ما کجا و گریه کردن در عزای فاطمه ( س )
گر نبود از جانب بالا نظر این روزها
#محمد_درّودی
#عضوکانال
@golchine_sher
بعدازرسول آنچه که باور نبود شد
آتش گرفت هستی او سوخت دود شد
پهنای آسمان به خودش رنگ غم گرفت
وقتی که یاس خانه ی حیدر کبود شد
دست پلید شب زد وآیینه راشکست
نسبت به جایگاه علی تا حسود شد
درپیش چشم کودک خود بضعه النبی
افتاد بر زمین و قیامش قعود شد
زهرا میان کوچه علی را رها نکرد
قنفذ رسید و آنچه که باور نبود شد
#محسن_درویش
#عضوکانال
#حضرت_زهرا
@golchine_sher
در کوچه آوردند موجی از هیاهو را
ازسالهای دور بال یک پرستو را
بوی گلاب و عطر اسپند آمده انگار
انگار پاشیدند عطر یاس وشب بو را
شاعر میان ازدحام کوچه ها حیران
خیره به کوچه رفت وآمدهای هرسو را ...
آنسوتر ازشاعر نشسته یک پدر حالا
محکم گرفته توی دستش هردو زانو را
هربار ازخانه به سمتی می رود ، اما
می آورد هربار تا خانه کسی او را
امشب چرا هی بی قراری می کند مادر؟
چسبیده یک دختر کنارش سفت بازو را
با تکه ای ازاستخوان و چفیه انگاری
توی جنون در رقص آوردند بانو را
بغضی گلوی آسمان را می درد اکنون
باران غزل خوان می کند برشانه گیسو را
دیر آمدی اما خیالت جمع ، شاعرها
صد آسمان بغضند باران غزل گو را
#فریده_خسروی
#عضوکانال
#شهید_گمنام
@golchine_sher
مانند تو نشناخت علی(ع) را احدی
دادند جواب خوبـی ات را بـه بدی
در سـایه ی تو بهشـت می شد دنیا
ملعونی اگـر بـه در نمی زد لگدی
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#یافاطمهاشفعیلناعندالله
#یا_فاطمه_الزهرا_سلام_الله_علیها
@golchine_sher
آسمان شهر خون باریده از چشم فلک
در عزای دخت طه ،فاطمه نور ملک
آیه آیه ریخت کوثر در میان التهاب
تیره شد رخسار مه بانوی شهر آفتاب
بوی عطر یاس میپیچد به زیر آسمان
آینه در آینه مات رخش در کهکشان
برگ برگ غنچه پر پر می شد از باد خزان
شاخه شاخه یاس نیلی از جفای دشمنان
خیس خون شد چشمهای بی قرار مرتضی
تا که عطر فاطمه برچیده شد از آن فضا
مهر و سجاده زداغ پهلوی زهرا گریست
خشت خشت خانه از تنهایی مولا گریست
پر نمیگیرد از این پس کفتر نور و دعا
از زمین بی وفا تا عرش اعلای خدا
نیست گوشی محرم ناگفته های حیدری
جرعه جرعه ریخت از جام جهان بین کوثری
صفدر خیبر شکن پشتش شکست از بار غم
پیش چشمش شاخه زیبای طوبی گشته خم
رفت تنها تکیه گاه و یار و همتای علی
خوشه خوشه اشک شد یار و تسلای علی
آسمان تن پوش مشکی کرد از هجرش به تن
همدم مولا دگر با او نمی گوید سخن
غربتی بی انتها پیچیده در جان علی
آسمان ها می رود هستی و جانان علی
از غم نا مردمی ها کرده او قصد سفر
یک فرشته می برد او را به آغوش پدر
قصه پرواز گل بود از گلستان رسول
شوق دیدار پدر کرده است زهرای بتول
یک شب خاموش و تابوت و ملائک نوحه خوان
اشکها آرام و بیپروا ز داغش شد روان
لشکر غم بود و درد و طفلکانی بی صدا
یک مدینه دشمن و با بی وفایی آشنا
بدرقه کردند مادر را به روی دوش عشق
عرشیان زار و پریشانند دوشادوش عشق
خاک بی مقدار اما کلبه عطار شد
گوهری را در دلش جا داد و پر مقدارشد
بانوی آیینه ها آیینه دار کوثر است
بی نشان اما وجودش از همه دنیا سر است
#ک_قالینی_نژاد_افروز
#عضوکانال
@golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌تعریف جالب از با حجاب و بی حجاب!
می خواهید زغال سنگ باشید یا الماس !
انتخاب با شماست!
✖️شنیدنی است،برای دیگران هم ارسال کنید!
دکتر_فرهنگ
نه_به_اصولگرا_اصلاحطلب_بهاری
نه_به_دوقطبیدروغین_انتخاباتی
نظمنوینصهیونیستی_باپوششانقلابی
اجرای_سند_۲۰۳۰_باپوشش_انقلابی
#فاطمیه #طوفان_الاقصی #حجاب
#جهاد_تبیین
@golchine_sher
رنجآور و دلگیر و پر از واهمه است
آمادهی روز محشر و خاتمه است
دیگر به چه درد میخورَد این دنیا
وقتی که بدونِ نفَسِ فاطمه است
#مهرآفرین
#فاطمیه
#عضوکانال
@golchine_sher
record_۲۰۲۳-۱۲-۱۶_۲۱-۳۰-۳۶.wav
10.57M
بانوی گلاب و آب و آیینه و ماه
شأن تو بلند بود و عمرت کوتاه
در مزرعه ی سبز دعا می خوانم
یا فاطمه اِشفعی لنا عندالله
در گوشه ی یک اتاق مِنبر دارم
تصویر به آتش زدن در دارم
هر سال به یاد فاطمه در خانه
مرثیه ی جمع و جور مادر دارم
آنها که به مرتضی اهانت کردند
از وسوسهی مقام اطاعت کردند
آن مردم بی مرام در خانهی وحی
بر ساحتِ فاطمه جسارت کردند
در پای سکوت حاضرین افتادهست
فریاد زد و برای دین افتادهست
تاریخ گواه ست که آن سرو رسول
در اوج شکوه بر زمین افتادهست
نزدیک شده وقت سحر می آییم
خیریم ،به نابودی شر می آییم
یکروز به انتقام بازوی کبود
با سیصد و سیزده نفر می آییم
#شاعر_نوروز_رمضانی
#شعرخوانی_حلیمه_شاعری_راد
#رباعی
#فاطمیه
@golchine_sher
تَورُّق میکنم، یک قتل را که در همه دنیا
اگر قتلی شده حداقل پروندهای دارد
گزارش مینویسد: کودتا چیها رسیدند و
هزاران پشته هیزم به پشت در چیدند و
سپس با نعرههاشان پردهی حرمت دریدند و
کنار در هر آنچه بود را آتش کشیدند و
زبانههای آتش، گوشهی معجر رسیدند و
تمام این دقایق بچههایِ مرد، دیدند و
بمیرم این گزارش، خط به خط خون است و خاکستر
بمیرم لحظهی دندان بههم ساییدن حیدر"
گزارش مینویسد: قتل با جسمی گران بوده
و مقتوله، زنی که ظاهراً خیلی جوان بوده
گزارش مینویسد: با لگد در را شکستند و
و مقتوله همان دم اتفاقا پشت آن بوده
گزارش مینویسد: بار شیشه داشته آن زن
گزارش مینویسد: زخم و تاول توامان بوده
دری بودست با گلمیخهایی، جای جای آن
گزارش مینویسد: میخ در هم خونچکان بوده
گزارش گریه کرده خط به خط از غربت شویش
گزارش شرم دارد که بگوید میخ و پهلویش
گزارش مینویسد: "زن که دست از در رها کرده
گزارش مینویسد؛ زن کنیزش را صدا کرده"
مرورش میکنم هربار، با اندوه از اول
نمیدانم چه بود اینها؟ گزارش بود یا مقتل؟!؟
بمیرم این خطش که سالها اندوه جان بوده
جوان بوده، جوان بوده؛ چرا پس قامتش همچون کمان بوده؟
چگونه زندهام، از خواندن این روضههای تو
چگونه من نمردم، از غم واغربتای تو
تو برگشتی به آنجایی که اهلش بودهای خانم
و حیدر یکه و تنهاست بین بچههای تو
کسی نگذاشت "جانم" پشت اسمش بعد پروازت
دلیل گریههای او، مرور خندههای تو
اذان گفتند؛ پس این بیتها ختم بخیر اند و
خوشم با چند رکعت نوکریم در عزای تو
همه عمرم اگر پرسید هرکس کار و بارم چیست
سرم بالاست مادر که گدای تو، گدای تو...
#حامدعسکری
#مادر
@golchine_sher
با تشکر از صبوری اعضای محترم کانال و شاعرانی که اشعارشون رو در این ایام برامون فرستادند ان شاءالله از فردا طبق روال اشعار بارگزاری خواهند شد 🌷🌷🌷🌷
@golchine_sher
صبح آمد و خوشه خوشه نعمت بارید
صد پنجره نور و مِهر و رحمت بارید
بادی زد و ابر را در آغوش کشید
باران زد و قطره قطره برکت بارید
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
روزگار گوش ندارد که تو هی شِکوه کنی!
زندگی چشم ندارد که ببیند اخم دلتنگِ تو را
فرصتی نیست که صرف گِله و ناله شود!
تا بجنبیم تمام است تمام!
مِهر دیدی که به برهم زدن چشم گذشت
یا همین سال جدید!
باز کم مانده به عید!
این شتابِ عمر است…
من و تو باورمان نیست که نیست!
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher
دوستت دارم پریشان، شانه میخواهی چه کار؟
دام بگذاری اسیرم، دانه میخواهی چه کار؟
تا ابد دور تو میگردم، بسوزان عشق کن
ای که شاعر سوختی، پروانه میخواهی چه کار؟
مُردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبود
راستی تو این همه دیوانه میخواهی چه کار؟
مثل من آواره شو از چاردیواری در آ !
در دل من قصر داری، خانه میخواهی چه کار؟
خُرد کن آیینه را در شعر من خود را ببین
شرح این زیبایی از بیگانه میخواهی چه کار؟
شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن
گریه کن! پس شانهی مردانه میخواهی چه کار؟
#مهدی_فرجی
@golchine_sher
گرفته بوی تو را خلوت خزانی من
کجایی ای گل شب بوی بینشانی من؟
غزل برای تو سر میبُرم، عزیزترین!
اگر شبانه بیایی به میهمانی من
چنین که بوی تنت در رواقها جاری است
چگونه گل نکند بغضِ جمکرانی من؟
عجب حکایت تلخی است نا امیدشدن
شما کجا و من و چادر شبانی من؟
در این تغزّل کوچک، سرودمت ای خوب
خدا کند که بخندی به ناتوانی من
به پایبوسِ تو، آیینه دستچین کردم
کجایی ای گل شب بوی بینشانی من؟
#سعید_بیابانکی
#امام_زمان_ع
@golchine_sher
امشب دل مدینه دارد هوای گریه
از خانهی شفیعه آید صدای گریه
امشب علی نهاده سر را به روی زانو
پیچیده نالههایش در لابلای گریه
زینب میانه خانه اَمّّن یُجیب خواند
آمین حسین بگوید با های های گریه
اما حسن که دیده سیلی به روی مادر
عهدی همیشه دارد او با خدای گریه
با اشک ها بنالید ای شیعیان زهرا
کز خانهی شفیعه آید صدای گریه
#آزاده_سادات_م_آل_احمد
#عضوکانال
@golchine_sher
من گِره خواهم زد
چشمان را با خورشید ‚
دلها را با عشق
سایهها را با آب
شاخهها را با باد ...
#سهراب_سپهری
@golchine_sher
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
ای خاک! بهار بیخزان باش ای خاک
همسايهی ماه و آسمان باش ای خاک
اين ياسِ کبود، پهلويش مجروح است
با جانِ رسول، مهربان باش اي خاک
#یوسف_رحیمی
@golchine_sher
برو که وسوسه های زمانه بسیار است
برای توبه شکستن بهانه بسیار است
به هر کجا که دلت خواست پر بزن! آری
برای چلچله ها آشیانه بسیار است
برای خندهٔ تو چشم نکته بین کم نیست
برای گریهٔ من نیز شانه بسیار است
مرا بهانهٔ شادی کم است! با این حال
هنوز دلخوشی کودکانه بسیار است
به هر طرف که نظر میکنم شمایل توست
نشانه های خدای یگانه بسیار است
مرا رها کن و در بند من مباش و برو
برای مرغ گرفتار، دانه بسیار است
#احسان_انصاری
@golchine_sher
من چنانت دوست خواهمداشت تا دیگر وَرافتد
از زبان مردمانِ کوی و بَرزن نام مجنون!
#حسین_جنتی
@golchine_sher
میگذری
دست تکان میدهی
نمیبینم.
در من سالهاست دیگر
پنجرهای رو به خیابان باز نمیشود!
#رضا_کاظمی
@golchine_sher
به طوفان می کشد دلبر ، دلِ شیدائی ما را
که غیر از او نمی فهمد کسی شیدایی ما را
هزاران دسته گل پروردم و چیدم سرِ راهت
بیا امشب تماشا کن چمن آرایی ما را
به ظاهر شاد و خرسندم خلافِ باطنم امّا
کسی باور نمی دارد غمِ تنهایی ما را
فروغِ حُسنِ دلبر را تماشا کرده ام الحق
منوّر کرده است امشب دلِ سینایی ما را
میانِ قطره اشکم روی خود را دید با لبخند
و گفت: آیینه ات داده نشان ، زیبایی ما را
چو شمعی شّسته ام دست از خودم در راهِ جانبازی
بیا امشب تماشا کن تو بی پروایی ما را
ندیدم بهتر از وامق کسی در عاشقی صادق
کجا داند به جُز ( شایق) غمِ عذرایی ما را
#اکبر_حمیدی_شایق
#عضوکانال
@golchine_sher