eitaa logo
محمد علی رفیعی | فقه و اصول
324 دنبال‌کننده
342 عکس
78 ویدیو
218 فایل
این کانال به منظور ارائه‌ی مطالب مهمّ فقهی، اصولی و طلبگی، و بارگذاری صوت تدریس فقه و اصول است.
مشاهده در ایتا
دانلود
📔 ۶- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۱): لا یکاد لا یصحّ بذلک... . در این‌ بخش از کلام خود تصریح می‌کند که اگر تعدادی از مسائل، همگی دو غرض را حاصل کنند تدوینِ دو علم صحیح نیست، بلکه باید یک علم تدوین و تکوین شود و مسائل نیز با توجّه به هر دو غرض، مورد دقت و دراست قرار گیرند. ✅ مرحوم در (ج۱/ص۵۲) می‌نویسد: صحّت یا عدم صحّتِ تدوینِ دو علم منوط به تحسین یا تقبیح عقلایی است؛ اگر -آن چنان که فرموده است- صحّتِ تدوینِ دو علم نزد عقلاء قبیح باشد کشف می‌کنیم که وحْدتِ غرض، علّتِ منحصره‌ی وحْدتِ علم نیست، بلکه تلازمِ دو غرض (به معنایی که در حاشیه‌ی قبل ذکر شد) می‌تواند علّتِ برای تدوینِ علم باشد‌؛ پس اگر غرض از علم، واحد نبود، و همچنین دو غرض، متلازم نبودند می‌توان دو علمِ مستقلّ تدوین کرد. 📌 این سخن اخیر منافاتی با این که تمایز علوم به اغراض باشد ندارد. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
⚫ بُخاری در صحیح خود در حدیث ۳۰۹۲ و ۳۰۹۳ در "باب فرْض الخُمْس" نقل می‌کند: حدّثنا عبدالعزیز بن عبدالله: حدّثنا إبراهيم بن سعد، عن صالح، عن ابن شهاب قال: أخبرني عروةُ بنُ زبير أن عائشة أمّ المؤمنين أخْبَرَتْه: أن فاطمة (عليها السلام) ابنة رسول الله (صلى الله عليه و سلّم) سألَتْ أبابكر الصّدّيق بعد وفاة رسول الله (صلى الله عليه و سلّم) أن يَقْسِم لها ميراثَها ما ترك رسول الله (صلى الله عليه و سلّم) مما أفاء الله عليه. فقال لها أبوبكر: إن رسول الله (صلى الله عليه و سلّم) قال: "لا نورث ما تركنا صدقة"؛ فغضبَتْ فاطمة بنت رسول الله (صلى الله عليه و سلّم) فهجرَتْ أبابكر، فلم تزَلْ مهاجَرَتُه حتى تُوُفِّيتْ و عاشَتْ بعد رسول الله (صلى الله عليه و سلّم) ستّة أشهر. قالتْ (عائشة): و كانت فاطمة تسأل أبابكر نصيبَها ممّا تَرَك رسولُ الله (صلى الله عليه و سلّم) من خيبر و فدك و صدقته بالمدينة، فأبى أبوبكر عليها ذلك، و قال: لستُ تاركاً شيئاً كان رسول الله (صلى الله عليه و سلّم) يعمل به إلا عملْتُ به، فإني أخشى إن تركْتُ شيئاً من أمْره أن أزيغ. فأما صدقته بالمدينة فدفَعَها عُمَر إلى عليّ و عباس، فأما خيبر و فدك فأمسكها عُمَر و قال: هما صدقة رسول الله (صلى الله عليه و سلّم)... . ✴️@fegh_osoul_rafiee
بسْم الله الرّحمن الرّحیم ✅ بعد از پایان‌یافتنِ که در ۱۳ جلسه تقدیم دوستان شد، انشالله دوره‌ی را در قالبِ تدریسِ مجموعِ و با اسلوب جدید تقدیم دوستان گرامی خواهم کرد. 🎤 هفته ای یک جلسه (یا دو جلسه) ⏰ پنجشنبه‌ (یا جمعه) ✴️@fegh_osoul_rafiee
۲-تدریس‌فشرده‌حلقتین-رفیعی-ازص۱۲تا۱۵-۱۴۰۳۰۸۲۵.mp3
14.37M
🎙 🔸️ 🔹️ 📌 تبیین اقسام و اقتضائات احکام تکلیفی و وضعی 📌 تبیین فرآیند شکل‌گیری و تولید حکم تکلیفی 📌 تبیین جعل استقلالی و غیر استقلالی 📌 تبیین مقام جعل و مجعول از دیدگاه شهید صدر ✅ جلسه ۲ ⏰ ۲۵ آبان ۱۴۰۳ ✴️@fegh_osoul_rafiee
شهید آیت الله بهشتی (رضوان الله علیه) در کتاب طرح کوششی نو در راه شناخت تحقیقی اسلام در مورد اهمّیّت می‌فرماید: "تحقیق درباره‌ی اسلام باید به وسیله‌ی کسانی صورت گیرد که علومِ اسلامیِ متداول و معمول را -حدّاقل- تا سر حدِّ تحصیل کرده و به شیوه‌ی تحقیق در این علوم و مآخذِ آن، آشنایی کافی داشته‌ باشند." ✴️@fegh_osoul_rafiee
📔 ۶- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۱): لا یکاد لا یصحّ بذلک... . ✅ مرحوم در ادامه‌ی حاشیه‌ی ۶ اشکالی را مطرح و چتند نکته را بیان می‌کنند: 🔸️ برخی علوم مانند این گونه است که با یک مساله و دو مساله از آن علم، غرضِ علم (استنباط) به هیچ اندازه‌ای برای شخص حاصل نمی‌شود، مگر آن که بیشتر مسائل علم فراگرفته شود؛ این جا اشکالی وجود ندارد. 🔹️ اما برخی علوم -مانند - غرضِ علم به گونه‌ای است که حتی با یک مساله نیز به خودیِ خود و به اندازه‌ی همان یک مساله حاصل می‌شود؛ یعنی به اندازه‌ی همان یک مساله شخص می‌تواند از خطای در کلام جلوگیری کند. 🔸️ در این فرض دوم اشکالی به وجود می‌آید؛ این که اگر معیار را غرض قرار اگر معیارِ تمایزِ علوم را تمایز در غرض‌ها بدانیم، در علومی -مانند - شخصی که یک مساله‌ی نحو را فراگرفته است به اندازه‌ی همان یک مساله می‌توان عالِمِ نحوی دانست، زیرا "حفظ لسان از خطای در گفتار" که غرض از علم‌ است با همان یک مساله نیز حاصل می‌شود و بنا بر فرض، تمایز علوم نیز به غرض است و غرض نیز با یک مساله حاصل شده است، پس علم در مورد عالِم به آن یک مساله صادق است و او عالِم نحوی باید تلقّی شود در حالی که این، خلاف عرفی و عقلاست. 🔹️ ایشان در ادامه در پاسخ به این مطلب می‌فرماید: مساله تماماً به نگاهِ عرف و عقلاء وابسته است؛ عرف و عقلا یک حدّ وسطی را در نظر می‌گیرند؛ نه عالِم به یک مساله را به آن علم می‌دانند، و نه کسی که همه‌ی مسائل را فراگرفته و تنها یک مساله را فرانگرفته را از عنوان‌ِ محروم می‌کنند، بلکه کسی که بخش قابل توجّهی از مسائل علم را فراگرفته باشد به صورتی که شأنش عنوانِ باشد را می‌نامند. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
📔 ۶- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۱): لا یکاد لا یصحّ بذلک... . ✅ مرحوم در ادامه‌ی حاشیه‌ی ۶ می‌آورد: ‌غرض از علم تمکّن و قدرت بر است، نه استنباط فعلی؛ یعنی غرض این است که شخص قدرتِ را پیدا کند؛ حتی اگر مساله‌ای از مسائل را استنباط نکرده باشد، اما همین که قدرت بر دارد غرضِ حاصاگل شده است. 🔹️ دلیل این نیز تعریف است، زیرا آن‌ها علم‌ به قواعد اصولی را اصول دانسته‌اند، نه به‌کاربردنِ فعلیِ آن قواعد را. 🔸️ از این رو، هر مساله‌ای که تمکّن و قدرت بر استنباطِ حکمِ کلیِ فرعیِ الهی را حاصل کند آن مساله اصولی است. ✴️@fegh_osoul_rafiee
📔 ۷- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۲): و قد انقدح بما ذکرنا أن تمايز العلوم... . ✅ مرحوم در حاشیه‌ی ۷ (ج۱/ص۵۳) می‌آورد: مرحوم برای این که تمایز علوم به اغراض است بُرهانی بیان نکرده، بلکه تنها به جمله‌ی "جمَعَها اشتراکُها فی الدّخْل فی الغرض" بسنده کرده است، در حالی که این، تنها یک ادّعا بوده و حاوی برهان و استدلال نیست. 🔹️ البته شاید ایشان با برخی از عبارات مانند "فإن حُسْنَ تدوين علْميْن... " همان تحسینِ عُقلایی‌ای را مطرح می‌کند -که ما بارها بیان کردیم- و همان می‌تواند بُرهان برای این باشد که تمایز علوم به اغراض است، زیرا غرض است که مناسبت با تحسین عُقلایی دارد، نه موضوع. ✴️@fegh_osoul_rafiee
علامه‌ی بزرگوار و متفکّر، آیت الله شیخ محمد تقی جعفری (رضوان الله علیه) در مورد شکیبایی استادشان مرحوم آیت الله حاج‌ شیخ کاظم شیرازی (رضوان الله علیه) در برابر پرسش شاگردان می‌فرماید: "بنده اوّلین درس خارج فقهی که در نجف اشرف رفتم درس مرحوم آشیخ کاظم شیرازی بود؛ یکی از طلبه‌هایی که تازه آمده بود اشکالی کرد که اشکالش خیلی مهمّ نبود؛ یکی از آقایان به آن طلبه‌ی تازه‌وارد گفت: آقا! بی‌ربط نگو! مرحوم آشیخ کاظم فرمود: آقا! شما ابتدایی که درستان را شروع کردید فقط باربط‌ها را می‌پرسیدید؟!؟!" ✴️@fegh_osoul_rafiee
🔴 یعنی متعلَّقِ نفی در کلام، عموم و کلّی باشد، مانند آن که گفته شود: "همه‌ی افرادِ کلاس نیامدند"؛ آن چه در این کلام سلب شده است عامّ‌بودنِ محمول و حکم است؛ یعنی "آمدنِ همه" نفی و سلب شده است که مفادش این نیست که "هیچ کس نیامده است"، بلکه نتیجه‌اش این می‌شود که: "عدّه‌ای از افراد آمده‌اند". 🔵 اما یعنی نفی و سلب، شامل همه‌ی افراد است، مانند آن که گفته شود: "هیچ‌کس نیامده است"؛ یعنی "نیامدن" را به همه نسبت می‌دهیم. ✴️@fegh_osoul_rafiee
در است؛ منتظرِ این و آن نمی‌ماند...
❌❌❌❌ ظاهراً جریانی به شدّت که گاه بر است و گاه دست به دارد -خودآگاه یا ناخودآگاه- مُروِّجِ شده است که و و ازبین‌برنده‌ی است.