eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
335 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
در میان کوچه‌های شهر نور مادری دلخسته در حال عبور در میان کوچه با اشکی روان می‌رود سوی بقیع دامن کشان در بساطش ناله بود و آه بود در کنارش کودکی چون ماه بود راه می‌افتاد بین کوچه‌ها در ترنّم بود با ذکر خدا هر کجا می‌رفت حال زار داشت در مدینه روضۀ سیار داشت مثل طوفان بود اما با وقار تا بقیع می‌رفت روزی چندبار اول باب البقیع با احترام زیر لب می‌گفت: یا زهرا سلام بعد از آن در حال ذکر و زمزمه می‌گرفت اذن دخول از فاطمه تا که در خاک بقیع می‌زد قدم اشک او می‌ریخت آنجا را به هم روی خاک و زیر برق آفتاب تشنه بود اما نمی‌زد لب به آب گریه‌ها می‌کرد در حال عطش گاه بین ناله‌ها می‌کرد غش ای مدینه! قرص ماهی داشتم بعد حیدر تکیه گاهی داشتم ای مدینه بود فرزندی مرا با مرام و با حیا و با وفا بود فرزندم علمدار حسین روز بی یاری هوادار حسین یک سپاه و یک علمدار جوان یک اباالفضل و تمام دشمنان من همین دیشب شنیدم روضه را از لب زینب شنیدم روضه را مستمع من بودم و او روضه خوان روضه‌ی طفلان و سقای جوان گفت: ساقی رفت تا آب آورد آب بهر طفل بی تاب آورد از غم طفلان، پریشان حال او آب می‌آمد به استقبال او آب در مشک و لبی خشکیده داشت مشک را چون طفل بر سینه گذاشت ماه بود و جلوه‌ی خورشید داشت مشک نه! با خود هزار امید داشت چید دشمن شاخه‌های یاس را دید عالم غیرت عباس را... خویش را از بهر طفلان حفظ کرد مشک را فوری به دندان حفظ کرد حیف شد تیر بلا از ره رسید رشته‌ی امید سقا را برید مثل خونی که زِ رگ آید برون آبِ مشکش ریخت بین خاک و خون ناامیدانه کشید آه از جگر کرد از این زندگی صرف نظر ای مدینه! قدر او نشناختند با عمود او را زمین انداختند لب به طعنه دشمن این‌گونه گشود ای عمود خیمه‌ها! خوردی عمود حال بهر من خبر آورده‌اند جای سوغاتی سپر آورده‌اند ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بانوی عشق و ادب اُمُّ الْبَنین روشنی‌ها را سبب اُمُّ الْبَنین روح سبز یاس‌های بی‌قرار مادر آلاله‌های داغدار این تویی نوشیده از آب بقا همسر والا مقام مرتضی عشق را کردی هماره زمزمه در کنار یاس‌های فاطمه بانوی حُجب و حیا، اُمُّ الْبَنین هم‌نشین مرتضی، اُمُّ الْبَنین این تویی خورشید اما در حجاب روشنایی می‌دهی چون آفتاب این تویی لبریز از عطر عفاف چادرت را می‌کند غیرت طواف گل ولی دارای روح عفّتی زن ولی آئینه‌دار عصمتی ای که بودی هم‌کلام اُوصیا ای مقامت همطراز اُولیا ای فروزان‌تر ز خورشید سپهر مادری کردی تو زینب را به مهر گریه کردی بر عزیز فاطمه خویش را خواندی کنیز فاطمه لاله از باغ شهادت چیده‌ای داغ فرزندان خود را دیده‌ای دست تو یک باغ احساس آفرید عشق در بیت تو عبّاس آفرید چشمه‌ی آب بقا در بند توست ساقی لب‌تشنگان فرزند توست :: ای به عترت یار، یا اُمُّ الْبَنین مادر ایثار، یا اُمُّ الْبَنین نور حق را در دلم آورده‌ای ای ز حق سرشار، یا اُمُّ الْبَنین بود هر شب در عبادت تا سحر چشم تو بیدار، یا اُمُّ الْبَنین اشک تو ای بانوی گل آفرین عطر هر گلزار، یا اُمُّ الْبَنین خاک پایت مثل خاک کربلا داروی بیمار، یا اُمُّ الْبَنین مادری کن، سایه سار خویش را بر سرم بگذار، یا اُمُّ الْبَنین نیست غیر از تو درین ایّام غم بر دلم غمخوار، یا اُمُّ الْبَنین تربت پاک تو را شد در بقیع اشک من زَوّار، یا اُمُّ الْبَنین داشتی از داغ سرخ کربلا دیده‌ای خونبار، یا اُمُّ الْبَنین بودی از داغ حسین بن علی لاله‌گون رخسار، یا اُمُّ الْبَنین چار فرزندت به خون غلتیده‌اند در حریم یار، یا اُمُّ الْبَنین مثل عبّاس دلاور داشتی گوهر شهوار، یا اُمُّ الْبَنین ناله‌ی خود را ز داغ نینوا بر زمین بسپار، یا اُمُّ الْبَنین «یاسرِ» افتاده می‌داند که هست لطف تو بسیار، یا اُمُّ الْبَنین ✍ «یاسر» 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بِسمِ ربِّ الحَسن، خدای حسین باز، دارم به سر هوای حسین من دلی دارم از علی سرشار سینه‌ای روشن از ولای حسین من کی‌ام؟! جز کنیز زینب او؟! قمرم کیست؟! خاک پای حسین با دو گوشم هنوز می‌شنوم صوت زیبای ربّنای حسین ای بشیر! از حسین من چه خبر؟ دل من لک زده برای حسین نه فقط اینکه چار تا پسرم؛ هر دو عالم شود فدای حسین خجلم از رباب، چون نرسید مَشک سقّا به خیمه‌های حسین می‌نشینم به روی خاک بقیع عوض خاک کربلای حسین خون عباس روسفیدم کرد آنکه شد صاحبِ لِوای حسین صد ابالفضل من به قربانِ تن زخمی و سرجدای حسین شد حسینِ غریب، تنهاتر بی رمق گشته بود پای حسین بی برادر شد و قَدَش تا شد دشت پر شد ز وای‌وایِ حسین اشک خون ریخت چشم عباسم رفت از حال در عزای حسین از کنار فرات تا گودال... فاطمه سوخت با نوای حسین فاطمه می‌شنید در گودال بینِ جمعیّتی! صدای حسین می‌کِشم آه تا دم مرگم سر بریدند از قَفای حسین ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روحِ ادب را با قدومِ خود معطّر کرد دنیایِ ما آلوده‌ها را هم مطهّر کرد هرآنچه را که خواستیم از او، میسّر کرد در سرنوشتِ سینه‌زن‌ها هم مقدّر کرد.... تا که به دنبالِ امیرالمؤمنین باشیم تا ریزه‌خوارِ سفره‌یِ ام‌البنین باشیم آرامشِ دنیا به لطفِ او رقم خورده تدبیر کرده فتنه‌یِ دشمن بهم خورده با یادِ زهرا و غمش، هرلحظه غم خورده در پایِ عشقِ پاکِ مولایش، قسم خورده مفهومِ ایثار و ادب را رهبری کرده نامادری نه! بعدِ زهرا مادری کرده همواره قبل از هر دعا ام‌البنین گفتیم در بین امواجِ بلا ام البنین گفتیم در اوجِ سختی ذکرِ یا ام‌البنین گفتیم از جان و دل هربار تا ام‌البنین گفتیم... دیدیم حاجت‌ها روا شد با نگاهِ او شکرِ خدا هستیم، عمری در پناهِ او در خانه هرکس که گرفتارِ بلا می‌شد یک سفره‌یِ ام‌البنین نذریِّ ما می‌شد وقتی بساطِ روضه در خانه بنا می‌شد دردِ همه با یک نگاهِ او دوا می‌شد نامش همیشه قلّه‌یِ ذکر و مناجات است چون مادرِ باب‌الحوائج، بابِ حاجات است باور نمی‌کرده که عباسش زمین خورده از نانجیبان، پهلوانِ او کمین خورده دستش جدا و از یسار و از یمین خورده بر فرقِ او هم یک عمودِ آهنین خورده در حسرتِ مشکِ دریده روضه می‌خوانده با یادِ آن دستِ بریده روضه می‌خوانده او روضه‌دارِ روضه‌هایِ کربلا بوده ماتم زده از ماتمِ رأسِ جدا بوده یادِ لبِ خشکِ حسینش هرکجا بوده همراهِ زینب او همیشه در عزا بوده دنیا برایش تیره و هم ‌رنگِ با شب شد شرمنده‌‌یِ رویِ رباب و رویِ زینب شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عاشقان عالمی دگر دارند چشم‌هایی همیشه تر دارند پیرزن‌های کربلایی از غم اُمّ‌البنین خبر دارند جای او زائر ابوالفضل‌اند از دلش بار غصه بردارند سفره‌های نیابتی یعنی سهم از این سفره بیشتر دارند از پسرهای مادری گویند مادرانی که خود پسر دارند جایش انگار روضه می‌خوانند روی هر رهگذر اثر دارند روضه اینجا رسید: اهل حرم نگران دست بر کمر دارند شیرها رفته‌اند از این بیشه حال اگر گرگ‌ها جگر دارند آه ای روزگار! شب‌پره‌ها نقشه‌ی غارت قمر دارند رفت سقا ولی سه ساعتِ بعد همه بر صحنه‌ای نظر دارند مادری قد خمیده با پسرش سر در آغوش یکدگر دارند آن طرف عده‌ای به سوی حرم این طرف نیز ده نفر دارند نعل‌ نو می‌زنند بر مرکب چه خیالی مگر به سر دارند آنچنان تاختند روی تنش اثری تا نمانَد از بدنش ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تنها چرا نشسته مگر گریه می‌کند؟ چون شمع شعله‌ور به نظر گریه می‌کند از مردم مدینه شنیدم که روزها می‌آید و ز داغ پسر گریه می‌کند بالای چار صورت قبری که ساخته با دیده‌های سرخِ جگر گریه می‌کند با ذکر جانگداز «حسینم غریب بود» دائم زند به سینه و سر، گریه می‌کند از سوزِ روضه خواندن این مادر شهید هر عابری میان گذر گریه می‌کند گاهی دلش برای علی تنگ می‌شود گاهی برای روضه‌ی در گریه می‌کند بغضِ نگاهِ بادِ صبا گفت با دلم دیگر غروب شد، چقدر گریه می‌کند! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
محرم به یُمن اشک، پر و بال من کجاها رفت شبیه رود به آغوش امن دریا رفت دمِ حسینیه لالی بلند گفت: حسین! شنید معجزه‌ات را، دل مسیحا رفت کنار منبر تو لاتِ کوچه‌گَرد نشست... زمان رفتنِ از روضه، کوه تقوا رفت شراب جنت من چای بعد هیئت‌هاست خوش آن لبی که پِی این مِی طهورا رفت حیاط خانه‌ی ما صحنی از حرم شده است همین که سردَرِ آن پرچم تو بالا رفت برای نذر عزای تو خرج می‌کرده چه سودها که به دخل دکان بابا رفت هنوز رفتن مادربزرگ یادم هست... سلام داد به سمت حرم... ز دنیا رفت لباس مشکی من کادویی ز مادر توست همیشه در تن من هدیه‌های زهرا رفت عَنان نوکرِ تو دست شخصِ سلطان است غلامِ تو به رضاجان سپرد خود را...، رفت قوای دوش علم‌کِش "مدد اباالفضل" است همان یَلی که به سوی فرات، تنها رفت خبر رسید علمدار در کمین افتاد خبر رسید به خیمه.... توان زن‌ها رفت برای شرح تنش گفته‌اند: کَالْقُنفذ!... چقدر تیر به تشییع جسم سقّا رفت رشید علقمه را نیزه قدّ اصغر کرد بببن چه بر سر آن پهلوان رعنا رفت! حسین بعد اباالفضل بی زره... افتاد... به روی مُصحَف توحید، شمر با پا رفت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خوب بود این دم آخر پسرانت بودند! شرزه شیران جگردار جوانت بودند این زمین‌گیر شدن، علت خونین بالی‌ست سر بالین تو جایِ پسرانت خالی‌ست گفتن از بی کسی‌ات حال بکاء می‌خواهد مادر داغِ جوان دیده، عصا می‌خواهد چه بگویم! که از این بغض، صدا می‌گیرد چه کسی گوشه‌ی تابوت تو را می‌گیرد؟! گفتنش نیز به جان، غصه و غم می‌ریزد مادر از مرگ پسر، زود به هم می‌ریزد مادر! این لحظه‌ی آخر کمی از ماه بگو از قد و قامت آن دلبر دلخواه بگو روضه‌ی مشک بخوان پشت سرت گریه کنیم یک دلِ سیر برای قمرت گریه کنیم مادر! آنگونه بخوان که جگر عالم سوخت پایِ این روضه شنیدم دلِ مروان هم سوخت روضه‌ی مشک بخوان، روضه‌ی گودال نخوان هر چه خواندی فقط از معجر و خلخال نخوان! خوب شد کرببلا را تو ندیدی مادر خنده‌ی حرمله‌ها را تو ندیدی مادر خوب شد شام بلا را تو ندیدی مادر داخل طشت طلا را تو ندیدی مادر کوهی از غم به سرِ شانه‌ی زینب دیدند دخترت را ملاء عام معذب دیدند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به به صبح چشم سیاه تو عید باید گفت به سالگرد تو عید سعید باید گفت شبیه بخت بلند است تا لباس عزا به رنگ مشکی شالم سپید باید گفت "عزیز" دادم، عزیزی که بهتر از جان بود به مادر شهدا هم شهید باید گفت خدا چنانچه بخواهد به پیش هر داغی هزار مرتبه "هَل مِن مَّزِید" باید گفت به دل بریدن و دل بستن به این دنیا نَبَرد بین حسین و یزید باید گفت دلم خوش است به تبریک در شهادت تو که تسلیت به دل ناامید باید گفت چنان به وعده‌ی رجعت امید دارم که به روز وصل تو حبل الورید باید گفت مسیح ما به تو جانی دوباره خواهد داد به بازگشت تو عهد جدید باید گفت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به این مادران که شوکت این سرزمین‌اند شاگردهای مکتب ام البنین‌اند پشت امام خویش را خالی نکردند جانم به این زن‌ها که عباس آفرین‌اند از کربلا تا کربلای پنج دیدیم لحظه به لحظه در پی فتحی مبین‌اند هرگز هراس از هیبت دشمن ندارند چون پیرو راه امیرالمؤمنین‌اند بی شک دعای خیرشان هر لحظه با ماست آموزگاران شهیدان این چنین‌اند این مادران که زیر پاهاشان بهشت است با فاطمه در روز محشر همنشین‌اند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای سفره‌دار! سفره‌ی اعیانی‌ات قبول اُمُّ‌الشهید! لشکرِ قربانی‌ات قبول ای مشکِ چشم‌های تو نذرِ لبِ حسین! ای آسمان! زیارتِ بارانی‌ات قبول گفتند از خسوفِ قمر، باورت نشد حیران ماهِ علقمه! حیرانی‌ات قبول ای روضه‌خوانِ چار مزارِ خیالی‌ات! اُمُّ‌ البقیع! تعزیه‌گردانی‌ات قبول چادر به سر کشیده‌ای و زار می‌زنی ای کوهی از وقار! پریشانی‌ات قبول شمعِ مزارِ کیستی ای مادر قمر؟! شب‎گریه‌های شامِ غریبانی‌ات قبول فریاد داشت سوزِ دَمت رو به دشمنت: ای امتِ رسول! مسلمانی‌ات قبول! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سوگند به فرزندهای راستینش گشتیم و پیدا نیست در عالم قرینش همراه زهرا، مرتضی هم آفرین گفت بر دامن پاک ابالفضل‌آفرینش از نور حیدر گشته روشن آسمانش از نور ساقی می‌شود روشن زمینش او را بخوان داراتر از داراترین‌ها ما را بخوان مستضعفِ مستضعفینش عباس برده دست بر دامان این زن عالم اگر روزی خورد از آستینش بین تمام کُنیه‌هایی که نوشتند جان‌ها فدای کنیه‌ی ام البنینش ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e