ای که پیچید شبی در دل این کوچه صدایت.mp3
766.5K
ای که پیچید شبی در دل این کوچه صدایت
یک جهان پنجره بیدار شد از بانگ رسایت
تا قیامت همه جا محشر کبرای تو برپاست
ای شب تار عدم ، شام غریبان عزایت
عطش و آتش و تنهایی و شمشیر و شهادت
خبری مختصر از حادثه ی کرب و بلایت
همرهانت صفی از آینه بودند و خوش آن روز
که درخشید خدا در همه ی آینه هایت
کاش بودیم و سرودیده و دستی چو ابوالفضل
می فشاندیم سبک تر ز کفی آب به پایت
از فراسوی ازل تا ابد ای حلق بریده
می رود دایره در دایره پژواک صدایت
#شعر
#محمدرضا_محمدی_نیکو
#خوانش
#مهدی_محمدیان
https://eitaa.com/hafez_adabiyat
شعرخوانی امین تارخ.mp3
898.6K
"چه کربلا ست که آدم به هوش می آید
هنوز ناله زینب به گوش می آید
چه کربلاست کز آن بوی سیب می آید
صدای ناله ی مردی غریب می آید
چه کربلاست که چون نام کربلا ببرند
فلک به ناله ، ملک در خروش می آید
چه کربلاست کز او بوی مشک می آید
هنوز ناله زلب های خشک می آید
چه کربلاست که بوی گلاب می آید
هنوز گریه طفل رباب می آید
چه کربلاست که بوی عبیر می آید
صدای کودک نا خورده شیر می آید
"
#شعرخوانی
#امین_تارخ
#شاعر؟
https://eitaa.com/hafez_adabiyat
ترکیب بندوصال شیرازی.mp3
2.13M
زینب چو دید پیکری اندر میان خون
چون آسمان و زخم تن از انجمش فزون
بیحد جراحتی نتوان گفتنش که چند
پامال پیکری نتوان دیدنش که چون
خنجر در او نشسته چو شهپر که در هما
پیکان در او دمیده چو مژگان که از جفون
گفت این به خونطپیده نباشد حسین من
این نیست آن که در بر من بود تا کنون
یک دم فزون نرفت که رفت از کنار من
این زخمها به پیکر او چون رسید چون؟
گر این حسین قامت او از چه بر زمین
ور این حسین رایت او از چه سرنگون؟
گر این حسین من، سر او از چه بر سنان
ور این حسین من، تن او از چه غرق خون
یا خواب بودهام من و گمگشته است راه
یا خواب بوده آنکه مرا بوده رهنمون
میگفت و میگریست که جانسوز نالهای
آمد ز حنجر شه لب تشنگان برون
کای عندلیبِ گلشن جان آمدی بیا
ره گم نگشته خوش به نشان آمدی بیا
آمد به گوش دختر زهرا چو این خطاب
از ناقه خویش را به زمین زد ز اضطراب
چون خاک جسم برادر به بر کشید
بر سینهاش نهاد رخ خود چو آفتاب
گفت ای گلوبریده سر انورت کجاست؟
وز چیست گشته پیکر پاکت به خون خضاب؟
ای میر کاروان، گهِ آرام نیست، خیز!
ما را ببر به منزل مقصود و خوش بخواب
من یک تن ضعیفم و یک کاروان اسیر
وین خلق بیحمیت و دهر پر انقلاب
از آفتاب پوشمشان یا ز چشم خلق
اندوه دل نشانمشان، یا که التهاب؟
زین العباد را به دو آتش کباب بین
سوز تب ازدرون و برون تا به آفتاب
گر دل به فرقت تو نهم کو شکیب و صبر
ور بی رو به شام کنم کو توان و تاب
دستم ز چاره کوته و راه دراز پیش
نه عمر من تمام شود نه جهان خراب
لختی چو با برادر خود شرح راز کرد
رو در نجف نمود و درِ شکوه باز کرد
#وصال_شیرازی
هدایت شده از ادبخانه
#شعر ۲۲
خوش خرامان میروی ای جان جان بیمن مرو
ای حیات دوستان در بوستان بیمن مرو
ای فلک بیمن مگرد و ای قمر بیمن متاب
ای زمین بیمن مروی و ای زمان بیمن مرو
این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است
این جهان بیمن مباش و آن جهان بیمن مرو
ای عیان بیمن مدان و ای زبان بیمن مخوان
ای نظر بیمن مبین و ای روان بیمن مرو
شب ز نور ماه روی خویش را بیند سپید
من شبم تو ماه من بر آسمان بیمن مرو
خار ایمن گشت ز آتش در پناه لطف گل
تو گلی من خار تو در گلستان بیمن مرو
در خم چوگانت میتازم چو چشمت با من است
همچنین در من نگر بیمن مران بیمن مرو
چون حریف شاه باشی ای طرب بیمن منوش
چون به بام شه روی ای پاسبان بیمن مرو
وای آن کس کو در این ره بینشان تو رود
چو نشان من تویی ای بینشان بیمن مرو
وای آن کو اندر این ره میرود بیدانشی
دانش راهم تویی ای راه دان بیمن مرو
دیگرانت عشق میخوانند و من سلطان عشق
ای تو بالاتر ز وهم این و آن بیمن مرو
#مولوی
@adabkhane
شعرخوانی قاسم صرافان.mp3
1.42M
"هرچند، نامِ نیک، فراوان شنیدهایم
نامی، به باشکوهیِ زینب، ندیدهایم
ارث از دلِ شجاع تو بردهست، یا علی!
نامش گره به نام تو خوردهست، یا علی!
پیوندِ عقل روشن و بیداری دل است
شاگردیِ تو کرده، که استادِ کامل است
قانونِ عقل و عشقِ جهان را به هم زند
وقتی عقیلةالعرب از عشق دم زند
زینب به بند، بندگی یار میکند
گیراست زلف یار و گرفتار میکند
از چشم یار، قامت دلدار، دیدنیست
نام حسین، از لب زینب شنیدنیست
آن شیرزن که زینت شیر خدا شود
باید امیر قافلۀ کربلا شود
از خطبه لرزه بر در و دیوار دیده اید
غرش به سبک حیدر کرار دیده اید
زن دیده اید در سخنش غرق ذوالفقار
بر ذوالجناح غیرت و مردانگی سوار
زن دیده اید تیر به قلب ستم زند
زن دیده اید زلزله در کاخ افکند
زن دیدهاید اسوۀ هر مرد و زن شود؟
زن دیدهاید مثل علی بتشکن شود؟
غیر از جمال، در دل خون و بلا ندید
جز شوق یار، در عطش کربلا ندید
شد پیش حق، دلیلِ مباهات اهلبیت
وقتی که نور چشم علی گفت: «ما رَاَیت»
با «ما رَاَیت»، بندگیاش را تمام کرد
حمدی نشسته خواند و دو عالم قیام کرد..."
#شعرخوانی
#قاسم_صرافان
@hafez_adabiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر حضرت زینب سلام الله علیها
شعرخوانی
زنده یاد قیصر امین پور
شعر حضرت زینب سلام الله علیها
شعرخوانی
زنده یاد قیصر امین پور
@hafez_adabiyat
ترکیب بندحجت الاسلام نیرتبریزی.mp3
1.86M
عنقای قاف را هوس آشیانه بود
غوغای نینوا همه در ره بهانه بود
جایی که خورده بود می، آنجا نهاد سر
دردی کشی که مست شراب شبانه بود
یکباره سوخت زآتش غیرت، هوای عشق
موهوم پرده ای اگر اندر میانه بود
در یک طبق به جلوهء جانان نثار کرد
هر در شاهوار کش اندر خزانه بود
نامد به جز نوای حسینی، به پرده راست
روزی که در حریم الست این ترانه بود
بالله! که جا نداشت به جز بی نشان در او
آن سینه ای که تیر بلا را نشانه بود
کوری نظاره کن که شکستند کوفیان
آیینه ای که مظهر حسن یگانه بود
نی نی، که وجه باقی حق را هلاک نیست
صورت به جاست ،آیینه گر رفت، باک نیست
ای در غم تو ارض و سما خون گریسته
ماهی در آب و وحش به هامون گریسته
وی روز و شب به یاد لبت چشم روزگار
نیل و فرات و دجله و جیحون گریسته
از تابشِ سرت به سنان, چشم آفتاب
اشک شفق به دامن گردون گریسته
در آسمان ز دود خِیامِ عفاف تو
چشم مسیح, اشکِ جگرگون گریسته
با درد اشتیاق تو در وادی جنون
لیلی بهانه کرده و مجنون گریسته
تنها نه چشم دوست به حال تو اشکبار
خنجر به دست قاتل تو, خون گریسته
آدم پیِ عزای تو از روضهی بهشت
خرگاه درد و غم زده بیرون گریسته
گر از ازل تورا سرِ این داستان نبود
اندر جهان ز آدم و حوا نشان نبود
#نیر_تبریزی
#به_روایت
#مهدی_امین_فروغی
@hafez_adabiyat