بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#امیر_اکبرزاده
▶️
گرچه هر لحظه تماشای تو شادم کرده است
دیدنت اینبار دل را خانهی غم کرده است
ای جوان! گفتم عصای دست پیریام شوی
داغ تو پشت مرا مثل عصا خم کرده است
@hosenih
پای خود را میکشی بر خاک اسماعیل من
تیغ امّا در تن تو کشف زمزم کرده است
عدهای شمشیر... بعضی تیر... نیزه... دشنه... سنگ...
هر کسی از کینه هر چه شد فراهم کرده است
آنقَدَر بر پیکرت پیچیده ردّ زخمها
راه را گم، چاره در این جمع درهم کرده است
@hosenih
زخمهایت یک طرف، زخم سر تو یک طرف
بغض نامت لشگری را «ابن ملجم» کرده است
تاب آوردم که بیتاب از عطش رفتی ولی
طاقتم را خندهی بیجان تو کم کرده است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_مناجات
#مناجات_اول_مجلس
#محمدجواد_شیرازی
▶️
کاری به دشت لاله و گلشن ندارم
آواره ام، جز روضه ات مأمن ندارم
من دوستت دارم، بخوان از اشک هایم
از روسیاهی جرأت گفتن ندارم
این لطف زهرا مادرت بوده و گرنه
ظرفیت این عشق را قطعا ندارم
@hosenih
پیش خدای خود به یاد نوکرت باش
تو آبرو داری و اما من ندارم
دردسرت هستم ولی از خود مرانم
من که کسی را غیر تو اصلا ندارم
بر من به نورانیت "جون" ات نظر کن
حالا که پیشت چهره ای روشن ندارم
@hosenih
از آن شبی که آمدم کرب و بلایت
میلی به جنت، یک سر سوزن ندارم
درس بزرگی را من از عابس گرفتم
مجنون که باشم حاجت جوشن ندارم
عریان شدم تا که بدانی با تو هستم
حالا ببین مثل تو پیراهن ندارم
@hosenih
دیشب برایت تا سحر روضه گرفتم
من را ببخش امروز اگر شیون ندارم
تنها خودت تا روز آخر صاحبم باش
زنجیرِ غیر از عشق بر گردن ندارم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات
#محمود_ژولیده
▶️
من بال و پر شکستهام آقا پرم بده
آقا بیا و بال و پر دیگرم بده
بار دگر غلامیِ ما را قبول کن
ارباب من به من صله از مادرم بده
@hosenih
یکبار هم شده تو میانِ همه به من
عنوان افتخاریِ ای نوکرم بده
راضی شو از گدا و بیا آبرو بخر
با لطف خود عنایتی از داورم بده
با یک نظر طبابتِ صدها بلا کنی
پس ای طبیب کامِ دلِ مضطرم بده
@hosenih
گریه میان روضه به ما چشم دل دهد
اینک بصیرتی تو به چشم ِ ترم بده
خواهم تمام عمر شوم پیشمرگ تو
بهر سپر شدن به ولایت، سرم بده
ایمانِ نینوایی ما را زیاد کن
از خیمهی حسین کمی باورم بده
@hosenih
بر عاقبتبخیری خود میکنم دعا
با مرگ سرخ زندگی برترم بده
این امتحان سخت که دارم به پیش رو
آمادگیِ روز و شب آخرم بده
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
ای علی جان چه شده؛ قامت تو تا خورده
نازنینم چقدَر بر بدنت پا خورده
روی جسمت چقدَر تیر و سنان میبینم
اینهمه زخمِ گِران بر دل بابا خورده
تا جوابم ندهی،دشمنِ من میخندد
بتو شمشیر،بمن تیرِ تماشا خورده
@hosenih
چه دگرگون شده این چهرة پیغمبری اَت
چشم زخمی است که بر یوسف لیلا خورده
ارباً اربای همه لشگرِ خود را دیدم
چه بلائیست که بر این قدِ رعنا خورده
زرِهَت با بدنِ پاره گِره خورده بهم
همه ارکان تنت نیز به یغما خورده
@hosenih
آه، آیا بدنی خُردتر از این میشد؟
دنده هایت چقدَر ای پسرم جا خورده
عمه اَت آمده تا زنده بمانم اما
با فراق تو دگر،رفتنم امضا خورده
جگرم سوخت علی جان، دل من ریخت بهم
این جگرخواریِ داغت، جگرم را خورده
@hosenih
همچو مادر،پسرم سینه شکسته شده ای
باز انگار لگد پهلوی زهرا خورده
بردنِ نعش تو تا خیمه که تنها نشود
قوَتم رفت ز زانو،کمرم تا خورده
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#حسن_کردی
▶️
یوسف من چاه را با نیزه ها حس کرده ای
پنجه ی ناپاک صدها گرگ را حس کرده ای
@hosenih
چشم هایم را تماشای تو غافل گیر کرد
عضوهای اربأ اربایت پدر را پیر کرد
چشمهایت در میان موجی از خون غرق بود
بین زخم پهلویت با زخم هایت فرق بود
دیدمت جسم تو را بر نیزه ها آویختند
ذره ذره پیکرت را بر زمین می ریختند
تا تنت را لمس کردم غصه ها آغاز شد
هر کجا دستم رسید آنجا شکافی باز شد
پیکرت با تیغ های داغ جراحی شده
هر کدام از عضوهایت یک طرف راهی شده
@hosenih
قاتل تو نیزه ها و قاتل من خنده ها
لااقل برخیز با عمه بگو اینجا میا
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#وحید_دکامین
▶️
ی داغی تو دلم دارم
فقط شوق حرم دارم
کارِ من حسرته.. آهِ ..
بخون شعرم رو، غم دارم
ی غم تو سینه محبوسه
واسم رؤیاست و کابوسه
بازم دیشب دیدم تو خواب
زدم شیش گوشه رو بوسه
@hosenih
"پایین پا" نشستم باز
دلم رفته ز دستم باز
یادِ شهزاده افتادم
یاد این روضه هستم باز
علی راهیِ میدونه
ببین لیلا چه مجنونه
حسین دست به محاسن برد
دلش غمدیده و خوونه
@hosenih
کی فکرمیکرد که اینجورشه؟!
علی از خیمه ها دورشه
کنارِ پیکرش آقا
عبا بندازه..، مجبورشه...
تنش تا ارباً اربٰا شد
ز داغش خون به دلها شد
"عَلَی الدُّنیٰا عَفٰا" سر داد
حسین خسته ز دنیا شد
@hosenih
عجیب این روضه جانکاه
حسين تنها كارش آه
روی زانوهاش افتاده
هنوز تا خیمه ها راه...
میگن زینب رسید اینجا
وگرنه جون می داد آقا
حسینو از تو میدون بُرد
شاید دورشه از این غوغا
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#زهرابشری_موحدی
▶️
پیچید در بین عبایش جسم اکبر را
"یا ایها المزّمّل" ی عین پیمبر را
صورت به صورت آیه هایش را تلاوت کرد
از بای بسم الله تا لبخند آخر را
دارد تمنا می کند از چشم خونینش
یک پلک، یک گوشه و یا یک ناز دیگر را
@hosenih
شان نزول لحظه ی "امن یجیب" این جاست
اینجا که می بوسد لبش، لب های مضطر را
مانده است برگرداند از میدان شهیدش را
یا نه! بگیرد زیر بازوهای خواهر را
زینب که روی نیزه هفتاد و دو سر دیده است
در کودکی تشییع مفقود الاثر دیده است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#غزال
#مهدی_رحیمی
▶️
والا علی اکبر
زیبا علی غوغا علی رعنا علی اکبر
@hosenih
باد موافق را
با گیسویش انداخته ازپا علی اکبر
اصلا به جای زلف
پیچیده دور سر شب احیا علی اکبر
با تیغ ابرویش
جمعِ عدو را میکند منها علی اکبر
یا مظهر الوالی
یا مصطفی، یا مرتضی و یا علی اکبر
تکثیر شد حیدر
اینجا علی آنجا علی هرجا علی اکبر
اعلان ختم جنگ؛
می شد اگر می تاخت با سقا علی اکبر
پس خُلقاً و خَلقاً
پیغمبری گویاست پس گو...یا علی اکبر
الدَّهرُ یومان است:
امروز علی اصغر و فردا علی اکبر
بابا زدنیا و
می برد هرلحظه دل ازبابا علی اکبر
بعد از تو بابا گفت
ای خاک عالم بر سر دنیا علی اکبر!
@hosenih
این آخر روضه ست
مثل علی اصغر شده حالا علی اکبر
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_شهادت
#محسن_ناصحی
▶️
سینا شدن سینا شدن سینا شدن داری
با این بدن اندازه ی صحرا شدن داری
آتش فروزان است قدر شعله ای ، امّا
این وادی طور است پس موسی شدن داری
داری می آیی ، خوش قد و بالایی اسماعیل!
انگیزه در قربانی بابا شدن داری
@hosenih
الیاس نه ، ادریس نه ، بالاتر از آنی
خونت گواهی می دهد یحیی شدن داری
گفتند پیغمبر نخواهی شد ، چه بد گفتند
وقتی شبیهی اینقدر ! طاها شدن داری
در مرغ بسمل بودنت شکی ندارم ، تو
در بطن بسم الله قصدِ ( با ) شدن داری
@hosenih
ممسوس در ذات خداوندی ، چه مجنونی!
فرزند لیلا ! ریشه در لیلا شدن داری
در ما رأیتُ... می شوی پیدا ، زمانی که
عزم به خون غلطیدن و زیبا شدن داری
دریا زبان زد ، تشنگی را در دهانت سوخت
ای چشمه جاری شو برو ، دریا شدن داری
@hosenih
دشمن علی را دیده در رزم تو ، قطعاً که
إربا شدن إربا شدن إربا شدن داری
صحرا نشد با پیکرت اندازه ، اما عشق
وقتی عبا گسترده باشد ، جا شدن داری
هل من معینی می رسد از گوشه ی مقتل
ای إرباً إربا ! باز قصدِ پا شدن داری...
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
دل حرم میشود سحر گاهی
که شود صحن دیده تر گاهی
قطرۀ آب در مرور زمان
میکند در حجر اثر گاهی
دل من سخت تر ز سنگ که نیست
امتحان کن بر این جگر گاهی
ای خریدار بر رضای خدا
جنس پس مانده را بخر گاهی
یعنی آنقدر بی بها هستم
نیستم لایق نظر گاهی
بین سجاده دیده بر راهم
نیمه شب میشود خبر گاهی
بنده ای را که دست و پا گیر است
همرهت تا خدا ببر گاهی
قتلگاهی به پا کنی با ناز
گر ازینجا کنی گذر گاهی
پسری که کریم زاده بود
میکند جلوه ی پدر گاهی
تاج اصحاب علی یا علی اکبر
یابن ارباب یا علی اکبر
@hosenih
تو مطهر شدی زهرچه بدی
تا بگوئی ز نسل لم یلِدی
صدو ده بار هو کشم زجگر
که تو با کعبه زاده هم عددی
همه دلگرمی ام محبت توست
یابن لیلا “علیک معتمدی”
گرتو شاگرد مجتبی هستی
دست خالی نمی رود احدی
ناز تو فاطمی تر از همه است
راه دلبردن از علی بلدی
نوه ی ارشد دو دریایی
موجی از عشق گاه جذر و مدی
جای مادر بزرگ تو خالی
زود پر زد به وادی ابدی
تو ز هر پنج تن نشان داری
تو حدیث کسای مستندی
جز برای دل ابوفاضل
پرده از روی خویش پس نزدی
تا خدا پرده از رخ تو کشید
چشم عباس مصطفی را دید
@hosenih
تاکه بابا تو را صدا میکرد
محشری در حرم به پا میکرد
با نگاهی به قد وبالایت
یاد پیغمبر خدا میکرد
توکه هستی که پیر میخانه
با مناجات تو صفا میکرد
ای دل آرام خوش صدای حجاز
مأذنه بر تو اقتدا میکرد
آتش روی بام خانه ی تو
کوچه ها را پر از گدا میکرد
هرکسی داشت نذر پیغمبر
به در خانه ات ادا میکرد
بسکه با غمزه راه میرفتی
پدرت پشت سر دعا میکرد
دور از چشم شور مردم شهر
از رخ تو نقاب وا میکرد
بوسه ای از لب تو هر دردِ
پدری پیر را دوا میکرد
گوشه ای مینشست و با زینب
نظری سوی مجتبی می کرد
بعد میگفت این پسر غوغاست
چقدر شکل مادرم زهراست
@hosenih
تو ز اجداد خود چه کم داری
نسبی پاک و محترم داری
وارث آدم و کلیم و مسیح
بهر احیای مرده دم داری
گشته شش گوشه این حرم یعنی
تو جدا گانه یک حرم داری
که زیارات کامل و متقن
همچونان سایر امم داری
تو ز پایین پا ولایت بر
کرسی و نون و والقلم داری
مابه نام تو سینه زن شده ایم
حق شاهی بر عجم داری
تو که باب الحوائجی بی شک
بسکه آقایی و کرم داری
یک قدم تو عقب تر از عباس
برسر دوش خود علم داری
شانه هایت ز بس مودب بود
دومین تکیه گاه زینب بود
@hosenih
خیز و شمشیر مرتضی بردار
بزن ای شیر بردل کفار
زره مصطفی بپوش علی
در رکاب عقاب پا بگذار
نعره ای زن منم علی اکبر
نوه ی حق حیدر کرار
همچو شیری بزن به قلب سپاه
تابریزی به هم یمین و یسار
ضجه ی کوفه را درآوردی
ای ابر مرد عرصه ی پیکار
هر طرف تاب میدهی تیغت
کشته سازی ز کشته بسیار
تشنگی را بهانه فرمودی
رو نمودی به جانب دلدار
لب نهادی بر آن لبان خشک
گفتی آهسته این سخن با یار
کی محاسن سپید در بندم
دست خود از محاسنت بردار
تا که دلکنده از تو بابا شد
بالهای شهادتت وا شد
@hosenih
ناگه از دشت یک صدا آمد
ناله ی ای پدر بیا آمد
پدر آمد ولی چه آمدنی
چه کسی گفته روی پا آمد
پیرمردی کنار نعش جوان
با سر زانو از قفا آمد
روضه ات گشته شرح موت حسین
وسط هلهله نوا آمد
آنچنان نعره زد علی ولدی
ناله اش بین که تا کجا آمد
دست خود را گرفته روی سر
زینب از سوی خیمه ها آمد
شد حسین زنده با دم زینب
پای معجر میان تا آمد
با تن ریخته بر زمین چه کند
نوبت یاری عبا آمد
شب جمعه است بس کن ای شاعر
چونکه مادر به کربلا آمد
هر شب جمعه کربلا غوغاست
فاطمه روضه خوان کرب وبلاست
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#رحمان_نوازنی
▶️
این نیزه ها که روی تنت قد کشیده اند
انگار تیغ به روی محمد کشیده اند
تا این که خوب خوب جدایت کنند، آه!
هر گوشه هر طرف که نباید کشیدهاند
بالای زین بمان که و گر نه به رسم کفر
این ها اگر سوار بیفتد کشیده اند
@hosenih
فزت و رب کرب و بلا را بخوان که باز
این ابن ملجمان همگی قد کشیده اند
حتماً نماز شکر ادا کرده اند چون
تکبیرهای ممتد و بی حد کشیده اند
حتی فرشته های خدا هم قلم به دست
بر تکه تکه های تو گنبد کشیده اند
@hosenih
از پا نشستم از غم و پایین پای من
تنها برای توست که مرقد کشیده اند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#مهدی_رحیمی
▶️
مثل عکسی که میان قاب لذت می برد
چشم تو دارد از این محراب لذت می برد
این که گاهی چهره ات را ماه می خوانیم ما
بیشتر از هرکسی مهتاب لذت می برد
تا تو هستی توی خیمه بچه ها از بازی و
توی گهواره علی از خواب لذت می برد
@hosenih
هی تو دستت را به هم دادی و شکل تاب شد
هی رقیه دارد از این تاب لذت می برد
آمدی تا اذن میدان را بگیری از پدر
عمه را دیدم از این آداب لذت می برد
یک قدم برداشتی کُشتی پدر را قبل رزم
پس قدم بردار که ارباب لذت می برد
@hosenih
از لب خشک پدر آن جور لذت برده ای
که لب خشکیده ای از آب لذت می برد
آه ماهیگیر وقتی طعمه اش را صید کرد
دیگر از بازی با قلاب لذت می برد
ارباً اربا گشته ای این آخر کار تو نیست
از صدای استخوان قصاب لذت می برد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#داود_رحیمی
▶️
اینهمه زخم چرا ریخته روی بدنت؟
جای یک بوسه نماند از کف پا تا دهنت
چون رکاب دهنت خرد شده، ساخته اند
با سرِ نیزه رکابی به عقیق یمنت
تا تو می آیی علی خطبه ای آغاز کنی
می پرد سرفه و خونابه میان سخنت
@hosenih
تو کجا نیستی ای عشق که پیدات کنم؟
همه ی دشت پر است از همه جای بدنت
مثل یک آینه ی خردشده ریخته ای
کل صحرا متلألئ شده از نور تنت
رفته ای در وسط معرکه و خنجر و سنگ
سبقت از تیر گرفتند برای زدنت
@hosenih
زرهت پاره شده پیرهنت پاره تر است
قطعات بدنت پاره تر از پیرهنت
دلهره دارم علی جان، متلاشی نشوی؟
دردسر می شود این پا به زمین کوفتنت
چاره ای نیست قرار است که اکبر نشوی
می نشینم که ببینم علی اصغر شدنت
@hosenih
زنده کرد عمه ی تو خاطره ی مادر من
تو کمک کن ببرش مثل عموجان حسنت
سر تو بر سرِ نی همسفر باد شده
پرچم قافله شد زلف شکن در شکنت
غزل من! شده ای مثنوی طولانی
شعر تقطیع شده! خون چکد از تن/ تتن / ـَت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
آمدم من ز حرم لحظه ی پر پر زدنت
شاخه ای نیست که نشکسته میان چمنت
گردنت را بکشم تا نفسی تازه کنی
صبر کن پاک کنم لخته ی خون از دهنت
کمرم خم شده بالای سرت با این حال
فزعت قاتل جانم چه کنم با بدنت
@hosenih
اربا اربا شده ای پیش نگاهم چه کنم
گل لیلا شده در هم زره تو به تنت
جگرم پاره شده یک کلمه حرف بزن
دلم آرام بگیرد شنوم گر سخنت
بین علمدارو علم را که علم بر دوش است
کمکم کرد کنم بین عبایم کفنت
حرمت معجر زینب کمرم راست نمود
مرده بودم به خدا ورنه کنار بدنت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات_شب_هشتم
#مناجات_اول_مجلس
#امیر_عظیمی
▶️
در بند کسی باش که در بند حسین است
گلواژه ی لبهاش شکرخند حسین است
@hosenih
آنکس که گلت را به یکی "فاطمه" گفتن
آدم بنموده است هنرمند حسین است
ای دوست، از آن دم که سر از عقل بریدند
بر گردن عشاق گلوبند حسین است
زوار حسین بن علی زائر حقند
پیوند به حق بسته به پیوند حسین است
وقتی که رسل جمله عزادار حسین اند
در واقع عزادار، خداوند حسین است
@hosenih
دل کند از او اکبر و آن کس که به دنبال
خون خورده و جان داده و دل کنده حسین است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#مناجات_اول_مجلس
#مجتبی_روشن_روان
▶️
اي غريبان جهان منتظرت
همه دل سوختگان منتظرت
مرتضي ندبه برايت خواند
فاطمه سينه زنان منتظرت
كي بقيع حسن آباد شود
جگرش ناله كنان منتظرت
@hosenih
بيكفن از تو كفن مي خواهد
سر او روي سنان منتظرت
زينب ِخسته زمين افتاده
در حرم قد كمان منتظرت
علم افتاده و ساقي بي دست...
مشك سقاي جوان منتظرت
@hosenih
يك سه ساله كه ز غم پير شده
در خرابه نگران منتظرت
پرچم شاه خراسان هر شب
با تو گويد كه جهان منتظرت
سالها رفت و خبر از تو نشد
اي محرم ، رمضان منتظرت
صاحب مجلس روضه بنگر
نوحه و سوز و فغان منتظرت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات
#مناجات_اول_مجلس
#مجتبی_روشن_روان
▶️
ای که دادی به دست ما پرچم
با غمت کردهای مرا همدم
لطف خود را بیا و افزون کن
تا شوم با غم دلت مَحرم
چه کنم تا که این دل مستم
نشود از غمت جدا یکدم
ای غریب به خاک افتاده
وی اسیر غمت بنی آدم
لب خشکیده ات فرات حیات
تشنه کام لبت بود زمزم
نظری کن به سوی این وادی
ما همه گمشده تویی هادی
@hosenih
به تو و خاک پای تو سوگند
به تو و کربلای تو سوگند
به دل مهربان تو جانا
به خلوص و صفای تو سوگند
به غریبی کودکان تو و...
به غم ماجرای تو سوگند
به ندای غریب و جانسوزت
به طنین صدای تو سوگند
به تن پاره پاره و بر آن
سر از تن جدای تو سوگند
نبود حاجتی مرا دیگر
غیر اینکه دهم به راهت سر
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#امام_زمان_عج_مناجات_شب_هشتم_محرم
#مناجات_اول_مجلس
#حسن_لطفی
▶️
بوی سيبِ حرم از سمتِ سحر میآيد
قطعِ اين فاصله از دستِ تو بر میآيد
روز و شب كارِ شما گريه شده میدانم
باز از دامنتان بویِ جگر میآيد
كاشكی قدر بدانيم جوانیها را
زود بر شاخه در اين فصل ثمر میآيد
@hosenih
تا نشستيم در اين حلقه سرِ مجلسمان
مادرت دست شكسته به كمر میآيد
روزها سايه نشينِ قَدمش خورشيد است
هركه در سايه ی اين بيرق اگر میآيد
میرسد جمعه ای و پيشِ تو دَم میگيريم
عاقبت غُربتِ اين جمع به سر میآيد
@hosenih
تا كه آبی بزند بر لبِ لب تشنه ی ما
مادرِ سينه زنان زود زِ در میآيد
كفنم پيرهنِ مشكیِ من كاش شود
رنگِ مشكی به كفن هم چقدر میآيد
علت اول دیوانگی ماست حسین
باز از مستیِ ديوانه خبر میآيد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات
#مناجات_اول_مجلس
#حسن_لطفی
▶️
می چکد خونِ جگر هرشب به دامانِ شما
وای میمیرم من از حالِ پریشانِ شما
گریه هایم،بعد از این هم آبرو داری کنید
اشکهایِ چشمِ من جانِ من و جانِ شما
چای میریزم من اینجا قند می گیرم به دست
نوکری خوب است تنها پیشِ مهمانِ شما
@hosenih
روضه هایِ تو گناهان مرا با اشک شُست
خیس می گردم فقط در زیرِ بارانِ شما
در نجف یا کربلا یا سامرا یا مشهدیم
ما که می چرخیم هر جا سمتِ ایوانِ شما
از سرِ ما هم زیادی هست لطفِ مادرت
رفته بر زهرا یقیناً طرزِ احسانِ شما
@hosenih
عمه ی سادات در این خیمه راهم داده است
تا که باشم مرحَمِ چاکِ گریبانِ شما
روضه خوان چیزی نگفت و های هایت شد شروع
میبَرَد ما را کجا اینبار طوفان شما
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#زبان_حال_امام_حسین_ع
#حسن_لطفی
▶️
میكِشم خويش را به رویِ زمين
گاه بـر سينه گاه بـر زانـو
ای عصای شكستـه بعد از تـو
كمكم كـرده بیشتر،زانـو
@hosenih
چندمين بار می شود يادِ
شـبِ دامادیِ تو اُفتادم
فرصتی بـود و بعدِ عـمری شرم
بـر جـمـالِ تـو بـوسه می دادم
@hosenih
حيف دیگر نمیشود بـوسيد
از لبانی كه چـاك خـورده پـسر
وای بـر مـن چـرا مـحـاسـنِ تو؟
ايـنقـدر رویِ خـاك خـورده پسر
@hosenih
گـفتـه بـودی زمـانِ پـيـریِ مـا
آب هـم در دلـم تـكـان نـخـورد
تـا تـو هستی و تـا عمويـت هست
بـاد حتـی به دخـتـران نـخـورد
@hosenih
خـواستـم رویِ پـایِ خـود خيـزم
بـازهـم بـا سَـرَم زمـيـن خوردم
كــمــرم را بــگـيـر مـانـنـدِ
چــادرِ مــادرم زمـيـن خـوردم
@hosenih
زِرِه و خـود و زيـن و تـيـغـت را
زيـرِ پـایِ سـپـاه مـی بـيـنـم
چقـدر چهره ات عـوض شده است
نـكـنـد اشـتـبـاه مـی بيـنم
@hosenih
هـمـه تقصيرِ تـوست سمتِ حـرم
كِـل كِشيدنـد،بـعد خنـديدنـد
بـعـدِ پـنجـاه و چنـد سال اينجا
عـاقبـت قـدِّ عـمـه را ديـدنـد
@hosenih
زحـمـتِ مـجـتـبی و بـابـايت
رفـتـه بـر بـاد غصه ام كـم كـن
پـيـشِ ايـن چشمـهای نـا مَحـرم
مـعجـرِ عمه را تـو مـحكـم كـن
@hosenih
كاش می شد سَرت يكی مـی گفت
زيـرِ ايـن ضربه هـا كَـمَش نكنيـد
آه ای نـيـزه هـا مـيـانِ حــرم
خـواهـرش هست دَرهَـمش نكنيـد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
بگو هنوز برایت کمی توان مانده
بگو هنوز برایِ حسین جان مانده
فقط برایِ نمازی کنارِ بابا باش
هنوز نیمه ای از روز تا اذان مانده
چه میشود کمی این پلک را تکان بدهی
چقدر چشم تو خیره به آسمان مانده
@hosenih
کمر شکسته ام از حال و روز من پیداست
عجیب بر جگرم داغِ این جوان مانده
نسیم هم بدنت را به دست می گیرد
شبیه مُشتِ پَری که در آشیان مانده
شدی شبیهِ اناری که دانه دانه شده
کمی به خاک و کمی دستِ باغبان مانده
@hosenih
شبیه مادرِ من جمع میکنی خود را
که بِینِ پهلویِ تو دردِ بی امان مانده
ببین که عمهی پیرت کنارِ این پیر است
بلند شو که میانِ حرامیان مانده
چنان به روی سرت ریختند ، ترسیدم
هزار شُکر که از تو کمی نشان مانده
@hosenih
حساب آنچه که مانده ست از تو مشکل نیست
دوباره می شمرم چند استخوان مانده
تو را به رویِ عبا تکه تکه میچینم
بقیهی تو ولی دستِ این و آن مانده
چقدر تیغهی لب پَر،میانِ دندهی توست
چقدر نیزه شکسته در این میان مانده
تو را از این همه غم می کنم سوا اما
هنوز ساقهی یک نیزه در دهان مانده
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#سیدمجتبی_شجاع
▶️
هر بار که تازه از شما میخوانم
با سوز و گدازه از شما میخوانم
@hosenih
من ذکر مصیبت " علی اکبر" را...
با کسب اجازه از شما میخوانم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#مهدی_مقیمی
▶️
وقتی نگاه می کنمت فخر می کنم
پیغمبر سپاه به دشت بلا علی
کرببلا ز فیض وجودت منور است
جان حسینی و نوهء مرتضی علی
عشق است این دو منصب ، ابالفضلِ با وفا
سقا و تو مؤذن کرببلا علی
حفظت کند خدا پسر من برای من
ای پشت گرمیِ همۀ خیمه ها علی
احساس می کنم که ز تو می شوم جدا
نفرین به روزگار بد و بی وفا علی
جانم فدای تو که کنی جان فدا علی
@hosenih
داغیست ،که بزرگترین داغ عالم است
آن داغ را رواست که داغ جوان شمرد
داغت بزرگ بوده که باید برای من
این داغ را به وسعت هفت آسمان شمرد
زخم سنان و خنجر و شمشیر و سنگ و تیر
صد گونه زخم روی تنت می توان شمرد
تعداد قطعه های تنت را به روی خاک
باور نمی کنم بشود با زبان شمرد
بالا سرت خمیده شدم مثل مادرم
باید دگر مرا پدری قد کمان شمرد
با داغ تو عجیب نشستم ز پا علی
@hosenih
یا د آورِ مدینه شدی دیدمت ز دور
گویا غلاف تیغ به بازوت می زنند
خون سرُ تو دیدِ تو را کور کرده است
در آن میانه چنگ به گیسوت می زنند
فرصت غنیمت است که شق القمر کنند
شمشیر را میان دو ابروت می زنند
فهمیده اند که نوهء مادرِ منی
بیهوده نیست ضربه به پهلوت می زنند
بالا سر تو تا که جسارت به من کنند
این کوفیان چقدر کف و سوت می زنند
از تیر بدتر است همین خنده ها علی
@hosenih
خون از تو رفته و رمقی نیست در تنت
بیهوده نیست آن همه تاب و تب تو ریخت
مانند حیدری که به میدان زده علی
زهره ز ابن عبدود و مرحب تو ریخت
بی اختیار برد تو را سمت دشمنان
خون سرت به چشم و رخِ مرکب تو ریخت
انگار نیزه بر دهنت خورده کاین چنین
خون دل و گلوت ز کنج لب تو ریخت
آمد ز خیمه پای برهنه دوان دوان
حال تو را که دید دل زینب تو ریخت
سر داد در کنار تو فریادِ یا علی
@hosenih
از دست نیزه های شکسته به پیکرت
رنجیده می شوم که تو رنجیده می شوی
آرام دیده باز کن و با پدر بگو
که باز یاور منِ غمدیده می شوی
ماتم گرفته ام ، ز گلستان خیمه ام
داری به ضرب تیغ عدو چیده می شوی
اصلاً نمی شود که به جسم تو دست زد
با کمترین اشاره ای پاشیده می شوی
آن قدر بر روی بدنت خاک و خون نشست
که سخت با دو چشم ترم دیده می شوی
هر قظعه از تنت شده از هم جدا علی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#عباس_احمدی
▶️
"هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم"
هر گه نظر به روی تو کردم جوان شدم
طاووس خیمه پیش پدر راه می روی؟
گفتی اذان و مست من از این اذان شدم
@hosenih
آه ای عصای پیری من، می روی؟ برو
اما به روی نعش تو من قد کمان شدم
تا اینکه خوب از عطشم با خبر شوی
از شوق با لب تو دهان بر دهان شدم
با خود نگفته ای پدرت خورد می شود؟
من مثل قطعه های تنت بی نشان شدم
آخر چرا جواب پدر را نمی دهی؟
چیزی بگو. علی، ولدی نصفه جان شدم
زینب (س) میان این همه دشمن دویده است
بابا اسیر زخم زبان هایشان شدم
از بهر بردن تو عبا کم می آورم
من چند بار بر بدنت امتحان شدم
@hosenih
شد سرخی لبان تو در دشت منتشر
من هم به طشت زر هدف خیزران شدم
شکر خدا که نیزه من شد بلند تر
در راه شام بر سر تو سایه بان شدم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
تو را به خیمه به این شانهی خَم آوردم
تو را به دستِ خودم حیف کمکم آوردم
برایِ خواهرکانت کمی لباسِ تو را
برایِ گیسوی خود خاکِ عالم آوردم
@hosenih
صدایِ گریهی من تا مزارِ لیلا رفت
برایِ مادرِ تو اینهمه غم آوردم
شکسته اینطرف و آنطرف کشیدم دست
هرآنچه از تو در این دشت دیدم آوردم
هرآنچه رنگِ تو را داشت ای انارِ حرم
هرآنچه بویِ تو میداد آنهَم آوردم
@hosenih
رسید عمه و تا خیمه ها مرا آورد
که پیش خنده ی نامحرمان کم آوردم
تو را من از بغلم پاره پاره می چینم
خدایِ من پسرم را چه دَرهَم آوردم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih