eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
832 عکس
285 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
غم روی غم آمده تلنبار شده وای از غم مهلکی که تکرار شده در آتش فتنه ایم وبا عکس شهید هر روز مزین در و دیوار شده... @golchine_sher
دنبال ستاره رفتی و گفتی عشق با دست اشاره رفتی و گفتی عشق گفتند بگو که غیر او عشقی نیست بالای مناره رفتی و گفتی عشق @golchine_sher
با رفتنمان نه بی اثر می‌گردیم با نور سحر دوباره بر می‌گردیم ما شور بهاریم، هَزاریم، هَزار ما را بکشید زنده‌تر می‌گردیم @golchine_sher
گفتند؛ که درب آسمان ها باز است تنها ره عاشقی ره پرواز است انگار دوباره پرکشیده است کسی نجوای دوباره ، است @golchine_sher
من را دوست بدار. به سان ِ گذر از یک سمت خیابان به سمتی دیگر، اول به من نگاه کن بعد به من نگاه کن بعد باز هم مرا نگاه کن! @golchine_sher
ای غمت ؛ سنگین ترین حدّ از مجازات ِ خدا! " پلّه پلّه"  با تو هستم "  تا ملاقات خدا " هر کتابی ناگهان افتاد از چشم همه تا که چشمت چاپ شد در انتشارات خدا سال ها گفتند و... کافرتر شدم ، اما چه خوب پیش تو  آورده ام ایمان به آیات خدا ! عشق؛ خطّ مستقیمی در قطار زندگی است مثل ریل راه آهن در موازات خدا مهره ها با چشم زیبای تو حرکت می کنند من؛ همان شطرنج بازی که شدم مات ِ خدا! ، من ؛ همان پیغمبر بی جبرئیلی که مدام سوره نازل کردم از قلبت در اثبات خدا! از سفر برگشته ام ،در دستهایم دست توست از سفر آورده ام اینبار سوغات خدا! @golchine_sher
برای خاک، برای شرف، برای وطن برای خون شهیدی که ریخت پای وطن برای عزّت ایران، برای ایرانی برای هرکه دلش می‌تپد برای وطن برای ترک، عرب، لر، بلوچ، گیلک، کرد برای آن همه جانی که شد فدای وطن برای "گریه‌ی هرروز مادران شهید" برای "حسرت بابا"ی بچه‌های وطن برای "فرّخی"و"عشقی"و"نسیم شمال" برای بلبل مست غزل‌سرای وطن برای هرکه وطن را رها نکرد و نرفت که گردوخاک نگیرد پر قبای وطن برای جمله‌ی "حبُّ الوَطَن مِنَ الایمان" چه بیش‌ازاین بنویسیم در ثنای وطن؟ برای این که بدانیم اوج خوش‌بختی‌ست که می‌شود ریه‌هامان پر از هوای وطن برای رقص جنون در میان آتش‌وخون برای رد شدن از خویش در اِزای وطن برای این که اگر خسته شد، زمین نخورد که شانه‌های من‌وما شود عصای وطن برای شاهرگ زیر تیغ رفته‌ی ما اگر که خون بشود ضامن بقای وطن برای این‌که اگر تن‌به‌تن کفن بشویم مباد بر تن ما جامه‌ی عزای وطن. @golchine_sher
تا تو هستی در کنارم در دلم تشویش نیست هیچ کس غیر از خیالت با خیالم خویش نیست نیست راهی غیر با سوز فراقت ساختن هرکسی را دوریت سوزاند دور اندیش نیست در بیابان بی هدف دنبال آب ای دل مگرد عشق اگریک سویه شد دیگر سرابی بیش نیست پایبند عشقم و شاید به دستت آورم هیچ راهی جز شکیبائی مرا در پیش نیست حال زارم را ندانستی  رها کردی مرا عاقبت روزی به خود می آیی ودرویش نیست @golchine_sher
محکومیت حادثه تروریستی حرم حضرت شاهچراغ (ع) هی داغ تو تازه می شود داغ به داغ از دیده عاشقان بگیرید سراغ با داغ دوباره ای که افتاد به باغ صد لاله شکفته در شب شاه ٕ چراغ ................ اگر چه باغ در چنگال زاغ است هوای زندگی در جان باغ است چراغ عشق خاموشی نگیرد دل ما روشن از شاه ِ چراغ است ............. پاییز فتنه رو سوی گل‌های باغ کرد قصد ستم به گلشن شاه چراغ کرد یک بار در چهارم آبان کشید تیغ مرداد را دوباره پُر از درد وداغ کرد @golchine_sher
در خود دیدم تو را پر از خنده شدم از چشم تمام غصه‌ها                        افتادم! @golchine_sher
دشمن به سرش فکر نفاق افتاده وحشی شده و به جان باغ افتاده غافل شده از اینکه همین امنیت با خون شهید اتفاق افتاده /////////////////// سخت است اگر چه یک فراقی دیگر در سینه ی ما نشسته داغی دیگر از نور شهیدمان ولی روشن شد در شاه چراغ ما چراغی دیگر @golchine_sher
از مدارا خسته‌ام باید دری پیدا کنم.... @golchine_sher
تو را آن گونه می‌خواهم که باغی باغبانش را شبیه مادر پیری که می‌بوسد جوانش را تو را در یک شب بارانی غمگین سرودم که نمی‌دانم زمانش را، نمی‌یابم مکانش را من آن سرباز دلتنگم، که با تردید در میدان برای هیچ و پوچ از دست خواهد داد جانش را پریشانم شبیه پادشاهی خفته در بستر که بالای سرش می‌بیند امشب دشمنانش را تو در تقویم من روزی نوشتی دوستت دارم از آن پس بارها گم کرده‌ام فصل خزانش را پرستویی که با تو هم قفس باشد نمی‌ ترسد بدزدند آب و نانش را، بگیرند آسمانش را تو ماهی باش تا دریا برقصد موج بردارد تو آهو باش تا صیاد بفروشد کمانش را @golchine_sher
هی زخم به روی زخم و داغی بر داغ از بستر زخم‌ها، جوان گردد باغ "ما را بکشید، زنده‌تر می‌گردیم" در قلبِ حلب، عراق یا شاه‌چراغ @golchine_sher
اگر شیراز شهر عشق و ناز است حرم جای نماز و هم نیاز است مخور غم از فراقِ جبهه و جنگ درِ باغ ِ شهادت باز ، باز است @golchine_sher
بی رُخت هرگز ندارد جلوه ای دنیای من... @golchine_sher
من « ارگ بم » و خشت به خشتم متلاشی تو « نقش جهان »، هر وجبت ترمه و کاشی این تاول و تب‌خال و دهان سوختگی‌ها از آه زیاد است، نه از خوردن آشی از تُنگ پریدیم به امید رهایی ناکام تقلایی و بیهوده تلاشی یک بار شده بر جگرم زخم نکاری؟ یک بار شده روی لبم بغض نپاشی؟ هر بار دلم رفت و نگاهی به تو کردم بر گونه‌ی سرخابی‌ات افتاد خراشی از شوق هم‌آغوشی و از حسرت دیدار بایست بمیریم چه باشی چه نباشی @golchine_sher
جز یک نفر یاد کسی در سینه جاری نیست این سرزمین مشمول طرح سرشماری نیست تکثیر شد چشم تو در قابم، تماشا کن! بیهوده در من اینهمه آیینه کاری نیست! آن اعتباری که به قلب مهربانت هست هرگز درون کارت های اعتباری نیست آنگونه که خود را به آتش می زنم بی تو، دنیا به فکر حمله های انتحاری نیست چشم و لبت نقاشی ناب خداوند اند رنگی شبیه رنگ شان آبی_ اناری نیست دور از طنین خنده ات ، موسیقی باران در گوش خانه جز صدای سوگواری نیست دارد غزل می ریزد از خودکار من اما این جوهر عشق است شعر ِ یادگاری نیست! @golchine_sher
امّید نشسته بر سر شانه‌ی ما پرواز کند دوباره پروانه‌ی ما صبح آمده گلها همگی خندانند خورشید سَرک کشیده در خانه‌ی ما @golchine_sher
هرچه آیینه به توصیف تو جان کند، نشد آه! تصویر تو هرگز به تو مانند نشد گفتم از قصه زلفت گره‌ای باز کنم به پریشانی گیسوی تو سوگند نشد خاطرات تو و دنیای مرا سوزاندند تا فراموش شود یاد تو هرچند نشد من دهان باز نکردم که نرنجی از من مثل زخمی که لبش باز به لبخند نشد دوستان عاقبت از چاه نجاتم دادند بلکه چون برده مرا هم بفروشند نشد @golchine_sher
ازسیلی پاییز نباید ترسید از سیل سبک خیز نباید ترسید تا اینکه بهار را به غارت نبرد ازسردی دی  نیز نباید ترسید @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فراخوان سیزدهمین کنگره سراسری پیش کنگره اجلاسیه 10400 شهید والامقام استان مازندران. در دو بخش فارسی و محلی ارسال آثار فارسی به شماره ۰۹۱۱۹۵۵۰۹۵۴ ارسال آثار محلی به شماره ۰۹۰۴۴۱۱۲۵۲۰ مهلت ارسال آثار: ۳۰ شهریور ۱۴۰۲ ( توضيحات کامل و موضوعات فراخوان را در پوستر مطالعه فرمایید ) سازمان بسیج هنرمندان استان مازندران واداره کل حفظ آثار ونشر ارزش های دفاع مقدس استان مازندران، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان، اداره کل بنیادشهید وامورایثارگران استان @golchine_sher
"پاسپورت" کیفم رو میگشتم که یکدفعه از توی جیبم یک نگین افتاد وارونه کردم کوله پشتیمو هر چی که توش بود رو زمین افتاد افتاد باهاش خاطراتی که واسم پر از خوشحالی و غم بود رفتم برش دارم که یکدفعه دیدم کنارش پاسپورتم بود حال و هوای اون سفرهامون از خاطرم رد شد تو یک لحظه گفتم بهش با گریه؛ احوالم با تو فقط خوشحالی محضه گفتم که فرقای زیادی هست تو پاسپورت دیگران با تو اونا پُرَن از مُهر رنگارنگ خیلی سفرها رفتن اما تو با من فقط هی کربلا رفتی تو علت چاپت زیارت بود سالی که جاموندیم یادت هست؟ تو چشممون سیلاب حسرت بود! یادت میاد تا گیتو رد کردم؛ با گریه بوسیدم تو رو هربار؟ یکی دو باری که نبودی هم با ترس رفتم قاطی زوّار با پاسپورتم گفتم این مُهری که روی پیشونی تو خورده دست منو میگیره روزی که آقام بفهمه نوکرش مرده گفتم رفیقام وقت تدفینم کاری کنن کمتر شه اون غربت گفتم باید باشید تو قبرم با پیرهن مشکیم، تو و تربت! حرف منو هیشکی نمیفهمه لب وا کنم میگن که دیوونم اما تو که حالم رو میفهمی! تو گریه کن من روضه میخونم: روزی بدست نامسلمونا اسلام مهمون یه راهب شد حالام گمونم از همون نسله با این عزا هر کی که کاسب شد هر کی که با پول ربا حج رفت تو کعبه هم وارد شه حاجی نیست ما قصد کردیم کربلایی شیم به وام دولت احتیاجی نیست! از کربلا چیزی نمیدونه هر کی پی بازی آوازه‌س... رد میشه از تاریخ و جاریه خون گلوی اصغرش، تازه‌س! @golchine_sher
غنچه اگر شکفته شد، طعمه‌ی باد می‌شود هرزه به هرزه می‌رسد، غنچه گلاب می‌شود (منتظر) @golchine_sher
از خاطره ات عکس به تعداد گرفتم از هرچه به جز چشم تو ایراد گرفتم من سارق یک مثنوی از چشم تو بودم دزدیدم و هی " دست مریزاد" گرفتم خطّاط نبودم، به تماشات نشستم از خطِّ ِ دو ابروی خودت یاد گرفتم در برکه ی آغوش تو لغزیدم و ناگاه از پیرهنت ماهی آزاد گرفتم! رفتی و من از پستچی تازه ی تقدیر هر نامه ی گنگی که نشان داد، گرفتم از آذر ِ دستان من امروز رها شد آن دست که در گرمی مرداد گرفتم باد آمد و برداشت تو را، حق ّ من این بود! باید بدهم هرچه که از باد گرفتم! @golchine_sher
عقل می گفت  برو عشق به پایان آمد   عشق میگفت  بمان سوء تفاهم شده است ... @golchine_sher
دیوار مست و پنجره مست و اتاق مست این چندمین شب است که خوابم نبرده است؟! @golchine_sher
ای باده‌ی جهل کرده سرمست، تورا جز باد بگو چه مانده در دست، تو را با اسلحه‌ی پُر اینچنین جار نکش جاروکش این حرم حریف است تو را @golchine_sher
تمام شهر در سوز و گداز است عزای لاله های شهر راز است شده حک در حرم با خطّ خونین در باغ شهادت باز باز است @golchine_sher