eitaa logo
گلچین شعر
13.9هزار دنبال‌کننده
750 عکس
260 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
زیارت_اربعین 🔹دست خالی برنگردی🔹 می‌روی دریا دل من! دست خالی برنگردی از میان دردها با بی‌خیالی برنگردی خاطر آشفتۀ من! می‌روی یادت بماند تا سر و سامان نیابی این حوالی برنگردی با تو نامی و نشانی از اسیران بلا نیست از بیابان‌ها اگر با خسته‌حالی برنگردی با نسیم اشک و آهت پر بزن تا آستانش تا نسوزد آتش عشق از تو بالی برنگردی خانۀ ما کربلا و دوریِ از خانه تا کی! می‌شود آیا به خانه چند سالی برنگردی؟ ماهی تنگ بلورم! ای دل بی‌تاب و تنگم می‌روی و کاشکی از آن زلالی برنگردی @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
کپی فقط با نام شاعر کانالهایی که کپی می کنید لطفا اسم شاعر رو هم بنویسید از نظر اخلاقی درست نیست 🙏🙏🙏 @golchine_sher @robaiiyat_takbait
بايد تو را هميشه به دقت نگاه كرد يعني نه سَرسری، سر فرصت نگاه كرد خاتون! بگو كه حضرت خالق خودش تو را وقتی كه آفريد چه مدت نگاه كرد هر دو مخدرند كه بيچاره می كنند بايد به چشم هات به ندرت نگاه كرد هر كس نظاره كرد تو را دلسپرده شد فرقی نمی كند به چه نيت نگاه كرد عارف اگر برای تقرب به ذات حق زاهد اگر برای ملامت نگاه كرد تو بی گمان مقدسی و كور می شود هر كس تو را به قصد خيانت نگاه كرد @golchine_sher
تا ابد دنیا نمی ماند نمی دانی بدان جز خدا بر جا نمی ماند نمی دانی بدان نقطه ی آغا محمد خود گواه ماجراست   اهل ظلم آقا نمی ماند نمی دانی بدان خار و خس را باد بالا میبرد گاهی ولی  تا ابد آنجا نمی ماند نمی دانی بدان زیر و رو کردم تمام عرصه ی تاریخ را  شاه یا ملا نمی ماند نمی دانی بدان دل به دست آور که از مال بشر جز نام نیک  هیچ در دنیا نمی ماند نمی دانی بدان عشق، راه چاره است و در نبودش زندگی لحظه ای زیبا نمی ماند نمی دانی بدان پیر مردی مشت خاکی را نشانم داد و گفت جز همین از ما نمی ماند نمی دانی بدان @golchine_sher
نیستی و بین گلدان ها بهارم کوچک است چارچوب دلخوشی هایی که دارم کوچک است سرزمینی تازه تاسیسم، بدون اسم و رسم کشوری بی پرچمم، ایل و تبارم کوچک است کوپه هایم میزبان یک مسافر هم نشد توی دست کودکان بی شک قطارم کوچک است! در زمان رفتنت از کار افتادم چه زود بس که قلب ساعت ِ شمّاطه دارم کوچک است دُور ِ این سیّاره ی تنها نمی چرخد کسی ماه من! دور از قدم هایت مدارم کوچک است شاعرم! بر شانه ام بار بزرگ واژه هاست گرچه در چشمان کور شهر، کارم کوچک است چیز چندانی نمی خواهم ، در این کوچه بمان! گاه گاهی یک تبسّم...! انتظارم کوچک است. @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گمانم عاشقی هم مثل من خون جگر خورده تو سنگی را رها کردی که بر این بال و پر خورده خودت گفتی جدایی حق ندارد بین ما باشد کجایی تا ببینی که جدایی هم شکر خورده نمی­دانم کجا باید بیفتم از نفس دیگر درختی را تجسم کن که از هر سو تبر خورده غم­ انگیزم، دلم چون کودکی ناشی ا­ست در بازی که از لبخندهای تلخ استهزاء سر خورده شبیه پوشه ­ای در دست مردی گیج و مبهوتم به خاک افتاده­ ام، در راه او بر صد نفر خورده هوایم بی تو همچون حال ورزشکار دلخونی­ است که در دیدار پایانی به اسرائیل برخورده @golchine_sher
این قلبهای یخ‌زده را امتحان نکن بی‌مهری و سکوت جهان را بیان نکن ای عشق سربه‌راه نگاهت نمی‌شویم خود را میان منطق ما خسته‌جان نکن بر دوشهای ماست گناهان عاشقی دل را دوباره وارد این داستان نکن ما را فراز نیست در این عرصه فرود احساس را برای غزل نردبان نکن خوابیده‌ایم خواب زمستان دراز باد در روزگار یخ‌زده بیدارمان نکن اصلا چه کار داری و حرف حساب چیست؟ عزت زیاد، پیله به ما "مهربان" نکن @golchine_sher
بنده ی عشقم خدایا هجر تقدیرم مکن من که بی تاب توام در خاک زنجیرم مکن از بزرگیِ تو کی کم می‌شود رب ودود پیش چشم دشمنان خویش تحقیرم مکن من که می‌دانم که میدانی به جان میخواهمت از غم دلتنگی و مهجوری ات پیرم مکن خم شدم بر دوشِ خود ای دوست دستم را بگیر قامتم را راست کن ؛خوار و زمینگیرم مکن @golchine_sher
برگرد و عکس دیگری از گنجه رو کن گاهی مرا در خاطراتت جستجو کن خود را پس از یک عمر دوری مثل سابق با این پلنگ لنگ لنگان رو برو کن من روی تپه گیج و تنها می نشینم اما تو هر شب برکه را بی تاب قو کن در انجمادم گُر بگیر از عشق رد شو با خون سرد شعر من کمتر وضو کن عادت ندارم با خودم درگیر باشم شلیک کن من را بکش یا آرزو کن قانون جنگل ظاهرا رحمی ندارد حرفی بزن یا سرب داغی در گلو کن هی کینه، بدبینی، دورنگی؛ عشق مشروط بوی تعفن می دهد این قصه، بو کن @golchine_sher
تو را برای شبی عاشقانه کم دارم تو را برای دعای شبانه کم دارم تو را و گرمی آغوش مهربانت را برای خلوت و سرمای خانه کم دارم غروب آمد و اسباب غم فراهم شد برای گریه ام این بار شانه کم دارم من آن پرنده ی تنهای زیر بارانم کمی درخت و کمی آشیانه کم دارم نخواه از تو و این میل کهنه برگردم که در برابر حرفت بهانه کم دارم ببخش اگر سخنانم تو را مکدر کرد من از تبار عذابم ترانه کم دارم @golchine_sher
در شهر من این نیست راه و رسم دلداری باید بفهمم تا چه حدی دوستم داری موسی نباش اما عصا بردار و راهی شو تا کی تو باید دست روی دست بگذاری بیزارم از این پا و آن پا كردنت ای عشق یا نوشدارو باش یا زخمی بزن كاری من دختری از نسل چنگیزم كه عاشق شد بیگانه با آداب و تشریفات درباری هر كس نگاهت كرد چشمش را درآوردم شد قصه ی آغامحمدخان قاجاری آسوده باش، از این قفس بیرون نخواهم رفت حتی اگر در را برایم باز بگذاری چون شعر هرگز از سرم بیرون نخواهم كرد باید برای چادرم حرمت نگه داری تو می‌رسی روزی كه دیگر دیر خواهد بود آن روز مجبوری كه از من چشم برداری @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دمیده در هوا عطر گل سرخ گرفته کوچه را عطر گل سرخ دوباره صبح شد خورشید خانم بیاور چای با عطر گل سرخ @golchine_sher
هربار که نگاهت می‌کنم جمله‌ای آشنا به ذهنم خطور می‌کند در اين سرزمين چيزی هست كه ارزش زندگی كردن دارد... @golchine_sher
با پایِ دل قدم زدن آن هم كنارِ تو باشد كه خستگی بشود شرمسارِ تو در دفترِ هميشه‌ی من ثبت می‌شود اين لحظه‌ها عزيزترين يادگارِ تو از هرطرف نرفته به بُن‌بست می‌رویم لعنت به روزگارِ من و روزگارِ تو تا دست هيچ‌كس نرسد تا ابد به من می‌خواستم كه گُم بشوم در حصارِ تو احساس می‌كنم كه جدايم نموده‌اند هم‌چون شهابِ سوخته‌ای از مدار تو آن كوپه‌ی تُهی منم، آری كه مانده‌ام خالی‌تر از هميشه و در انتظارِ تو اين سوتِ آخر است و غريبانه می‌رود تنهاترين مسافرِ تو از ديارِ تو هرچند مثل آينه هر لحظه فاش‌تر هشدار می‌دهد به خزانم، بهارِ تو اما در اين زمانه عُسرت، مسِ مرا ترسم كه اشتباه بسنجد عيارِ تو @golchine_sher
شد شعر من اتاقِ قرنطینه ی خودم! باران ِ سنگ خورده به آیینه ی خودم بوی بهار آمده امسال زودتر با سرفه ای به غارت سبزینه ی خودم! حتی نشد ببوسمت از روی ماسک ها نفرین به صبح ِ تیره ی آدینه ی خودم! این قلب ساده را - که نمی خواست هیچ کس - اخراج می کنم شبی از سینه ی خودم پرونده های عاشقی ام جرم ثابتی است شرمنده ام به خاطر پیشینه ی خودم این سکّه های اشک ، پس انداز ِ زندگی است افزوده ام دوباره به نقدینه ی خودم من آبروی دولت ِ عشقم که یک سرش وصل است ناگزیر به کابینه ی خودم! با اینهمه ، دو متر عقب تر بمان عزيز! تا دور باشی از تب ِ دیرینه ی خودم... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
بسم الله الرحمن الرحیم نجف به نام خاک ديار خدا، به نام نجف به نام حضرت سلطان دين، امام نجف به نام خاک زمينی که جمع اضداد است که پادشاه و گدا می‌شود غلام نجف دليل خلقت آدم، دليل خلق زمين به احترام علی بود و احترام نجف گمان کنم که خدا از ازل به دست خودش نوشته واژه‌ی «الله» را به بام نجف رسول خوانده علی را به «کعبه‌ی سیّار» که مستحب بشود سجده در تمام نجف بشر کنار، که حتی بعيد نيست اگر که کعبه هم بزند بوسه بر مقام نجف به روی عاصی و مومن در حرم باز است که ردّ هيچ‌کسی نيست در مرام نجف خودش سبوست، ولی مست کربلا شده است که بوی سيب رسيده‌‌ست بر مشام نجف سلام کرده به سمت نجف تمام زمين ولی به کرببلا می‌رسد سلام نجف... @Mojtaba_khorsandi @golchine_sher
صبوری نیز راه گریه را بر من نمی‌گیرد کسی‌ راه مسافر را دم رفتن نمی‌گیرد مرا آنگونه می‌خواهی که می‌خواهی،چه می‌خواهی ؟ غباری را که توفان نیز دامن نمی‌گیرد؟ تو در هر جامه‌ای باشی به هر تقدیر زیبایی کسی که اهل دل باشد سراغ از تن نمی‌گیرد من از ترس جدایی حرف‌هایم را نخواهم خورد صدای کوه زیر ریز‌ش بهمن نمی‌گیرد امان از دل که می‌گوید بزن بر طبل رسوایی! ولی دیوانگی‌های مرا گردن نمی‌گیرد مرا چون دیگران دلخوش به تنهایی مکن ای عشق که تنهایی در این دنیا تو را از من نمی‌گیرد @golchine_sher
مدحِ_مولا یا_مرتضی_علی دلبسته‌ام به نام تو یا مرتضی‌ علی آشفته‌ام ز جام تو یا مرتضی علی پیغمبر از مقام و مرام تو گفته است جانم به این مقام تو یا مرتضی علی عُمری به سمتِ خاکِ نجف داده‌ام سلام تا بشنوم سلام تو یا مرتضی علی نهج‌البلاغه‌‌ معدنی از نور و حکمت است بَه‌بَه به این کلام تو یا مرتضی‌ علی جانِ دلاوران و یَلان را گرفته است شمشیرِ در نیام تو یا مرتضی‌ علی تفسیرِ مُصحَفی و ولایت برای توست عالَم همه غلام تو یا مرتضی‌ علی از هرچه غیرِ یاد تو آزاد گشته‌ام اُفتاده‌ دل به دام تو یا مرتضی علی "یا ضَیْغَم‌المُهَمْهَم و یا والی‌الولی" شیرانْ تمام، رام تو یا مرتضی علی اینکه خدا به دست تو داده‌ست، کوثرش بوده به احترام تو یا مرتضی علی ذرّه، اگر نظر کنی از عرش بگذرد با فیضِ مستدام تو یا مرتضی علی @golchine_sher
شب با خیالت باز در آغوش تنهایی طی می‌کند یاد تو را پاپوش تنهایی... اینجا تمام ابرهای آسمان خواندند آواز باران غزل در گوش تنهایی.... در این اسارت پا به زنجیر تعصب‌ها! من مانده‌ام زندانی و مدهوش تنهایی... در حسرت یک باده از چشمان تو ماندم سر می‌کشم با یاد تو دمنوش تنهایی... امشب برای این دلم یک ساز می‌خواهم! تا بشکند این خلوت خاموش تنهایی... @golchine_sher
مقام و منزلت تو همیشه در جان است شکوه سبز حضورت حدیثِ جانان است نجابت تو به معنای واقعی جانا چو مهر در دل ابری سپید پنهان است تو آن روایت صبحی که بر لبان نسیم ز عطر هر نفست عالمی گلستان است چو شعله گر همه ام را بسوزی و ببری نشان دود من از شمع جان نمایان است میان رگ به رگ من به عشق می‌جوشی به بند بند وجودم غمت خروشان است مگو که عشقِ زلیخا به فتنه آلود است دلیلِ محکم یوسف شکوهِ ایمان است جهان جهان اگر از شور و شوق سر برود کمال جلوه ی تو لب به لب نمایان است چو کوهم و سر تعظیم فرود می آرم که گوش اهل سعادت فقط به فرمان است همه به سمت تو و من، غریبِ جا مانده دلم چو ابر فراقت همیشه گریان است به باد میروم آخر چو مشتِ خاک ای دوست خوش آن سری که به دوش تو اهل سامان است دو جرعه از میِ عرفان ،بریز ساقی جان که عمر مستیِ این باده رو به پایان است @golchine_sher
یک درخت پیرم و سهم تبرها می شوم مرده ام،دارم خوراک جانورها می شوم بیخیال از رنج فریادم تردّد می کنند باعث لبخند تلخ رهگذرها می شوم با زبان لال خود حس می کنم این روزها همنشین و همکلام کور و کرها می شوم هیچکس دیگر کنارم نیست،می ترسم از این اینکه دارم مثل مفقود الاثرها می شوم عاقبت یک روز با طرز عجیب و تازه ای می کُشم خود را و سر فصل خبرها می شوم @golchine_sher