eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
327 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
نیمه ی ماه خدا ماه به دنیا آمد اولین گل پسر حیدر و زهرا آمد غرق لبخندو چه آرام در آغوش نبی... چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی... @hosenih صف به صف فوج ملائک همه در حال نزول شادمان است دل حیدر و زهرا و رسول نام نیکوش حسن جلوه ی رحمان و رحیم من غلام بن غلام، اوست کریم ابن کریم کرم و جود و سخا ،مات کرامات حسن همه عالم شده مبهوت کمالات حسن مادرش فاطمه و باب گرامیش علی سبط اکبر نوه ی پاک و گرامی نبی @hosenih قلم از مدح و ثنای تو شده سرگردان بنویسد زکدامین کرمت آقا جان... سفره دار کرم ای باب نجات و برکات بر گل خنده و بر مقدم پاکت ... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شیرین تر از شکر که بر لب می نشیند بر روی لب یا رب و یا رب می نشیند الحمدلله بر لبان دائم الذکر اسماء حسنایش مرتب می نشیند توحید را باید بیاموزد به خوبی هر دانش آموزی به مکتب می نشیند باب الحسن باب الی الله است بی شک طالب برای درک مطلب می نشیند تنها به شوق فتح بابی سالک شهر پشت در این خانه هر شب می نشیند عبدم همان عبدی که با دستی به سینه در نزد مولایش مودب می نشیند اِنّی اُحِبُّک های من از دل بر آمد پس خوب بر جان مخاطب می نشیند وقت توسل نام آقایم به جای اوراد و اذکار مجرب می نشیند پس می نویسم " یا الهی" را "حسن جان" اِنّی تَوَسَلتُ بِکُم مولا حسن جان @hosenih قال نبی المؤتمن اهلا و سهلا قال امام الممتحن اهلا و سهلا گرم خوش امد گویی ات هستند اقا فرمود زهرا سوما اهلا و سهلا  جمع  کسا با تو یقینا جمع تر شد ای چارمین پنج تن اهلا و سهلا عین الرسولی و به عشق تو بلند است اوایی از سوی قرن اهلا و سهلا کعبه نشسته در سر راهت بخواند دوم علی بت شکن اهلا و سهلا زهرا بپوشاند تو را و دم بگیرد با دکمه های پیرهن اهلا و سهلا هم حیدر و هم فاطمه هم مصطفایی جمع همه در یک بدن اهلا و سهلا شیرینی عمر بتول و مرتضایی ای خسرو شیرین دهن اهلا و سهلا یک زن تمام کفر مطلق بود دیروز ای خار چشم بیوه زن اهلا و سهلا اوازه ات پیچیده در جان طبیعت سر میدهد مرغ چمن اهلا و سهلا از محضرت دارم تمنایی ولیکن پیش از شروع هر سخن اهلا و سهلا من رعیتی هستم که اربابم رسیده  ای حضرت ارباب من اهلا و سهلا از عالم زر عاشق روی تو هستم ای حضرت عشق کهن اهلا و سهلا روزی می ایی دیدن قربانی خود پس مینویسم بر کفن اهلا و سهلا لبهای من از ذکر تو سیری ندارد یا نور عینی یاحسن اهلا و سهلا اهلا و سهلا یابن زهرا یابن حیدر اهلا و سهلا مجتبی یا سبط الاکبر @hosenih با نور تو نور سحر از سکه افتاد تا آمدی شمس و قمر از سکه افتاد افتاده بود از سکه یوسف بعد حیدر تو آمدی و بیشتر از سکه افتاد وقتی که هستی قبله ی سیار عالم پس کعبه حق دارد اگر از سکه افتاد بوسیدن روی تو احلی من عسل بود شیرین زبان پیشت شکر از سکه افتاد بیش از طلا خاک قدمهایت می ارزد با گرد راهت سیم و زر از سکه افتاد بس بود اگر تنها تو بودی مرد خلقت بعد از هبوط تو بشر از سکه افتاد سر هم اگر نذرت کنم بی آبرویی ست ای سرورم اینگونه سر از سکه افتاد جز قبر خاکی تو من جایی ندارم در چشم من کوه و کمر از سکه افتاد خیلی حسن آمد به دنیا بعد تو لیک حسن تو اقاجان مگر از سکه افتاد ؟ بین تمامی حسن ها شاهکاری ای مجتبای حیدری همتا نداری @hosenih روح زلال شبنمستان مدینه خورده گره با نبض تو جان مدینه انوار تو دنیای ما را کرده روشن ممنونتیم ای ماه تابان مدینه دیگر فراز ماذنه بر خود نبیند مثل تو داوود خوش الحان مدینه خدمتگزاران تو اهل اسمانند جبرییل و میکائیل دربان مدینه روی کرم روی سخاوت استوار است در سایه ی مهر تو بنیان مدینه بعد از امیرالمومنین سوی تو باشد چشمان پر اشک یتیمان مدینه در شهر عمری خانه ات را میشناسند بیت الکرامت بیت الاحسان مدینه از ابروی خویش حتی ابرویی دادی به مسکین پریشان مدینه دیروز در دولت سرایت سائلی بود امروز شد یکباره سلطان مدینه از برکتت هرشب تنور شهر گرم است عطر تو را دارد فقط نان مدینه پی میبرد دل کندن از خاکت چه سخت است هر کس که شد یک دفعه مهمان مدینه ما را شهید تربت پاکت نوشتند پس جان ما بادا به قربان مدینه قطعا خبرهای خوشی دارد به دنبال بیداری فردای وجدان مدینه  جای قلم تیغ دو دم باید بگوید در شرحی از ان روی پنهان مدینه روزی رسد بر گوش وراث سقیفه امواج فریاد خروشان مدینه صبح فرج ال خلیفه تار و مار است با ضربه شصتی از گروهان مدینه باشد قرار منتقم با فاطمیون  بعد از ظهورش دور میدان مدینه پر میشود از دودمان لات و عزی سلول به سلول زندان مدینه نام علی و بچه هایش را گذاریم بر هر ورودی اتوبان مدینه عالم رسد بر خانه ی زهرا اطهر وقت عبور از هر خیابان مدینه دنیا به جز اولاد زهرا شهروندی فردا نمی بیند در استان مدینه شیرین کند مانند سوهان قم اینبار کام جهان را طعم سوهان مدینه از طرح ایوان نجف الگو بگیریم در نقشه ی احداث ایوان مدینه پر میشود صحن بقیع از عطر مهدی این است فردای درخشان مدینه چشم انتظار انتقامی آتشینیم صبح فرج ای کاش باشیم و ببینیم..‌. شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اگر ربنا ربنا کرده ام.. سحرها خدا را صدا کرده ام.. خودم را بر این سفره جا کرده ام.. دراین پانزده شب دعا کرده ام.. خدایا به چشمان مست حسن... بده دست من‌ را بدست حسن من امشب برآنم که مثل قدیم دلم را ببندم به راه نسیم دراین ماه با یاعلی، یا عظیم بیوفتم بدست و به پای کریم کریم کریمان عالم حسن! دمت گرم! دردت به جانم حسن! @hosenih تو سبحان ربّی الاعلای من تو والتین و یاسین‌ و طاهای من تو دیروز‌ و امروز و فردای من تو یاربّ و یاربّ شبهای من به کوری آن دو زن فتنه گر بگو یا حسن یا حسن تا سحر درآن شب که عالم قمردار شد درخت نبوت ثمردار شد علی نذر کرد و پسردار شد زمین پیش پایش خبردار شد چه بهتر ازینکه به هر انجمن.. به زهرا بگویند ام الحسن! حسن‌ اسم اعظم حسن کل دین حسن حق مطلق حسن بی قرین حسن کیست ایاکِ هر نستعین حسن کیست گردن زن ناکثین به حلم حسن دشمن اقرار کرد معاویه را صلح او خوار کرد منی که شدم مبتلای حسین زمین خورده ام پیش پای حسین شدم وقف دولت سرای حسین چه بهتر که محض رضای حسین... بپا خیزم و باز طوفان‌ کنم دوباره‌ حسن‌ جان حسن جان کنم حسین است مست وقار حسن حسین است هرجا کنار حسن حسین است است دنبال کار‌ حسن حسین است در اختیار حسن حسینی ‌که سرها کف پای  اوست امیری حسن روی لبهای اوست! برو طوس صحن رضا را ببین نجف باش و ایوان طلا را ببین شلوغی کرببلا را ببین خودت غربت مجتبی را ببین... دم‌ گنبد شاه عبدلعظیم... بگو یا حسن ای غریب کریم @hosenih بزودی همه چشمه ها جاری است... بقیع حسن پر ز معماری است و هر‌نوکری گرم یک کاری است تمام ضریحش طلاکاری است براین غصه با عشق حاکم شویم همه وارد صحن قاسم شویم.. به این فکر کردی چرا شد سپید؟!.. مویی که بر آن شانه زهرا کشید غمی که حسن دید را کس ندید حسن درهمان کوچه هاشد شهید اگر صبر او حرف هر منبریست! بدانید مردم! حسن مادریست.. شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نامه سربسته حسین گفت:برادر! حدیث طوبی را بخوان دوباره برایم به یاد مادرمان بیا دوباره بگو از دلیلِ خَلق جهان بیا دوباره بگو از شکوه باورمان! از آن درخت که رنگ خزان نخواهد دید به باغبانی ذریه ی مطهرمان @hosenih کجاست مادرمان تا که افتخار کند به شور قاسممان و به نور اکبرمان چه شاعرانه در این خانه نجمه و لیلا گذاشتند دو آیینه در برابرمان بیا دمی به تماشای خویش بنشینیم که جلوه کرده در آیینه نیم دیگرمان قسم به زینب کبری که زینت پدرست علیِ اکبر و قاسم شدند زیورمان زبرجد است و به یاقوت سرخ می آید کنار هم چه شکیل اند درّ و گوهرمان وضوی عشق به اهل سما می آموزند شبیه کودکیِ از خدا سراسرمان... حدیث شوکتشان را کشیده ایم به دوش چنانکه دوش نبی بوده است منبرمان پسرعموی هم و بیقرار هم هستند درست مثل پدر پیش جد اطهرمان درست مثل من و تو به پیشگاه علی.... ببین چقدر ادب می کنند محضرمان به پشتوانه اولاد خویش مثل پدر چه باک اگر که نباشد زره به پیکرمان من و تو پیش هم انگار مرتضی هستیم چنانکه اکبر و قاسم شُبیر و شبَّرمان به ذوالفقار قسم تیغمان دودم شده است که یاعلی ست دم این دوتا دلاورمان دوچشمه ای که به تفسیر نور می جوشند به کوری همه ی دشمنان ابترمان یکی به ناز رسانده به جاممان انگور یکی به شوق، عسل ریخته به ساغرمان ستاره های حرم نور چشم عباس اند چه عاشقانه رفیق اند با برادرمان کنار دست علمدارمان قسم خوردند که تا همیشه بمانند یارو یاورمان و گفته اند: که آیین سروری این است غلام فاطمه ایم و علیست سرورمان همین که دیدمشان در کنار هم گفتم هزارشکر که آماده است لشکرمان یکی، نقاب شود قامتش برای حرم یکی، رکاب بگیرد برای خواهرمان به فتح قله ی احلی من العسل رفته بدون واهمه پرمی زند کبوترمان @hosenih شکسست بغض زمان و شکست قلب زمین حسین گفت رسیده ست روز آخرمان و گفت: آه برادر! یکی دوساعتِ بعد بیا به دیدن جسم به خون شناورمان میان اشک من و خط به خطّ نامه ی تو رسید رایحه ی آشنای مادرمان . . . حسین پلک زد و نامه ی حسن را بست... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مقصود عشق حس شعوری خدایی است احساس اولین قدم آشنایی است عشقی که ابتدای ازل ابتدای اوست عشقی که مرز نقطه بی انتهایی است عاشق ز خویش هیچ ندارد به غیر عشق دعوی چشم آینه بی ادعایی است ننگ است پیش غیر اگر دست سائلی درپیش عشق رتبه شاهی گدایی است پروردگار نعمت خود را تمام کرد بر عاشقی که فطرت او مجتبایی است گشتیم هر چه در پی این جلوه صبح و شام تصویرعشق روی حسن گشت والسلام @hosenih تو آمدی و بارش رحمت شروع شد سرسبز شد جهان و طراوت شروع شد بستیم سوی چشم تو قدقامت صلات عاشق شدن به نیت قربت شروع شد ای مهربان ترین تو رسیدی و بعد از این بین گدا و شاه رفاقت شروع شد در سایه سار قامتت ای پادشاه حُسن افسانه همای سعادت شروع شد هر کس رسید در زد و در زد که بعد از این جود و کرم به شیوه عادت شروع شد تا که تویی کریم، گدایی سعادتی است شغلی به غیر سائلی تو شریف نیست @hosenih افطار شد چه خوب خداوند سفره چید خرمای سفره رمضان علی رسید کوتاه شد اگر چه , ولی عرض تهنیت هفت آسمان به قامت تو جامه ای برید هرکس که دید روی تورا گفت چشم توست شیرین ترین رطب که نگاه بشر چشید باز است دستهای تو از بس برای خلق هرگز کسی به پیش تو مشت تورا ندید حی علی الکریم وعلی العشق سر دهیم وقت نماز سائلیِ عاشقان رسید درحلقه های زلف تو عالم اسیر شد هرکس اسیر عشق حسن شد امیر شد @hosenih بگذار تا که باغ شما را چمن شوم یعنی که با غبار رهت هم وطن شوم یک عمر مزد نوکری ام را نخواستم بگذار با لباس غلامی کفن شوم من غرق در توام اثری نیست از خودم یک لحظه هم مباد کمی خویشتن شوم شکر خدا کمال نعم شد نصیب من تا نوکر حسین گدای حسن شوم دستم به روی سینه زدم تا بقیع بال خواهم زیارتت بکنم با پر خیال @hosenih آقا سلام برتو و آن تربت غریب اقا سلام بر تو و آن قسمت غریب ای کاش شمع میشدم آقا که لحظه ای روشن شود ز شعله ام آن ظلمت غریب تنها به پشت پنجره های بقیع تو باگریه آه میکشم از حسرت غریب غربت زلحظه لحظه عمر تو جاری است کوه از کمر شکسته از این قسمت غریب از لحظه ای که موی سرت را سپید کرد در کوچه مانده بودی و آن غیرت غریب بر درد ما غیر فرج راه چاره نیست در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جای اطاله نیست غزل فرصتش کم است حرف نگفتنی همه جورش فراهم است ای آنکه بر خدیجه حسادت کنی بسوز! دنیا بسوز عاقبتت هم جهنم است آن کس که پیش شیر خدا قد علم کند گیرم زن رسول عذابش مسلم است شکر خدا که مست سبوی حسن شدیم ما با حسین، راهی کوی حسن شدیم @hosenih وقتی سخن ز جلوه ی آیات محکمه است جای اطاله نیست سخن بی مقدمه است برپا شده است پرچم فتنه گر جمل شیطان زبان گشوده و گرم مکالمه است یک سو زن رسول خدا هست و یک طرف نفس نفیس ختم رسل گرم زمزمه است مولا، محمد حنفی را روانه کرد اما میان قلب علی شور و همهمه است کار محمد حنفیه نبود نه! این کار، کارِ غیرت اولاد فاطمه است بابا حسن! بلند شو از جا قیام کن کار شتر سوار جمل را تمام کن نوبت رسیده بود به مولای ما حسن دستی بلند کرد به شکر خدا حسن دستار زرد حیدر کرار را که بست پا زد به جای پای شه لافتی حسن رخصت گرفت و ذکر رَجَز را شروع کرد گفتا انابن فاطمه خیرالنساء ، حسن می رفت سوی لشکر دشمن چه باشکوه این حیدر است می رسد از راه یا حسن او آمده است فتنه گران را کند هلاک هرگز به دست و پا نکند اکتفا حسن با هر سری که پرت شد از تن روی زمین گفتند عرشیان همگی مرحبا حسن مامور قبض روح خدا مات مانده بود بس پُشته ها که ساخته از کشته ها حسن دستی که با رضای خدا برد روی سر پایین نبُرد جز به رضای خدا حسن پِیْ کرد عاقبت شتر اهل فتنه را با دست تو شکسته شد این کودتا حسن جنگ جمل به لطف تو ختم به خیر شد کوتاه از کتاب خدا دست غیر شد جنگش امید فتنه گران نا امید کرد صلحش علی و فاطمه را رو سفید کرد جریان گرفت روح شهادت به صلح او او را اگر چه زهر هلاهل شهید کرد حتی پس از شهادت او دشمن عنود او را رها نکرده و ظلمی جدید کرد @hosenih هفتاد چوبه تیر به تابوت او زدند اینگونه خصم کینه خود را پدید کرد (یارب نصیب هیچ غریب دگر مکن داغی که گیسوان حسن را سفید کرد) (با صد امید حامی مادر شدم ولی دست عدو امید مرا نا امید کرد) آن روز قلب سوخته اش پر شراره بود یک نوجوان به جستجوی گوشواره بود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آمد آرامش ِ جان، نیمهٔ ماه رمضان شد غم و غصه نهان، نیمهٔ ماه رمضان عرشیان آمده اند و به زمین می ریزد نغمهٔ هلهله شان، نیمهٔ ماه رمضان @hosenih گل بریزید علی(ع) صاحبِ اولاد شده ایستاده ست زمان، نیمهٔ ماه رمضان حضرت فاطمه(س) مادر شده و لال شدند همهٔ طعنه زنان، نیمهٔ ماه رمضان خوب شد در اثرِ جذبهٔ لبخندِ حسن(ع) جای هر زخم زبان، نیمهٔ ماه رمضان پیش زیبایی او هیچ تر از هیچ است و میشود ماه نهان، نیمهٔ ماه رمضان کوری چشم حسودان کمی اسپند بریز قل هوالله بخوان، نیمهٔ ماه رمضان نفَسَش باد صبا را به جهان داده و شد- -عالم پیر جوان، نیمهٔ ماه رمضان چشم چرخاند و به ما گفت بیایید اینجا وعدهٔ گمشدگان، نیمهٔ ماه رمضان بیقرارانه سرش می چرخد سمتِ بقیع سرِ گلدسته اذان، نیمهٔ ماه رمضان @hosenih تا که رونق بدهد سفرهٔ افطارش را رفته‌ سائل پیِ نان، نیمهٔ ماه رمضان صاحب جود و کرم نیست کسی غیر حسن(ع) شده این راز؛ عیان...نیمهٔ ماه رمضان! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بیهوده گشته ایم، نظیرش ادیب نیست حتی خطیب زبده کنارش خطیب نیست @hosenih دارو طلب مکن که دعایش تو را بس است حاذق تر از طبیب مدینه طبیب نیست حتی غلام او به کرم شهره بوده است حتی سگ از محبت او بی نصیب نیست تاریخ را ورق به ورق خوانده ام ولی از بس کریم بوده برایش رقیب نیست هر کس که در محله او پا گذاشته است شاید غریبه آمده، اما غریب نیست گرد و غبار دامن سبط پیمبریم ما را گر از عبا نتکاند عجیب نیست @hosenih گریه کنم برای حسن یا برادرش؟ قبرُ التریب دارد و خدُالتریب نیست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شعرِ من واژه ی من لُبِّ کلامم حسن است شب سلامم حسن و صبح سلامم حسن است @hosenih با حسن زنده و با عشق حسن خواهم مُرد حُسنِ مطلع حسن و حُسنِ ختامم حسن است هرکسی زنده به عشق است نمیرد هرگز زنده ی عشقم اگر رمزِ دوامم حسن است مثلِ رودم که حسن ذکرِ قعود است مرا مثل کوهم که شب و روز قیامم حسن است پدرم هرچه مرا نام نهاده است گذشت من از این لحظه از این ثانیه نامم حسن است @hosenih سرِ من سبز ، زبان سرخ ، سرم هم برود أیُهاالناس بدانید ; امامم حسن است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷قابل توجه زائرین محترم حُسینیه 📣 کانال اشعار (تک بیتی، دوبیتی و رباعی حسینیه) ، به مناسبت ولادت امام حسن(ع) به آدرس زیر، به روز رسانی شد: https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4 🏴التماس دعا🏴
باغ دل بتول و علی را ثمر حسن دُر زینب است و لعل حسین و گهر حسن ‌ شاه جهان علی‌ست چه شاهی که بهر او شد عرش حق اریکه و شد تاج سر حسن ‌ در مدح مرتضی چه بگویم کزان تبار دختر شده‌ست زینب کبرا، پسر حسن! ‌@hosenih گردون طواف خانه‌ی زهرا کند که گشت ماه شبش حسین و به شامش سحر حسن ‌ بر منتجب چه نام نهم غیر مجتبی آن شاه حسن را چه بخوانم مگر حسن ‌ ورد زبان عالمیان نام احمد است ورد زبان حضرت خیرالبشر حسن ‌ جانم به اهل بیت نبی! هر چهارده اهل کرامت‌اند ولی بیشتر حسن ‌ صحرا به یک اشاره شود حجره‌ی طلا! باری کند ز لطف به خاک ار نظر حسن ‌ هر روز کوچه کوچه پی سائلان روان هر شب به کوچه های فلک رهگذر حسن ‌ اندوهگین ماتم فرق علی حسین اندوهگین روضه‌ی دیوار و در حسن ‌ آید صدای فاطمه بر گوش قدسیان ای بی کفن حسین...الا خون جگر حسن! ‌ لعنت به هرکه خوار و ذلیلت شمرده است کوری چشمشان به توام مفتخر حسن ‌@hosenih یا ایها‌العزیز! تو عزت عطا کنی! هرکس که شد گدای تو شد معتبر حسن ‌ جان مرا خدای کند خشت صحن تو لطفی! که این دعا بشود "کارگر" حسن ‌ از من سلام سوی خداوندگار حُسن من کیستم؟؟ سلام خداوند بر حسن ‌ شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مانده بودم بدهم دل به علی یا به حسن دیدم اصلا گره خورده دل مولا به حسن @hosenih با علی محکمم و با حسن آرام ، ببین کوه دل را به علی داده و دریا به حسن شانه اش خالق کوه است تعجب نکنید تکیه داده است اگر حضرت زهرا به حسن سرّ لا حول و لا قوه الا بالله هست لا حول ولا قوه الا بحسن زنده شد مرده اگر با دم قدسی ، عیسی شک ندارم که قسم داده خدا را به حسن ذکر من هر سحر این است : الهی به حسین دم افطار خرابم که خدایا به حسن شیعیان حسن از کفر تبرّی جُستند بیش از آنقدر که جستند تولّا به حسن @hosenih همه از اهل بهشتیم و به محشر برود هرکه از یک در و من می روم از بابِ حسن شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غم میخورم با کفترانی که نداری در حسرت آن آستانی که نداری @hosenih این شعر جای روضه هایی که نخواندیم دفتر به جــای سایبانی که نداری در خواب دیدم گریه میکردند با هم رو به ضریحت خادمانی که نداری رؤیای من , روضه میان "مرقدت" بود دیگر چه رؤیایی زمانی که نداری مشهد که رفتم در خیابان هاش حتی پُر بود از "زائر" , همانی که نداری @hosenih ** میترسم آخر بگذری از قاتلانت در سینه ات جز مهربانی که نداری ... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نیمهٔ ماه است و دستم خالی و رویم سیاه حقّ زهرا مادرت اُنظُر الیَّ یا حَسَن شاعر: @dobeity_robaey
چه آمد بر سرت ای دل نوای آشنایت کو چرا خاموش و غمگینی فروغ رَبّنایت کو @hosenih بنا بود آسمان باشی چرا در خاک جا ماندی چه شد رویای پروازت پر و بال دعایت کو چنین بی حال و بی حاصل نبودی پیش از این ای دل رها کن این تکلف را وجود بی ریایت کو چنان در گیر دنیایی که آرامش نمی یابی تامل کن شبی در خود ببین صبر و رضایت کو چه پیش آمد که این گونه سیاهی شد نصیب تو در این تاریکی ممتد چراغ اشک هایت کو به غیر از گریه درمان چیست این زخم قدیمی را تویی که سر به سر دردی دل من پس دوایت کو چرا ساکن نشستی هان مگر گم نیستی در خود چه کردی با خودت ای دل توسل بر خدایت کو بگو حال مناجاتت کجای زندگی گم شد بپرس از نفس اماره ببین سوز صدایت کو @hosenih پس از عمری حسن گفتن چرا اینگونه خاموشی در این هنگامه ی غربت دم یا مجتبایت کو شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غنچه در وادی الفاظ دهن معنا شد غزل انشا شد و آنگاه سخن معنا شد @hosenih سخن از مرد میان آمد و حیدر گل کرد نام زهرا به زبان آمد و زن معنا شد پسرِ حیدر و زهراست حسن ، با او بود مشک در نافه ی آهوی ختن معنا شد "در ازل پرتو حُسنش ز تجلی دم زد" حُسن ، نوری است که در روی حسن معنا شد وزن این شعر طربناک شد از نام حسن فاعلاتن فعلاتن فعلن معنا شد می شود عاشق و دل شیفته ی او نشویم؟ در جواب آنچه نوشتم ابداً معنا شد @hosenih مانده بودیم کجا خانه بسازیم اما از بقیعش که نوشتیم وطن معنا شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای دردهایم روز و شب فکر دوا کردم برای جرعه ای از جام فیض تو دعا کردم تو گفتی رَتِّلِ اَلْقُرْآنَ تَرْتِيلاً  ، به روی چشم رسیدم تا به اُدْعُونِي تورا از جان صدا کردم مرا قُلْ يٰا عِبٰادِي ، اَلَّذِينَ أَسْرَفُوا امید چرا که از ولادت تا کنون خبط و خطا کردم @hosenih تو با لاٰ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اَللّٰهِ ات مرا خواندی من این دل را به مهر و رحمت تو آشنا کردم فَمِنْهُمْ مَنْ قَضىٰ نَحْبَهُ سخن از عهدبستن شد و با خود گفتم آیا بر عقود خود وفا کردم؟ تو پرسیدی أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يٰا بَنِي آدَمَ ؟ نه واللهِ  ... رَهَم را از صراط تو جدا کردم أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اَللّٰهَ  را خواندم نفهمیدم کجا محض رضای تو کمی شرم و حیا کردم؟ من نادان به فکر خود نمایی و ریا بودم تمام کارهایم را من از روی ریا کردم خوش آنان که رَضِيَ اَللّٰهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْه  اند بدا بر حال همچون من که بر خود بد روا کردم تو گفتی این جهان لهو و لعب ، باشد متاعش کم ولی دل را به دنیا و متاعش مبتلا کردم إِذِ اَلْأَغْلاٰلُ فِي أَعْنٰاقِهِمْ میترسم از آن روز مرا رحمی نما یارب اگر چه ظلم ها کردم به إِنَّ اَللّٰهَ تَوّٰابٌ رَحِيم ات میدهم سوگند ببخش آن جمله اعمالم که تنها در خفا کردم خودت گفتی برای قُربِ من با واسطه آیید دلم را خوش به اولاد کریم مرتضی(ع) کردم برای این که گردد شاملِ حالِ دلم لطفت نشستم دست بر سینه و رو بر کربلا کردم @hosenih برای آن که گردد ضامنم شاهِ غریبِ طوس دو خط روضه ، دو قطره اشک هم نذرِ رضا(ع) کردم سخن از روضه شد یاد لب خشک علی اصغر (ع) در آن وقت و در آن ساعت میان گرگ ها کردم میان کوفیان يا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُوني گفت فدای غربتش باشد اگر بُغض و بُکا کردم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به امید بازسازی و نابودی ملعون رنگ شعف به حاجت دیرینه میزنیم در صحن ها پرچم ِ رنگینه میزنیم @hosenih آقایمان می آید و با ذکر یاحسن(ع) حال خوشی به غربتِ آدینه میزنیم گنبد می آوریم و همان ابتدای کار حرف از درستکاریِ بی کینه میزنیم تا دستهای خالیِ مان منعکس شود روی ضریح طرحی از آیینه میزنیم بر سر درِ حسینیهٔ صاحب الکرَم فانوس های سبزِ سفالینه میزنیم خیل مریض را به مداوا می آوریم یک صحن را برای قرنطینه میزنیم @hosenih می آوریم گریه کن و بیرق و علَم باور کنید در حرمش سینه میزنیم! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شهی که دُرّ و گهر می تراود از خاکش به "کنتُ کَنز" زند نقب، مدفن پاکش سه حرفِ نام علی چون سه لیلة القدر است که چشم شبزدگان عاجز است از ادراکش @hosenih خدا دری که به درک علی رسد بسته ست هنوز مانده بشر در حدیث لولاکش فرشته هر چه کند سعی، باز هم نرسد به خاک پای علی نردبانِ افلاکش اگر به نقش قدومش مزین است مسیر گرانبهاست خسش، قیمتی ست خاشاکش نظر به تخت خلافت نداشت آن شاهی که خفت جای پیمبر وجود بی باکش @hosenih به کوری دو فراری که ننگِ هر جنگند علی علیست اُحُد تا هنوز پژواکش سپید بخت و سیه مست، آن که نزد ضریح نگاه دوخته باشد به شاخه ی تاکش شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه بنویسم؟ که شعرم باب میلم در نمی‌آید دلم می‌خواهد اما آه... از من برنمی‌آید مرا بگذار و بگذر ای غزل! دیوانۀ سرکش! از او گفتن، به این از هرچه کم کمتر نمی‌آید شنیدم با صدای او خدای او سخن می‌گفت در این ساحت سکوتم من، صدایم در نمی‌آید @hosenih چه بنویسم؟ که خرما بر نخیل و دست ما کوتاه که نام او بلند است و به این دفتر نمی‌آید «امیرالمؤمنین» واژه‌ست؟ نه، پیراهنی زیباست ببین! بر قامتی جز قامت حیدر نمی‌آید به شوق روی پیغمبر سه روز آذین شده یثرب ولی بیرون دروازه‌ست پیغمبر، نمی‌آید علی باید بیاید تا محمد گام بردارد که پیغمبر به همراه یکی دیگر نمی‌آید علی باید بیاید تا کنار مصطفی باشد علی باید بیاید تا محمد، مرتضی باشد که دنیا بی‌علی شهری‌ست بی‌قانون، خبر داری؟ محمد بی‌علی، موساست بی‌هارون، خبر داری؟ بدون او در این طوفان چگونه زنده می‌مانی؟ محمد بی‌ علی، نوح است بی‌کشتی، نمی‌دانی! بلاگردان او در بدر و در احزاب و خیبر بود علی جان محمد یا محمد جان حیدر بود؟ محمد با علی وقتی می‌آید، وقت طوفان است فرار از دستشان کار مسیحی‌های نجران است... @hosenih علی آری علی... مردی که در افلاک، نامی بود شنیدم بارها هم‌سفرۀ مردی جذامی بود... چه بنویسم؟ که دیگر کاری از من بر نمی‌آید از او گفتن به این از هرچه کم کمتر نمی‌آید همین ابیات درهم را تو می‌بینی خبر دارم همین کم را همین کم را تو می‌بینی خبر دارم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شکر خدا که حبِّ علی در وجود ماست دربارهء علی همه گفت و شنود ماست ما با علی سلوکِ الی الله می کنیم اصلاً علی علیست که سِیر صعود ماست @hosenih ذکرش عبادت است بسانِ نمازِ فرض حیدر ، اذان ، اقامه ، تشهد ، سجود ماست حصن حصین ماست ، امان و امین ماست رمز قیام ماست دلیل قعود ماست حب علی جواز صراط است روز حشر محشر نهایتاً همه جایش به سود ماست هر کس دلش به عشق کسی وصله می خورد این عشق حیدر است که در تار و پود ماست @hosenih محشر قیامتی است جلوی درِ بهشت این یا علی علیست که رمز ورود ماست نام امیر را همه جا ، جار می زنیم شاه نجف تمامیِ بود و نبود ماست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مسجد مقدس جمکران 1070 ساله شد ای ماه در آسمان به دنبال توئیم ما بی خبر از جهان، به دنبال توئیم از مسجد سهله دور هستیم، ولی در به دنبال توئیم شاعر: @dobeity_robaey
آمدی خانه ام دلم خوش شد آفتاب یگانۀ زینب چقدر خوب شد سری زده ای دم افطار خانۀ زینب باز امشب دوباره مثل قدیم با هم از هر دری سخنی گفتیم دخترانه تو را بغل کردم پدری دختری سخن گفتیم @hosenih گفتی امشب دگر به شمع سحر پر پروانۀ تو نزدیک است از برای وصال فاطمه ام دخترم خانۀ تو نزدیک است حرف رفتن زدی دلم خون شد طاقتم را محک بزن ، باشد شیر را پس بزن نمک بردار روی زخمم نمک بزن باشد.. گریه ات بی قرار زهرا کرد.. آسمان و ستاره هایش را شب آخر چقدر می بویی تکه ی گوشواره هایش را خاطرات مدینه تازه شدند میخ در که گرفت به شالت یاد آن کوچۀ شلوغی که مادرم می دوید دنبالت .... مادرم می دوید، می افتاد دور او را سر و صدا برداشت از تو دستش جدا نمی شد که قنفذ اما قلاف را برداشت رفتی و آمدی چه آمدنی حق بده غم مرا عذاب کند چه کسی اینچنین دلش آمد صورتت را به خون خضاب کند پیش من بی رمق به خاک نَیُفت ای پدر خاک بر سرم پاشو گوشۀ خانه دق کنم خوب است؟ اسداللهِ مادرم پاشو زخم فرق تو هم نمی آید مجتبی هر قدر که می بندد تا می آیم بلند گریه کنم ابن ملجم بلند میخندد صبرم از دست می رود بی تو پس برای دلم نیایش کن واجب الاحترامیِ من را تو به این کوفیان سفارش کن @hosenih این طرف نزد خود حسن دارم آن طرف هم حسین پیش من است گریۀ من برای بی کسی قتلگاه و شهید بی کفن است قاتل آنقدر بددهن شده بود حرفهای زننده ای می زد شمر از پشت سر به گردن او ضربه های کشنده ای می زد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خوب کردی که سرِ سفره نمک هم داری چون که زخم دلم امشب به نمک داشت نیاز همسر من که زمین از نفسش بر پا بود به مناجات شبش حور و ملک داشت نیاز @hosenih با خودش بود و به کار احدی کار نداشت مهربان بود و به سوداش ، فلک داشت نیاز خلق شد عالم هستی به وجود زهرا به دعاهاش ، سما تا به سمک داشت نیاز پشت در رفت حمایت کند از من ورنه یک چنین فاطمه ای کِی به فدک داشت نیاز یک زن و کودکِ بی تاب ، میان کوچه کِی به بی حرمتی و فحش و کتک داشت نیاز جای حیدر کمک از فضه گرفت و بر خاست پشت در سقط جنین شد به کمک داشت نیاز @hosenih با نسیمی رُخِ گلبرگِ گُلم لَک می شد تو بگو برگ گل یاس به چَک داشت نیاز ؟؟!! ** .. حرمله ...! تا ز عطش جان ندهد طفل رباب چند قطره فقط از آب خنک داشت نیاز شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا تَرَک خورد سَرَش دُخترش اُفتاد زمین دست بگذاشت رویِ معجرش اُفتاد زمین بیشتر تیغ فرو رفت میانِ اَبرو تا که از ضَرب علی باسرش اُفتاد زمین @hosenih به سرش خورد ولی پهلویِ او درد گرفت دید از ضربه ی در همسرش اُفتاد زمین کَس نفهمید که عباس چگونه آمد بارها تا بِرِسَد مَحضَرَش اُفتاد زمین خواست تا خانه یِ زینب رویِ پا راه رَوَد دو قدم رفت ولی پیکرش اُفتاد زمین دخترش دید زمین خوردنِ بابایش را دخترش دید و....خودش آخرش اُفتاد زمین چقدر از رویِ تَل تا لبِ گودال دوید چقدر بینِ همه خواهرش اُفتاد زمین @hosenih ذوالجناح آه ببین نیزه ای او را هول داد از رویِ زین به زمین با سَرَش اُفتاد زمین دید پایین قدمهاش سَنان می خندید دید بالایِ سرش مادرش اُفتاد زمین شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴 در ظلمت جهل، نور مهتاب علی است مصداق رکوع و سجده ی ناب علی است در شام اگر چه بی نمازش خواندند مظلوم ترین علی است شاعر: @dobeity_robaey
گرچه عمري بر در اين خانه زحمت ميكشيم كم برايت شعر گفتيم و خجالت ميكشيم ديگران نقاشي موهن برايت ميكشند ما فقط در كنج عزلت آه حسرت مي كشيم @hosenih رحمة للعالميني و به نام نامي ات بر سر اين خاك تشنه ابر رحمت ميكشيم تو به جرم مهرباني بار تهمت ميكشي ما به جرم مهرباني بار تهمت ميكشيم ما كه هفتاد و دو الگو از تبارت داشتيم دامن از گنداب هفتاد و دو ملت ميكشيم جهل دارد در زمين كفر بازي مي كند پس هر آنچه ميكشيم از اين جهالت ميكشيم @hosenih آنكه مانع شد قلم كاغذ برايت آورند اين مصائب را هم از آن پست فطرت ميكشيم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دست ابوسفیان کماکان در کمین است اما جواب دوستان در آستین است نسل سرابند و نمی فهمند بی شک اینجا بیابان نیست دریای یقین است این شهر ، در ، دارد نمیدانند آیا... آیا گمان کردند خاتم بی نگین است @hosenih هر کس که از روی عناد اینجا بتازد قطعا جوابش با امیر المومنین است اما جواب ابلهان تنها سکوت است امروز هم در بین ما قصه همین است امروز هم عالم اگر نامهربان شد او تا قیامت رحمة للعالمین است در پاسخ توهین محبت کرد عمری پیغمبر رحمت مرامش این چنین است یا مصطفی رفتی نبودی تا ببینی قوم نمک نشناس تو لبریز کینه ست تو بر گلو بوسه زدی آنها بریدند گفتندباخود کشتن او حکم دین است او هم،  سرش مانند تو خاکستری شد آری تنور روضه هایش آتشین است @hosenih ای کاش ماهم زائر شش گوشه بودیم امشب که زهرا زائر آن سرزمین است در چشم ماجاماندگان دنیا خرابه ست تا دختر جامانده ویرانه نشین است ما با رقیه عالمی داریم امسال در سینه ما آرزوی اربعین است... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با خنده و تکبر با کینه با تفاخر توهین به تو نمودند نامردهای حق خور @hosenih دشمن به غیر توهین کاری دگر ندارد دیگر چرا تعجب؟! دیگر چرا تحیر؟! وقتی کریم باشی وقتی بزرگ باشی در قلب دشمنانت گل میکند تنفر این روزهای تاریک در این هوای پر بغض هرلحظه هر دقیقه گفتم به یک دل پر @hosenih از ابتدای خلقت تا نفخه ی قیامت لعنت به هرکسی گفت "انّ الرجل لَیهجُر" شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دنیای ما، لبریز از ظلمِ بشر شد دنیای ما، در جاهلیت غوطه‌ور شد با "رحمةللعالمین" بیگانه گشتیم تا اینکه کار و بارِ ما، غرق ضرر شد مالِ حرام، آن‌قدر در جان‌ها فرورفت آهِ دلِ دنیا نشینان، بی‌اثر شد آن‌قدر در یاریِ حق، تردید کردیم دل‌های ما پوسید، از حق بی‌خبر شد دیروز پیغمبر، به هذیان متهم شد امروز هم آزرده‌ی اهلِ شرر شد ما را نگاهی کن! رسول مهربانی! دنیای ما در جاهلیت، غوطه‌ور شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e