eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
824 عکس
282 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
بس که از روی ماسه ها شستی، نقشه های سیاه دشمن را نقش پیشانی زمین کردی، مرز ساحل نشان میهن را سالها زیر دشنه ی دزدان، پاره های تنت به یغما رفت ولی از اصل خود نیفتادی، که همین نقشه ی مدون را بر بلندای کوهسارانت، مد کشیدی و قد کشید آنجا پدر از امتداد تیر و کمان، پسری مثل آریو برزن را وقتی امشب از آسمان افتاد، ماه در چشم آبیت زیبا دلبری کن که می کشی هر دم، صد هزار از قبیله ی من را دلبری کن مگر به پا خیزد، شاعری از تبار فردوسی تا جهان از دوباره بشناسد، نسل تهمینه و تهمتن را پهلوانت میان بزم نبرد، مثنوی مثنوی رجز میخواند شاعرت با حماسه خم می کرد، در کف مشت کاوه آهن را مادرت نام پارس بر تو نهاد، ای خلیج همیشه ایرانی مثل مادر همیشه باید شست، از لقب های زشت دامن را @golchine_sher
از عطر تو سرمستم و از طعم تو دل‌خون ای کفر شکوفا شده در بوته‌‌ی ایمان ای سبزترین دانه‌ی این دام قدیمی ای شرم تو دل برده از این تازه‌مسلمان سنگینی یک لحظه نگاه تو چه کرده‌ست با سست‌ترین پایه‌ی این خانه‌ی ویران ای کاش تو را تنگ در آغوش بگیرم! چون پیچک پیچیده به اندام درختان @golchine_sher
تو بدادم برس ای عشق! که با این ‌همه شوق چاره جز آن‌که به آغوش تو بگریزم نیست... @golchine_sher
شبی خمار غزل گرم گفتگو بودیم به وجد و شور و نشاط و به های و هو بودیم مدام در طلب باده و سبو بودیم تمام مستی شب را به جستجو بودیم ندا رسید که امشب طلوع خواهد شد کسی می آید و فردا شروع خواهد شد شکوفه زد غزل و روی لب هجا گل کرد ردیف و قافیه در صورت دعا گل کرد سحر رسید و اذان آمد و خدا گل کرد بهار فاطمه در صبح سامرا گل کرد ((رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند)) امین وحی خدا با خودش خبر آورد خبر برای وصی پیامبر آورد که نخل عسکری از فیض حق ثمر آورد عروس فاطمه و مرتضی پسر آورد جمال مهدویش آنچنان که پیغمبر ز هیبتش چه بگوییم ، وارث حیدر زمان به قدرت او اعتراف خواهد کرد و زیر سایه ی او اعتکاف خواهد کرد و تیغ دشمن او را غلاف خواهد کرد و کعبه دور قد او طواف خواهد کرد بخوان که حضرت صاحب به راه می افتد که حق می آید و باطل به چاه می افتد ببخش کوچه ی ما را که مثل میکده است گلوی شاعرت آقا اسیر عربده است ز ما هرآنچه نباید اگر چه سر زده است تمام حسرت ما جمعه ی نیامده است دخیل بسته ی این نیمه های شعبانیم به جان فاطمه سوگند که پشیمانیم @golchine_sher
صبح آمده و ترانه‌خوان شد بلبل «با غنچهٔ تازه همزبان شد بلبل» تا غنچهٔ گل شکُفت در اول صبح انگار که صد سال جوان شد بلبل ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @golchine_sher
خوش است حال من و شاعران مثلِ منی منی که سر نسپردم به هیچ انجمنی دلی اگر چه به شعرم نمی‌دهند؛ ولی خوشم که محض رضای تو رانده‌ام سخنی قسم به جاه و جلالی که عاشقی دارد که از تو دل نکنم من ولو تو دل بکنی همین که مست همیم از موفقیت ماست که پشت مرد موفق همیشه هست زنی ستیز با تو زیاد است بر سر هنرت تو گوش جان نسپاری به هر دروغ‌زنی مخالفان تو فرصت، موافقان تو دام شبیه یوسف ِ از پشت پاره پیرهنی کسی اگر به تفحص نیامده‌است چه غم؟ شهید زندهٔ بی افتخار ِ بی وطنی @golchine_sher
آدم باید جوری، دوستت دارم بگوید... که گره‌یِ ماندنش با دندانِ هیچ رفتنی باز نشود... @golchine_sher
ای دلارام تـریـن غنچـه ی گلزار، سلام ای طلـوعِ نفـسِ صبـحِ چمنزار ، سلام ای فرحبخش ترین رایحه ی عاطفه ها مـژده ی پـرتـوِ خورشیدِ پدیدار، سلام رد پـاهای تـو ابـرازِ صمیمانه ی عشق کوچه های غزل ازعطرِ تو سرشار، سلام بـوی عطـرِ خنکِ کوچه ی  نارنجستان خنده ی شاخه ی سرسبزِ سپیدار سلام آمـدی پنجره ها بـاز شده  سوی چمن ای شمیمِ خـوشِ هرلحظهٔ دیدار سلام عشق ازگردشِ مستانهٔ چشمت پیداست پاسخِ پـرسـشِ آیینـه ی تکرار ، سلام عطرِ یاسِ تـو که درصبحِ خیالم پیچید بـه خـدا مستِ نگاهِ تـوأم انگار، سلام @golchine_sher
صبحی که تو باشی و غزل باشد و آغوش یک صبح پر از خاطره و نیک سرشت است گویی که در آغوش خودت معجزه داری آغوش تو چون تکه ای از باغ بهشت است @golchine_sher
شبیه باد، همیشه غریب و بی وطن است چقدر خسته و تنها، چقدر مثل من است کتاب قصّه، پر از شرح بی وفایی اوست اگر چه او همه ی عمر، فکر ما شدن است چه فرق می کند عذرا و لیلی و شیرین؟ که او حکایت یک روح در هزار تن است قرار نیست، معمای ساده ای باشد کمی شبیه شما و کمی شبیه من است کسی که کار جهان لنگ می زند بی او فرشته نیست، پری نیست، حور نیست، زن است @golchine_sher
چقدر کم شده در شهر مردِ با غیرت! چقدر آینه گل کرده است تا غیرت...! چه داغ های نفس گیر تازه ای دیدیم چه داغ ها که ندیدیم!مرحبا غیرت! چه فتنه ها که نکردند آسمان جُل ها گرفته طاقتِ چشمان هیز را غیرت چقدر عشوه زیاد است بین بعضی ها رواست داغِ شهادت کند به پا غیرت برای عزتِ آزادگی به پا خیزیم اگر چه داغ شود در عزای ما غیرت و باز آمده تابوت ِیک شهیدی که... درود بر شرفِ مردهای با غیرت میگویند نه طلبه بود نه بسیجی اما غیرت داشت @golchine_sher
ابری خبر کن قاصد باران، پرستو جان عطری بیفشان بر حیاطِ خانه، شب بو جان من میهمان دارم مبادا خاک برخیزد حالا که وقت آبروداری ست جارو جان اینقدر بی‌تابی نکن پیراهنِ نازم هی روی پیشانی نیا با شیطنت، مو جان وقتی تو می‌آیی در و دیوار می رقصند انگار چیزی خورده باشد خانه بانو جان عاشق شدن را داشتم از یاد می‌بردم این شیر را بیدار کردی بچه آهو جان در چشم‌هایت شیشه‌ی عمرِ مرا داری وقتی که می‌بندیش دیگر مُرده ام...کو جان کو جان که برخیزم؟ تو این سهراب را کشتی گیرم که روزی بازگردی نوش‌دارو جان @golchine_sher
مثل یک استعاره ی مکنون آمدی در خیال من ممنون آمدی تا بهار من باشی رونق روزگار من باشی آمدی عشق را به من‌ بدهی شور دیگر به انجمن بدهی من در آیینه ی نگاه توام آتشین ذره ای از آه توام در دلم جا گرفته ای ای عشق بوی دریا گرفته ای ای عشق از شمال و جنوب بهتر تو آه...از هرچه خوب بهتر تو خواستم از تو که جفا نکنی که‌ مرا تا ابد رها نکنی عشق در اوج همصدایی بود دل به تو دادنم رهایی بود عطر چای و برنج یعنی تو اولین کنج دنج یعنی تو کنج دنج دل تو جای من است بغص تو در تب صدای من است آمدی خانه ام به مهمانی دوستت دارم ای پریشانی من تو را شعر می شوم هر روز ای تن داغ آفتاب تموز من تو را دوست دارم و دارم با خیالت همیشه بیدارم شب بیخوابی من و تو رسید شب شعر و شکوه و صبح سپید شب از شور عشق گفتن‌ مان شب گل گفتن و شنفتن مان تو همان استعاره ای که مرا بُرده ای بارها به سمت خدا ابتدایی و انتهایی نیست عشق چیزی به جز رهایی نیست با توام باتو ای دل رنجور عاشقانه ببر مرا تا گور با توام‌ با تو ای دل بیتاب شور دریایی مرا دریاب عشق آرامش است و آشوب است عاشقی کن که عاشقی خوب است.... @golchine_sher
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
دومین کنگره‌ی استانی شعر ویژه 💠 موضوع: اشعار در مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام پیرامون سنت جشن ۱۰ روزه عید غدیر در دیار علویان، استان مازندران 💠 شرایط ارسال: ◾محدودیتی در تعداد اشعار ارسالی برای شاعران وجود ندارد. ◾گزیده‌ی آثار ارسالی در قالب مجموعه ای به صورت کتاب چاپ و منتشر خواهد شد 💠 شیوه ارسال آثار: ◾ارسال متن شعر با مشخصات فردی،کد ملی، شهر محل سکونت و شماره تماس به شماره همراه ۰۹۱۱۹۵۵۰۹۵۴ در پیام رسان های ایتا و تلگرام 💠 تقویم اجرایی: ◾اعلام فراخوان: ۲۳ فروردین ۱۴۰۲ (مصادف با شب قدر) ◾آخرین مهلت ارسال آثار: ۱۰ خرداد ۱۴۰۲ (مصادف با ولادت امام رضا علیه السلام) ◾اختتامیه و اعلام نفرات برگزیده: تیرماه ۱۴۰۲ (مصادف با ایام دهه غدیر) 💠 جوایز: ◾کمک هزینه‌ی سفر به مشهد مقدس به همراه تندیس دهه غدیر برای ۱۴ شاعر برگزیده‌ ◾حضور شاعران برگزیده برای دریافت جوائز در اختتامیه الزامی می‌باشد. 💠 کانالِ اَشعارِ اَحْمَدِ ایراٰنی نَسَبْ در ایتا 💠 https://eitaa.com/ahmadiraninasab 💠 کانالِ اَشعارِ اَحْمَدِ ایراٰنی نَسَبْ در تلگرام 💠 https://t.me/ahmadiraninasab
وقتی به چاقو ها رگ غیرت نشان دادی یعنی که با دستان خالی امتحان دادی عباس دوران ِخیابان ها شدی انگار آن لحظه که خوش غیرتی از خود نشان دادی فریاد غیرتمند تو از بس که بالا بود هفت آسمان را با صدای خود تکان دادی رحمت بر آن شیری که تو خوردی و این گونه در پای ناموس وطن ماندی و جان دادی زخم عمیقی داشتی در سینه ات اما درس جوانمردی به هر پیر و جوان دادی لعنت به آن آغوش های رایگان لعنت وقتی بهایش را تو با جان گران دادی @golchine_sher
شب بود و در خیابان جولان خشم و شهوت شب بود و شهر بود و.... قحطی مرد و غیرت دیدی که قلب شیطان در شادی است آنشب زن، زندگی، اسیر ... آزادی است آنشب دیدیم شور غیرت آن لحظه در سرت بود در چنگ آن اراذل انگار خواهرت بود گم بود در خیابان وقتی نشان غیرت دل را زدی به دریا ای قهرمان غیرت دیدی که باز پای... ناموس در میان است گفتی بهای ناموس در مسلک تو جان است  هر چند از شیاطین بسیار دشنه خوردی این جنگ تن به تن را با خون خود تو بردی در چشم مردمانت ای مرد رو سفیدی  مانند حاج قاسم حالا تو هم شهیدی @golchine_sher  
گذشت خوبی‌ام از حد، به شک دچار شدند به احترام کمی خم شدم، سوار شدند! خودم به تیشه‌ی تزئین، تراش‌شان دادم کجای کار غلط بود کردگار شدند؟! عجب مدار از این شهر، باده‌نوشانش به شرحِ حرمتِ مِی، بر سرِ منار شدند دلم ز آینه‌بودن به تنگ آمده‌است که یک‌به‌یک همه یارانِ من غبار شدند رفو کنید رفیقان من! چه روزنه‌ها که راه در دل هم یافتند و غار شدند حذر کنید رفیقان من! چه نجواها که من ندیده گرفتم، سرم هوار شدند چه کِرم‌ها که لگدمال‌شان نکردی و حیف که تا دَمار درآرند از تو، مار شدند...! @golchine_sher
یک نامه به باران بنویسید نبارد این شهر پر از عطر نفس های نگار است @golchine_sher
وای اگر گرمی خون شهدا سرد شود و زمین جایگه مردم نامرد شود مردی وغیرت وایثار وشهادت برود تنِ تبدار زمین این همه بی درد شود نگذارید که مردان حقیقت بروند بیشه ی عشق پُر از فتنه ی ولگرد شود گرمی و شور شهیدان اگر امروز نبود جای شک نیست که این قافله دلسرد شود رخشِ مردانگی وغیرت وپیکار کجاست؟ رستمی کو که در این عرصه همآورد شود مرد میدان بلا باش که در مذهب عشق هر که با درد بپیوست یقین مرد شود @golchine_sher
با مهر به آغوش ورق دل بستم تا آخر زندگی قلم در دستم پرسید معلمی؟و من:البتّه مامانم و در خانه معلم هستم! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مناظره طنز دو شلوار در خشکشویی شعری زیبا در بیان مقام معلم از دریچه طنز @golchine_sher
شبیه مادر دلسوز طفلِ سر به هواست چراغ راه برای تمام آدم هاست در این زمانه ی آشوب و غرق کج فهمی هرآنکه درس ادب می دهد حبیب خداست! هنوز نام تو از لب نرفته مظهر عشق "خیال روی تو در هر طریق همره ماست" برای آنکه شبیه ات شوم ترنم مهر تلاش کرده ام اما نشد...، زمانه نخواست به روی تخته نوشتی الف و بعدش ب... چراغ خانه نوشتیم مادر و باباست شبیه قند فریمانِ حل شده درچای چقدر یاد تو شیرین، دعا بقای شماست سرت همیشه سلامت به قله های ادب همیشه پرچم آموزگارها بالاست @golchine_sher
گاهی میان مردم، در ازدحام شهر غیر از تو هر چه هست فراموش می‌کنم … @golchine_sher
نگاهت می‌کنم خاموش و خاموشی زبان دارد زبان عاشقان چشم است و چشم از دل نشان دارد چه خواهش‌ها در این خاموشیِ گویاست نشنیدی؟ تو هم چیزی بگو چشم و دلت گوش و زبان دارد بیا تا آنچه از دل می رسد بر دیده بنشانیم زبان بازی به حرف و صوت معنی را زیان دارد چو هم پرواز خورشیدی مکن از سوختن پروا که جفت جان ما در باغ آتش آشیان دارد الا ای آتشین پیکر! برآی از خاک و خاکستر خوشا آن مرغ بالاپر که بال کهکشان دارد زمان فرسود دیدم هرچه از عهد ازل دیدم زهی این عشق عاشق کش که عهد بی زمان دارد ببین داس بلا ای دل مشو زین داستان غافل که دست غارت باغ است و قصد ارغوان دارد درون ها شرحه شرحه است از دم و داغ جدایی‌ها بیا از بانگ نی بشنو که شرحی خون فشان دارد دهان سایه می‌بندند و باز از عشوه‌ی عشقت خروش جان او آوازه در گوش جهان دارد @golchine_sher
نمی‌آید به چشمم هیچ‌کس غیر از تو این یعنی به لطف عشق تمرین می‌کنم یکتاپرستی را @golchine_sher
"معلم" اختر هفت آسمان است که دانش از وجود او روان است بقدری منزلت دارد معلم... که قاصر از بیان آن زبان است @golchine_sher
خوب و بد اشتباه را بگذارید شیطان و من و گناه را بگذارید می‌خواهم از این به بعد، آدم باشم لطفا سر من کلاه را بگذارید @golchine_sher
آغوش شعرهای مرا دست کم نگیر گاهی بیا و یک بغل سیر گریه کن... @golchine_sher
هرکس ز حسن دوست متاعی گرفته است بیچاره من که از غمش آتش گرفته‌ام... @golchine_sher
معلم ای گل گلزار روزگار سلام حماسه پرور بیدار روزگار سلام معلم ای همه خوبی ، همه طراوت وعشق شهاب شب شکن شام تار سلام تو شعر روشن عشقی چرا چنین خاموش بزن به قلب سیاهی کنون شرار سلام سرود عشق بخوان ای ترانه ساز سحر که بشکفد همه گلهای انتظار سلام بیا وبیرق آزادگی بزن بر دوش تو ای پیام آور دانش به هر دیار سلام چگونه با چه کلامی تو را به وصف کشم تو ای غرور دماوند افتخار سلام غزل غزل گل ایثار در بغل داری شمیم شوق غزل پرور بهار سلام تو راست قامت عشقی 'تمام عاطفه ای خدای عشق تو را داده افتخار سلام بمان برای دلم تا همیشه تا فردا قرار عاشق دلهای بی قرار سلام @golchine_sher