eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
830 عکس
285 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
گم گشته درحوالیِ باید نبایدم گاهی به خیرخواهی خود هم مردّدم در پیچ و تاب چرخ چرا های روزگار یک روزخوب خوبم و روزی بد بدم ازصبح دور، تابه غزلهای بی غروب درگیر و دار قافیه های مُشدّدم  پل بسته ام به دست دعا تا به آسمان در آن بدون واسطه در رفت و آمدم عمری به راه فلسفه رفتم به شوق وصل چشم انتظار نبض الفبایِ ابجدم کار دلم صلابت و صبراست و انتظار ازکودکی به شیوۀ خوبان مقیدم مسرورم ازعنایت و لطف خدای که همسایه با بهشت معلای مشهدم بالطف بیکرانه اش ازصبح زندگی تحت لوای عالم آل محمّدم (ص) @golchine_sher
خلق چشمان تو ، اعجاز فقط می خواهد ! گرم آغوش تو ، پرواز فقط می خواهد ! فتح دنیای تو ، بی اسلحه با دست تهی ، شاعری ، رند و دغل باز فقط می خواهد ! شرط دیوانگی اینجاست ، اگر می پرسی دلبری مثل تو ، طناز فقط می خواهد ! ماه من ، دور تو یک عمر بگردیم ، کم است رقص پروانه ی ما ، ساز فقط می خواهد صد غزل گفتم و یک بار ، دلت نرم نشد ! یار من ، خواجه ی شیراز فقط می خواهد ! @golchine_sher
خدایا اندکی امّید لطفاً... کمی حال و هوای عید لطفاً... هوای نم زده با بوی اسپند و چشمانی که میخندید، لطفاً... @golchine_sher
اگر کُفوِی در این عالم برای شاه دین باشد پس از زهرای اطهر حضرت ام البنین باشد نگردد جانشین هل اتی و کوثر و تطهیر به غیر از آن که تمثیلی ز آیات مبین باشد مقام مادری کردن نخواهد داشت بر زینب مگر خود جزءی از خیر النساء عالمین باشد به دربار امامت راه یابد شاه بانویی که آگاه از مقامات امیر المؤمنین باشد خدا حک می‌کند در لوح محفوظ اسم را اول پس از آن در دل انگشترِ مولا نگین باشد ولی را هست همسر از ازل تنها به آن شرطی که در عشق ولایت غرق تا حق الیقین باشد چه اقبالی که گردد هم سفر در کشتی مردی که بام و عرشه اش همواره بر عرش برین باشد به دنیا می‌تواند مادری ماه منیر آرد که باشد آسمانی، بی تعلق با زمین باشد تقدیم به حضرت فاطمه ام البنین سلام الله علیها @golchine_sher
چه قدر گل شدی امشب، چه قدر ماه شدی چه دل‌فریب شدی تو، چه دلبخواه شدی غرور و سربه‌هوایی، چه عیب داشت مگر که سربه‌زیر شدی باز و سربه‌راه شدی تمام پنجره‌ها غرق بود در ظلمات چراغ صاعقه‌ی این شب سیاه شدی در آستانه‌ی آوار بود شانه‌ی من که ناگهان تو رسیدی و تکیه‌گاه شدی مرا ز راه به در کرده بود چشمانت دوباره راه شدی نه! دوباره چاه شدی   دوباره چاه شدی تا بیفتم از چشمت دوباره مرتکب بدترین گناه شدی   تو باز عاشق آن آشنا شدی دل من چرا دوبار دچار یک اشتباه شدی @golchine_sher
بعدازتو چشمانم همیشه سمت در باشد حس می کنم عطرتنت این دور و بر باشد درشهرپیچیده عزیزش بر نمی گردد یعنی نمی شد یک نفر هم خوش خبر باشد؟ هی حرف پشت حرف پشت حرف پشت حرف آیا خبرهایی ازاین بیهوده تر باشد ؟ باید دوفنجان چای باشد با غزل‌هایم وقتی بخوانم شعر او صاحب نظر باشد مرگ مولف اتفاق ساده ی شعر است وقتی (تو) در هر مصرع من مستتر باشد ( الله لا...) هرروز می خوانم برای او ... بی شک دعاهایم برایش چون سپر باشد چیزی نمی خواهم فقط یک آرزو دارم روزی بیاید کفش هایش پشت در باشد @golchine_sher
آسمان با وسعتش ارزانیِ گنجشک ها حال من وقتی که در چنگت اسیرم بهتر است...! @golchine_sher
از عاشقی نشانه بیاور برای من من عاشقم، بهانه بیاور  برای من من قانعم، کبوتر پرواز نیستم یک دام، آب و دانه بیاور برای من یک زنجره شبانه برایت می‌آورم یک حنجره ترانه بیاور برای من یک ذره مهربان شو و با مهربانی‌ات خورشید را به خانه بیاور برای من از های و هوی صلح بزرگان دلم گرفت یک قهر کودکانه بیاور برای من @golchine_sher
خدا می خواست تا مانند زهرا بهترین باشی فدایی حسین و حضرت ام البنین باشی خدا می خواست تا دستان فرزندت علم باشد خدا می خواست مثل زینبش شور آفرین باشی خدا میخواست تا دنیاست فرزندت قمر باشد خدا میخواست اینکه مادر سقای دین باشی تویی آن بانویی که روح اعجاز ادب در توست تو باید میزبان زایرین اربعین باشی به گوش حضرت عباس میخواندی به لالایی که یادت باشد ای مادر به انگشتش نگین باشی در آن لالایی جان بخش میگفتی که عباسم همیشه پیش مولایت تو باید کمترین باشی به او گفتی که روی بازوانت بوسه ی مولاست به بازویت بگو در کربلا او را معین باشی ابوالفضلم عمویی کن برای دخترآقا برایش سعی کن در هر کجا حبل المتین باشی نصیحت کردی و عباس تو عباس زهرا شد ادب کردی که بین مادران تو بهترین باشی به روی چشم ....عباس ات ولی با گریه در دل گفت تو بعد کربلا هم مادرم ام البنین باشی ؟ @golchine_sher
صدبار از جا می پَرم در انتظارِ تو دل واپسی، دست از سرِ من بر نمی دارد @golchine_sher
🌷 تقدیم به سردار سرافراز و همه شهدای تا چند از این داغ لبالب باشیم در آتشِ آه و حسرت و تب باشیم گفتند در باغِ شهادت باز است ای کاش فداییان زینب باشیم @golchine_sher
عیار، عاقبت از یار می‌زند بیرون دو زلف، عین دو تا مار می‌زند بیرون عجیب نیست که آهو شبی زلانه ی خویش؛ به‌قصد خوردن کفتار می‌زند بیرون؟ جگر بکار و ببین از عصاره‌ی جگرت چه هندِهای جگرخوار می‌زند بیرون! سبُک نشد دلم از گریه، بلکه از چشمم بجای اشک، خس و خار می‌زند بیرون شبیه بچه یتیمی سرم به‌زانوی توست که عطر دامن گل‌دار می‌زند بیرون ... @golchine_sher
ما وارث ذوالفقار، تیغی دو دَمیم با صاعقه های آسمان هم قسمیم سر را به کف دست گرفتیم اکنون سینه سپر مدافعان حرمیم @golchine_sher
من که پابندِ هوس ها و گناهم چه کنم؟ نفسِ سوخته ای در تهِ چاهم چه کنم؟ خبر آمد که کریم آمد و در واشده است سفره پرداز قدیم آمد و در وا شده است اسم رحمان و رحیم آمد و در وا شده است درد عصیان مرا خویش مداوا شده است آی مردم به خدا ربِّ رحیمی داریم سجده آرید، خداوند کریمی داریم ای که بخشنده ی هر جرم و گناهی، العفو به پشیمان شدگان نیز پناهی، العفو من پشیمان شده ام؛ نیم نگاهی، العفو یا الهیّ و الهیّ و الهی العفو سائلی را به سر سفره ی خود راه بده من گدای توأم ای حضرت الله- بده! یارب این سوخته دل را که محک لازم نیست بچه ای را که کتک خورده، فلک لازم نیست @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
گر بر سر نفس خود امیری، مردی بر کور و کر اَر نکته نگیری، مردی مردی نَبُود فتاده را پای زدن گر دست فِتاده‌ای بگیری، مردی روز بزرگداشت رودکی @robaiiyat_takbait
طلوع بهتری دارد زمستان غروب دلبری دارد زمستان کنار ابر و باد و برف و باران هوای محشری دارد زمستان @golchine_sher
عشق آن است كه هزار بار دوستت داشته باشم و هربار حس كنم اولين بارى است كه دوستت دارم... @golchine_sher
تا که این خانه، خانه‌ی من و توست دل‌مان آشیانه‌ی من و توست مطمئن باش تا همیشه خدا ضامن آب و دانه‌ی من و توست مزه‌ی عشق طعم شیرینی‌ست که شبیه میانه‌ی من و توست بین مردم در این زمانه‌ی تلخ خنده‌ی ما نشانه‌ی من و توست خواندن هم به اسم کوچک‌مان بر لب ما ترانه‌ی من و توست هر زمان از نگاه خسته شدیم نوبت گوش و چانه‌ی من و توست اصل مطلب بیان دلتنگی‌ست شعر تنها بهانه‌ی من و توست تا زمانی که دست لطف خدا دائما روی شانه‌ی من و توست این همه قهر و آشتی کردن بازی کودکانه‌ی من و توست تا ابد با تو زیر یک سقفم آسمان بام خانه‌ی من و توست @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مثل آن مرداب غمگینی که نیلوفر نداشت حال من بد بود اما هیچ‌کس باور نداشت! خوب می‌دانم که "تنهایی" مرا دق میدهد عشق هم در چنته‌اش چیزی از این بهتر نداشت! زندگی ظرف بلوری بود کنج خانه‌ام ناگهان افتاد از چشمم، ولی مو برنداشت!   حال من، حال گل سرخی‌ست در چنگ مغول هیچکس حالی شبیه من -به‌جز "قیصر"- نداشت! @golchine_sher
دردست عَلَم داشت و جان بر کف دست در صحنه همیشه بود و از پا ننشست در قرعـه ی امـروز شهیـدان وطن دیدیم کـه سیـد رضی موسوی است @golchine_sher
تمامِ شهر دلم زیرِ گام‌های تو بود که چشم‌های تو آغازِ ماجرای تو بود تو رازهای مرا کوچه‌کوچه می‌دیدی و کنجکاوی تو راز چشم‌های تو بود میانِ قابِ تنم، پشتِ این نقابِ غریب چه بود؟ عکسِ عقابی که در هوای تو بود به فکرِ صیدِ تو بودن چه جرأتی می‌خواست برایِ من که دلم طعمه‌ای برای تو بود همیشه چشمِ دلم محوِ دیدنِ می‌شد همیشه گوشِ دلم در پیِ صدای تو بود خوشا به آینه‌هایی که با تو شکل تواند! خوشا به پیرهنت! جامه‌ای که جای تو بود نگو پی‌ات ندویدم که پا نداد و نشد که خطِ فاصله دنبالِ ردپای تو بود @golchine_sher
دوباره شاخه ای بیچاره با دست تبر افتاد صدای ناله اش درگوش صیادان کر افتاد شکار از دستشان در رفت و درچشم سیاهی ها هزاران سایه بر آن جنگل انبوه ِتر افتاد اگرچه نخل ها و سروها ی تازه روییدند ولی در چشم هیز اَرّه ای انگار شر افتاد دوباره شعله ای پای بلوط پیر روشن شد وگنجشکی میان لانه از بالای سر افتاد عقابی ماه را در سینه ی پهناورش دزدید وخورشیدِ شب از دیواره های باختر افتاد دوباره گونه های آسمان از شرم قرمز شد میان برکه عکسش از همیشه تارتَر افتاد کسی می فهمد این اندوه بی پایان دنیا را؟ کسی می داند آیا زندگی از بال و پر افتاد؟ @golchine_sher
خوش آمدی به وطن ای شهید ِ غربت شام به قدّ و قامتت ای سرو ِ استوار سلام خوش آمدی به تن غرق ِ خون ِ خویش و خوشا رکوع و سجده‌ی تو بعد از آن قعود و قیام به قصد ِ مقصد ِ خونبار ِ جبهه‌های جهاد کدام جاده تو را هم کشید و برد کدام نشسته در بر ِبانوی مهربان و صبور به دست پاک تو دادند خشتِ آن در و بام اگر به صورت ماه تو می‌زند لبخند چه خانمی‌ست که لبخند می‌زند به غلام خوشا حضور تو در سنگر ِ نیایش و نور خوشا عبور تو از سردر ِ خرابه‌ی شام بنوش و پاک بنوش از شراب چشمه‌ی سرخ خوشا شراب طهورای آن سبوی مدام خوش آمدی به همین واژه‌های بی‌آغاز به سطر آخر این شعر و والسلام و تمام @golchine_sher
با گریه آشناست دلم بی حضورِ تو این طفلِ بیقرار لبش وا به خنده نیست @golchine_sher
گاهگاهی که دلم می‌گیرد پیش خود می‌گویم آنکه جانم را سوخت، یاد می‌آرد از این بنده هنوز؟ گفته بودند: "که از دل برود یار چو از دیده برفت" سال‌ها هست که از دیده‌ی من رفتی، لیک دلم از مِهر تو آکنده هنوز... @golchine_sher
برای سردار شهید سیدرضی موسوی که حاج‌قاسم به او گفته بود: «پیر شدی، تو هم دیگر باید شهید شوی» آینه گفت: عاقبت پیر شدی، شهید نه موی‌سپید هم شدی آخر و روسپید نه آینه گفت: خسته‌ای؟ گفتمش آه خسته ام در قفسی نشسته‌ام چاره نه و کلید نه... آینه! حیرتم فقط، شوق شهادتم فقط آه چه دارم آینه؟ هیچ به جز امید نه لاله‌ی واژگونم و حسرت بازماندنم داغ نویی نفس‌نفس آمده و نوید نه آینه گفت: صبر کن... گفتمش آه، سوختم در دل شعله می‌توان لحظه‌ای آرمید؟! نه! آینه گفت و... زیر لب گفت شهید می‌شوی آینه! راست گفته‌ای؟! وقت سفر رسید؟! نه؟! @golchine_sher
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی @golchine_sher