eitaa logo
غلط ننویسیم
16.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
173 ویدیو
3 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/v257.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
به دورانی از زمان سفر کنیم که دهکده‌ای کوچک و زیبا در دل جنگل‌های گرم و آرام قرار داشت. این دهکده، با خانه‌های روستایی سنتی و خیابان‌های خاکیش، زیبایی و آرامشی بی‌نظیر را به دوران کودکی و پر از داستان‌ و خاطرات به اهالی روستا می دهد. غروب آفتاب در این دهکده از زیبایی خاص برخوردار بود. زمانی که آسمان طلایی و نارنجی شد و پرندگان به آهستگی به پرواز درآمدند، تمامی ساکنان دهکده به سوی میدان مرکزی حرکت می‌کردند و از زیر درختان گیلاس‌ شروع به خواندن قصه‌ها و شعرهای خود می‌کردند. یک شب خاص، وقتی که آسمان پر از ستاره بود و هوا خنک و دلپذیر، داستانی غمگین رخ داد. یکی از اهالی، که دهکده را از خطرات جنگل‌ها و حیات وحش محافظت می‌کرد، مراقبت از بچه‌های دهکده را بر عهده داشت، اما برخی از بچه‌های روستا، به اطراف دهکده رفته و در تاریکی شب گم شده بودند. ساکنان دهکده در طول شب به دنبال بچه‌ها بودند، با امید به پیدا شدن آنها. داستان غروب دهکده در اینجا آغاز می‌شود؛ یک داستان پر از ماجراهای مهیج و هیجان‌انگیز که ماجرایی از عشق، دوستی، و پیوستگی انسان‌ها با طبیعت را روایت می‌کند...... ادامه داستان را بنویسید...... 🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 حکایت به قلم "ســاده و روان" 📚 باب دوم : در اخلاق درویشان 🌺 حکایت ۴۰ 💫 جوانی از شدت مستی بر روی زمین افتاده بود و هیچ اراده و اختیاری در او نبود. شخصی پرهیزکار از کنار او در حال گذر بود و برای مدتی به آن جوان خیره شده بود. آن مست سرش را بلند کرد و گفت: " اذا مَرّوا بِاللغو مَرّوا کراماً " (۱) 🔸اذا رأیت اثیما کن ساترا و حلیما 🔹یا من تقبح امری لم لاتمر کریما (۲) 🔸متاب ای پارسا روی از گنهکار 🔹ببخشایندگی در وی نظر کن 🔸اگر من ناجـوانمردم به کردار 🔹تو بر من چون جوانمردان گذر کن ۱_هنگامی که با لغو و بیهودگی برخورد می کند، بزرگوارانه از آن می‌گذرند.(سوره فرقان_۷۲) ۲_هر گاه گنهکاری را دیدی عیب پوش و بزرگوار باش ای کسی که کار مرا زشت می شماری چرا بزرگوارانه بر من نمی نگذری 🖊@ghalatnanevisim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟨 رمز موفقیت در نویسندگی و ویراستاری از رموز موفقیت در نوشتن و نویسندگی و ویراستاری، گوش دادن به شعر است؛ البته اشعاری که خوب نیز خوانده شوند.☝️ 🖊@ghalatnanevisim
🟨⬛️🟨⬛️🟨⬛️🟨⬛️🟨⬛️🟨⬛️🟨⬛️ گرفتن به کار بردن این واژه در معنی "درک کردن، فهمیدن، متوجه شدن و ..." بر اثر گرته‌برداری از زبان انگلیسی است. در زبان معیار بهتر است از این نوع کاربرد پرهیز کنیم: نمونه‌ی غیرمعیار: مطلب را گرفتم لازم نیست دیگر توضیح بدهید. نمونه‌ی معیار: مطلب را فهمیدم لازم نیست دیگر توضیح بدهید. 🔸فرهنگ درست‌نویسی سخن، دکتر حسن انوری، انتشارات سخن، ص ۲۸۲ 🖊@ghalatnanevisim
شاهنامه خوانی 👇👇👇قسمت صد و سی و یکم👇👇👇 🖊@ghalatnanevisim
-برون کرد گُردی چو مرغی بِپر: کاوس پهلوانی چابک، چون مرغی تیزپرواز، سوی زال گسیل کرد. -دود: مایه‌ی تشبیه برای تندی و شتاب -به گَرداندر آمد سرِ تاج و تخت: گرد بر پادشاهی نشست. پادشاهی به خاکستر نشست. -تیره: تاریک، نابینا -خیره: وامانده -سردباد: آه -نرفتم به گفتارِ تو هوشمند: به گفتارِ هوشمندانه‌ی تو گوش نکردم. -همه سود را مایه آمد زیان: به‌هوای سود، اصلِ سرمایه نیز بر باد رفت. -پوینده: رونده، دونده؛ کنایه از پیک -بر تن بدرید پوست: پوستش بر تن دریده شد. -شمشیر در نیام کوتاه شدن: بی‌اثر ماندنِ شمشیر دراثرِ در نیام ماندنِ طولانی. مانندِ "شمشبر در نیام زنگ زدن". زال به رستم می‌گوید: دیر جنبیدیم و شمشیر در حالِ زنگ زدن است. زودتر باید بیرون بکشیمش و (برای نجاتِ کاوس) کاری بکنیم. -نشاید کزین پس چَمیم و چَریم / و گر خویشتن تاج را پروریم: دیگر وقتِ خرامیدن و خوردن یا چشم طمع به تاج‌وتخت دوختن نیست. -دم: کام، دهان -دم زدن: درنگ کردن -برت را به ببرِبیان سخت کن: سینه و تنت را با پوشیدنِ ببرِبیان زخم‌ناپذیر کن. -سر از خواب و اندیشه پردخت کن: خیالِ خواب و هر فکرِ دیگر جز رهایی کاوس و ایرانیان را از سرت بیرون کن. -به تن‌در روانش کجا آرمید!؟: جان در تنش نمی‌آساید؛ زنده نمی‌ماند. -از آوازِ تو کوه٘ هامون شود: از نعره‌ی جنگی تو کوه فرومی‌ریزد و همسطحِ دشت می‌شود. -نباید که ارزنگ و دیوِ سپید / به جان از تو دارند هرگز امید: نباید ارزنگ و دیوِ سپید امیدی به جان‌به‌دربردن از دستِ تو داشته باشند. 🖊@ghalatnanevisim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جز تو سرمایه جان نیست مرا بی تو سودای جنان نیست مرا کی کنم قول کسی در حق تو گوش جز تو به جهان نیست مرا گر شوم از سو کوی تو جدا غیر فریاد و فغان نیست مرا بی وصالت که جز او مایه عیش نیست شادی به روان، نیست مرا به وفای تو که تا روز وفات جز وفا از تو گمان نیست مرا 🖊@ghalatnanevisim
خط ✍ پی‌بست «پی‌بست نوعی واژه‌بست است که به پایان واژه افزوده می‌شود؛ مانند ضمیر پیوستۀ ملکی «–َم» در «کتابم». واژه‌بست‌های فارسی عموماً پی‌بست هستند» (طباطبایی، ۱۳۹۵: ۱۱۹). 🔴 پی‌بست‌های ضمیری پس از حرف اضافه «از» 🟠 از 1⃣ ازَم (سالم و شکسته) 2⃣ ازَت (سالم و شکسته) 3⃣ ازَش (سالم و شکسته) 4⃣ ازَمان (سالم) ← ازَمون (شکسته) 5⃣ ازَتان (سالم) ← ازَتون (شکسته) 6⃣ ازَشان (سالم) ← ازَشون (شکسته) ✅ ۱. علاءالدین طباطبایی، فرهنگ توصیفی دستور زبان فارسی، چ۱، تهران: فرهنگ معاصر، ۱۳۹۵، ص۱۱۹. ✅ ۲. امید طبیب‌زاده، فارسی شکسته؛ دستور خط و فرهنگ املایی، چ۱، تهران: کتاب بهار، ۱۳۹۸، ص۵۰. فریده آرامیده 🖊@ghalatnanevisim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟨 مثبت‌نویسی در نویسندگی کلمات دارای شخصیت و بار مثبت و منفی و خنثی هستند. در نویسندگی، به استثنای موارد استثنایی، از کلماتی استفاده کنیم که از انرژی و بار مثبت برخوردار باشند. 🖊@ghalatnanevisim
✔️برای سامان‌بخشی اندیشه و عمومی‌سازی تفکر، راهی جز ترویج فرهنگ «نوشتن» نیست. 🖌آنکه می‌نویسد، لاجرم می‌اندیشد. 🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 حکایت به قلم "سعــــدی" 📚 باب دوم (در اخلاق درویشان) 🌹حکایت ۴۱ ✨ طایفه رندان به خلاف درویشی به در آمدند و سخنان ناسزا گفتند و بزدند و برنجانیدند. شکایت از بی طاقتی پیش پیر طریقت برد که چنین حالی رفت. گفت ای فرزند خرقه درویشان جامه رضا است هر که در این کسوت تحمل بی مرادی نکند مدعی است و خرقه بر او حرام. 🔸دریای فراوان نشود تیره به سنگ 🔹عارف که برنجد تنگ آبست هنوز 🔸گر گزندت رسد تحمل کن 🔹که به عفو از گناه پاک شوی 🔸ای برادر چو خاک خواهی شد 🔹خاک شو پیش از آنکه خاک شوی 🖊@ghalatnanevisim
🟨⬛️🟨⬛️🟨⬛️🟨⬛️🟨⬛️🟨⬛️🟨⬛️🟨⬛️ کثافت در عربی و متون قدیم فارسی "کثافت" به معنی "ستبری، ضخامت" و "غلظت" به کار رفته است، اما امروزه آن را در معنی ناپاک، آلوده، ناپاکی به کار می‌برند. 🔹فرهنگ درست‌نویسی سخن، دکتر حسن انوری، انتشارات سخن، ص ۲۶۸ 🖊@ghalatnanevisim
شاهنامه خوانی 👇👇👇قسمت صد و سی و دوم👇👇👇 🖊@ghalatnanevisim
-وبال: سختی -دیریاز: دراز -هفت: هفته. در شاهنامه گاهی کلمات، مثلِ همین‌جا، به‌شکلِ کوتاه‌شده‌شان استفاده‌ شده‌اند. گاهی هم برعکس، کلماتِ کوتاه به‌شکلِ کاملِ قدیمی‌تر -که اکنون کمتر استفاده می‌شوند؛ باره: بار؛ جوانه: جوان؛ کامه: کام. -تیرگی و خیرگی: هر دو کنایه از تاریکی و ندیدنِ چشم -ماندن: واماندن -هم: بااین‌وجود -پَی: پا -تابناک: صفت‌ِبه‌جای‌اسمِ خورشید -کوپال: گرز -و گر تیره، روزِ تو بر دستِ دیو...: اما اگر دیو تو را بکُشد، که آن هم تقدیرِ خداوند است، کسی نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد. تسلیمِ این تقدیر باید بود. -بخوانند، اگر چه بمانَد بسی: آدمی را، هرچقدر هم عمری طولانی کُند، سرانجام به جهانِ دیگر فرامی‌خوانند. -نامِ بلند: بلندنامی -نژند: اندوهگین -و لیکن به دوزخ چمیدن به پای / بزرگانِ پیشین ندیدند رای: (رستم به زال می‌گوید که دلاوری نیکوست و من هم آماده‌ی این هستم، و از سرنوشت هم گریزی نیست) اما به‌بیهوده هم نباید خود را به خطر انداخت. -فدی: فدا -پالهنگ: ریسمان یا تسمه‌ی افسارِ حیوانات -سر و مغزِ کولاد در زیرِ پای / پَی رخش بُرده یکایک ز جای: رخش سر و مغزِ کولاد را زیرِ پا له کرده است. -یکایک: سراسر، کاملاً -یال برافراختن: در شاهنامه بسیار تکرار می‌شود و گردن کشیدن است از خوشحالی، شجاعت یا غرور و اعتمادبه‌نفس. -کش: که او را -پَیَش مردِ دانا همی بشمرد: دانا حساب‌وکتابِ گذشتِ عمر را کاملاً دارد. -همان روز کان بر توبر برگذشت، / تنت از بدِ گیتی آزاد گشت: هر روز که بر تو می‌گذرد، یک روزِ دیگر از بدی این دنیا بر تو کم می‌شود. 🖊@ghalatnanevisim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸ســـلام ✋ 🍃🌸صبحتون بخیر 🍃🌸روزتون به زیبایی گل 🍃🌸بـه صافی هـوا 🍃🌸بـه روشنی آب 🍃🌸بـه زلالـی 🍃🌸قلبهای مـهربونتون 🍃🌸و بـه پـاکی 🍃🌸خـداونـد بلند مرتبه 🍃🌸امـیدوارم روزی 🍃🌸پـراز خیرو برکت داشته باشید 🖊@ghalatnanevisim
ای نام خوش تو بر زبان‌ها وی یاد تو زینت بیان‌ها از مهر رخت چو ذره هستند در رقص و سماع آسمان‌ها مرغان ترانه‌سنج خوانند وصف رخ تو به بوستان‌ها اندر ره عشق بی‌سرانجام دریاهایی است بیکران‌ها ای دل بشتاب زانکه رفتند زین کاخ مجاز کاروان‌ها از سروری جهان گذر کن در باطن خود ببین جهان‌ها سر دهنت نیافت اسرار هر قدر شدش عیان نهان‌ها 🖊@ghalatnanevisim