eitaa logo
کانال عشق
316 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
10.6هزار ویدیو
95 فایل
الله کانالی عمومی بافرهنگ معنوی خاصان ان شاالله اللهم عجل لولیک الفرج ❤️🍎عشق یعنی : به ؛ خدای حسین رسیدن خدای حسین راداشتن خدای حسین راچشیدن خدای حسین رابه ادراک نشستن و... ♥️ارتباط با ادمین خادم عزیزان دل @eshgh_14
مشاهده در ایتا
دانلود
خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر تهران 3 رمضان 1439 علم، غذای روح (قسمت سوم) احکام ظاهری ، همه ناظر به جسم و ماده‌اند؛ از و گرفته تا حجّ و جهاد یا خمس و زکات و... . باید این اعمال را انجام دهیم تا بُعد مادی و جسممان که گفتیم مبدأ شرور و آفات است، از این اقتضا و خاصیت خود پاک شود و برای ظهور علم الهی یا همان نور ، آماده و لطیف گردد؛ چون خدا علمش را پیوسته در همین قالب تجلی می‌کند. تعلیم الهی، از همین جسم باید ظهور پیدا کند و این جسم تا به پاکی و طهارت نرسد، قابلیت ظهور علم خدا را ندارد. مقام طهارت معصومین(علیهم‌السلام) نیز که در قرآن آمده، یعنی بُعد جسمانی آن‌ها چنان لطیف و از سنگینی ماده رها شده که هرچه علوم الهی از عالم معنا ریخته می‌شود، بدون هیچ شائبه و حجاب دریافت می‌کنند. عبادات باید مراتب هفت‌گانۀ جسم ما را از همۀ حدود، وابستگی‌ها، نگرانی‌ها و شادی‌ها و... پاک کنند تا روحمان آمادۀ دریافت اسرار هستی شود. اما متأسفانه اغلب را برای روحمان گرفته‌ایم! درحالی‌که غذای فقط علم و است. برای همین هم عمری نماز خوانده‌ایم و روزه گرفته‌ایم؛ اما خدا می‌داند چقدر معرفت و آگاهی داریم! اگر گفته‌اند نمازگزار در هر نماز با نماز قبلی خود فرق دارد، برای این است که نماز باید سنگینی و حجاب را از جسم او بردارد تا به رتبۀ بالاتری از آگاهی در علوم و معارف الهی برسد؛ و ازآنجاکه جسم بی‌نهایت غلظت و مراتب ظلمانی دارد، نماز و سایر عبادات باید همواره تا پایان عمر تکرار شوند. پس هیچ‌گاه کسی نمی‌تواند بگوید: من به جایی رسیده‌ام که دیگر نیاز به نماز و روزه ندارم! با آنچه گفتیم، معلوم می‌شود ما در مراحل مادی با سایر اشیاء و موجودات، یکی هستیم و امتیازی نسبت به آن‌ها نداریم. امتیاز ما در این است که می‌توانیم به سوی درک اسماء الهی حرکت کنیم. پس انسانیت ما به قدر همین درک و شعور ماست. به بیان مولوی: «ای برادر، تو همان اندیشه‌ای/ مابقی خود، استخوان و ریشه‌ای». وقتی هم از برویم، هیچ چیز نداریم، نه صورت عبادات، نه مال و مقام، نه قوم و خویش؛ فقط یک حقیقت آگاه هستیم. البته امروز هم اگر در خود بنگریم، می‌بینیم که هیچ‌یک از شئون زندگی ما حقیقتاً مال ما نیستند و نمی‌توانند ذات و بودن ما را تعریف کنند. ما نه چشم و گوش هستیم، نه دست و پا، نه مغز و قلب صنوبری، نه همسر و فرزند، نه خانه و لباس و... . ما همین امروز هم فقط آگاهی هستیم. منتها آگاهی‌مان محدود به این شئون شده؛ درحالی‌که آن آگاهی که جزء ذات و عین بودن ماست، آگاهی به اسماء الهی است، یعنی درک حقیقت اشیاء و پدیده‌ها. ما فردا در عالمی می‌رویم که تمام دارایی‌مان آگاهی است. پس امروز باید به کلّیت قرآن إشراف و آگاهی پیدا کنیم و با آن راه برویم. وگرنه فردا چیزی نداریم که با آن، ابدیتمان را بسازیم. به فرمودۀ خداوند: "...هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لايَعْلَمُونَ..." [4]. اغلب آگاهی‌های ما، نسبت به امور بیرونی، آن هم در حد علم ذهنی است. حتی خودمان را هم با اسم و آدرس و... می‌شناسیم و هیچ نمی‌اندیشیم که اگر ما اسم و آدرس و... هستیم، اگر این مشخصاتمان عوض شود، آیا ما هم فرد دیگری خواهیم بود؟! عبادات را هم فقط ظاهرشان را می‌گیریم و باطنشان را به جانمان نمی‌دهیم. اما برای زندگی ابدی باید نه تنها وجود خودمان، بلکه حقیقت همه چیز برایمان معلوم باشد تا بتوانیم آن‌ها را انشاء کنیم و بسازیم. علم حضوری آن است که عین معلوم در آیینۀ نفس انسان ظهور پیدا می‌کند و با او یکی می‌شود. اما در علم حصولی فقط صورتی از معلوم در آیینۀ ذهن می‌افتد و این صورت در بیرون، وجود عینی ندارد. اگر آگاهی حقیقی یا همان علم حضوری نداشته باشیم، به عقل نرسیده‌ایم. درنتیجه خیال در ما حاکم می‌شود و ما را به توهم می‌کشاند. گفتیم خداوند در سورۀ شعرا، زوجیت گیاهان را مثال زده و فرموده آن‌ها را ببینید و عبرت بگیرید. شاخ و برگ دادن، شکوفه زدن و میوه شدن، برای دانۀ گیاهان، علم حصولی نیست؛ بلکه ظهور عینیت معلوم است که در عالم واقع، رشد می‌کنند و به ثمر می‌نشینند. علم ما به اسماء الهی نیز باید این‌گونه باشد. یعنی مثل دانه‌ای که در خاک می‌رود، در عالم وارد شویم و با آگاهی عینی، ریشه، ساقه، برگ، شکوفه و میوۀ خود را پیدا کنیم و رشد دهیم. .......... [4] سورۀ زمر، آیۀ 9: آیا کسانی که می‌دانند با آن‌ها که نمی‌دانند، یکسان‌اند؟! پایان @Lotfiiazar
💕🖌 ◾️▪️چند و چندمين عاشورای عمرمان نيز گذشت؛ مثل همیشه با نوحه و و سینه و . اما آیا پرسيديم از خويش که حسين(علیه‌السلام) چرا می‌خواست امت جدش را اصلاح كند؟ مگر مردم آن زمان، نماز و روزه نداشتند؟ خمس و زكات نمی‌دادند؟ حج نمی‌رفتند؟ پس چه چيزی حسين(علیه‌السلام) را آن‌همه نگران كرده بود كه حاضر شد برای پرده‌برداری از حق و به تصوير كشيدن شقاوت پنهان در آن دوران، از جان خود و خانواده‌اش بگذرد؟ حسين(علیه‌السلام) نگران نبود، نگران و احكام نبود؛ نگران حقيقت دين بود، نگران خلق و خوی جاهلی و سبک حكومت ظالمان و فاسقان بود. و ايستاد مقابل تمام كسانی كه دين را ملعبه‌ای برای رسيدن به خواسته‌های شخصی خود كرده بودند. ايستاد تا به تاريخ نشان دهد: هر متشرّعی دين‌دار نيست و دين، حقيقتی فراتر از ظاهر احكام دارد. يعنی عشق ورزيدن بی چون و چرا به تمام هستی و شناخت حقيقت همان‌گونه كه هست، نه آن‌گونه كه ما تصور می‌كنيم. ◾️▪️حسين(علیه‌السلام) طبيب قلب‌هاست و خونش می‌جوشید برای بيدار كردن جامعه‌ای بيمار كه در كابوس‌های دهشتناک زمين گير کرده بود؛ جامعه‌ای پر از و تزوير و مردمی كه چون بادبادک‌های حيران، با هر باد به سمتی متمايل می‌شدند. حسين(علیه‌السلام) نگران فكرهای منجمد و ذهن‌های كوچک و بستهٔ مردمی بود كه دين‌داری‌شان با سكه‌ای خريد و فروش می‌شد! درد حسين(علیه‌السلام) درد بود؛ عشقی كه لابه‌لای خشونت‌ها، تعصب‌ها و حماقت‌های مردم ظاهرنگر، فراموش شده بود و تنها خونی از جنس عشق می‌توانست خورشيد ژرف‌انديشی را تا ابد در دل تاريخ، روشن نگه دارد. ◾️▪️اين روزها كه می‌خوانيم، از خود بپرسيم كجای ماجرا هستیم. عمرسعد كه امام را می‌شناخت و دوست داشت، وقتی در مقابل امام ايستاد، تنها چند جمله گفت: «مأمورم و معذور؛ اگر من اين كار را نكنم، ديگری خواهد کرد!» تمام كسانی كه آن روز با حسين(علیه‌السلام) جنگيدند، با همين توجیهات، خود را قانع كردند؛ و اين عمق درد حسين(علیه‌السلام) است! اين روزها روضه كه گوش می‌كنيم، در افكارمان عميق شويم و از خود بپرسيم كجاها به سبک عمرسعد و مردم كوفه فكر می‌كنيم؟ كجاها چشم بر حقايق می‌بنديم و به برداشت‌های ذهنمان قناعت می‌كنيم؟ درد حسين(علیه‌السلام) حقيقت دين بود، حقيقتی كه يک روز آشكارا بر زمين حاكم می‌شود؛ و آيا صبح نزديک نيست؟ ◾️ ◾️ ◾️ 〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰 📱کانال تلگرامی:👇 @Lotfiiazar 🌐 سایت: saehat.ir
📋 سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر مشهد خلاصۀ 11 9 انتظار بشر از دین راه خدای یگانه، از طریق است و اگر انسان به این شناخت نرسد، با هرگز نمی‌تواند خدا را پیدا کند. با فروع دین اگر می‌شد خدا را پیدا كرد، یازده امام(علیهم‌السلام) مظلومانه کشته نمی‌شدند. کسی نمی‌تواند انكار كند که سیزده معصوم(علیهم‌السلام) را مسلمانان دیندار به شهادت رساندند، نه کافران. امروز می‌بینیم دینداری و خداپرستی در خانواده‌ای سه نفره، سه جلوۀ گوناگون پیدا كرده است. هر سه... متن کامل در لینک زیر: saehat.ir/خلاصه-دروس/ادب_توحيد/انتظار-بشر @Lotfiiazar