eitaa logo
فلسفه نظری
2.3هزار دنبال‌کننده
521 عکس
83 ویدیو
122 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴مغالطه شکاکیت ♨️قسمت اول. ⬅️برخی از شکاکان مدرن برای اثبات این گزاره که "دستیابی به علمِِ یقیناً صحیح یا علمِِ یقیناً مطابق واقع محال است"سعی کرده اند که استدلالی مهیا کنند و بیان این استدلال بدین شرح است: ⬅️صغری: برخی از فیلسوفان و دانشمندان گذشته در کسب علم خطا کردند. ⬅️کبری: اگر تنها یک فرد از فیلسوفان و دانشمندان در کسب علم دچار خطا شود پس این صحیح نیست که برخی افراد در کسب یقینی علم خطا نمی‌کنند. 💠نتیجه: بقیه فیلسوفان و دانشمندان نیز خطا کردن برایشان ممکن است، بنابراین احتمال خطا در کسب علم در همه فیلسوفان و دانشمندان وجود دارد و کسب علم بطور یقینی برای آنها محال است. درباره استدلالی که برخی از شکاکان بیان داشته‌اند باید گفت که آن استدلال مغالطه است! وجه مغالطه بودن آن بدین‌صورت روشن می‌شود که فیلسوفان و دانشمندان گذشته در استدلال‌های سست و غلط خود خطا کردند و این دلیل نمی‌شود تا ما نیز در استدلال‌های قوی خود خطا کنیم. به‌بیان‌دیگر در این استدلال این پیش‌فرض وجود دارد که استدلال آوری همه فیلسوفان و دانشمندان از یک نوع بوده و براین مبنا بیان‌شده است که اگر در یکی خطا رخ داد پس در بقیه هم احتمال خطا وجود دارد. درحالی‌ که استدلال سست و استدلال قوی از یک نوع نیستند تا حکم یکی بر دیگری بار شود و این پیش‌فرضی بی‌دلیل است. ⬅️پ.ن: جهت مطالعه بیشتر به این سه پست نیز رجوع کنید: ♨️https://eitaa.com/falsafeh_nazari/50 ♨️https://eitaa.com/falsafeh_nazari/48 ♨️https://eitaa.com/falsafeh_nazari/51 💢 ... . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴مولوی شناسی ✅مثنوی، اصول اصول اصول دین است شهید مطهری هم به این معتقد بود. من هم معتقدم 💠 توضیحات از رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای 🔽🔽🔽🔽 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
1.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴امام خامنه ای: مثنوی اصول اصول اصول دین است...شهیدمطهری هم به این معتقد بود،من هم معتقدم ➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
🔴مثنوی اصول اصول اصول دین است یعنی چه ؟ برای پاسخ به این سوال به چند نکته باید توجه کنید: @falsafeh_nazari 1. مثنوی، کتاب معمولی داستان و قصه نیست که بتوان به راحتی آن را خواند و فهمید. مقدمات می خواهد، حتی با تسلط بر ادبیات فارسی و عربی، و حتی فلسفه و حکمت متعالیه هم نمی شود برخی از اسرار مثنوی را فهمید. باید عرفان دانست و مسلط به مباحث علم عرفان و تصوف بود. این سخن اگر خیلی برایتان عجیب آمد. بهتر است سخن حضرت امام خمینی (ره) در این باره را بشنوید که حتی معتقد است امثال حکیم سبزواری ها (صاحب منظومه) هم نمی توانند برخی از اسرار مثنوی را بفمند !! چه برسد به دیگران ! @falsafeh_nazari امام می ‌فرماید: «کثیرى از ناس، شعر مثنوى را جبر مى‏ دانند و حال آنکه مخالف با جبر است و علت آن این است که آقایان معناى جبر را نمى‏ دانند. و چنانکه مرحوم حاجى (مراد امام، حکیم ملا هادی سبزواری است) نیز در شرح خود بر مثنوى نتوانسته در شرح و تفسیر، مرام مولوى را برساند؛ زیرا حکیمى قول عارفى را بیان نموده بدون اینکه حظ وافر از قریحه عرفانى داشته باشد و بلاتشبیه مثل این است که ملحدى، مرام نبى مرسلى را شرح کرده باشد. بیان مرام شخصى قریب الافق بودن با اعتقاد او را لازم دارد، براى شرح قول عارف رومى، مردى صوفى که یک نحوه کشف ذوقى داشته باشد لازم است که آن هم نه با نثر بلکه با نظمى که از روى ذوق عرفانى برخاسته باشد مانند نسیمى که از سطح آبى برمى ‏خیزد، به شرح آن بپردازد.» بنابراین بیشتر کسانی که در وادی مثنوی، شرح و نقد می زنند چون مسلط به عرفان نظری و عملی و مباحث اصیل تصوف نیستند، در بیشتر مسائل دقیق و عمیق، دچار خطا می شوند. 2. مثنوی، اصول اصول اصول دین است. این جمله، عبارت خود مولانا در مقدمه مثنوی است و اشاره به این است که معارف الهی سه مرحله دارد؛ عام (مرحله عمومی)، خاص (مرحله دوم که بالاتر از اول است) و اخص (مرحله سوم که مختص عارفان است) @falsafeh_nazari به تعبیر دیگر، نوع نگرش‌ ها به هستی، سه مرحله دارد؛ نگاه عمومی (مراحل ابتدایی عامیانه)، نگاه خاص (مراحل متوسط سالکانه) و نگاه اخص (مراحل نهایی واصلانه و عارفانه)؛ اصول دین: معارف عام و معمولی دین است. اصول اصول دین: معارف متوسط سالکانه دین است. اصول اصول اصول دین: معارف نهایی و واصلانه دین است. مثنوی، این قسم سوم را توضیح می دهد. ◀️اگر گفته شود مثنوی دارای اشکالاتی است. @falsafeh_nazari در جواب می گوییم: چنانکه گفتیم مراد از عبارت اصول اصول اصول دین، نوع نگرش به عالم هستی و معارف نهایی و عارفانه دین است. یعنی جهان بینی عرفانی که همان مساله وحدت وجود (توحید عرفانی)، انسان کامل و مسائل مربوط به این دو مساله مهم. در مثنوی به روش های مختلف، این مسائل اصلی عرفان اسلامی، به تصویر کشیده شده است. خود مولانا می گوید: مثنوی ما دکان وحدت است / غیر واحد هر چه بینی آن بت است از این رو، مثنوی با روش های مختلف و بیانات گوناگون، در صدد است مساله وحدت وجود (توحید عرفانی)، انسان کامل و مباحث مهم عرفانی را با قصه، تمثیل، تشبیه، کنایه، استعاره، مجاز، و.... گوشزد کند. و اما اینکه؛ مولوی شیعه بوده یا سنی، از ابوبکر و عمر و عثمان تعریف کرده یا نکرده، قصه های ساختگی دارد یا ندارد، برخی مطالبش به نوعی بی ادبی محسوب می شود یا نمی شود، از شیعیان بد گفته یا نگفته، و .... چه وجه صحیحی داشته باشد و چه وجه صحیحی نداشته باشد و قابل قبول نباشد، خللی به بحث اصول اصول اصول دین وارد نمی کند. چون مراد از اصول اصول اصول دین، روشن شد. گرچه بنده معتقدم بیشتر اشکالات فوق، توجیه صحیحی دارد و ایرادی بر مثنوی به خاطر اشکالات بالا وارد نیست (مگر در موارد اندک) و البته اگر بخواهیم اشکالات را تک به تک پاسخ گوییم نیاز به مقالات سلسه وار دارد که خداوند توفیق این کار را عنایت فرماید. نوشته: حجت الاسلام و المسلمین وحید واحدجوان ➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴مغالطه شکاکیت ♨️قسمت اول. ⬅️برخی از شکاکان مدرن برای اثبات این گزاره که "دستیابی به علمِِ یقیناً
🔴مغالطه شکاکیت ♨️قسمت دوم. ⬅️اشکال معروفی به شکاکیت شده است که عبارتست از اینکه اگر می‌گویید دستیابی به یقین ممکن نیست، آیا به همین حرف یقین دارید یا شک دارید؟ 💠 اگر یقین دارید که پس دستیابی به یقین ممکن است و اگر شک دارید پس اینگونه نیست که ادعای شما حتماً درست باشد. 💠در جواب به این اشکال برخی اینگونه بیان کرده اند که ما در دومرتبه صحبت می‌کنیم، یک مرتبه این گزاره است که هیچ علمی به‌طور یقینی نداریم، مرتبه دوم این است که ما به خود این گزاره علم ‌داریم و یقینی است. ⬅️سخن شکاک ناظر به مرتبه اول بوده و به تعبیر دیگر درباره واقعیت‌های عالم خارج است درحالی‌که اشکال شما ناظر به مرتبه دوم بوده و درواقع درباره امری خارج از انسان نیست. 💠در بررسی این جواب باید بگوییم که دو مرتبه کردن ادراک و علم بدون مجوز است؛ یعنی استدلالی که خود آن‌ها برای شکاکیت می‌آوردند عام بود و هر علمی را در هر مرحله‌ای شامل می‌شد؛ بنابراین استدلال‌هایشان به هر دو مرتبه علم بار می‌شود! فلذا برای اینکه بگوییم آن استدلال به یک مرتبه برمی‌گردد اما به یک مرتبه برنمی‌گردد نیازمند دلیلی هستیم؛ و البته این‌چنین دلیل باید ادله‌ای که شکاک برای اثبات کلی مدعایش (مبنی بر عدم امکان دستیابی به یقین) می‌آورد را قید بزند. 💠به تعبیر دیگر فرد شکاک اینجا قائل به کسب یک نوع علم (یقینی) شده که با مدعای اولش ناسازگار است. 💢 ... . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴روح غیر مادی است ⬅️سوالی که منکران روح نمی‌توانند جواب دهند: 💠داستانهای مختلفی حتماً شنیده اید که برخی انسانها آینده را در خواب می‌بینند، و بعداً دقیقا همان اتفاق رخ می‌دهد! 💠این با اینکه گفته شود کارهای روز باعث توهم انسان در خواب شده متفاوت است زیرا دقیقا همان صحنه با جزئیاتی که در خواب دیده شده بعد از خواب رخ می‌دهد. 💠فارغ از اینکه روح یعنی آگاهی‌ ،و اگر کسی منکر روح است باید اثبات کند که آگاهی وجود ندارد، یعنی از آگاهی و یقین، اثبات کند یقین و آگاهی وجود ندارد، بدیهی است که این موضوع اجماع نقیضین است. ⬅️دو مثال: 💠۱.یکی از دوستان تعریف می‌کرد که در خواب دید که کسی روی منبر سخنرانی می کند و حرفهایی می‌زند، ایشان می‌گفت که بعد از مدتی همان صحنه در واقعیت برام ایجاد شد دقیقاً تا حدی که می‌دانستم سخنران جمله بعدی چیست. 💠۲.یکی دیگر از دوستان بیان می‌کرد که در خواب دید که از پشت بام روی تراس خانه همسایه افتاده و روی یک ماشین رخت شویی افتاد که روی آن را با پلاستیکی پوشانده بودند، می‌گفت که من در خواب با خودم فکر می‌کردم که چرا روی این ماشین رخت شویی را با پلاستیک پوشانده اند!! بعداً گفت که همسایه از من خواست که بروم و آنتنشان رو با پسر همسایه درست کنیم. من رفتم روی بامی که سست بود و افتادم دقیقاً همانطور که در خواب دیده بودم! جالب بود که در بیداری دیدم که آن پلاستیک مال نو بودن ماشین رخت شویی بوده که هنوز بر نداشته بودند. . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴مغالطه شکاکیت ♨️قسمت دوم. ⬅️اشکال معروفی به شکاکیت شده است که عبارتست از اینکه اگر می‌گویید دستیا
🔴مغالطه شکاکیت ♨️قسمت سوم. ⬅️زندگی با ظن و شکاکیت غیر ممکن است! 💠از اشکالاتی که به شکاکان می‌شود این است که شما با مبنای شکاکیت دیگر نمی‌توانید زندگی کنید. 💠پاسخ مرسوم شکاکان این است که شکاکیت ما در نظر است و در عمل ناچاریم که عمل کنیم و این یعنی مقام نظر از مقام عمل جداست. 💠در باره این مطلب که انسان با شک (یا ظن) خود زندگی می‌کند. 💠در پاسخ می‌گوییم: انسان در محدوده اختیارش نمی‌تواند با هیچ‌چیزی غیر از یقین (از جمله شک و ظن) زندگی کند ، زیرا انسان در اعمالش همیشه ازآن‌جهت که دارای اختیار است، گزینه ‌هایی را برای انجام در مقابل خود ممکن می‌بیند و از بین آن‌ها یکی را انتخاب می‌کند. 💠حال می‌پرسیم مبنای انتخاب یک گزینه بین بقیه گزینه‌ها چیست؟ اگر گفته شود که گزینه انتخاب ‌شده نسبت به بقیه گزینه‌ها ترجیحی نداشته است واضح است که ‌ترجیح بلا مرجح می‌شود که محال بوده و به تناقض می‌رسد‌، اما اگر کسی بگوید گزینه انتخاب ‌شده ترجیح داشته اما اینجا یقین حاصل نشده است می‌پرسیم آیا فرد انتخاب‌ کننده به ترجیح داشتن آن گزینه یقین داشته یا یقین نداشته است؟ 💠اگر یقین داشته که مطلوب ماست و وجود یقین در اعمال اثبات می‌شود اما اگر یقین نداشته است ،پس این بدان معناست که ممکن است این گزینه ترجیح داشته باشد و ممکن است ترجیح نداشته باشد و این هم به این معناست که این فرد قائل نیست که حتماً این گزینه ترجیح دارد که بازهم به ترجیح بلا مرجح می‌رسیم؛ اما بازهم اگر کسی ادعا کند که فرد انتخاب‌کننده قائل است که به‌احتمال بیشتر این گزینه ترجیح دارد می‌پرسیم آیا احتمالاً احتمال بیشتر دارد یا یقیناً احتمال بیشتر دارد. 💠اگر یقیناً احتمال بیشتر دارد که مطلوب ما اثبات می‌شود ولی اگر احتمال است یعنی ممکن است احتمال بیشتر داشته باشد پس نباید گفته شود احتمال بیشتر دارد. ⬅️منبع:مجموعه رسائل علامه الطباطبائى، ص ۳۶۵. 💢 ... . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴مراد حکمت متعالیه از اصالت و اعتباریت وجود و ماهیت چیست؟ ⬅️تعبیرات صدرالمتالهین به اقتضاء مکان های متفاوت، متفاوت است. در جای جایِ اسفار مراد از اصیل را موجود بالذات بیان کرده. در برخی جاها اصیل را طاردِ عدم معنا کرده بدین معنا: آنکه پرده عدم را کنار زده و طردش میکند و و مفهومِ "تحقق" را ایجاد میکند اصیل است. و یا در جای دیگر گفته(که مرحوم علامه طباطبایی هم بر این تبیین بیشتر پافشاری کرده است): اصیل آن است که صاحب آثار خارجی باشد. 💠ولی به نظر بنده اگر بخواهیم یک گزاره جامعی از همه این بیان ها بدست بیاوریم باید اصیل را اینگونه تعریف(نه تعریف ارسطویی، بل شرح الاسم) کنیم: اصیل آن محققی هست که متن خارج را پر کرده و واقعیت را تشکیل بدهد. به عبارت فنی تر: واقعیت به حمل اولی آن چیزی باشد که آن را اصیل دانسته ایم. -⬅️حال اعتباریت در ساز و کار صدرایی به چه معناست؟ 💠اعتباری در دستگاهِ صدرا، نه آن چیزیست که شیخ اشراق میفهمد(آنکه یک امر ذهن ساخته و مجعول) و نه آنکه سید سند فهمیده(نه فقط امر ذهنی محض) میباشد، بل اعتباریت در نگاه صدرالمتالهین چیزی است که در خارج واقعیت دارد(اینجاست که فهمِ معنای اعتباریت در دستگاه صدرا کمی مشکل میشود). 💠ملاصدرا وقتی میگوید: وجود اصیل و ماهیت اعتباریست، نمیخواهد یکی را امر خارجی و یک را فقط منتزَع و ساخته ذهن بداند. بلکه وقتی میگوید یکی اصیل و دیگری اعتباریست هر دو را در ظرف خارج بررسی میکند. ماهیت و وجود در خارج به گونه ای باهم تعامل دارند که من اذعان میکنم که وجود اصیل بوده و ماهیت اعتباری. ⬅️حال این تعامل چگونه است؟! 💠تعامل بدین شکل میباشد: آنکه صددرصد متن خارج را تشکیل داده و متن واقعیت را میسازد، آن اصیل بوده و آنکه صفتِ این متن هست، انتزاعیِ این متن هست، حیثیتِ این متن هست میشود اعتباری. 💠پس بنابر دیدگاه صدرالمتالهین؛ اصالت نه آنکه فقط در خارج است و اعتباریت نه آنکه فقط در ظرف ذهن است. بلکه ایشان هر دو را میبرد به خارج و پر کننده متن خارج و واقعیت را اصیل و آنکه حیثیتی از همین متن و واقعیت هست را اعتباری میدانند. پس از همین جاست که فساد قول کسانی که قائل به عدمیت محض و انتزاعیِ صرفِ ماهیت هستند واضح میشود؛ ماهیت نه یک امر صرفا ذهنی، بل موجود بالوجود بوده و عدمِ مضاف هست نه مطلق. ۹۷/۷/۲۳ حوزه علمیه ولیعصر. "رضا اسکندری" . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴مغالطه شکاکیت ♨️قسمت سوم. ⬅️زندگی با ظن و شکاکیت غیر ممکن است! 💠از اشکالاتی که به شکاکان می‌شود
🔴مغالطه شکاکیت ♨️قسمت چهارم. ⬅️حس واقعی است، نه خیال! 💠گاهی بیان می‌شود که محسوسات انسان، ادراکات واقعی انسان هستند و آنچه در خیال انسان وجود دارد غیر واقعی است. 💠ما از ابتدای زندگی عادت کرده ایم که ادراکات خیالی را هیچ و پوچ بپنداریم. اما واقعاً تفاوت ادراک خیالی با ادراک حسی چیست؟ ⬅️اگر با دقت بیشتری بنگریم، ما هر روز از کنار موجودات مختلفی گذر می‌کنیم و با اینکه همه آنها را حس می کنیم، چه بسا اصلاً آنها را ادراک نمی‌کنیم. 💠مثلاً هر روز از عابر پیاده عبور می‌کنیم اما اصلاً نفهمیدیم که گوشه جدول شکسته است، و این در حالی است که هر روز آن را می‌دیدیم. 💠و یا اینکه لباسی که بر تن داریم را هر لحظه با لامسه، حس می‌کنیم اما اکثر اوقات به آن توجه نداریم و انگار اصلاً آن را ادراک نمی‌کنیم. 💠در واقع ادراک با "توجه" صورت می‌گیرد، انسان به هر چیزی توجه کند آن را ادراک می‌کند. 💠و اگر به چیزی توجه نکنیم آن را ادراک نمی‌کنیم هر چند که آن امر به ظاهر در حس یا خیال ما موجود باشد. 💠بنابراین ادراک حسی و ادراک خیالی هیچ تفاوتی با هم ندارند بجز آنکه در ادراک حسی ما اینگونه در ذهن خود اعتبار می‌کنیم که این ادراک من حاکی از یک موجودی خارج از من است و معلوم است که در این حالت من خودم را بدن خودم پنداشته ام. 💠واگرنه که خارج و داخل بی معنا می شود! بله ادراک خیالی و حسی هر دو واقعیت دارند. ⬅️منتهی نحوه وجود داشتن و آثار خیال با حس متفاوت است. 💠ممکن است بگویند ادراک برخی از اشیا در خیال، که برای بقیه غیر معمول است یک نوع بیماری مثلاً شیزوفررنی است. 💠در حالی که واقعاً آن فرد آن چیزها را ادراک می‌کند مثل ادراکات ما، وما واقعیت را بی دلیل منحصر به واقعیت خارج از بدن خود کرده ایم! 💢 ... . . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
علامه مصباح یزدی.pdf
حجم: 91.2K
🔴مبانی تئوریک سرآغاز های بُرون معرفتی برای تولید علوم انسانی اسلامی 💢 نویسنده: علامه مصباح یزدی. 💠حتما مطالعه شود.✅ ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴علم به مثابه پدیدار انسانی چیستی علم دینی وعلم سکولار 💠علم به عنوان امری وجودی، بالتبعِ حقیقت وجود، علاوه بر وحدت ذاتی،دارای تشکیک ومراتب مختلف است ،لذا برای تفسیر ماهیت علم باید توجه داشت که پیرامون کدام یک از مراتب آن سخن میگوییم؟؟به عبارتی علم دارای حیثیتهای وجودی گوناگون بوده که در هر موطن؛ مستعدِ معنای خاص میباشد، براین اساس حقیقت تشکیکی علم از جهات مختلفی قابل ارزیابی است @falsafeh_nazari ۱_منطق: مفهوم علم از این حیث که در وعاء ذهن تحقق دارد و متعلق ومحکی علیه آن امری ذهنی میباشد، کیفیتی نفسانی است، که قابل انقسام واندازه گیری نمیباشد؛البته میتوان آنرا امری (اضافی)هم دانست که تعقلش منوط به وجود وتعقل دو طرف عالم ومعلوم است. ۲_فلسفه: حقیقت علم را از آن حیث که تحقق وجودی خارجی دارد(البته این تحقق خارجی لزوما فی نفسه نیست) میتوان دوگونه تفسیر کرد: الف)تفسیروجودشناسانه: براساس تفاسیر آنتولوژیک؛علم حاصلِ حضور دو امر مجرد نزد یکدیگر میباشد،به عبارتی علم امری است (وجودی) که حاصلِ شهودوادراک بی واسطه نفس(عالم)از(معلوم) میباشد، گاهی متعلق این ادراک صورت وماهیت معلوم است(علم حصولی)،وگاهی وجود معلوم(علم حضوری). @falsafeh_nazari ب)تفسیر پدیدارشناسانه_تاریخی: از نگاهی دیگر ،علم به عنوان پدیداری انسانی که در مواجه با عالمِ خارجِ مستقل ومتعیّن(اُبژه) موضوعیت مییابد، صرفا به عنوانِ امری که حاصلِ مواجه حسی ومنفعلانه با عالم خارج است تفسیر نمیشود، بلکه کنشی است فعال که: درصدد تفسیر پدیده ها بوده و چون پدیداری انسانی میباشد متاثر از جهان بینی و پارادایم های حاکم بر ذهن وجوامع بشری است ؛لذا دارای مراحل تکوین و تحول میباشدکه به نسبت ادوار تاریخی این سیر تکاملی محقق میشود. @falsafeh_nazari ⬅️ براین اساس؛ علم حاصلِ کنش ذهنی انسان بوده،که درصدد تفسیر وتوضیح پدیده ها وحوادث عالَم میباشد، لذا منطقا وعقلا نمیتواند متاثراز انگیزه های محقق ومدرِک نباشد، چه اینکه انسان هیچ گاه خالی الذهن وبی هدف نبوده و اساسا هر محققی با تاثر از انگیزه وهدفی دست به تحقیق میزند. توضیح آنکه: 1⃣هر علمی از سه جزء ورکن تشکیل یافته ۱_موضوع ۲_مبادی تصوری وتصدیقی ۳_مسائل علم مبادی تصوری وتصدیقی؛ قضایا ومباحثی است که هر علمی آنرا بدیهی میداند واساسا مسائل علم باتکیه برمبادی ایجاد میشوند. هیچ علمی نمیتواند مبادی خود را اثبات کند چراکه مبادی مرتبه ماتاخر از مسائل علم دارد، واساسا تعریف واثبات آن از حوزه معرفتی علوم خارج است،لذا فلسفه به عنوان علم کلی واستدلالی وظیفه تعریف وتبیین مبادی علوم وموضوع آنهارادارد. @falsafeh_nazari حال اگر آن فلسفه سکولار باشد مبادی علوم راغیرالهی تعریف میکند در نتیجه سمت وسوی علوم مادی ودین ستیز میباشد.والبته اگر حکمت ماتقدم جهت گیری دینی داشته باشد قاعدتا مبادی تصوری وتصدیقی الهی رابرای علوم تعریف میکند وتفسیر آن علم از پدیده ها متاثر از سمت وسوی دینی وغیرسکولار است. 2⃣هرعلمی مجموعه ای از قضایا وکلیات وتحلیلها وتفاسیر میباشد که از دو سنخ مفاهیم تشکیل شده مفاهیم اولی ومفاهیم ثانیه گرچه درک معقولات اولی ربطی به جهان بینی مولف ندارد،چراکه محکی عنه معقولات اولی تحقق منحاز ومستقلی از بشر در عالم خارج دارند اما معقولات ثانیه که هیچ فرد خارجی ندارند حاصلِ تامل ذهن انسان بر روی معقولات اولی ومقایسه آنهابایکدیگر وتوجه به حالات ونحوه وجودی آنها میباشد .تفسیر این کنش ذهنی در چارچوب دستگاه فلسفی ومعرفت شناسانه میباشد.براین اساس (علم)به عنوان پدیداری انسانی متاخر از انگیزه ها واغراض پژوهش گر وهمچنین متاثر از جهان بینی فردی وپارادایم حاکم بر اجتماع بشری میباشد. @falsafeh_nazari حتی علوم تجربی از این قاعده مستثنی نبوده وصرفا حاصل تحقیقات حسی وآزمایشگاهی نیستند.بلکه یافته های حسی در وهله اول به مثابه اجزاء بی ربط قضیه بوده که بوسیله معقولات ثانیه اتحاد معنای پیدا میکنند واین مفاهیم به نسبت ساختار معرفت شناسانه پژوهشگرویا پارادایم حاکم برجامعه معنا می یابند. لذا علوم متاثر از پیش فرضهای فلسفی ومعقولات ثانیه وهمچنین جهان بینی حاکم برافرادوجوامع میباشند؛ براین اساس پارادایمها که به عنوان سرمشق و چهارچوب فکری و فرهنگی درهر عصری مطرح میباشند به مجموعه تئوریها ونظریه‌های علمی سمت وسوی معنایی میبخشند ؛نتیجه اینکه اگر مبادی فلسفی وپارادایمی دارای جهت گیری سکولار باشند قاعدتا فضای علم را غیرالهی میکند واگر مبادی فلسفی غیرسکولار باشد فضای معرفتی ومعنایی علوم به گونه ای دیگر رقم میخورد. 💠ادامه دارد ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
✅براساس آنچه گفته شد فرض اینکه(علم)نسبت به دینی بودن یاسکولار بودن ؛بی جهت باشد محال است ؛چه اینکه علم مرتبه ای متاخر از مبادی فلسفی دارد وبه عنوان پدیداری انسانی متاثراز جهان بینی وپارادایم ها میباشد. علمی که جهت گیری سکولار دارد و پدیده های عالم را به عنوان موجودات مستقل از عناصر غیبی وقوانین الهی تفسیر میکند ؛در روند تمدن سازی ساختارهای سکولار ایجاد میکند ودر نهایت جامعه ای مادی که برپایه سود محوری وشهوت گرای میباشد بوجود می آورد. @falsafeh_nazari لذا اگر براساس حکمت اسلامی مبادی علوم را به نحو غیرسکولار تعریف کرد وباتکیه بر پارادایم دینی چارچوب تئوریک علوم را دینی توضیح داد قطعا شاهد بروز علومی با جهت گیری الهی ومذهبی خواهیم بود. نظیر آنچه متاخرین از حکما درباب ریاضیات؛طبیعیات؛نجوم؛علم الاجتماع؛سیاست مدن؛تدبیر منزل و...صدها علوم دیگر در حدفاصل قرون پنجم تا نهم هجری قمری در حوزه تمدن اسلامی انجام دادند. والسلام ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari