eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
315 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کاری به دشت لاله و گلشن ندارم آواره ام، جز روضه ات مأمن ندارم من دوستت دارم، بخوان از اشک هایم از روسیاهی جرأت گفتن ندارم این لطف زهرا مادرت بوده و گرنه ظرفیت این عشق را قطعا ندارم @hosenih پیش خدای خود به یاد نوکرت باش تو آبرو داری و اما من ندارم دردسرت هستم ولی از خود مرانم من که کسی را غیر تو اصلا ندارم بر من به نورانیت "جون" ات نظر کن حالا که پیشت چهره ای روشن ندارم @hosenih از آن شبی که آمدم کرب و بلایت میلی به جنت، یک سر سوزن ندارم درس بزرگی را من از عابس گرفتم مجنون که باشم حاجت جوشن ندارم عریان شدم تا که بدانی با تو هستم حالا ببین مثل تو پیراهن ندارم @hosenih دیشب برایت تا سحر روضه گرفتم من را ببخش امروز اگر شیون ندارم تنها خودت تا روز آخر صاحبم باش زنجیرِ غیر از عشق بر گردن ندارم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ من بال و پر شکسته‌ام آقا پرم بده آقا بیا و بال و پر دیگرم بده بار دگر غلامیِ ما را قبول کن ارباب من به من صله از مادرم بده @hosenih یک‌بار هم شده تو میانِ همه به من عنوان افتخاریِ ای نوکرم بده راضی شو از گدا و بیا آبرو بخر با لطف خود عنایتی از داورم بده با یک نظر طبابتِ صدها بلا کنی پس ای طبیب کامِ دلِ مضطرم بده @hosenih گریه میان روضه به ما چشم دل دهد اینک بصیرتی تو به چشم ِ ترم بده خواهم تمام عمر شوم پیش‌مرگ تو بهر سپر شدن به ولایت، سرم بده ایمانِ نینوایی ما را زیاد کن از خیمه‌ی حسین کمی باورم بده @hosenih بر عاقبت‌بخیری خود می‌کنم دعا با مرگ سرخ زندگی برترم بده این امتحان سخت که دارم به پیش رو آمادگیِ روز و شب آخرم بده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای علی جان چه شده؛ قامت تو تا خورده نازنینم چقدَر بر بدنت پا خورده روی جسمت چقدَر تیر و سنان میبینم اینهمه زخمِ گِران بر دل بابا خورده تا جوابم ندهی،دشمنِ من میخندد بتو شمشیر،بمن تیرِ تماشا خورده @hosenih چه دگرگون شده این چهرة پیغمبری اَت چشم زخمی است که بر یوسف لیلا خورده ارباً اربای همه لشگرِ خود را دیدم چه بلائیست که بر این قدِ رعنا خورده زرِهَت با بدنِ پاره گِره خورده بهم همه ارکان تنت نیز به یغما خورده @hosenih آه، آیا بدنی خُردتر از این میشد؟ دنده هایت چقدَر ای پسرم جا خورده عمه اَت آمده تا زنده بمانم اما با فراق تو دگر،رفتنم امضا خورده جگرم سوخت علی جان، دل من ریخت بهم این جگرخواریِ داغت، جگرم را خورده @hosenih همچو مادر،پسرم سینه شکسته شده ای باز انگار لگد پهلوی زهرا خورده بردنِ نعش تو تا خیمه که تنها نشود قوَتم رفت ز زانو،کمرم تا خورده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یوسف من چاه را با نیزه ها حس کرده ای پنجه ی ناپاک صدها گرگ را حس کرده ای @hosenih چشم هایم را تماشای تو غافل گیر کرد عضوهای اربأ اربایت پدر را پیر کرد چشمهایت در میان موجی از خون غرق بود بین زخم پهلویت با زخم هایت فرق بود دیدمت جسم تو را بر نیزه ها آویختند ذره ذره پیکرت را بر زمین می ریختند تا تنت را لمس کردم غصه ها آغاز شد هر کجا دستم رسید آنجا شکافی باز شد پیکرت با تیغ های داغ جراحی شده هر کدام از عضوهایت یک طرف راهی شده @hosenih قاتل تو نیزه ها و قاتل من خنده ها لااقل برخیز با عمه بگو اینجا میا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ی داغی تو دلم دارم فقط شوق حرم دارم کارِ من حسرته.. آهِ .. بخون شعرم رو، غم دارم ی غم تو سینه محبوسه واسم رؤیاست و کابوسه بازم دیشب دیدم تو خواب زدم شیش گوشه رو بوسه @hosenih "پایین پا" نشستم باز دلم رفته ز دستم باز یادِ شهزاده افتادم یاد این روضه هستم باز علی راهیِ میدونه ببین لیلا چه مجنونه حسین دست به محاسن برد دلش غمدیده و خوونه @hosenih کی فکرمیکرد که اینجورشه؟! علی از خیمه ها دورشه کنارِ پیکرش آقا عبا بندازه..، مجبورشه... تنش تا ارباً اربٰا شد ز داغش خون به دلها شد "عَلَی الدُّنیٰا عَفٰا" سر داد حسین خسته ز دنیا شد @hosenih عجیب این روضه جانکاه حسين تنها كارش آه روی زانوهاش افتاده هنوز تا خیمه ها راه... میگن زینب رسید اینجا وگرنه جون می داد آقا حسینو از تو میدون بُرد شاید دورشه از این غوغا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پیچید در بین عبایش جسم اکبر را "یا ایها المزّمّل" ی عین پیمبر را صورت به صورت آیه هایش را تلاوت کرد از بای بسم الله تا لبخند آخر را دارد تمنا می کند از چشم خونینش یک پلک، یک گوشه و یا یک ناز دیگر را @hosenih شان نزول لحظه ی "امن یجیب" این جاست اینجا که می بوسد لبش، لب های مضطر را مانده است برگرداند از میدان شهیدش را یا نه! بگیرد زیر بازوهای خواهر را زینب که روی نیزه هفتاد و دو سر دیده است در کودکی تشییع مفقود الاثر دیده است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ والا علی اکبر زیبا علی غوغا علی رعنا علی اکبر @hosenih باد موافق را با گیسویش انداخته ازپا علی اکبر اصلا به جای زلف پیچیده دور سر شب احیا علی اکبر با تیغ ابرویش جمعِ عدو را میکند منها علی اکبر یا مظهر الوالی یا مصطفی، یا مرتضی و یا علی اکبر تکثیر شد حیدر اینجا علی آنجا علی هرجا علی اکبر اعلان ختم جنگ؛ می شد اگر می تاخت با سقا علی اکبر پس خُلقاً و خَلقاً پیغمبری گویاست پس گو...یا علی اکبر الدَّهرُ یومان است: امروز علی اصغر و فردا علی اکبر بابا زدنیا و می برد هرلحظه دل ازبابا علی اکبر بعد از تو بابا گفت ای خاک عالم بر سر دنیا علی اکبر! @hosenih این آخر روضه ست مثل علی اصغر شده حالا علی اکبر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ سینا شدن سینا شدن سینا شدن داری با این بدن اندازه ی صحرا شدن داری آتش فروزان است قدر شعله ای ، امّا این وادی طور است پس موسی شدن داری داری می آیی ، خوش قد و بالایی اسماعیل! انگیزه در قربانی بابا شدن داری @hosenih الیاس نه ، ادریس نه ، بالاتر از آنی خونت گواهی می دهد یحیی شدن داری گفتند پیغمبر نخواهی شد ، چه بد گفتند وقتی شبیهی اینقدر ! طاها شدن داری در مرغ بسمل بودنت شکی ندارم ، تو در بطن بسم الله قصدِ ( با ) شدن داری @hosenih ممسوس در ذات خداوندی ، چه مجنونی! فرزند لیلا ! ریشه در لیلا شدن داری در ما رأیتُ... می شوی پیدا ، زمانی که عزم به خون غلطیدن و زیبا شدن داری دریا زبان زد ، تشنگی را در دهانت سوخت ای چشمه جاری شو برو ، دریا شدن داری @hosenih دشمن علی را دیده در رزم تو ، قطعاً که إربا شدن إربا شدن إربا شدن داری صحرا نشد با پیکرت اندازه ، اما عشق وقتی عبا گسترده باشد ، جا شدن داری هل من معینی می رسد از گوشه ی مقتل ای إرباً إربا ! باز قصدِ پا شدن داری... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دل حرم میشود سحر گاهی که شود صحن دیده تر گاهی قطرۀ آب در مرور زمان میکند در حجر اثر گاهی دل من سخت تر ز سنگ که نیست امتحان کن بر این جگر گاهی ای خریدار بر رضای خدا جنس پس مانده را بخر گاهی یعنی آنقدر بی بها هستم نیستم لایق نظر گاهی بین سجاده دیده بر راهم نیمه شب میشود خبر گاهی بنده ای را که دست و پا گیر است همرهت تا خدا ببر گاهی قتلگاهی به پا کنی با ناز گر ازینجا کنی گذر گاهی پسری که کریم زاده بود میکند جلوه ی پدر گاهی تاج اصحاب علی یا علی اکبر یابن ارباب یا علی اکبر @hosenih تو مطهر شدی زهرچه بدی تا بگوئی ز نسل لم یلِدی صدو ده بار هو کشم زجگر که تو با کعبه زاده هم عددی همه دلگرمی ام محبت توست یابن لیلا “علیک معتمدی” گرتو شاگرد مجتبی هستی دست خالی نمی رود احدی ناز تو فاطمی تر از همه است راه دلبردن از علی بلدی نوه ی ارشد دو دریایی موجی از عشق گاه جذر و مدی جای مادر بزرگ تو خالی زود پر زد به وادی ابدی تو ز هر پنج تن نشان داری تو حدیث کسای مستندی جز برای دل ابوفاضل پرده از روی خویش پس نزدی تا خدا پرده از رخ تو کشید چشم عباس مصطفی را دید @hosenih تاکه بابا تو را صدا میکرد محشری در حرم به پا میکرد با نگاهی به قد وبالایت یاد پیغمبر خدا میکرد توکه هستی که پیر میخانه با مناجات تو صفا میکرد ای دل آرام خوش صدای حجاز مأذنه بر تو اقتدا میکرد آتش روی بام خانه ی تو کوچه ها را پر از گدا میکرد هرکسی داشت نذر پیغمبر به در خانه ات ادا میکرد بسکه با غمزه راه میرفتی پدرت پشت سر دعا میکرد دور از چشم شور مردم شهر از رخ تو نقاب وا میکرد بوسه ای از لب تو هر دردِ پدری پیر را دوا میکرد گوشه ای مینشست و با زینب نظری سوی مجتبی می کرد بعد میگفت این پسر غوغاست چقدر شکل مادرم زهراست @hosenih تو ز اجداد خود چه کم داری نسبی پاک و محترم داری وارث آدم و کلیم و مسیح بهر احیای مرده دم داری گشته شش گوشه این حرم یعنی تو جدا گانه یک حرم داری که زیارات کامل و متقن همچونان سایر امم داری تو ز پایین پا ولایت بر کرسی و نون و والقلم داری مابه نام تو سینه زن شده ایم حق شاهی بر عجم داری تو که باب الحوائجی بی شک بسکه آقایی و کرم داری یک قدم تو عقب تر از عباس برسر دوش خود علم داری شانه هایت ز بس مودب بود دومین تکیه گاه زینب بود @hosenih خیز و شمشیر مرتضی بردار بزن ای شیر بردل کفار زره مصطفی بپوش علی در رکاب عقاب پا بگذار نعره ای زن منم علی اکبر نوه ی حق حیدر کرار همچو شیری بزن به قلب سپاه تابریزی به هم یمین و یسار ضجه ی کوفه را درآوردی ای ابر مرد عرصه ی پیکار هر طرف تاب میدهی تیغت کشته سازی ز کشته بسیار تشنگی را بهانه فرمودی رو نمودی به جانب دلدار لب نهادی بر آن لبان خشک گفتی آهسته این سخن با یار کی محاسن سپید در بندم دست خود از محاسنت بردار تا که دلکنده از تو بابا شد بالهای شهادتت وا شد @hosenih ناگه از دشت یک صدا آمد ناله ی ای پدر بیا آمد پدر آمد ولی چه آمدنی چه کسی گفته روی پا آمد پیرمردی کنار نعش جوان با سر زانو از قفا آمد روضه ات گشته شرح موت حسین وسط هلهله نوا آمد آنچنان نعره زد علی ولدی ناله اش بین که تا کجا آمد دست خود را گرفته روی سر زینب از سوی خیمه ها آمد شد حسین زنده با دم زینب پای معجر میان تا آمد با تن ریخته بر زمین چه کند نوبت یاری عبا آمد شب جمعه است بس کن ای شاعر چونکه مادر به کربلا آمد هر شب جمعه کربلا غوغاست فاطمه روضه خوان کرب وبلاست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ این نیزه ها که روی تنت قد کشیده اند انگار تیغ به روی محمد کشیده اند تا این که خوب خوب جدایت کنند، آه! هر گوشه هر طرف که نباید کشیده‌اند بالای زین بمان که و گر نه به رسم کفر این ها اگر سوار بیفتد کشیده اند @hosenih فزت و رب کرب و بلا را بخوان که باز این ابن ملجمان همگی قد کشیده اند حتماً نماز شکر ادا کرده اند چون تکبیرهای ممتد و بی حد کشیده اند حتی فرشته های خدا هم قلم به دست بر تکه تکه های تو گنبد کشیده اند @hosenih از پا نشستم از غم و پایین پای من تنها برای توست که مرقد کشیده اند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مثل عکسی که میان قاب لذت می برد چشم تو دارد از این محراب لذت می برد این که گاهی چهره ات را ماه می خوانیم ما بیشتر از هرکسی مهتاب لذت می برد تا تو هستی توی خیمه بچه ها از بازی و توی گهواره علی از خواب لذت می برد @hosenih هی تو دستت را به هم دادی و شکل تاب شد هی رقیه دارد از این تاب لذت می برد آمدی تا اذن میدان را بگیری از پدر عمه را دیدم از این آداب لذت می برد یک قدم برداشتی کُشتی پدر را قبل رزم پس قدم بردار که ارباب لذت می برد @hosenih از لب خشک پدر آن جور لذت برده ای که لب خشکیده ای از آب لذت می برد آه ماهیگیر وقتی طعمه اش را صید کرد دیگر از بازی با قلاب لذت می برد ارباً اربا گشته ای این آخر کار تو نیست از صدای استخوان قصاب لذت می برد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اینهمه زخم چرا ریخته روی بدنت؟ جای یک بوسه نماند از کف پا تا دهنت چون رکاب دهنت خرد شده، ساخته اند با سرِ نیزه رکابی به عقیق یمنت تا تو می آیی علی خطبه ای آغاز کنی می پرد سرفه و خونابه میان سخنت @hosenih تو کجا نیستی ای عشق که پیدات کنم؟ همه ی دشت پر است از همه جای بدنت مثل یک آینه ی خردشده ریخته ای کل صحرا متلألئ شده از نور تنت رفته ای در وسط معرکه و خنجر و سنگ سبقت از تیر گرفتند برای زدنت @hosenih زرهت پاره شده پیرهنت پاره تر است قطعات بدنت پاره تر از پیرهنت دلهره دارم علی جان، متلاشی نشوی؟ دردسر می شود این پا به زمین کوفتنت چاره ای نیست قرار است که اکبر نشوی می نشینم که ببینم علی اصغر شدنت @hosenih زنده کرد عمه ی تو خاطره ی مادر من تو کمک کن ببرش مثل عموجان حسنت سر تو بر سرِ نی همسفر باد شده پرچم قافله شد زلف شکن در شکنت غزل من! شده ای مثنوی طولانی شعر تقطیع شده! خون چکد از تن/ تتن / ـَت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آمدم من ز حرم لحظه ی پر پر زدنت شاخه ای نیست که نشکسته میان چمنت گردنت را بکشم تا نفسی تازه کنی صبر کن پاک کنم لخته ی خون از دهنت کمرم خم شده بالای سرت با این حال فزعت قاتل جانم چه کنم با بدنت @hosenih اربا اربا شده ای پیش نگاهم چه کنم گل لیلا شده در هم زره تو به تنت جگرم پاره شده یک کلمه حرف بزن دلم آرام بگیرد شنوم گر سخنت بین علمدارو علم را که علم بر دوش است کمکم کرد کنم بین عبایم کفنت حرمت معجر زینب کمرم راست نمود مرده بودم به خدا ورنه کنار بدنت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در بند کسی باش که در بند حسین است گلواژه ی لبهاش شکرخند حسین است @hosenih آنکس که گلت را به یکی "فاطمه" گفتن آدم بنموده است هنرمند حسین است ای دوست، از آن دم که سر از عقل بریدند بر گردن عشاق گلوبند حسین است زوار حسین بن علی زائر حقند پیوند به حق بسته به پیوند حسین است وقتی که رسل جمله عزادار حسین اند در واقع عزادار، خداوند حسین است @hosenih دل کند از او اکبر و آن کس که به دنبال خون خورده و جان داده و دل کنده حسین است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اي غريبان جهان منتظرت همه دل سوختگان منتظرت مرتضي ندبه برايت خواند فاطمه سينه زنان منتظرت كي بقيع حسن آباد شود جگرش ناله كنان منتظرت @hosenih بيكفن از تو كفن مي خواهد سر او روي سنان منتظرت زينب ِخسته زمين افتاده در حرم قد كمان منتظرت علم افتاده و ساقي بي دست... مشك سقاي جوان منتظرت @hosenih يك سه ساله كه ز غم پير شده در خرابه نگران منتظرت پرچم شاه خراسان هر شب با تو گويد كه جهان منتظرت سالها رفت و خبر از تو نشد اي محرم ، رمضان منتظرت صاحب مجلس روضه بنگر نوحه و سوز و فغان منتظرت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای که دادی به دست ما پرچم با غمت کرده‌ای مرا همدم لطف خود را بیا و افزون کن تا شوم با غم دلت مَحرم چه کنم تا که این دل مستم نشود از غمت جدا یکدم ای غریب به خاک افتاده وی اسیر غمت بنی آدم لب خشکیده ات فرات حیات تشنه کام لبت بود زمزم نظری کن به سوی این وادی ما همه گمشده تویی هادی @hosenih به تو و خاک پای تو سوگند به تو و کربلای تو سوگند به دل مهربان تو جانا به خلوص و صفای تو سوگند به غریبی کودکان تو و... به غم ماجرای تو سوگند به ندای غریب و جانسوزت به طنین صدای تو سوگند به تن پاره پاره و بر آن سر از تن جدای تو سوگند نبود حاجتی مرا دیگر غیر اینکه دهم به راهت سر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بوی سيبِ حرم از سمتِ سحر می‌آيد قطعِ اين فاصله از دستِ تو بر می‌آيد روز و شب كارِ شما گريه شده می‌دانم باز از دامنتان بویِ جگر می‌آيد كاشكی قدر بدانيم جوانی‌ها را زود بر شاخه در اين فصل ثمر می‌آيد @hosenih تا نشستيم در اين حلقه سرِ مجلسمان مادرت دست شكسته به كمر می‌آيد روزها سايه نشينِ قَدمش خورشيد است هركه در سايه ی اين بيرق اگر می‌آيد می‌رسد جمعه ای و پيشِ تو دَم می‌گيريم عاقبت غُربتِ اين جمع به سر می‌آيد @hosenih تا كه آبی بزند بر لبِ لب تشنه ی ما مادرِ سينه زنان زود زِ در می‌آيد كفنم پيرهنِ مشكیِ من كاش شود رنگِ مشكی به كفن هم چقدر می‌آيد علت اول دیوانگی ماست حسین باز از مستیِ ديوانه خبر می‌آيد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ می چکد خونِ جگر هرشب به دامانِ شما وای میمیرم من از حالِ پریشانِ شما گریه هایم،بعد از این هم آبرو داری کنید اشک‌هایِ چشمِ من جانِ من و جانِ شما چای میریزم من اینجا قند می گیرم به دست نوکری خوب است تنها پیشِ مهمانِ شما @hosenih روضه هایِ تو گناهان مرا با اشک شُست خیس می گردم فقط در زیرِ بارانِ شما در نجف یا کربلا یا سامرا یا مشهدیم ما که می چرخیم هر جا سمتِ ایوانِ شما از سرِ ما هم زیادی هست لطفِ مادرت رفته بر زهرا یقیناً طرزِ احسانِ شما @hosenih عمه ی سادات در این خیمه راهم داده است تا که باشم مرحَمِ چاکِ گریبانِ شما روضه خوان چیزی نگفت و های هایت شد شروع می‌بَرَد ما را کجا اینبار طوفان شما ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ می‌كِشم خويش را به رویِ زمين گاه بـر سينه گاه بـر زانـو ای عصای شكستـه بعد از تـو كمكم كـرده بیشتر،زانـو @hosenih چندمين بار می شود يادِ شـبِ دامادیِ تو اُفتادم فرصتی بـود و بعدِ عـمری شرم بـر جـمـالِ تـو بـوسه می دادم @hosenih حيف دیگر نمی‌شود بـوسيد از لبانی كه چـاك خـورده پـسر وای بـر مـن چـرا مـحـاسـنِ تو؟ ايـنقـدر رویِ خـاك خـورده پسر @hosenih گـفتـه بـودی زمـانِ پـيـریِ مـا آب هـم در دلـم تـكـان نـخـورد تـا تـو هستی و تـا عمويـت هست بـاد حتـی به دخـتـران نـخـورد @hosenih خـواستـم رویِ پـایِ خـود خيـزم بـازهـم بـا سَـرَم زمـيـن خوردم كــمــرم را بــگـيـر مـانـنـدِ چــادرِ مــادرم زمـيـن خـوردم @hosenih زِرِه و خـود و زيـن و تـيـغـت را زيـرِ پـایِ سـپـاه مـی بـيـنـم چقـدر چهره ات عـوض شده است نـكـنـد اشـتـبـاه مـی بيـنم @hosenih هـمـه تقصيرِ تـوست سمتِ حـرم كِـل كِشيدنـد،بـعد خنـديدنـد بـعـدِ پـنجـاه و چنـد سال اينجا عـاقبـت قـدِّ عـمـه را ديـدنـد @hosenih زحـمـتِ مـجـتـبی و بـابـايت رفـتـه بـر بـاد غصه ام كـم كـن پـيـشِ ايـن چشمـهای نـا مَحـرم مـعجـرِ عمه را تـو مـحكـم كـن @hosenih كاش می شد سَرت يكی مـی گفت زيـرِ ايـن ضربه هـا كَـمَش نكنيـد آه ای نـيـزه هـا مـيـانِ حــرم خـواهـرش هست دَرهَـمش نكنيـد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بگو هنوز برایت کمی توان مانده بگو هنوز برایِ حسین جان مانده فقط برایِ نمازی کنارِ بابا باش هنوز نیمه ای از روز تا اذان مانده چه می‌شود کمی این پلک را تکان بدهی چقدر چشم تو خیره به آسمان مانده @hosenih کمر شکسته ام از حال و روز من پیداست عجیب بر جگرم داغِ این جوان مانده نسیم هم بدنت را به دست می گیرد شبیه مُشتِ پَری که در آشیان مانده شدی شبیهِ اناری که دانه دانه شده کمی به خاک و کمی دستِ باغبان مانده @hosenih شبیه مادرِ من جمع می‌کنی خود را که بِینِ پهلویِ تو دردِ بی امان مانده ببین که عمه‌ی پیرت کنارِ این پیر است بلند شو که میانِ حرامیان مانده چنان به روی سرت ریختند ، ترسیدم هزار شُکر که از تو کمی نشان مانده @hosenih حساب آنچه که مانده ست از تو مشکل نیست دوباره می شمرم چند استخوان مانده تو را به رویِ عبا تکه تکه می‌چینم بقیه‌ی تو ولی دستِ این و آن مانده چقدر تیغه‌ی لب پَر،میانِ دنده‌ی توست چقدر نیزه شکسته در این میان مانده تو را از این همه غم می کنم سوا اما هنوز ساقه‌ی یک نیزه در دهان مانده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ هر بار که تازه از شما میخوانم با سوز و گدازه از شما میخوانم @hosenih من ذکر مصیبت " علی اکبر" را... با کسب اجازه از شما میخوانم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ وقتی نگاه می کنمت فخر می کنم پیغمبر سپاه به دشت بلا علی کرببلا ز فیض وجودت منور است جان حسینی و نوهء مرتضی علی عشق است این دو منصب ، ابالفضلِ با وفا سقا و تو مؤذن کرببلا علی حفظت کند خدا پسر من برای من ای پشت گرمیِ همۀ خیمه ها علی احساس می کنم که ز تو می شوم جدا نفرین به روزگار بد و بی وفا علی جانم فدای تو که کنی جان فدا علی @hosenih داغیست ،که بزرگترین داغ عالم است آن داغ را رواست که داغ جوان شمرد داغت بزرگ بوده که باید برای من این داغ را به وسعت هفت آسمان شمرد زخم سنان و خنجر و شمشیر و سنگ و تیر صد گونه زخم روی تنت می توان شمرد تعداد قطعه های تنت را به روی خاک باور نمی کنم بشود با زبان شمرد بالا سرت خمیده شدم مثل مادرم باید دگر مرا پدری قد کمان شمرد با داغ تو عجیب نشستم ز پا علی @hosenih یا د آورِ مدینه شدی دیدمت ز دور گویا غلاف تیغ به بازوت می زنند خون سرُ تو دیدِ تو را کور کرده است در آن میانه چنگ به گیسوت می زنند فرصت غنیمت است که شق القمر کنند شمشیر را میان دو ابروت می زنند فهمیده اند که نوهء مادرِ منی بیهوده نیست ضربه به پهلوت می زنند بالا سر تو تا که جسارت به من کنند این کوفیان چقدر کف و سوت می زنند از تیر بدتر است همین خنده ها علی @hosenih خون از تو رفته و رمقی نیست در تنت بیهوده نیست آن همه تاب و تب تو ریخت مانند حیدری که به میدان زده علی زهره ز ابن عبدود و مرحب تو ریخت بی اختیار برد تو را سمت دشمنان خون سرت به چشم و رخِ مرکب تو ریخت انگار نیزه بر دهنت خورده کاین چنین خون دل و گلوت ز کنج لب تو ریخت آمد ز خیمه پای برهنه دوان دوان حال تو را که دید دل زینب تو ریخت سر داد در کنار تو فریادِ یا علی @hosenih از دست نیزه های شکسته به پیکرت رنجیده می شوم که تو رنجیده می شوی آرام دیده باز کن و با پدر بگو که باز یاور منِ غمدیده می شوی ماتم گرفته ام ، ز گلستان خیمه ام داری به ضرب تیغ عدو چیده می شوی اصلاً نمی شود که به جسم تو دست زد با کمترین اشاره ای پاشیده می شوی آن قدر بر روی بدنت خاک و خون نشست که سخت با دو چشم ترم دیده می شوی هر قظعه از تنت شده از هم جدا علی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ "هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم" هر گه نظر به روی تو کردم جوان شدم طاووس خیمه پیش پدر راه می روی؟ گفتی اذان و مست من از این اذان شدم @hosenih آه ای عصای پیری من، می روی؟ برو اما به روی نعش تو من قد کمان شدم تا اینکه خوب از عطشم با خبر شوی از شوق با لب تو دهان بر دهان شدم با خود نگفته ای پدرت خورد می شود؟ من مثل قطعه های تنت بی نشان شدم آخر چرا جواب پدر را نمی دهی؟ چیزی بگو. علی، ولدی نصفه جان شدم زینب (س) میان این همه دشمن دویده است بابا اسیر زخم زبان هایشان شدم از بهر بردن تو عبا کم می آورم من چند بار بر بدنت امتحان شدم @hosenih شد سرخی لبان تو در دشت منتشر من هم به طشت زر هدف خیزران شدم شکر خدا که نیزه من شد بلند تر در راه شام بر سر تو سایه بان شدم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تو را به خیمه به این شانه‌ی خَم آوردم تو را به دستِ خودم حیف کم‌کم آوردم برایِ خواهرکانت کمی لباسِ تو را برایِ گیسوی خود خاکِ عالم آوردم @hosenih صدایِ گریه‌ی من تا مزارِ لیلا رفت برایِ مادرِ تو اینهمه غم آوردم شکسته اینطرف و آنطرف کشیدم دست هرآنچه از تو در این دشت دیدم آوردم هرآنچه رنگِ تو را داشت ای انارِ حرم هرآنچه بویِ تو می‌داد آنهَم آوردم @hosenih رسید عمه و تا خیمه ها مرا آورد که پیش خنده ی نامحرمان کم آوردم تو را من از بغلم پاره پاره می چینم خدایِ من پسرم را چه دَرهَم آوردم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ قدم قدم سوی میدان همین که راه افتاد تمام لشكر دشمن به اشتباه افتاد پدر به بدرقه آمد، جوان بر اسب نشست پدر به بدرقه آمد، جوان به راه افتاد @hosenih پيامبر به نبرد آمده ست يا حيدر ؟! دوباره ولوله اي در دل سپاه افتاد كمين زدند هزار ابن ملجم آن اطراف چقدر كينه كه شد تازه تا كلاه افتاد پدر به ماه خود از دور چشم دوخته بود صداي هلهله ي شب رسيد، ماه افتاد @hosenih پدر نشست ولی ناله اي بلند شد و به گوش خيمه و زينب(س) رسيد: آه! افتاد ! ** تو تكيه گاه پدر بودي و كنار تنت پدر خميده مي آيد كه تكيه گاه افتاد ! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih