✅ استاد صفایی(ره):
با يكى از دوستان خوبم بر سر سفره نشسته بوديم، او به پياز علاقه داشت و به خوردن آن مشغول بود. كودكى كه در آنجا بود مقدارى از آن پياز را در دهان گذاشت، اشكش سرازير شد و زبانش سوخت و آن را رها كرد. دوستم خنديد، خندهاى پربار و پر از برداشت؛ كه عدهاى به خاطر جهتى از چيزهايى مى گذرند اما عده ديگر، همان چيز را به همان خاطر مىخواهند. آن تيزى و تندى كه كودك را فرارى كرده، مرا به سوى خود كشانده است. و سپس ادامه داد:در برابر سختىها و ناراحتىها عدهاى به همان خاطر كه ما فرار مىكنيم به استقبال مىروند و از سختىها بهره مىگيرند. همان دردها و فشارها كه ما را از پاى در مىآورد، همانها به عنوان پا، عامل حركت و پيشرفت و ورزيدگى عدهاى مىشود.
و راستى همان است كه #امام_كاظم مىفرمود:
«ما مِنْ شَئٍ تَراهُ عَينُكَ الَّا و فيهِ مَوْعِظَةٌ»؛
آنچه چشم تو آن را مىيابد، در آن درسها و پندهايى است.
و همين است كه روحهاى بيدار از هيچ صحنهاى به سادگى نمىگذرند و با تصادف توجيهش نمىكنند؛ چون آنچه در چشم ما تصادف است و در نظر ما ناگهانى است.
بر اساس اين توجه،ديگر هر تصادف و هر صحنهاى پيامى دارد و حرفى دارد و مغزى و تو نمىتوانى از اين پيام و از اين حرف و از اين مغز به زودى بگذرى بلكه آن را زير و رو مىكنى و در آن تدبر مىكنى و آن را ارزيابى مىنمايى. و اين ارزيابىهاى وسيع و مرتب به سازمان فكرى وسيعى منتهى مىشود و در درون تو چشمههايى را مىكارد. و در اينجاست كه هر دلى حرفى دارد و هر مغزى كشف تازهاى و هر زبانى پيام زندهاى.
#حدیث
#علما
#حکایت
✅یک حکایت جالب در شب شهادت🌺
👈داشتم تو یکی از مغازه های ۴مردون قم خرید می کردم که...
رفیق مغازه دار ازش پرسید
کی شهادته؟ چندتا شهادت داریم؟
مغازه دار : امشب شب شهادته - نمیدونم چندتاست!😱 زنم تو این چیزا مجتهده!😭
بعد طرف برگشت از من پرسید حاج آقا شما تو این جور چیزا هستی؟!😳 میدونی چندتا شهادت داریم؟
براشون گفتم دوتا ایام فاطمیه داریم...
بعد طرف گفت امروز آهنگ گوش می دادم که به خاطر شهادت قطعش کردم سخنرانی دانشمند گوش دادم ، ازش خوشم میاد
تشویقش کردم به خاطر ادبی 👌که به خرج داده
#حکایت
#طرائف
#تجربه
#یک_روایت_یک_درس
نماز جماعت ظهر و عصر تمام شد
داشتیم آماده می شدیم بریم
غذاخوری اردوگاه
برای ناهار
#طلبه_پایه_اول مون گفت:
من #نماز_اول_ماه رو بخونم میام
رفت مفاتیح رو باز کرد تا آماده نماز بشه
✅چقدر زیباست این پاکی و دل های صاف بچه ها - الهی که همشون عاقبت بخیر بشن
#مستحبات
#حکایت
🆔️ @hadianeha
🌺به هادیانه ها خوش آمدید🌺
🌱فهرست راهنما🌱
امیدوارم مطالب کانال برای شما سودمند باشد
🌱
🚦 راهنمای مطالب موجود:
📚 مطالب تربیتی
📕 #تربیت #تربیتی
📙 #مربی #دوره_تربیتی
📘 #تجربه #خانواده
📗 #تلنگر #نفس
📚 مطالب علمی
📕 #حدیث #دعا #قرآن
📗 #طلبگی
📙 #علمی #مدیریت
📒 #کتاب #گزیده_کتاب
📗 #فقه_تربیت
📕 #موضوع_سخنرانی
📚 مطالب اخلاقی
📘 #اخلاق
📗 #علما
📙 #شهدا
📚 اعمال و مناسبت ها
📕 #دعا
📘 #روضه
📙 #اعمال
📗 #رجب #شعبان #ماه_رمضان
📚 حکمت ها و طرائف (اشعار و حکایات و نکات حکیمانه و زیبا)
📕 #طرائف
📘 #شعر
📗 #حکایت
📚 فرهنگی، سیاسی
📗 #فرهنگی #اعتکاف
📘 #سیاسی
📕 #پای_کار_نظام
📚 سفرنامه ها و خاطرات
📙 #سفرنامه_خراسان
📒 #خاطرات_تبلیغ_فاطمیه
📘 #سفرنامه_گلبهار
📔 #سفرنامه_کرمان
📗 #دنیای_طلبگی
📕 #تبلیغ_زندان
📓 #کنگره_قرآنی_سمپاد
📚 ویژه ها
📕 #ویژه (پیام هایی که بیشتر دیده شده)
📗 #حوزه (درباره حوزه علمیه و مدیریت آن)
🆔 @hadianeha
🔹تکیه به دریا🔹
✍ صابر خراسانی از
کاسبی که صاحب صدها باب مغازه است نقل می کرد ...
🔹روزی بقالی داشتم و دختر کوچکی وارد مغازه شد و مقداری لوبیا خواست؛
از او خوشم آمد و همینطور که برایش لوبیا می ریختم گفتم:
از آن شکلات ها🍬🍭 هرچقدر خواستی بردار
👧دخترک گفت:
بر نمی دارم خودتان بدهید!
گفتم چرا؟
گفت:
آخه دستای من کوچیکه 👐
شما دستاتون بزرگه بیشتر می دید
آمدم و چند مشت پر کردم و داخل کیسه دادم بهش
از فردای اون روز وقتی مغازه رو باز می کردم می گفتم
خدایا دستای من کوچیکه تو با دستای بزرگ خودت به من روزی بده
🔹عرض می کنم :
خدایا ؛ من ضعیفم و کم تلاش
تو با وسعت خداوندی خودت به زندگی و به کارهامون برکت بده _ آمین
#حکایت
#طرائف
@hadianeha