eitaa logo
کانال عشق
316 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
10.6هزار ویدیو
95 فایل
الله کانالی عمومی بافرهنگ معنوی خاصان ان شاالله اللهم عجل لولیک الفرج ❤️🍎عشق یعنی : به ؛ خدای حسین رسیدن خدای حسین راداشتن خدای حسین راچشیدن خدای حسین رابه ادراک نشستن و... ♥️ارتباط با ادمین خادم عزیزان دل @eshgh_14
مشاهده در ایتا
دانلود
خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر تهران اول رمضان 1439 سفر قرآنی (قسمت دوم) با این مقدمه، بحث را با سورۀ آغاز می‌کنیم که در روایتی از پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) آمده است: «هرکس این سوره را بخواند، به اندازۀ ده برابر تعداد تمام کسانی که هریک از انبیاء را تکذیب یا تصدیق کرده‌اند، اجر و حسنه دارد.» [3] "بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ. طسم." (شعرا/1) دربارۀ خدا و دو اسم «رحمان» و «رحیم» در مباحث گذشته به ویژه بحث «رحمت واسعه» بسیار گفته‌ایم که علاقه‌مندان می‌توانند به آن‌ها رجوع کنند. حروف مقطّعه نیز به بیان مفسّران، عمق و کلید محتوای سوره را در خود دارد. "تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبينِ." (شعرا/2) این‌ها آیات کتاب روشنگر و نشان‌دهنده است. "لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنينَ." (شعرا/3) اما تو انگار داری خود را هلاک می‌کنی که ایمان نمی‌آورند! "إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعينَ." (شعرا/4) اگر مشیتمان بود، آیه‌ای از آسمان برایشان می‌فرستادیم که گردن‌هایشان در برابر آن خاضع شود. گفته‌ایم خدا در تجلی ایجادی‌اش، به بندگان بستگی ندارد. او برای همه، خیر و کمال و سعادت را می‌خواهد. اما در سیر ، ظهور و تجلی فعلی این مشیت را به عهدۀ بندگان گذاشته است. همان که می‌فرماید: "...إِنَّ اللَّهَ لايُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ..." [4] خدا اگر می‌خواست، خودش کاری می‌کرد که همه آورند و نشانه‌ای می‌فرستاد که تسلیم محض شوند. می‌توانست، دستش بسته نبود؛ اما چنین نکرد، چون در سیر صعود قرار است خودشان کسب ایمان کنند. هم آن‌قدر واضح بود که نیازی به هیچ بیان اضافه نداشت؛ اگر وارد قرآن می‌شدند، مراتب وجود خود را به روشنی در آیینۀ آن می‌دیدند. پس هیچ‌کس حتی پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) نباید خود را برای ایمان آوردن آن‌ها بکشد! "وَ ما يَأْتيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ مُحْدَثٍ إِلاَّ كانُوا عَنْهُ مُعْرِضينَ. فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيَأْتيهِمْ أَنْبؤُا ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ." (شعرا/5و6) هر ذکر تازه‌ای از خداوند رحمان برایشان آمد، از آن روی گرداندند و تکذیب کردند؛ پس به زودی خبر آنچه مسخره می‌کردند، برایشان می‌آید. خدا همۀ آیات را به انسان‌ها نشان داده؛ حالا قرار است آن‌ها ببینند و رؤیت کنند. او سفرۀ قرآن را متناسب با نیاز انسان‌ها برایشان گسترده و ابزار استفاده از این سفره و نیز حسّ نیاز و شوق به آن را هم در وجودشان گذاشته؛ ولی خودشان باید سر این سفره بنشینند و غذا بخورند و اگر به آن پشت کنند و تکذیبش نمایند، نتیجه‌اش را می‌بینند. وظیفۀ پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) ارائۀ آیات قرآن بود که تمام زندگی انسان در آن‌ها برنامه‌ریزی شده است. اما مردم این حقیقت را نمی‌یافتند. حافظ و قاری و کاتب قرآن، کم نبودند؛ اما کسی قرآن را نمی‌دید که بتواند آن را نشان دهد. مادری را تصور کنید که فرزند سالمی به دنیا آورده و اکنون رشد و سالم ماندن فرزندش به دست اوست. خدا نیز امکانات این کار را در اختیار او گذاشته و در کودک هم نیرویی قرار داده که به آغوش و محبت مادر جذب شود. اما اگر کودک، این جاذبه را درک نکند و در پناه مادر نماند، هلاک می‌شود. مادر، هرچه را دارد، به پای فرزند می‌ریزد. اما کودک نمی‌پذیرد و نمی‌خورد. اینجاست که مادر، حیران می‌شود و می‌خواهد خود را هلاک کند تا فرزندش را نجات دهد. حال پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) در آن مردم، مثل این مادر بوده است. اما خدا به او می‌گوید: چنین نباشد؛ چون وادی است و اگر هم ابتدا به زور قرآن را بپذیرند، بالأخره باید خودشان نور آن را بگیرند و خداگونه شوند. شاید دست مادر بسته باشد، اما دست خدا بسته نیست. او می‌تواند و نمی‌کند؛ چون نحوۀ خلقتش ایجاب می‌کند که انسان در مسیر کمال خود، خوردن یاد بگیرد و خودش بخورد، نه اینکه تا آخر عمر، مادر در دهانش لقمه بگذارد! واقعاً مادری که تا پنجاه سال به فرزندش شیر دهد و همیشه دستش را بگیرد و او را راه ببرد، چه لطفی به فرزندش کرده؟ جز اینکه شخصیت و زندگی او و آیندۀ جامعه را نابود نموده است! .......... [3] تفسير نور الثقلين، ج4، ص45. [4] سورۀ رعد، آیۀ 11: همانا خداوند احوال قومی را تغییر نمی‌دهد، تا اینکه آن‌ها خودشان را تغییر دهند. ادامه دارد... @Lotfiiazar
خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر تهران اول رمضان 1439 سفر قرآنی (قسمت سوم) خداوند هستی را آفریده تا همه خدایی شوند و او را نشان دهند. هرچه را هم برای این کار لازم داشته‌اند، به آن‌ها داده و پیوسته با افاضۀ وجود و اسماء خود می‌دهد. او از آغاز و حتی پیش از نطفگی تا هنگام ، هرلحظه روزی خود را به شکلی به آن‌ها می‌رساند. اما اگر مجبورشان کند، خودشان خوردن یاد نمی‌گیرند و نمی‌چشند و بزرگ نمی‌شوند. برای همین است که در سیر نباید منتظر بنشینیم خدا برایمان کاری بکند. او کار خود را کرده و می‌کند. ما باید برخیزیم و آنچه را او داده، بگیریم. ، مظهر تامّ خداست و خدا همۀ اسماء خود را به ما داده؛ اما باید از این اسماء استفاده کنیم تا خلیفۀ او شویم. خدا رحیم است؛ اما نه فقط برای اینکه به ما رحم کند، بلکه تا ما رحیم شویم. پس کو مظهریت ما؟ ما قدرت نداریم چشممان را به یک معصیت ببندیم؛ کو "هو القادر"؟ نمی‌توانیم معرفتی را که غذای روحمان است، بفهمیم؛ کو "هو العالم"؟ بدانیم اگر نتوانیم اینجا اسماء خدا را بیابیم، فردا هم هیچ‌گونه خلاّقیتی برای ابدیتمان نداریم و نمی‌توانیم بسازیم. همۀ ما آمده‌ایم تا در رتبۀ خود، ولیّ خدا شویم؛ و اولیاءالله کسانی هستند که در هستی و در جان خود، قدرت تصرف دارند و می‌توانند کار خدایی کنند. خدا هستی را آفریده تا ما برویم و مراتب آن را کشف کنیم. اهل لااقل در محدودۀ دنیا به اسماء خدا می‌رسند و مظهر علم و قدرتش می‌شوند. اما خیلی از ما نه در دنیا و نه در ، مظهر نمی‌شویم. حال آنکه ولیّ خدا، دنیا و آخرت را می‌سازد؛ فقط برای خود محدود نمی‌کند و مثل خدا، همه را برای همگان می‌ریزد. "أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ كَمْ أَنْبَتْنا فيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَريمٍ. إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنينَ." (شعرا/7و8) آیا ندیدند چقدر از هر زوج ارزشمند در زمین رویاندیم؟ همانا در آن، آیه‌ای است؛ ولی بیشترشان ایمان نمی‌آورند. خدا همگان را زوج آفریده، نه تنها؛ و در زمین آفریده که بستر عروج است، چون محل رویاندن و رشد و پرورش است. این نشانه‌ای است که خدا بیان کرده و همین نشانه کافی است برای آنکه مردم آورند. لازم نیست به آسمان بروند؛ در همین زمین و مادۀ خود می‌توانند خدایی شوند. اگر نمی‌شوند، برای این است که بدون اینکه زمین را خوب ببینند، می‌خواهند آسمان را نگاه کنند و بدون تلاش و انجام تکالیف دینی و دنیوی، رحمت و کرامت خدا را توقع دارند. مشکل آن‌ها جهل و سستی و تنبلی است؛ وگرنه هرچه خدا دارد و هرچه رسول دارد، آن‌ها هم دارند. در زمین بنگریم. بذر گل یا میوه‌ای را در دست بگیریم و بیندیشیم که چطور بار می‌دهد؛ از همان یاد بگیریم. باغبان، دانه را در زمین می‌کارد و از آن مراقبت می‌کند، زحمت می‌کشد تا آن را به ثمر برساند؛ نه که آن را به امان خدا بسپارد! پس چطور توقع داریم بذری که خدا در وجود ما گذاشته، خودش رشد کند و بدون توجه و تلاش ما رشد و پرورش یابد؟ خداوند را برای رشد ما گذاشته؛ اما شوخی و بازیچه نیست. قرار نیست فقط بخوانیم و منتظر ثوابش باشیم. با قرآن باید در ذرات وجود خود کار کنیم و عوالممان را بسازیم. باید از سطح به عمق خاک برویم. زمین را ببینیم و سرمان را به طرف درون برگردانیم تا بتوانیم مراتب وجودمان را همراه قرآن طی کنیم. طبق آیۀ فوق، زوجیت، نشانۀ خداست؛ اما ما چقدر برای درک این نشانه کار کرده‌ایم؟ زوجیت فقط ترکیب مؤنث و مذکر نیست؛ بلکه قانون و سنّت گستردۀ الهی در تمام اطوار و عوالم است و تنها فردی که زوج ندارد، ذات خداست. اما تمام هستی که ظهور فعل اوست، زوجیت دارد. فیّاض و مستفیض، فاعل و منفعل، ارض و سماء، شمس و قمر، و بدن، نر و ماده، جاذبه و دافعه، مثبت و منفی، الکترون و پروتون و...، همه از ازواج‌اند. فراتر از این‌ها، ربوبیت حقّ است که از مجرای اسماء و ، هستی را با این زوجیت تربیت می‌کند. "سُبْحانَ الَّذي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لايَعْلَمُونَ." [5] آری؛ عوالم بسیاری در هستی است که ما اصلاً از آن‌ها خبر نداریم؛ و این بی‌خبری برای ما نقص است. "وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزيزُ الرَّحيمُ." (شعرا/9) و همانا پروردگارت عزیز و رحیم است. .......... [5] سورۀ یس، آیۀ 36: منزّه است خدا که همۀ ازواج را آفرید از آنچه زمین می‌رویاند و از نفس‌هایشان و از آنچه نمی‌دانند. پایان @Lotfiiazar
خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر تهران 3 رمضان 1439 علم، غذای روح (قسمت دوم) درواقع بُعد بشری انسان، دو چهره دارد. یکی رو به زمین که جامع مراتب شش‌گانۀ قبل است و به تنهایی "كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ" [2] می‌شود یا حتی یک‌پارچه شیطان می‌گردد. چهرۀ دیگرش نیز رو به آسمان است که و خدایی شدن را پذیرفته و می‌تواند تا مقام خلیفةاللّهی بالا رود. پس هم وسوسه‌های شیطانی و هم خواطر و الهامات رحمانی، در این مرحله بر وجود انسان کار می‌کنند و به این ترتیب، رتبۀ اول و دوم بُعد روحانی ما معیّن می‌شود. مرتبۀ سوم، است که از این دو رتبه متولد می‌شود و هنوز به ماده توجه دارد و از آن مجرّد نیست. اما پیوسته بین و و بین خواهش و دعوت ، تردّد دارد. اگر به طبع یعنی حیوانیتِ رو به ماده مایل شود، از یاد خدا روی گردانده و زندگی سختی خواهد داشت. اما اگر به آسمان رو کند، به یاد خدا آرامش و اطمینان می‌گیرد. پس در هر فعل یا اندیشه اگر دیدیم قلبمان متزلزل است و قاطع و آرام به ما جواب نمی‌دهد، بدانیم اسیر زمین است؛ اگرچه در وادی ظاهر باشد. قلب، جایگاه حضور و ظهور و فعالیت است. ازاین‌رو به مراقبت از آن بسیار سفارش شده و شرط تعادل و و حرکت صحیحش این است که همواره نور وجود ائمه(علیهم‌السلام) را نصب‌العین آن قرار دهیم. مرتبۀ چهارم، عقل است؛ جوهری مجرد از ماده که تجسم ندارد و در فعالیت خود، نیازمند ابزار نیست. این رتبه، معقولات را درک می‌کند و خداوند کل قرآن و مراتب علمی وجود انسان را در این رتبه گذاشته است. کمال انسان هم این است که قلبش تسلیم عقل شود و به تفقّه برسد؛ که به فرمودۀ قرآن: تفقّه و عمیق‌اندیشی، کار قلب است [3]. قلب همواره در دوراهی نزدیک شدن به عقل و نزدیک شدن به حیوانیت در مجاهده است. اگر خود را به دست عقل بدهد و با دو تیغ و ولایت پیش رود، به مقام نفس مطمئنه بار می‌یابد؛ و اگر نه، نفس أمّاره می‌شود و در زمین ماده گیر می‌افتد. سه مرحلۀ بعدی روحانیت نیز روح و خفی و اخفا نام دارند که فراتر از بیان‌اند و برای درک آن‌ها باید به آن‌ها رسید. این‌ها همه، مراتب مختلف وجود هستند که هر رتبۀ بالاتر، فعلیت مراتب پایین‌تر را در خود دارد و هر رتبۀ پایین‌تر، استعداد و قوّۀ مراتب بالاتر را. سیر این مراتب تا ظهور مرحلۀ بشریت، صرف‌نظر از اراده و اختیار انسان، به دست خدا صورت گرفته است. اما سیر که انسان قرار است از بشریت به خلیفةاللّهی برسد، به اختیار و ارادۀ خود او بستگی دارد. او باید مقصد حرکت خود را بشناسد تا برای حرکت به سوی آن، انگیزه و اراده پیدا کند. پس موتور محرّک انسان، است و تنها با علم و آگاهی است که می‌تواند خلیفةالله شود. اولین غذایی که خداوند پس از خلقت هفت مرحلۀ جسمانی به انسان داد تا بتواند با مراحل روحانی پیوند داشته باشد، تعلیم اسماء بود. اکنون نیز انسان به قدر تغذیه از معرفت الهی می‌تواند وجودش را قوی‌تر کند و درنتیجه رفع حجاب‌ها، بریدن تعلقات و عبور از هوی‌های نفسانی برایش آسان‌تر می‌شود. بر این اساس، خداوند انبیاء را برای ظهور عقل فرستاده و آن‌ها با کتب آسمانی آمده‌اند تا با تذکر به انسان، او را برای خداگونه شدن، به حرکت اندازند. قرآن نیز به عنوان آخرین کتاب، جامع معارف الهی است و حرکت ما در بُعد انسانی، به قدر آگاهی‌مان از آن است. تا جایی که حتی اگر فروع دین را داشته باشیم، بدون آگاهی و شناخت قرآن، بهره‌ای از زوجیت جسم و روح نمی‌بریم. .......... [2] اشاره به آیۀ 79، سورۀ اعراف: همچون چهارپایان، بلکه گمراه‌تر! [3] اشاره به همان: "لَهُمْ قُلُوبٌ لايَفْقَهُونَ بِها"؛ قلب‌هایی دارند که با آن تفقّه نمی‌کنند و عمیق نمی‌اندیشند. ادامه دارد... @Lotfiiazar
هستی به واسطهٔ حقیقت محمدیه(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) به وجود آمده و همه به یُمن اوست که هستند. اما رمز خلقت، فاطمه(سلام‌الله‌علیها) است. یعنی هرچیز و هرکس که به دنیا آمده و در زمین تعین گرفته، در بطن نورانی حقیقت فاطمیه بوده و در دامن معنوی او رشد کرده است. پس اگر ما ماییم، اگر زمین و آسمان، زمین و آسمان‌اند و... همه، پروردهٔ مادریِ آن حقیقت هستند. اما عشق مادر، تمامی ندارد! حتی پس از تولد، بیشتر رخ می‌نماید. انسان‌ها خلق شده‌اند تا استعدادهایشان شکوفا شود. اما وجودشان دنیایی نیست؛ باید برگردند. راه برگشت را به آن‌ها نشان می‌دهد. اما اینجا هم فاطمه(سلام‌الله‌علیها) است که تمام شریعت را به اقتضای میادین دنیا در عینیت خارجی به ظهور می‌رساند و این روند را با جریان ولایتش در فرزندان معصوم خود امتداد می‌دهد تا همه ببینند و بتوانند در انواع فراز و نشیب دنیا، حکم شریعت را بیابند. پس اگر پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) واسطهٔ ایجاد موجودات است و اگر او شریعت را برای بشر آورده است، فاطمه(سلام‌الله‌علیها) مادری است که دامن می‌گسترد تا این دو اتفاق یعنی ایجاد و تشریع به ثمر برسد. اینجاست که او امّ‌أبیها می‌شود: مادر پدرش؛ و با تربیت همهٔ نطفه‌های انسانی چه در و چه در ، تکلیف مادری را از آغاز تا پایان خلقت به انجام می‌رساند تا همگان را برای ظهور اسماء الهی آماده کند و درنهایت، هدف پدرش عملی شود. برگرفته از (سلام‌الله‌علیها) ۹۸/۱۱/۲۷ @Lotfiiazar
سبک‌بار اگر کوهنوردی، کوله‌پشتی‌اش را پر کند از وسایل اضافه و بار سنگینی روی دوشش بگذارد، آیا می‌تواند به راحتی از کوه بالا برود؟ همه قبول داریم که با بار اضافه نمی‌شود از کوه با آن همه سختی‌هایش بالا رفت. مسیر به سوی خدا هم همین است؛ اگر کوله‌بارمان را پر کنیم از تعلقات مادی و معنوی نمی‌توانیم به قلهٔ انسانیت برسیم. تعلقات مادی مثل خانه و همسر و فرزند، واضح است؛ اما تعلقات معنوی چیست؟ حساب‌ بازکردن و دل‌خوش شدن به ، ، و . برگرفته از بحث @Lotfiiazar
سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر مشهد خلاصۀ 9 100 عالم کون و فساد خداوند می‌فرماید: همیشه در خط مسابقه باش! مسابقه‌ای به سوی الهی: "سابِقُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ". غفران، و بالا رفتن است. خداوند ما را دعوت می‌کند که در مسابقۀ عمودی شرکت کنیم. ما هم مدام در مسابقه هستیم؛ اما مسابقۀ افقی برای به دست آوردن شأن و مقام، مدرک، ثروت، مسکن و... در حالی که برندگان مسابقۀ عمودی... متن کامل در لینک زیر: saehat.ir/خلاصه-دروس/شیطان-شناسی--محرم-1437-ه.ق/کون_فساد @Lotfiiazar
📕 در خواندن و اسلامی يا داستان‌های قرآنی، بايد دقت کنيم كه دانستن آن‌ها به دردمان نمی‌خورد و فقط انباشته کردن علم است. ما بايد مرتب صحنه‌ها، مقاتل، قصه‌ها، آيات، احکام و سنن را با موقعيت فعلی خودمان، با ابعاد و شؤون مختلف زندگی‌مان دهیم. علل و را بيابيم تا بتوانيم عروج کنيم. برگرفته از کتاب ، جلد اول 〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰 📱کانال تلگرامی:👇 @Lotfiiazar 🌐 سایت: saehat.ir