذکر و دوردست و ماورای ذهن مقدس کرده ایم. توحید دقیقا در تمام ساعات و متن و لحظات زندگی هست. توحید مگر نفی غیر نمیکرد؟ چگونه آن صندلی مقابل چشم ما، آن دوست دیرین ما، فرزند ما، غذای در دست ما دقیقا همین بدن ما غیر از دامنه توحید است؟ بیاید ببینیم چه کسی انتزاعی بحث میکند؟ چه بخواهید و چه نخواهید مملکت توحید جای برای خود نمایی موجودی غیر از خود نگذاشته است. دقیقا در آن لحظه و مکانی که شما حاضر هستید، باید توحید را دید. البته من و شما توحید را نبینیم و نفهمیم هم بودن عالم همین است. نمیخواهم بگویم هرکس که آدم خوبی شد و نگاهش به عالم الهی شد میتواند توحید را ببیند و توحید در نگاه او یافت میشود. نه توحید نحو بودن خارج از من و من تمام هستی است و یک مسئله در شناخت نیست! - آب میتواند تر نکند؟ آتش میتواند نسوزاند؟ عالم نمیتواند خارج از توحید باشد. این دقیقا داعیه اعمیت فلسفه اسلامی است که لیوان در درست شما را، پندار و احساسات درونی تان و حتی سیر و سلوک غیر مادی شمارا با توحید نمایان میسازد. - فلسفه دقیقا در نقطه ای ایستاده که میتواند همه علوم را در دل خود جای دهد چرا که هیچ علمی غیر از خود را باقی نمیگذارد و البته میگذارد. فلسفه در نقطه ای رخ نمایان میکند که داعیه اعم آن اجازه ظهور هیچ فلسفه دیگری بیرون از خودرا نمیدهد و زمین بازی را در دل خود برای همه فراهم میکند. فلسفه نه آن است که در ذهن باشد بلکه بودن خارجی واقعی مقابل و شامل خود ما است. چه عجیب که در زمانه ما میشود با احساسات علوم انسانی بافت و هر مسئله ای را توصیف کرد اما به بودن واقعی عالم که میرسد آن را در ذکر زیر زبان و خلوت سجاده خلاصه میکنیم... ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami