eitaa logo
محمد علی رفیعی | فقه و اصول
326 دنبال‌کننده
332 عکس
76 ویدیو
218 فایل
این کانال به منظور بارگذاری صوت تدریس، و مطالب مهم علم "فقه" و "اصول" است.
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 ٣٧- قوله (ج۳، ص۶۷): و أمّا على المختار من أن الكلام في ما إذا قصد... . (مرحوم در مورد اشتراط یا عدم اشتراط شروط بیع در معاطات -بنا بر قصد تملیک- سه نظریه را مطرح می‌کند) ✅ مرحوم می‌فرماید: بهترین نظریه آن است که بدون شکّ معاطات -بنا بر قصد تملیک- بیع است و تمام شروط بیع نیز در آن شرط است. مگر آن که سیره‌ی بر معاطات، بعضی از شروطی که در بیع با عموم و اطلاق ثابت شده است را الغاء کند، و البته چنین سیره‌ای نداریم. 🔸️ در ادامه نیز می ‌فرماید: اگر شرطی در بیع -بنا بر عموم و اطلاقِ دلیلِ اشتراط و اعتبارش- مختصّ بیع صیغه‌ای باشد روشن است که آن شرط در معاطات شرط نخواهد بود. 🔸️ و اگر دلیلِ صحّتِ معطات، سیره باشد و در اعتبارِ شرطی در معاطات شکّ کنیم باید به قدر متیقّن - که رعایت تمام شروط بیع است- اکتفا کنیم. ✅ و اما بنا بر قصد اباحه دو حالت دارد: 🔹️ حالت اول: اگر معتقد باشیم معاطات بعد از تصرّف یا تلف، تبدیل به بیع می‌شود و مُملِّک است تمام شروط بیع در آن شرط است، مانند جایی که معاطات به قصد تملیک باشد. و این که تاثیر معاطات به قصد اباحه -در کنار رعایت تمام شروط- منوط به تصرّف یا تلف باشد مشکلی ایجاد نمی‌کند، مانند بیع صرف که تاثیرش منوط به قبضت است. 🔹️ حالت دوم: اگر معتقد به اَوْل و تبدیل به بیع نباشیم، و تملیک را نتیجه‌ی صرفِ تصرّف یا تلف بدانیم اطلاق و عمومِ ادله‌ی شروطِ بیع -اگر چه در این جا کارساز نیست، زیرا این چنین معاطاتی نه بیع شرعی است و نه بیع عرفی- اما همین که از طرفی چنین معاطاتی را مُباح‌کننده‌ی جمیع تصرّفات بدانیم، و از طرف دیگر معتقد باشیم بعد از تصرّف و تلف تملیک حاصل می‌شود خلاف اصل و قاعده‌ است، پس باید به قدر متیقّن اکتفا کرد و تمام شروط ییع را در آن معتبر دانست. ✴️@fegh_osoul_rafiee
توجه 📣📣📣 ❇️ برگزاری نشست روشنگری 🍃 برنامه‌ی مشترک بسیج برادران (پایگاه شهید صالحی) و بسیج خواهران پایگاه صاحب الزمان (عج) 💫 با حضور محترم حجت الإسلام محمد علی رفیعی با موضوع گرامیداشت یوم الله دهه‌ی فجر و بررسی مسائل سیاسی و انتخابات مجلس شورای اسلامی زمان: روز چهارشنبه ۱۴۰۲/۱۱/۱۸ بعد از نماز مغرب و عشا در مسجد صاحب الزمان (عج) از همه‌ی خواهران و برادران دعوت می‌شود در این نشست بصیرتی شرکت نمایند 🌺
فرازی از وصیت‌نامه‌ی مرحوم حضرت آیت الله العظمی تبریزی (رضوان الله علیه): "به طلّاب عزیز نصیحت می‌کنم که با جدّیت و تلاش تقوای الهی را پیشه‌ی کار خود کنند، و در امر تحصیل تلاش کنند، و همواره رضای خدا را مدّ نظر داشته باشند. اینجانب در طول دوران عمرم طلبه‌ای بیش نبودم، و مثل یک طلبه‌ی جوان شب و روز در امر تحصیل تلاش می‌کردم تا بتوانم خدمتی ناچیز داشته باشم، و اثری از خود بر جای بگذارم که طلّاب عزیز از آن استفاده کنند." ✴️@fegh_osoul_rafiee
علامه ی محقِّق سید مرتضی عسکری (رضوان الله علیه) در کتاب "نقش ائمه در اِحياى دين" (ج٢/ ص۲۳۶) می‌نویسد: «می‌توان با قاطعیّت گفت که رجوع به منابع اولیه‌ی اسلامی یعنی کتاب‌های حدیث و تفسیر و سیره برای نوشتن تفسیر یا سیره پیامبر و ائمه (علیهم السلام) يا قصص پیامبران، و اظهار نظر کردن در آنها، یا در مبدا و معاد و سایر عقاید اسلامی همانند مراجعه به همان کتب برای دریافت یک حکم شرعی است که باید رجوع‌کننده دارای تخصّص در زبان عرب عصر قرآن و تخصّص در شناخت حدیث معصومین و علم رجال و درایه و اصول فقه باشد، و سپس مدتی زیر نظر یک فقیه جامع الشرایط کیفیت استفاده از قرآن و سنّت را در استنباط حکم شرعی با توجه به علوم نامبرده کار کرده باشد، یعنی مدتی در درس خارج فقهاء در حوزه‌های علمیه حاضر شده باشد. همچنان که یک نفر بدون تخصّص در علوم نامبرده‌ی بالا، بی آن که زیر نظر فقیهی کار کرده باشد نمی‌تواند از منابع اولیه‌ی اسلام استخراج حکم فقهی کند و فتوا بدهد، یک نفر بدون تخصّص در علوم مذکور و بدون آموزشِ زیر نظر یک فقیه نیز نمی‌تواند استخراج معلوماتی درباره‌ی عقاید اسلام و تفسیر قرآن و سیره پیامبر و ائمه‌ی هدی (علیهم السلام) را نموده باشد و به جامعه‌ی اسلامی تحویل دهد». ✴️@fegh_osoul_rafiee
📚 ٣٨- قوله (ج۳، ص٧٢): و أما حكم جريان الخيار فيها قبل اللزوم، فيمكن نفيه... . (مرحوم در مورد جریان حکم خیار در معاطات می‌فرماید: اگر در معاطات قائل به اباحه باشیم روشن است که حکم خیار جاری نیست، زیرا معاطات -بنا بر نظر مشهور- تنها مفید اباحه است و خیار در آن، معنا ندارد. و اگر قائل به ملکیّت باشیم دو نظریه مطرح است؛ یکی: ثبوت خیار بعد لزوم، به صورتی که خیار از زمان معاطات ثابت، و قابل اسقاط و مصالحه است، اما اِعمال خیار تنها بعد از لزوم ممکن است. و دومی: تفصیل بین خیارات) ✅ مرحوم می‌فرماید: 🔶️ اگر معتقد باشیم بیع بعد از تلف تبديل به بيع نمى‌شود (یعنی بنا بر عدم اَوْل) حکم خیار منتفی است؛ البته نه به خاطر جواز و عدم لزوم معاطات، بلکه به این دلیل که خیار برای خصوص بیع ثابت است و معاطات بنا بر نظر مشهور، مفید اباحه است و شرعاً بیع محسوب نمی‌شود. 🔶️ اما اگر معتقد به اَوْل باشیم، یعنی معتقد باشیم معاطات بعد از تلف تبدیل به بیع می‌شود حکم چنین معاطاتی مانند حکم بیع صرف (تا قبل قبض) است. 📌 نکته اینجاست که مجرّد جواز (به معنای ترادّ یا ردّ) تا قبل از تصرّف یا تلف، مانعِ تعلّقِ حقِّ خیار به معاطات نیست، همان طور که تعلّقِ یک خیار، مانع تعلّق یک خیار دیگر نمی‌شود. 🔶️ و بنا بر این که معاطات مفید ملکیّت باشد خیار مطلقاً برای چنین معاطاتی ثابت است، زیرا چنین معاطاتی عرفاً و شرعاً بیع است. و چون ملکیّت در این فرض از زمان معاطات ثابت است خیار نیز از همان زمان معاطات ثابت خواهد بود، و اثرش نیز -برخلاف آن چه فرموده است- از همان زمان معاطات ظاهر می‌شود، نه از زمان تحقّق لزوم. 🔶️ همچنین کلام مرحوم و تفصیلی که ایشان مطرح کرده است وجهی ندارد؛ زیرا ادلّه‌ی خیار -بر خلاف احتمالی که مطرح کرده است- مختصّ به بیعی که به صورت لازم تحقّق یافته باشد نیست. ✴️@fegh_osoul_rafiee
آیت الله العظمی شهید سید محمدباقر صدر (رضوان الله علیه) در شرح زحمت‌های دوران تحصیلش می‌گوید: "إنني في الأيام التي كنتُ أطلب العلم، كنتُ أعمل في طلب العلم كل يوم بقدر عمل خمسة أشخاص مُجدّين كنت أذهب صباحاً إلى غرفة صغيرة في الطابق الأعلى من البيت، و أنكبّ على المطالعة و التحقيق، و لا أنتبه إلى الوقت إلا عندما تناديني أمّي لتناول طعام الغداء؛ من در روزهایی که در حال تحصیل علم بودم در هر روز به اندازه‌ی پنج طلبه‌ی کوشا کار علمی می‌کردم. صبح به اتاق کوچکی در طبقه‌ی فوقانی خانه می‌رفتم و مشغول مطالعه و تحقیق می‌شدم و اصلاً متوجّه زمان نبودم مگر زمانی که مادرم برای خوردن غذا من را صدا می‌زد." ✴️@fegh_osoul_rafiee
📚 ٣۹- قوله (ج۳، ص۷۴): الأمر الثاني: أن المتيقّن من مورد المعاطاة... . (مرحوم در تنبیه دوم می‌فرماید: قدر متیقّن از معاطات، صورتی است که تعاطیِ دوطرفه باشد؛ در هر حال، مرحوم در میانه‌ی بحث خود در بحث معاطات، گاه سخن از معنای لغوی لفظ "معاطات" و معنای مشارکت آورده است، و معنای مفاعله را بر اعطای یک‌طرفه یا مقاوله‌ی بدون ردّ و بدل‌شدنِ کالا صادق نمی‌داند) ✅ مرحوم می‌فرماید: لفظ "معاطات" اصطلاحی قرآنی و روایی نبوده و در معاقد اجماعات نیز ذکر نشده است، و تنها، تعبیری اصطلاحی است برای یک معامله‌ی متعارف و متداول در میان مردم. 🔶️ از این رو، آن چه معیار و مبنای ماست شناخت احکام و آثار فقهی‌ و ترتّب آن بر معاملاتِ عرفی و متداول در میان مردم است، و این که معنای "معاطات" -و حتی معنای "اعطاء"- بر آن معاملات صادق است یا نه اهمیتی ندارد. 🔷️ و حتی اگر برای ما اثبات شود آثار و احکام بیع در معامله‌ی بدونِ صیغه‌ای -که تنها با مقاوله‌ی دوطرفه تحقّق یافته است و چیزی بین دو طرف ردّ و بدل نشده است- جاری می‌شود، در این صورت نیز تنها باید دلیل و حکم را تبعیّت کنیم، و بر اساس همان دلیل و حکم باید ملتزم شویم تعاطیِ دوطرفه یا اعطای یک‌طرفه تنها وفای به همان معامله‌ای است که -بنا بر فرض- تنها با مقاوله‌ی دوطرفه انجام شده است. ✴️@fegh_osoul_rafiee
📚 ۴۰- قوله (ج۳، ص۷۷): تمیّز البائع من المشتری فی المعاطاة الفعلية... .مرحوم می‌فرماید: محتوای این تنبیه اختصاصی به بحث معاطات ندارد، زیرا به طور کلی می‌توان گفت: انشاءكننده‌ى تمليك، بايع است و انشاءکننده‌ی تملّک، مشتری، بدون آن که بین انشاء لفظى (صیغه) و انشاء فعلى (تعاطی يا اعطاء) تفاوتى در اين نكته باشد. 🔶️ بنا بر این، اگر قصد هر کدام مانند دیگری باشد هر دو بایع یا هر دو مشتری هستند، بدون آن که -از لحاظ مفهومی- فرقی بین مُبرِز قصدشان وجود داشته باشد، چه لفظ و چه فعل. 🔷️ البته فعل و لفظ با هم تفاوتی نیز از لحاظ خارجی دارند، و تفاوت آن است که لفظ و صیغه دلالت روشن‌تری از فعل دارد؛ از این رو، غالباً بایع و مشتری در بیع‌های به صیغه و لفظ از ظاهر کلام دو طرف مشخص می‌شود. 🔹️ حال آن که فعل، تنها با قرینه می‌تواند دلالتش را روشن‌تر کند، و قرینه نیز گاهی نیست و گاه هست و مورد نظر نیست. 🔸️ البته اگر ما مجاز را نیز در انشای صیغه کافی بدانیم، لفظ و صیغه نیز برای ابراز روشنِ قصد و نیّت عاقد نیاز به قرینه پیدا می‌کند؛ فتدبّر جیّداً! ✴️@fegh_osoul_rafiee
دوستان بزرگوار! مرحوم آخوند خراسانی حاشیه‌اى بسیار دقیق و عمیق، و در عین حال، مهذَّب و مختصر است برای مرحوم شیخ انصاری؛ واقعاً دُرّ گران‌بهایی است در کنار کلمات گرانسنگ مرحوم شیخ انصاری. فرصت بسیار خوبی برای من و شماست که در کنار فهم مرحوم شیخ انصاری این حاشیه را نیز -که دربردارنده‌ی نکات عمیق و دیدگاه‌های گاه مخالف و مناقض با انظار و آراء مرحوم شيخ انصاری است- به خوبی بخوانیم و بفهمیم. ✴️@fegh_osoul_rafiee
آیت الله علامه‌ی حسن‌زاده آملی (رضوان الله علیه) می‌فرمودند: "بدانید هر فصلی نمی‌شود درس خواند؛ قدر جوانی‌تان را بدانید؛ همین الآن وقت درس‌خواندن شماست؛ هر چقدر الآن بیش‌تر زحمت بکشید در آینده کارتان سبُک‌تر است." (در محضر استاد؛ ص۹۸) ✴️@fegh_osoul_rafiee
مرحوم آیت الله العظمی بهجت (رضوان الله علیه) می‌فرمودند: شخصی به دیگری گفت: "برای گرفتاری‌ها ختمی به ما یا بدهید". او در جواب فرمود: "ختمی مجرَّب در نظر دارم و آن، فقه آل محمّد (علیهم السلام) است". به تعلیم و تعلّم، مباحثه و مذاکره‌ی فقه مشغول و ملتزم باشید؛ خدا می‌داند چه اثراتی دارد! (در محضر بهجت؛ ج۱، ص۹۸) ✴️@fegh_osoul_rafiee
📖 ۱۰- رأي بعض مشايخنا المحقّقين في معنى المفاعلة و الجواب عنه:مرحوم می‌فرماید: مرحوم -بر خلافِ معنای مشهور میان اُدباء و لغت‌شناسان یعنی مشارکتِ دوطرفه- معتقد است در بسیاری از استعمالاتِ قرآنی و مُحاوریِ صحیحِ باب مفاعله، گاه نسبت‌دادنِ مادّه به دو طرف صحیح نیست، مانند "مُواراة" (دفن‌کردن)، و گاه نسبت‌دادن ماد‌ّه به دو طرف مقصود متکلم نیست، مانند "ساعَدَه التوفیق"؛ بدون آن که این استعمالات، مجازی یا غلط محسوب شود. بنا بر توضیحات حصيله‌ی کلام مرحوم را می‌توان در چند نکته بیان کرد: 🔷️🔹️ ۱- نکته‌ی اول: در هیات‌های ثلاثی مجرّد آن‌چه توسط واضع به عنوان یک هیات و قالب وضع شده است تنها نسبتِ بین فعل و شخصِ فاعل است، و اگر در افعال متعدّی -مانند ضرب- نیز می‌توان فعل را بدون ادات مستقیماً به شخصِ مفعول نسبت داد به خاطر مُفاد و معنای مادّه و ریشه‌ی کلمه است، نه هیاتِ ثلاثی. 🔷️🔹️ ۲- نکته‌ی دوم: در هیات باب مفاعله -به حسبِ خودِ هیات و معنایِ موضوعٌ لهِ آن- تجاوز از فاعل به مفعول وجود دارد؛ یعنی نسبتی که قرار است با باب مفاعله توسط متکلم بیان شود به صورت حقیقی از ابتدا و به حسب وضعِ لغویِ هیات، بین فاعل و مفعول برقرار است. 🔷️🔹️ ۳- نکته‌ی سوم: و بر اساس دو نکته‌ی قبل مرحوم می‌فرماید: اگر متکلم، قصدِ زدنِ دیگری را نداشته و او را زده است می‌گویند: "ضربه"، اما اگر با قصد زدن او را زده باشد می‌گویند: ضاربه تا بفهمانند مراد متکلم بیانِ نسبتِ زدن بین شخص ضارب و شخص مضروب بوده است. 🔶️🔸️ شاگرد ایشان مرحوم در ردّ فرمایش استاد خود همان سخن مشهور ادباء و اهل لغت را تکرار کرده، می‌فرماید: مفاعله در معنای غالبیِ خود یعنی "مشارکت"؛ یعنی هر کدام از دو طرف کاری را می‌کند که شخص دیگر نیز همان کار را با او می‌کند، اگر چه گاهی معانی‌ای غیر از معنای مشارکت را نیز دلالت می‌کند. ✴️@fegh_osoul_rafiee