هدایت شده از احمد ایرانی نسب
به روی دست آوردم دل غم پرور خود را
صدف از سینه اش بیرون کشیده گوهر خود را
دلم را ساده اندیشانه از پیکر در آوردم
چنان اندیشه ای که اشعری انگشتر خود را
من آن طفل پریشانم که در بازار تنهایی
چنان سرگرم شد ، گم کرده حتی مادر خود را
و روز حشر ، مانند مسلمانی که از غفلت
به جمع انبیاء نشناخته پیغمبر خود را
منم آن واعظی که سالها با نان دین خوردم
شبیه موریانه پایه های منبر خود را
به جای نافله با شعرهایم توبه میخوانم
به اشک خویش میشویم تمام دفتر خود را
سرم بر شانه ی مُهر است ، در آغوش سجاده
و غسلِ اشکهایم میکنم پا تا سر خود را
بر این سجاده ی تب دار از شرم پشیمانی
میان سجده چون ققنوس سوزاندم پر خود را
به این امید که جان میسپارم بین آغوشت
کشاندم تا سحر این سجده های آخر خود را
#احمد_ایرانی_نسب
#مناجات
💠 کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا 💠
https://eitaa.com/ahmadiraninasab
💠 کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام 💠
https://t.me/ahmadiraninasab
هم در دل ِآفتاب مأوا دارد
هم با دلِ تنگِ ماه نجوا دارد
هر صبح به رسمِ دلبری می آید
این شیوه ی دلبری تماشا دارد!
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
سکوتت می زند آتش پریشان حالی ما را
گمانم رفته از یادت که حل سازی معما را
نه چشمی می نوازد بعد از این آهنگ دیدارت
نه شوقی می سراید بعد از این آغوش دریا را
اگر چه کوچه بن بست و خیابان باز مسدود است
تو با روی گشاده پاک کن در من اگرها را
دوباره شب شد و فریاد در فریاد می خوانم
و می خوانم کنار شعرهایت سوز عظما را
اگر من اشتباهی بر سر راه تو پیدایم
تو در من ثبت کن با عشق حل این معما را
دوباره خواهش و اصرار و بخشش های پی درپی
که شاید روشنی بخشی بر این طومار امضا را
ز شوق دیدنت پیشاني ام بر خاک می سایم
اگر یک شب بیابم در کنار خویش رویا را
#حسین_اصغري_سوادکوه
#عضوکانال
@golchine_sher
چشمانت
چون شب بارانیست
کشتیهایم در آنها غرق میشوند
نوشتههایم در آنها فراموش میشوند
آیینهها حافظهای ندارند!
#نزار_قبانی
@golchine_sher
بر دامن مِهر خود مرا پَروردی
با غصه و دردهای من هم دردی
مدیون تو ام تا به ابد ای مادر
با شیر خودت مرا حسینی کردی
#محمدحسین_امیری
#عضوکانال
@golchine_sher
آسمان برق زد و ماه به دنیا آمد
به زمین نور خدا ام ابیها آمد
در فضا عطر گل ونفحهی ریحان پیچید
مژده از عرش رسید و گل طاها آمد
دامن عشق خدیجه شده گهواره نور
شادمان آمنه از عالم بالا آمد
بانوی آینه و آب وادب، انسیه
از جنان بهر علی همسر و همتا آمد
شده نازل به نبی سوره کوثر امشب
معنی آیه حق حضرت زهرا آمد
#زینب_عدالتیان
#عضوکانال
@golchine_sher
ای بازیِ زیبای لبت، بسته زبان را
زیبایی تو کرده فنا فنّ بیان را
ای آمدنت مبدا تاریخ ِ تغزُل
تأخیرِ تو بر هم زده تنظیم زمان را
نقل است که در روز ِ ازل مجمع ِ لالان
گفتارِ تو را دیده و بستند زبان را
عشق تو چه دردیست که در منظر ِ عاشق
از تاب و تب انداخته حتی سرطان را
کافیست به مسجد بروی تا که مشایخ
با شوق ِ تو از نیمه بگویند اذان را
روحم به تو صد نامه نوشت و نفرستاد
ترسید که دیوانه کنی نامهرسان را
#غلامرضا_طریقی
@golchine_sher
هر خانه ملک دارد و جان ،قربانش
ذکر است نظر به چهره ی تابانش
هر روز به احتــرام نام مـادر
باید بزنیـم بوسـه بر دستـانش
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#روز_مادر
@golchine_sher
بوده ام مثل کویری تشنه ، باران بوده است
مرهمش زخم مرا همواره درمان بوده است
چشمهایش را به دست این و آن کی دوخته
آن که چشم احتیاجش سوی یزدان بوده است
گل نکرده بر لبش لبخند در این روزگار
بسکه او را غصه ی دوران فراوان بودهاست
باغضب با مهر دورم کرده از بیراهه ها
گاه مانند نسیم و گاه طوفان بودهاست
کی طمع بر سفره ی رنگین مردم داشته ؟
آنکه از مهر خدا در سفره اش نان بوده است
بعد بابا هم پدر بوده است هم مادر مرا
بار سختیها به دوش او دو چندان بودهاست
بیشتر روی نیازش بین اولاد رسول
جانب درگاه سلطان خراسان بودهاست
در عزای جد مظلومش حسین ابن علی
چشم هایش ابری و لبریز باران بودهاست
سایه افکنده است خورشید وجودش بر سرم
مهربانی های مادر از دل وجان بودهاست
#محسن_درویش
#عضوکانال
#مادر
@golchine_sher
چیزی نمانده خاطرم از نان مادرم
چیزی بهغیر تاول دستان مادرم
تنها اتاق خلوت رؤیای کودکی...
شاهانه بود چادر ارزان مادرم
قایم که میشدیم کسی کارمان نداشت
در چادر گرفته بهدندان مادرم
وقتی که از زمین و زمان خسته میشدیم
سر میگذاشتیم به دامان مادرم
اقساط ماهیانه بابای کارگر
کم بود در مقابل ایمان مادرم
غیر از دعا به حال من و خواهران من
چیزی نبود در تب و هذیان مادرم
یادش بهخیر... شانه به موهام میکشید
قربان گیسوان پریشان مادرم
یک سفره پر از برکت پهن کردهام
با پول تانخورده قرآن مادرم
هرگز قسم به جان عزیزش نخوردهام
دلتنگ مادرم شدهام... جان مادرم
کو شانهای که سر بگذارم بهروی آن
حالا که آمدهست سر شانه مادرم
از روزگار درس فراوان گرفتهام
اما هنوز طفل دبستان مادرم
وقتی که از زمین و زمان خسته میشدیم
سر میگذاشتیم به دامان مادرم
#محمدحسین_ملکیان
#روز_مادر
@golchine_sher
از سفره همیشه لقمه کم بر می داشت
از سینه ی ما چقدر غم بر می داشت
از خاک عجب رایحه ای بر می خاست
تا حضرت مادرم قدم بر می داشت
#نوروزرمضانی
#حضرت_مادر
@golchine_sher
از سوی خدا آیه ی مُحکم آمد
زهرا گلی از گلشن خاتم آمد
لَولاک لَما را که خدایش فرمود
یعنی هدف خلقت عالم آمد
🌸🌸🌸🌸🌸
از عالم بالا خبری آوردند
از عرش ِ مُعَلی گوهری آوردند
یعنی که برای احمد و همسر او
از سیب بهشتی ثمری آوردند
🌸🌸🌸🌸🌸
ای عصمت حق ، خوش آمدی در دنیا
امید همه ، شافع ما یا زهرا
با لطف خدا سایه ای انداخته شد
از سایه ی چادر تو بر عرش خدا
#مرتضی_شاهمندی
#عضوکانال
@golchine_sher
پاکی ولی این جمله ام در خاطرت باشد:
جز من نباید هیچ چشمی زائرت باشد!
در چاپ های بعدی لبخند خود، بگذار
تنها نگاه مهربانم ناشرت باشد
باید که سر -هر بار- بسپارد به سنگ من
هرکس در این کوچه بخواهد عابرت باشد!
از صفر دارد داستانت می شود آغاز
این فصل کافی نیست فصل آخِرت باشد!
#محمد_علی_نیکومنش
#عضوکانال
@golchine_sher
مثل آدم...ولی از جنس فرشته است نَنِه
که خدا بین دو ابروش نوشته است ننه
این چه حسی ست که بر آب و گلش ریخته اند
چه بگویم که چنین پاک سرشت است ننه
قالی کهنه ی گلبوته ای اش تصویری ست...
که قدم هاش به گلهای بهشت است ننه
خانه در عطر نفس هاش پر از خاطره ها
خانه را...خاطره را...خشت به خشت است ننه
روح جاری به رگ و ریشه ی گندم زاران
عطر آمیخته...با نان برشته است ننه
روز و شب...روح و تنم را به دعا می بافد
نکند پنبه شود آنچه که رشته است ننه...!
#علی_احدی
#عضوکانال
#مادر
@golchine_sher
در بودن او بود و نبود من و توست
او آینه ای ز تار و پود من و توست
مادر که نشانه ای ز لبخند خداست
از یُمن وجود او وجود من و توست
#صامره_حبيبی
#عضوکانال
#مادر
@golchine_sher
ای که دعایت روزی ِ روزانه ی من
چشم تو گرمیّ و صفای خانه ی من
هستی به تاریکی ِ من شمعی فروزان
ای روشنایی بخش ظلمتخانهی من
من با دعای ِ تو به بالا پرگشودم
آباد شد با مهر تو ویرانه ی من
تو کوه صبریّ و صبوری یاد دادی
لبخند تو نور ِ دل و کاشانه ی من
مادر بیا تا سربه آغوشت گذارم
انگشت ِ نازو مهربانت شانه ی من
#فاطمه_دستجردی
#عضوکانال
#مادر
@golchine_sher
از عشق تو سرتاسر من لبریز است
هرگونه تو را وصف کنم ناچیز است
مانند بهاری که نفس می بخشی
قلبی که برایت نزند پاییز است
#نوروزرمضانی
#مادر
@golchine_sher
ای لبت داروی خماریِ من
مرهم زخمهای کاریِ من
باز با بوسه بی قرارم کن
ماه شبهای بی قراریِ من
در صبوری تو کوه احساسی
شانه ی اشک آبشاریِ من
عهد عالم گسست و بسته ی توست
قلب از عاشقی فراری ِ من
کودکی ، شاعری و مجنونی
نگذرد فصل نی سواری ِ من
#بهرام_احدی
#عضوکانال
@golchine_sher
بنشین برایت از نداریها بگویم
از روزگار، از بدبیاریها بگویم
از قلکی که حسرتش شرمندهام کرد
از جمع و تفریق هزاریها بگویم
از خاطرات روز مادر، تلخ و شیرین
از خندهها، از شرمساریها بگویم
حالا که حال دردسر داری، کمی هم
میخواهم از چشمانتظاریها بگویم
شاعر شدم، اما غزلهایم پر از بغض
شاعر شدم تا از قناریها بگویم
از خاطرات مادرم پرسیدم، او گفت:
بنشین برایت از نداریها بگویم
#علی_اصغر_شیری
#عضوکانال
#مادر
@golchine_sher
دنیا به شوق کعبه ی تو در طواف است
هرجا تو باشی قلب ها دراعتکاف است
حتی خدا هم محو مخلوق خودش شد
غیر از تــو هرکس دم زند ازعشق لاف است
#سمیه_پرویزی
#عضوکانال
#روز_مادر
@golchine_sher
ناخدای کشتی مهر و محبت مادر است
معنی صدق وصفا روح کرامت مادر است
آنکه می سوزد دمادم همچو شمعی در حیات
تا دهد بر زندگی شور و حرارات مادر است
آنکه بر طفلان خود از روی عشق و عاطفه
شیره ی جان میدهد با میل و رغبت مادر است
دُرِّ بی همتای هستی گوهر دریای عشق
رمز و راز مهرورزی درحقیقت مادر است
ای که دنبال سعادت می دوی هر روز و شب
راه را گم کرده ای راه سعادت مادر است
گر بِسایی سربه سجده گر کنی هرشب دعا
نیک دان ای با خرد شرط اجابت مادر است
طاهر این مطلب که گفتی بازگو
ناخدای کشتی مهر و محبت مادر است
#طاهر_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher